تخمین زمان مطالعه: 13 دقیقه
برای روشن شدن پاسخ این سوال ، لازم است که در ابتدا در باره سقیفه بحث و بررسی شده و به این سؤال پاسخ دقیق داده شود ، که اولا انگیزه انصار از جمع شدن در سقیفه چه بوده است، با این که آنها زحمات بسیاری برای اسلام کشیده بودند و اگر زحمات آنها نبود ، قطعاً اسلام به این آسانی به سر منزل مقصود نمیرسید ؛ اما چه شد که آنها نیز فرمایش رسول خدا صلی الله علیه وآله را در باره امیر مؤمنان علیه السلام به فراموشی سپردند و هنوز جنازه رسول خدا دفن نشده بود که در سقیفه جمع شدند ؟!! و ثانیا مهاجرین و انصار حاضر در سقیفه چه کسانی بودند و آیا تمام مهاجرین و انصار حضور داشتند و به ابوبکر رای دادند؟!فلسفه تشکیل سقیفه :به صورت فشرده به چهار عامل میتوان اشاره کرد که این گروه از انصار که از دستور رسول خدا (ص) سرپیچی کردند میتوانند به خاطر آن در سقیفه جمع شده باشند :1. آنها از این مسأله خبر دار شده بودند که عدهای از سران مهاجر توطئههای خطرناکی طراحی و نقشههای شومی برای غصب خلافت در سر میپرورانند ، و مطمئن شدند که امامت به امیرمؤمنان علیه السلام نخواهد رسید ، خواستند که به اعتقاد خودشان اسلام را از دست این عده نجات داده و خود اداره کشور اسلامی را به عهده بگیرند .2. از آنجایی که گروه انصار در جنگهای رسول خدا با قریشان نقش تعیین کنندهای داشتند و بسیاری از پهلوانان قریش به دست انصار کشته شده بود ؛ از این رو آنها از انتقام قریش میترسیدند و با توجه به سابقهای که از آنها سراغ داشتند ، میدانستند که اگر قریش حکومت را به دست بگیرد ، از آنها انتقام سختی خواهد گرفت ؛ چنانچه بعد از روی کار آمدن قریشیان این مسأله جامه عمل پوشید و در قضیه حرّه به صورت کامل ، نمود پیدا کرد .3. از زبان رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیده بودند که بعد از آن حضرت ظلمهای زیادی در حق آنان خواهد شد ، به همین دلیل در صدد دفع آن برآمده و در حقیقت میخواستند از این مسأله پیشگیری نمایند .4. انصار برای اسلام زحمات بسیاری کشیده بودند و پیشرفت اسلام مدیون آنها بود ؛ در زمانی که عده مسلمانان بسیار اندک بود ، اسلام آوردند و با جان و مال خود رسول خدا را یاری کردند ؛ بنابراین طبیعی است که آنها برای خود این حق را قائل بودند که در حکومت آینده اسلام نقش داشته باشند .حال به بررسی تفصیلی این چهار مسأله خواهیم پرداخت :آگاهی انصار از هم پیمانی و توطئه قریش علیه امیر مؤمنان علیه السلام:انصار متوجه شده بودند که برخی از قریشیان همپیمان شدهاند که نگذارند بعد از رسول خدا خلافت به امیر مؤمنان علیه السلام برسد ؛ لذا تصمیم گرفتند که قبل از عملی شدن نقشه آنان ، دست به کار شوند و خود خلافت را به دست گیرند .شواهدی بر این توطئه از کتب اهل سنت :این مطلب (توطئه قریش) در کتابهای شیعی به صورت مفصل آمده و از آن به صحیفه ملعونه یاد شده است . علمای اهل سنت نیز گوشههایی از قضیه را نقل کردهاند ؛ چنانچه نسائی در سننش و ابن خزیمه در صحیحش مینویسند : از قیس بن عباد روایت شده است که روزی در مسجد در صف اول نماز بودم ؛ شخصی آمده و من را کشید و خود جای من ایستاد ؛ قسم به خدا (از ناراحتی) چیزی از نماز خود نفهمیدم ؛ وقتی که نمازش به پایان رسید متوجه شدم که او ابی بن کعب است . به من گفت : ای جوان ، مبادا از این کار من اندوهگین شوی ؛ زیرا پیامبر از ما پیمان گرفته بود که همیشه در صف اول نماز جماعت باشیم . سپس رو به قبله کرده و گفت : قسم به پروردگار کعبه که اهل پیمان هلاک شدند !!! و سه مرتبه این سخن را تکرار کرد . سپس گفت : قسم به خدا من برای ایشان اندوهگین نیستم ؛ برای کسانی که توسط ایشان گمراه شدند اندوهگینم.از ابایعقوب پرسیدم مقصود وی از اهل پیمان چه کسانی است ؟ پاسخ داد : مقصود وی حاکمان (خلفا) است. (المجتبى من السنن ، أحمد بن شعیب أبو عبد الرحمن النسائی (متوفای303 هـ) ، ج 2 ، ص 88 ، ح808 ، ناشر : مکتب المطبوعات الإسلامیة - حلب - 1406 - 1986 ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : عبدالفتاح أبو غدة؛ صحیح ابن خزیمة ، محمد بن إسحاق بن خزیمة أبو بکر السلمی النیسابوری (متوفای311 هـ) ج 3 ، ص 33 ، ح1573 ، ناشر : المکتب الإسلامی - بیروت - 1390 - 1970 ، تحقیق : د. محمد مصطفى الأعظمی) .امیرالمؤمنین علیه السلام نیز بارها و بارها از توافق پنهانی قریشیان و به ویژه ابوبکر و عمر پرده برمیداشت و تلاشهای عمر را برای به خلافت رساندن ابوبکر ، در راستای همین توافق میدانست .احمد بن یحیی بلاذری در انساب الأشراف مینویسد :... ابن عباس می گوید : در زمان بیعت ابوبکر زمانی که علی (علیه السلام) با او بیعت نکرد ، ابوبکر، عمر بن الخطاب را دنبال ایشان فرستاد و به عمر گفت : علی را به سخت ترین و بدترین وجه ممکن پیش من بیاور . در بین راه بین حضرت امیر(علیه السلام) و عمر مشاجره ای درگرفت . علی (علیه السلام ) به عمر گفت : شیرخلافت را بدوش ، سهم تو محفوظ است . قسم به خدا حرص و ولع تو برای به حکومت رسیدن ابوبکر به خاطر اینست که او بعد از خودش تو را به جانشینی برگزیند. (أنساب الأشراف ، أحمد بن یحیى بن جابر البلاذری (متوفاى279هـ) ج 1 ، ص 253 )آگاهی انصار از امکان منع امیر مؤمنان علیه السلام از خلافت :رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله ، در موارد بسیاری از خدعه و نیرنگ امت در حق امیر مؤمنان علیه السلام خبر داده بود و انصار با شنیدن این سخنان از رسول خدا ، مطمئن شده بودند که می توان خلافت را از صاحب اصلی اش گرفت ؛ به همین سبب تصمیم گرفتند که در سقیفه جمع شوند و خلیفه را از قوم خود انتخاب کنند .ما به چند روایت از پیش بینیهای رسول خدا صلی الله علیه وآله در این باره اشاره میکنیم :الف : حسادتها و کینههای نهفته در دل قریشیان :أبویعلی موصلی در مسندش به نقل از امیر المؤمنین علیه السلام مینویسد : رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله گریست و صداى گریه اش بلند شد. پرسیدم: علت گریه شما چیست؟ فرمود: علت گریه من، حسادتهایى است که مردم نسبت تو در دل دارند و آشکار نمى کنند و هنگامى آثار حسادتشان را بروز مى دهند که من دعوت حق را اجابت کرده ام و در میان شما نیستم ، علی علیه السلام می گوید : سؤال کردم : ای فرستاده خدا ! آیا در آن هنگام دین من سالم است ، فرمود : بلی دینت سالم است . (مسند أبی یعلى ، أحمد بن علی بن المثنى أبو یعلى الموصلی التمیمی (متوفای307هـ) ج 1 ، ص426 ، ناشر : دار المأمون للتراث - دمشق - 1404 - 1984 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : حسین سلیم أسد) .ب : حیلهگری امت ، نسبت به امیرمؤمنان علیه السلام :حاکم نیشابوری در المستدرک مینویسد : از علی علیه السلام نقل شده که فرمود : از چیزهایی که رسول خدا (ص) به من فرمود این است که : پس از من، مردم با حیله گرى با تو رفتار مى کنند .و بعد از نقل روایت میگوید : این حدیث سندش صحیح است ؛ ولی بخاری و مسلم نقل نکردهاند.(المستدرک على الصحیحین ، محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری (متوفای405 هـ) ج 3 ، ص150 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411هـ - 1990م ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : مصطفى عبد القادر عطا ).بنابراین ، طبیعی بود که انصار با شنیدن این سخنان از زبان رسول خدا به فکر آینده حکومت باشند و دوست داشته باشند که حکومت در میان آنها بماند ؛ زیرا برای اسلام زحمات زیادی کشیده بودند و نمیتوانستند ببینند که دیگران حکومت اسلامی را به دست گرفتهاند .ترس انصار از قریش :بیتردید ، ساکنان مدینه نقش مهمی در پیروزیهای مسلمانان بر قریشان داشتند و اگر کمکهای بیدریغ آنان نبود ، شاید به این زودی رسول خدا موفق به تشکیل حکومت اسلامی نمیشد و اصلاً جنگی بین قریش و مسلمانان اتفاق نمیافتاد تا مسلمانان پیروز شوند ؛ از این رو انصار از این میترسیدند که اگر حکومت به دست قریش بیفتد ، انتقام جنگ بدر ، خندق و ... از انصار بگیرد .آگاهی انصار از تصمیم قریش برای ظلم به ایشان :انصار از زبان گهر بار رسول خدا شنیده بودند که بعد از آن حضرت قریش ظلم فراوانی در حق انصار خواهند کرد . بخاری در صحیحش مینویسد : از انس بن مالک شنیدم که می گفت : رسول خدا (ص) به انصار فرمودند : شما بعد از من سختی هایی خواهید دید ؛ پس صبر نمایید تا من را ملاقات کنید و وعده دیدار شما در کنار حوض (کوثر) . (الجامع الصحیح المختصر ، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی (متوفای256هـ) ج 3 ، ص 1381 ، ح3582 ، ناشر : دار ابن کثیر , الیمامة - بیروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقیق : د. مصطفى دیب البغا)ترس انصار از انتقام قریش در صورت انتخاب خلیفه ای قریشی :حباب بن منذر که از بزرگان انصار به حساب میآمد ، در سقیفه به همین نکته اشاره کرده است : حباب بن منذر که از مسلمانان حاضر در جنگ بدر بود ایستاده و گفت : شخصی از ما امیر شود و شخصی از شما ؛ قسم به خدا که ما در این کار خود را با شما درگیر نمی کنیم اما می ترسیم که گروهی که ما پدران و برادرانشان را کشته ایم به خلافت برسند !!! (فتح الباری شرح صحیح البخاری ، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی (متوفای852 هـ) ج 12 ، ص 153 ، ناشر : دار المعرفة - بیروت ، تحقیق : محب الدین الخطیب ).آیا تمام انصار و مهاجرین در سقیفه حضور داشتند؟تاریخ گواه است که اکثریت اصحاب پیامبر چه مهاجر و چه انصار در ماجرای سقیفه حضور نداشتند، بلکه به دستور پیامبر در لشکر اسامه بودند،اما برعکس حاضران در سقیفه ، متخلفان از سپاه اسامه بودند.همانطور که در کتب تاریخی شیعه و سنی به تواتر آمده است رسول خدا (ص) در اواخر عمر شریف خویش به اسامة بن زید دستور دادند لشکری آماده نماید و به مسلمانان نیز دستور دادند که به آن لشکرگاه رفته و تحت امر اسامه آماده حمله به دشمنان اسلام شوند . وی نیروهای خویش را جمع کرده و در منطقه جرف در سه میلی مدینه اردوگاه زد .ابن سعد در این زمینه می گوید :صبح روز پنجشنبه رسول خدا پرچم را به دست اسامه داده و فرمودند با نام خدا در راه خدا جهاد نما و با کفار بجنگ . وی با پرچم خویش بیرون آمده و چند پرچم آماده کرده و آنها را به بریده بن حصیب اسلمی داد و در جرف اردو زد . هیچ یک از بزرگان مهاجر و انصار باقی نماند مگر آنکه به آن لشگر مأمور شد. (الطبقات الکبرى ، محمد بن سعد بن منیع أبو عبدالله البصری الزهری (متوفی: 230هـ) ج 2 ، ص 190 ، ناشر : دار صادر – بیروت).اما عده ای از دستور رسول خدا (ص) مخالفت کرده و از این دستور سرپیچی نمودند ؛ رسول خدا از این کار خشمگین شده و به نقل علمای شیعه و گروهی از علمای اهل سنت ایشان را لعنت فرمودند، رسول خدا (ص) فرمودند : لشکر اسامه را تکمیل کنید ؛ خداوند لعنت کند کسانی را که از حضور در این لشکر امتناع می کنند ؛ به همین سبب عده ای گفتند بر ما لازم است که از دستور رسول خدا (ص) اطاعت کرده و اسامه بیرون از مدینه است (ما نیز به او ملحق شویم) و عده ای گفتند : مریضی رسول خدا (ص) سخت شده است ؛ و ما طاقت نداریم که در این حال از ایشان دور باشیم ؛ صبر می کنیم تا ببینیم کار ایشان به کجا می کشد !!! (الملل والنحل ، محمد بن عبد الکریم بن أبی بکر أحمد الشهرستانی ج 1 ، ص 23 ، ناشر : دار المعرفة بیروت؛ المواقف ، عضد الدین عبد الرحمن بن أحمد الإیجی، ج 3 ، ص 650؛ شرح نهج البلاغة ، أبو حامد عز الدین بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبی الحدید المدائنی ج 6 ، ص 34 )بنا بر این طبق اقرار اهل سنت گروهی از صحابه که با ایمان بوده و از دستورات رسول خدا (ص) اطاعت می کردند به لشکرگاه اسامه که در بیرون مدینه بود رفتند و فقط گروهی اندک که با دستور ایشان که در واقع دستور خدا بود ، مخالفت کردند در مدینه ماندند .در نتیجه اولاً : تمامی انصار و مهاجرین و آنهایی که ایمان قلبی به رسول خدا صلی الله علیه وآله داشتند ، اصلاً در سقیفه حضور نداشتند و در جیش اسامه بودند ؛ ثانیاً : آنها که در سقیفه جمع شده بودند ، کسانی بودند که از فرمان رسول خدا سرپیچی کرده و در مدینه مانده بودند ؛ بنابراین از چنین کسانی هرگز نباید انتظار داشت به فرمان رسول خدا در روز غدیر و امثال آن عمل کرده و امیرالمؤمنین علی علیه السلام را جانشین پیامبر بدانند. اگر آنها مطیع فرمان رسول خدا بودند ، اصلاً نباید در مدینه حضور می داشتند .مطلب دیگر این است که هیچ یک از یاران امیر مؤمنان علیه السلام هم در سقیفه حضور نداشتند :امیر مؤمنان علیه السلام و هیچ یک از بنی هاشم و نیز کسانی که از یاران خاص آن حضرت به حساب میآمدند ، در سقیفه حضور نداشتند ؛ بلکه یا در جیش اسامه و یا به همراه امیر مؤمنان علیه السلام مشغول غسل و کفن رسول خدا صلی الله علیه وآله بودند . وقتی هیچ یک از آنها حضور نداشتهاند چگونه میتوانستهاند به نفع امیرالمؤمنین رای بدهند.جالب است بدانید افراد حاضر در سقیفه فقط حدود سیزده نفر بوده اند که در تاریخ اینگونه از آنها نام برده شده است:1ـ سَعد بن عَباده(سیره ى ابن هشام، ج 4، ص 306 / تاریخ طبرى، ج 2، ص 445).2ـ اُسَید بن خُضَیرابن هشام / طبرى.3ـ بشیر بن سعد(طبرى).4ـ حباب بن منذر(طبرى).5ـ معاذ بن جبل(السقیفة انقلاب ابیض، ص 169 / نجاح الطائى، بیروت، 1417).6ـ طایفه ى بنى اسلم که از مردم مدینه نبودند و از بیرون شهر آمده بودند(طبرى).7ـ ابوبکر(ابن هشام / طبرى). 8ـ عمر بن خطاب(ابن هشام / طبرى).9ـ ابوعبیدة بن جرّاح(ابن هشام / طبرى).10ـ مغیرة بن شعبه(ابن هشام / طبرى).11ـ عبدالرحمن بن عوف(السقیفة انقلابٌ ابیض).12ـ خالد بن ولید(السقیفة انقلابٌ ابیض).13ـ سالم(السقیفة انقلابٌ ابیض).حال با این وجود چگونه می توان انتظار داشت اینان به کسی غیر از ابوبکر رای بدهند، در حالی که تماما از خواص و یاران وی بوده اند.در نتیجه افراد معتبری در آنجا حضور نداشتند. .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.