فصل (۷۵): (حدیث امیرمومنان علیه السلام در معرفت حضرتش به نورانیت )  /

تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه

فصل (۷۵): (حدیث امیرمومنان علیه السلام در معرفت حضرتش به نورانیت )


فصل (75): (حدیث امیرمومنان علیه السلام در معرفت حضرتش به نورانیت ) و فى بصایر الانوار قال امیرالمومنین علیه السلام لسلمان و ابى ذر - رضى الله عنهما - حین سالاه عن معرفته بالنورانیة ، قال علیه السلام : معرفتى بالنورانیة معرفة الله عز و جل ، و معرفة الله عز و جل بالنورانیة هو الدین الخاص ، فمن اقام ولایتى فقد اقام الصلاة ، و المومن الممتحن الذى لایرد علیه شى ء من امرنا الا شرح الله صدره لقبوله ، و لم یشک و لم یرتد ؛ و من قال : لم و کیف ؟ فقد کفر، فسلم الله امره ، و نحن امر الله . در بصائر الانوار روایت کرده است که امیرمومنان علیه السلام در پاسخ سلمان و ابى ذر رضى الله عنهما که از حضرتش درباره معرفت او به نورانیت پرسیده بودند، فرمود: معرفت من به نورانیت معرفت خداى بزرگ است ، و معرفت خداى بزرگ به نورانیت همان دین خالص است ، پس هر که ولایت مرا بپا دارد نماز را بپا داشته است ، و مومن آزموده کسى است که چیزى از امر ما بر او وارد نمى شود جز آن که خداوند سینه او را براى پذیرش آن گشاده ساخته و هرگز به ارتداد و کفر نگراید، و هر که چون و چرا کند تحقیقا کفر ورزیده است ، پس باید که در برابر امر خدا تسلیم باشى ، و ما امر خداییم . و اعلم انى عبدالله عز و جل ، و جعلنى خلیفته على عباده و بلاده ، و امینه على خلقه و فى ارضه . لا تجعلونا اربابا و قولوا فى فضلنا ما شئتم ، فانکم لاتبلغون کنه ما فینا و لا نهایته ، فان الله عز و جل قد اعطانا اکبر و اعظم مما یصفه واصفکم او یخطر على قلب احدکم او یعرفه العارفون . فاذا عرفتمونا هکذا فانتم المومنون . انا و محمد صلى الله علیه و آله نور واحد من نور الله عز و جل ، فامر الله تبارک و تعالى ذلک النور الى ینشق ، فقال للنصف ، کن محمدا، و صار محمدا، و قال للنصف الاخر: کن علیا، صار علیا، و صار محمد الناطق ، وصرت انا الصامت . و بدان که من بنده خداى بزرگ مى باشم که مرا خلیفه خود بر بندگان و سرزمینهاى خود و امین خویش بر آفریدگان و در زمینش قرار داده است . ما را رب نپندارید و هر چه درفضل ما خواستید، بگویید که به کنه و حقیقت و نهایت آن چه در ماست نخواهید رسید، زیرا خداى بزرگ ، بزرگتر و عظیم تر از آن چه را که توصیف کننده شما وصف کند یا بر قلب یکى از شما خطور نماید یاعارفان بشناسند به ما عطا فرموده است . پس چون ما را بدین گونه شناختید آن گاه مومن خواهید بود. من و محمد صلى الله علیه واله یک نور بودیم ، پس خداى متعال به آن نور امر نمود که دو قسمت شود، سپس به نیمى فرمود: محمد باش ، محمد شد؛ و به نیم دیگر فرمود: على باش ، على شد؛ محمد صلى الله علیه و آله ماموریت گفتن یافت و من ماموریت سکوت . قال : فضرب بیده على الاخرى فقال : صار محمد صاحب الجمع ، و صرت انا صاحب النشر، و انا صاحب اللوح المحفوظ، الهمنى الله علم ما فیه ؛ صار محمد خاتم النبیین و انا خاتم الوصیین ؛ و صار محمد النبى الکریم ، و انا الصراط المستقیم ؛ صار محمد الروف الرحیم ، و انا العلى العظیم ، و انا النبا العظیم . سپس با دست مبارک بر دست دیگر زده فرمود: محمد صاحب جمع شد و من صاحب نشر، و من صاحب لوح محفوظم ، خداوند علم آن چه را که در اوست به من الهام کرد؛ محمد خاتم پیامبران گشت و من خاتم اوصیا، محمد پیامبر بزرگوار شد و من راه راست ؛ محمد مهربان و دلسوز شد و من والامقام و بزرگ ، و من آن خبر بزرگ (که در سوره مبارکه نبا آمده ) مى باشم . انا الذى حملت نوحا فى السفینة بامر ربى ، انا الذى اخرجت یونس من بطن حوت ، انا الذى جاوزت بموسى بن عمران البحر بامر ربى ، انا الذى اخرجت ابراهیم من النار ؛ و انا عذاب یوم الظلة ،(907) و انا المنادى من مکان قریب ،(908) و انا الخضر عالم موسى ، و انا معلم داود و سلیمان ، و انا ذوالقرنین ، و انا قدرة الله عز و جل ، انا محمد و محمد انا، قال الله تعالى : مرج البحرین یلتقیان ، بینهما برزخ لایبغیان ،(909) انا امیر کل مومن و مومنة ممن مضى و ممن بقى ، و ایدت بروح العظمة ، و انا تکلمت على لسان عیسى بن مریم فى المهد، و انا ابراهیم ، و انا موسى ، و انا عیسى ، و انا محمد، اتقلب فى الصور کیف اشاء، من رانى فقدراهم ، و نحن نور الله الذى لایتغیر، و انما انا عبد من عباد الله تعالى ، انا آیات الله و دلایله ، و حجج الله و خلیفته ، و عین الله و لسانه ، بنا یعذب الله عباده ، و بنا یثیب . من همانم که به امر پروردگارم نوح را بر کشتى نشاندم ، من همانم که یونس را از شکم ماهى به در آوردم ، من همانم که به امر پروردگارم موسى بن عمران را از دریا عبور دادم ، من همانم که ابراهیم را از آتش بیرون کشیدم ، من (عذاب روز ظله عذاب قوم شعیب علیه السلام ) ام ، و من همان منادیم که از مکانى نزدیک فریاد بر مى آورد، منم خضر عالم موسى ، منم معلم داود و سلیمان ، منم ذوالقرنین ، منم قدرت خداى بزرگ ، منم محمد و محمد منم ، (شاهد آن که ) خداى متعال فرموده : دو دریا را به هم در آمیخت به گونه اى که میان آن دو حائلى است که بر هم طغیان نکنند، من امیر هر مرد و زن مومن گذشته و حالم و با روح عظمت تایید گشته ام ، من بر زبان عیسى بن مریم در گهواره سخن گفتم ، من ابراهیمم ، من موسایم ، من عیسایم ، من محمدم ، در هر صورتى به هر گونه که بخواهم مى گردم ، هر که مرا بیند آنان را دیده ، و ما آن نور تغییرناپذیر خداییم ، و جز این نیست که من بنده اى از بندگان خداى متعالم ، ما آیات و دلایل خداییم ، حجتهاى خدا و خلیفه هاى اوییم ، چشم خدا و زبان اوییم ، خداوند به واسطه ما بندگان خود را کیفر و پاداش ‍ مى دهد. و لو قال احد: لم وکیف و فیم ؟ لکفر و اشرک ، و انا احیى و امیت باذن ربى ، و انا عالم بضمایر قلوبکم ، و الائمة من اولادى یعلمون هذا و یعقلون هذا اذا احبوا و ارادوا، لانا کلنا واحد، اولنا محمد، و اوسطنا محمد، و آخرنا محمد، و کلنا محمد، فلا تفرقوا بیننا فانا نظهر فى کل زمان و وقت و اوان فى اى صورة شئنا، باذن الله عز و جل کنا نحن ، و اذا شیئا شاء الله ، و اذا کرهنا کره الله . الویل کل الویل لمن انکر فضلنا و خصوصیتنا، و قد اعطانا الله ربنا عز و جل الاسم الاعظم ، لو شئنا خرقنا السماوات و الارض و الجنة و النار، و نعرج به السماء، و نهبط به الارض ، نغرب و نشرق و ننتهى به الى العرش فنجلس علیه بین یدى الله عز و جل ، و یطیعنا کل شى ء حتى السماوات و الارض و الشمس و القمر و النجوم و الجبال و البحار و الشجر و الدواب و الجنة و النار، و مع هذا کله ناکل و نشرب ، و نمشى فى الاسواق ، و نعمل هذه الاشیاء بامر ربنا. و نحن عباد الله المکرمون الذین لا یسبقونه بالقول وهم بامره یعملون ،(910) (جعلنا) معصومین مطهرین ، و فضلنا على کثیر من عباده المومنین . الحمد لله الذى هدانا لهذا و ما کنا لنهتدى لولا ان هداناالله ،(911) و حقت کلمة العذاب على الکافرین ، اعنى الجاحدین بکل ما اعطانا الله من الفضل و الاحسان . و اگر کسى چون و چرا کند همانا کفر و شرک ورزیده است ، من به اذن پروردگارم زنده مى کنم و مى میرانم ، من به نهانیهاى دلهاى شما آگاهم و امامان از اولاد من نیز هرگاه دوست بدارند و بخواهند اینها را مى دانند و درک مى کنند، زیرا ما همه یکى هستیم ، اولین ما محمد، و میانى ما محمد، و آخرین ما محمد است و ما همه محمدیم ، پس میان ما جدایى مپندارید که ما در هر وقت و زمان به هر صورتى که بخواهیم آشکار مى توانیم شد، به اذن خداى بزرگ ما اینگونه ایم و چون ما بخواهیم خدا هم مى خواهد و چون ما خوش نداریم خدا هم خوش نخواهد داشت . واى همه واى بر کسى که فضل و ویژگى ما را منکر شود، و حال آن که خداوند اسم اعظم را در اختیار ما نهاده که اگر بخواهیم آسمانها و زمین و بهشت و دوزخ را درهم شکافیم ، با آن (اسم اعظم ) به آسمان بالا رویم ، به زمین فرود آییم ، به شرق و غرب رویم ، به عرش رسیم و برروى آن در برابر خداى بزرگ بنشینیم ، همه چیز حتى آسمانها و زمین و خورشید و ماه و ستارگان و کوه ها و دریاها و درختان و جنبندگان و بهشت و دوزخ از ما فرمان برند، و با این همه (مانند همه بشرها) مى خوریم و مى نوشیم و در بازارها راه مى رویم و اینگونه کارها را به امر پروردگارمان انجام مى دهیم . ما همان بندگان گرامى خداییم که درسخن بر او پیشى نگیرند و به فرمان او عمل کنند ؛ درحالى که معصومیم و پاک ، و ما را بر بسیارى از بندگان مومن خود برترى بخشیده است . سپاس خدایى را که ما را بدین راه نمود و اگر خدا ما را هدایت نمى کرد خود هدایت نمى یافتیم ، و کلمه عذاب حتم شد بر کافران یعنى آنان که به همه فضل و احسانى که خداوند ما را بخشیده است انکار مى ورزند. یا جندب یا سلمان ، هذا معرفتى بالنورانیة ، فتمسک بها راشدا، فانه لایبلغ احد من شیعتنا حد الاستبصار حتى یعرفنى بالنورانیة ، فاذا عرفنى بها کان مستبصرا بالغا کاملا قد خاض بحرا من العلم ، و ارتقى درجة من الفضل ، و اطلع سرا من سر الله و مکنون خزاینه . (912) اى جندب و اى سلمان ، این است معرفت من به نورانیت ، پس راشدانه به آن چنگ زنید، زیرا هیچ یک از شیعیان ما به مرز بینش واقعى نمى رسد مگر این که مرا به نورانیت بشناسد، و چون مرا به نورانیت شناخت فردى با بینش و بالغ و کامل خواهد بود که در دریایى از علم فروشده و به درجه اى از فضل بالا رفته و بر سرى از اسرار خدا و اشیاء سرپوشیده خزاین الهى آگاهى یافته است . و لله در من قال : ده نوبتم از نه فلک و هشت بهشت هفت اخترم از شش جهت این نامه نوشت از پنج حواس و چار ارکان و سه روح ایزد به دو عالم چو تو یک تن نسرشت و فى کتاب البصایر و مصباح الانوار من جملة حدیث مفضل عن الصادق علیه السلام ، ثم قال : یا مفضل تعلم انهم فى روضة (913) الخضراء، فمن عرفهم کنه معرفتهم کان مومنا فى السنام الاعلى . قال : قلت : عرفنى ذلک یا سیدى فقال : یا مفضل تعلم انهم علموا ما خلق الله عز و جل و ذرا و برا، و انهم کلمة التقوى و خزان السماوات و الارضین و الجبال و الرمال و البحار، و عرفواکم فى السماء نجم و ملک وفلک ، و وزن الجبال وکیل البحار و انهارها و عیونها، و ما تسقط من ورقة الا یعلموها(914) و لا حبة فى ظلمات الارض و لا رطب و لا یابس الا فى کتاب مبین ، و هو فى علمهم و قد علموا ذلک . قلت : یا سیدى ، قد علمت و اقررت و آمنت ، قال : نعم یا مفضل ، نعم یا مکرم ، نعم یا محبور، نعم یا طیب ، طبت و طابت لک الجنة و لکل مومن بها. (915) و در کتاب بصایر و مصباح الانوار از جمله حدیث مفضل از امام صادق علیه السلام این است که : سپس امام فرمود: اى مفضل ، مى دانى که آنان (امامان علیهم السلام ) در باغى سرسبز بسر مى برند، پس هر که آنان را آن طور که باید، بشناسد مومن بوده و در بالاترین درجات قرار خواهد داشت . عرض کردم : سرورم ! مرا آشنا ساز، فرمود: اى مفضل ، مى دانى که آن چه را خداى بزرگ آفریده آنان مى دانند، و آنان کلمه تقوا و گنجینه داران آسمانها و زمین و کوهها و ریگزارها و دریاهایند و تعداد ستاره و فرشته و فلک (یا کرات آسمانى ) را در آسمان ، و وزن کوهها و مقدار آب دریاها و رودهاى آن و چشمه هاى آن را مى دانند، و برگى از درخت نمى افتد و هیچ دانه اى در تاریکى هاى زمین وجود ندارد جز این که آنها را مى دانند و هیچ تر و خشکى نیست جز آن که درکتاب مبین مسطور است و آن در ضمن دانش ایشان است و همه را مى دانند. گفتم : سرورم ! دانستم ، اقرار نمودم و ایمان آوردم . فرمود: آرى اى مفضل ، آرى اى مکرم ، آرى اى دلنشاط، آرى اى پاکیزه ، پاکیزه باشى و گوارا باد بهشت تو را و هر کسى را که به این امور ایمان آورده باشد. و فى تاویل الایات عن الکافى باسناده عن ابى جعفر الباقر علیهماالسلام : الامام الرحمة التى یقول الله : و رحمتى وسعت کل شى ء(916) - الحدیث . اقول : وهذا هو الحق المطابق لما اسلفنا من ان الولایة ساریة فى کل شى ء. و در تاویل الایات از کافى با سندش از امام باقر علیه السلام روایت کرده که : امام همان رحمتى است که خداوند فرموده : رحمت من همه چیز را فرا گرفته است . مولف : و این حق است و با آن چه ما در گذشته گفتیم که ولایت در همه چیز سرایت دارد مطابق مى باشد. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image