اندیشه مارکسیسم -معنای مارکسیسم  /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

علی رغم ابهامی که در پرسش وجود دارد ، به صورت کلی مطالبی پیرامون مارکسیسم بیان می شود : مارکسیسم marxismیکی از مکاتب و جنبشهای فکری عمده در قرن نوزدهم و بیستم به شمار می آید و طی یک صد سال گذشته تاثیرات گسترده ای بر تاریخ و اندیشه غرب بر جا گذاشته است بنیان گذار این مکتب فلسفی-سیاسی کارل مارکس اقتصاددان , جامعه شناس و فیلسوف آلمانی است یار و همفکر نزدیک او فردریش انگلس نیز در تدوین این مکتب نقش عمده ای داشته است .


علی رغم ابهامی که در پرسش وجود دارد ، به صورت کلی مطالبی پیرامون مارکسیسم بیان می شود : مارکسیسم marxismیکی از مکاتب و جنبشهای فکری عمده در قرن نوزدهم و بیستم به شمار می آید و طی یک صد سال گذشته تاثیرات گسترده ای بر تاریخ و اندیشه غرب بر جا گذاشته است بنیان گذار این مکتب فلسفی-سیاسی کارل مارکس اقتصاددان , جامعه شناس و فیلسوف آلمانی است یار و همفکر نزدیک او فردریش انگلس نیز در تدوین این مکتب نقش عمده ای داشته است . مارکسیسم در متن جنبش کارگری و سوسیالیستی شیوع یافت و همواره به عنوان یکی از بزرگترین مکاتب انتقادی در برابر لیبرالیسم اقتصادی و نظام سرمایه داری مطرح بوده است امروزه نیز اگر چه مارکسیسم در جنبه های عملی و ایدئولوژیک یک تفکر شکست خورده است اما در برخی از جنبه های نظری خصوصا در غرب همچنان نظریه ای مورد بحث و توجه است و به گونه ای بر برخی از نظریات و حوزه های فکری جدی اروپایی همچون مکتب فرانکفورت تاثیر گذارده است ( عبد الرسول بیات و جمعی از نویسندگان , فرهنگ واژه ها ,در امدی بر مکاتب و اندیشه های معاصر , قم: موسسه اندیشه و فرهنگ دینی , 1381, ص 290و291)این مکتب باهدف مقابله با نظام سرمایه داری و لیبرالیسم شکل گرفت و سرانجام نظام سرمایه داری را شکست دانسته و معتقد بود سرانجام سرمایه داری به نبرد میان سرمایه داری و پرولتاریا( نیروی کارگر)می انجامد و به پیروزی پرولتاریا منجر می شود و پیروزی طبقه کارگر در مرحله اول پیروزی سوسیالیسم است و سپس با محو همه آثار نظامهای طبقاتی به مرحله کمونیسم یا همان جامعه اشتراکی نهایی پا می نهد . مارکسیسم هر چند در برابر لیبرالیسم و سرمایه داری شکل گرفت و سقوط نظام سرمایه داری را پیش بینی کرد اما در حقیقت بزرگترین خدمت را به آن کرد و نظام سرمایه داری با استفاده از نقدهای او به ترمیم نواقص و نارسایهای خود پرداخت و دولتهای رفاه شکل گرفت و نظام سرمایه داری به حیات خود ادامه داد و تا امروز نیز ادامه دارد . کمونیسم communismeبه معنای اشتراک یکی از قدیمی ترین مکاتب سیاسی دنیا است که از فلاسفه قدیم یونان مانند دیو جنس و افلاطون نخستین بار آنرا عنوان کرده اند از قرن پانزدهم به بعد نیز بسیاری از فلاسفه و متفکرین اروپایی درباره کمونیسم سخن گفته اند که برجسته ترین آنان سن سیمون و فوریه و لوئی بلان هستند تا اینکه کارل مارکس و فردریک انگلس با انتشار مانیفیست کمونیست حرکت تازه ای در نهضت کمونیسم جهانی به وجود آوردند و نزدیک به هفتاد سال پس از آن لنین با استقرار نخستین حکومت کمونیستی جهان در روسیه امکانات اجرائی تئوری های کمونیستی را در معرض ازمایش گذاشت از نظر فلسفی و اقتصادی کمونیسم و سوسیالیسم دارای ریشه واحدی هستند و هر دو بر مالکیت عمومی وسایل تولید تکیه می کنند با این تفاوت که کمونیسم مرحله پیشرفته یا مرحله نهایی سوسیالیسم به شمار می آید و به حذف مالکیت خصوصی و دولت می انجامد . در یک جامعه کمونیستی به اعتقاد طرفدارنش مالکیت وسائل تولید و همه چیز اشتراکی است و هر کس بدون توجه به مقدار و ارزش کاری که انجام می دهد می تواند به قدر نیاز خود از امکانات رفاهی بهره مند شود در چنین جامعه مرفه و پیشرفته ای نیازی به دولت به عنوان تنظیم کننده روابط افراد جامعه نیز احساس نمی شود تجاربی که پس از بیش از هفتاد سال حکومت کمونیستی در شوروی سابق و بیش از چهل سال حکومت کومنیستها در اروپای شرقی به دست آمده و سرانجام به فرو پاشی شوروی و سقوط رژیمهای کمونیست کشورهای اروپای شرقی انجامید محک خوبی برای امکانات اجرایی این تئوریها بود حذف دولت و ارده جامعه بدون دولت در جامعه کمونیستی نیز خیالی محالی است و بهترین دلیل ان قدرت روز افزون دستگاههای دولتی در کشورهای کمونیستی و کنترل همه جانبه و تمام عیاری است که بر کلیه فعالیت های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در این کشورها اعمال می شود .( محمود طلوعی , فرهنگ جامع سیاسی , تهران: نشر علم, 1377,ص702و703) سوسیالیسمsocialism ( جامعه باوری )اصطلاح سوسیالیسم از واژه فرانسوی «سوسیال» به معنای اجتماعی اخذ شده است. فرهنگ آکسفورد در تعریف این واژه می نویسد: «نظریه یا سیاستی که هدف خود را مالکیت یا نظارت کل اجتماع بر ابزار تولید (سرمایه، زمین، دارایی و غیره) در جهت تأمین منافع همگانی قرار می دهد، و یا از این مالکیت و نظارت حمایت می کند».بطور خلاصه سوسیالیسم در صدد اجتماعی کردن ابزار تولید است اهمیت و ویژگی اساسی این مکتب عمدتا اقتصادی در جنبه سلبی و انتقادی آن نهفته است سوسیالیسم اصولا در مقابل تعالیم فرد گرایانه لیبرالیسم اقتصادی و سرمایه داری قرار می گیرد و بر خلاف این مکاتب که بر فرد و منفعت فردی اهتمام دارند این اندیشه بر جمع گرایی و سود همگانی تاکید دارد هر چند امروزه از جاذبه رویایی سوسیالیسم به عنوان یک مکتب مستقل کاسته شده است اما هنوز هم به ویژه از حیث تئوریک و در جنبه نقدی و از جهت تاثیراتی که بر روند مدرنیته غربی داسته است دارای اهمیت و قابل مطالعه است مهمترین عنصر مشترک نظریه های سوسیالیستی تکیه بر برتری جامعه و سود همگانی بر فرد و سود فردی است. از جهت تاریخی: سوسیالیسم طغیانی است بر ضد فردباوری و لیبرالیسم اقتصادی عصر جدید. سوسیالیسم نفی این نظریه است که پیگیری نفع فردی -چنان که هواداران سرمایه داری ادعا می کنند- خود به خود به نفع اجتماعی می انجامد، بلکه عقیده این مکتب، دخالت اکثریت و دولت، در مقام نماینده اکثریت، می تواند نفع عمومی را از دستبرد افراد در امان دارد. بعضی ریشه های سوسیالیسم را تا نخستین نظریه های اخلاقی و دینی مشوق برابری و همکاری اجتماعی و یا آرمانشهر افلاطون، به گذشته می برند اما سوسیالیسم جدید، در واقع فرآورده مستقیم انقلاب صنعتی است. سوسیالیسم یک ایدئولوژی شورنده علیه پیامدهای شوم انقلاب صنعتی برای اکثریت جامعه بویژه پرولتاریاست. مهمترین مؤلفه مشترک تمامی نظریه های سوسیالیستی، اهتمام آنها بر ترجیح جامعه بر فرد و فراتر نهادن سود همگانی بر سود فردی است. از این رو لبه تیز انتقاد سوسیالیست ها به سوی « مالکیت خصوصی» به عنوان اساسی ترین مؤلفه سرمایه داری بوده است. از این رو مالکیت خصوصی ابزار تولید را سرچشمه تمامی مفاسد و بیدادگری ها و نابرابری های زیان خیز اقتصادی و اجتماعی می دانند. به همین خاطر این تفکر در مقابل «آزادی» بر اصل «برابری» تأکید می کند. سوسیالیسم معاصر در مقابل بعضی شالوده های اساسی مدرنیسم مثل فرد گرایی و اقتصاد صنعتی و سرمایه سالار پدید آمده است این مکتب با فردیت انسان و آزادیهای اقتصادی لیبرالی و سرمایه سالارانه موافق نیست و فرد را به مثابه عضوی از پیکره جامعه و نه در برابر آن می نگرد پس سوسیالیسم و جامعه باوری در واقه شورشی است بر ضد فرد گرایی و جلو ه های اقتصادی آن یعنی لیبرالیسم اقتصادی و کاپیتالیسم . یکی از اصول و عناصر سوسیالیسم تفکرات فراملیتی ( انتر ناسیو نالیستی )و گونه ای از تمایلات انسان گرایانه و اومانیستی بوده است ( اومانیسم جمع گرا). بیشترین انتقاد مخافان سوسیالیسم متوجه کاهش منزلت فرد و فرو نشاندن انگیزه های شخصی برای شکوفایی اقتصادی و زمینه سازی برای تمرکز گرایی و گاه استبداد و سرمایه داری دولتی است در نهایت سوسیالیسم هم نتوانست به اهداف خود دست یابد معمولا از سرگذشت سوسیالیسم در اروپای شرقی و شوروی به عنوان شاهدی بر این بن بست ها یاد می شود از همین روست که سوسیالیسم در اروپای غربی همت خود رامصروف آشتی دادن وآمیختن دموکراسی و آزادیهای فردی با مسئولیت اجتماعی کرده است. ( عبد الرسول بیات و جمعی از نویسندگان , فرهنگ واژه ها , ص 347تا 353وداریوش آشوری , دانشنامه سیاسی , تهران: مروارید , 1373, ص 204و 205) .در پایا ضمن ارزوی موفقیت برای شما ، به دلیل ابهامی که در پرسش وجود داشت اگر همچنان سوالی باقی است در مکاتبه بعدی به صورت شفاف مرقوم نمائید تا بررسی و پاسخ داده شود . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100126267) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image