آزادی بیان در ایران -آزادی بیان مخالفان  /

تخمین زمان مطالعه: 21 دقیقه

با سلام و تشکر از انعکاس شبهات و دغدغه های خویش به این مرکز ، بررسی و پاسخگویی همه جانبه به مطالبی که مطرح نمودید ، از گنجایش یک نامه خارج است ، از این رو در پاسخ به صورت کلی نکاتی پیرامون محور اصلی نامه ارائه می گردد : یکم. در اسلام نه تنها «بیان» آزاد است؛ بلکه گاهی بر «عالم» و «داننده»، بیان کردن واجب است. از مصادیق والای آزادی «بیان» امر به معروف و نهی از منکر است. امر به مشورت و ترغیب به آن، یکی دیگر از احکام ملازم آزادی بیان و اظهار رأی و نظر افراد جامعه است. آنچه در روایات به طور خاص، آزادی بیان را یکی از وظایف مردم در قبال حاکم، مطرح کرده، عبارت «النصیحة لائمة المسلمین» است.


با سلام و تشکر از انعکاس شبهات و دغدغه های خویش به این مرکز ، بررسی و پاسخگویی همه جانبه به مطالبی که مطرح نمودید ، از گنجایش یک نامه خارج است ، از این رو در پاسخ به صورت کلی نکاتی پیرامون محور اصلی نامه ارائه می گردد : یکم. در اسلام نه تنها «بیان» آزاد است؛ بلکه گاهی بر «عالم» و «داننده»، بیان کردن واجب است. از مصادیق والای آزادی «بیان» امر به معروف و نهی از منکر است. امر به مشورت و ترغیب به آن، یکی دیگر از احکام ملازم آزادی بیان و اظهار رأی و نظر افراد جامعه است. آنچه در روایات به طور خاص، آزادی بیان را یکی از وظایف مردم در قبال حاکم، مطرح کرده، عبارت «النصیحة لائمة المسلمین» است. امیر مؤمنان(ع)، در این باره می فرماید: « و اما حقّی علیکم فالوفاء بالبیعة و النصیحة فی المشهد و المغیب »؛ «حق من بر شما این است که به بیعت وفا نمایند و در حضور و غیب نسبت به من خالص خیر خواه باشید». نهج البلاغه، خطبة 34 مسلماً وجود آزادی بیان در جامعه، برای خیرخواهی از حاکم و مصادیق آن (مانند انتقاد صحیح و سازنده همراه با شرایط آن) لازم است. مواردی نظیر امر به جدال احسن: « ادْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ ؛» نحل(16)، آیة 125 و « وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکِتابِ إِلاّ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ؛ » عنکبوت(29)، آیه 46 و امر و ترغیب به گزینش بهترین کلام « فَبَشِّرْ عِبادِ؛ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ؛» زمر(39)، آیه 17 و 18 و مواردی که از مخالفان درخواست برهان شده « قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین » همه با بیانی روشن، به لزوم آزادی بیان در جامعة اسلامی نظر دارد. بنابراین در اندیشه اسلامی، در اصل ضرورت «آزادی بیان» و ثمراتی که بر آن مترتب است و ضررهای ناشی از منع آن، هیچ تردیدی نیست. اما سؤال اساسی آن است که آیا برای این «آزادی» حد و مرزی هست یا نه؟ آیا هر کس هر چه بخواهد، می تواند بگوید؟ و هر نظر و اندیشه یا هنر، رمان و... را می تواند آزادانه پخش کند؟ شرایط آزادی بیان گفتنی است در هیچ نظامی، آزادی بیان به صورت مطلق و بدون حد و مرز وجود ندارد؛ بلکه آزادی محدود و در چهارچوب ارزش های پذیرفته شده در هر جامعه است. این چهارچوب ها از هر نظام و جامعه ای تا نظام و جامعه دیگر، متفاوت است و مبتنی بر جهان بینی و نظام فکری آن جامعه است. «موریس دوورژه» دربارة چهارچوب «آزادی» در دموکراسی می نویسد: «آیا با اعطای آزادی به دشمنان آزادی، به آنها اجازه داده نمی شود که آزادی را در هم بکوبند... دموکراسی به مخالفان خود اجازه بیان عقایدشان را می دهد؛ ولی تا وقتی که این کار را در چارچوب روش های دموکراتیک انجام دهند». جامعه شناسی سیاسی، ص 343 در متن اعلامیه «حقوق بشر فرانسه»، آزادی از اطلاق افتاده و مقیّد به حدود قانونی شده است: «آزادی آگاهی از افکار و عقاید از گران بهاترین حقوق بشر است. بنابراین هر یک از افراد کشور، می توانند آزادانه هر چه می خواهند بگویند، بنویسد و به چاپ برسانند؛ مگر مواردی که قانون معین کرده باشد. در آن صورت تجاوز از آزادی مزبور، مستلزم مسئولیت خواهد بود». مادة یازده قانون مزبور؛ حقوق اساسی در جمهوری اسلامی ایران، ج 7، ص 30 آزادی بی حدّ و حصر و بدون کنترل، آسیب ها و تباهی های گوناگونی را متوجه جامعه می کند؛ مانند: 1. تحریک و تهییج عموم به اعمال و افعال و یا خودداری هایی که مضرّ به حال جامعه و دولت است (نظیر آنارشیسم)؛ 2. هتّاکی و فحّاشی به مقامات مذهبی، ملّی و سیاسی و افراد مردم؛ 3. افشاگری و انتشار اسرار خصوصی افراد و مقامات و نیز اسرار نظامی و سیاسی کشور؛ 4. انتشار و القای اخبار نادرست و شایعه پراکنی و ایجاد اختلال در امنیت فکری جامعه. حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، ج 2، ص 455 بنابراین هیچ منطقی، آزادی لجام گسیخته و بدون حد و مرز را در هیچ عرصه ای ـ از جمله در عرصه «بیان» و امثال آن ـ تأیید نمی کند؛ لیکن آنچه در اینجا مهم است اصول و ارزش هایی است که می تواند دایرة آزادی ها را محدود کند و در این عرصه, بین اندیشة اسلامی و تفکر لیبرالی تفاوت بسیار است. در دیدگاه دینی، گرچه آزادی بیان جایگاه مهمی دارد؛ اما با توجّه به احکامی ـ چون حرمت غیبت, تهمت و دروغ ـ این نکته روشن می شود که آزادی مطلق در گفتن وجود ندارد؛ بلکه گفتار باید صادق باشد و موجبات اذیت و آزار دیگران و تضییع حقوق عمومی را فراهم نسازد. از دیدگاه اسلام آزادی بیان, مقیّد به مصالح شخصی و جامعة اسلامی و مصالح عالی دینی است. ازاین رو در مواردی که احتمال فساد در کار است، یا آزادی بیان انحراف عقیدتی و اخلاقی و امثال آنها را پدید می آورد، جایی برای آن وجود ندارد. از منظر حضرت امام(ره)، مهم ترین قیود آزادی بیان عبارت است از: 1. آزادی تا مرز فساد؛ یعنی, آنجا که از آزادی فساد خیزد، دایرة آن محدود به حدی می شود که سلامت معنوی جامعه حفظ شود. 2. آزادی در چارچوب اسلام و قوانین کشوری؛ 3. آزادی تا مرز اضرار مردم؛ 4. آزادی تا مرز توطئه بر ضد نظام اسلامی. صحیفة نور، ج 7، ص 232؛ ج 22، ص 283؛ و ج 6، ص 270؛ و ج 22، ص 169 از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، اختلاف نظر و سلیقه امری کاملاً طبیعی و مایه پیشرفت کشور است و طرح مطالبی که مخالف نظر مشهور باشد، اشکال ندارد، «به شرط آنکه نحوة مطرح کردن و پرداختن به آن علمی باشد». به نظر ایشان، بررسی همه مسائل از جمله مسائل سیاسی در فضای «آرام و با دید علمی», امری کاملاً ضروری است. «ضدیت با نظم و جهت گیری آنارشیستی، شایسته محیط های دانشگاهی نیست و صددرصد مخالف لوازم و ضروریات محیطهای علمی است». ر.ک: روزنامه کیهان، 9/9/81، ص 2 بر این اساس در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، انواع آزادی ها به رسمیت شناخته شده و دولت نیز موظف به تهیه و تدارک تمامی زمینه های لازم برای تحقق این نعمت الهی است؛ مشروط به آنکه مخلّ به مبانی اسلام یا حقوق عمومی نباشد: «نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند؛ مگر آنکه مخلّ به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد...». اصل 24 قانون اساسی جهت آگاهی بیشتر توصیه می نمائیم به «مقاله عنوان آزادی بیان، علیرضا محمدی , سایت پرسمان http://www.porseman.org/» مراجعه نمائید . دوم . اما در مورد ضوابط برگزاری راهپیمایی در نظام اسلامی گفتنی است : مطابق اصل 27 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ؛ « تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‌ها، بدون حمل سلاح به شرط آنکه مخل مبانی اسلام نباشد آزاد است.» همچنین ماده 31 آیین‌نامه قانون احزاب, مصوب دولت آقای میرحسین موسوی ، برگزاری اجتماعات را منوط به دادن تعهد مبنی بر عدم حمل سلاح یا عدم اخلال نسبت به مبانی اسلام و امنیت دانسته و در اصلاحیه ماده 35 همان آیین‌نامه که در هیات وزیران دولت اصلاحات به تصویب رسیده است : صدور اجازه کتبی تشکیل اجتماعات به عهده وزارت کشور است و برگزاری راهپیمایی منوط به اطلاع وزارت کشور و تشخیص کمیسیون ماده 10 ، می‌باشد. لذا می‌توان نتیجه گرفت که برگزاری راهپیمایی در کشور مبتنی بر اجازه قبلی است و نمی‌توان به حرف صرف وجود اصل 27 قانون اساسی و با استناد به آن اقدام به برگزاری راهپیمایی نمود .( پاسخ یک حقوقدان به ادعای نقض اصل 27 قانون اساسی , خبرگزاری جمهوری اسلامی , 7/4/1388 ) سوم . نظام اسلامی نه تنها انتقاد از ولی فقیه را جایز می شمارد؛ بلکه براساس تعالیم دینی، معتقدیم یکی از حقوق رهبر بر مردم، لزوم دلسوزی و خیرخواهی برای او است. این حق تحت عنوان «النصیحة لائمة المسلمین» و امر به معروف و نهی از منکر تبیین شده است. نصیحت به معنای خیرخواهی برای رهبران اسلامی است که یکی از ساز و کارهای تحقق آن اندرز دهی است. از منظر فقها و بزرگان نظام اسلامی ، در نظام ولایت فقیه ، همه در برابر کارهای خود پاسخگو هستند و شهروندان برهمه امور و حتی ولی فقیه نظارت می کنند . حضرت امام (ره ) در این زمینه می گوید : « همه موظفند که نظارت کنند بر این امور ، اگر من یک پایم را کنار گذاشتم ، کج گذاشتم ، ملت موظف است که بگویند پایت را کج گذاشتی ، خودت را حفظ کن.» ( صحیفه نور ، امام خمینی ، ج 7 ، ص 118 ) بنابراین نه تنها انتقاد از ولی فقیه جایز است؛ بلکه در جای خود واجب شرعی است و منافع و مصالح شخصی یا گروهی نباید مانع انجام دادن آن شود. از این رو، در نظام جمهوری اسلامی ایران، نه تنها قانون اساسی با برابر دانستن رهبری در برابر قانون مانند همه شهروندان ایران امکان نقد رهبری را فراهم آورده است بلکه هرگز قاعده ای حتی عرفی برای جلوگیری از نقد رهبری وضع نشده است. و حتی نهادی قانونی که کار ویژه نظارت و نقد و بررسی اعمال رهبری را به صورت دائمی و توسط متخصصان و کارشناسان بر عهده داشته باشد، پیش بینی شده که همان مجلس خبرگان رهبری است . از سوی دیگر تحقق این مهم باید به گونه ای باشد که با پرهیز از هرگونه افراط و تفریطی ، همواره تقویت رهبری و نظام اسلامی را به دنبال داشته باشد . از این رو با توجه به جایگاه و قداست ولی فقیه در انتقاد از رهبری رعایت نکاتی لازم است : 1. پیش از انتقاد باید اصل موضوع ، محرز و ایراد و اشکال ، قطعی باشد ، نه آنکه مبتنی بر شایعات و اخبار غیر قابل اعتماد و یا بر اساس حدس و گمان و بدون تحقیق مطلب نا حقی به رهبری نسبت داده شود و موجب اعتراض و انتقاد قرار گیرد . 2 . رعایت اخلاق اسلامی و پرهیز از توهین و جسارت . 3 .به منظور اصلاح و سازندگی انتقاد شود ، نه برای عیبجوی و تضعیف . در انتقاد از رهبر به جایگاه و شخصیت ویژه رهبر توجه شود و حرمت و شان و منزلت او در انتقاد مورد توجه قرار بگیرد . 4. با توجه به جایگاه محوری ولی فقیه در نظام اسلامی انتقاد از رهبر باید هوشمندانه مطرح شود تا موجب سوءاستفاده دشمنان نشود و انتقاد از رهبر به تضعیف نظام منجر نگردد. علاوه باید توجه داشته باشیم که مجلس خبرگان که بر اعمال رهبری نظام نظارت دارند در صورت لزوم مسائل را به رهبر انتقال می دهند و در این راستا در مجلس خبرگان رهبری کمیسیونی برای نظارت بر اعمال رهبری تشکیل شده که عملکرد ایشان را مورد بررسی قرار می دهد و در موارد لازم نتیجه آن را به اطلاع ایشان می رساند به نظر می رسد برای رعایت همه اصول بهترین شیوه انتقاد از رهبر نوشتن نامه به دبیرخانه مجلس خبرگان و بیان مسائل است. (مصباح یزدی ،پرسشها و پاسخها ،قم :مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره ،ج 1،ص 69-71) افزون بر موراد فوق در اندیشه سیاسی اسلام مهمترین محدودیت هایی که در جهت صیانت از آزادی بیان در نظر گرفته شده , عبارتند از : ممنوعیت توهین به مقدسات اسلامی و هتک حرمت افراد ، ممنوعیت توطئه و براندازی ؛ لزوم حفظ اصول و ارزشهای دینی و موازین اخلاقی ؛ ضرورت حفظ نظام جامعه و پایبندی به ضوابط قانونی ؛ پرهیز از دامن زدن اختلافات قومی و مذهبی ؛ رعایت امنیت ، استقلال کشور ، منافع ملی و مصالح جامعه ؛ واجدیت اطلاعات کافی و توان علمی بیان کننده و اهلیت مخاطب ؛ طرح نظرات مخالفین در مراکزعلمی و تخصصی ؛ و بالآخره اینکه در مواجهه با سوء استفاده هایی که از آزادی بیان می شود ؛ هم افراد و هم مسئولین اجتماع موظف بوده و باید کنترل و مراقبت به عمل آورند. و آخرین نکته ای که لازم است در زمینه انتقاد از رهبری در نظر گرفته شود این است که لزوم رعایت ضوابط و حدود فوق ، نباید محملی برای جلوگیری از انتقادات اظهار نظرهای سازنده شده و یا وسیله ای برای ایراد اتهاماتی نظیر ضد ولایت فقیه و... ، گردد . چنانکه مقام معظم رهبری در دیدار با بسیجیان می فرمایند ؛ « مراقب باشید، مواظب باشید، نمی شود هر کسی را بمجرد یک خطائی یا اشتباهی گفت منافق؛ نمیشود هر کسی را بمجرد اینکه یک کلمه حرفی برخلاف آنچه که من و شما فکر میکنیم، زد، بگوئیم آقا این ضد ولایت فقیه است در تشخیصها خیلی باید مراقبت کنید. من تأکیدم به شما جوانان عزیز، فرزندان عزیز خود من، جوانان پرشور این کشور در سرتاسر میهن عزیز، همین است. انگیزه‌ها با شدت، با قوّت، با ایمان کامل، با امید کامل به آینده حفظ بشود؛ اما در تشخیصها و در مصداقهای مختلف دقت بشود. بی‌دقتی در مصداقها، گاهی اوقات ضررها و لطمات بزرگی خواهد زد.»( بیانات در دیدار جمع کثیری از بسیجیان کشور، ۱۳۸۸/۰۹/۰۴ ،پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری ) همچنین رهبر فرزانه انقلاب در جایی دیگر ضمن تأکید نظام اسلامی بر اهمیت نقد و انتقاد در تبیین ضد ولایت فقیه می فرماید : « یک نکته ی دیگری که در دنباله ی آن مطالبه ی دانشجوئی عرض میکنم، این است که مطالبه کردن با دشمنی کردن فرق دارد. اینکه ما گفتیم گاهی اوقات معارضه ی با مسئولان کشور نشود - که الان هم همین را تأکید میکنیم؛ معارضه نباید بشود - این به معنای انتقاد نکردن نیست؛ به معنای مطالبه نکردن نیست؛ در باره رهبری هم همینجور است. این برادر عزیزمان میگوید «ضد ولایت فقیه» را معرفی کنید. خوب، «ضد» معلوم است معنایش چیست؛ ضدیت، یعنی پنجه در افکندن، دشمنی کردن؛ نه معتقد نبودن. اگر بنده به شما معتقد نباشم، ضد شما نیستم؛ ممکن است کسی معتقد به کسی نیست. البته این ضد ولایت فقیه که در کلمات هست، آیه ی مُنزل از آسمان نیست که بگوئیم باید حدود این کلمه را درست معین کرد؛ به هر حال یک عرفی است. اعتراض به سیاستهای اصل 44، ضدیت با ولایت فقیه نیست؛ اعتراض به نظرات خاص رهبری، ضدیت با رهبری نیست. دشمنی، نباید کرد. دو نفر طلبه کنار همدیگر می نشینند؛ خیلی هم با هم رفیقند، خیلی هم با هم باصفایند، همدرس هستند، مباحثه میکنند، حرف همدیگر را رد میکنند؛ این حرف او را رد میکند، آن حرف این را رد میکند. ردکردن حرف، به معنای مخالفت کردن، به معنای ضدیت کردن نیست؛ این مفاهیم را باید از هم جدا کرد. » (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دانشجویان نخبه، برتران کنکور و فعالان تشکلهای سیاسی فرهنگی دانشگاهها ، 17/7/1386 ) بنا بر این نوع انتقاد و مطالبه کردن، در تحقق ضدیت و دشمنی، بسیار موثر است. اگر در اعلام نظرات انتقاد از روش های منطقی و آرام و با رعایت سلسله مراتب مسوولان نظام و بدون تحریک افکار عمومی یا نخبگان استفاده شود و در بیان دیدگاه ها از استدلالات کارشناسی بهره جویی شود و متناسب با حساسیت موضوع، از راههای مختلف رساندن پیام مانند نامه خصوصی و یا حضوری و یا در جلسات ذیربط و غیره استفاده شود ، در این صورت مرزهای بین خصومت و انتقاد آشکار می شود. استفاده از راههای نامناسب، در کم شدن فاصله میان انتقاد و خصومت، موثر است. (بازخوانی نظرات رهبری ، ناصر ایمانی ، ۲۵ مهر ۱۳۸۶ ، سایت الف ) چهارم . پیرامون سایر موارد مدنظر شما مطالبی قابل طرح است که در ادامه به صورت خلاصه و کوتاه مورد اشاره قرار می‌گیرد. 1. برخی اظهارات، اقدامات و موضع‌گیری‌های تندی که توسط برخی جریان‌های سیاسی در حوادث پس از انتخابات صورت گرفت، به تبع واکنش‌های تندی را نیز از سوی عموم مردم معتقد به نظام اسلامی به دنبال خواهد داشت. زمانی که بی‌پرده انواع تهمت‌ها به نظام اسلامی و مسئولین آن زده می‌شود، طبیعی است که واکنش عمومی مردم معتقد به نظام که سال‌ها برای به ثمر نشستن آن فداکاری و مجاهدت داشته‌اند، برانگیخته در پی آن کسانی را که فکر می‌کنند در رهبری این مسائل دخیل هستند را مورد شدیدترین اعتراضات خود قرار دهند. 2. عموماً جریان‌های عمومی و غیر رسمی در هر گروه سیاسی، نسبت به جریان‌های رسمی و دارای مسئولیت، نظرات و موضع‌گیری‌های متفاوتی دارند. به این معنی که در هر جریان سیاسی گروه‌های غیر رسمی از نگرش‌های تندتر و جسورانه‌تری برخوردارند. این امر مختص یک جریان خاص سیاسی، یا حتی یک کشور خاص نیز نبوده در تمامی جریان‌ها و نظام‌های سیاسی این مسئله قابل ردیابی است. برای مثال بسیاری از اتفاقاتی که در حوادث پس از انتخابات روی داد، همان‌چیزی نبوده که الزاماً مسئولین یا سران معترض به آن اعتقاد داشته باشند. به این معنی که ممکن است جریان رسمی و دارای مسئولیت در هر طیف نسبت به برخی موارد رخ داده منتقد و مخالف نیز باشد، اما به دلیل آن‌که جریان‌های غیر رسمی هماره به صورت صد درصد تابع رهبران سیاسی خود نیستند، جامعه شاهد آن اتفاقات ناگوار بوده است. این امر وظیفه جریان های رسمی را حساس‌تر می‌کند، به این مفهوم که باید در موضع‌گیری‌های سیاسی خود نسبت به واکنش‌ها، سوء‌استفاده‌ها و نتایج پیش‌بینی نشده مراقب باشند. نکته‌ای که مورد توجه مؤکد رهبری در تحلیل مسائل بوده و هست. فهم این نکته شاید یکی از پاسخ‌ها به پرسش شما نیز باشد. به این معنی که جریان‌های رسمی اصول‌گرایی نمی‌خواهند مسائل کشور به حالت چالشی شدید قرارگیرد. زیرا ایجاد چالش‌های شدید را باعث از بین رفتن امنیت می‌دانند که خسارات‌های بیشماری را به بار خواهد آورد. از این جهت موضع‌گیری‌ها عمدتاً مبتنی بر بازگرداندن آرامش به جامعه است. اما این بدان معنی نیست که این موضع‌گیری‌ها بتواند آتش خشم جریان‌های غیررسمی و عمومی را کم حرارت کند. به گونه‌ای که حالتی محافظه‌کارانه نسبت به مسائل از خود نشان دهند. چنانکه مقام معظم رهبری در بیانات خویش در دیدار مردم قم با تاکید برلزوم بیداری و حضور همیشه در صحنه آحاد جامعه می فرماید : « این ملت عظیم از قشرهاى مختلف در سراسر کشور نگاه میکنند به صحنه، میشناسند صحنه را؛ خیلى چیز بزرگ و مهمى است. اینى که من عرض میکنم روز نُه دى در تاریخ ماندگار است، به خاطر این است. مردم بیدارند؛ همین است که کشور شما را نگه داشته است عزیزان من! همین است که انقلابتان را حفظ کرده است؛ همین است که جرأت سران استکبار را از آنها گرفته است که بخواهند به ملت ایران حمله کنند؛ میترسند. حالا در تبلیغات، زید و عمرو و بکر را میکشند جلو، بمباران تبلیغاتى میکنند؛ اما حقیقت قضیه چیز دیگرى است. دشمن حقیقى آنها ملت ایران است، دشمن حقیقى آنها ایمان و بصیرت ملت ایران است، دشمن حقیقى آنها همین غیرت دینى جوانهاست که میجوشد. یک وقتى هم دندان روى جگر میگذارند، صبر هم میکنند، باید هم بکنند؛ اما یک وقت هم آنجائى که وقت حضور در صحنه است، مى‌‌‌‌آیند توى صحنه. تحلیل حوادث جارى کشورمان تحلیلى نیست که از حوادث عالم جدا باشد. حوادث عالم، حوادث منطقه، اینها به هم متصل است. بخشى هم مربوط به کشور ماست، که البته آن بخش اصلى و اساسى است. علت هم این است که استکبار لنگى کار خود را از اینجا مى بیند؛ و این نشان میدهد که یک ملت و یک مجموعه‌‌‌‌‌ى انسانى چه نقشى میتواند ایفاء کند. اینى که امام بزرگوار ما هى خطاب میکرد به امت اسلام، با توجه به این حقیقت است. یک ملت وقتى بیدار میشود، اینجور میتواند همه‌‌‌‌‌‌ى محاسبات استکبار را به هم بریزد. کارخانه‌‌‌‌اى که آنها درست کردند، خط تولیدى که براى به ثمر رساندن اهداف استکبارىِ خودشان به وجود آوردند، این خط تولید را بیدارى یک ملت اینجور کُند یا متوقف میکند. اگر همه‌‌ی ملتهاى مسلمان بیایند توى میدان، چه میشود! اگر همه‌‌‌‌ى ملتهاى مسلمان همین بصیرت را، همین آمادگى را، همین حضور را پیدا کنند، چه اتفاقى در دنیا مى افتد! از این میترسند. میخواهند صداى من و شما خاموش بشود و به گوش ملتهاى دیگر نرسد. میخواهند کارى کنند که ملتهاى دیگر نفهمند تأثیر بیدارى و بصیرت یک ملت در حوادث عالم چقدر است. یک نکته را هم به جوانان عزیز انقلابی، به فرزندان عزیز انقلابی خودم، به فرزندان بسیجی - از زن و مرد - عرض بکنم: جوانان از اطراف و اکناف کشور، از آنچه که تهتّک بیگانگان از ایمان دینی به گوششان میخورد یا با چشمشان می‌‌‌‌بینند، عصبانی هستند؛ وقتی می بینند روز عاشورا چگونه یک عده‌‌‌‌ای حرمت عاشورا را هتک میکنند، حرمت امام حسین را هتک میکنند، حرمت عزاداران حسینی را هتک میکنند، دلهاشان به درد می‌‌‌‌‌آید، سینه‌‌‌‌‌هاشان پر میشود از خشم؛ البته خوب، طبیعی هم هست، حق هم دارند؛ ولی میخواهم عرض بکنم جوانهای عزیز مراقب باشند، مواظب باشند که هرگونه کار بی رویه‌‌‌ای، کمک به دشمن است. اینجا جوانها تلفن میکنند - میفهمم من، میخوانم، غالباً تلفنها و نامه ها را خلاصه میکنند، هر روز می آورند، من نگاه میکنم - می بینم همین طور جوانها گله‌‌‌‌‌مند، ناراحت و عصبانی؛ گاهی هم از بنده گله میکنند که چرا فلانی صبر میکند؟ چرا فلانی ملاحظه میکند؟ من عرض میکنم؛ در شرائطی که دشمن با همه‌‌‌ی وجود، با همه‌‌‌‌ی امکاناتِ خود درصدد طراحی یک فتنه است و میخواهد یک بازی خطرناکی را شروع کند، باید مراقبت کرد او را در آن بازی کمک نکرد. خیلی باید با احتیاط و تدبیر و در وقت خودش با قاطعیت وارد شد. دستگاه‌‌‌‌های مسئولی وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هیچگونه تخطی از قانون، بایستی مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگیرد؛ اما ورود افرادی که شأن قانونی و سمت قانونی و وظیفه ی قانونی و مسئولیت قانونی ندارند، قضایا را خراب میکند. خدای متعال به ما دستور داده است: «و لایجرمنّکم شنئان قوم علی ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوی». [ سوره مائده ، 8 یعنی ؛ «... و البته نباید دشمنی گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نکنید؛ عدالت کنید که آن به تقوا نزدیکتر است ...» ] بله، یک عده‌‌‌‌ای دشمنی میکنند، یک عده‌‌‌‌ای خباثت به خرج میدهند، یک عده ای از خباثت‌‌‌کنندگان پشتیبانی میکنند - اینها هست - اما باید مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون هضم، انسان وارد برخی از قضایا بشود، بی‌‌‌‌گناهانی که از آنها بیزار هم هستند، لگدمال می شوند؛ این نباید اتفاق بیفتد. من برحذر می دارم جوانهای عزیز را، فرزندان عزیز انقلابی خودم را از اینکه یک حرکتی را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چیز بر روال قانون. » (بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام 19 دی، 19/10/1388) 3. دغدغه‌های رهبری نظام در مورد مسائل رخ‌داده را شاید بتوان با توجه به این نکته تحلیل کرد. اندرزهای ایشان به نخبگان حاکی از حساسیت ایشان به این مسئله است. به اعتقاد ایشان برافروختن آتش‌های غیرمفید ، تنها نتیجه‌ای را که دارد شعله‌ور شدن آتشی است که حتی ممکن است مدنظر سران برخی جریان‌ها نیز نباشد. زمانی که آشوب و ناامنی بسیاری از حوزه‌ها را در برمی‌گیرد، همان‌گونه که کنترل آشوب‌گران از طرف رهبران آن‌ها دشوار می‌شود، از این سو نیز کنترل جریان‌های مقابل نیز مشکل خواهد بود. در مورد برخورد حضرت علی با خوارج اصل اساسی در برخورد با مخالفین در تعالیم دینی اینست که تا زمانی که مخالفین از قالب اظهار نظر و بیان دیدگاههای خویش خارج نشده و به توطئه چینی و براندازی از طریق جنگ سخت یا نرم اقدام نکنند از آزادی برخوردارند کما اینکه حضرت علی در برابر خوارج چنین مشیی را اتخاذ کردند اما متاسفانه خود خوارج بودند که به دنبال خروج بر امام علی علیه السلام ضمن متهم کردن حضرت به کافر شدن از او خواستند یا توبه کند و یا خود را آماده جنگ کند . در این شرایط بود که حضرت به منظور ریشه کنی فتنه ای که آغاز شده بود قاطعانه وارد صحنه شد و سخت ترین برخورد را با خوارج داشت و البته ایشان تا آخرین لحظه از هدایت و خیرخواهی خوارج دست برنداشت و آنگونه که در تواریخ آمده است از 12 هزار نیروی خوارج هشت هزار نفر در اثر سخنان حضرت توبه نموده و بازگشت نمودند و چهار هزار نفر باقی ماندند که همانگونه که امام علی وعده داده بود از آنان کمتر از ده نفر زنده ماندند که با مجموع کسانی که دارای این تفکر بوده و در جنگ شرکت نکرده بودند در مجموع توان زیادی نداشتند که بتوانند توطئه ای برنامه ریزی شده و سراسری همچون جنگ نهروان به راه بیاندازند فلذا حضرت با وجود اینکه توسط یکی از همین باقی ماندگان دچار ضربت شده و در حال احتضار بودند وصیت نمودندکه پس از شهادتشان دیگر خوارج را تعقیب ننمایند فلذا حضرت نیز به آرامش روانی جامعه فکر می کردند اما زمانی که کار به توطئه می رسید و آرامش جسمی و روانی جامعه مورد تهدید قرار می گرفت شدیدترین برخورد را داشتند همین رویه در مورد نظام جمهوری اسلامی صادق می باشد در نظام اسلامی نیز تا زمانی که مخالفان و منتقدان در حد مخالف ومنتقد بمانند مشکلی نیست و علاوه بر اینکه طبق قانون اساسی و مثل هر شهرونددیگری از حقوق شهروندی خویش استفاده می نمایند حتی می توانند نظرات خویش را در جامعه اعلام نمایند . نظام اسلامی همچون حضرت علی آنگاه که پای توطئه به میان آمد به برخورد پرداخت هر چند با وجودتمامی این حرفها بسیاری از مخالفان ومنتقدان که برخی از آنها حتی در حوادث و اغتشاشات مختلف دست داشته و به عناوین مختلف در خدمت دشمنان قرار گرفته اند در جامعه آزادانه رفت و آمد کرده با رسانه های بیگانه ویا حتی نشریات داخلی همسو صحبت می کنند و در عین حال از نبود آزادی بیان هم گلایه می کنند . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 3/100137771) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image