تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
ويژگيهاي فطرت:كلمة فطرت كه به معناي آفرينش خاص و ويژه است، براي اولين بار در قرآن استعمال شده است، و بعد از قرآن ديگران در گفتار و نوشتارشان آن را به كار گرفتهاند. بنابراين بايد ديد كه كلام وحي چه ويژگيهايي را براي فطرت الهي بيان نموده است.حكيم متأله جوادي آملي ميفرمايد: «فطرت از ديدگاه قرآن سه ويژگي دارد:الف. خداشناس، خداجو و دين طلب است.ب. فراگير است، كافر، مسلمان، مؤمن و فاسق و... همه داراي فطرت الهياند.ج. تبديل پذير نيست و يعني انسان از آغاز تولد با فطرت الهي زاده ميشود و با همان فطرت از دنيا ميرود».[1]1. تغيير پذيري فطرتيكي از چيزهايي كه باعث لغزش در فهميدن مطالب ميشود دقت نكردن به معاني كلمات است، چه بسا انسان يک واژة را به جاي كلمة ديگر به كار ميبرد كه معنايش مغاير با آن است، دو واژه ي تبديل و تغيير نيز چنين است، تبديل يعني چيزي بدل به چيز ديگري شود كه غير از شيء اول باشد. مثلاً هيزم در اثر سوختن تبديل به خاكستر گردد. امّا تغيير، گستره و شمول بيشتري دارد. به هر نوع دگرگوني، تغيير گفته ميشود، خواه شيء، مغاير با شيء اول باشد يا نه، مانند همان هيزم سوخته و كاغذ پاره پاره شده كه كاغذ بعد از پاره شدن باز هم كاغذ است به هر دو نوع دگرگوني، تغيير گفته ميشود».[2]به بيان ديگر، تغيير شبيه تغييرات فيزيكي در اجسام است كه شيء بعد از تغيير، ويژگيهاي اولي خود را از دست نمي دهد ولي تبديل به تغيير شيميايي ميماند كه شيء بعد از تغيير، همة ويژگيهاي اولي خود را از دست مي دهد.تغيير پذيري فطرت اگر به معناي تبديل باشد قابل قبول نيست و اين كه قرآن كريم يكي از ويژگيهاي فطرت را تغييرناپذيري دانسته، اشاره به همين مطلب است.قرآن در اين باره با روشني تمام ميفرمايد: «لا تبديل لخلق الله»[3] يعني هيچ گونه تبديلي در آفرينش الهي راه ندارد (با توجه به حرف لا كه براي نفي جنس است) و فطرت الهي آفريدة اوست و در جاي ديگر فرموده است «لا تبديل لكلمات الله»[4] فطرت انساني و دين الهي هر دو از كلمات خداوند است و دگرگوني در آن راه ندارد».امّا اگر تغيير پذيري فطرت نه به معناي تبديل بلكه به معناي هر نوع دگرگوني باشد مثل اين كه فطرت گاهي قوي است و گاهي ضعيف يا در برخي افراد، شديد و شفاف است و در برخي ديگر ضعيف و تيره؛ با اعتقاد راسخ ميتوان گفت كه چنين تغييري، اشكالي به تبديل ناپذيري فطرت وارد نميكند، تغيير فطرتي كه در آيات قرآن آمده اشاره به همين نوع است. جالب اينجاست كه تغيير بدين معنا به دست خود انسان و به اختيار خود او صورت ميگيرد، از جمله عواملي كه باعث تضعيف فطرت الهي ميشود، غفلت از وجود چنين نعمت بزرگ الهي است، علامة طباطبايي (ره) در ذيل آية سوم سورة روم ميفرمايد: «فكر هميشه ماندن در زمين و روي آوردن به دنيا و فرو رفتن بيش از حد در ماديات، فطرت انساني را به فراموشي ميافكند ولي تبيين حقايق ديني، او را متوجه فطرتش مينمايد».[5]2. ناسازگاري فطرت با گناهآن چه كه در اين بخش بايد مورد توجه قرار گيرد، ساختار وجود انسان است، وجود انسان، معجوني است از فطرت الهي و طبيعت حيواني كه هر كدام خواستههاي ويژة خود را دارد، انسان بر اساس فطرت الهي اش موجودي است خداشناس، خداجوي، دين طلب، عدالتخواه، ظلم ستيز و... ولي بر اساس طبيعت حيوانياش موجودي است شهوت پرست، خودخواه، و... بايد به ياد داشته باشيم كه اصل وجود اين دو جنبه، بدون اختيار در نهاد ما قرار داده شده است. امّا نقش آنها در مقام عمل چگونه است؟ اين سؤال مهمي است كه پاسخ به آن روشنگر مشكل ناسازگاري فطرت و گناه است. اگر بگوييم انسان در مقابل فطرت از خود هيچ نقشي ندارد و بايد بر اساس خداجويي كه در سرشت او نهاده شده است، عمل نمايد، در اين صورت ارتکاب گناه از وي توجيه ناپذير است و اگر بگوييم انسان در مقابل غرايز و طبيعت حيواني خود، اختياري ندارد، در آن صورت فطرت الهي بيفايده و اساساً بيمعنا و عبث است ولي خوشبختانه، نه اين است و نه آن، بلكه انسان در مقام عمل، كاملاً مختار است، نه تحت فرمان فطرت الهي است و نه مجبور طبيعت حيواني. خداوند ميفرمايد: «و هديناه النجدين؛ بلد / 10» ما راه حق و باطل و خير و شر را به انسان نشان داديم حال اين كه كدام راه را انتخاب نمايد، آزاد است.«از آن جا که انسان داراي دو جنبة آسماني و حيواني است كه هر يك او را به سوي خواستههاي خود ميكشاند در قرآن شريف دو دسته آيات وجود دارد: آياتي كه انسان را نكوهش ميكنند كه در واقع هشداري است به انسان تا خواستههاي طبيعي خود را تعديل كند و آياتي كه انسان را تكريم ميكند».[6]بنابراين فطرت الهي هرگز تغيير پذير نيست و بر اساس آفرينش اولي خود كاملاً شفاف ميباشد. امّا پيروي از خواستههاي نفساني اين چراغ پر فروغ را كم نور و ضعيف ميكند و پيامبران الهي براي زدودن گرد و غبار و بيدار كردن فطرت الهي برانگيخته ميشوند.[7]امّا منشأ گناهان آن جنبة حيواني است كه در وجود انسان نهفته شده است، و در عين حال خداوند راههاي اشباع درست آن را بيان فرموده است تا انسان آن را اصلاح نموده و از افراط و تفريط در آن خودداري نمايد، گمان نشود كه وجود غرايز و طبيعت حيواني، انسان را اجباراً وادار به گناه ميكند. بلكه انسان كاملاً اختيار دارد همان گونه كه در مقابل پيروي از فطرت يا مخالفت با آن اختيار داشت. پس فطرت الهي تبديل پذير نيست هر چند بر اثر گناهان تضعيف مي شوند.معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1. علي شيرواني، سرشت انسان، معاونت امور اساتيد و دروس معارف اسلامي، 1376.2. سيد محمود سياهپوش، آيين فطرت، امير كبير، 1363. .
سامانه پاسخگویی به سوالات و شبهات
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.