ارشاد زرتشتی /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

چگونه می توان در برابر گفتمان زرتشتیان روشنگری نمود؟


برای مقابله با چنین افرادی شما در درجه اول احتیاج به اطلاعات مبسوطی در مورد تاریخ ادیان و بالاخص تاریخ دین زرتشت دارید. فلذا توصیه می شود که کتاب های زیر را مطالعه فرمایید. تاریخ ادیان و مذاهب جهان، عبدالله مبلغی آبادی (3 جلدی)، دین شناسی تطبیقی، کرارنات زرتشت، جلال الدین آشتیانی، چهره زرشت در تاریخ، داوود الهامی، آشنایی با ادیان بزرگ،‌ حسین توفیقیبرخی ازاشکالاتی که در رابطه با دین زتشت وجود دارد عبارتند از:1. زرتشتان به دو مبدأ برای خیر و شر قائلند -اگر چه ممکن است این دو مبدأ را مخلوق خدای واحد بدانند - و طبق تحلیل های فلسفی شر نیازی به مبدأ ندارد زیرا امری عدمی است یا اگر نیاز به مبدأ داشته باشد مبدئی غیر از مبدأ خیرات ندارد. موجود چه خیر باشد و چه شر در هر حال وجود است و وجود یک مبدأ بیشتر ندارد. شر اگر امر وجودی تلقی شود در آن صورت امری نسبی خواهد بود و فی حد نفسه شر نخواهد بود. (جهت مطالعه بیشتر ر.ک: عدل الهی، شهید مطهری)2. زرتشتیان بر خاتمیت دین شان هیچ دلیل عقلی و نقلی ندارند و از طرفی دلایل ضرورت نبوت اقتضاء می کنند که بعد از زرتشت نیز پیامبرانی بیایند. و اگر زرتشتیان مدعی باشند که پیامبری بعد از زرتشت نیامده است دلایل قاطع تاریخی گواه است که آمده اند و اگر قبول کنند که انبیائی آمده اند بر آنها لازم خواهد بود که دین جدید را بپذیرند.( در خصوص خاتمیت ر.ک : خاتمیت و ختم نبوت، شهید مطهری)3. خود زرتشتیان اذعان دارند که اصل اوستا، کتاب مقدس آنها چندین برابر مقدار فعلی آن بوده است. و به مرور از بین رفته است. تاریخ دانان نیز این مطلب را تأیید می کنند. و روشن است که از چنین دین ناقصی نمی توان تبعیت کرد. و هم چنین نقص دین زرتشت ایجاب می کند که خدا برای جبران این نقص پیامبری جدید ارسال نماید. چون اگر همین مقدار از اوستا برای هدایت بشر کافی می بود. خدا آن مقدار ناپدید شده را از اول نمی فرستاد. تا زرتشت آنها را از اول نمی گفت. چگونه نه عقل قبول می کند که انسان های فعلی به مطالبی کمتر از انسان ها هزاران سال قبل نیاز داشته باشند. 4. هیچ دلیل قطعی وجود ندارد که اثبات کند این اوستا از زبان خود زرتشت است چرا که نقل اوستا مثل قرآن و روایات ما سلسله اسناد نبوده است. و نه تنها اوستا که هیچ کدام از کتب آسمانی دیگر این ویژگی را ندارند. و تنها قرآن کریم است که از نظر تاریخ دان ها یقینا از زبان پیامبر اسلام صادر شده است. به گفته تاریخ دانان و خود علمای دین زرتشت اوستا ابتدا سینه به سینه منتقل شده است و بعدا مکتوب شده است و روشن است که در چنین حالتی احتمال مفقود شدن مطالب و تغییر آن ها وجود دارد. در حالی که قرآن در زمان خود پیامبر نوشته می شد. و پیامبر بر آنها نظارت داشت.5. در دین زرتشتی گفته شده است که هزار سال بعد از زرتشت شخصی از نسل او به نام هوشیدر ظهور خواهد کرد و جهان را پر از عدل خواهد نمود. و هزار بعد از او هوشیدر ماه خواهد آمد (دو هزار سال بعد از زرتشت) که او نیز جهان را پر از عدل خواهد کرد. و سه هزار سال بعد از زرتشت سوشیانس (یا سوشیانت) خواهد آمد و با آمدن او جهان پایان خواهد یافت. حال این سؤال مطرح است که اگر افراد آمده اند چه کسانی هستند. و چرا با این که از زمان زرتشت بیش از دو هزار و پانصد سال می گذرد هنوز اینها نیامده اند. زرتشت بین حضرت موسی و حضرت عیسی (ع) مبعوث شده است. فلذا بعد از او دو پیامبر اوالعزم آمده اند. یعنی حضرت عیسی (ع) و پیامبر اکرم و بعید نیست که مراد از شخص سوم که با او جهان به پایان می رسد حضرت ولی عصر باشد.6. اگر واقعا دین زرتشت برتر از دین اسلام بود. چرا ایرانیان زرتشتی با کمال میل و بدون هیچ فشاری اسلام را پذیرفتند و حتی بالاتر از آن در ترویج و فهم اسلام بر خود اعراب نیز پیش گرفتند. در این خصوص به کتاب خدمات متقابل ایران و اسلام نوشته شهید مطهری مراجعه فرمایید.7.نظام بسته طبقاتی در آیین زرتشت کاملا بر خلاف اصول و عقلانی و اصل عدم تبعیض در فرهنگ انبیای الهی است. ((جان ناس )) مى گوید که : کتاب مقدس زرتشتیان ، ((اوستا))، مجموعه اى از مطالب گوناگون و بى ارتباط با هم است . این کتاب ، باستانى ترین کتاب ادبیات جهان بشمار مى رود که قسمت عمده آن از بین رفته است. مهمترین قسمت موجود اوستاى فعلى، یسنا است که مشتمل بر گاتها یعنى سروده هاى زرتشت مى باشد که به لهجه محلى بسیار کهن سالى (نزدیک به زبان وداها) سروده شده است. از این مجموعه اطلاعاتى در مورد زمان حیات زرتشت و اندیشه هاى او بدست مى آید. قسمتهاى دیگر اوستا عبارتند از: ویسبرد، وندیداد و یشت ها که شامل سرودها و نغمات و... مى باشند اوستاى کوچک (خرده اوستا) به لحاظ وثوق به پاى یسنا نمى رسد، زیرا در قرون بعد تاءلیف شده است ((ملک الشعراى بهار)) مى گوید: اوستاى هخامنشیان 21 کتاب بود که مشتمل بر 815 فصل مى شده است. در عهد ساسانیان که به جمع آورى اوستاى پراکنده پرداختند، فقط 348 فصل از آن بدست آمد که آن را به 21 نسک تقسیم کردند.((فلیسین شاله )) مى گوید: کتاب مقدس آئین مزدا، اوستا و یا زند اوستا است . اوستا متن و زند تفسیر آن است. این نوشته هاى مقدس فقط در قرن سوم میلادى گردآورى شد و در قرن چهارم میلادى به عنوان کتاب شریعت زرتشت اعلام گردید.گاتها به عصرى بسیار پیشین تر تعلق دارد و تاءلیف زرتشت است.دکتر وحیدى مى گوید: کتاب ((اوستا)) مربوط به ((اتوزرتشت )) است.کتاب آسمانی کتاب آسمانی یک دین معمولا باید به بیان اصول ایدئولوژِی مکتب خویش بپردازد حال آنکه بیشتر اوستا به مناجات یا بیان احکام مبارزه با دیو پرداخته است. حتی مناجاتهای این کتاب با مناجات نامۀ خواجه عبدالله انصاری قابل مقایسه نیست! بخش احکام را هم که زرتشتیان امروزی سعی دارند بگویند از آن زرتشت نیست و از احکام مغهاست! جالب است که دین را مغها به اینها نشان میدادند پس اگر وندیداد را خودشان نوشته اند از کجا معلوم میشود که گاتها را تحریف نکرده اند؟از سوی دیگر زرتشت در هیچ کجای کتابش سعی در اثبات وجود خدا، زندگی پس از مرگ یا نبوت خویش ندارد. حال آنکه قرآن مجید بخشهای فراوانی را به این امر اختصاص داده است. اگر زرتشتیان بگویند این کتاب فرمایشات پیامبرشان است و نه سخنان خدا بیشتر در مخمصه میفتند چرا که پیامبران ابراهیمی(ع) همگی در سخنانشان مدام در حال بحث پیرامون اثبات خدا و معاد و نبوت خویش بودند. آیا عصر زرتشت عصر ایدئولوژی نبوده است که بخواهد به اثبات بپردازد؟ آیا مغها یا اسکندر بخشهایی که مربوط به این سخنان بوده است را نابود نموده اند؟ اگر اینطور است آیا نمیتوان ادعا کرد دین بدون اثبات معتقداتش مانند تن بدون سر است؟ و باز اگر این دین آسمانی بود چرا خداوند مهمترین بخشهای کتابش را نجات نداد و بخشهایی که به مناجات میپردازند را باقی گذاشت؟ (اراده و نقش خدا را که در کارها قبول دارید؟) اصول دین اصول یک دین بیانگر بخشهای اصلی و مهم آن دین است و در یک کلام اگر کسی به آنها معتقد نباشد پیرو آن دین محسوب نمیشود. اصول دین زرتشت گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک است و زرتشتیان تأکید دارند که اگر کسی به آنها عمل نکند زرتشتی نیست. باید پرسید که کجای این اصول به یک دین آسمانی انحصار دارد؟ آیا یک فرد غیرمذهبی نمیتواند گفتار، کردار و پندار نیک داشته باشد؟ شاید باور نکنید که برخی از بیخداها در بخش نظرات وبهایشان مخاطبین را به گفتار نیک فرامیخوانند! پس اینجا هم میبینیم که اصول این دین به اصول سایر مکاتب آسمانی شباهت ندارد و چیزهایی را اصول مینامد که در مکاتب ابراهیمی جزء واجبات هستند!سخن سایر پیامبران یکی دیگر از نقاط ابهام اینست که چرا هیچیک از انبیای الهی دیگر، از این پیامبر سخنی نگفته اند؟ آیا ایران در زمان پیامبر اعظم(ص) سراسر زرتشتی نبود؟ چرا پیامبر خدا از پیامبری به نام زرتشت سخن نگفته است؟(در حدود روایات مشهوری که میشناسیم) از این گذشته معصومین بحثهایی نیز پیرامون نبوت زرتشت با زرتشتیها کرده اند که حاکی از عدم موفقیت زرتشتیان در پاسخگویی بوده است. که در مقالات بعدی اشاره میشود. آیا زرتشت یک فیلسوف بود؟ در کنار زرتشتیان اصیل گروه دیگری نیز ادعای زرتشتیت دارند و با عنوان نوزرتشتی میشناسیمشان. این افراد در واقع سکولار هستند و اهل دین نمیباشند و برای همین ادعا میکنند که زرتشت یک فلسفه بیان کرده است و یک فیلسوف است و از این جهت میخواهند او را با فیلسوفانی که ادعای پیامبری میکردند یکی کنند! این افراد باید بگویند فلسفۀ زرتشت چیست؟ آیا گفتار، پندار و کردار نیک که در تمام مکاتب آمده است را میتوان فلسفۀ زرتشت نامید؟ آیا مکتبی را سراغ دارید که به فحاشی یا مکر و حیله امر کرده باشد؟ من که بعید میدانم! پس با این حساب ادعای فیلسوف بودن زرتشت منتفیست در عین حال باید بگوییم که سخنان زرتشت به هیچوجه به یک فیلسوف سکولار شباهتی ندارد که این افراد قصد دارند زرتشت را به خود بچسبانند.برخی از مبلغین زرتشتی می گویند: اسلام به زور شمشیر به ما تحمیل شده است! جواب این است که اولا شما زرتشتی هستید نه مسلمان! دیگران هم می‌توانستند مانند شما آئین پدران خود را حفظ کنند ولی مسلمان شدند. ثانیا: پیامبر اسلام ص فرمود که با شما به روش اهل کتاب رفتار شود و اهل کتاب در دین خود آزادند و از صدر اسلام تاکنون یهود و نصاری در میان مسلمین زندگی می‌کنند و کنیسه و کلیسا دارند، چنانکه شما هم آزاد بوده و هستید و آتشکده داشته و دارید و مراسم دینی خود را اجرا می‌کنید. مسلمانان هم که به ایران آمدند با ارتش یزدگرد جنگ داشتند، نه با مردم ایران و دین زرتشت. ارتش ساسانی از عصر خسرو پرویز در مخالفت با مسلمین کوتاهی نمی‌کرد و از قبائل آشوبگر عرب بر ضد حکومت مرکزی حمایت می‌نمود، بدین دلیل بود که مسلمانان متعرض آنان شدند و جنگ به داخل ایران کشیده شد(دین ستیزی نافرجام/24 به طور مفصل در این موضوع بحث شده است)و گرنه شعار قرآن : «هیچ اجباری در دین نیست.بقره/254» و ما اسلام را هرگز به دینداران تحمیل نمی‌کنیم، چه مسیحی باشند یا زرتشتی یا غیر ایشان.گروهی از مبلغین زرتشتی می گویند:آئین زرتشت برتر از سایر ادیان است، چون بر «پندار نیک و گفتار نیک و کردار نیک» تکیه دارد، پاسخ آنست که همة ادیان سفارش نموده اند که باید اندیشه و سخن و عمل پسندیده داشت. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image