سیاست /

تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه

آيا حضرت على-عليه السلام- نيز مشروعيت حکومت خويش را ناشى از بيعت مردم مى دانست؟


به نظر مي رسد اين سوال ناظر به اين حديث از امام علي(ع) باشد كه فرمودند: لولا حضور الحاضر و قيام الحجة بوجود الناصر و ما اخذ الله على العلماء الا يقار و على كظة ظالم و لا سغب مظلوم لأَلقيتُ حبلها على غاربها ترجمه: اگر حضور اجتماع كنندگان و حجت خدا با بودن ياورانى (در ارتباط با بيعت با من) نبود و اگر نبود كه خداوند از علما تعهد گرفته كه بر پرخورى ظالمين و گرسنگى مظلومين ساكت نباشند هر آينه افسار و ريسمان حكومت را بر گردن آن مى انداختم (و حكومت را رها مى كردم). اما آنچه كه ما مي توانيم بگوئيم اين است كه تحقق عملى خلافت امام على-عليه السلام- بستگى به تمايل مردم دارد و اين به آن معنى نيست كه، مشروعيت دينى ايشان از ناحيه مردم باشد. زيرا مطابق آيات و روايت متعددى خداوند متعال امام على-عليه السلام- را به ولايت و خلافت مسلمين منصوب نموده از جمله آيات ولايت ابلاغ و آيه اطاعت و احاديث و روايات متعددى از جمله روايات غدير خم، ثقلين دلالت بر نصب ولايت و مشروعيت ديني الهى ايشان دارند. مضافاً اينكه ايشان در نهج البلاغه كلماتى دارند كه خلافت را در دوران خلفاء سه گانه حق خويش دانسته و خلافت سايرين را غاصبانه دانسته اند. امام على-عليه السلام- در نهج البلاغه مى فرمايند: فصبرتُ و فى العين قذًى و فى الحلق شجاً أرى تُراثى نَهباً ترجمه: (در اين دوره خلفاء سه گانه) صبر كردم در حالى كه از شدت اندوه و غم مانند كسى بودم كه در چشم او از خاشاك و در گلوى او استخوانى آزار دهنده باشد. زيرا مى ديدم كه حق من به غارت رفته است. كلمه تُراث دلالت بر آن دارد كه امام على-عليه السلام- خلافت را حق خود و ميراث خود مى داند. ميراثى كه از پيامبر-صلى الله عليه و آله- مطابق سنت الهى به او ارث رسيده است. در جائى ديگر امام-عليه السلام- مى فرمايند: فنظرت فاذا ليس لى معين إلاّ اهل بيتى، فضننت بهم عن الموت، واغضيت على القذى و شربتُ على الشجا و صبرت على اخذ الكظم و على أمرّ من طعم العلقم ترجمه: نگاه کردم و ديدم ياوری جز خاندان خويش ندارم به مرگ آنان راضی نشدم چشمهای پر از خاشاک را فرو بستم و با همان گلوئی که گويا استخوانی در آن گير کرده بود هرگونه ناگوارى را تحمل نمودم، كه از هر تلخي، تلخ تر بود. در جائى ديگر امام-عليه السلام- پس از بيعت مردم با ايشان مى فرمايند:... و لهم خصائص حق الولاية و فيهم الوصية و الوراثه، الان اذ رجع الحق الى اهله و نُقل الى منتقله ترجمه: حق ولايت خاص ايشان (آل محمد) است و سفارش و ميراث پيامبر-صلى الله عليه وآله- از آن ايشان (اهل بيت) است اينكه حق به شايسته آن بازگشته و به جايگاه خود منزل كرده است. ابن ابى الحديد مى گويد لازمه اين سخن آن است كه قبل از زمامدارى على-عليه السلام- حق و مقام خلافت جايگاه واقعى خويش را نداشت و در اختيار كسانى بود كه اهليت آن را نداشته اند با توجه به اين كلمات معلوم مى شود كه امام على-عليه السلام- ولايت و زمامدارى خويش را يك حق شرعى و الهى مى داند و از اين جهت رأى و نظر مردم هيچ اثرى در آن ندارد. و در اين مدت (دوره خلفاء) اين حق الهى از او غصب شده بود. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image