صرف و نحو /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

آیا افعال ناقصه می‌توانند متعلّق ظرف و جار و مجرور واقع شوند؟


ظرف و جار و مجرور،[1] سبب ارتباط ماقبل خود به مابعدشان می‌شوند و به سبب این ارتباط، از ماقبل‌شان رفع ابهام می‌کنند. به عبارت دیگر؛ فلسفه وجود ظرف و جار و مجرور، رفع ابهام از ماقبل‌شان به سبب ایجاد ربط بین دو طرف خود می‌باشد؛ از این‌رو در غالب موارد، ماقبل‌شان عامل در آنها بوده که در اصطلاح علم نحو، ظرف و جار و مجرور را «مُتَعَلِق»[2] و به آن کلمه ماقبل و مقدّم بر آنها، «متعلّق»[3] اطلاق می‌شود.[4]با توجه به این‌که جار و مجرور نیز مانند ظروف، احتیاج به متعلَّق دارند علمای نحو، بر جار و مجرور نیز اطلاق ظرف نموده و هرگاه در این مقوله سخن از ظرف به میان آمده، مراد تنها معنای اصطلاحی ظروف از قبیل؛ فوق، تحت، یمین، یسار، اَمام، خلف، عند، قبل، بعد و...، نیست، بلکه علاوه بر آن شامل جار و مجرور نیز می‌شود.[5]اقسام متعلق1. یا فعل است؛ مانند: «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ»؛[6] در این آیه «بربّ» جار و مجرور و متعلق به «أَعوذ» است که صیغه متکلم وحده از فعل مضارع می‌باشد.2. یا مصدر است؛ مانند: «سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ»؛[7] که «حَتَّى مَطْلَع» جار و مجرور و متعلِّق به «سَلام» است که مصدر می‌باشد.3. یا اسم مشتق است؛ مانند: «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ»؛[8] در این آیه «عَلَیْهِمْ» جار و مجرور و متعلق به «المغضوب» که اسم مفعول و از مشتقات است می‌باشد.4. یا اسم جامدی است که در معنا تأویل به مشتق برده می‌شود؛ مانند: «هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللهِ»[9] در این‌جا «عند» ظرف مکان و متعلِّق به «درجات» که اسم جامد است می‌باشد که درجات در این‌جا تأویل به مشتق برده شده و به معنای «متفاضلون» است.[10]تقسیم متعلق به اعتبار دیگردر صورتی که متعلق ظرف و جار و مجرور، فعل[11] باشند دو صورت متصور است:الف. یا از افعال عموم، از قبیل: کان - یکون، ثبت- یثبت، وجد- یجد، استقرّ- یستقرّ [12] هستند یا از افعال خصوص، از قبیل: علم، ضرب، دخل و...، هستند و هر کدام از این دو قسم یا در کلام مذکوراند یا محذوف(مقدر). [13] بنابراین، در متعلَّق ظروف، چهار صورت به شرح زیر قابل تصور و تحقق است:1. متعلَّق، از افعال عموم باشد و مذکور؛ مانند: «زید کائن فی الدار». یا «زید کائن عندک». که کائن از افعال عموم و در کلام ذکر شده است.2. متعلَّق، از افعال عموم باشد و محذوف؛ مانند:«زید فی الدار». یا «زید عندک». در این دو مثال، «کائن» یا «مستقرّ» و امثال اینها از افعال عموم، به عنوان متعلَّق برای «فی الدار» و «عندک»، در تقدیر هستند.3. متعلَّق، از افعال خصوص باشد و مذکور؛ مانند: «زید دخل فى الدار». در این مثال، «دخل» از افعال خصوص و متعلَّق برای «فی الدار» می‌باشد.4. متعلَّق، از افعال خصوص باشد و محذوف. مانند: «بسم الله الرّحمن الرّحیم» که «ابتداء» یا «استعین» و امثال اینها که از افعال خصوص می‌باشند به عنوان متعلَّق، بسم که جار و مجرور است در تقدیر هستند.در صورتی که متعلق ظروف، از افعال عموم باشد و محذوف، آن‌را ظرف مستقرّ و در صورتی که متعلق آن از افعال عموم بوده و در کلام ذکر شده باشد یا از افعال خصوص باشد - چه در کلام ذکر شده باشد یا محذوف باشد – آن‌را ظرف لغو گویند.[14]در این‌که؛ آیا «حروف» و «افعال ناقصه»[15] و «افعال جامده» می‌توانند متعلَّق برای ظرف و جار و مجرور قرار ‌گیرند یا نه؛ بین علمای نحو، اختلاف دیدگاه وجود دارد: دیدگاه مشهور این است که حروف نمی‌توانند متعلَّق برای ظرف و جار و مجرور واقع شوند.[16] ولی افعال ناقصه و جامده می‌توانند متعلَّق برای ظروف قرار ‌گیرند؛ زیرا هر چیزی که نشانگر فعل و انجام کاری باشد، می‌تواند متعلق ظروف قرار بگیرد و افعال ناقصه نیز دارای این ویژگی هستند و در آیات قرآن نیز استعمال شده‌اند.[17] مانند: «کانَ مِنَ الْکافِرِینَ»،[18] «فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرِینَ»،[19] «وَ لا یَزالُ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی مِرْیَةٍ مِنْهُ‏»،[20] «وَ کُنْتُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً ما دُمْتُ فِیهِمْ‏»[21] و «وَ هُمْ لَکُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلًا».[22] در این آیات، «کان»، «اصبح»، «زال» و «مادام» که از افعال ناقصه هستند و هم‌چنین «بئس» که فعل جامد است متعلَّق برای ظروف[23] قرار گرفته‌اند.برخی نیز گفته‌اند: «افعال ناقصه متعلَّق برای ظروف قرار نمی‌گیرند و در مواردی که این افعال، متعلَّق برای ظروف قرار گرفته‌اند ناقصه نیستند بلکه تامّه[24] هستند».[25] .

اسلام کوئست

مرجع:

ایجاد شده در 1400/12/23



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image