کلام /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

اگر خدا انسان را نمي آفريد چه مي شد؟


مقدمه: در پاسخ به اين پرسش اولا: تشريح سؤال و ذکر احتمالاتي که ممکن است منظور پرسشگر باشد لازم است. ثانيا: بررسي و تبيين ريشه ها و منشأ پيدايش پرسش مذکور و امثال آن حائز اهميت است. ثالثا: چون پرسشگر فردي مسلمان، و پيرو مکتب اهل بيت عصمت و طهارت ـ عليهم السلام ـ است، منابع معرفتي ما قرآن کريم و سخنان معصومين ـ عليهم السلام ـ که مفسران حقيقي قرآن کريم، و عالمان به علوم الهي هستند مي باشد. البته همه اينها براهيني هستند دقيق که از طرف خداوند متعال و اوليائش اقامه شده اند. براهيني که بنيان هاي فلسفي شيعه را تشکيل مي دهد. شرح پرسش: در پرسش مذکور سه احتمال قابل توجه است که هر کدام ممکن است منظورشان باشد. 1. چه اتفاقي براي خالق متعال مي افتاد؟ 2. آيا براي خداوند نقص بود؟ 3. آيا نظم عالم به هم مي ريخت؟ 4. براي انسان چه اتفاقي مي افتاد؟ 5. چه بر سر انسان مي آيد؟ 6. ممکن است آرزويش را که جمله تعجبي است به صورت جمله پرسشي مطرح کرده باشد که معنايش چنين است: «چه مي شد که خدا ما را نمي آفريد!». اين گونه سخن گفتن معمول است، و همان سؤال فراگير است که بر سر زبان ها جاري است. براي سهولت امر پاسخ کوتاهي به سؤالات فوق مي دهيم و پاسخ مفصلش در بحث هاي بعدي مي آيد سؤال يکم: هيچ اتفاقي نمي افتاد، و هيچ گردي بر ساحت کبريائي ذات مقدس ربوبي نمي نشست. چون خداوند بي نياز مطلق است. خللي هم در نظم عالم به وجود نمي آمد، زيرا نقش موجودات در سلسله نظام هستي به اراده ي خداوند است، اگر آفريد داخل اين سلسله مي شود و إلا چيزي نيست تا نقش داشته باشد. سؤال دوم: قبل از خلقت، موجودي بنام انسان نبود، تا متصف به نقص و کمال و خير و شر شود. بله خداي بي نياز لباس وجود را که بر تن ما کرد، چون حکيم است ما را هدف دار آفريد، تمام ابزارهاي دروني و بيروني هدايت را در اختيار ما گذاشت. سؤال سوم: بعضي گمان مي کنند اگر صورت مسئله را پاک کنند مسئله را حل کرده اند. بايد شاکر خداوند باشيم که ما را از نيستي به هستي آورد به تعبير ديگر ما را «ما» کرد، چرا نقص و کوتاهي خودمان را به حساب خالق حکيم مي گذاريم؟ بررسي ريشه ها: پرسش اول و دوم از آنجا ناشي مي شود که آيا خداوند در افعالش هدف دارد يا خير؟ اگر جواب مثبت باشد سؤالي در ذهن خطور مي کند که خالق نياز به اين خلق دارد، و براي رفع نيازش بايد خلق کند. اگر جواب منفي باشد لازمه اش راه يابي بيهودگي و بازيگري در فعل خداوند است. از طرف ديگر مي بينيم ادله ي عقلي و نقلي نيازمندي و بيهودگي را از ذات مقدس ربوبي نفي مي کنند. لذا جمع بين اين امور مشکل مي شود و اين سؤال خودش را نمايان مي کند. ريشه اصلي اين اشکال آميختگي بين هدف داشتن خالق و هدفمندي مخلوق است. در حالي که بايد بين اين دو امر تفکيک قائل شد، که با توضيح سه امر ريشه ی اين گونه شبهات را خشکانده می شود. امّا ريشه سؤال سوم چه مي شد که خدا ما را نمي آفريد!) یکی از سه امر زیر است:: 1. مي خواهد بدون زحمت و بدون آزمون تمام کمالات را کسب کند، 2. از هدفمند بودنش و حکيمانه بودن خلقتش غافل است، 3. همان است که خداوند مي فرمايند: بَلْ يُرِيدُ الْإِنسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ. يعني انسان مي خواهد آزاد باشد و تمام پرده ها را بِدَرد به همين دليل همه چيز را انکار مي کند. و اگر انکار نکرد و ترس از قيامت داشت مأيوس و نا اميد مي شود و از وجودش رنج مي برد. در حالي که اگر خود و خدايش و رابطه اش با خدا را بشناسد، و به هدفش آگاه شود مي فهمد که شريعت و حدودش نردبان ترقي است آن وقت به وجودش افتخار مي کند و براي رسيدن به آن هدف تمام زندگي ماديش را عاشقانه فدا مي کند. پاسخ تفصيلي و ذکر و تبيين برهان مسئله 1. بر اساس برهان و قرآن و سنت، خداوند بي نياز از همه چيز است. بي نيازي صفت ذات و عين ذات خداوند است، و در خارج از ذات چيزي به نام نياز و حاجت وجود ندارد تا براي رفع آن کاري انجام دهد. چون در واجب الوجود نياز راه ندارد، و وجود نياز خارج از ذات واجب الوجود نقص است و باطل. خداوند متعال در قرآن کريم خود را با وصف «غني» و «صمد» توصيف مي کند. يعني او بي نياز مطلق است و تمام موجودات نيازمند به اويند و فقر مطلق، او مقصد و مقصود است و همه به طرف او حرکت مي کنند، با ذکر چند آيه دل ها را نوراني مي کنيم. 1. يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَي اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ. اي انسان ها بدانيد شما، وجود شما عين نياز است و در همه شئونتان نيازمند فيض الهي هستيد و غني مطلق خداوند ستوده است. 2. إِن تَکفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنکمْ.... اگر همه شما کفران کنيد هيچ ضرري به خداوند نمي زند چون خداوند بي نياز از شما است و براي رفع نيازش امر به شکر گزاري نکرده بلکه براي افزايش فيض وجودش هست. 3. الله الصمد يعني خداوند مقصود همه موجودات است براي رفع حوائجشان. هم چنين روايات فراواني از معصومين رسيده است که خداوند مخلوقين را براي رفع نيازش نيافريد بلکه براي فيض دادن آفريد. صديقه طاهره فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ در خطبه فدکيه مي فرمايد: «خداوند موجودات را با قدرت و اراده خويش خلق کرد، بي آنکه به آفرينش آنها نياز داشته باشد، يا فائده اي از صورت بندي آنها عائد ذات پاکش شود. جز اين که مي خواست حکمتش را از اين طريق آشکار سازد...». 2. بر اساس برهان و قرآن بيهودگي و بازيگري در ذات مقدس ربوبي و در افعالش راه ندارد. لازمه اين سخن هدفمند بودن افعال خداوند است. برهان مسئله: بازيگري وقتي صدق مي کند که فرد براي رفع حاجتش و بر طرف کردن نيازش کاري انجام دهد، اين رفع حاجت از اسباب مؤثر بازيگري است، در حالي که خداوند هيچ حاجتي ندارد و بازيگري در فعل خداوند محال است. خداوند متعال در موارد متعددي از قرآن کريم اين دو صفت را از ذات مقدس و افعالش نفي نموده است: وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ. ما آنچه در آسمان و زمين است و خود آسمان و زمين را بيهوده و بدون هدف براي بازيگري خلق نکرده ايم. 3. بر اساس برهان اول خداوند کمال مطلق و غنّي محض است و بر اساس برهان سوم افعال الهي هدفمند است. براي پيوند اين دو برهان بايد بين هدف داشتن خالق و هدفمندي مخلوق فرق بگذاريم. نبايد افعال الهي را با افعال موجودات ديگر مقايسه کرد. موجودات ديگر چون نيازمند هستند کار را براي رفع نياز انجام مي دهند لذا خودش و ذاتشان هدف دارد، امّآ خداوند چون غني مطلق است کاري را براي رفع حاجت انجام نمي دهد لذا ذات مقدس ربوبي هدف ندارد بلکه هدف عين ذات پروردگار است و خودش هدف است. غير از او هر چه و هر که هست او را مي طلبد، که معناي «الصمد» همين است. پس معنا ندارد که خداي سبحان کاري را براي رسيدن به هدف انجام دهد. امّا خداوند چون حکيم است تمام مخلوقاتش را هدف دار و هدفمند آفريد، زيرا که کار بيهوده انجام نمي دهد. اگر مخلوقات هدفدار نباشند بازيگري و بيهودگي است که در ذات و فعل خداوند راه ندارد. پس هدف مال مخلوقات است در نتيجه اگر مخلوقي صراط مستقيم را طي نکند و به کمال نرسد يا اگر خداوند موجودي را نيافريد نقصي در ذات مقدس ربوبي راه پيدا نمي کند. زيرا اين مخلوق است که از ابزار هدايتي تبعيت نکرده و به هدف نرسيده است. خلاصه کلام: خداوند بي نياز از همه چيز است و براي رفع حاجتش نمي آفريند، پس مجبور نيست بيافريند. و اگر خلق مي کند مي خواهد حکمتش را آشکار سازد، و فيضي برساند. و چون حکيم است مخلوقات را هدفمند آفريده و تمام وسايل دروني و بيروني هدايت را در اختيارش گذاشته است. پس اگر انسان را نمي آفريد هيچ نقصي براي پروردگار نبود و هيچ خللي در نظم عالم پديد نمي آيد. و براي انسان هم هيچ اتفاقي نمي افتاد، چون انساني نبود تا متصف به نقص و کمال و خير و شر شود. و اگر کسي آرزو کند که: (چه مي شد خدا ما را خلق نمي کرد) در حقيقت براي حل مسئله صورت مسئله را پاک مي کند و علتش اين است که یا مي خواهد بدون رنج و زحمت به همه چيز برسد.یا حدود شريعت را قيد و بند مي داند و مي خواهد رها باشد لذا يا انکار مي کند يا مأيوس مي شود. همه اينها به خاطر اين است که: خود و خدايش را نشناخته، و به هدف خويش آگاه نيست. راه حل مسئله معرفت است به خداوند نه نا اميدي و مأيوس شدن. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image