بحث قضا و قدر / نظر شیعه /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

در مورد بحث قضا و قدر از نظر شیعه توضیحاتی بفرمایید .


پاسخ – اصلی ترین دغدغه ی ذهن ما این است که دو اراده ی ظاهرا موازی بر یک مسئله ی خاص می خواهد اعمال بشود . یکی اراده ی من است بعنوان کسی که کنش گر اصلی آن اتقاق ، رفتار ، واقعه یا انتخاب است و یک اراده ی الهی بعنوان اراده ی حاکم بر خقلت و آفرینش ، سوال اینجاست که این دو اراده کدامیک بر دیگری حاکم است یعنی وقتی رفتاری از من سر می زند کاری را می کنم یا نمی کنم ، رفتار ارادی رفتاری است که من می توانم بکنم یا می توانم نکنم یا اجباری است یا ممنوع است . رفتاری اتفاق می افتد که من احساس می کنم در آن اختیار دارم و سوال این است که این رفتار به اراده ی من اتفاق افتاد یا این اراده ی من یک توهم ظاهری بیشتر نبوده است . یعنی من خیال می کنم که این کار را کرده ام ، در واقع من مثل یک عروسک خیمه شب بازی هستم که دیگری با چند تا نخ من را وادار می کند که کاری را بکنم یا نکنم و بعد من توهم پیدا کرده ام که من خودم دارم این کار را می کنم و آن عروسک خودش باورش شده که خودش دارد این کار را می کند . حالا رفتاری از من سر زده ، پیروزی یا شکستی اتفاق افتاده است ، این پیروزی و شکست نتیجه ی خروجی اراده ،اختیار ، نقشه ،برنامه ریزی ، سعی ، کوشش و استعداد من است یا من عروسکی هستم با قصه ای از پیش نوشته شده ، نخ های من را به نحویی حرکت داده اند که منجر به این اتفاق شده است . دعوای میان عشایل و معتضله همین است . عشایل معتقد هستند که نخ ما دست خداست ، اگر اراده ای هم هست ، توهم اراده است نه خود اراده ، معتضله به تفویض مطلق اعتقاد دارند . آنها می گویند که درست است که خدا ما را خلق کرده است ولی ما را در تمشیت امور دنیا مختار مطلق گذاشته است و خدا دخالتی در امور زندگی ما ندارد. شیعیه امامیه یک نگاه متعادلی در این وسط دارد . امام فرمودند نه جبر مطلق نه اختیار مطلق بلکه امری بین این دو امر . بنظر می آید که سوال اصلی همان وسط است . بین یعنی پنجاه پنجاه یا نزدیکتر به جبر یا نزدیکتر به اختیار ؟تبیین ما این است که آدمی سر چهار راه ایستاده است و در ایجاد این راهها دخالتی نداشته است یعنی در اینکه چند تا راه باشد دخالتی نداشته است . در ساخت و تبیین این راهها هم دحالت نداشته است . در ایجاد و نسبت بین راه و مقصد هم دخالتی نداشته است . یک کسی چهار راه ساخته و در جلوی راه او گذاشته و هر کدام از این راهها را به شهر یا ساختمانی یا ... منتهی کرده است . چیزی که در اختیار این انسان است این است که می تواند یکی از این چند تا راه را برود و هیچ چیز نمی تواند این اختیار را از او بگیرد . اما او باید یادش باشد که اگر از راه اول رفت به مقصد مشخصی می رسد و اگر از راه دوم رفت ناگزیر به مقصد مشخص دیگری می رسد . او نمی تواند بگوید که چون من اراده دارم می خواهم از راه اول بروم و به مقصد راه دوم برسم و چنین قدرتی را ندارد .چیزی که ما بعنوان تقدیر ، قدر ، قضا ، حکم الهی و مقدر الهی یاد می کنیم در تبین آن راههاست . مثلا شما نمی توانید بگویید که من رعایت بهداشت را نمی کنم ولی چون انسان مختاری هستم آدم سالمی خواهم بود . این امکان ندارد زیرا اگر شما می خواهید انسان سالمی باشید باید رعایت بهداشت و سلامتی را بکنید .حالا دو تا راه جلوی شما هست .یکی رعایت کردن بهداشت و یکی رعایت نکردن بهداشت . اگر شما رعایت بهداشت را کردی به سلامت ختم می شود ولی اگر رعایت بهداشت را نکردی به بیماری ختم می شود . آیا شما قضای الهی را تغییر داده ای ؟ خیر . این حکمی است که اتفاق افتاده است که هر کسی که رعایت بهداشت را بکند سالم است و هرکس رعایت نکند بیمار است و این حکم الهی است . امیر المومنین زیر دیواری نشستند و به دیوار تکیه دادند و احساس کردند که دیوار سست است و در حال ریزش است . ایشان بلا فاصله بلند شدند و زیر دیوار دیگری نشستند . یکی گفت که پسر ابوطالب از قضا و قدر الهی فرار می کند ؟ منطق این فرد این بود که اگر خدا بخواهد دیوار سست خراب نمی شود و تو که از زیر این دیوار بلند می شوی به خدا اعتقاد نداری زیرا اگر خدا بخواهد دیوار سست هم خراب نمی شود. امیرالمومنین فرمودند : پسر ابوطالب از قضای و قدر الهی به قضا و قدر الهی فرار می کند یعنی اینکه دیوار سست خراب شود قضا و قدر الهی است و اینکه دیوار محکم خراب نمی شود این هم قضا و قدرالهی است . این من هستم که می توانم از قدر یک و قدر دو آن را انتخاب کنم که واقعا به مصلحت من است . یعنی اگر من پای دیوار سست نشستم و خراب شد، قضا و قدر الهی بود ولی قضا و قدری که من آنرا انتخاب کرده ام . خداوند تقدیر کرده است که بنای محکم خراب نشود و خدا مقدر کرده است که دیوار سست خراب بشود . اگر تو به خدا ایمان داری ، قضا و قدر الهی را بفهم و درست با آن کنار بیا . اینکه دیوار سست خراب بشود مقدر الهی است ، مقدری است که تو آنرا انتخاب کرده ای . پس ضمن اینکه گستره ی قضا و قدر خداوند بسیار گسترده است ، گستره ی انتخاب ها و اختیارهای ما هم خیلی گسترده است . مهم این است که ما بتوانیم اینها را با هم سازگار بکنیم . خداوند تقدیر می کند و این بنده است که در میان انواع مقدرات بنا به تدبیر خودش کدام را بر می گزیند . خداوند تقدیر می کند و این بنده است که در میان انواع مقدرات ، بنا به تدبیر خودش ، یکی را بر می گزیند . یعنی اینکه من تلاش کنم و به نتیجه می رسم ، این تقدیر الهی است ؟ اینکه من انسان با پشتکاری باشم و به مطلوب می رسم تدبیر الهی است ؟ اینکه من انسان تنبلی باشم و همواره ناکام باشم تدبیر الهی است ؟ اینکه اگر برای دیگران بد بخواهم ، برای خودم بد می جوشد تقدیر الهی است ؟ اینکه اگر من به دیگران کمک کنم خودم بی پشتوانه نمی مانم تقدیرالهی است ؟ من نمی توانم بگویم که من برای دیگران بد می خواهم ولی چون انسان با اراده ای هستم برای خودم خوب درست می کنم . خیر این دست شما نیست . قضا و قدر الهی یعنی مجموعه ی قوانین موضوعی الهی نوامیس خلقت ، مقرارت و ضوابطی است که تمام خلقت بر آنها استوار است . شما با شناخت آنها و انتخاب مدبرانه ، خودتان را در بهترین تقدیر قرار می دهید . .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image