تخمین زمان مطالعه: 55 دقیقه
فصل اول
جنگ نرم و بیداری اسلامی
برای تغییر در حکومت ها از شیوه های مختلف استفاده می شود.
کودتا، شورش های اجتماعی، اصلاحات، جنبش های اجتماعی، انقلاب های اجتماعی، انقلاب های رنگی، انقلاب های مخملین، تهاجم و یا جنگ داخلی و...از شیوه های تغییر حکومت ها است.
امروزه جهان غرب و خاصه آمریکا، قدرت جدیدی با عنوان «قدرت نرم» را پیشانی دو قدرت پیشین (قدرت سخت و قدرت اقتصادی) خود قرار داده است که بهکارگیری این قدرت با کمترین هزینه، اهداف استراتژیک و مهمی را تعقیب مینماید.
در سالهای اخیر، قدرت نرم و مفاهیم همنشین و مرتبط آن مانند آسیب نرم، تهدید نرم، انقلاب نرم (رنگی)، جنگ نرم و براندازی نرم در گفتمان امنیت ملی کشورهای مذکور جایگاه خاصی یافته و سرمایهگذاری کلانی بر روی آن انجام شده است. به عنوان نمونه وقوع انقلابهای نرم (رنگی) در کشورهایی از قبیل گرجستان، اوکراین و قرقیزستان نشان از کاربرد قدرت نرم در راستای براندازی نرم و سقوط حکومتهای این کشورها داشته است.
به گفته جورج سوروس، کشورهای زیادی در منطقه اروپای شرقی، آفریقا و خاورمیانه از جمله ایران (تا سال 2010) بهعنوان کشورهای مخالف، هدف براندازی نرم آمریکا قرار دارند.
آمریکا (و متحدانش)، پس از ناکامی در رویکرد جنگ سخت برای مقابله با انقلاب اسلامی (کودتای نوژه، جنگهای قومی و منطقهای کردستان، خوزستان، ترکمن صحرا، بلوچستان، جنگ تحمیلی 8 ساله و...) با رویکرد جنگ نرم وارد کارزار گردید و با وجود هشدارهای مقام معظم رهبری، دشمن موفق شد در غفلت فرهنگی ـ اجتماعی، ارکان حمایتی نظام را مورد هدف قرار دهد و در یک دهه فعالیت، پایگاه معتنابهی در حوزه رسانهای، دانشگاهی، دانشجویی، روشنفکری و عرصههای تولید و توزیع اندیشه (قدرت نرم) برای خویش فراهم سازد و اپوزیسیون سنتی را بهعنوان نماد جعلی مبارزه با جمهوری اسلامی ایران حفظ نماید.
مقام معظم رهبری در یک راهبرد بلند مدت از مفاهیم تهاجم فرهنگی (1370) تا ناتوی فرهنگی (1385) و جنگ نرم (1388) به عنوان دغدغههای اصلی کشور یاد میکنند و این نگرانیها در هیاهوی ساختگی غرب علیه ایران، به فراموشی سپرده میشود.
رهبر معظم انقلاب ماهیت جنگ نرم کنونی نظام سلطه علیه انقلاب و نظام اسلامی را اینگونه تشریح می نمایند: «یکی از مسئولان طراز اول رژیم صهیونیستی غاصب اسرائیل، در سال گذشته توصیهای به آمریکایی ها کرد.این توصیه کاملاً در مطبوعات خارجی و اینترنت منعکس شد و امر پنهانی و مخفیانهای نیست.توصیه وی به آمریکایی ها این بود که بیهوده وقت خود را با عراق و کره شمالی و کشورهایی از این قبیل تلف نکنید. مسئله اصلی شما ایران است.اگر خاورمیانه را می خواهید، وقتتان را مصروف عراق نکنید، سراغ ایران بروید، کانون و سرچشمه آنجاست،
اما ایران مثل عراق و کره شمالی و افغانستان نیست که بتوان با حمله نظامی آن را تسخیر کرد. نظام و حکومت اسلامی به مردم متکی است، مردم آن را حفظ کردهاند. باید کاری کنید که مردم آن را رها کنند. راهش این است که مردم را با ترویج فرهنگ و ادبیات غربی و فرهنگ و تربیت آمریکایی، به واگرایی نسبت به دین و فرهنگ و سنت و تاریخ شان سوق داد. وقتی مردم این تعلقات را رها کردند، بعد از گذشت چند سال، بدون اینکه سرمایهای صرف کنید، با یک حمله و تحرک احیاناً نظامی مختصر، می توانید این مانع بزرگ، یعنی نظام اسلامی را از سر راه بردارید.»
بنابراین ضروری است تا با عنایت به موفقیت و جایگاه حساس و استراتژیک جمهوری اسلامی ایران، به نحو جدی و شایسته با این جبهه جنگی برخورد نمود و سازوکار لازم اعم از حوزههای نظری و کاربردی را فراهم ساخت.
قدرت سخت و براندازی سخت
بیشتر افراد با قدرت سخت و کارکردهای آن آشنایی دارند.قدرت سخت یعنی توانایی ایجاد زور و اجبار که از اقتدار نظامی یک کشور ناشی میگردد.کاربرد قدرت سخت که در اینجا آن را جنگ سخت مینامیم با استراتژی تهدید، اجبار، فشار و بهکارگیری ادوات و ابزار نظامی، دولتهای ضعیف را سرکوب، منهدم و یا به تسلیم وامیدارند که امروزه از آن بهعنوان براندازی سخت یاد میگردد.
شاخصها و ویژگیهای براندازی سخت
برخی از ویژگیها و شاخصهای براندازی سخت (نظامی).
1. کشور مورد حمله، با تمام ظرفیت و امکان به مقابله برمیخیزد و مقاومت آغاز میشود.
2. ماهیت جنگهای سخت جنگ رو در رو است.
3. در جنگ سخت، برنامه ریزی و هدایت در یک سازمان سلسله مراتبی و عمودی انجام میشود.
4. فشار وارده بر حکومت و ارکان حمایتی آن، موجب انسجام و همبستگی درونی جامعه و حاکمیت شده و قدرت مقابله و مقاومت را افزایش میدهد.
5. مقاومت و مقابله کشور مورد تهاجم، منجر به استمرار و طولانی شدن جنگ میشود.
6. هزینههای مالی، انسانی و معنوی بسیاری بر طرفین وارد میشود.
7. چرخه خشونت و کشتار متقابل استمرار مییابد.
8. شانس پیروزی قطعی کشور متخاصم غیرممکن یا بسیار ضعیف است.
9. تسلیم شدن حریف و سقوط حکومت، دلیل خاتمه جنگ نخواهد بود
10. جنگ بین طرفداران دو سوی جبهه نبرد است
11. مردم بیطرف کمتر وارد صحنه نبرد میشوند.
12. قوانین کیفری و جزایی حکومت، قابلیت اعمال مجازات علیه مجرمان جنگ سخت را دارد.
13. به صورت دفعی عمل میشود. (ضربتی و ناگهانی تا شوک اولیه به کشور مورد هدف وارد شود)
14. صحنه نبرد محدود است و بیشتر در محدوده مرزهاست.
15. تمرکز عملیاتی جنگ سخت بر نابودی مراکز حیاتی و قدرت حریف قرار دارد و در این مورد نبرد هوایی نیز بیشتر خواهد شد.
16. تکنیکها و روشهای جنگ سخت مشخص و محدود است.
17. جنگ سخت معمولاً طولانی بوده و نتیجه آن معمولاً بدون پیروز میدان است.
و....
قدرت نرم و جنگ نرم
ما در سالهای اخیر شاهد تغییراتی هستیم که حکومتها و دولتهایی بدون وجود تهدید و اجبار، یا تطمیع و هزینه محسوسی، سرنگون شدند که به نظر میرسد این تحولات مبتنی بر ظهور قدرت و جنگ جدیدی است که از آن به عنوان قدرت نرم و جنگ نرم یاد میشود.
قدرت نرم از طریق تولید و توزیع آموزهها و ارزشهای خاص و جذاب، بنیانهای ارزشی و ارکان حمایتی کشور متخاصم را هدف قرار داده و آن را در راستای وضعیت مطلوب خویش تغییر میدهد.این گونه تغییرات معمولاً از زیرساختها و شبکههای تولید و توزیع اندیشهها و هنجارها، خصوصاً حوزههای آموزشی، فرهنگی و رسانهای آغاز میشود.
یعنی عرصههایی که معمولاً خارج از افق دید، نظارت و راهبردی سرویسهای اطلاعاتی سنتی قرار دارد.در قدرت نرم، بر خلاف قدرت سخت، مخاطب نه از روی اجبار و اکراه، بلکه با رضایتمندی تن به قدرت جدید میدهد. به تعبیر دیگر قدرت نرم به جای تحمیل و ناگزیر کردن مخاطبان، آنان را متقاعد و همسو میسازد و هر نوع مانع یا انگیزه مقاومت ملی، اخلاقی، حیثیتی، هویتی و دینی را از ذهن مخاطب باز میستاند.
جوزف نای قدرت نرم را به منظور نمایاندن تأثیرات عوامل مؤثر بر عملکرد واحدهای مستقل و حکومتها ابداع نمود که شامل قدرت سخت و قدرت اقتصادی نبود.در قدرت نرم بر روی «ذهن» و «رفتار» سرمایه گذاری میشود تا «عینیت مجازی» تولید کند.
دکتر کرلانتزیک، پژوهشگر بنیاد کارنگی قدرت نرم را این گونه تعریف میکند که:
«قدرت نرم به آن دسته از قابلیتها و تواناییهای کشور اطلاق میشود که با بکارگیری ابزاری چون فرهنگ، آرمان یا ارزشهای اخلاقی به صورت غیرمستقیم بر منافع یا رفتار یا موجودیت دیگر کشورها اثر میگذارد». قدرت نرم توانایی شکلدهی ترجیحات دیگران است و به صورت پراکنده عمل میکند تا قدرت دفاع را از حریف سلب نماید.
اگر چه بین سه بخش قدرت یعنی قدرت سخت، قدرت اقتصادی و قدرت نرم ارتباطی منطقی و ارگانیک برقرار است اما امروزه دو بخش اول قدرت به عنوان پشتیبان عمل میکنند و نقش کلیدی و راهبردی بر قدرت نرم استوار است.
قدرت نرم دارای ویژگیها و کاربردهای متنوع و پیچیدهای است که از اعمال حداقل تغییر رویه و رفتار حکومتهای هدف آغاز و تا تغییر دولتها و براندازی بنیادی حکومتها را شامل میگردد.
اما آنچه موجب نگرانی است کارکردی از قدرت نرم است که کشورهای همانند ایران را هدف قرار داده است که از آن به عنوان جنگ نرم و براندازی نرم یاد میشود یعنی خطرناکترین کارکرد قدرت نرم.
جنگ نرم (Soft War) در برابر جنگ سخت (Hard War) در حقیقت شامل هرگونه اقدام روانی و تبلیغات رسانهای است که جامعه هدف را نشانه میگیرد و بدون درگیری نظامی و گشوده شدن آتش، رقیب را به انفعال یا شکست وامیدارد.
جنگ نرم در پی از پای در آوردن اندیشه و تفکر جامعه هدف است تا حلقههای فکری و فرهنگی آن را سست کرده و با بمباران خبری و تبلیغاتی در نظام سیاسی ـ اجتماعی حاکم تزلزل و بیثباتی تزریق کند.
به گفته جین شارپ ، هدف جنگ نرم تغییر دولتهای نامطلوب یا فروپاشی حکومتها و کسب قدرت سیاسی است و به صلحطلبی، اعتقادات اخلاقی و مذهبی ربطی ندارد. جنگ نرم گزینهای بهجای جنگ سخت و مسلحانه برای رویارویی با حکومتهای مورد نظر است.
ویژگی های جنگ نرم
1. جنگ نرم در پی تغییر قالبهای ماهوی جامعه و ساختار سیاسی است.
در این جنگ، باورها و ارزش های اساسی یک جامعه مورد هجوم قرار می گیرد. با تغییر باورهای اساسی جامعه، قالب های تفکر و اندیشه دگرگون شده و مدل های رفتاری جدیدی شکل می گیرد.
2. آرام، تدریجی و زیرسطحی است.
جنگ نرم دفعی، شتابان و پرتحرک در یک مقطع نیست. این جنگ به صورت آرام شروع شده و به صورت تدریجی به سمت جلو حرکت می کند. آرام و تدریجی بودن این جنگ به گونهای است که بسیاری آن را تشخیص نمیدهند. جنگ نرم زیرسطحی، غیرآشکار و به همین دلیل نامحسوس است.
3. جنگ نرم نمادساز است.
نمادسازی با بهره گیری از نمادهای تاریخی و گذشته برای ارائه و نمایش تصویری مطلوب از خود یک ویژگی برجسته از جنگ نرم است.
4. پایدار و بادوام است.
نتایج جنگ نرم در صورت موفق بودن، پایدار و بادوام خواهد بود.هدف اصلی در جنگ نرم تغییر باورها و اعتقادات است. چنانچه این تغییر حاصل گردد، به راحتی تغییر مجدد و بازگشت به حالت اولیه میسر نمیباشد.
5. جنگ نرم پرتحرک و جاذبه دار است.
جنگ نرم که به صورت تدریجی و آرام شروع می شود، در نقطهای بهدلیل ایجاد جاذبه های کاذب، بسیاری از بازیگران و حتی بازیگردانان جنگ نرم به صورت خواسته یا ناخواسته از درون جامعه هدف به استخدام کارگزاران اصلی جنگ نرم در می آیند.
6. جنگ نرم هیجان ساز است.
با نمادسازی ها، اسطوره سازی ها و خلق ارزش های جدید، در جنگ نرم از احساسات جامعه هدف نهایت استفاده انجام می گیرد.مدیریت احساسات یک رکن در مهندسی جنگ نرم به حساب می آید.احساسات و عواطف به دلیل تحریک پذیری، زمینه های خلق بحران را فراهم می سازد.
7. جنگ نرم آسیب محور است.
آسیب های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، میدان مانور جنگ نرم است.دشمنان در جنگ نرم با شناسایی نقاط آسیب جامعه هدف در حوزه های ذکر شده، فعالیت های خود را سامان داده و با خلق آسیب های جدید، بر دامنه تحرکات خود می افزایند.
8. جنگ نرم چند وجهی است.
پردامنه بودن و برخورداری از وجوه مختلف از دیگر ویژگی های جنگ نرم است.در این جنگ، از تمامی علوم، فنون، شیوه ها و روش های شناخته شده و ارزش های موجود استفاده می گردد.
9. جنگ نرم تضادآفرین است.
تخریب وحدت ملی یکی از پیامدها و ویژگی های جنگ نرم است.
جنگ نرم از محیط های آسیب دار در جامعه هدف شروع می شود و با ایجاد گسل های متعدد در بخش های گوناگون جامعه و از طریق متفاوت کردن باورها، ارزش ها و شکل دهی به رفتارهای جدید، اعضای یک جامعه در برابر همه قرار می دهد.تضادهای به وجود آمده از طریق جنگ نرم، همبستگی اجتماعی و وحدت ملی را برهم می زند و زمینه های بروز بحران و درگیری های داخلی را فراهم می سازد.
10. جنگ نرم تردید آفرین است.
در جنگ نرم، ایجاد تردید و بدبینی نسبت به بسیاری از مسائل یک اصل و قاعده است. حرکت در این جنگ با خلق تردید و ایجاد ناامیدی و یأس شروع می شود. برای توفیق در این جنگ، با تکیه بر سنت ها و لکن با نوپردازی به صورت ظریف و آرام، در باورها و اعتقادات اساسی تردید ایجاد می شود و به مرور بر دامنه این تردیدها افزوده شده تا در نهایت به ایجاد تغییرات اساسی در باورها و ارزش ها دست یابد.
11. جنگ نرم از ابزار روز استفاده میکند.
در جنگ نرم از پیشرفتهترین تکنیک های روز استفاده می گردد. فضای مجازی و سایبری محیط اصلی جنگ نرم در شرایط کنونی به حساب می آید.
اهداف جنگ نرم
جنگ نرم، در جامعه هدف به دنبال دستیابی به چهار هدف عمده می باشد.
ایجاد تغییر در اعتقادات و باورها
مهمترین و اصلیترین هدف جنگ نرم را باید ایجاد تغییر و دگرگونی در باورها و اعتقادات جامعه هدف جنگ نرم دانست. اعتقادات و باورها، اساس حرکت یک جامعه به شمار می آیند. هر انسانی براساس باورها و اعتقادات خود به زندگیاش جهت می دهد. بنابراین اگر کسانی بخواهند در مسیر حرکت یک ملت و جامعه خلل یا تغییری ایجاد کنند، باید به سراغ تغییر باورها و اعتقادات آنان بروند.
ایجاد تغییر در افکار و اندیشهها
ایجاد تغییر در چگونگی فکر کردن و اندیشیدن و ایجاد تغییر در افکار جامعه در حوزه های گوناگون از اهداف جنگ نرم است.
ایجاد تغییر در رفتار
رفتارهای یک جامعه، مبتنی بر اعتقادات، باورها و چگونگی فکر کردن و اندیشیدن افراد آن جامعه می باشد. در واقع مدل های رفتاری در هر جامعهای، براساس نوع باورها و اعتقادات و چگونگی فکر و اندیشه در آن جامعه شکل می گیرد. بدیهی است که با تغییر هر نوع باور و اندیشهای، مدلهای رفتاری جدید براساس باورها و افکار جدید جایگزین مدل های قبلی میگردد.
ایجاد تغییر در ساختار سیاسی
هدف نهایی در جنگ نرم علیه یک ملت، ایجاد تغییر و دگرگونی در ساختارهای سیاسی آن جامعه و جایگزین کردن ساختارهای جدید می باشد.
اهداف ذکر شده در یک فرآیند و به صورت خطی دنبال می گردد. با ایجاد تغییر در باورها، افکار و رفتارهای یک جامعه، به صورت طبیعی مدل رفتارهای حمایتی از ساختار سیاسی موجود، تغییر پیدا کرده و مدل های چالشی جایگزین آن می شود.در یک جامعه، مردم در شرایطی با نظام سیاسی خود به چالش برمی خیزند که دیگر آن را مشروع ندانند و از نظر آنان مسئولان سیاسی مقبولیت خود را از دست داده باشند. بنابراین مشروعیتزدایی و مقبولیتزدایی برای ایجاد بحران، ناآرامی و بیثباتسازی در جامعه هدف، از کار ویژه های اصلی جنگ نرم به حساب می آید.
دشمنان انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی، در دهه اول انقلاب، تمامی قدرت سخت افزاری خود را برای شکست انقلاب و ساقط کردن جمهوری اسلامی به صحنه آورده و به شکل های گوناگون از قبیل راه اندازی غائله های تجزیهطلبی در مناطق قومیتی، راه اندازی تروریسم داخلی، طراحی کودتای نظامی و تجاوز نظامی در قالب جنگ تحمیلی، تلاش کردند به اهداف خود برسند. ناکامی دشمنان در همه این اقدامات، سبب گردید آنان به این جمعبندی برسند که تا زمانی که مردم ایران براساس باورها و اعتقادات دینی و اسلامی خود عمل نمایند، مدافع نظام اسلامی و ولایت فقیه بوده و هیچ قدرتی قادر به شکست جمهوری اسلامی و نظام ولایت فقیه نخواهد بود.
تفاوت بین قدرت سخت و نرم
قدرت سخت و نرم با یکدیگر در ارتباط میباشند زیرا هر دو، جنبههایی از قابلیت دستیابی به هدف، بهوسیله تأثیرگذاری در رفتار دیگران میباشند. تمایز بین آنها درماهیت رفتار و در غیرمحسوس بودن منابع میباشد. قدرت فرماندهی (Command power) ـ توانایی تغییر آنچه دیگران انجام میدهند ـ میتواند بر توسل به زور یا تشویق متکی باشد. قدرت متقاعد کردن (co-optive power) ـ توانایی شکلدهی به آنچه دیگران میخواهند ـ میتواند بر جذابیتهای فرهنگی یا ارزشی، و یا قابلیت نفوذ و تغییر در چینش اولویتهای سیاسی در یک موضوع خاص به گونهای که اولویتهای دیگران به دلیل غیرواقعی به نظر رسیدن مورد توجه قرار نگیرد، متکی باشد.انواع رفتارها از صدور دستور تا متقاعد کردن به ترتیب در این طیف قرار میگیرند:
صدور دستور (Command power)، تهدید و اجبار (Coercion)، مشوقهای اقتصادی (economic inducement)، تنظیم اولویتها (agenda sitting)، جاذبه خالص (pure attraction) و متقاعد کردن (co-optiv power).
منابع قدرت نرم در ارتباط با متقاعد کردن بوده و به انتهای طیف رفتار متمایل است در حالیکه منابع قدرت سخت معمولاً با رفتار دستوری هم پیوند میشوند.
جوزف نای در تعریف قدرت نرم و تفاوت آن با قدرت سخت اینگونه میگوید :
همه ما با قدرت سخت آشنا هستیم. ما میدانیم که نیروی نظامی و اقتصادی ممکن است باعث شود دیگران مواضع خود را تغییر دهند.قدرت سخت میتواند بر پاداش (هویج) و یا تهدید (چماق) متکی باشد. اما گاهی اوقات شما میتوانید بدون استفاده از تهدید یا پاداشی محسوس به نتایج مورد نظرتان دست یابید. راه غیرمستقیم بهدست آوردن خواستههایتان را «وجهه دوم قدرت» مینامند.ممکن است که یک کشور به نتایج مورد نظرش در امور سیاسی جهان دست پیدا کند، فقط بدین دلیل که کشورهای دیگر، ارزشهایش را تحسین میکنند.آن کشور را الگوی خود قرار میدهند و یا آرزوی رسیدن به آن سطح از رفاه و آزاداندیشی را دارند؛ و بدین دلایل خواهان پیروی از آن کشور هستند.
در قدرت نرم ـ اینکه دیگران را ترغیب کنیم که همان چیزهایی را بخواهند که ما میخواهیم ـ مردم بیش از آنکه مجبور به انجام کاری شوند، به همکاری گرفته میشوند.
قدرت نرم بر قابلیت شکل دادن به علائق دیگران تکیه دارد.در سطح مراودات فردی، همه ما با قدرت جذب، اغوا و شیفتگی دیگران آشنا هستیم.
اصولاً ماهیت جنگ نرم، همان ویژگی غیرخشونت آمیز بودن آن می باشد. در این جنگ از شیوه ها و روش های غیرخشونت آمیز استفاده می گردد.تا بر افکار و اندیشه ها تأثیر بگذارند.
بنابراین در جنگ نرم در دو حوزه، اقدامات اساسی شکل میگیرد:
1ـ تصرف قلبها و هدایت محبتها و دوستیهای مردم و استفاده از ابزار مختلف تاثیرگذار از جمله رسانه، هنر، موسیقی، ادبیات، هنرمندان، ورزشکاران، ستارگان و قهرمانان و...
2ـ وارد کردن شبهات و حمله به باورها و اعتقادات.
پیامشناسی در جنگ نرم
جنگ نرم ماهیتی فرهنگی دارد و مهاجم با پیام هایی که می دهد تلاش می کند تا جامعه مورد نظر خود را در راستای اهدافش تغییر جهت دهد.
پیام های دشمن در جنگ نرم بر سه نوع است:
پیام های سفید
پیام های سفید، پیام های راست ولی کم ارزش بوده که عمدتاً از سوی دشمن با هدف برقراری ارتباط و اعتمادزایی در جامعه هدف ارسال می گردد.
پیام های خاکستری
پیام های خاکستری آمیختهای از پیام های راست و دروغ است. پیام های خاکستری فراوان و پردامنه بوده و با هدف کنش تعامل با جامعه هدف ارسال می شود.
پیام های سیاه
دشمن در جنگ نرم پس از اعتمادزایی با ارسال پیام های سفید و آمادهسازی جامعه هدف برای القای مطالب دلخواه با پیام های خاکستری، در شرایط مقتضی نسبت به ارسال پیام های سیاه اقدام می کند. پیام های سیاه، دروغ های بسیار بزرگ، کلیدی و کم دامنه است.این نوع پیام ها با هدف بحران زایی و ایجاد تنش و برهم زدن ثبات و امنیت کشور مورد نظر ارسال می شود.
ادعای تقلب در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، نمونه برجسته و بارز از پیام های سیاه است که در جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی دشمنان به آن پرداختند.
تأثیر توان نظامی در قدرت نرم
با توجه به اینکه بسیاری از کشورها در بالا بردن توان نظامی خود تلاش میکنند این سوال مطرح می شود که آیا توان نظامی کشورها باعث افزایش قدرت نرم میشود؟
در پاسخ باید گفت: اصولاً داشتن تجهیزات و امکانات نظامی نمیتواند قدرت تعیینکننده باشد.
جوزف نای با اشاره به همین قدرت و با مقایسه با قدرت سخت میگوید: «به هیچ وجه قدرت نظامی باعث افرایش قدرت نرم نمیشود، وقدرت نرم به قدرت سخت وابسته نیست. علیرغم سوال تمسخرآمیز استالین مبنی بر اینکه پاپ چه تعداد لشگر دارد؟ باید گفت که واتیکان دارای قدرت نرم میباشد.زمانی اتحاد جماهیر شوروی میزان قابل توجهی قدرت نرم داشت اما پس از تجاوز به لهستان و چکسلواکی اغلب آن را از دست داد.حتی با وجود اینکه منابع سخت نظامی و اقتصادی شوروی در حال رشد بود اما قدرت نرم آن کشور کاهش پیدا کرد. در واقع به دلیل سیاستهای بیرحمانهای که اتحاد جماهیر شوروی در پیش گرفته بود قدرت سخت آن کشور حتی باعث کاهش قدرت نرمش نیز شده بود.
در این ارتباط پاک لوسین ژرژ در مقالهای که در روزنامه لوموند پاریس چاپ شد در باره قدرت رهبری امام خمینی میگوید:
ایشان از قدرت ظاهری برخوردار نبود ولی توانایی بسیج عمومی تودهها را در سرتاسر ایران داشت و این در حالی بود که کلیه ابزار رسانهای در اختیار رژیم شاه بود
منابع قدرت نرم
منابع قدرت نرم چیست؟ و این قدرت از چه ناحیه و مسیری به دست میآید و یک کشور صاحب قدرت نرم چگونه به کشور ضعیف مسلط میشود؟
در پاسخ باید گفت منابع قدرت نرم در یک کشور میتواند از سه منبع (اصلی) پدید آید:
فرهنگ (آن بخشهایی که برای دیگران دارای جذابیت است)؛ ارزشهای سیاسی (در مواردی که در داخل و خارج کشور مورد توجه باشند)؛ و سیاست خارجی (در صورتی که قانونی و مسئولانه به نظر برسند).
فرهنگ
یکی از منابع قدرت نرم فرهنگ است. فرهنگ بلحاظ تأثیرگذاری در حوزههای مختلف اجتماعی میتواند رفتار بخشهای مختلف اجتماع را تحت تأثیر قرار دهد و جامعه را به گروههای متعدد در اجتماع تقسیم و هرکدام را دارای فرهنگ خاص خود قرار دهد. رفتار و سبک زندگی آحاد جامعه میتواند براساس فرهنگ پذیرفته شده و مقبول اجتماعی تنظیم گردد.در جنگ نرم یا جنگ فرهنگی دشمن سعی دارد با تحمیل فرهنگ خود مردم را بعنوان بردگان فرهنگی به استخدام خود درآورد و با پیروی کردن از شاخصهای فرهنگی خود رفتارهای خودساخته خود را به جامعه وارد نماید تا از این طریق به استثمار آنها بپردازد. به گونهای که افراد فریبخورده جامعه بدون آنکه خود بدانند کاری را میکنند که دشمن علاقمند به انجام آن میباشد.
جمهوری اسلامی بهلحاظ داشتن فرهنگ اصیل اسلامی یکی از قدرتمندترین کشورها در حوزه قدرت نرم میباشد.
فرهنگ اسلامی ایران که همان اسلام ناب محمدی(صلیاللهعلیهوآله) توانایی بسیج تودهها را علیه فرهنگ وارداتی غرب دارد و میتواند با آن مبارزه کند و به همین صورت قدرت تأثیرگذاری بر کشورهای اسلامی و مردم این کشورها را دارا میباشد
دشمن با توجه به قدرت فرهنگی ایران اسلامی دست به یک تهاجم فرهنگی گسترده علیه فرهنگ اصیل اسلامی ایران زد و با هدف قرار دادن اعتقادات مردم سعی در تضعیف این قدرت فرهنگی ایران اسلامی نمود
پیتربرگر به چهار حرکت فرهنگی مهم در جهان اشاره میکند که بخشی از آن به صورت مستقیم در تهاجم علیه کشور ما بکار گرفته شده است:
فرهنگ داوُس (Davos-Culture):
داوس نام یک محل لوکس در سوئیس است که همه ساله در آنجا تجمع اقتصاد جهانی صورت میگیرد. برگر اصطلاح فرهنگ داوُس را از هانتینگتون برگرفته و منظور فرهنگی است که اقتصادیون جهانی دارا میباشند و آن را با روشها و ابزار مختلف پرجاذبه به بخشهای مختلف جهان صادر میکنند. متعلقین به این فرهنگ، با کامپیوتر، تلفن همراه، بلیط هواپیما و ارزهای مختلف خوب سر و کار دارند و رفتارشان غیررسمی است. اما رفتار اقتصادی آنها نه فقط بخش رسمی، بلکه بخش غیررسمی زندگی آنها را نیز دربرمیگیرد.
اینان متعلق به یک کشور خاص نیستند. آنها را میتوان نخبگان (elite) کشورها نامید.
فرهنگ دانشگاهی (Faculty-Culture):
فرهنگی است که بیشتر توسط افراد درسخوانده و هوشمند (Intellegensia) غربی به صورت بینالمللی به بقیه کشورها سرایت میکند. به عنوان نمونه می توان از جنبش زنان (Feminism) نام برد.
فرهنگ جهانی مک (McWorld-Culture)
از عناصر این فرهنگ، موسیقی آمریکایی، زیر پیراهنیهای منقش
(T-Shirt)، سریالهای تلویزیونی (Soap-Opera) و فیلمهای سینمایی آمریکایی است. پیر و جوان در همه جهان به مکدونالد آمریکای روی میآورند.
انتقاد کنندگان از این امپراتوری فرهنگی (Cultural imperialism) خوب میدانند که این فرهنگ فراگیر (Popular Culture)، فقط یک مسئله ظاهری نیست و تأثیرات عمیق در زمینههای اعتقادی و ارزشی نیز دارد.موسیقی راک (Rockmusic) مثلاً علّت جاذبهاش فقط در این نیست که با صدای بلند و ریتمیک و حرکتهای خطرناک همراه است، بلکه همزمان میزان زیادی از ارزشهای فرهنگی را به همراه دارد، مانند نفی هرگونه پایبندیهای سنتی، آزادی جنسی و....
بدیهی است که مسئولیت گسترش این فرهنگ فراگیر و بقیه صادرات فرهنگی (Cultural Export) به عهده اعضاء نخبگان داوس میباشد.
فرهنگ پروتستانیسم اوانگلیک (Evangelical Protestantism):
قدرت نفوذ این فرهنگ در مقایسه با حرکتهای پویای مذهبی دیگر مشخص میشود. مثلاً در حالیکه تولد مجدد اسلام و گسترش آن فقط به کشورهای مسلمان محدود میگردد، پروتستانتیسم اوانگلیک در بخشهایی از جهان در حال گسترش است. از طریق این مذهب همان اخلاق پروتستانتیسم موردنظر ماکس و بر تبلیغ میشود. روشن است که این نوع پروتستانتیسم به یک فرهنگ بینالمللی میانجامد که بسیار با اعتماد به نفس عمل میکند.
برگر خود تأکید میکند که احتمالاً فرهنگ جهانی چهرههای دیگری نیز دارد.
او این 4 حرکت فرهنگی را قویترین میداند که سه حرکت مهم آن از جانب آمریکا بطور موفقیتآمیز در پیش گرفته شده است و برگر آنرا (بر پایه اظهار نظرهای قبلی هانتینگتون) «جنگ فرهنگی» مینامد.
عقیدهها و ارزشهای آمریکا از طریق دانشجویانی که همه ساله از دانشگاههای آنجا فارغالتحصیل میشوند و به کشورهایشان بازمیگردند، صادر میشود.همچنین اثری که بر ذهن افرادی که از آسیا برای دورههای کارآفرینی به آمریکا میآیند گذاشته میشود؛ باعث دسترسی آسان آمریکا به نخبگان در قدرت این کشورها میشود.اغلب رهبران چینی پسر یا دختری دارند که تحصیل کرده آمریکاست و میتواند تصویری واقعی را از ایالات متحده به نمایش بگذارد که اغلب با کاریکاتورهایی که در تبلیغات مقامات چینی تصویر میشود، مغایرت دارد.
کارشناسان فرهنگی اغلب بین فرهنگ عالی و فرهنگ عامه تمایز قائل میشوند. برخی از ناظرین با این نظریه موافق هستند که فرهنگ عالی آمریکا برای این کشور قدرت نرم تولید میکند.برای مثال زمانی کالین پاول (Colin Powell) وزیر امور خارجه ایالات متحده گفته بود: «من فکر میکنم برای کشور ما هیچ دارایی باارزشمندتر از دوستی رهبران آینده جهان که در اینجا تحصیل کردهاند، نیست.» دانشجویان بینالمللی معمولاً با درک بهتری از ارزشها و نهادهای آمریکایی به خانه بازمیگردند، و همانطور که توسط یکی از گروههای آموزش بینالمللی بیان شده: «میلیونها نفری که در طول سالها در ایالات متحده تحصیل کردهاند. گنجینهای از حسن نیت را برای کشورمان تشکیل میدهند.» بسیاری از دانشجویان پیشین، هماکنون در موقعیتهایی قرار گرفتهاند که میتوانند در نتایج سیاستهایی که برای ما مهم است، تأثیر گذارند.
قدرت نرم انقلاب اسلامی ایران
در برههای که اجماع علمی متفکران اجتماعی، آغاز دورهی گذار از موج دوم تمدنی به «عصر اطلاعات» را در جهان توسعه یافته و گسترش مناسبات عقلانی را در جهان در حال توسعه نوید میداد و پایان عصر ایدئولوژی در «دهکدهی جهانی» به عنوان رویکرد جدید جهانی اعلام میشد، به ناگاه به دنبال یک سلسله تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، انقلابی شکوهمند در ایران به وقوع پیوست که جهانیان را به دلیل اتکاء به قدرت نرمافزاری به شگفتی واداشت چرا که با پیروزی این حرکت عظیم انقلابی، قدرت دینی و معنوی نقشی تعیینکننده در معادلات سیاسی و تصمیمگیریهای جهانی یافت و ارزشهای دینی و معنوی و فرهنگی از تأثیرگذاری عمدهای در مناسبات و روابط بینالملل و نیز تصمیمات جهانی و منطقهای برخوردار شد.
اندیشه انقلاب اسلامی به عنوان نمونهای تازه از نظام حکومتی در چشمانداز جهانی که از سرچشمة زلال اسلام ناب نشأت گرفته بود، توانست در زمانی کوتاه مرزهای محدود جغرافیایی را درنوردد و پیام اصلی خود را که همانا مبارزه با ظلم و ستم و برپایی حکومتی عادلانه بود، به دورترین نقاط جهان برساند.از دیگر سو، انقلاب اسلامی با شکستن انحصارگرایی در عرصه روابط بینالملل و بر هم زدن معادلات جهانی و منطقهای توانست اعتماد به نفس را در مسلمانان تقویت کند و با شالودهریزی نظم بینالملل فارغ از سلطة قدرتهای استکباری بر اساس سیاست «نه شرقی نه غربی» بارقه امید را در دل میلیونها مسلمان و مستضعف جهان بیدار نگه دارد.
انقلاب اسلامی ایران را میتوان تجلی تحقق قدرت نرم به معنای توانایی نفوذ در رفتار دیگران بدون تهدید و یا پرداخت هزینهی محسوس به شمار آورد.انقلاب اسلامی ایران از رهگذر تبیین اندیشه و آرمان عدالتخواهانه خود درصدد برآمد با روشهای غیرمستقیم به نتیجهی دلخواه و مطلوب یعنی بیداری اسلامی دست یابد.
تأیید ارزشهای انقلاب توسط جنبشهای آزادیبخش، اشاعهی الگوی مردمسالاری دینی، استقبال ملل مستضعف و افزایش اشتیاق آنان به نقشآفرینی جمهوری اسلامی در صحنة بینالملل، توان متقاعدسازی دیگر ملل از زاویهی توانایی شکل دادن به ترجیحات و اولویتهای آنان، جلب و جذب جهان اسلام به شخصیت رهبری، فرهنگ، ارزشها، ساختار سیاسی و اعتبار اخلاقی جمهوری اسلامی ایران و نیز بهرهگیری از توان اطلاعاتی و ارتباطاتی رسانههای سنتی برای انتقال پیام انقلاب به مخاطبان مسلمان و مستضعف را میتوان در زمرة مواردی دانست که جایگاه قدرت نرم را در فرآیند استقرار بنیانهای انقلاب اسلامی ایران آشکار میسازد.
حال با توجه به اهمیت قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی در سطوح تحلیل داخلی، منطقهای و بینالمللی، شایسته است ابعاد تأثیرگذاری اقناعی و ایجابی انقلاب اسلامی در سه عرصة فوقالذکر مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و در نهایت راهکارهایی برای ارتقای جایگاه و نقش قدرت نرم در روند تکاملی انقلاب اسلامی ارائه میگردد.
قدرت نرم انقلاب اسلامی ایران در سطح تحلیل داخلی
بر اساس زیرساختها و الزامات فکری و فرهنگی سند چشمانداز بیست ساله نظام، تعمیق معرفت و بصیرت دینی آحاد جامعه و تقویت و تحکیم ارزشهای اسلامی و اخلاقی که حوزههای فردی و اجتماعی و همچنین برجستهسازی مستمر و همهجانبه اندیشههای دینی و سیاسی حضرت امام خمینی در حوزههای تصمیمسازی و تصمیمگیری، برنامهریزی و اجرایی دستگاههای نظام جمهوری اسلامی بهویژه سازمانها و نهادهای فرهنگی و آموزشی و اصلاح نوسازی نظام آموزشی و تعلیم و تربیت کشور و تعمیق تفکر و فرهنگ بسیجی در زمرة اولویتهای نرمافزاری نظام جمهوری اسلامی ایران قلمداد میگردد.افزون بر این میتوان به ابعادی از قدرت نرمافزاری انقلاب اسلامی ایران از جمله رهبری امام خمینی، وحدت و اعتماد ملّی، توسعه دانایی محور، جنبش نرمافزاری و سیاست فرهنگی اشاره کرد.
1ـ رهبری امام خمینی: رهبری امام خمینی را میتوان در ارائه ارزشهایی دانست که مردم را به پیروی از فرامین ایشان با توجه به جذابیت محتوای آن و باور قلبی مردم به اعتقاد امام متقاعد میساخت.
چنین رهبری سیاسی که برخوردار از جذابیت، مشروعیت و اعتبار بود توانست به جذب و ترغیب افراد به تحقق خواستههای انقلاب بیانجامد، امامخمینی با ایفای نقش رهبری و بهرهمندی از نفوذ معنوی توانست به خنثیسازی جنگ روانی و تبلیغاتی دشمنان بویژه در دوران جنگ تحمیلی مبادرت نماید و با مدیریت بحرانهای داخلی و بینالملل، اقتدار شخصیتی خویش را برای تثبیت بنیادهای انقلاب به منصة ظهور رساند.
2ـ وحدت و اعتماد ملّی: انقلاب اسلامی ایران با بهرهگیری از اعتماد ملّی به عنوان سرمایه اجتماعی توانست به تعمیق وحدت و همبستگی ملّی و تجمیع کلیه اقشار و گروهها و دستجات ملّی و مذهبی کشور همت گمارد و با بهرهمندی از مشارکت عمومی، فرهنگ استقلالی، بسیجی، سازندگی، اصلاحطلبی و عدالتخواهی را در جامعه گسترش بخشد.وفاق اجتماعی به عنوان مظهر قدرت نرم توانست به ایفای کارکردهایی چون همفکری، هماحساسی، همکنشی، و شکلگیری ذهن اجتماعی که به همکاری و تعامل میان گروههای مختلف اجتماعی میانجامد، بپردازد و نظم درونی و بینیازی از نظم بیرونی و سیاسی را آشکار سازد.
همبستگی ملّی و مشارکت عمومی به عنوان مظهر قدرت نرم در انقلاب اسلامی توانسته است تقبل آگاهانه و شرکت مؤثر همه افراد جامعه برای رسیدن به اهداف خاص و پیاده کردن نظام اعتقادات، باورها، گرایشها و اندیشهها را تجلی بخشد و معاضدت و همکاری و همیاری آگاهانه، داوطلبانه و از روی میل و رغبت را با استفاده از تمامی امکانات بالقوة جمعی توأم با حساسیت و مسئولیتپذیری و قانونگرایی در فرآیند انقلاب اسلامی گسترش دهد
3ـ توسعه دانایی محور: انقلاب اسلامی ایران زمینه را برای اهتمام همزمان به توسعه چند بعدی در ابعاد علمی، فرهنگی، اخلاقی، دینی و اجتماعی علاوه بر توسعه سیاسی و اقتصادی فراهم آورد.
انقلاب اسلامی رویکرد توسعه دانایی محور را برای تبدیل کشور به جامعهای دانش بنیان اتخاذ کرد تا علم و اندیشه مسیر حیات فردی و جمعی را مشخص سازد و فرآوردههای علمی با خود اقتدار، صلابت و عزت را به ارمغان آورد و نقش مؤثری در تأمین امنیت و آرامش اجتماعی ایفا کند.
انقلاب اسلامی دانشگاه مستقل و دارای اعتماد به نفس و قدرت تولید فکر و علم، مرتبط با فرهنگ مردمی و متصل به دلبستگیها و عشق و جاذبههای موجود میان مردم را جایگاهی برای عزت و آبرو و اقتدار جهانی نظام قرار داد و با تحریض ابتکار و خلاقیت همزمان با توجه دانشگاه به فرهنگ و ایمان و باورهای عمومی و دلبستگیهای مردمی، نظام تعلیم و تربیت کشور را در جهت کیفیسازی سرمایههای انسانی و استقلال فنی و قدرت نرمافزاری کشور بسیج کرد.
4ـ جنبش نرمافزاری: انقلاب اسلامی ایران توجه به نوآوری و نواندیشی را در صدر اولویتهای خود قرار داد به گونهای که رهبر فرزانه انقلاب خواستار تحقق جنبش نرمافزاری همهجانبه و فراگیر شدند.
این حرکت و نهضت مبتنی بر مؤلفههای زیر بود؛ایجاد فرهنگ تولید علم، ارتقای قدرت علمی و جرأت علمی، پرورش و شکوفایی استعدادها، نفی الگوپذیری تقلیدی از فرهنگ غرب، ایجاد تحولات و پیشرفتهای علمی در چارچوب ارزشهای دینمدار، ارتقای روحیة خودباوری و اتکاء به نفس و اندیشه و ارادة خودی، استفاده از ظرفیتهای علمی بومی، تقویت بنیة پژوهش کشور، تعالی و رشد اقتصادی و علمی کشور با هویت بخشیدن به مراکز علمی، پیوند مفاهیم و اخلاق دینی با علم روز، ایجاد خلاقیت و نوآوری علمی، اهتمام به فراگیری علم و دانش با ارتقای ایمان و معنویت، عنایت به آزاداندیشی، دینباوری و نواندیشی دینی و نفی تحجر و جزمگرایی و تفکر و فرهنگ وارداتی غرب، هوشیاری در برابر تئوریهای وارداتی، نفی تفکر تقلیدی و تبعی و اهتمام به فکر استقلالی به منظور پرهیز از انفعال و مجذوبیت و مبهوت بودن در برابر تحلیلهای بیگانه، اهتمام به تولید علم و بومی کردن آن بر مبنای فرهنگ ملی و ارتقای توسعه انسانی، گسترش و اعتلای جنبش نرمافزاری در حوزههای علوم اجتماعی و انسانی بر اساس اصول و ارزشهای ایران اسلامی، سیاستگذاری و برنامهریزی برای توسعه و اعتلای فعالیتهای تحقیقاتی پیرامون نوآوری و دستیابی به فناوریهای نوین، برپایی نهضت تئوریپردازی و نظریهسازی مبتنی بر ارزشهای اسلامی، نوآوری در دانش موجود بشری برای تولید علم در حوزههای مورد نیاز، آموزش خلاقیت و نوآوری به جوانان و تشویق نخبگان به توسعه فعالیتهای علمی روزآمد و مبتکرانه، ظرفیتسازی، سازماندهی و بسیج امکانات و ظرفیتهای کشور در جهت افزایش سهم کشور در تولیدات علمی جهان و افزایش شاخصهای مشارکت در تولید علم و فناوری بویژه توجه فزاینده به موفقیت نخبگان ایران در المپیادهای علمی جهان.
5ـ اصلاح فرهنگ جامعه: انقلاب اسلامی ایران با هدف نشر و گسترش اندیشه و پیام اسلام، استقلال فرهنگ، تکامل روحی و اخلاقی، تحقق کامل فرهنگ اسلامی در عین اهتمام به درک مقتضیات زمان، اولویت خود را بر برنامهریزی و اصلاح فرهنگ جامعه و نهادینه کردن آن مطابق با نیازهای توسعه در جامعه دینی قرارداد و سیاست فرهنگی برگرفته از جهانبینی و انسانشناسی اسلامی بر اساس احترام به کرامت انسانی، سرشت معنوی بشر، خیرخواهی، کمالجویی، آرمانطلبی، استقلالگرایی، آزادیخواهی، عزتنفس و قدرت ایمان را محور فعالیتهای خود قرار داد.
در این زمینه میتوان به اهداف فرهنگی انقلاب اسلامی در پرتو این سیاست نرمافزاری اشاره کرد:
ـ رشد و تعالی فرهنگ اسلامی ـ انسانی و بسط پیام و فرهنگ انقلاب اسلامی در جامعه و جهان.
ـ استقلال فرهنگی و زوال مظاهر منحط و مبانی نادرست فرهنگهای بیگانه و پیراسته شدن جامعه از آداب و رسوم منحرف و خرافات.
ـ تحقق کامل انقلاب فرهنگی در جهت استقرار ارزشهای مورد نظر اسلام و انقلاب اسلامی در زندگی جمعی و فردی و نگاهبانی از آنها و استمرار حرکت فرهنگی برای رسیدن به جامعه مطلوب.
ـ درک مقتضیات و تحولات زمان و نقد و تنقیح دستاوردهای فرهنگی جوامع بشری و استفاده از نتایج قابل انطباق با اصول و ارزشهای اسلامی.
ـ حفظ و ترویج آرمانها و ارزشهای معنوی و فرهنگی اسلامی و تقویت روحیه ایثار و فداکاری در راه ارزشهای مقدس اسلامی.
ـ بازشناسی و پاسداری از مواریث و سنن تاریخی، دینی، ادبی و هنری
ـ پاسداری از آزادی و امنیت انسان در حوزههای گوناگون فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، قضایی و اقتصادی.
ـ تقویت تفکر و تعقل و قدرت نقادی و انتخاب در عرصهی تلاقی و تعارض افکار و نضج فرهنگ آزاداندیشی، خردورزی، نظریهپردازی و نواندیشی دینی.
ـ مقابله با خرافات و موهومات و جمود و تحجر فکری، مقدسمآبی و ظاهرگرایی و مقابله با افراط در تجددطلبی و خودباختگی در برابر بیگانگان.
- بازسازی تمدن اسلامی بر اساس تبیین اصول دینی و ارزشی و تقویت فضای عمومی و جامعه مدنی اسلامی و ارتقای آگاهیهای دینی و سیاسی جهان اسلام.
ـ اهتمام و اقدام همهجانبه به منظور شناخت نیروها و نیازها و مقتضیات نسل جوان کشور و فراهم آوردن زمینههای مناسب و مساعد برای تکامل و تعالی شخصیت علمی و عقیدتی جوانان و مسئولیتپذیری و مشارکت هرچه بیشتر آنان در عرصههای مختلف حیات فردی و اجتماعی.
ـ تقویت شخصیت و جایگاه واقعی زن مسلمان به عنوان مادر و ترویج و فراهم آوردن زمینههای لازم برای ایفای نقش و رسالت اساسی خود به عنوان مربی نسل آینده و مبارزه با بینشها و اعتقادات نادرست در زمینة نفی مشارکت فعال زنان در امور اجتماعی، فرهنگی، هنری و سیاسی.
ـ حمایت از حقوق فردی و اجتماعی برای دعوت به خیر و همگانی شدن امر به معروف و نهی از منکر بر مبنای حکمت، موعظه حسنه، شرح صدر و جدال نیکو.
ـ تعالی بخشی به امنیت فرهنگی، آزادیهای مشروع و منزلت اجتماعی نیروهای فرهنگی و هنری و نخبگان علمی و نرمافزاری.
و...
قدرت نرم انقلاب اسلامی ایران در سطح تحلیل منطقهای
در زمرة ابعاد قدرت نرمافزاری انقلاب اسلامی ایران در سطح منطقهای میتوان به مواردی از جمله بازسازی تمدن اسلامی، ارتقای بیداری اسلامی، احیای هویت جهان اسلام، محوریت ثبات منطقهای و جهانی کردن مبارزه با صهیونیسم اشاره کرد.
بازسازی تمدن اسلامی
انقلاب اسلامی ایران با اعطای خودباوری فرهنگی به ملتهای مسلمان و بهرهگیری از فناوریهای مدرن ارتباطی برای انتقال پیام نواندیشی دینی در جهان اسلام توانست رویکرد تمدنی خود را به منصة ظهور رساند. همچنین از رهگذر احیای ارزشهایی چون عدالت محوری و عدالتگستری، توسعه و تعالی همهجانبه، توسعه عدالت محور، کرامت انسانی و آزادیهای مشروع، صلحطلبی، عزتنفس، استقلالگرایی، توسعه اخلاق و دینمداری، شکوفایی حس خداجویی، حقیقتطلبی، علم دوستی و نوعدوستی و تحکیم مبانی مردمسالاری دینی و بسط و گسترش آن، موجبات شکوفایی و بالندگی مجدد تمدن اسلامی را در راستای تمدنسازی نوین فراهم آورد.بدینترتیب، تمدن اسلامی توانست بلوک ایدئولوژیکی واحدی را تشکیل دهد که غرب را وادار به دست کشیدن از ادعای جهانشمولی خود سازد.
انقلاب اسلامی تقویت بنیادهای تمدن اسلامی را از رهگذر اهتمام به چهار سطح تحلیل در این تمدن مدنظر قرار داد:
نخست در سطح تحلیل فردی، رفتار مسالمتآمیز و نیکوی هر فرد با دیگران بر اساس راستگویی، رأفت، وفاداری، احسان و اخلاق شایسته را ارج نهاد.
دوم در سطح تحلیل اجتماعی بر تعامل جوامع مسلمان بر اساس همکاری فرهنگی و بازرگانی و تحکیم روابط دوستی و مودت و اخوت تأکید نمود.
سوم در سطح تحلیل سیاسی بر ضرورت تعامل دولتها با ملتّها و اهتمام رهبران سیاسی به خواستههای ملتهای مسلمان پای فشرد.
چهارم در سطح تحلیل فرهنگی بر تبادل اندیشهای میان تمدن اسلامی و سایر تمدنها تأکید ورزید.
بر این اساس، انقلاب اسلامی ایران با تکیه بر ترویج فرهنگ و تفکر استقلالی در جهان اسلام توانست نوعی خودباوری فرهنگی و استقلال اندیشهای را برای مسلمانان به ارمغان آورد و با از بین بردن خودباختگی در حوزهی فکر و اندیشه به بازسازی تمدن اسلامی مبادرت کند.
ارتقای بیداری اسلامی
درخشش خورشید انقلاب اسلامی موجب شد بارقههای امید در جهان اسلام پدیدار شده و امید به حاکمیت آرمانهای اسلامی و اصول و عقاید دینی مبتنی بر فطرت پاک انسانی از جمله حقجویی، استقلالخواهی، عدالتطلبی، آزادیخواهی، ظلمستیزی، استکبارستیزی و حمایت از مظلوم دو چندان گردد.انقلاب اسلامی توانست با ارتقای آگاهی و بیداری گسترده در بین مردم مسلمان، محروم و مستضعف جهان اسلام، روحیهی شهامت و شجاعت لازم در آنان را برای مبارزه ایجاد کند و با ایجاد خودباوری نسبت به توان و امکانات درونی و تشویق لزوم شناخت فزونتر نسبت به تجربهی تاریخی و عملی جنبش آزادیبخش، جرأت حرکتهای مردمی را برای مبارزه بر اساس اندیشههای انقلابی اسلام فزونی بخشد.
پیام امام خمینی به عنوان پیامی فراگیر و وحدتبخش در جهان اسلام توانست ضمن ایجاد روحیهی اعتماد به نفس و خودباوری و ایستادگی و مقاومت در برابر ظلم، به مسلمانان عزت بخشد و نشان دهد که میتوان با توجه به جایگاه مباحث معنوی، ارزشی و اعتقادی در جوامع اسلامی و با تکیه بر روحیهی ایثار و مبارزه در میان امت اسلام به بسط ایدئولوژیک نه شرقی نه غربی و گسترش ارزشهای اسلامی مبادرت ورزید.
انقلاب اسلامی توانست با تقویت انگیزة عاملان تهییج حرکتهای مردمی، علاوه بر ایجاد خیزش و بیداری اسلامی، منجر به پیدایش جنبشهای عظیم اجتماعی گردد.
احیای هویت جهان اسلام
انقلاب اسلامی ایران نشان داد که دین میتواند عنصری تأثیرگذار بر نظام تصمیمگیری جهانی قلمداد گردد و جهان اسلام با تکیه بر باورها و هنجارهای بومی از توان و قدرتمندی لازم برای شکلدهی به ساختارهای اجتماعی و سیاسی برخوردار است.انقلاب اسلامی این خودباوری را به ملتهای مسلمان اعطا کرد که میتوان با شناخت دقیق از فرهنگ اسلامی و باز تعریف آرمانهایی چون استقلال، آزادی، عزت و عدالت و با تکیه بر الگوی تفکر، آگاهی، تصمیمگیری و اطلاعرسانی باب خلاقیت اسلامی را گشود.انقلاب اسلامی توانست جهان اسلام را به گره زدن مظاهر مدرنیته با سنتهای دینی فراخواند و انسان را به گزینش نکات مثبت مدرنیته و همخوانی آن با مؤلفههای دین و سنت دعوت نماید و راه سومی را عرضه کند که ضمن توجه به تجربیات غرب در بسط سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، نقش دین و مؤلفههای فرهنگی را بنیان توسعه قرار دهد.
بازسازی تمدنی در پرتو انقلاب اسلامی بر شاخصهایی از قبیل پیوند دیانت و سیاست، نفی قشریگری و ظاهرگرایی، نفی فساد و فحشاء، اقامه و بسط عدالت اجتماعی، حمایت از مستضعفان و مبارزه با ظلم و جور، حقگرایی و برقراری حکومت حق، نفی گرایشهای اومانیستی و مادیگرایانه، نفی انگیزهها و تعصبات قومی، نژادی و ملّیگرایانه، تکیه بر قدرت معنوی، تقویت خودباوری، شناخت و آگاهی مسلمانان از ظرفیتهای بومی، تبیین جهانشمولی و فراگیری اسلام در ابعاد زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی مسلمانان، فراهم آوردن زمینههای عملی وحدت و همبستگی جهان اسلام و پرهیز از دامن زدن به اختلافات مذهبی، ایجاد زمینههای وحدت اندیشهای و عملی بین پیروان فرق و مذاهب مختلف اسلامی، تأکید بر نقاط اشتراک شیعه و سنی برای وسعتبخشی به دامنة وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام، تأکید بر نقش سازندة دین در سیاست و اثبات توانایی آن در به دست گرفتن حکومت، نمایاندن اهمیت انگیزشی اسلام برای حرکت بخشی به مبارزات انقلابی ملتهای مسلمان، محوریت بخشیدن به روحیه اسلامی و انگیزه و هدف اسلامخواهی، اثبات باور قدرت دین و انگیزههای مذهبی در مبارزه و انقلاب، احیای جنبش بازگشت به خویشتن در جهان اسلام، احیای اسلام در صحنهی زندگی بشری و جوامع انسانی و تبیین جایگاه اسلام در نظریهپردازی و تعریف گفتمان غالب در میان نخبگان مسلمان استوار بود.
محوریت ثبات منطقهای
انقلاب اسلامی ایران با ایفای نقش سازنده در زمینة بازتولید منافع مشترک منطقهای، مبارزه با تروریسم، توسعه همکاریهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، حمایت از روند ثبات منطقهای براساس امنیت دستهجمعی، تباین الگوی توسعه همهجانبه و درونزا، بیداری اسلامی و احیای تفکر و ارزشهای دینی، جایگاه محوری در کمربند طلایی ایران ـ سوریه ـ لبنان در منطقه، الهام بخشی در خاورمیانه بر اساس الگوی مردمسالاری دینی، تبیین مدل بومی اصلاحات در نظامهای خاورمیانه، بهرهگیری از قدرت اطلاعاتی و رسانهای برای تبیین پیام عدالت، صلح و عزت، پیروی از الگوی تعامل مؤثر و سازنده با کشورهای اسلامی، اتخاذ دیپلماسی فعال و مؤثر در سیاست خارجی بر اساس اصول عزت، حکمت و مصلحت، عضویت فعال و اثرگذار در سازمانهای منطقهای و فرامنطقهای در جهت ارتقای نقش دین در عرصة تصمیمسازی، تقویت راهبرد چندجانبهگرایی و نفی سیاستهای یکجانبهگرایانه امریکا در منطقه، تلاش در جهت اعتمادسازی منطقهای بر اساس گسترش همکاریهای فرهنگی و رسانهای بین ملتهای مسلمان، تقویت تشکلهای غیردولتی برای همکاری با کشورهای اسلامی در جهت حفظ اصول و ارزشهای اسلامی و یا تقویت همکاریهای نرمافزاری، سرمایهگذاری در دیپلماسی عمومی، بهرهگیری از قدرت نرمافزاری در مدیریت افکار عمومی منطقهای و بینالمللی، اعتبار بخشی به فرآیند اطلاعرسانی، خنثیسازی جنگ روانی دشمنان در منطقه، تقویت مؤلفههای هویت بخش تمدنی، انتقال پیام از طریق وسایل ارتباط جمعی سنتی و مدرن، تصویرسازی و هنجارسازی ارزشی، تقویت جایگاه ایدئولوژی در نظام تصمیمگیری منطقهای و جهانی، گسترش همکاریهای سازنده، مؤثر و چندجانبه منطقهای و فرامنطقهای بر اساس «منطقهگرایی نوین» و ارتقای سطح آگاهی و بیداری ملتهای منطقه، توانست به اتخاذ تمهیداتی خلاق و سازنده برای تبدیل تهدیدها به فرصتها و یا خلق فرصتهای نوین مبادرت ورزد و نشان دهد که در عصر اطلاعات، توجه به قدرت نرم نه تنها موجب افزایش توانایی برای همکاری میشود که موجب افزایش تمایل دیگران به حرکت در این مسیر و مآلاً تحقق ثبات منطقهای میگردد.
جهانی کردن مبارزه با صهیونیسم
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، حمایت از حرکتها و نهضتهای آزادیبخش بهویژه در فلسطین از نقش و جایگاه ویژهای برخوردار شد. انقلاب اسلامی ایران با تبیین اینکه «اسلام راهحل و جهاد وسیله اصلی است» به مبارزات مردم فلسطین و انتفاضهی آنان جنبهای فراملی بخشید و مبارزه با رژیم صهیونیستی را جهانی کرد. اعلام آخرین جمعة ماه مبارک رمضان به عنوان روز جهانی قدس از سوی امام خمینی، شش ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نشان از عمق توجه ایران اسلامی به مسأله فلسطین و اعتقاد به حمایت از مبارزات آنان داشت.انقلاب اسلامی ایران توانست با ارتقای بیداری و آگاهی جهان اسلام به آرمان فلسطین، مظلومیتهای مردم مبارز فلسطین را برملا سازد و از فلسطینیان بیپناه در برابر جنایات رژیم صهیونیستی حمایت جهانی به عمل آورد.بدینترتیب، خارج کردن مبارزات ضدصهیونیستی از حصارهای تنگ قومی، عربی، سرزمینی و ملّیگرایانه و بخشیدن جنبهای اسلامی و ایدئولوژیک به آن، موجب گردید مبارزات مردم فلسطین ابعاد گستردهتری یابد.
انقلاب اسلامی ایران موجب شد تا اسلام مجدداً وارد صحنة مبارزه شده و نهضت فلسطین با محوریت اسلام به مقابله با رژیم اشغالگر صهیونیست تداوم بخشد. در واقع، با پذیرش نمادها و شعارهای انقلاب اسلامی به عنوان اصول اساسی جهاد از سوی گروههای اصولگری اسلامی و تأکید آنان بر شهادت، فداکاری و سلحشوری در راه هدف، انقلاب اسلامی توانست نقش خود را در جهانی کردن مسئله فلسطین و تعمیق مبارزات آزادیبخش اسلامی در فلسطین، مبارزه با صهیونیسم را ابعادی جهانی بخشد و نقش خود را در گسترش بعد مبارزاتی جهان اسلام با رژیم صهیونیستی به منصهی ظهور رساند.
قدرت نرم انقلاب اسلامی ایران در سطح تحلیل بینالملل
انقلاب اطلاعات و جهانی شدن، جهان را دستخوش تغییرات بنیادین ساخته است و موجب شکلگیری جوامع و شبکههای مجازی شده که مرزهای کشورها را در هم نوردیده و همکاریهای فراملّی و عاملان غیرحکومتی را گسترش بخشیده است. قدرت نرم سازمانهای بینالمللی غیردولتی موجب جلب و جذب شهروندان برای ایجاد ائتلافهای بینملّتی شده است. توانایی سهمبندی اطلاعات به منبعی مهم در جذب قدرت تبدیل شده است.
استفاده از کانالهای چندگانه ارتباطی، برخورداری از سنتها و ایدههای فرهنگی در جهان چندفرهنگی امروز و اعتباری که با ارزشها و سیاستها با توجه به اهمیت گزینهها و انتخابها افزایش مییابد، میتواند قدرت یک بازیگر را ارتقا بخشد. منابع قدرت نرم توانستهاند از طریق غیرمستقیم به صورت شکلدهی به محیط پیرامونی به صورت نرم، آرام و پراکنده، بازیگران را در اجرای سیاست یاری دهند.در این رهگذر، قدرت اطلاعات و بازپروری و پردازش دادهها با توجه به حجم و انبوه و گستردگی اطلاعات از اهمیت بسزایی برخوردار است.
انقلاب اسلامی ایران با تأثیرگذاری بر قاعدهمندیها و جریانهای بینالمللی، تأکید بر عدالتگرایی و نفی تبعیض، انسانیتر کردن، منصفانه کردن و عادلانه کردن فضای جهانی و نیز افشای ماهیت سلطهطلبانه و غیرانسانی و غیراخلاقی گفتمان غالب بر روابط بینالملل، بر ضرورت عرضه کالاهای عظیم فرهنگی و پیامهای در خور توجه در تمدن اسلامی تأکید ورزیده است. انقلاب اسلامی ایران ضمن تأکید بر لزوم آگاهی از ابزارها و تکنیکهای تبلیغی کارآمد و به روز، بر مخاطبشناسی برای موفقیت در عرصهی تبلیغات و اهتمام به شناخت تازه از آموزهها و فرهنگهای دیگر و کسب آمادگیهای لازم برای رقابت در جهان چند فرهنگی امروز پای میفشرد.
قدرت نرم انقلاب اسلامی ایران در سطح تحلیل بینالملل را می توان در به چالش کشیدن هژمونی فرهنگی غرب، گشایش جبهه سوم در نظام بینالملل و پرچمداری انقلاب فرهنگی جهانی مورد مداقه قرار گیرد:
به چالش کشیدن هژمونی فرهنگی غرب
انقلاب اسلامی ایران با هدف متحولسازی محیط بینالملل از رهگذر تحول و دگرگونی در افکار و اذهان و فراهم ساختن شرایط ذهنی برای تغییر قواعد و هنجارهای بینالمللی توانست با تفکرات رهاییبخش خود نظام سلطه را زیر سؤال برد و پیام سیاسی اندیشة استکبارستیزی، استقلالطلبی و راهبرد نه شرقی نه غربی را برای جهانیان آشکار سازد.انقلاب اسلامی ایران نه تنها به چالش فکری و سیاسی با غرب مبادرت ورزید که توانست با اتکاء به قدرت نرمافزاری خود و باز تعریف نسبت نوین از معنویت و سیاست، الگوی روش زندگی و مدل جدید اجتماعی جایگزین را نمایان سازد.
انقلاب اسلامی با اعطای خودباوری به ملتها مبنی بر توان آنان برای مقابله با سلطهگری قدرتهای یکهتاز و شکستن قدرت دروغین آنها و دعوت ملتها به خوداتکایی و پایداری در برابر سلطهجویی غرب، جریان سومی را در نظام بینالمللی رقم زد و ضمن مقابله با نفوذ سیاسی و فرهنگی آنان توانست مسلمانان را به عزت و افتخار خود آگاه سازد و با تکیه بر فرهنگ مستقل اسلامی، غرب را وادار به عقبنشینی در برابر قدرت اسلام نماید. انقلاب اسلامی با پیشتازی در عرصه اندیشهورزی و سیاستپردازی و آگاهیبخشی و اطلاعرسانی و ترویج گفتمانها و آموزههای اسلام، توانست اهمیت جغرافیای فرهنگی جهان اسلام را آشکار سازد و اسلام را به عنوان یک شیوهی زندگی و تمدن معنوی در عصر حاکمیت تمدنهای مادی شرق و غرب معرفی نماید. انقلاب اسلامی به عنوان یک انقلاب فکری و فرهنگی، تفکر و اندیشهی سومی را در جهان مطرح کرد تا از این رهگذر اعضای ایدئولوژیهای مادی لیبرالیسم و سوسیالیسم را به چالش کشد. انقلاب اسلامی با داعیة نظم جهانی اسلامی و با دامنه و برد جهانی توانست خود را به عنوان یک نیروی سوم در معادلات جهانی عرضه کند و جمهوری اسلامی ایران را به عنوان تنها تجربه واقعی مردمسالاری دینی معرفی نماید.
به منظور مقابله با تأثیرات فرهنگی انقلاب اسلامی، امریکا به مقابله نرمافزاری با این انقلاب پرداخته است. عملیات نرمافزاری از قبیل بهرهگیری از شبکههای ماهوارهای برای جهتدهی به افکار عمومی جامعه بینالملل علیه ایران و سازماندهی ادراک نخبگان سیاسی و گروههای اجتماعی امریکایی در این چارچوب، در راستای سوق دادن فضای اطلاعاتی و اطلاع رسانی امریکا در جهت مقابله با نخبگان سیاسی ایرانی سازماندهی شده است. امریکا با گسترش جدال نرمافزاری و مقابلهگرایی هنجاری با ایران، سازماندهی انگارهسازی تهاجمی و الگوی تعارض برآمریکا با دامن زدن به اسلام هراسی از رهگذر پیوند دادن بنیادگرایی اسلامی با تروریسم، علیه رهبران سیاسی ایران به جنگ نرم مبادرت ورزیده است
مبنای قالبهای رسانهای، دامن زدن به اسلام هراسی از رهگذر پیوند دادن بنیادگرایی اسلام با تروریسم، به راهاندازی جنگ نرم علیه رهبران سیاسی ایران در راستای کاهش اعتماد جامعه بینالملل و تخریب چهرة سیاسی و الگوی رفتاری نخبگان و مقامات اجرائی ایران مبادرت ورزیده است.
گشایش جبهه سوم در نظام بینالملل
انقلاب اسلامی ایران بر اساس اصل «نه شرقی نه غربی» توانست علاوه بر شکستن ابهت استکبار جهانی و قطع دخالت بیگانگان در امور داخلی کشورهای مستضعف، پیام و راه ثالثی را به جهانیان عرضه کند که بر استقرار و اجرای عدالت، اجرای قوانین و مقررات الهی، تکیه بر آزادی توأم با مسئولیت انسان در برابر خداوند، ایجاد محیط مساعد برای رشد فضائل اخلاقی، مبارزه با کلیة مظاهر فساد و تباهی، تأمین حقوق همهجانبه مستضعفان، نفی استعمار و سلطه خارجی در عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، حمایت از مسلمانان و مظلومان جهان، قوت بخشیدن به قدرت اسلام و مسلمانان، گسترش فرهنگ اسلامی و اعتقادات معنوی در سراسر جهان و تحکیم وحدت امت اسلامی در جهت استقرار عدالت و نفی سلطه قدرتهای استکباری تأکید میکرد.
انقلاب اسلامی ایران توانست عملاً قدرت و قطب سومی را در جهان ایجاد کند. بروز قطب و قدرت سوم در عرصهی جهانی به دلیل عدم وابستگی به قطبهای پذیرفته شدهی جهانی ناشی از اعتقادات دینی، ایمانی و اسلامی وحمایت وپشتیبانی گستردة مستضعفان جهاناز آرمانهای انقلاب بود که توانست نظم تحمیلی مبتنی بر سرمایهداری و کمونیسم را بشکند.
انقلاب اسلامی با گشایش این جبهة سوم توانست در جهت صدور پیام انقلاب در ابعاد سیاسی و معنوی تلاش نماید که این مهم ناشی از تقویت وحدت جهان اسلام در عرصة بینالملل، تحکیم هویت تمدن اسلامی با توجه به محصور نبودن در قلمروی جغرافیایی خاص، مخاطب قرار دادن مسلمانان و مستضعفان سراسر جهان و بهرهگیری از جاذبهی قدرتمند پیام استقلالطلبانة آن بود. انقلاب اسلامی با توجه به ماهیت نه شرقی نه غربی خود توانست ابعاد صدور پیام جهانی انقلاب را با تکیه بر معنویت، استقلال، عدالت و آزادی گستردهتر سازد و الگویی ثالث را فرا راه تمامی کشورهای جهان سومی و اسلامی قرار دهد.
پرچمداری انقلاب فرهنگی جهانی
انقلاب اسلامی ایران با تبیین اندیشة تحول بر مبنای معنویت و اسلام و احیای دین در سطح جهان توانست ضمن به چالش کشیدن مکاتب مادی و ضد ارزش ساختن سلطهگری قدرتهای جهانی به دگرگون سازی معادلات سیاسی بینالملل مبادرت ورزد. این رستاخیز فرهنگی که بر همگرایی اسلامی و پیریزی قطب جهانی دنیای اسلام تأکید میورزید توانست پرچمداری مبارزه با تهاجم فرهنگی شرق و غرب را به عهده گیرد و با ارائه تصویری جدید از دین به عنوان مجموعهای از اعتقادات، آمال، اعمال و احساسات حول مفهوم حقیقتنمایی سامان یافته که با ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پیوند و نسبت مداوم دارد به بازسازی تمدن اسلامی همت گمارد و انقلاب اسلامی توانست ضمن اهتمام به صدور پیام انقلاب، از قدرت نرمافزاری اندیشه به عنوان بستری برای تعامل پویا و تبادل سازنده استفاده نماید و بدینترتیب زمینهساز تحقق انقلاب فرهنگی جهانی گردد.
انقلاب اسلامی با ارائه تصویری کارآمد از دین به عنوان پدیدهای معنوی، ملموس و پویا و محتوی عبادات، معاملات و سیاسیات و در تعامل با مقولههای حق، اقتدار و تکلیف توانست نقش آموزهها و اعتقادات دینی را به عنوان منبع معرفتی و راهنمای زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی به منصة ظهور رساند و توان دین را به عنوان پرچم معنوی مبارزه برای رفع استیلای بیگانگان فراروی بشریت قرار دهد و با شاخصة دینباوری و آرمانخواهی، دین را به عنوان پدیدهای سیاسی و عنصری فرهنگی معرفی نماید.
موانع و راهکارهای ارتقای جایگاه و نقش قدرت نرم در روند تکاملی انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی ایران توانست جایگاه و اهمیت قدرت نرم را با توجه به نقش فرهنگ نشان دهد. انقلاب اسلامی توانست جهان اسلام را از حاشیه به متن بکشاند و تعادل قدرت را در عرصه بینالمللی به نفع کشورهای جهان سومی رقم زند.
توجه به نقش قدرت نرم بدون توجه به مقتضیات زمینهای و محیطی آن موجب آرمانگرایی محض میشود و نیز غفلت از اهمیت قدرت نرمافزاری به عنوان ظرفیت و پتانسیل عمدة انقلاب اسلامی موجبات انفعال و وادادگی را فراهم میآورد.
آسیبشناسی جایگاه و نقش قدرت نرم در انقلاب اسلامی
در زمرهی آسیبهای سیاست فرهنگی به عنوان خط مشی نرمافزاری نظام مردمسالار دینی میتوان به موارد زیر به عنوان موانع فراروی تحقق قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی اشاره کرد:
1ـ عدم برنامهریزی جامع و همهجانبهنگر به دلیل نبود یک ابر سیستم ملّی در برنامهریزی آموزشی و روزمرگی و مقطعی و موقت و شتابان بودن سیاستهای فرهنگی با توجه به عدم هماهنگی سیاستهای فرهنگی با سایر برنامههای توسعه کشور و نیز عدم تناسب سیاستهای فرهنگی با جامعهشناسی فضای زندگی، آمایش سرزمینی کشور
2ـ عدم تحقق بسترها و زیرساختهای فرهنگی به دلیل عدم هماهنگی میان کانالهای جامعهپذیری و فرهنگسازی و توسعه نیافتگی فرهنگی ناشی از تضاد بین نهادهای فرهنگپذیری شامل خانواده، گروههای همسال، گروههای مرجع، رسانهها و مراکز آموزشی و تحصیلی
3ـ سیاستهای تدافعی، سلبی، سلیقهای، سطحی، ظاهرگرا، بیثبات و شتابزده به جای سیاستهای تعاملی، پویا، ایجابی و سنجیده متناسب با پیشبینی آیندهی فرآیندهای جهانی و منطبق با شناخت وضعیت طبقات و اقشار اجتماعی در داخل کشور
4ـ سیاستزدگی فرهنگی یا استیلای سیاست بر فرهنگ به جای تعامل و همگونی بین چهار حوزة سیاست، فرهنگ، اجتماع.
5ـ آمیختگی فرهنگ با ملاحظات امنیتی به گونهای که با خردهفرهنگهای قومی و بروز هر ناهنجاری برخورد سختافزاری صورت پذیرفته و به عنوان مقولهای ضدامنیتی قلمداد میشود.
6ـ افراط و تفریط در سیاستهای فرهنگی و برنامهریزیهای آموزشی. افزایش یا کاهش میزان دروس فرهنگی و دینی در دانشگاهها، ترویج غربگرایی به نام علمگرایی، تقابل ایرانگرایی با اسلامگرایی، و...
7ـ دخیل بودن مراکز، نهادها و وزارتخانههای مختلف در سیاستهای فرهنگی کشور به گونهای که گاه بین سیاستهای مؤسسات تأثیرگذار بر سیاست نرمافزاری کشور تضاد و ناهمگونی وجود دارد
8ـ عدم تناسب بین سیاستهای اعلامی و اعمالی به دلیل عدم محاسبه ظرفیتها قبل از بیان وعدههای سیاسی فرهنگی، شعارزدگی، فرصتطلبی و اعلام طرحها قبل از تأمین بودجهها و منابع مالی مورد نیاز
9ـ حاکمیت نگرش کمّی به مقولههای فرهنگی به گونهای که کیفیت فدای کمیت، ارائه آمارها و بیلانهای عملکردی میشود و بهطور کلی فقدان روش مناسب جهت ارزیابی و سنجش مستمر تحولات فرهنگی و اجتماعی و میزان و محدودهی تأثیر فعالیتهای فرهنگ در جامعه
10ـ آسیبها و ناهنجاریهای اجتماعی ناشی از فقر، فساد و تبعیض که منجر به بیثباتی و ضعف فرهنگی میگردد.
11ـ انفعال و خودباختگی روشنفکران سکولار و غربزده نسبت به فرهنگ غربی و غفلت آنان از تهاجم فرهنگی از بیرون و درون کشور.
12ـ فقدان برنامهریزی در نظام آموزشی کشور در جهت اسلامی شدن محیط دانشگاهها و آموزش و پرورش و احتمال دوری مراکز آموزشی از فرهنگ و ارزشهای استقلالطلبانهی انقلاب اسلامی
13ـ عدم نظارت عمومی و ملّی یا سازمانی به صورت واقعبینانه و هماهنگ بر روند اجرای مأموریتهای فرهنگی توسط سازمانها و نهادهای ذیربط و عدم تلاش لازم هماهنگساز توسط نهادهایی چون شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای فرهنگ عمومی کشور.
و...
راهکارهای تقویتو گسترش توان بهرهگیری ازقدرتنرم درانقلاباسلامی
به نظر میرسد بهترین راه ارتقای توان بهرهگیری از قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی اهتمام به اصلاح مدیریت فرهنگی در کشور باشد.این مدیریت باید دارای ویژگیهایی از قبیل طراحی برای پیشبرد سیاستهای فرهنگی، اجرایی کردن سیاستهای فرهنگی به صورت صریح و روشن، هماهنگی و سازگاری بین سیاستهای فرهنگی در سطوح محلّی، ملّی، و نیز بین سطوح دولتی، غیردولتی یا شبهدولتی نهادهای اجتماعی و فرهنگی باشد.افزون بر این، مدیریتهای فرهنگی باید از ویژگیهای مطلوب در حوزة تمایلات و گرایشها، اندیشهها و آگاهیها، رفتارها و کارکردها، بینشها و نگرشها برخوردار باشد.
در این زمینه میتوان به برخی راهکارها برای ارتقای سیاست فرهنگی کشور و توان نرمافزاری انقلاب اسلامی اشاره کرد:
1ـ هماهنگی میان سیاستهای فرهنگی بخش دولتی و غیردولتی، سازگاری، هماهنگی و همسویی بین سیاستهای فرهنگی در سطوح مختلف محلّی، ملّی، تطابق سیاستهای اعلامی با سیاستهای اعمالی در عرصة فرهنگی و تطبیق ساختارهای اجتماعی با اهداف و سیاستهای فرهنگی.
2ـ مشخص کردن ضوابط و قوانین حاکم بر سیاستهای فرهنگی، صراحت و روشنی در سیاستهای فرهنگی، کارآمدسازی ساختار و تشکیلات فرهنگی، ارتقای تعامل سازمند میان کارکنان درون سازمانی و برون سازمانی دستگاههای فرهنگی و بهطور کلی اصلاح ساختار و کارکرد بخشهای فرهنگی کشور.
3ـ ایجاد انگیزه و تشویق فعالیتهای فرهنگی در ابعاد اجتماعی، راهبردی، مالی و رسانهای به منظور زمینهسازی برای بروز ابتکارات، نوآوریها، خلاقیتها و سیاستهای نوین فرهنگی.
4ـ برنامهریزی جامع و فرابخشی و طراحی فرهنگی با در نظر گرفتن اصول ارزشی، امکانات و تسهیلات و ابزارهای موجود و ارادة مردم و نخبگان و نیز تدوین سیاستهای فرهنگی جامع، صریح، روشن و هدفمند بر اساس ملاحظات فرهنگی جامعه داخلی و بینالمللی به دور از استیلای سیاست بر فرهنگ ملّی و بهطور کلی نهادینهسازی نگاه راهبردی مسئولان کشور به اولویت برنامههای فرهنگی.
5ـ ایجاد وفاق بین نخبگان فکری، فرهنگی و سیاسی به منظور برقراری وحدت و ثبات سیاسی و فکری در جامعه و سرمایهگذاری در ایجاد و گسترش مشارکت جمعی بر اساس تقویت ارزشهای مشترک فرهنگی و نیز توزیع گستردهی برخی مفاهیم و واژههای فرهنگی و مفهومسازی ارزشی.
6ـ تقویت آموزش در جهت ترویج و گسترش فرهنگ عمومی کمالجویی، علمطلبی، صداقت و سلامت و ارتقای آگاهیهای مدیران و کارکنان نهادهای فرهنگی به منظور تحقق ابر سیستم ملّی فرهنگی و آموزشی در راستای ترجیح منافع ملّی بر منافع فردی و جناحی، جامعهپذیری ارزشی و تقویت استقلال فرهنگی و فرهنگ استقلالی.
7ـ ترجیح کیفیت و اصالت دادن به آن با توجه به میزان اثربخشی فعالیتهای فرهنگی و شناخت ابعاد آگاهی بخشی و اندیشهورزی در سیاستهای فرهنگی به منظور بسترسازی برای تسهیل و تقویت امور برنامهریزی، نظارت و ارزیابی فعالیتهای فرهنگی متنوع و تکثر و افزایش تحرک و اجتهاد فرهنگی.
8ـ گسترش میزان تبادل فرهنگی میان بخشهای دولتی و غیردولتی در جهت افزایش تحرک فرهنگی ـ اجتماعی و اعتلای روحیة تحقیق و ابتکار و ارتقای دانش و آگاهی عمومی بر اساس مبادله و مرابطة فرهنگی میان نهادهای دولتی و غیردولتی.
9ـ ترویج و تحکیم آموزههای مکتب اسلام و اندیشه حضرت امام در باور و عمل مسئولان و آحاد جامعه، بسیج دستگاههای تعلیم و تربیت کشور و تحرّک جدی و تلاش عمیق و هماهنگ آنان در جهت گسترش ارزشهای و هنجارهای بومی و تقویت فرهنگ بسیجی شامل فرهنگ ایثار، شجاعت، عزتنفس، تواضع، اخلاص، تسلیم و بندگی در برابر خدا، غیرت و حیا، حقمداری و مسئولیتپذیری.
و....
نتیجهگیری
با عنایت به آنچه گذشت مشخص گردید که انقلاب اسلامی با تکیه بر قدرت نرمافزاری بهویژه ارزشهایی چون ایثار، شهادتطلبی، معنویتگرایی، عدالتباوری، حقگرایی و استقلالطلبی توانست ضمن ایجاد تحول فرهنگی در سطح داخلی، به احیای خودباوری دینی و بیداری اسلامی در عرصه منطقهای و تأثیرگذاری بر مناسبات جهانی بپردازد و اقتدار نرمافزاری خود را در عرصة بینالمللی به منصة ظهور رساند.
در واقع، انقلاب اسلامی با حمایت از مسلمانان و مستضعفان جهان و نیز نهضتها و حرکتهای آزادیبخش توانست به احیای مجدد عظمت و شکوه تمدن اسلامی در عرصة بینالملل همت گمارد. انقلاب اسلامی توانست به عنوان انقلابی واقعی، مردمی، مترقی و اصیل و دارای نیروی عظیم معنوی در جهان نوین و با تبیین پیام وحدت و قدرت جهان اسلام چهرة حقیقی قدرت نرمافزاری خود را بر جهانیان نمایاند، با پیام معنوی و اخلاقی خود به عنوان انقلابی نیرومند تمامی معادلات جهانی را درهم شکند و با گشودن جبههای سومی در نظام بینالملل فارغ از سلطه قدرتهای استکباری، نظم نوین نرمافزاری را در روابط بینالملل رقم زند.
اﻓﻮل ﻧﻈﺎم اﺳﺘکﺒﺎری و ﻣﻮج بیداری اﺳﻼﻣی
ﻧﻮع ﺑﺮﺧﻮرد اﻣﺎم ﺑﺎ ﺑیﮕﺎﻧﻪﻫﺎ، ﭼﻪﻏﺮﺑیﻫﺎ و ﭼﻪ ﺷﺮﻗیﻫﺎ، از ﻣﻮﺿﻊ ﻋﺰت ﺑﻮد.
زﻣﺎﻧی ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ 22 ﺑﻬﻤﻦ، ﺑﻨﺪه ﺑﻪﻋﻨﻮان وزیﺮ ﺧﺎرﺟﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه ﺳﻔﺮای ﻣﻘیﻢ ایﺮان ﺧﺪﻣﺖ اﻣﺎم رﺳیﺪیﻢ. اﻣﺎم ﻫﻤیﻦﻃﻮر کﻪ ﺻﺤﺒﺖ ﻣیکﺮدﻧﺪ، آﻣﺮیکﺎ و ﺷﻮروی را کﻨﺎر ﻫﻢ ﻗﺮار ﻣیدادﻧﺪ و از ﻫﺮ دو ﺷﺮق و ﻏﺮب اﻧﺘﻘﺎد ﻣیکﺮدﻧﺪ. یکﺑﺎر ﺳﻔیﺮ ﺷﻮروی -آﻗﺎی ﮔﻮدوف- در ﮔﻮش ﻣﻦ ﮔﻔﺖ کﻪ آﻗﺎ ﻣﺎ ﮔﻠﻪﻣﻨﺪیﻢ. ﭼﺮا ا ﻣﺎم ﻣﺎرا درردیﻒ آﻣﺮیکﺎ ﻗﺮار ﻣیدﻫﺪ در ﺣﺎﻟی کﻪ ﻣﺎ از دوﺳﺘﺎن ایﺮان ﻫﺴﺘیﻢ؟ ﻣﻦ آﻫﺴﺘﻪ اﻋﺘﺮاض ﺳﻔیﺮ ﺷﻮروی را ﺑﻪ اﻣﺎم(ره) رﺳﺎﻧﺪم. اﻣﺎم در ﺟﻮاب ﮔﻔﺘﻨﺪ کﻪ ﺑﻪ او ﺑﮕﻮ ﻣﻦ ﺣﺎﻻ ﺗﺎزه ﻣﻼﺣﻈﻪی ﺷﻤﺎ را ﻫﻢ کﺮدهام.
اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣی ایﺮان یک ﻣﻘﺪﻣﺎﺗی در داﺧﻞ کﺸﻮر و ﻧیﺰ ﻣﻘﺪﻣﺎﺗی در ﺟﻬﺎن اﺳﻼم داﺷﺖ. ایﻦ ﻣﻘﺪﻣﺎت در ﺟﻬﺎن اﺳﻼم و کﺸﻮر ﻣﺎ از زﻣﺎن ﻧﻔﻮذ ﻓﺮﻫﻨﮕی اﺳﺘﻌﻤﺎر و دﺷﻤﻨی آﺷکﺎر اﺳﺘﻌﻤﺎرﮔﺮان ﺑﺎ دیﻦ اﺳﻼم آﻏﺎز ﺷﺪ. اوﻟیﻦ ﻣﻘﺪﻣﻪی اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣی ﻣﻘﺎوﻣﺖ در ﺑﺮاﺑﺮ ﻫﻤیﻦ ﻧﻔﻮذ ﻓﺮﻫﻨﮕی ﺑﻮد. ایﻦ ﻣﻘﺎوﻣﺖ در ﻫﺮ کﺠﺎ ﺑﻪ ﺷکﻠی آﻏﺎز ﺷﺪ و ﺷکﻞ ﻣﻘﺎوﻣﺖ و ﻫﺪفﮔیﺮی ﻣﺒﺎرزات در ﺳﺮزﻣیﻦﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ اﺳﻼﻣی ﻣﺘﻔﺎوت ﺑﻮد.
در واﻗﻊ زﻣیﻨﻪﻫﺎی ﺷکﻞﮔیﺮی ﺑیﺪاری اﺳﻼﻣی از ﺣﺪود دویﺴﺖ ﺳﺎل ﭘیﺶ ﺑﻪﺗﺪریﺞ و ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﺗﻬﺎﺟﻢ اﺳﺘﻌﻤﺎر ﻓﺮاﻫﻢ آﻣﺪ. ﻓﺮﻧﮕیﻫﺎ ﭘﺎیﻪی ﺗﺤﻮل ﺳیﺎﺳی دﻧیﺎی ﻏﺮب را از اﻧﻘﻼب کﺒیﺮ ﻓﺮاﻧﺴﻪ در ﺳﺎل 1789ﻣیﻼدی ﻣیداﻧﻨﺪ. ﻣﺸکﻼت ﺟﻬﺎن اﺳﻼم ﻧیﺰ از زﻣﺎن اﻧﻘﻼب کﺒیﺮ ﻓﺮاﻧﺴﻪ ﺷﺮوع ﺷﺪ و ﺑﻪ ﺻﻮرت واﺿﺢ ﺷکﻞ ﮔﺮﻓﺖ.
ﻋﺪهای ﻣﺜﻞ ﻃﻬﻄﺎوی ﻣﺼﺮی یﺎ ﺧیﺮاﻟﺪیﻦ ﺗﻮﻧﺴی کﻪ ﻗﺮیﺐ ﺑﻪ دویﺴﺖ ﺳﺎل ﭘیﺶ، کﺎر ﺧﻮدﺷﺎن را ﺷﺮوع کﺮدﻧﺪ، ﻓکﺮ ﻣیکﺮدﻧﺪ کﻪ ﺑﺎیﺪ اﺳﻼم را ﻣﺪرﻧیﺰه کﻨﻨﺪ و ﺑﻪ ﻧﻮﻋی ﺑﺎ ﻟیﺒﺮاﻟیﺴﻢ ﻣﺨﻠﻮط ﻧﻤﺎیﻨﺪ. اصلاً ﻣیﮔﻔﺘﻨﺪ آﻧﭽﻪ کﻪ اﻣﺮوز ﻏﺮﺑیﻫﺎ اﻧﺠﺎم ﻣیدﻫﻨﺪ، ﻫﻤﺎن اﺳﻼم اﺳﺖ. اﻣﺎ کﺴﺎﻧی ﻣﺜﻞ ﺳیﺪﺟﻤﺎلاﻟﺪیﻦ اﺳﺪآﺑﺎدی ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻮدﻧﺪ کﻪ ﻣﺎ ﺑﺎیﺪ ﺑﻪ اﺳﻼم اﺻیﻞ ﺑﺎزﮔﺮدیﻢ و دﻧﺒﺎل وﺣﺪت اﺳﻼﻣی ﺑﻮدﻧﺪ.
ﻋﺪهای ﻓکﺮ ﻣیکﺮدﻧﺪ ﺑﺎ ﻟیﺒﺮاﻟیﺰه کﺮدن اﺳﻼم یﺎ اﺳﻼﻣیﺰه کﺮدن ﻟیﺒﺮاﻟیﺴﻢ ﻣیﺷﻮد ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن را ﻧﺠﺎت داد. در ﻃﺒﻘﻪی روﺣﺎﻧیﺖ و ﺑﻪویﮋه روﺣﺎﻧیﺖ ﺷیﻌﻪ ایﻦ ﺳﺮﺧﻮردﮔی پیدا ﺷﺪ کﻪ ﺑﺎ ﺗﻤﺴک ﺑﻪ ﻣکﺎﺗﺐ ﻏیﺮاﺳﻼﻣی ﻧﻤیﺗﻮان اﺳﻼم را اﺣیﺎ کﺮد. ﻓﻠﺬا در ﻗﻀیﻪی ﻣﺸﺮوﻃﻪ ﺣﺘی ﺑﺮﺧی آدمﻫﺎی دیﻦدار ﺑﺮ اﺛﺮ کﻢﺗﻮﺟﻬی ﻓکﺮ ﻣیکﺮدﻧﺪ اﻟﮕﻮی ﻣﺸﺮوﻃﻪی ﻓﺮﻧﮕی ﻣیﺗﻮاﻧﺪ ﻧﺠﺎتﺑﺨﺶ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺟﻠﻮﺗﺮ کﻪ آﻣﺪیﻢ، ﻣﺮﺣﻮم ﻣﺪرس ﺟﻠﻮی رﺿﺎﺷﺎه ایﺴﺘﺎد و ﺑﻪ دﻧﺒﺎل آن در ﻋﻬﺪ ﭘﻬﻠﻮی دوم، آﻗﺎی کﺎﺷﺎﻧی ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺷﺎه و اﺳﺘﻌﻤﺎر اﻧﮕﻠیﺲ ایﺴﺘﺎد. ﻟﺬا ایﻦ ﭘیﺶزﻣیﻨﻪﻫﺎ در ﺑیﺪاری اﺳﻼﻣی، ﭼﻪ در ﺟﻬﺎن اﺳﻼم و ﭼﻪ درایﺮان، ﻫﻢزﻣﺎن ﺑﺎ اﺣﺴﺎسﺧﻄﺮ ﻫﺠﻮم ﻓﺮﻫﻨﮕی ﻏﺮب در ﻣیﺎن ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن وﺟﻮد دارد، وﻟی ﻫﻤﻪی ایﻦﻫﺎ ﭘیﺶزﻣیﻨﻪ ﺑﻮد.
ﻫﻤﺎنﻃﻮر کﻪ در ﭘیﺎم اﻣﺴﺎل رﻫﺒﺮ اﻧﻘﻼب ﻧیﺰ ﻫﺴﺖ، اﻧﻔﺠﺎر ﺑیﺪاری اﺳﻼﻣی ﺑﺎ اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣی ایﺮان ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺖ و یکﺳﺮه از آﻏﺎز ﺗﺎکﻨﻮن دارد ﭘیﺶ ﻣیرود. ﺑﻘیﻪ در ﺑیﻦ راه وارد ﺷﺪﻧﺪ و دیﮕﺮان ﭘﺮﭼﻢ آنﻫﺎ را ﺑﻪ دﺳﺖ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ و ﺟﻠﻮ آﻣﺪﻧﺪ، وﻟی ﻫیﭻکﺪاﻣﺸﺎن ﺗﻮﻓیﻖ اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣی و اﻧﺪیﺸﻪی اﻣﺎم ﺧﻤیﻨی(ره) و اﻣﺮوز رﻫﺒﺮی را ﻧﺪاﺷﺘﻨﺪ.
ایﺮان اﻣﺮوز ﺑﻪﻃﻮر ﻣﺴﺘﻤﺮ رو ﺑﻪ ﭘیﺸﺮﻓﺖ اﺳﺖ. در داﺧﻞ ﺗﺜﺒیﺖ ﭘﺎیﻪﻫﺎی ﺣکﻮﻣﺖ دیﻨی از ﻣﻨﻈﺮ یک ﻣﺴﻠﻤﺎن ﺷیﻌی ایﺠﺎد ﻣیﺷﻮد ودر ﺧﺎرج، ﺑﻪﻃﻮر ﺧﺎص در ﺟﻬﺎن اﺳﻼم و در دﻧیﺎی اﻣﺮوز ﺑﻪﻃﻮر ﻋﺎم ایﻦ ﺗﺌﻮری و ﻧﻈﺮیﻪ داده ﺷﺪه اﺳﺖ کﻪ ﺣکﻮﻣﺖ اﮔﺮ ﻗﺮار اﺳﺖ در ﺟﻬﺖ ﻋﺪاﻟﺖ، ﭘیﺸﺮﻓﺖ ﻓﻀﺎﺋﻞ اﻧﺴﺎﻧی و ﻧﺠﺎت اﻧﺴﺎن از اﻧﺤﻄﺎط ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺎیﺪ اﻟﻬی ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺎ ﻫﻤﻪی ایﻦﻫﺎ ﺑﺎیﺪ ﺗﺼﺮیﺢ کﻨیﻢ کﻪ ﻫیﭻ دیﻨی ﻣﺎﻧﻨﺪ اﺳﻼم زﻧﺪه ﻧیﺴﺖ و ﺣیﺎت ﻧﺪارد.
اﻣﺮوزه اﺳﻼم در ﭘیﺸﺮﻓﺖ و در دﻋﻮت و ﻣیﺰان ﻧﻔﻮذ در ﺟﻮاﻣﻊ ﺑﺎ ﺻﺪراﺳﻼم ﻫیﭻ ﻓﺮﻗی ﻧﺪارد. اﻣﺮوزه ﺑﻪرﻏﻢ وﺳﻌﺖ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﺟﻤﻌی، اﻋﻢ از ایﻨﺘﺮﻧﺘی و ﺻﻮﺗی ﺳﺮﻋﺖ ﭘیﺸﺮﻓﺖ و ﻋﻤﻖ ﻧﻔﻮذ اﺳﻼم ﺑیﺸﺘﺮ از ﮔﺬﺷﺘﻪ اﺳﺖ.
ایﻦ کﻪ ﻣیﮔﻮیﻢ اﺳﻼم ﭘیﺶ ﻣیرود، ﻓﻘﻂ ﺣﺮف ﻣﻦ ﻧیﺴﺖ. ﺧﺎﻧﻢ آﻟﺒﺮایﺖ کﻪ وزیﺮ ﺧﺎرﺟﻪی زﻣﺎن آﻗﺎی کﻠیﻨﺘﻮن ﺑﻮد و اﺳﺘﺎد داﻧﺸﮕﺎه ﺟﻮرج ﺗﺎ واون آﻣﺮیکﺎ اﺳﺖ، در یکی از ﺻﺤﺒﺖﻫﺎیﺶ در داﻧﺸﮕﺎه ﮔﻔﺖ کﻪ اﻣﺮوز در آﻣﺮیکﺎ ﻫیﭻ دیﻨی ﺳﺮﻋﺖ ﭘیﺸﺮﻓﺖ اﺳﻼم را ﻧﺪارد ایﻦ ﺑﻪ دﻟیﻞ زﻣیﻨﻪی ﻓکﺮی، ﻋﺰم راﺳﺦ و ﺗﻘﻮای اﻣﺎم(ره) و رﻫﺒﺮی اﻣﺮوز اﻧﻘﻼب و ﻓکﺮ ﺷیﻌی اﺳﺖ کﻪ ﺗﺎ ﻋﻤﻖ ﺟﺎن ﻣﺮدم ایﺮان ﻧﻔﻮذ کﺮده اﺳﺖ.
ﺑﺎیﺪ ایﻦ ﻣﻮﺿﻮع را واﻗﻊﮔﺮایﺎﻧﻪ ﺗﺤﻠیﻞ کﻨیﻢ. آﻣﺮیکﺎی اﻣﺮوز دیﮕﺮ ﻗﺪرت ﺳیﺎﺳی و ﻧﻔﻮذ آﻣﺮیکﺎی ﺑﻌﺪ از ﺟﻨﮓﺟﻬﺎﻧی دوم را ﻧﺪارد. آﻣﺮیکﺎی ﺑﻌﺪ از ﺟﻨﮓﺟﻬﺎﻧی دوم ﺗکﻠیﻒ دﻧیﺎ را ﻣﻌﻠﻮم کﺮد. اوﻻً ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠﻞ را ﺑﻪ آﻣﺮیکﺎ ﺑﺮد. یﻌﻨی ﻣﺮکﺰ ﺗﺼﻤیﻢﮔیﺮیﻫﺎی ﺑیﻦاﻟﻤﻠﻠی را ﺑﻪ آﻣﺮیکﺎ ﻣﻨﺘﻘﻞ کﺮد. دوم ﺑﺮای ﺑﺎزﺳﺎزی اروﭘﺎ ﻃﺮح ﻣﺎرﺷﺎل و ﺑﺮای ﺑﺎزﺳﺎزی آﺳیﺎ اﺻﻞ ﭼﻬﺎرﺗﺮوﻣﻦ را اراﺋﻪ داد. ﺗﺮوﻣﻦ رﺋیﺲﺟﻤﻬﻮر وﻗﺖ آﻣﺮیکﺎ ﺑﻮد. کﻤکﻫﺎی آﻣﺮیکﺎ ﺑﻪ ایﺮان از ﻃﺮیﻖ ﻫﻤیﻦ اﺻﻞ ﭼﻬﺎرﺗﺮوﻣﻦ در زﻣﺎن ﺟﻨﮓ ﺑﻮد. در ﭼﺘﺮ ﺣﻤﺎیﺖ آﻣﺮیکﺎ از آﺳیﺎ و اروﭘﺎ، آﻧﻬﺎ ﺟﺎی ﭘﺎی ﺧﻮدﺷﺎن را در ﻫﻤﻪی ﻧﻘﺎط دﻧیﺎ ﻣﺴﺘﺤکﻢ کﺮدﻧﺪ.
آﻣﺮیکﺎییﻫﺎ در دهﻫﺎ ﻧﻘﻄﻪازدﻧیﺎ ﭘﺎیﮕﺎه (ﭘﺎیﮕﺎهﻫﺎی ﻧﻈﺎﻣی آﻣﺮیکﺎ در آﻟﻤﺎن، ایﺘﺎﻟیﺎ، ژاﭘﻦ، کﺮه و..) دارﻧﺪ. ﻫﻔﺖ ﻧﺎوﮔﺎن آﻣﺮیکﺎ آبﻫﺎی ﺟﻬﺎن را ﺗﺤﺖ ﺳیﻄﺮهی ﺧﻮد دارﻧﺪ.
آﻣﺮیکﺎییﻫﺎ ﻫﺮ ﺟﻮر کﻪ اراده ﻣیکﺮدﻧﺪ و در ﻫﺮ کﺠﺎ کﻪ ﻣیﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ، دﺧﺎﻟﺖ ﻣیکﺮدﻧﺪ؛ در ویﺘﻨﺎم، ﻻﺋﻮس، کﺎﻣﺒﻮج، کﺮه یﺎ کﻮﺑﺎ. ﺷﺎیﺪ ﺑیﺸﺘﺮ از ﭼﻬﻞ دﺧﺎﻟﺖ ﻧﻈﺎﻣی در کﺸﻮرﻫﺎی آﻣﺮیکﺎی ﻻﺗیﻦ کﺮدﻧﺪ. آﻣﺮیکﺎییﻫﺎ دهﻫﺎ کﻮدﺗﺎ در ﺳﺮاﺳﺮ ﺟﻬﺎن راه اﻧﺪاﺧﺘﻨﺪ؛ از ﺟﻤﻠﻪ کﻮدﺗﺎی 28 ﻣﺮداد. آﺧﺮیﻦ دﺧﺎﻟﺖﺷﺎن ﻧیﺰ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺳﻮﻣﺎﻟی، ﻋﺮاق، اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن و ﺳﻮدان اﺳﺖ. ﺗﻤﺮکﺰ ﻋﻤﺪهی آﻣﺮیکﺎییﻫﺎ اﻻن ﺑﺮر وی کﺸﻮرﻫﺎی اﺳﻼﻣی اﺳﺖ، آن ﻫﻢ ﺑﻪ دﻟیﻞ اﻧﻔﺠﺎر ﺑیﺪاری اﺳﻼﻣی. اﻟﺒﺘﻪ کﻢکﻢ آﺛﺎر ﺷکﺴﺖ در ﺣﺮکﺖﻫﺎی آﻣﺮیکﺎ ﻧﻤﺎیﺎن ﻣیﺷﻮد. در ﮔﺬﺷﺘﻪ کﺴی ﺟﻠﻮدار آﻣﺮیکﺎ ﻧﺒﻮد، وﻟی اﻣﺮوزه ﻣﺮدم ﻓﻘیﺮ اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن آنﻫﺎ را زﻣیﻦﮔیﺮ کﺮده اﻧﺪ. زیﺮ ﺳﺮﻧیﺰهی ﻫﻔﺘﺎد ﻫﺰار آﻣﺮیکﺎیی در ﻋﺮاق و ﺑﻌﺪ از ﻫﺰیﻨﻪ کﺮدن 2، 5 ﺗﺮیﻠیﻮن دﻻر، یﻌﻨی 2500 ﻣیﻠیﺎرد دﻻر، ﺷﻤﺎ ﻣیﺑیﻨیﺪ کﻪ اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت اﻧﺠﺎم ﻣیﺷﻮد ودوﻟﺖ ﺗﺸکیﻞ ﻣیﺷﻮد؛ آن ﻫﻢ دوﻟﺘی کﻪ آﻣﺮیکﺎییﻫﺎ ﻧﻤیﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﺗﺸکیﻞ ﺷﻮد. ایﻦ ﻧﺸﺎن ﻣید ﻫﺪ کﻪ ﻣ ﺮدمﻋ ﺮاق و اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن ﺑﺎ وﺟﻮد ﻫﻤﻪی ﺻﺪﻣﺎﺗی کﻪ دیﺪهاﻧﺪ، اﻣﺎ ﻗﻮت ﺑیﺪاری اﺳﻼﻣی ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪه ﺟﻠﻮی آﻣﺮیکﺎییﻫﺎ ﺑﺎیﺴﺘﻨﺪ. ایﻦﻫﺎ ﻧﺸﺎﻧﻪی اﻓﻮل آﻣﺮیکﺎ و اﺳﺘکﺒﺎر اﺳﺖ.
ﺑﺎ ایﻦ اوﺻﺎف، آﻣﺮیکﺎییﻫﺎ ﻧﻪﺗﻨﻬﺎ ﻗﺪرت ﺑﻌﺪ از ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧی دوم را ﻧﺪارﻧﺪ، ﺑﻠکﻪ ﺣﺘی ﻗﺪرت زﻣﺎن رﺋیﺲﺟﻤﻬﻮری ریﮕﺎن را ﻫﻢ ازدﺳﺖ دادهاﻧﺪ. آﻣﺮیکﺎییﻫﺎ ﻓﺮوﭘﺎﺷی ﺷﻮروی و اﺗﻔﺎﻗﺎت ﭘﺲ از آن ر ا ﺑﻪ ﺣﺴﺎب ﺧﻮدﺷﺎن ﮔﺬاﺷﺘﻨﺪ و ﻟﺬا آﻗﺎی ﺑﻮش ﮔﻔﺖ کﻪ در دﻧیﺎ یک اﺑﺮﻗﺪرت وﺟﻮد دارد و آن ﻫﻢ آﻣﺮیکﺎ اﺳﺖ، اﻣﺎ اﻻن در وﺿﻌیﺘی ﻗﺮار دارﻧﺪ کﻪ 600 ﻣیﻠیﺎرد دﻻر اﺳکﻨﺎس ﺑﺪون ﭘﺸﺘﻮاﻧﻪ وارد ﺟﺎﻣﻌﻪ کﺮدهاﻧﺪ!
پرسش
1. ویژگی های براندازی سخت را بیان نمایید؟
2. ویژگی های براندازی نرم (جنگ نرم) را توضیح دهید؟
3. مهمترین اهداف جنگ نرم را بیان نمایید؟
4. پیام در جنگ نرم مفهوم ویژه دارد، پیام شناسی جنگ نرم را تحلیل نمایید؟
5. مهمترین منابع فرهنگی در جنگ نرم از دیدگاه پیتر برگر را بیان نمایید؟
6. قدرت نرم انقلاب اسلامی ایران را در سطوح داخلی، منطقهای و بینالمللی تحلیل نمایید؟
7. مهمترین آسیبها در سیاست فرهنگی انقلاب اسلامی ایران را بیان نمایید؟
8. مهمترین راهکارها در بهرهگیری از قدرت نرم انقلاب اسلامی ایران را بیان نمایید؟
برای پژوهش
1. جنگ نرم یا قدرت نرم.
2. قدرت نرم انقلاب اسلامی.
3. قدرت نرم فرصتها و تهدیدها.
4. آسیبها و راهکارها در سیاستهای فرهنگی انقلاب اسلامی.
منابع جهت مطالعه بیشتر
1. انصاری، محمد مهدی، جنگ نرم آمریکا علیه ایران، چیستی و چرایی، سایت بانک اطلاعات نشریات ایران.
2. جوزف نای، ترجمه سیدمحسن روحانی، مهدی ذوالفقاری، قدرت نرم، دانشگاه امام صادق(علیهالسلام)، 1387.
3. جنگ نرم، ضیافت اندیشه، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، نشر معارف 1389.
4. رنجبران، داود، جنگ نرم، ساحل اندیشه، تهران، 1388.
5. شریفی، احمدحسین، جنگ نرم، مؤسسه آموزشی امام خمینی، 1389.
.
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.