اجابت دعا /

تخمین زمان مطالعه: 18 دقیقه

۱:اگربدن قسمتی دردیاناراحت باشه میتوان دست روقسمت دردگذاشت آیة الکرسی خواندخوب شودیاچه سوره یاذکرخوب هست سریع اجابت بشه!۲: منظورازحدیث کساودعای نادعلی چی هست چه فضیلتی داره کدام مهمتره باذکرمنبع؟۳:من هم وسواس دارم هم شکاکم بیشترسرغسل ونمازسخته اعتنانکنم خدامیبخشه مثلانمازظهر۲بارخواند۴:من هم گناه میکنم هم ثواب کلی گفتم ولی احساس میکنم خداکم دوستمداره توجه به دعاحرفهام انگارنداره ازش کارخواستم به هردری زدم نشدحتی دوستانم خسته شدم دیگه!


الف. بر طبق روایات خواندن سوره مبارکه حمد برای شفای بیماری موثر و مورد سفارش است .جهت تسکین درد اگرسوره حمد 70 بار خوانده شود بسیار مفید و موثر است . در این باره در سخنی از امام باقر علیه السلام آمده است: هر کس سوره حمد و سوره توحید او را شفا ندهد هیچ چیز دیگری او را شفا نخواهد داد همه بیماری ها با این دو سوره درمان می شود.(1)هر کس که حضرت زهرا سلام الله و فرزندانش را دوست دارد و دچار بیماری تب شود سوره توحید را 1000 بار بخواند آنگاه خداوند را به حق فاطمه قسم دهد که شفا خواهد گرفت.(2)از امام صادق علیه السلام نقل شده است: هر کس سوره توحید را بر درد چشم بخوانند به قدرت خداوند دردش آرام می گیرد.(3)از امام باقر علیه السلام نقل شده: هر گاه احساس درد دندان کردی سوره حمد و توحید را بخوان در حالی که دست خود را بر موضع درد گذاشته ای و پس از ان ایه 88 سوره نمل را قرائت کن دردش ارام می گیرد.(4) (1) وسائل الشیعه، ج6، ص233(2) مکارم الاخلاق، ص366(3) تفسیرالبرهان، ج5، ص798(4) وسائل الشیعه، ج6، ص233ب. حدیث کسا1. فضیلت و اثر حدیث شریف کساء به نقل از رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم )در بـخـش نهایى حدیث شریف کساء که راوى آن حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هستند؛ آمده است که حضرت على(علیه السلام)، از رسول خدا( صلی الله علیه و آله ) پرسیدند: چه اثر و فضیلتى براى این واقعه از جانب خداوند قرار داده شده است؟ رسول خدا( صلی الله علیه و آله ) در پاسخ فرمودند: «قسم به آن‌که به حق، مرا به پیامبرى مبعوث کرد، این حدیث در مجلسى از مجالس اهل زمین که جمعى از دوستان و شیعیان ما در آن باشند، نقل نمى‌شود، مگر این‌که از جانب پروردگار عالم بر آن‌ها رحمت نازل مى‌شود و ملائکه بر آن جمع احاطه نموده و براى آن‌ها طلب مغفرت مى‌کنند و اگر در بین آن‌ها انـدوهـناک و غمگینى باشد، اندوه و غمش برطرف مى‌شود». امیر مؤمنان على(علیه السلام) پس از شنیدن این آثار و فضایل فرمودند: »به خدا سوگند! ما و شیعیانمان در دنیا و آخرت رستگار شدیم و سعادت یافتیم».2.متن حدیث شریف کساءبِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِبه نام خداوند بخشنده مهربانعَنْ فاطِمَهَ الزَّهْراَّءِ عَلَیْهَا السَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِاز فاطمه زهرا سلام اللّه علیها دختر رسول خدا صلى اللّه علیهوَآلِهِ قالَ سَمِعْتُ فاطِمَهَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَىَّ اَبى رَسُولُ اللَّهِ فىو آله ، جابر گوید شنیدم از فاطمه زهرا که فرمود: وارد شد بر من پدرم رسول خدا دربَعْضِ الاَْیّامِ فَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَهُ فَقُلْتُ عَلَیْکَ السَّلامُ قالَبعضى از روزها و فرمود: سلام بر تو اى فاطمه در پاسخش گفتم : بر تو باد سلام فرمود:اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً فَقُلْتُ لَهُ اُعیذُکَ بِاللَّهِ یا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِمن در بدنم سستى و ضعفى درک مى کنم ، گفتم : پناه مى دهم تو را به خدا اى پدرجان از سستى و ضعففَقَالَ یا فاطِمَهُ ایتینى بِالْکِساَّءِ الْیَمانى فَغَطّینى بِهِ فَاَتَیْتُهُ بِالْکِساَّءِفرمود: اى فاطمه بیاور برایم کساء یمانى را و مرا بدان بپوشان من کساء یمانى را برایش آوردمالْیَمانى فَغَطَّیْتُهُ بِهِ وَصِرْتُ اَنْظُرُ اِلَیْهِ وَاِذا وَجْهُهُ یَتَلاَْلَؤُ کَاَنَّهُ الْبَدْرُو او را بدان پوشاندم و هم چنان بدو مى نگریستم و در آن حال چهره اش مى درخشید همانند ماهفى لَیْلَهِ تَمامِهِ وَکَمالِهِ فَما کانَتْ اِلاّ ساعَهً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحَسَنِ قَدْشب چهارده پس ساعتى نگذشت که دیدم فرزندم حسن وارد شد واَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمّاهُ فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا قُرَّهَ عَیْنىگفت سلام بر تو اى مادر گفتم : بر تو باد سلام اى نور دیده اموَثَمَرَهَ فُؤ ادى فَقالَ یا اُمّاهُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَکِ راَّئِحَهً طَیِّبَهً کَاَنَّها راَّئِحَهُو میوه دلم گفت : مادرجان من در نزد تو بوى خوشى استشمام مى کنم گویا بوىجَدّى رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَاَقْبَلَ الْحَسَنُجدم رسول خدا است گفتم : آرى همانا جد تو در زیر کساء است پس حسن بطرفنَحْوَ الْکِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا جَدّاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَنْکساء رفت و گفت : سلام بر تو اى جد بزرگوار اى رسول خدا آیا به من اذن مى دهىاَدْخُلَ مَعَکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَقالَ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیاکه وارد شوم با تو در زیر کساء؟ فرمود: بر تو باد سلام اى فرزندم و اىصاحِبَ حَوْضى قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ مَعَهُ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَما کانَتْصاحب حوض من اذنت دادم پس حسن با آن جناب بزیر کساء رفتاِلاّ ساعَهً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحُسَیْنِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمّاهُساعتى نگذشت که فرزندم حسین وارد شد و گفت : سلام بر تو اى مادرفَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا قُرَّهَ عَیْنى وَثَمَرَهَ فُؤ ادى فَقالَگفتم : بر تو باد سلام اى فرزند من و اى نور دیده ام و میوه دلم فرمود:لى یا اُمّاهُ اِنّىَّ اَشَمُّ عِنْدَکِ راَّئِحَهً طَیِّبَهً کَاَنَّها راَّئِحَهُ جَدّى رَسُولِمادر جان من در نزد تو بوى خوشى استشمام مى کنم گویا بوى جدم رسولاللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّکَ وَاَخاکَ تَحْتَ الْکِساَّءِخدا (ص)است گفتم آرى همانا جد تو و برادرت در زیر کساء هستندفَدَنَى الْحُسَیْنُ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا جَدّاهُ اَلسَّلامُحسین نزدیک کساء رفته گفت : سلام بر تو اى جد بزرگوار، سلامعَلَیْکَ یا مَنِ اخْتارَهُ اللَّهُ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَکُونَ مَعَکُما تَحْتَ الْکِساَّءِبر تو اى کسى که خدا او را برگزید آیا به من اذن مى دهى که داخل شوم با شما در زیر کساءفَقالَ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا شافِعَ اُمَّتى قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَفرمود: و بر تو باد سلام اى فرزندم و اى شفاعت کننده امتم به تو اذن دادم پس او نیز بامَعَهُما تَحْتَ الْکِساَّءِ فَاَقْبَلَ عِنْدَ ذلِکَ اَبُوالْحَسَنِ عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِبٍآن دو در زیر کساء وارد شد در این هنگام ابوالحسن على بن ابیطالب وارد شدوَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَبَاو فرمود سلام بر تو اى دختر رسول خدا گفتم : و بر تو باد سلام اى اباالْحَسَنِ وَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ فَقالَ یا فاطِمَهُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَکِ رائِحَهًالحسن و اى امیر مؤ منان فرمود: اى فاطمه من بوى خوشى نزد تو استشمام مى کنمطَیِّبَهً کَاَنَّها راَّئِحَهُ اَخى وَابْنِ عَمّى رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ ها هُوَ مَعَگویا بوى برادرم و پسر عمویم رسول خدا است ؟ گفتم : آرى این او است کهوَلَدَیْکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَاَقْبَلَ عَلِىُّ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَبا دو فرزندت در زیر کساء هستند پس على نیز بطرف کساء رفت و گفت سلام بر تویا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَکُونَ مَعَکُمْ تَحْتَ الْکِساَّءِ قالَ لَهُ وَعَلَیْکَاى رسول خدا آیا اذن مى دهى که من نیز با شما در زیر کساء باشم رسول خدا به او فرمود: و بر توالسَّلامُ یا اَخى یا وَصِیّى وَخَلیفَتى وَصاحِبَ لِواَّئى قَدْ اَذِنْتُ لَکَباد سلام اى برادر من و اى وصى و خلیفه و پرچمدار من به تو اذن دادمفَدَخَلَ عَلِىُّ تَحْتَ الْکِساَّءِ ثُمَّ اَتَیْتُ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقُلْتُ اَلسَّلامُپس على نیز وارد در زیر کساء شد، در این هنگام من نیز بطرف کساء رفتم و عرض کردم سلامعَلَیْکَ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَن اَکُونَ مَعَکُمْ تَحْتَ الْکِساَّءِبر تو اى پدرجان اى رسول خدا آیا به من هم اذن مى دهى که با شما در زیر کساء باشم ؟قالَ وَعَلَیْکِ السَّلامُ یا بِنْتى وَیا بَضْعَتى قَدْ اَذِنْتُ لَکِ فَدَخَلْتُ تَحْتَفرمود: و بر تو باد سلام اى دخترم و اى پاره تنم به تو هم اذن دادم ، پس من نیز به زیرالْکِساَّءِ فَلَمَّا اکْتَمَلْنا جَمیعاً تَحْتَ الْکِساَّءِ اَخَذَ اَبى رَسُولُ اللَّهِکساء رفتم ، و چون همگى در زیر کساء جمع شدیم پدرم رسول خدابِطَرَفَىِ الْکِساَّءِ وَاَوْمَئَ بِیَدِهِ الْیُمْنى اِلَى السَّماَّءِ وَقالَ اَللّهُمَّ اِنَّدو طرف کساء را گرفت و با دست راست بسوى آسمان اشاره کرد و فرمود: خدایاهؤُلاَّءِ اَهْلُ بَیْتى وَخاَّصَّتى وَحاَّمَّتى لَحْمُهُمْ لَحْمى وَدَمُهُمْ دَمىاینانند خاندان من و خواص ونزدیکانم گوشتشان گوشت من و خونشان خون من استیُؤْلِمُنى ما یُؤْلِمُهُمْ وَیَحْزُنُنى ما یَحْزُنُهُمْ اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَهُمْمى آزارد مرا هرچه ایشان را بیازارد وبه اندوه مى اندازد مراهرچه ایشان را به اندوه در آورد من در جنگم با هر که با ایشان بجنگدوَسِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُمْ وَمُحِبُّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ اِنَّهُمْو در صلحم با هر که با ایشان درصلح است ودشمنم باهرکس که با ایشان دشمنى کند و دوستم با هر کس که ایشان را دوست داردمِنّى وَ اَنَا مِنْهُمْ فَاجْعَلْ صَلَواتِکَ وَبَرَکاتِکَ وَرَحْمَتَکَ وَغُفْرانَکَاینان از منند و من از ایشانم پس بفرست درودهاى خود و برکتهایت و مهرت و آمرزشتوَرِضْوانَکَ عَلَىَّ وَعَلَیْهِمْ وَاَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهیراًو خوشنودیت را بر من و بر ایشان و دور کن از ایشان پلیدى را و پاکیزه شان کن بخوبىفَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یا مَلاَّئِکَتى وَیا سُکّانَ سَمو اتى اِنّى ما خَلَقْتُپس خداى عزوجل فرمود: اى فرشتگان من و اى ساکنان آسمانهایم براستى که من نیافریدمسَماَّءً مَبْنِیَّهً وَلا اَرْضاً مَدْحِیَّهً وَلا قَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضِیَّئَهً وَلاآسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نهفَلَکاً یَدُورُ وَلا بَحْراً یَجْرى وَلا فُلْکاً یَسْرى اِلاّ فى مَحَبَّهِ هؤُلاَّءِفلک چرخان و نه دریاى روان و نه کشتى در جریان را مگر بخاطر دوستى اینالْخَمْسَهِ الَّذینَ هُمْ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَقالَ الاَْمینُ جِبْراَّئیلُ یا رَبِّ وَمَنْپنج تن اینان که در زیر کسایند پس جبرئیل امین عرض کرد: پروردگارا کیانندتَحْتَ الْکِساَّءِ فَقالَ عَزَّوَجَلَّ هُمْ اَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّهِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَهِدر زیر کساء؟ خداى عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و کان رسالتند:هُمْ فاطِمَهُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها فَقالَ جِبْراَّئیلُ یا رَبِّ اَتَاْذَنُ لى اَنْآنان فاطمه است و پدرش و شوهر و دو فرزندش جبرئیل عرض کرد: پروردگارا آیا به من هم اذن مى دهىاَهْبِطَ اِلَى الاَْرْضِ لاَِکُونَ مَعَهُمْ سادِساً فَقالَ اللَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَکَکه به زمین فرود آیم تا ششمین آنها باشم خدا فرمود: آرى به تو اذن دادمفَهَبَطَ الاَْمینُ جِبْراَّئیلُ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللَّهِ الْعَلِىُّپس جبرئیل امین به زمین آمد و گفت : سلام بر تو اى رسول خدا، (پروردگار) علىّالاَْعْلى یُقْرِئُکَ السَّلامَ وَیَخُصُّکَ بِالتَّحِیَّهِ وَالاِْکْرامِ وَیَقُولُ لَکَاعلى سلامت مى رساند و تو را به تحیت و اکرام مخصوص داشته و مى فرماید:وَعِزَّتى وَجَلالى اِنّى ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِیَّهً وَلا اَرْضاً مَدْحِیَّهً وَلابه عزت و جلالم سوگند که من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نهقَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضَّیئَهً وَلا فَلَکاً یَدُورُ وَلا بَحْراً یَجْرى وَلاماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه دریاى روان و نه کشتى درفُلْکاً یَسْرى اِلاّ لاَِجْلِکُمْ وَمَحَبَّتِکُمْ وَقَدْ اَذِنَ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَکُمْجریان را مگر براى خاطر شما و محبت و دوستى شما و به من نیز اذن داده است که با شمافَهَلْ تَاْذَنُ لى یا رَسُولَ اللَّهِ فَقالَ رَسُولُ اللَّهِ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یادر زیر کساء باشم پس آیا تو هم اى رسول خدا اذنم مى دهى ؟ رسول خدا(ص ) فرمود و بر تو باد سلام اىاَمینَ وَحْىِ اللَّهِ اِنَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ جِبْراَّئیلُ مَعَنا تَحْتَامین وحى خدا آرى به تو هم اذن دادم پس جبرئیل با ما وارد در زیرالْکِساَّءِ فَقالَ لاَِبى اِنَّ اللَّهَ قَدْ اَوْحى اِلَیْکُمْ یَقُولُ اِنَّما یُریدُ اللَّهُکساء شد و به پدرم گفت : همانا خداوند بسوى شما وحى کرده و مى فرماید: ((حقیقت این است که خدا مى خواهدلِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً فَقالَ عَلِىُّ لاَِبىپلیدى (و ناپاکى ) را از شما خاندان ببرد و پاکیزه کند شما را پاکیزگى کامل )) على علیه السلام به پدرم گفت :یا رَسُولَ اللَّهِ اَخْبِرْنى ما لِجُلُوسِنا هذا تَحْتَ الْکِساَّءِ مِنَ الْفَضْلِ عِنْدَاى رسول خدا به من بگو این جلوس (و نشستن ) ما در زیر کساء چه فضیلتى (و چه شرافتى ) نزداللَّهِ فَقالَ النَّبِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَاصْطَفانى بِالرِّسالَهِ نَجِیّاًخدا دارد؟ پیغمبر(ص ) فرمود: سوگند بدان خدائى که مرا به حق به پیامبرى برانگیخت و به رسالت و نجات دادن (خلق )ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَْرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْبرگزید که ذکر نشود این خبر (و سرگذشت ) ما در انجمن و محفلى از محافل مردم زمین که در آن گروهى ازشَیعَتِنا وَمُحِبّینا اِلاّ وَنَزَلَتْ عَلَیْهِمُ الرَّحْمَهُ وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَّئِکَهُشیعیان و دوستان ما باشند جز آنکه نازل شود بر ایشان رحمت (حق ) و فرا گیرند ایشان را فرشتگانوَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلى اَنْ یَتَفَرَّقُوا فَقالَ عَلِىُّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَفازَ شیعَتُناو براى آنها آمرزش خواهند تا آنگاه که از دور هم پراکنده شوند، على (که این فضیلت را شنید) فرمود: با این ترتیب به خدا سوگند ماوَرَبِّ الْکَعْبَهِ فَقالَ النَّبِىُّ ثانِیاً یا عَلِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِیّاًرستگار شدیم و سوگند به پروردگار کعبه که شیعیان ما نیز رستگار شدند، دوباره پیغمبر فرمود: اى على سوگند بدانکه مرا بحق به نبوتوَاصْطَفانى بِالرِّسالَهِ نَجِیّاً ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِبرانگیخت و به رسالت و نجات دادن (خلق ) برگزید ذکر نشود این خبر (و سرگذشت ) ما درانجمن ومحفلى از محافلاَهْلِ الاَْرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَمُحِبّینا وَفیهِمْ مَهْمُومٌ اِلاّمردم زمین که در آن گروهى از شیعیان و دوستان ما باشند و در میان آنها اندوهناکى باشد جزوَفَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ وَلا مَغْمُومٌ اِلاّ وَکَشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ وَلا طالِبُ حاجَهٍ اِلاّآنکه خدا اندوهش را برطرف کند و نه غمناکى جز آنکه خدا غمش را بگشاید و نه حاجتخواهى باشد جز آنکهوَقَضَى اللّهُ حاجَتَهُ فَقالَ عَلِىُّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَسُعِدْنا وَکَذلِکَخدا حاجتش را برآورد، على گفت : بدین ترتیب به خدا سوگند ما کامیاب و سعادتمند شدیم و هم چنینشیعَتُنا فازُوا وَسُعِدُوا فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ وَرَبِّ الْکَعْبَهسوگند به پروردگار کعبه که شیعیان ما نیز رستگار شدند.ج. دعای ناد علی سند معتبری برای این ختم یافت نشد. در کتاب مستدرک الوسائل تألیف حاجی نوری می گوید: به خط مرحوم شهید نوشته ای دیدم که خواندن این دو بیت برای پیدا شدن گمشده خوب است و به امام معصوم هم اسناد نشده است.همچنین در بحار از شرح دیوان منسوب به امیرالمؤمنین(ع) میبدی نقل شده که هاتفی در روز احد این دو بیت شعر را برای پیامبر خواند.قابل ذکر است نقل میبدی دارای سند نمی باشد، علاوه بر این که میبدی شافعی مذهب و از اهل سنت می باشد. بنابراین، این ختم دارای سند به ائمه معصومین(ع) نمی باشد. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 4/10580)د. کسی که زیاد دچار شک می شود از نظر شرعی نباید به شک خود اعتنا کند و اگر در انجام عملی مانند غسل و یا صحت ان شک کرد باید بنا را بر انجام دادن و صحیح بودن عمل بگذارد و به طور کلی به شک خود اعتنا نکند .ه. علت عدم استجابت دعا در آیاتی از قرآن به بندگان وعده داده شده است در صورتی که خدا را بخوانید و دعا کنید ، دعایتان مستجاب است. اما با مراجعه به همین آیات متوجه می شویم که دعای مستجاب دارای چند شرط است .که اگر این شروط رعایت شود حتما دعا ، مستجاب می شود. در ادامه به بررسی این شروط می پردازیم.وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ ....﴿1﴾ پروردگارتان فرمود مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم ....وَ إِذَا سأَلَک عِبَادِى عَنى فَإِنى قَرِیبٌ أُجِیب دَعْوَةَ الدَّاع إِذَا دَعَانِ فَلْیَستَجِیبُوا لى وَ لْیُؤْمِنُوا بى لَعَلَّهُمْ یَرْشدُونَ (2) و چون بندگان من از تو سراغ مرا مى گیرند بدانند که من نزدیکم و دعوت دعاکنندگان را اجابت مى کنم البته در صورتى که مرا بخوانند پس باید که آنان نیز دعوت مرا اجابت نموده و باید به من ایمان آورند تا شاید رشد یابند.در این آیات چند شرط مهم برای استجابت دعا آورده شده است که در صورتی که این شروط رعایت شود حتما دعا مستجاب می شود.1. دعا باید حقیقتا دعا باشد نه مجازا : جمله : (اذا دعان ) نیز همین را مى فهماند، که وعده اجابت هر چند مطلق و بى قید و شرط است ، اما این شرط را دارد که داعى حقیقتا دعا کند، و علم غریزى و فطریش منشاء خواسته اش باشد، و خلاصه قلبش با زبانش موافق باشد، چون دعاى حقیقى آن دعائى است که قبل از زبان سر، زبان قلب و فطرت که دروغ در کارش نیست آن را بخواهد نه تنها زبان سر، که به هر طرف مى چرخد، به دروغ و راست و شوخى و جدى و حقیقت و مجاز.(3)2. فقط از خدا طلب حاجت شود.گاهی دعا، دعاى واقعى هست ، لیکن در دعا خدا را نمى خواند، به این معنا که به زبان از خدا مسئلت مى کند، ولى در دل همه امیدش به اسباب عادى یا امور وهمى است ، امورى که توهم کرده در زندگى او مؤ ثرند.پس در چنین دعائى شرط دوم (اذا دعان ، در صورتى که مرا بخواند) وجود ندارد، چون دعاى خالص براى خداى سبحان نیست ، و در حقیقت خدا را نخوانده چون آن خدائى دعا را مستجاب مى کند که شریک ندارد، و خدائى که کارها را با شرکت اسباب و اوهام انجام مى دهد، او خداى پاسخگوى دعا نیست. (4)بنابراین ؛ خدا وقتى دعا را مستجاب مى کند که داعى ، به راستى او را بخواند، نه اینکه در دعا رو به خدا کند و دل به اسباب ظاهرى داشته باشد و این وقتى صورت مى گیرد که امید داعى از همه اسباب ظاهرى قطع شده باشد، یعنى بداند که دیگر هیچ کس و هیچ چیز نمى تواند گره از کارش بگشاید، آن وقت است که دست و دلش با هم متوجه خدا مى شود و در غیر این صورت همانطور که گفتیم غیر خدا را مى خواند.(5)تذکر مهم : توسل به ائمه منافاتی با این شرط ندارد زیرا ما ایشان را مستقل در اجابت دعا نمی دانیم بلکه واسطه بین خود و خدا قرار می دهیم.3.مضطر بودن دعا کننده : أَمَّن یجِیب الْمُضطرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یَکْشِف السوءَ .... (6)یا آن که درمانده ، وقتى که او را بخواند اجابتش کند و محنت از او بر دارد....دعا در مورد نارسائیهاى قدرت ما است ، نه در مورد توانائى و قدرت ، و به عبارت دیگر دعاى مستجاب دعائى است که به مضمون امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء(سوره نمل آیه 62) به هنگام اضطرار و عقیم ماندن تمام تلاشها و کوششها انجام گیرد، روشن مى شود که مفهوم دعا درخواست فراهم شدن اسباب و عواملى است که از دائره قدرت انسان بیرون باشد آن هم از کسى که قدرتش بی پایان و هر امرى براى او آسان است .(7)البته شرط سوم را می توان به شروط قبل هم برگرداند.در حال اضطرار ، دعا ، دعای واقعی است زیرا در حال اضطرار، دعاى داعى از حقیقت برخوردار است و دیگر گزاف و بیهوده نیست ، چون تا آدمى بیچاره و درمانده نشود، دعاهایش آن واقعیت و حقیقت را که در حال اضطرار واجد است ندارد، و این خیلى روشن است .(8)در حال اضطرار فقط از خدا ، طلب حاجت می شود.در این آیه مخصوصا روى عنوان مضطر تکیه شده است ، به این دلیل که یکى از شرائط اجابت دعا آن است که انسان چشم از عالم اسباب بکلى برگیرد و تمام قلب و روحش را در اختیار خدا قرار دهد، همه چیز را از آن او بداند و حل هر مشکلى را به دست او ببیند، و این درک و دید در حال اضطرار دست مى دهد.(9)موانع استجابت دعا:غیر ازشرایط فوق که در استجابت دعا نقش دارند با رجوع به روایات شرایط و موانع دیگری را هم می توان شمرد . برخی از موانع استجابت دعا عبارتند از (10):1.دست کشیدن از تلاش و اکتفا به دعا2. گناهان از موانع مهم است:بسیارى از گناهان، سبب عدم استجابت دعا مى شود. در روایتى امام على(علیه السلام) در پاسخ به مردى که گفت دعاى ما به اجابت نمى رسد، فرمود: «چگونه دعایتان به اجابت برسد، در حالى که راه هاى آن را مسدود ساخته اید! اعمالتان را اصلاح کنید، درونتان را خالص گردانید، امر به معروف و نهى از منکر کنید، آنگاه خداوند دعایتان را به اجابت مى رساند».(11)3. دعا بر ضد مؤمنان و دوستان:اگر کسى برضد مؤمنى و دوستى دعا کند (نفرین نماید) و بدون جهت و ظالمانه، از خداوند بد او را بخواهد، دعایش به اجابت نمى رسد.(12)4. دعا فقط در دشواری ها:در روایات آمده است: اگر بخواهى در مشکلات و دشواریها خداوند دعایت را به اجابت برساند، در آسودگى و خوشى، خدا را فراموش مکن و فراوان دعا کن!.(13)5. غذاهاى حرام و ناپاک:در روایت آمده است: «آن کسى که مى خواهد، دعایش به اجابت برسد، باید از راه حلال کسب درآمد کند»(14)تذکر1: دعایی که شرایط فوق در آن رعایت شود حتما مستجاب است و برآورده می شود.اما باید توجه کرد که هر دعایی که شرایط فوق در آن رعایت شود حتما اقتضای اجابت دارد ولی عملی شدن و تحقق خارجی آن بستگی به وجود سایر اقتضائات و علت ها و شرایط دیگری دارد که در تحقق خارجی آن دخیل هستند.تذکر2:هیچ دعایی بی اثر نیست . یقینا هر دعایی که از قلبی پاک برخیزد و شرایط و آداب آن رعایت شود ، اجابت خواهد شد، اما چگونه، چه وقت،کجا، با چه کیفیت و در چه حالت و... سخن بسیار است.ضمنا باید توجه کرد که ، استجابت دعا همیشه به معنای برآورده شدن خواسته نیست. بر آورده شدن خواسته تنها یک نوع از استجابت است.---------------------------------1. غافر/۶۰.2. بقره/186.3. ترجمه تفسیر المیزان ،ج 2 ،ص 45.4. ترجمه تفسیر المیزان ،ج2 ،ص 46.5. ترجمه تفسیر المیزان ،ج 15 ،ص 545.6. نمل/62.7. تفسیر نمونه ، جلد1، صفحه 642.8. ترجمه تفسیر المیزان ،ج 15 ،ص 545.9. تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 521-520.10. منبع :آیة الله مکارم شیرازی، مفاتیح نوین ،پیشگفتار،موانع استجابت دعا.11. بحارالانوار، ج 90، ص 377، ح 17.12.بحارالانوار، ج90، ص 378، ح 21.13. وسائل الشیعه، ج 4، ص 1096، باب 9 از ابواب الدعاء.14.بحارالانوار، ج 90، ص 358 و 373. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image