ضرورت وحی /

تخمین زمان مطالعه: 37 دقیقه

ضرورت وحی را توضیح دهید.


در پاسخ توجه به چند مطلب، بایسته است:امام صادق(ع) خطاب به هشام فرمود: «یا هشام! ان للّه على الناس حجتین: حجة ظاهرة و حجة باطنة: فامّا الظاهرة فالرّسل والانبیاء و الائمّة علیهم السلام و اما الباطنة فالعقول»؛ «اى هشام! همانا که خداوند بر مردم دو گونه حجت دارد: حجتى آشکار و حجتى پنهان؛ حجت آشکار او، رسولان، پیامبران و امامان هستند و حجّت پنهان عقول ایشان است» ابى جعفر محمدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج 1، ص 16.همچنین از آن حضرت خطاب به هشام آمده است: «یا هشام!انّ اللّه تبارک و تعالى اکمل للنّاس الحجج بالعقول و نصر النبیین بالبیان»؛ «اى هشام! همانا خداى متعال حجت ها را براى مردم، به وسیله عقل هایشان کامل کرد و انبیا را به وسیله بیان یارى نمود».با توجه به روایات یاد شده و دیگر دلایل مربوط به فلسفه دین و دیندارى درمى یابیم که انسان با وجود عقل نیاز گسترده \ فراخ و فراگیرى به وحی و دین دارد. وحی نه تنها راهبر به سوى تأمین سعادت جاودان اخروى است؛ که در زیست این جهانى نیز به گونه هاى مختلف و در عرصه هاى گوناگون حیات فردى و اجتماعى و حوزه هاى روابط چهارگانه انسان یعنى: رابطه با خدا، رابطه با خود، رابطه با همنوعان و رابطه با طبیعت تأثیرات منحصر به فرد و بدیل ناپذیرى دارد. در یک تقسیم بندى مى توان خدمات و کارکردهاى وحی و دین را در چند حوزه اساسى تقسیم بندى کرد:1. حوزه هدایت، معرفت و دانایى،2. عرصه روان شناختى،3. عرصه اخلاق،4. حوزه تمدن و اجتماع.بررسى هر یک از عرصه هاى یاد شده مجالى فراخ مى طلبد. آن چه اکنون اشاره مى شود کلیاتى در باب وجه حاجت به دین در کنار عقل و خرد بشرى است:آموزه هاى فراعقلىپاره اى از معارف و حقایق تنها از طریق وحى آسمانى در اختیار بشر قرار مى گیرد و شاهباز خرد و دانش بشرى به تنهایى توان پرواز در آن ساحت را ندارد. پاره اى از آموزه هاى مربوط به اوصاف و افعال الهى، عوالم هستى، سنن و قوانین فراطبیعى حاکم بر هستى و... از این قبیل اند.بهنگام سازى تجربه هاى دیریابپاره اى ازحقایق زمانى در تور تجربه بشرى مى افتد که کار از کار گذشته و هیچ فرصتى براى استفاده و بهره بردارى از آن نمانده و چه بسا خسارتى جبران ناپذیر دامن گیر آدمى شده است. مسائلى چون ویژگى هاى سراى جاودان، جزئیات مربوط به سعادت و شقاوت آدمیان، نقش هر یک از کنش هاى این جهانى انسان در تعیین سرنوشت ابدى او، امورى هستند که تنها پس از خروج از نشئه دنیا به تجربه مى آیند و آن گاه دیگر فرصتى براى انسان نمانده تا سرنوشتى نیکو براى خود رقم زند و خود را از خسارت ابدى برهاند. تنها دین حق الهى است که همه این حقایق را به رایگان و به موقع - یعنى تا زمانى که در این جهان فرصت باقى است - در اختیار بشر مى گذارد و راه سعادت جاودان را به او مى نمایاند.آسان یاب سازى حقایق دشوارپاره اى از حقایق موثر در سعادت و بهروزى آدمیان اگر چه با کاوش هاى عقلانى یافتنى هستند؛ اما شناخت و درک آنها جز با کاوش هاى ژرف و دشوار، آن هم براى تنى چند از نخبگان، با طى مقدمات عدیده و در گذر طولانى زمان ممکن نیست، و دیگران از دریافت آنها و درک سعادت مبتنى بر آنها محروم خواهند ماند.یکى از فواید مهم و انحصارى دین این است که این گونه حقایق را سهل و آسان در اختیار همگان قرار مى دهد.«اتین ژیلسون» در تبیین فلسفه «توماس آکویناس» مى نویسد:«آیا خدا روا مى بیند که حقایق فلسفى قابل قبول عقل را از طریق وحى به مردم افاضه کند؟ جواب این است که هرگاه این حقایق در زمره امورى باشد که علم بدان ها براى نجات بشر ضرورت دارد، چنین افاضه اى حاصل مى شود. اگر جز این مى بود، این حقایق و نجاتى که مشروط بدان هاست منحصر به تعداد محدودى از مردم مى شد و دیگران خواه به سبب حرمان از نور فطرى عقل، خواه به دلیل فقدان فراغ و فرصت براى بحث و فحص، خواه به جهت عدم جرأت به مطالعه و تحقیق از این موهبت محروم مى ماندند. علاوه بر این، کسانى هم که قادر به تحصیل این حقایق بودند رنج فراوان در این راه مى بردند و مدت مدیدى از عمر آنان در تفکر مى گذشت، و اکثر ایام حیات شان در جهلى که مى توانست منشأ خطر باشد سپرى مى شد» اتین ژیلسون، روح فلسفه قرون وسطى، ترجمه ع. داودى، ص 53، تهران: شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ دوم، 1370.پرورش عقل و خرداز جمله کارکردهاى دین شکوفاسازى خرد و رهاسازى آن از گرفتار آمدن در دام عوامل لغزنده، انحراف انگیز و مزاحمت آفرین است.استاد مطهرى در این باره مى نویسد: «ذهن و فکر انسان در بسیارى موارد دچار اشتباه مى شود. این موضوع نزد همه ما شایع و رایج است. البته منحصر به عقل نیست بلکه حواس و احساسات نیز مرتکب خطا مى شوند؛ مثلاً براى قوه باصره، ده ها نوع خطا ذکر کرده اند. در مورد عقل بسیار اتفاق مى افتد که انسان استدلالى ترتیب مى دهد و براساس آن نتیجه گیرى مى کند. اما بعد احیاناً درمى یابد که استدلال از پایه نادرست بوده است» شهید مطهرى، آشنایى با قرآن، ج 3، ص 53، صدرا، چاپ هشتم، 1374..ایشان سپس به تبیین لغزشگاه هاى اندیشه پرداخته و موارد زیر را به عنوان علل رخداد خطا در فکر و اندیشه بشر از دیدگاه قرآن یادآور مى شود:1. تکیه بر ظن و گمان به جاى علم و یقین.2. میل ها و هواهاى نفسانى.3. شتابزدگى.4. سنت گرایى و گذشته نگرى.5. شخصیت گرایى. جهت آگاهى بیشتر بنگرید: همو، انسان و ایمان (جهان بینى توحیدى، ج 1)، صص 66 - 71، صدرا، چاپ یازدهم، 1374.افزون بر نشان دادن لغزشگاه هاى اندیشه و راه چاره آن، وحی و دین حق وحیانی از راه هاى دیگرى به رشد و شکوفایى خرد آدمیان مدد مى رساند از جمله:1. انگیزش و دعوت به سوى تفکر، اندیشه و خردورزى.2. تأیید و تقویت آموزه هاى عقلى از طریق نقل.3. سمت و سو دهى به عقل و خرد و فعال ساختن آن در جهت صحیح و مفید به حال بشریت. جهت آگاهى بیشتر بنگرید: همان، صص 72 - 74.4. پشتیبانى احکام عقلى توسط دین بدین معنا که وقتى عقل عملى ما، فضایل اخلاقى را به عنوان وظایف انسانى از ما درخواست مى کند، چه ضمانت اجرایى براى انجام چنین دستوراتى وجود دارد؟ در شرایط عادى اگر چه وجدان اخلاقى مؤثر است؛ ولى در نهایت - به ویژه در شرایط خاص - این دیانت و اوامر و نواهى الهى است که ما را وادار به انجام وظایف خود خواهد ساخت. ر. ک: مظفر، اصول الفقه، ج 2، ص 109 ؛ شهید صدر، دروس فى علم الاصول ص 289 ؛ دفتر همکارى حوزه و دانشگاه، درآمدى بر حقوق اسلامى، ص 327.رابطه عقل و دیناز آنچه گذشت روشن مى شود که چرا با وجود عقل، انسان به دین نیازمند است. حقیقت آن است که دین مکمل عقل و خرد بشرى است و کار بشر با عقل تنها، به سامان نمى رسد. از طرف دیگر دین مؤید عقل، پرورش دهنده و رهاننده آن از اسارت و برطرف کننده موانع شکوفائى آن و جهت دهنده به کاوش هاى عقلانى نیز است. بنابراین کارکرد دین درباب عقل عبارت است از:1. تکمیل عقل؛2. تأیید عقل و پشتیبانى از احکام آن؛3. بیدارگرى، آزادسازى اندیشه و رشد و شکوفاسازى خرد؛4. جهت بخشى و سمت و سودهى به عقل؛5. آسان یاب سازى دستاوردهاى دیریاب خرد. برای آشنایی بیشتر نسبت به چگونگی نیاز انسان به دین مقاله چرا دین تقدیم می شود:چرا دیناساسی‌ترین پرسش انسان دربارة دین این است که دین چه فایده و لزومی دارد؟ چرا باید دیندار بود؟ رابطه دین و انسان چگونه‌ رابطه‌ای است؟ آیا زندگی بدون دین امکان‌پذیر است و در این صورت، دینی زیستن بهتر است یا زندگی منهای دین؟ اکنون بر آنیم به یاری خداوند با رعایت اختصار به بررسی پرسش‌ یادشده بپردازیم.تعریف دین متفکران و اندیشمندان تلاش های زیادی در ارائه تعریفی از دین کرده اند. آنان هر یک از منظر خاصی به دین نظر کرده و تعریفی همسو با آن زاویه نگرش به دست داده اند. غالب این تعاریف از مشکلاتی چون ابهام، عدم جامعیت و ... رنج می برند.1در مقابل متفکران مسلمان کوشیده اند با نظر به دور نمایه های دین تعریف جامع تری ارائه کنند. در مجموع می توان گفت جامع ترین تعریف دین عبارت است از: مجموعه ای از آموزه های اعتقادی، اخلاقی و عملی که پیامبران از سوی خداوند جهت راهنمایی و هدایت بشر آورده اند. اعتقاد و التزام به این آموزه ها موجب کمال و سعادت انسان در این جهان و سرای پایدار آخرت است 2رابطه انسان و دینگرایش انسان به دین امری ذاتی، عمیق و ریشه‌دار است. دین نه تنها تأمین کنندة بسیاری از نیازهای انسان، بلکه خود نیازی بنیادین و نهفته در ژرفای وجود آدمی است. «تا نه گی دو که نه تن» می‌نویسد: «حس مذهبی یکی از عناصر اولیه ثابت و طبیعی روح انسانی است و نسبت به مفاهیم(زیبایی)‌ مربوط به هنر ( نیکی) مربوط به اخلاق و ( راستی) مربوط به علم (مفهوم دینی)، یا به طور صحیح‌تر، مفهوم مقدس، مقوله چهارمی است که دارای همان اصالت و استقلال سه مفهوم دیگر است».3«آلکسیس کارل» نیز بر آن است که: «احساس عرفانی [دینی] جنبشی است که از اعماق فطرت سرچشمه گرفته است و یک غریزه اصلی است».4وی در جایی دیگر می‌نویسد: «فقدان احساس اخلاقی و عرفانی در میان اکثریت عناصر فعال یک ملت، زمینه زوال قطعی ملت و انقیاد او را در بند بیگانه تدارک می‌بیند؛ سقوط یونان قدیم معلول چنین عاملی بود.در نگاه «تولستوی» نیز «ایمان آن چیزی است که انسان با آن زندگی می‌کند.»5 استاد مطهری در توضیح این سخن می‌گوید: «یعنی ایمان مهم‌ترین سرمایه زندگی است». به نظر وی مردم به برخی از سرمایه‌های زندگی مانند سلامت، امنیت، ثروت و رفاه و... توجه دارند، اما به یک سرمایه بزرگ که نامش ایمان است توجه ندارند؛ چرا که آنان اصولاً محسوسات و مادیات را بیش از معقولات و معنویات می‌شناسند.6 در نظر «ویل دورانت» نیز دین روح زندگی است، او می‌گوید: «زندگی بدون، دین ملال‌انگیز و پست است، مانند جسدی است بی‌روح».7 قریب به این مضمون را در سخن «ویلیام جیمز» می‌توان یافت. او مدعی است: «ایمان یکی از قوایی است که بشر به مدد آن زندگی می‌کند، فقدان کامل آن در حکم سقوط بشر است».8از آنچه گذشت روشن می‌شود که نیاز انسان به دین امری جاودان و زوال‌ناپذیر است. لازمه ذاتی بودن دین‌ورزی این است که دین همچون دیگر غرایز و نیازهای ذاتی انسان همپای حیات بشر بپاید و آینده بشریت را همچون گذشته در نوردد. لاجرم گسست بین انسان و دین را هرگز نمی‌توان و نباید انتظار داشت. «ارنست رنان» در پایندگی و ژرفایی تأثیر دین در نهاد انسان می‌گوید: «ممکن است روزی هرچه را دوست می‌دارم نابود و از هم پاشیده شود و هرچه را که نزد من لذت بخش‌تر و بهترین نعمت‌های حیات است از میان برود، و نیز ممکن است آزادی به کار بردن عقل و دانش و هنر بیهوده گردد، ولی محال است که علاقه به دین متلاشی یا محو شود، بلکه همواره و همیشه باقی خواهد ماند و در کشور وجود من شاهدی صادق و گواهی ناطق بر بطلان مادیت خواهد بود».9همه آنچه گفته آمد را در یک آیه زیبای قرآن می‌توان یافت که رمز دین‌گرایی انسان را چنین ترسیم کرده است: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا؛10 پیوسته رو به سوی دین پاک خداوند داشته باش که انسان‌ها را بر آن سرشته است و آفرینش الهی دگرگون نخواهد شد».کارکردهای دیندین از جهات متعددی مددرسان و یاور انسان است.کارکردهای دین گستره فراگیر و دامن گستری را شامل می شود. در نگاه نخستین می توان گفت نقش دین به دو ساحت اساسی حیات انسان مربوط است .1- حیات اینجهانی2- حیات فرا اینجهانیکارکردهای اینجهانیکارویژه ها و کارکردهای دنیایی دین نیز عرصه های گوناگونی دارد و به گونه های مختلفی تقسیم پذیر است. از جمله تقسیم آن به کارکردهای فردی و اجتماعی و تقسیم آن دو به زیر شاخه های دیگر می باشد.در عین حال برخی از این تقسمات خالی از پاره ای تداخلات یا فرو نهادن بخشی از داده های دین نمی باشد. در این قسمت مهم ترین کارکردهای دنیایی دین را به طور فشرده در سه عرصه روانشناسی، معرفت و دانایی حوزه مناسبات انسانی و اجتماعی پی می گیریم. کارکردهای روانشناختی11از نظرگاه روانشناختی دین کارکردها و ثمرات بسیاری برای انسان دارد. در میان دانش‌های جدید هیچ یک مانند روانشناسی نقاب از رازهای شگفت‌ دین و دینداری بر نکشیده و لزوم اجتناب‌ناپذیر آن را در همین زندگی دنیایی به طور ملموس روشن نساخته است. البته باید توجه داشت که اساساً روانشناسی در پی تعیین حق و باطل و به تعبیر دیگر «ارزش صدق»12 دین نیست؛ چرا که تعیین این مسئله خارج از توان و کارویژه‌های این دانش است. افزون بر آن روانشناسی در این باره نظر به دین خاصی ندارد؛ و چه بسا در برخورد با پاره‌ای از ادیان کارکردهای منفی‌ای نیز مطرح کنند. البته انتظار می رود که هر اندازه دینی از حقانیت بیشتری برخوردار باشد کارکردهای مثبت‌تری داشته باشد، لاجرم می‌توان بهترین کارکرد را از بهترین دین انتظار داشت. آنچه این دانش پی می‌گیرد و در صلاحیت آن است ثمرات و کارکردهای روانی دین فارغ از حقانیت و ارزش صدق آن است. پاره‌ای از کارکردهای روانشناختی دین و دین‌ورزی عبارتند از:1ـ معنا بخشیدن به حیاتاز مهم‌ترین کارکردهای اساسی دین، تبیین معنای زندگی است. هر انسانی از خود می‌پرسد که زندگی برای چیست؟ درد و رنج و مرگ و میرها چه معنا دارد؟ و در مجموع آیا جهان ارزش زیستن دارد یا نه؟ یافتن پاسخی صحیح در برابر این پرسش‌ها زندگی‌ساز است و ناکامی در برابر آن زندگی سوز. دین با تبیین جاودانگی، حکمت و هدفمندی هستی و جهت‌گیری رو به خیر و کمال و تعالی آن،‌ در پرتو تدبیر خداوند حکیم و رحمان و رحیم، خرد پذیرترین و دلپسندترین معنا از حیات انسان و جهان را به دست می‌دهد.«کارل یوستاویونگ»13 در اهمیت این مسئله می‌نویسد: «در میان همه بیمارانی که در نیمه دوم حیاتم با آنها مواجه بوده‌ام، یکی هم نبوده که مشکلش در آخرین وهله، چیزی جز مشکل یافتن یک نگرش نسبت به حیات باشد. با اطمینان می‌توان گفت که همه آنان از آن رو احساس بیماری می‌کرده‌اند که چیزی را که ادیان زنده هر عصر، به پیروان خود، عرضه می‌دارند، از دست داده‌اند و هیچ یک از آنان قبل از یافتن بینش دینی خود، شفای واقعی نیافته است.»14«ویکتور فرانکل»15 نیز قدرت دین را عقیده به «اَبَر معنی»16 می‌داند، یعنی دین بهترین معنی برای زندگی کردن است.17 برخی از جامعه‌شناسان نیز برآنند که گوهر دین واکنش در برابر تهدید به بی‌معنایی در زندگی بشر و تلاش در جهت نگریستن به جهان به مثابه حقیقتی معنادار است.18پاره‌ای از بروندادهای روانشناختی تفسیر دینی حیات عبارت است از:1. احساس خوش‌بینی و رضایت2. مطبوع سازی زندگی در مجموعه هستی3. ایجاد امیدواری4. مسئولیت پذیری5. نشاط و حرکتآموزه‌های دینی نگرش فرد به نظام هستی و قوانین آن را خوش‌بینانه می‌سازد.19از نظر استاد مطهری فرد با ایمان در کشف هستی شهروند کشوری را می ماند که قوانین و تشکیلات و نظامات آن را صحیح و عادلانه می‌داند و به حسن نیت کارگزاران آن ایمان دارد. لاجرم: اولاً‌، زندگی برای او مطبوع و دلپذیر می‌شود. ثانیاً زمینه‌های ترقی و تعالی را برای خود و دیگران فراهم می‌بیند و روح «امیدواری» در او پدید می‌آید. ثالثاً، اگر چیزی موجب عقب‌ماندگی او شود آن را جز از ناحیه کم‌کاری و بی‌تجربگی و مسئولیت‌گریزی خود و امثال خود نمی‌داند. او همچنین پاره‌ای از رنج‌ها و دشواری‌ها را زمینه ترقی و تکامل خود می‌داند. این اندیشه به طور طبیعی شخص را به غیرت می‌آورد و با «خوش‌بینی» و «امیدواری» به حرکت و جنبش در جهت اصلاح خود وامی‌دارد و از دشواری‌ها استقبال می‌کند.در مقابل، فرد بی‌ایمان مانند شهروندی است که قوانین، تشکیلات و کارگزاران کشورش را فاسد می‌داند و از قبول آنها هم چاره‌ای ندارد. درون چنین فردی انباشته از عقده‌ها و کینه‌هاست. او هرگز به فکر اصلاح خود نمی‌افتد، از جهان لذت نمی‌برد و هستی برای او زندانی هولناک است که یا باید از چنگ آن بگریزد و یا با رنج و سختی آن را تحمل کند. 2- انسجام و تعادل شخصیت در وجود انسان تمایلات و گرایشها و غرایزگوناگونی وجود دارد که گاه در تعارض و تضاد و با یکدیگر قرار می گیرند. کشاکش طوفان غرایز و ناتوانی در ایجاد توازن و هماهنگی بین آنها به اختلال شخصیت می انجامد. دین نقش مهمی در هویت بخشی، ایجاد معادل بین امیال و غرایز، اولویت گزاری و برقراری نظام طولی بین آنها، رهایی از آشفتگی و هماهنگ سازی افکار و احساسات دارد و در نتیجه به ایجاد وحدت و انسجام شخصیت می انجامد .20یونگ بر آن است که هر گاه بیان امیال تعادل و توازن برقرارانسان به کل یک پارچه و منسجم مبدل می شود و به عبارت دیگر وحدت شخصیت می یابد و این تنها در سایه نگرش دینی تحقق پذیر است. توحید و یگانگی شخصیت در انسان را باید در الگوی دیر پای خدا جستجو کرد. وحدت شخصیت یعنی انسان نوعی زندگی با خدا دارد و بدون خدا بشر هرگز نمی تواند به یک کل یکپارچه مبدل شود. 213ـ بهداشت، سلامت و آرامش روانیکی از نیازهای مهم انسان، سلامت و آرامش روان است. در دنیای کنونی علیرغم پیشرفت‌های خیره‌کننده علمی و تکنولوژیک، روز به روز اضطراب، دلهره، افسردگی و ناآرامی بیش از پیش بر انسان چیره شده و حاجت به آرامش روحی و روانی بیشتر احساس می‌شود. نقش دین در سلامت و آرامش روان از جهات مختلفی حایز اهمیت است. در این باره تحقیقات انجام شده توسط روان‌شناسان قابل توجه است:الف. دینداری و تحمل فشارهای روانیتحقیقات انجام شده نشان می‌دهد انگاره‌های دینی نقش مؤثری در تسکین دردهای روحی، کاهش اضطراب و تحمل فشارهای روانی دارند و افراد مذهبی از ناراحتی روانی بسیار کمتری رنج می‌برند.22ب. دینداری و افسردگیبر اساس تحقیقات، بین دین و افسردگی، استرس و اضطراب نسبت معکوس وجود دارد.23 این مسئله در عصر حاضر مورد توجه بسیاری از روانشناسان و اندیشمندان است.«ویلر»24بر آن است که فرد مذهبی از طریق اعتقادات دینی بر مشکلات چیره می‌شود و از طریق اعمال مذهبی و شرکت در مراسم دینی به شبکه وسیع حمایت‌های اجتماعی متصل می‌شود. «میدور»25 نیز اظهار می‌دارد که وابستگی دینی چون بدیل دیگر متغیرهای مؤثر بر سلامت روان مانند وضعیت اقتصادی و حمایت اجتماعی عمل می‌کند و منجر به کاهش شیوع افسردگی می‌شود.26 ج. دیندارى و کاهش بزهکارىبررسى ها گواه بر آن است که بین دیندارى و بزهکارى و جرم و جنایت رابطه منفى وجود دارد و رفتارهاى مذهبى مى تواند بین آنها تمایز افکند.27د. دیندارى و کاهش مصرف الکل و مواد مخدربراساس تحقیقات انجام شده توسط «ادلف»28، «اسمارت»29، «اوتار»30 و «دیویدز»31 افراد مذهبى از مواد مخدر استفاده نمى کنند و یا بسیار کم مصرف مى کنند. از نظر «لوچ»32 و «هیوز»33 به ویژه در میان عناصر مذهبى اصولگرایان کمتر از همه به مواد مخدر گرایش دارند و هر اندازه ایمان دینى فرد قوى تر باشد احتمال استفاده از مواد مخدر و الکل در او کمتر یا مساوى با صفر است.34هـ. دین دارى و کاهش خودکشىمسأله خودکشى یکى از بحران هاى جدى در تمدن کنونى بشر است. «سازمان بهداشت جهانى اخیراً آمار جالبى درباره خودکشى در کشورهاى مختلف جهان انتشار داده است. به موجب این آمار در هشت کشور صنعتى جهان خودکشى در بین افراد 15 تا 44 ساله سومین علت مرگ و میر در این کشورها را تشکیل مى دهد. این کشورها عبارتند از: آلمان غربى، اتریش، کانادا، فنلاند، دانمارک، مجارستان، سوئد و سوئیس.کارشناسان سازمان بهداشت جهانی که این آمار را پس از ده سال مطالعه کرده اند همچنین اعلام کرده اند که خودکشى در کشورهاى در حال توسعه نیز به طور وحشتناک رو به افزایش است. در این کشورها حتى جوانان کمتر از 15 سال نیز دست به خودکشى مى زنند.آمارى که از طرف کارشناسان مزبور تهیه شده، نشان مى دهد که به طور کلى طبقات تحصیل‌کرده و روشنفکر بیش از طبقه کارگر اقدام به خودکشى مى کنند. مثلاً در انگلستان عده زیادى از پزشکان در سال هاى اخیر خودکشى کرده اند. تنها در آلمان غربى همه ساله دوازده هزار نفر خودکشى مى کنند و شصت هزار نفر دیگر به نحوى در صدد خودکشى بر مى آیند. مهم‌ترین علت خودکشى آلمانى ها بیمارى عصبى است. در حال حاضر در آلمان غربى بیش از یک میلیون نفر از فشار عصبى رنج مى برند و ممکن است هر آن دست به خودکشى بزنند.35در مقابل، تحقیقات نشان مى دهد خودکشى در کسانى که در مراسم دینى شرکت مى کنند نسبتى بسیار کمتر از دیگران دارد. کامستاک36 و پاتریچ37 در یک بررسى نشان دادند احتمال خودکشى در افرادى که به عبادتگاه ها نمى روند چهار برابر بیش از شرکت کنندگان در محافل دینى است.38 همه پژوهش ها نشان مى دهد یکى از علل مهم خودسوزى ضعیف بودن اعتقادات مذهبى بوده است.»یک بررسى که در کشور اردن توسط «داراکه»(1992)39 انجام شده است نشان مى دهد تعداد خودکشى در ماه رمضان در مقایسه با ماه‌هاى دیگر سال کاهش قابل توجهى را نشان مى دهد.40و. دیندارى، رضایت از ازدواج و کاهش طلاقمسأله ناپایدارى خانواده و گسست آن یکى از بحران هاى بزرگ دنیاى متمدن کنونى و در پى آورنده نتایج ویرانگر روانى و اجتماعى است. براساس مطالعات انجام شده، مذهب مهم ترین عامل پاى بندى به خانواده، رضایت از ازدواج41 و کاهش طلاق است و این مسأله عامل مهمى در بهداشت روانى خانواده ها به شمار مى رود. تحقیقات نشان داده است مردانى که همسرانشان را طلاق داده و یا از آنها جدا شده اند ده برابر بیش از دیگران در معرض ابتلا به بیمارى هاى روانى هستند.424. سازگارسازى جهان درون و برون؛ کاهش رنج هابهره دیگرى که از تفسیر دینى حیات بر مى خیزد «ایجاد سازگارى بین جهان درون و برون» و در نتیجه کاهش رنج ها و ناراحتى هاست.بدون شک در مواردى بین خواسته ها و تمایلات انسان و آنچه در جهان خارج وجود دارد تفاوت هایى مشاهده مى شود. گاه این تفاوت ها به گونه اى است که شرایط خارجى براى انسان رنج‌آفرین و ملال انگیز است. این تفاوت ها مى تواند به گونه هاى مختلف باشد مثل: 1. تفاوت بین خواسته هاى ما و نظام تکوین، مانند شرور و آفاتى چون مرگ و میر، سیل، زلزله، نقص عضو، بیمارى و... 2.تضاد بین تمایلات ما و واقعیات اجتماعى، مثل حاکمیت نظام استبدادى و...از طرف دیگر در مواردى واقعیات خارجى به سهولت و در شرایطى که ما در آن قرار داریم تغییرپذیر است؛ در چنین وضعیتى انسان ها به طور معمول در جهت تغییر واقعیت جهان به سود تمایلات خود مى کوشند؛ اما گاه جهان خارج اصلاً تغییرپذیر نیست، یا در شرایط مورد نظر شخص دگرگون نمى شود؛ و یا تغییر آن مستلزم هزینه هایى تحمل ناپذیر و نامعقول است. در این موارد بهترین راه سازگارسازى درون با خارج است و دین نیرومندترین عامل آشتى‌دهنده این دو جهان است. دین با تفسیرى که از جهان و ناملایمات و رنج هاى آدمى در آن مى دهد، نه تنها ناسازگارى آن دو را از میان بر مى دارد؛ بلکه با دادن نقش عبادى به تحمل دشوارى ها و اینکه بزرگ ترین اولیاى الهى چشنده تلخ ترین رنجهایند شیرین ترین رابطه را بین آن دو ایجاد مى کند؛ به طورى که انسان مؤمن مى گوید: «زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت»، از همین رو «الیسون» بهترین راه مقابله با مشکلات تغییرناپذیر را مقابله مذهبى مى داند.43اینکه حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) در سرزمین سوزان کربلا و دیدن آن همه رنج و مصیبت و زخم هاى بسیار بر جان و توان خویش فرمود: «رضا الله رضانا اهل البیت» و زینب کبرى(س) پس از تحمل آن همه دشوارى طاقت فرسا مى فرماید: «ما رأینا الّا الجمیل» عالى ترین نمایش شکوه ایمان در سازگارى جهان درون و برون و شیرین نمودن رنج و سختى در جهت مقاصد و اهداف بلند الهى و انسانى است. بدین ترتیب نه تنها رنج انسان کاهش مى یابد، بلکه در مواردى شیرین و دلپذیر مى شود و این جز در سایه دین و ایمان دینى امکان پذیر نیست.5. هدف‌بخشى و ایده‌آل‌پرورىیکى از مهم ترین کارکردهاى دین ارائه ایده آل و آرمان مطلوب است. ایده آل اصل یا موضوعى است که مورد گرایش انسان قرار گیرد و هدف تلاش ها و کوشش هاى او باشد. ایده آل موجب شکل گیرى نوع انتخاب آدمى است. شخص به طور آگاهانه یا ناخودآگاه همه پدیده ها را با آن مى سنجد و ارزشداورى مى کند. ایده‌آل از مختصات زندگى بشرى و از عناصر اساسى آن است. انسان زمانى مى تواند از یک زندگى حقیقى برخوردار باشد که آگاهانه براى خود ایده‌آل و آرمان انتخاب کند. انسان ها در طول تاریخ ایده آل هایى چون رفاه، ثروت، شهرت، مقام، عشق، زیبایى، دانش و... انتخاب کرده اند لیکن بهترین ایده‌آل آن است که داراى شرایط زیر باشد:1. منطقى باشد.2. قابل وصول باشد.3. تمایلات سودجویانه و خودخواهانه و «من طبیعى» آدمى را کنترل کند.4. در انسان چنان کششى ایجاد کند که از درون به سوى هدف اعلاى حیات حرکت کند.چنین آرمانى تنها از دین حق و معناى دینى حیات بر مى خیزد.44«میلر بروز» از قول «اینشتین» مى گوید: «علم، ما را از آنچه هست آگاه مى کند و دین (وحى) است که ما را به آنچه که سزاوار است که باشد مطلع مى کند».456. پاسخ به احساس تنهایىیکى از رنج هاى بشر که در جهان صنعتى و پیدایش کلان‌شهرها به شدت رو به افزایش است، مسأله احساس تنهایى است. منظور از احساس تنهایى در اینجا تنهایى فیزیکى یعنى جدایى از دیگران نیست؛ بلکه گونه هاى دیگرى هم چون ناتوانى دیگران در پاسخ دهى به برخى از نیازهاى انسان، عدم درک دیگران از شخص و یا سرگرمى دیگران به کار خود و جستجوى منافع خویش و عدم توجه عمیق، جدى، خیرخواهانه و دیگرخواهانه در جهت تأمین خواسته ها و نیازهاى شخص است.46به عبارت دیگر، انسان در این دنیا خود را در میان انبوه مردمانى مى یابد که همواره در بند خودخواهى هاى خویشند و حتى اگر اعمالى به ظاهر نیک و مفید به حال دیگرى انجام مى دهند عمدتاً آمیخته به انواع درخواست ها، گرایش ها و خودخواهى هاى ظاهر و پنهان است و کسى صد در صد خیر خواهانه کارى براى «من» انجام نمى دهد. اما در نگرش دینى، انسان هیچ گاه تنها نیست.بلکه همواره در آغوش پر مهر خدایی است که تنها و تنها از سر لطف و مهربانی او را آفریده و لحظه به لحظه خیر و رحمت بی انتهایش را بر او سایه گستر می سازد بدون آن که خود نصیبی ار این مهر بیکران نصیبش گردد و اجر و پاداشی در برابر ارزانی داشت نعمتهایش طلب کند. 7. تقویت قدرت کنترل غرایزاز جمله خطراتى که همواره جامعه بشرى را مورد تهدید قرار داده و در عصر قدرت و تکنولوژى خطراتى صد افزون براى بشریت به بار آورده لجام گسیختگى غرایز، خودخواهى ها و تمایلات سرکش نفسانى است. این پدیدة شوم نه تنها از جانب علم و دانش و فلسفه هاى بشرى مهارشدنى نیست، بلکه اربابان قدرت و دانش را نیز به اسارت خود درآورده و علم و تکنولوژى را نیز در این جهت، استخدام کرده است.آن عامل نیرومندى که انسان را از اسارت هواهاى نفسانى آزاد ساخته و قدرت رویارویى با طغیان هاى زندگى‌سوز نفس اماره را مى بخشد، ایمان استوار دینى است.«داستایوفسکى» مى گوید: «اگر خدا (دین) نباشد همه چیز مباح است».47 یعنى غیر از خداباورى و ایمان مذهبى هیچ عامل دیگرى توان بازدارندگى از اعمال ضداخلاقى، بیمارى بى‌عدالتى، تجاوز و فساد و تباهى و رام کردن نفس اماره و سرکش آدمى را ندارد.48افزون بر آنچه گذشت کارکردهاى روان‌شناختى،49 فراروانشناختى،50 روان ‌تنى51 و جسمانى دیگرى براى دین ذکر شده که به ذکر عناوین آنها بسنده نموده و خواننده عزیز را به مطالعه و جستجوی بیشتر زمینه فرا می خوانیم: 8. بهداشت و سلامت جسمانى، طول عمر، پایدارى در فعالیت هاى فیزیکى، تقویت سیستم ایمنى و دفاعى بدن، تسریع در بهبودى و کوتاه کردن دوران درمان.529. ایجاد خضوع، تعبد و تسلیم در جهانى آکنده از سرگردانى و تعارضات فکرى.5310. عشق و محبت، پاسخ به غرایز فرامادى بشر و ایجاد لذت هاى فراجسمانى،54 تصفیه غم ها و جذب شادى ها.5511. کاهش اضطراب، ترس ها و وحشت ها؛ به ویژه ترس از مرگ.5612. افزایش قدرت کنترل و مدیریت ذهن (سایکو سیبرنیتک)57 و تصویرسازى ذهنى.5813. شجاعت‌آفرینى و افزایش قدرت پایدارى در برابر دشمنان و زورمندان.5914. بهداشت و سلامت روح و حقیقت برین وجود آدمى.6015. ایجاد وقار و سنگینى و دورى از جلفى و سبکى.6116. کاهش و کنترل عملیات جنسى.6217. انگیزش، پرورش و تفسیر تجربه های دینی.جمع‌بندى این قسمت را با سخنى از «میلتون یینگر»63 به پایان مى بریم. او در مقاله «دین و نیازهاى فرد»64 مى نویسد: «در پزشکى روان تنى وقتى نکات زیر را ملاحظه کنیم، ارزش دین آشکار مى شود:1. دین، انسان را به یک فلسفه حیات مسلح مى کند و به عقل وى روشنگرى لازم را مى بخشد. دین براى یک فرد نقشى را ایفا مى کند که قطب‌نما براى یک کشتى و در دریاى زندگى جهت و راهنمایى در اختیار او مى نهد.2. دین بر اراده انسان تأکید مى نهد، آن را تقویت و فرد را کمک مى کند تا به فرمان هاى عقل گردن نهد.3. دین نیازهاى اساسى روح، به ویژه نیاز به عشق و جاودانگى را، تحقق مى بخشد.»65کارکرد های معرفتی دین یکی از مهمترین منابع معرفت آموز و آگاهی آفرین است. حاجت انسان به دین درکنار عقل و به تعبیر دیگر خدمات معرفتی دین به انسان سویه های مختلفی دارد. در نگاه کلی بخشی از خدمات دین در این عرصه عبارت است از:1-ارائه آموزه های فرا عقلی، یعنی اموری که عقل به تنهایی قادر به کشف و درک آنها نیست ، اما اگر از منبعی دیگر مانند وحی آسمانی در اختیارش قرارگیرد برای آن قابل قبول و پذیرش می باشند.2- بهنگام و آسان یاب سازی حقایق دشوار و دیر یاب: پاره ای از حقایق یا زمانی در تور تجربه بشر می افتد که کار از کارگذشته و یا تها افراد خاصی و نادری به آن ها دست یافته و اکثر انسان ها از دسترسی به آن و سعادت وابسته به آن محروم می مانند. از جمله خدمات انبیای الهی این است که این گونه آگاهی ها را بهنگام، آسان و رایگان در اختیاربشر می گذارند.در نگاهی دیگر فرآورده های معرفتی دین را میتوان در دو عرصه مورد برسی قرارداد:1.پاسخ به پرسشهای بنیادین :همه انسانهای هشیار پرسشهایی اساسی در باب راز وجود خود وجهان دارند.67 این که جهان و انسان چرا و چگونه به وجود آمده اند ؟ به کجا می روند؟جایگاه انسان در نظام هستی و نقش او در سر نوشت خود چیست و ... این بخش مهمترین و جامع ترین آموزه ها و معارف دین را شامل می شود. کلیات این عرصه از معارف دینی عبارت است از :1-1 خداشناسی: اسماء حسنی و اوصاف ذاتی و فعلی خداوند و تبیین رابطه او با انسان و جهان؛1-2 هستی شناسی: مشتمل بر سنت ها و قوانین عام حاکم بر هستی، عوالم هستی و درجات و مراتب آن ؛1-3 جهان شناسی: معرفی جانی که مارد آن زندگی می کنیم جایگاه آن در کل هندسه هستی قوانین فرا طبیعی حاکم بر جهان.1-4 انسان شناسی: چیستی، جایگاه، ارزش و راز هستی آدمی، ساحتها و مراتب وجودی انسان، نیازهای ثابت و متغیر آدمی، آینده بشریت، مسئولیت و نقش انسان در ساختن هویت و سرنوشت خود و دیگران 1-5 فرجام شناسی: غایت جهان و انسان، چگونگی حیات پسین و عوامل مواثر بر آن.1-6 راه شناسی: نمایاندن راه سعادت و نیکفرجامی انسان در این جهان و در زندگی جاوید آخرت، باز شناسی آن ازکژ راهه ها و عوامل نگونبختی و بد فرجامی، بیان موانع راه و چگونگی فراز آمدن در برابر آنها. تشویق و انگیز ش انسان نسبت به تلاش در جهت ساختن سرنوشتی نیکو برای خود و دیگران و بیم دادن ازکژروی و تباهی گرایی. به عبارت دیگر آموزه های پیشین همه از هست و نیست ها سخن می گوید وعناصر جهان بینی را تشکیل می دهد، اما راه شناسی از باید ها ونبایدها می گوید و اجزای (شریعت) را می سازد .2 دین و علم :بخشی از معارف دین را آموزهای علمی آن تشکیل می دهد. مراد از آموزه های علمی بیان قوانین طبیعی حاکم بر پدیدهای جهان و انسان است یعنی اموری که در قلمرو دانش تجربی ( science ) بشر قرار می گیرد.لیکن در گستره ای عام تر می توان نقش دین در علم را چهار گونه بر شمرد:2-1- انگیزش و به تعبیر دیگر تقویت انگیزه کاوشهای علمی. در اسلام این مساله بیش از هر دینی نمایان است و بخشی عظیمی از ادبیات دینی را به خود اختصاص داده است.2-2- جهت دهی و سمت و سو بخشی به علم و کاوشهای علمی؛2-3- ارائه پیش فرض ها ی متافیزیکی علوم ؛2-4- اراوئه پاره ای از گزاره ها ی علمی ؛2-5- ایجاد روحیه علمی؛در مجموع برخی از اندیشمندان بر آنند که دین به علم و علوم بیشتر مددرسانده است تا علم و علوم به دین 68اینشتین در این باره می گوید؛ ( حسن دینی قوی ترین و شریف ترین سرچشمه ( شاه فنر ) تخقیقات علمی است69کارکردهای اجتماعی افزون بر کارکردهاى فردى،دین داراى نقش اجتماعى نیرومند و بدیل ناپذیرى است. از همین رو از دیرزمان فیلسوفان و اندیشمندان به فلسفه اجتماعى وجود دین توجه چشمگیرى داشته اند. پاره اى از کارکردهاى اجتماعى دین به اختصار عبارت است :ایجاد جامعه سالم جامعه سالم، یکى از بنیادى ترین نیازهاى انسان است. تحقق این مهم در گرو امورى است از جمله :1. جهت گیرى به سمت اهداف، ایده آل ها و معیارهاى تکاملى، پیش برنده و بشر دوستانه.2. وجود قوانین جامع، دقیق و عادلانه.3. رعایت عملى عدالت و اجراى قوانین؛دوری ازخود محوری، قناعت به حقوق خود و رعایت حقوق دیگران.4. پاى بندى به تعهدات و پیمان ها.5. پاس داشت اصول اخلاقى، حس تعاون و همدردى، مهرورزی و مهربانى نسبت به یکدیگر.به قول شاعر :خلل پذیر بود هر بنا که مى بینى مگر بناى محبت که خالى از خلل است 6. انسجام اجتماعى و حسن اعتماد متقابل.تاثیر دین در امور یادشده منحصر به فرد و بدیل ناپذیر است. آنچه در پی می آید شرح کوتاهی از این مساله است :دین پشتوانه اخلاق اجتماعى دین مهمترین، پشتوانه اخلاق اجتماعى است. بزرگترین و والاترین آموزگاران اخلاق، انبیاى بزرگ الهى بوده اند و ژرف ترین، جامع ترین و کهن ترین مضامین و احکام اخلاقى را در منابع دینى و با پشتوانه الهى مى توان یافت.در نگاه استاد مطهری اخلاقِ منهاى خدا و دین و ایمان، هم چون اسکناس بدون پشتوانه است. به قول داستایوفسکى «اگر خدا (دین) نباشد همه چیز مباح است».70. خدا سرسلسله معنویات است و پاداش دهنده کارهاى خوب. احساسات نوع پرستانه که امرى معنوى است، وقتى در انسان ظهور و بروز مى کند که انسان در جهان، معنویتى قائل باشد. وقتى که انسان به خدایى معتقد باشد مى تواند انسان ها را دوست داشته باشد، و احساسات نوع دوستانه در او ظهور و بروز داشته باشد. اخلاق از مقوله زیبایى معنوی است، تا ما به یک حقیقت و زیبایى مطلق معقول و معنوى به نام خدا قائل نباشیم نمى توانیم به یک زیبایى معنوى دیگر معتقد باشیم. اساساً فعل زیبا یعنى فعل خدایى، فعلى که گوئى پرتوى از نور خدا در آن است.71پاره اى از کارکردهاى اخلاقى - اجتماعى دین عبارت است از :1. استوار ساختن میثاق ها و پیمان هااحترام به عهد و پیمان یکى از ارکان اساسى تمدن است. این نقش را همواره مذهب بر عهده داشته و هنوز که هنوز است جانشینى پیدا نکرده است.«ویل دورانت» در کتاب «درس هاى تاریخ» مى نویسد: «مذهب... به مدد شعائر خود میثاق هاى بشرى را به صورت روابط با مهابت انسان و خدا درآورده و از این راه استحکام و ثبات به وجود آورده است».722. ایجاد انسجام و همبستگى اجتماعى «رابرتسون اسمیت» بر آن است که دین دو کارکرد دارد: یکى تنظیم رفتار فردى براى خیر همگان و دیگرى برانگیختن احساس اشتراک و وحدت اجتماعى. او مناسک دینى را وحدت زا و تحکیم بخش اشتراک اجتماعى مى داند.73«امیل دورکیم» نیز نقش حیاتى دین را ایجاد همبستگى و انسجام اجتماعى مى داند. او مى گوید: «مناسک دین براى کارکرد درست زندگى اخلاقى ما، همان اندازه ضرورت دارند که خوراک براى حفظ زندگى جسمانى ما لازم است؛ زیرا از طریق همین مناسک گروه خود را تایید و حفظ مى کند».74برخى از کارویژه هاى دین در راستاى ایجاد انسجام و همبستگى اجتماعى عبارت است از :2-1. انگیزش محبت و عواطف انسانى.752-2. بسط شخصیت و انقلاب درونی در برابر خودخواهى ها و طغیانگرى هاى نفس انسان.762-3. رفع اختلاف،77راموشاندن بدى ها و تصفیه کدورت ها.782-4. تعهدآفرینى و ایجاد احساس مسئولیت.79استاد مطهرى در این باره مى نویسد: «تأثیر مهم دین و نقش دین در اجتماع این است که نوعى انقلاب فکرى و وجدانى به وجود مى آورد که عواطف و احساسات و هدف ها و ایده آل ها و معیارها دگرگون مى شود و جهان بینى عوض مى شود. آدمى خود را داراى رسالت احساس مى کند؛ زندگى اجتماعى جهت خاص پیدا مى کند و جهت دیگر غیر از جهت زندگى فردى را درک مى کند، نوع دلبستگى عوض مى شود».80عدالت و قانون دین بزرگ ترین پشتوانه عدالت و قانون است. فروغى از «منتسکیو» نقل مى کند: «مذهب مى تواند هنگامى که تمام قوانین کشورى و سیاسى ناتوان و قاصر است، مُمِدّ تشکیلات و قوانین سیاسى باشد»81جایگاه عدالت در دین چنان است که قرآن به پاداری آن را یکی از اهداف اساسی رسالت انبیا دانسته و مى فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ »82کار ویژه هاى عدالت گرایانه دین 1. بینش و انگیزش نقش دین و پیامبران در نحوه نگرش به عدالت و انگیزش نسبت به آن نقش بدیع و انحصارى است و با دیدگاه فیلسوفان و دیگر مصلحان اجتماعى تفاوت بنیادین دارد :1-1. در بعد نظرى، «دین» با ارائه جهان بینى عدالت نگر، عدالت بشرى را به عنوان جزئى ازکل عدالت جهانى مى شناساند، نه این که این جهان را آکنده از جور و ستم و ناموس آن را تنازع بقاء دانسته و عدالت را به ناچار تنها براى تأمین منافع خود، لازم شمرد. از طرف دیگر دین آینده بشریت و حرکت تاریخى بشر را به سمت برقرارى عدالت فراگیر و جهان گستر معرفى مى کند.832-1. در بعد عاطفى و انگیزش، «عدالت» را امرى مطلوب، پرکشش، جاذبه دار و مطبوع و دلپذیر مى سازد.842. ارائه قوانین عادلانه مطمئن ترین منبع قوانین عادلانه براى بشر، قوانین دینى و الهى است. قانون عدالت، هرگز از انسان اسیر شهوات و خودخواهى، انتظار نمى رود. علم و تکنولوژى نیز نه تنها انسان را به عدالت نزدیک نساخته، بلکه بر اثراسارت آن در دست انسان هایى که اسیر شهوات و هواهاى نفسانى و قدرت طلبی خویشند جهان را در توحشى مدرن قرار داده است.«ژوزوئه دوکاسترو» مى گوید: «جهان در حالى که علم و صنعت آن، پیشرفت کرده است، سیاست جهان دوران توحش را طى مى کند».85«ژان ژاک روسو» مى نویسد: «براى کشف بهترین قوانینى که مناسب ملل است، یک عقل کل لازم است که ناظر به تمام شهوات انسانى باشد؛ ولى خودش هیچ حس نکند [ فاقد گرایش شهوانى باشد]. هیچ گونه وابستگى با طبیعت نداشته باشد؛ اما آن را به خوبى بشناسد. مصلحت آن بستگى به ما نداشته؛ ولى به بهروزى ما کمک کند. پس فقط خدایان مى توانند آن طور که باید و شاید به مردم قانون عرضه دارند»863. دین و آزادى نقش دین و پیامبران در مبارزه با استبدادها و اختناق ها و درگیرى با مظاهر طغیان، از اساسى ترین نقش هاست. قرآن در حکایت هاى تاریخى خود درگیرى هاى پیامبران را با مظاهر استبداد مکرر یادآورى مى کند و در برخى آیات خود تصریح مى کند طبقه اى که با پیامبران همواره در ستیز بوده اند، این طبقه بوده اند.87 البته آزادی در دین سطوح وساحت های مختلف را در بر می گیرد از جمله :(3 ـ 1 ) آزادی از اسارت نفس وهواهای شیطانی 88( 3 ـ 2 ) آزادی از اسارت خرافات، اوهام و باور داشتهای پوچ و در بند کشنده عقل و خرد انسانی 89(3ـ3) آزادی از اسارت نظامهای فاسد و ستم پیشه904. استقرار نظم عادلانه یکى از کارویژه هاى انبیا، تلاش در جهت ایجاد نظام عادلانه اجتماعى است. از زمان نوح علیه السلام هر پیامبرى که آمده است و نظم مذهبى موجود را به هم ریخته، به نظم اجتماعى توجه داشته و در پى اصلاح بوده است.91 چنانکه گذشت، قرآن در آیه 25 سوره حدید یکى از اهداف بعثت انبیا را برقرارى عدالت اجتماعى شمرده است.استاد مطهرى در معناى این آیه مى گوید: «یعنى بر هم زدن یک نظم فاسد موجود و استقرار یک نظم عادلانه مطلوب، هدف همه رسالت ها و نبوت ها بوده، فقط این امر در اسلام ختمیه محرزتر و مشخص تر است».92کارکردهای فرا اینجهانیاز مهمترین خدمات و حسنات دین آشنا سازی انسا نها با جهان پس از مرگ است. اطلاعات دقیق و جامعی که انبیا در این عرصه ارائه کرده و راهنمایی هایی که برای نجات و رستگاری ابدی کرده اند از هیچ دانش و فلسفه و معرفت بشری به دست نمی آید. آنچه را که انبیا در این عرصه بهنگام آسان و رایگان در اختیار بشر گذارده اند زمانی در تور تجربه بشری می افتد که کار از کار گذشته و همه فرصتها برای بهسازی سرنوشت از دست رفته است .از این رو کارویژه های اخروی دین از جهات گوناگون با خدمات انیجهانی تفاوت دارد تفاوتهای دنیا و آخرت:جهان گذران کنونی از جهاتی جند با جهان آخرت تفاوت دارد. پاره ای از این تفاوتها عبارت است از: 1- این جهان جنبه مقدماتی دارد و آن جهان جنبه غایی و هدف گونه؛2- این جهان جهان شدن ساختن و کارو کشتن است و آن جهان جهان استقرار در شده ها، جهان دروکردن و بهره گرفتن از کرده ها و کشته ها؛3- در این جهان تغییر سرنوشت ممکن است اما در آن جهان ناممکن؛4- این جهان محدود، گذران و موقت است و آن جهان پایدار، جاودان و بی نهایت؛5- این جهان آکنده از خوشی و ناخوشی ها، ملایمت ها و ناملایمات است ولی آن جهان برای رستگاران لذت و بهجت وسرور خالص است و برای تبهکاران رنج و درد وعذاب خالص؛6- ادراکات انسان در این جهان محدود و در پرده حجاب است، ولی در آن جهان حجاب ها مرتفع و درک و آگاهی انسان قوی تر، لطیف تر و نیرو مند تر است.از همین رو لذت و رنج آن جهان نیز بسیار قوی تر و شدیدتر است. 937- با توجه به آنچه آمد اهمیت نقش انبیا در رابطه با حیات جاودان روشن می شود. یکی از جهاتی که توجه به آن لازم است این که تفاوت بین محدود و نامحدود نامحدود است و از همین رو برتری کارکردهای فرا این جهانی دین نسبت به خدمات دنیوی آن بی نهایت می باشد .بهر روی کارکرد انبیا در راستای حیات جاوید آخرت را در چند بخش می توان تلخیص نمود:1- ترسیم دقیقی از چگونگی جهان آخرت و مراحل و مراتب و منازل و قواعد و قوانین حاکم بر آن .؛2- بیان نیازهای فرا این جهانی بشر، امور موثر در نیک و بد سرنوشت اخروی و ارائه رهنمودهای جامع و کامل در جهت رسیدن به بهترین خیر وسعادت پایدار ابدی؛3- یادآوری پیاپی جهان آخرت و انگیزش لازم در جهت حرکت به سمت صلاح آخرت و ارائه هشدارهای بجا وبی وقفه نسبت کجروی و تباهی های سرنوشت سوز ؛4- بیان موانع راه سعادت و چگونگی مواجهه و فراز آمدن در برابر آنها؛5- تنظیم امور جهان به گونه ای که افزون بر خیر و صلاح این جهان ناظر به خیر و سعادت جاودان آخرت باشد. 94نمودارکارکردهای دین 1- این جهانی روانشناختی معنا بخشیدن به حیاتاحساس خوش بینی و رضایت مطبوع سازی زندگی در مجموعه هستیایجاد امید واری مسئولیت پذیری نشاط و حرکتانسجام و تعادل شخصیت سلامت و آرامش روان تحمل فشارهای روانی کاهش افسردگی کاهش بزه کاری کاهش مصرف الکل و مواد مخدرکاهش خودکشیرضایت از ازدواج و کاهش طلاق سازگاری جهان درون و برون، کاهش رنجهاهدف بخشی و ایده آل پروریپاسخ به احساس تنهایی تقویت قدرت کنترل غرایزسلامت جسمانی و افزایش طول عمرتسریع در درمان پاسخ به غرایز فرا مادی خضوع و تعبد در جهان آکنده از سر گردانی و تعارضافزایش قدرت کنترل و مدیریت ذهنشجاعت آفرینی و افزایش قدرت پایداری بهداشت روح و حقیقت برین وجود انسان ایجاد و قار و سنگینی او دوری از جلفی و سبکی کاهش و کنترل عملیات جنسی معرفتی پاسخ به پرسشهای بنیادینخداشناسی هستی شناسی جهان شناسی انسان شناسیفرجام شناسیراه شناسی راهنما شناسیدین و علمانگیزش علمی جهت دهی به علمپیش فرضهای علومگزاره های علمی ایجاد روحیه علمی کارکردهای اجتماعی ایجاد جامعه سالم پشتوانه اخلاق اجتماعی استوار سازی پیمان انسجام و همبستگی اجتماعی عدالت و قانون بینش و انگیزشارائه قوانین عادلانه مبارزات آزادی بخشفرااین جهانی ترسیم دقیق سیمای آخرت بیان عوامل موثر در سرنوشت اخروی یاد آوری و هشدارراهنمایی و هدایت تنظیم امور دنیای ناظر به آخرت .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image