معنای نؤمن ببعض و نکفر ببعض /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

نومن ببعض و نکفر ببعض به چه معناست؟ حدیث است؟ چی هست؟!


عبارت مورد اشاره شما قسمتی از آیه شریفه «150» سوره مبارکه« نساء» می باشد.که در ادامه توجه شما را به معنی و مفهوم آن جلب می کنیم.سوره النساء (4): آیات 150 تا 152إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یُرِیدُونَ أَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلاً (150) أُولئِکَ هُمُ الْکافِرُونَ حَقًّا وَ أَعْتَدْنا لِلْکافِرِینَ عَذاباً مُهِیناً (151) وَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لَمْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ أُولئِکَ سَوْفَ یُؤْتِیهِمْ أُجُورَهُمْ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً (152)ترجمه آیات :کسانى که (از اهل کتاب) به خدا و پیامبرانش کفر مى ورزند و مى خواهند میان خدا و پیامبرانش فرق گذاشته بگویند: من به خداى موسى و یا خداى عیسى ایمان دارم و به خداى محمد (ص) ایمان نمى آورم و مى خواهند (از پیش خود) راهى میانه داشته باشند (150).اینان همان کافران حقیقى هستند و ما براى کافران عذابى خوار کننده آماده کرده ایم (تا کیفر استکبارشان باشد) (151).و کسانى که به خدا و همه پیامبرانش ایمان آورده و بین احدى از آنان فرق نمى گذارند، خدا پاداششان را خواهد داد، چون غفور و رحیم بودن، صفت خدا است (152).بیان آیات :«ایمان به خدا مستلزم ایمان به همه رسولان او است و تفرقه انداختن بین خدا و رسولانش کفر حقیقى است ».این آیات، انعطاف و توجهى به حال اهل کتاب کرده، حقیقت کفر آنان را بیان مى کند و عده اى از مظالم و گناهان و سخنان فاسدشان را شرح مى دهد. « إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ ...»منظور از این کفار که به خدا و پیامبران او کفر مى ورزند، اهل کتاب یعنى یهود و نصارا است که یهود به موسى ایمان مى آورند ولى به عیسى و محمد (علیهما السلام) کفر مى ورزند و نصارا به موسى و عیسى (علیهما السلام) ایمان دارند ولى به محمد (ص) کفر مى ورزند و این دو طائفه مى پندارند که به خدا و به بعضى از رسولان او کفر نورزیده، تنها به بعضى دیگر از رسولان او کفر ورزیده اند، در حالى که در آیه مورد بحث بطور مطلق فرموده:اینها به خدا و همه رسولان خدا کفر ورزیده اند و به همین جهت مطلب احتیاج پیدا کرده به اینکه منظور از این اطلاق روشن شود.و به همین خاطر جمله:« یُرِیدُونَ أَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ» را عطف کرد بر جمله مورد بحث که فرمود:« إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ ...» آن هم بطور عطف بیان عطف کرد، و تازه همین عطف بیان و تفسیر ابعاضش یکدیگر را تفسیر مى کنند و حاصل بیان چنین است که یهود و نصارا به خدا و همه رسولان او کافرند، براى اینکه مى گویند:« ما به بعضى ایمان داریم و به بعضى دیگر کافریم»، مى خواهند بین خدا و رسولان او تفرقه انداخته، به خدا و بعضى از رسولانش ایمان آورند و به بعضى دیگر از رسولانش کفر بورزند با اینکه آن بعض نیز فرستاده خدا است و رد او رد خداى تعالى است.آن گاه به بیانى دیگر و با عطف تفسیر مطلب را روشن تر نموده، مى فرماید:« یُرِیدُونَ أَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلًا» مى خواهند راهى متوسط، میان ایمان به خدا و همه رسولانش و میان کفر به خدا و همه رسولانش اتخاذ کنند، یعنى به بعضى از رسولان خدا ایمان آورده، به بعضى دیگر کفر بورزند، در حالى که به سوى خدا هیچ راهى نیست، الا یک راه و آن عبارت است از ایمان آوردن به او و به همه رسولان او، چون رسول بدان جهت که فرستاده خدا است چیزى از خودش ندارد و اختیارى هم ندارد، پس ایمان به رسول خدا، ایمان به خدا است و کفر به او، کفر به خداى تعالى است، کفرى خالص نه آمیخته به مقدارى ایمان.پس کفر به بعضى و ایمان به بعضى دیگر از رسولان با ایمان به خود خداى تعالى چیزى جز تفرقه انداختن بین خدا و رسولان او و استقلال دادن به رسول نیست و معنایش این است که ایمان به آن رسول هیچ ربطى به ایمان به خدا ندارد. کفر به او نیز ربطى به کفر به خداى تعالى ندارد، در نتیجه این روش، روشى وسط است و حال آنکه چیزى به جز پندارى باطل نیست، براى اینکه چگونه صحیح است فرض کنیم رسالت کسى را که ایمان به او هیچ ارتباطى به ایمان به خدا نداشته و کفر به او نیز هیچ ربطى با کفر به خداى تعالى نداشته باشد؟. پس این معنا به خوبى روشن شد و هیچ شکى در آن نماند که ایمان به رسولى که چنین وضعى دارد و خاضع شدن در برابر رسولى که کفر و ایمان به وى هیچ ربطى به کفر و ایمان به خدا ندارد، در حقیقت خضوع در برابر غیر خداى تعالى است و شرکى است واضح و به همین جهت مى بینى که خداى تعالى بعد از آنکه یهود و نصارا را توصیف کرد به اینکه مى خواهند با ایمان آوردن به بعضى و کفر ورزیدن به بعضى دیگر، بین خدا و رسولان او تفرقه انداخته، راهى وسط اتخاذ کنند، این معنا را خاطرنشان مى سازد که اینها با این روش خود کافر حقیقى هستند:« أُولئِکَ هُمُ الْکافِرُونَ حَقًّا، و سپس تهدیدشان کرده و فرموده:« وَ أَعْتَدْنا لِلْکافِرِینَ عَذاباً مُهِیناً»« و ما براى کافران عذابى خوار کننده آماده کرده ایم.».« وَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لَمْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ ...» تا آخر آیه سوم بعد از آنکه یهود و نصارا را که بین خدا و رسولانش تفرقه مى اندازند تکفیر کرد و فرمود:که اینها به خدا و رسولان او کفر مى ورزند، در مقابل آنان نام طائفه اى دیگر را مى برد که مثل آنان نیستند تا تقسیم اطرافیان بحث تمام شود، و آنها کسانى هستند که به خدا و همه رسولان او ایمان دارند و فرقى میان این رسول و آن رسول نمى گذارند.منبع:«ترجمه المیزان» .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image