تخمین زمان مطالعه: 13 دقیقه
برای درک عمیق و علمی اهمیت این آثار و نتایج، باید شرایط و فضای داخلی و بینالمللی زمان رخداد انقلاب را ترسیمکرد و آن را بازشناخت. گرچه در این مجال نمیتوان به تفصیل به تبیین این شرایط پرداخت، ولی باید اشاره کرد که انقلاباسلامی ما، درخشش نور معنویت، عدالت، آزادی، استقلال و بازگشت به اسلام بود که در حاکمیت مطلق مادهگرائی وحاکمیت سرمایهداری غربی و سوسیالیسم شرقی به وقوع پیوست. در حالی که استبداد وابسته و فاسد داخلی و نظام دوقطبیبینالمللی، مجال هیچ حرکت مردمی اصیل و آزادیخواهانه را باقی نگذاشته بود، معجزه انقلاب اسلامی به وقوع پیوست. لذابرای بررسی و ارزیابی علمی آثار انقلاب باید به مقایسه پیامدهای انقلاب با شرایط پیش از آن پرداخت تا ارزش و اهمیتگامهای طی شده، روشن شود.اهداف انقلاب اسلامی: حداقلی یا حداکثری؟هیچکس انکار نمیکند که بنا بر تعریف حداقلی از انقلاب، انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب کاملا موفق بوده است، زیرادر تعریف حداقلی از انقلاب، هر شورش مردمی که به تحول در ساخت قدرت بیانجامد، انقلاب خوانده میشود.(1) و روشناست که انقلاب اسلامی ایران در سال 57، رژیم شاهنشاهی و خاندان پهلوی را ساقط کرد و نظام سیاسی نوینی برپا نمود.بخصوص که در نظام نوین، هیچ اثر و رد پایی از نخبگان سیاسی حاکم در رژیم سابق به چشم نمیخورد و این دگرگونی وفروپاشی بنحو کاملی انجام گرفت. ساختارها و نهادهای امنیتی، نظامی و سیاسی رژیم سابق، یا کلا از بین رفت و یادستخوش تحول و بازسازی اساسی قرار گرفت. بنابراین در چارچوب تعریف حداقلی از انقلاب، دستاورد انقلاب کاملامنطبق با خواسته و هدف آن بوده است.اما حقیقت این است که اندیشهپردازان و رهبران انقلاب اسلامی ایران، هرگز به این حداقل، قانع نبودند و در تبیین اهدافو آرمانهای انقلاب بسیار فراتر از آن میاندیشیدند و توده مردم نیز به امید اهداف و آرمانهایی فراتر از سقوط رژیم پهلویگام در میدان انقلاب نهادند. میتوان گفت که انقلاب اسلامی، در چارچوب تعریف حداکثری از انقلاب، شکل گرفت کهبراساس آن، انقلاب عبارتست از: یک حرکت مردمی در جهت تغییر سریع و بنیانی در ارزشها و باورهای مسلط، نهادهایسیاسی، ساختارهای اجتماعی، رهبری، روشها و فعالیتهای حکومتی یک جامعه توأم با خشونت داخلی.(2)اهداف اساسی انقلاب اسلامی:انقلاب اسلامی سال 1357 نیز نه تنها برای ساقط کردن و فروپاشی رژیم پهلوی، که بمنظور استقرار نظام سیاسی اسلام وبنا نهادن ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نوین در چارچوب ارزشها و احکام اسلامی شکل گرفت. بنابراین برایارزیابی میزان انطباق دستاوردها و نتایج با اهداف و آرمانها، باید از این دیدگاه به مسئله پرداخت.اسلامی بودن انقلاب سال 57 ایران بدین معنی است که: آرمانها و اهداف نهائی این انقلاب، تحقق اهداف و آرمانهایاسلام است. اسلام به عنوان یک دین جامع و کارآمد، همه عرصههای فردی و اجتماعی انسان را، متناسب با اهداف عالیخلقت او، که رسیدن به مرتبه خلافت الهی و حرکت در مسیر کمال مطلق است مد نظر قرار داده است. اصول کلی ساختارهاو ارزشهای حاکم بر زندگی را، تبیین کرده است. همین دیدگاه درباره اسلام بود که مبنای نظری و اعتقادی انقلاب اسلامی راشکل میداد.(3 ) اگر بخواهیم اهداف انقلاب اسلامی را فهرست کنیم، باید فهرستی از اهداف و آرمانهای اجتماعی اسلام رادر عرصههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ارائه دهیم.عناوین برجسته و اساسی این فهرست عبارت است از:ـ استقرار عدالت به معنی گسترده و عمیق آن در عرصههای اقتصادی، سیاسی، قضایی، و ...ـ پرورش عقلی و فکری افراد جامعه و رشد علمی در همه ابعاد مورد نیاز.ـ تربیت و رشد معنوی و ریشهدار شدن ارزشهای اخلاقی و انسانی در افراد جامعه.ـ آبادانی و پیشرفت اقتصادی برای تأمین رفاه عمومی و ریشهکن شدن فقر و محرومیت.ـ احیاء و اجرای حدود و مقررات الهی برای زمینهسازی حیات معنوی و فضای مناسب تعالی انسان.ـ گسترش اندیشه توحیدی و الهی در سطح جهان بمنظور آشنایی جهانیان با اندیشهها و ارزشهای متعالی اسلام.ـ و بالاخره، فراهم آوردن زمینههای مادی و معنوی سعادت دنیوی و اخروی افراد جامعه.همین اهداف و آرمانها است که به عنوان وظایف اساسی دولت جمهوری اسلامی ایران در قانون اساسی، بیانشده است.4شرایط لازم برای تحقق اهداف انقلاب:قطعا تحقق این اهداف کلان و بلند، مستلزم تمهیدات و مقدماتی است که عدم توجه بدان، موجب بروز انتظارات وتوقعات دور از دسترس و غیرواقعبینانه میگردد. آنچه برای تحقق این اهداف کلان ضروری است، عبارت است از:1) چارچوب نظری روشن و شفاف در مورد نگرش اسلامی به ابعاد و جنبههای مختلف جامعه و ارزشها و روشهایلازمالاتباع در جامعه اسلامی است.2) طراحی و تدوین نظامهای قابل اجرا در عرصههای تربیتی، فرهنگی، اقتصادی، قضائی، سیاسی، و ... متناسب بااقتضائات و نیازهای عینی و محدودیتها و امکانات جامعه است.3) ایجاد ساختار کلان مطلوب و قوانین، قواعد و روشهای متناسب با آن.4) تربیت نیروی انسانی کارآمد و کارساز برای اجرا و تحقق این اهداف.پس از تمهید و آمادهسازی این مقدمات، نوبت به تدوین برنامههای عملیاتی و اجرائی مناسب میرسد که فعالیتهماهنگ و متوازن مجموعه نیروها و بخشهای دستاندرکار امور جامعه را برای اجرای آن برنامهها میطلبد.بدیهی است طی شدن این فرآیند، به سادگی و بدون چالشهای نظری و عملی و بکارگیری شیوه آزمون و خطا، میسرنخواهد بود و تازه این در صورتی است که جامعه در شرایط متعادل و طبیعی قرار داشته و موانع بیرونی و درونی مخالف ومتضاد با این فرایند، بر سر راه نباشد. اما این فرآیند از کجا میتواند آغاز شود؟ آیا در زمان استقرار نظام شاهنشاهی و باوجود سلطه بیگانه بر کشور و حاکمیت استبدادی وابسته و فاسد رژیم پهلوی اساسا چنین فرآیندی قابل طرح است؟ آیانخبگان و علماء و روشنفکران متعهد و دلسوز فرصت و اجازه پیدا میکنند که این فرآیند را ارائه کنند؟ چه رسد به اینکهبخواهند بطور جدی و عملی، مقدمات اجرای آن را فراهم سازند در شرایط سالهای قبل از 57 جامعه ما، بزرگترین وریشهدارترین مانعی که بر سر راه آغاز این فرآیند قرار داشت، رژیم پهلوی و چارچوب سلطنت استبدادی بود، که فروپاشی وسقوط آن، شرط لازم ـ و البته نه تنها شرط کافی ـ برای آغاز این فرآیند شمرده میشد. بنابراین اولین گام انقلاب سال 57، کهبگونهای اعجازآمیز و در اوج ناباوری دوست و دشمن به ثمر نشست، برداشتن بزرگترین مانع از سر راه فرآیند تحقق آرماناساسی انقلاب بود.اولین دستاورد مهم انقلاب:اگر خواستهها و وعدههای اساسی انقلابیون و رهبران فکری و سیاسی انقلاب را در دو دسته کلی وعدههای آنی، عاجل وزودآمد و وعدههای آتی، آجل و دیرآمد تقسیم کنیم، میبینیم که اولین خواسته عاجل توده مردم انقلابی کاملا و به سرعتتحقق پیدا کرد که سقوط رژیم پهلوی بود. نگاهی به خاطرات سردمداران رژیم پهلوی و عناصر بیگانه حامی آنان و همچنینمروری بر دیدگاههای شخصیتهای برجسته انقلاب بویژه رهبر فقید و بنیانگذار انقلاب اسلامی، نشان میدهد که سقوطرژیم پهلوی تا چه اندازه برایهمه مهم، اعجابانگیز و غیرمنتظره بوده است.البته از دیدگاه ما، این گام، تنها «رفع مانع» شمرده میشود و گام نخست، ولی این دیدگاه، به هیچوجه از اهمیت و ارزش آننمیکاهد. فروپاشی رژیمی که بر مبنای ریشههای چند صد ساله، بلکه 2500 ساله اندیشه و فرهنگ سیاسی شاهمدارانهشکل گرفته و با بیش از نیم قرن سابقه حکومت و تکیه بر حمایتها و هدایتهای فکری و مادی بلوک غرب، پایههای خودرا مستحکم ساخته بود و به ظاهر، هیچ بحران سیاسی و اقتصادی و یا نظامی آن را تهدید نمیکرد، امر سادهای نیست.همین واقعیت است که همه تحلیلگران انقلاب اسلامی ایران در سال 57 را به شگفتی افکنده که در اظهارات و نوشتههایآنان به صراحت و روشنی دیده میشود.ما از هر زاویهای که رویدادهای پس از سال 57 را تحلیل کنیم و حتی در صورتی که جهتگیریها و روند امور را ـ پس ازپیروزی 22 بهمن سال 57 ـ انحرافی و غلط بدانیم، باز هم چیزی از اهمیت و ارزش این دستاورد کم نمیشود و نفس سقوطرژیم پهلوی، هدف عاجل و زودآمدی بود که تحقق آن را به هیچوجه نمیتوان انکار کرد. البته گذشت زمان، ممکن استتوجه بالفعل و برجستگی موضوع را در ذهنیت عمومی جامعه کاهش دهد، ولی در بررسی علمی و واقعبینانه موضوع، ازاهمیت آن و نقش حقیقی این رخداد، چیزی کم نمیکند. آیا گذشت بیش از دو قرن از انقلاب 1789 فرانسه، میتواند اهمیتو نقش شگرف آن را در تحولات بعدی اروپا و جهان، کاهش دهد؟ به فرض که در ذهنیت عمومی جهانیان این رویدادبرجستگی خود را از دست داده باشد.برای درک اهمیت این رویداد ـ یعنی سقوط رژیم پهلوی در سال 57 ـ کافی است که مروری بر تحولات اجتماعیکشورمان از یکصد سال قبل از آن داشته باشیم: نهضت مبارزه با امتیاز تنباکو، نهضت مشروطیت، مبارزات منطقهای و محلیبا سلطه نوین استعمار انگلیس برای احیاء دستاوردهای مشروطیت، نهضت ملی شدن صنعت نفت و مبارزات سالهای 39تا 42، تلاشها و مجاهدتهای گسترده و طاقتفرسائی بود که از حدود سالهای 1260 ـ حدود صد سال قبل از پیروزیانقلاب 57 ـ برای محدود کردن سلطه استبدادی و استعماری حاکم بر کشور ما جریان داشته و هیچکدام هم نتوانستضربهای اساسی و کاری بر آن وارد سازد. در حقیقت انقلاب اسلامی سال 57 شجره خبیثهای را که مبارزات پیگیر و نفسگیرملت ما برای مقابله با شاخهها و میوههای تلخ آن سامان یافته بود، از ریشه برکند و رشتههای وابستگی و ذلتی را که به دست وپای ملت ما تنیده و تا اعماق حیات اجتماعی آن نفوذ کرده بود، از هم گسست.یادآوری و تأکید مجدد بر این نکته لازم است که سقوط رژیم پهلوی ـ با همه اهمیت و نقشآفرینی ـ تنها به عنوان «رفعمانع» از سر راه فرآیندی تلقی میشود که مراحل پیشگفته را برای نزدیک شدن به آرمان غایی و بلند انقلاب، ممکنمیسازد. اما برای توفیق این فرآیند، چه دستاوردی تاکنون داشتهایم؟دومین دستاورد اساسی و بنیادی:استقرار نظام جمهوری اسلامی و تدوین مبنای حقوقی و قانونی حرکت ملت ایران ـ یعنی قانون اساسی جمهوری اسلامیایران ـ گام مهم دیگری بوده است که مسیر حرکت نظام را تعریف کرده و در دو دهه پس از نخستین پیروزی، چارچوب رفتاراجتماعی جامعه ما را تنظیم کرده است. تجربه فراهم آمده از تعاملات سیاسی و اجتماعی دوران پس از انقلاب، برای ملتی کهتازه میخواهد خود زمام خویش را در دست داشته باشد و با افت و خیز و آزمون و خطا پس از دورانهای طولانی تحملنظامهای فاسد، استبدادی و وابسته، روی پای خود بایستد و سرنوشت خود را رقم بزند، دستاورد ارزشمندی است که نبایدآن را ناچیز شمرد. قبلا اشاره شد که طی فرآیند رسیدن به آرمان اساسی و نهایی انقلاب اسلامی، کاری ساده و سهل نیست.تعمیق و تثبیت پایههای اعتقادی به نظام بینشی اسلام، طراحی و تدوین نظامهای کارآمد در عرصههای مختلف، ایجاد واصلاح ساختار کلان مطلوب، پرورش و رشد نیروی انسانی کارآمد و تدوین برنامههای عملیاتی متناسب با نیازهای جامعه وهماهنگی و توازن نیروهای اجتماعی برای طی این فرآیند، هدفی ارزشمند و دیریاب است.تحقق عینی این اهداف کلان، بیش از همه به رشد فرهنگی و فکری جامعه و علم و تجربه مدیریتی در سطوح گوناگونادارهکننده جامعه و به همدلی، اخلاص، یقین، و خودباوری فردی و جمعی نیاز دارد که هر اندازه این زمینهها فراهم شود، درروند آن فرآیند، سرعت و پیشرفت بیشتری ملاحظه خواهد شد.سایر دستاوردها:علاوه بر این دو دستاورد مهم و بنیادین، انقلاب اسلامی ایران پیامدها و نتایج مبارک دیگری هم داشته است که هر کدامبنوبه خود، از اهمیت بسیاری برخوردار است.این پیامدها عبارت است از:ـ ایجاد امید و نشاط در ملتهای ستمدیده و بخصوص مسلمانان مستضعف و در بند رژیمهای وابسته و استبدادی، برایحرکت و تلاش و مجاهدت در راه مبارزه با ستمگران و مستکبران.ـ تغییر و چرخش اساسی در جهتگیریها و سیاستهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور در راستایاستقرار عدالت و تأمین منافع مردم و بخصوص محرومان و نیازمندان.ـ تأمین استقلال سیاسی در سیاست و روابط خارجی و اعمال حق حاکمیت ملی و قطع طمع استعمارگران و از بین بردننقاط اساسی نفوذ و تأثیرگذاری آنان بخصوص در دستگاهها و مراکز مهم تصمیمگیری و اجرا.ـ مبارزه با انحطاط و ابتذال فرهنگی و زمینهسازی برای رشد استعدادها و ظرفیتهای هنری و فرهنگی اصیل و ریشهدارایرانی ـ اسلامی و احیاء هویت ملی مردم ما.ـ به فعلیت رساندن بنیه و اقتدار ملت ایران و بسیج آن در جهت دفاع از میهن اسلامی و حیثیت ملی، که در دوران 8 سالهدفاع مقدس برجستگی و نقش خود را نشان داد.ـ آغاز خودباوری علمی و ورود به مرحله >تولید دانش< به جای مصرفکنندگی محض و تلاش برای جهش علمی درعرصههای مختلف.ـ ارائه خدمات اقتصادی و اجتماعی به مناطق و اقشار محروم و فراموش شده جامعه و کاهش جمعیت زیر خط فقر وارتقای سطح زندگی و رفاه عمومی جامعه، علیرغم مشکلات و نارساییهای مادی و مدیریتی که بطور طبیعی بر اثر تغییرنظام سیاسی رخ میدهد.ـ ایجاد یک جبهه قدرتمند در مبارزه با یکهتازیهای استکبار جهانی به عنوان پشتوانه معنوی و مادی ملتهای آزادیخواهو مبارز.و بالاخره طرح ادعای پیریزی تمدن نوین مبتنی بر ارزشها و آموزههای اسلامی با ارائه دیدگاهها و راهکارهای جدید وجذاب برای همه جهانیان، که نمود سیاسی آن، نظام مردمسالار دینی در قالب جمهوری اسلامی است که در طول 23 سالگذشته با تعمیق و ریشهداری خود، کارآیی و کارآمدی خود را در بوته تجربه نشان داده است.نیمنگاهی به آینده:البته همانگونه که در آغاز اشاره شد، اهداف انقلاب اسلامی ایران هرگز به این دستاوردها و نتایج محدود نبوده است وبنابراین برای تحقق همهجانبه آرمانهای انقلاب، تلاش و مجاهدت و تدبیر فزاینده و مستمری لازم است.قطعŠ پیشرفت بیشتر جامعه ما در جهت تحقق اهداف انقلاب که همان اهداف و آرمانهای اسلام است ـ مستلزم فراهمکردن هر چه بیشتر شرایط آن میباشد. حرکتی که جامعه ما تا امروز داشته است، حاصل و برآیند واقعی مجموعه قوتها وضعفهای جامعه ما است. بدیهی است ملتی که پس از طی دورانهای طولانی حاکمیت استبداد و نفوذ استعمار، اکنون راهناآزموده اداره امور و حاکمیت بر سرنوشت اجتماعی خود را تجربه میکند، نمیتواند بدون افت و خیز، و مبرای از هیچ خطاو کاستی، به اهداف خود نزدیک شود. بخصوص ملت ما که به دلیل پایبندی به اصول اساسی اسلام و آرمانهای انقلاباسلامی، هرگز نخواسته است بیراهههای ساده و آسان را بر راه درست ولی دشوار و اصیل خود ترجیح دهد و یا اهداف خودرا بخاطر فشارها و توطئههای استعماری قدرتهای بزرگ، قربانی نماید. درستی راه حق، با گذشت زمان روشنتر میشود وتجربههای اندوخته شده همراه با اندیشههای صیقل خورده و شفاف اسلام ناب محمدی (ص) و ریشههای استحکام یافتهنظام مردمسالار برآمده از متن انقلاب اسلامی، راه آینده را روشنتر و مطمئنتر میسازد و سرعت حرکت را افزایشمیدهد. البته این گمان خام و سادهلوحانهای است که جامعهای بدون مشکل و چالش را در زمان غیبت «یار»، انتظار بریم،ولی آنچه مهم است نزدیک شدن به اهداف و آرمانها، و توفیق روزافزون جامعه برای ایفای وظایف و مسئولیتهایی استکه به آماده شدن جان و جهان، برای پذیرش «دولت یار» و حضور در دوران ظهور میانجامد ... که انتظار حقیقی نیزهمین است ...5پایان کلام:آنچه پشتوانه استمرار و تعمیق و تعالی این حرکت بنیادین است، ظرفیت نامحدود «اسلام» و منابع عمیق و غنی اسلامی ونیز استعداد و شایستگیهای نسل جدیدی است که با دلبستگی به این آرمانها و با آمادگی مضاعفی نسبت به نسل انقلاب،کمر همت برای تکمیل و تکامل انقلاب بسته و در عرصه تحولات جامعه، حاضر و نقشآفرین است.هر نسلی به رسالت و مسئولیت خود باید بیاندیشد و حاصل تلاش خود را بر پایههای استوار پیشین بیافزاید و کاستیها وخلاها را در حد ظرفیت خود جبران کند تا جامعه سیر تکاملی خود را طی نماید:«تلک امه قد خلت لها ما کسبت و لکم ما کسبتم»6والسلاممنابع و ماخذ (برای مطالعه بیشتر):1. محمدباقر حشمتزاده، چارچوبی برای تحلیل و شناخت انقلاب اسلامی در ایران، مؤسسه فرهنگی دانش واندیشه معاصر، تهران، 1378.2. نیکی آرکدی، ریشههای انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1375.3. علی ذوعلم، انقلاب و ارزشها، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، 1379.4. علی ذوعلم (به کوشش)، جرعه جاری (مجموعه مقالات)، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، 1377.
.
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.