آداب و احکام زیارت  /

تخمین زمان مطالعه: 89 دقیقه

آداب و احکام زیارت


           آداب و احکام زیارت   (گروه اخلاق و عرفان)       نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها معاونت مطالعات راهبردى ـ اداره مشاوره و پاسخ عنوان و نام پدیدآور : آداب و احکام زیارت / تدوین گروه اخلاق و عرفان [نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها، معاونت مطالعات راهبردى - اداره مشاوره وپاسخ]. مشخصات نشر : قم: نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها، دفتر نشر معارف، 1389. مشخصات ظاهرى : 96 ص. شابک : 000/11 ریال :5-265-531-964-978 وضعیت فهرست نویسى : فیپا   موضوع : زیارت -- آداب و رسوم موضوع : فقه جعفرى -- رساله عملیه -- پرسش  ها و پاسخ ها شناسه افزوده : نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها. معاونت مطالعات راهبردى. اداره مشاوره و پاسخ. گروه اخلاق و عرفان شناسه افزوده : نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها. دفتر نشر معارف شناسه افزوده : نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها. معاونت مطالعات راهبردى. اداره مشاوره و پاسخ رده بندى کنگره :  1389  44آ/262BP رده بندى دیویى : 76/297 شماره کتابشناسى ملى : 1989993 تنظیم و نظارت : ···  نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها معاونت مطالعات راهبردى ـ اداره مشاوره و پاسخ تدوین : ···  گروه اخلاق و عرفان تایپ و صفحه آرایى : ···  طالب بخشایش انتشارات : ···  دفتر نشر معارف نوبت چاپ : ···  اول، پاییز 89 تیراژ : ···  5000 جلد قیمت : ···  1100 تومان شابک : ···  5-265-531-964-978 «کلیه حقوق براى ناشر محفوظ است» مراکز پخش: قم: معاونت مطالعات راهبردى نهاد، تلفن 2904440 قم: خیابان شهدا، کوچه 32، پلاک 3، تلفن و نمابر: 7744616 فروشگاه قم: خ شهدا، روبه روى دفتر رهبرى، تلفن 7735451 نمابر 7742757 فروشگاه تهران: خ انقلاب، چهارراه کالج، جنب بانک ملت، پ 715 تلفن 88911212 نشانى اینترنت :www.nashremaaref.ir پست الکترونیک : info@porseman.org       فهرست مطالب مقدمه··· 9 پیشینه زیارت آداب سفر··· 13 تاریخ زیارت··· 16 زیارت در قرآن··· 18 زیارت در سنّت نبوى (صلی الله علیه وآله) ··· 20 فلسفه زیارت··· 23 دیدگاه آیه اللّه  بهجت(ره)··· 25 فوائد زیارت··· 27 تبرک جویى··· 30 زیارت امامان (علیهماالسلام)  آداب زیارت··· 33 چگونگى زیارت··· 37 تجدید عهد و پیمان··· 39 اذن دخول··· 39 ادب و تشرّف··· 40 احترام به زائر··· 42 بیانى کوتاه در شناخت حضرت ثامن الحجج (علیه السلام) ··· 43 فضلیت زیارت ثامن الحجج (علیه السلام) ··· 44 احادیث امام رضا (علیه السلام) ··· 48 کرامات امام رضا (علیه السلام) ··· 51 خاطره آیه اللّه  حسن زاده آملى··· 51 خاطره آیه اللّه  مجتهد شبسترى··· 53 خاطره آیه اللّه  وحید خراسانى··· 54 خاطره آیه اللّه  علم الهدى··· 55 خاطره حجه الاسلام والمسلمین قرائتى··· 56 خاطره حجه الاسلام والمسلمین فردوسى پور··· 58 خاطره حجه الاسلام والمسلمین راشد یزدى··· 58 خاطرات آیه اللّه  بهجت(ره)··· 60 بیانى کوتاه در شناخت حضرت معصومه (علیهاالسلام) ··· 64 نسب حضرت معصومه (علیهاالسلام) ··· 64 امام رضا (علیه السلام)  و حضرت معصومه (علیهاالسلام) ··· 65 رحلت حضرت معصومه (علیهاالسلام) ··· 66 زیارتنامه مأثور··· 67 شباهت زیارت حضرت معصومه (علیهاالسلام)  با امام رضا (علیه السلام) ··· 69 امامزادگان حرم حضرت معصومه (علیهاالسلام) ··· 70 مختصرى از مسجد مقدس جمکران··· 72 تاریخچه مسجد··· 72 کیفیت نماز تحیّت مسجد··· 73 کیفیت نماز امام زمان(عج)··· 73 احکام زیارت شرایط قصر نماز··· 77 سفر اتفاقى کثیرالسفر··· 78 انصراف قصد ده روز··· 79 سفر اطراف شهر··· 79 مسافرت قبل از ظهر··· 82 روزه در سفر··· 82 نذر روزه··· 83 اجازه همسر··· 84 اجازه پدر··· 84 اجازه دوران عقد··· 85 اجازه دیدار والدین··· 86 حیض در سفر··· 87 گلزار شهدا··· 87 حسینیه··· 88 سرداب مسجد··· 88 حرم امامزادگان··· 88 رواق هاى حرم··· 89 حرم امامان (علیهم السلام) ··· 89 خواندن دعاى کمیل··· 90 غسل زیارت··· 91 غسل در سفر··· 92 مسافرت در رمضان··· 93 کتابنامه··· 94     مقدمه نسل جوان و فرهیختگان دانش و تلاش، همگى خواهان «خوب»ها و «خوبى»هایند و در پى آنانند که ایمان و پاکى درون را با صفا و صمیمیت برون هم نوا سازند، به طورى که زندگى فردى شان بر پایه آراستگى و وارستگى استوار گردد و زندگى اجتماعى شان براساس درستى و راستى شکل بگیرد . در این میان دانشگاهیان عزیز آینه تمام نماى فرهنگ و دانش جامعه اند و پیشرفت تمدن بشرى بر تارُک ایشان مُهر زده شده است. از این رو تقویت بنیان هاى اعتقادى و کمک به رشد و بالندگى روحیه معنوى شان از مهمترین وظایف نهادهاى فرهنگى جامعه است . اداره مشاوره و پاسخ نیز محفل انسى فراهم آورده تا استادان حوزه و دانشگاه و صاحبان دانش و قلم، گرد هم آیند و آموزه هاى برگرفته از وحى الهى و تجربه و دانش بزرگان جامعه بشرى را به رشته تحریر در آورند و در اختیار جوانان تشنه علم و معنویت و شیفتگان همّت و خدمت قرار دهد .  در میان آثار نوشتارى، قالب پرسش و پاسخ از جذاب ترین و تأثیرگذارترین است و روح گفت وگوى زنده بیشتر در آن نمایان است. آنچه پیش رو دارید برگزیده اى از آداب و احکام زیارت است که توسط گروه اخلاق و عرفان اداره مشاوره و پاسخ تدوین و بخش احکام، توسط حجه الاسلام والمسلمین سید مجتبى حسینى(زیدعزّه) تهیه شده است. برآنیم با توفیق خداوند، به تدریج، مجموعه هایى از این دست، تقدیم شما خوبان کنیم . پیشنهادها و انتقادهاى سازنده شما، راهنماى ما در ارائه خدمات فرهنگى هرچه شایسته تر و پربارتر خواهد بود . در پایان از تلاش هاى مخلصانه تدوین کنندگان محترم و مجموعه همکاران اداره مشاوره و پاسخ، به خصوص حجه الاسلام والمسلمین جناب آقاى صالح قنادى(زیدعزّه) که در بازپژوهى و آماده سازى این اثر تلاش کرده اند، تشکر و قدردانى مى شود و دوام توفیقات این عزیزان را در جهت خدمت بیشتر به مکتب اهل بیت (علیهم السلام)  و ارتقاء فرهنگ دینى جامعه به ویژه دانشگاهیان از خداوند متعال مسألت داریم .        پیشینه زیارت   آداب سفر: دین مبین اسلام داراى آیینى است که آداب اجتماعى و سلوک با مردم را در قالب اخلاقى و رفتار اجتماعى به مسلمانان توصیه مى کند. از جمله این تعالیم آداب سفر است و ما مختصرا به گوشه هایى از آن اشاره مى کنیم: 1. صدقه دادن که در مجامع روایى، ائمه اطهار (علیهماالسلام) فرموده اند: امام صادق (صلی الله علیه وآله) : «افتتح سفرک بالصدقة»[1]؛ «سفرت را با صدقه شروع کن». و نیز «الصدقة تدفع البلاء»[2]؛ «صدقه بلاها را دفع مى کند». 2. گفتن بسم اللّه  هنگام سوار شدن به وسیله نقلیه. 3. خواندن آیة الکرسى؛ «اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی اْلأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذى یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاّ بِما شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ وَ لا یَؤدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظیمُ. لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطّاغُوتِ وَ یُؤمِنْ بِاللّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ. اللّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤهُمُ الطّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ»[3]. 4. خواندن این جملات از آیات کریمه قرآن جهت حفظ وسیله نقلیه؛ «لِتَسْتَوُوا عَلى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْکُرُوا نِعْمَةَ رَبِّکُمْ إِذَا اسْتَوَیْتُمْ عَلَیْهِ وَ تَقُولُوا سُبْحانَ الَّذى سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما کُنّا لَهُ مُقْرِنینَ»[4]. 5. کمک و یارى همسفران، این وظیفه اجتماعى آن قدر مهم است که در روایت در فضیلت این کار آمده است که: حضرت زین العابدین (علیه السلام) ؛ با اشخاص مختلف و ناآشنا سفر مى کرد تا بتواند به آن ها یارى و اعانت کند. 6. مراقبت کند که همسفر او به زحمت و سختى نیافتد و شخصى را براى سفر انتخاب کند که چون او بتواند خرج کند تا از این بابت شرمنده نگردد. 7. با همسفران به خوشخویى و سازش رفتار کند و زحمت و رنج شان را تحمل نماید. 8. دقت و مواظبت بر انجام واجبات، مخصوصا نمازهاى روزانه و ترک محرمات به خصوص غیبت کردن. 9. لقمان حکیم به فرزندش امر مى کند که به هنگام سفر، در هر کارى با همسفران خود هماهنگى داشته باشد و براى تصمیمات مختلف با آنان مشورت نماید و با لبخند و سعه صدر با یکدیگر برخورد کنند.[5] 10. «فبذل الزاد قلة الخلاف على من صحبک و کثرة ذکر اللّه  حسن الخلق المزاح فى غیر المعاصى»[6]؛ «از آنچه به همراه دارید دوستان را بى بهره نسازید و دشوارى و تلخى هاى سفر را بازگو نکنید و مزاح و خوشرویى را فراموش نکنید». 11. هرگز در مسافرت چیزى را به فال بد نگیرید. 12. در انتهاى سفر سوغاتى هر چند اندک براى دوستان و آشنایان در نظر بگیرید.   تاریخ زیارت : زیارت رسمى است دیرینه و متداول میان اقوام مختلف و در همه ادیان و مذاهب وجود داشته و دارد. فقط شکل آن و اماکن و اشخاص فرق مى کند. اگرچه زیارت در اسلام با آنچه در بوداییان، زرتشتیان و مسیحیان مى گذرد از نظر محتوایى و روش تفاوت هاى بنیادین دارد لکن چون برانگیخته از فطرت آدمى است و به انگیزه اى درونى انجام مى گیرد، گستره اى به وسعت تمام اقوام و ادیان دارد. در بررسى اجمالى تاریخ زیارت از هزارسال پیش از میلاد حضرت مسیح به زیارتگاه ها و اماکن مقدسى بر مى خوریم که اقوام آشور و بابل در شهرهاى «اور، سوسا، نى پور، آنسا» داشتند. زیارت در مذهب هندو از قدمتى تاریخى برخوردار است و براى آن آدابى همچون شستشوى بدن قبل از زیارت و عطرآگین کردن خود و پوشش براى زنان و ... مقرر است. بزرگترین معابد و زیارتگاه هاى هندوها در شهر بنارس میلیون ها زائر را به سوى خود جلب مى کند. در شهر (امریت سر) که معبد طلائى معروف در آن وجود دارد تشریفات زیارت دیدنى است. با این که گسترش و عمومیت زیارت و زیارتگاه هاى قدیمى در کشورهاى آسیایى مانند چین، تبت، سیلان، هند، برمه، کره و ایران و ... حکایت از عمق و ریشه دار بودن این سنّت در مشرق زمین مى کند، اما باید دانست اختصاص به نژاد و یا سرزمینى خاص ندارد. زیرا یکى از آداب مهم مذهب در مسیحیت هم، زیارت اماکن مقدسه مى باشد. اولین زیارتگاه مسیحیان فلسطین بود. و در شهرهاى اروپا قبرهاى قدیسین به صورت زیارتگاه مطرح است. در قرون وسطى کاروان هاى عظیمى از قلب اروپا براى زیارت بیت المقدس به راه مى افتادند و به شدائد و مشکلات زیادى طى طریق مى کردند تا خود را به اورشلیم برسانند. رُم نیز بعد از بیت المقدس بزرگترین زیارتگاه ها را در خود جاى داده و زائران با نذر و نیاز و دعا به آنجا مى روند. زیارت در بین اهل سنّت نیز رواج دارد و فقهاى مذاهب اربعه اهل سنّت زیارت قبر نبىّ معظم اسلام (صلی الله علیه وآله)  را از افضل مستحبّات مى دانند.   زیارت در قرآن: از آنجا که در قرآن مجید آمده است: «وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ»[7] و هر آنچه براى پرورش و تربیت انسان لازم باشد بیان مى کند؛ به بررسى کوتاه پیرامون زیارت در آن مى پردازیم و به اشاراتى از آن بسنده مى کنیم. «وَ لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَدًا وَ لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ إِنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ»[8]؛ «هرگز بر هیچ مرده اى از آنان، نماز نخوان و برکنار قبرش (براى دعا و طلب آمرزش) نایست، چرا که آنان به خدا و رسولش کافر شدند و در حال فسق از دنیا رفته اند». این آیه دلالت بر مشروعیت زیارت مى کند. سنّت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله)  آن بود که بر جنازه مردگان نماز مى خواند و بر سر مزارشان مى ایستاد و برایشان دعا و طلب مغفرت مى کرد. لذا در این آیه نسبت به این عمل در خصوص کفار و منافقین نهى شده است. «وَ کَذلِکَ أَعْثَرْنا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السّاعَةَ لا رَیْبَ فیها إِذْ یَتَنازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذینَ غَلَبُوا عَلى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِدًا»[9]؛ «و این چنین مردم را متوجه حال آن ها (اصحاب کهف که به صورت معجزه 309 سال در خواب بودند و سپس بیدار شدند و بعد از مدتى از خداوند تقاضاى مرگ کردند) کردیم، تا بدانند که وعده خداوند (در مورد رستاخیز) حق است، و در پایان جهان و قیام قیامت شکى نیست، در آن هنگام که میان خود درباره کار خویش نزاع داشتند، گروهى مى گفتند بنایى بر آنان بسازید (تا براى همیشه از نظر پنهان شوند و از آن ها سخن نگویید که) پروردگارشان از وضع آنها آگاه تر است ولى آن ها که از رازشان آگاهى یافتند (و آن را معجزه اى بر رستاخیز دیدند) گفتند ما مسجدى در کنار (مدفن) آن ها مى سازیم. (تا خاطره آنان فراموش نشود و مورد زیارت قرار گیرند)». معلوم مى شود بعد از فوت اصحاب کهف مردم به زیارت آن قبور آمدند و به همین جهت بنا و مسجدى ساختند، و خداوند بعد از این داستان از چنین عملى نهى نفرموده است. حتى با جمله «غلبوا على امرهم» ایشان را مورد تأیید قرار داده است.[10] به علاوه این آیات کریمه بر جواز و مشروعیت ساختن مساجد و اماکن متبرکه نزد قبور اولیاى الهى و بزرگان را دلالت مى کند.   زیارت در سنت نبوى (صلی الله علیه وآله)  : پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)  که وظیفه هدایت و تزکیه را به عهده دارد، خود پایه گذار زیارت قبور مؤمنین است. او که «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى. إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحى»[11] است و گفتار او براساس تعلیم وحى الهى است، چگونه کردارش منطبق بر مکتب وحى نباشد؟ در ذیل به گوشه اى از سنت نبوى اشاره مى کنیم: الف. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)  به زیارت قبر آمنه بنت وهب مادر بزرگوارشان رفت که مزار ایشان در میان راه مکه و مدینه در 27 مایلى جحفه واقع شده است. در واقعه حدیبیه سال ششم هجرى، پیامبر (صلی الله علیه وآله) بر سر قبر آمنه رفت و گریست و آن را بازسازى و مرمت کرد. هم چنین بعد از حجه الوداع قبر خود را زیارت کرد. این خبر را محمدبن سعد در الطبقات الکبرى نقل کرده و بحارالانوار[12] خبر را از شیخ مفید نقل کرده است.[13] ب. ابوهریره نقل مى کند پیامبر قبر مادر را زیارت کرد و گریست سپس فرمود: مرگ را به یاد بیاورید با زیارت کردن قبور مسلمین.[14] ج. رسول خدا در ابتداء هر سال به زیارت شهداى اُحد مى رفتند و این گونه زیارت مى کردند: «سلامٌ علیکم بما صبرتم فنعم عقبى الدّار» و ابوبکر و عمر و عثمان هم چنین مى کردند.[15] د. بلال بن رباح، مؤذن و صحابى خاص، براى زیارت قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله)  از شام به قصد مدینه منوره حرکت کرد و زیارت نمود.[16] ه. عایشه نقل مى کند پیامبر (صلی الله علیه وآله)  فرمود: جبرییل نزدم آمد و گفت: پروردگارت به تو امر مى کند در قبرستان اهل بقیع حاضر شوى و برایشان طلب آمرزش کنى، عایشه از پیامبر پرسید چه باید بگویم. فرمود: بگو «السلام على اهل الدیار من المؤمنین و المسلمین یرحم الله المستقدمین منا و المستأخرین و انا ان شاء الله بکم لاحقون».[17] و. انس بن مالک از پیامبر (صلی الله علیه وآله)  نقل مى کند هر کسى که بعد از وفاتم مرا زیارت کند، چنان است که در حال حیات زیارت کرده باشد و هر کس قبرم را زیارت کند روز رستاخیز شفاعتم او را واجب گردد.[18] ز. حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام)  هر روز به زیارت قبر پدرش مى رفت و گریه مى کرد و مى فرمود: «پدرم! بر من مصائبى نازل شد که اگر بر روزها نازل مى شد مبدّل به شب مى گشت»[19]. ح. على (علیه السلام)  براى فاطمه زهرا (علیهاالسلام)  خانه اى ساخت که نامش بیت الاحزان بود و ایشان بیشتر اوقاتش را در قبرستان بقیع مى گذراندند.[20] ضمنا از این روایات معتبره معلوم مى شود حضور زنان در کنار مقابر هم بلامانع است.   فلسفه زیارت : زیارت، برقرار کردن ارتباط قلبى با حجّت خدا است و خود را در تشعشع فیض او قرار دادن است. زیارت، دیدارى است مشتاقانه و عاشقانه در پیشگاه معشوقى که او خود عاشق خداست. زیارت، احترام و گرامى داشت مزور است و بزرگ شمردن بزرگان دین و اداى احترام به ساحت ایشان. زیارت، جلوه اى از محبت و مودّت بر ولى خداست و در حقیقت بزرگداشت دین و علم است. زیارت، رشته باورها و اعتقادات مذهبى است که با احساسات پاک و عواطف عالى انسانى همراه مى گردد. زیارت، نه پرستش مردگان بلکه دیدار زندگان حقیقى است با چشم دل؛ چرا که انسان حقیقى الست فنا نشدنى و ماندگار؛ و فرمود: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فى سَبیلِ اللّهِ أَمْواتًا بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ. فَرِحینَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ»[21]؛ «اى پیامبر!  هرگز کسانى را که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندار بلکه زنده اند که نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند. آن ها به خاطر نعمت هاى فراوانى که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحالند». و در آیه اى دیگر به متّقین اشاره اى مى کند و مى فرماید: «إِنَّ الْمُتَّقینَ فى جَنّاتٍ وَ نَهَرٍ. فى مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِرٍ»[22]؛ «یقینا پرهیزگاران در باغ ها و نهرهاى بهشتى جاى دارند. در جایگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر». آن که به مقام تقرب رسیده است و در کنار خداست، همان گونه که براى خدا مرگى نیست جان متقى نیز مرگ ندارد و نه حقیقت مرگ فنا و نابودى است، بلکه شتافتن از مرحله اى به مرحله دیگرى است که حیات حقیقى آنجاست. «وَ إِنَّ الدّارَ اْلآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ»[23]؛ «و زندگى حقیقى همانا [در ]سراى آخرت است». زیارت، حضور زائر عندالمزور است و در حقیقت پیوند روحى با ایشان است، لذا نزدیکى و دورى معنا ندارد؛ هر جا این حضور باشد آنجا مزار است و انسان زائر. زیارت، هم چون عبادت ریشه در فطرت انسان ها دارد و نشانه آن مبارزات بسیارى است که براى منع کردن از زیارت انجام شده و حال آن که این حرکت فطرى روز به روز گسترده تر و وسیع تر مى شود. زیارت شخصیتى مانند پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)  بعنوان بزرگترین موحد و محبوب خدا در حقیقت زیارت خداست. همان طور که اطاعت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)  اطاعت خداست و در این باره قرآن کریم مى فرماید: «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللّهَ»[24] و بیعت با پیامبر را بیعت با خدا مى داند آنجا که فرمود: «إِنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللّهَ»[25]. زیارت، نشانه ایمان، صداقت و قدرشناسى است و وسیله بالا بردن معارف و اخلاق انسانى مى باشد.   دیدگاه آیه اللّه  بهجت(ره) : متن ذیل از سخنان عارف عالى قدر حضرت آیه اللّه  العظمى بهجت (دام ظله العالى) است که در مورد زیارت بیان گردیده است: بسم الله الرحمن الرحیم در مورد زیارت سه نظر وجود دارد: نظر اول از وهابیان مى باشد. آن ها زیارت را شرک مى دانند. گروه دوم اهل سنّت و عده اى از شیعیان هستند که فکر مى کنند امام وفات کرده است. هنگامى که به حرم حضرت رضا (علیه السلام)  مى روند گویى به زیارت قبور مى روند! مى پندارند امام فوت کرده است!؟ نه امام را مى بینیم، نه فکر مى کنیم که امام مى بیند! در این مورد حالت بسیارى از ما همانند پیروان اهل سنّت است! هنگامى که به دیدن یکى از مسئولین عالى رتبه نظام مى رویم، مثلاً رئیس جمهور، چقدر در حرکات خود دقت مى کنیم؟ در کلماتى که مى گوییم دقت مى کنیم؟ نگاه خود را برنمى گردانیم، چرا که خدمت این مقام هستیم! این مقام، ما را مى بیند! آیا همین مواظبت و دقت را در محضر امام رضا (علیه السلام) هم داریم؟ گویى به زیارت مرده اى مى رویم؟ حضرت رضا (علیه السلام) وفات کرده است!! آیا معنى «اشهد انک تشهد مقامى و تسمع کلامى و ترد سلامى» را مى فهمید؟ گروه سوم امام را حىّ، حاضر، ناظر و قادر مى دانند. امام عین الله ناظره است. مؤمن خدا را حاضر مى داند، واسطه خدا را هم حاضر مى داند. عینک داشته باشیم و ببینیم، مؤمن مى فهمد امام زنده است، ناظر است، قادر و مقتدر است. ائمه (علیه السلام)  حاضرند! حاضرند! مى بینند! جواب مى دهند. این ها ممتاز هستند، از ملائکه بالاتر هستند. التفات ما کم است! حرم مى رویم و مى آییم فکر مى کنیم کسى ما را ندیده است؟ ملائکه از ما غافل نیستند. ما را مى بینند!   فوائد زیارت: در باب زیارت فوائد بسیارى وجود دارد که مختصرا به گوشه اى از آنها اشاره مى کنیم. الف. بعد تربیتى و اخلاقى 1. احترام به شخصیت هاى بزرگ دینى - مذهبى؛ 2. انگیزه براى اتصاف به صفات اولیاء خدا؛ 3. پرورش حالت خضوع و خشوع؛ 4. احساس نشاط و پشتوانه اى معنوى؛ 5. مضامین عالیه زیارت مأثوره القاء کننده معارفى عمیق مى باشد؛ 6. حالت توبه و بازگشت به سوى خدا. ب. بعد معنوى و دینى 1. عبادت و ارتباط با خدا و ولى خدا؛ 2. ایجاد روحیه شهادت طلبى و جهاد در راه خدا؛ 3. بیعت و تجدید پیمان با نبى (صلی الله علیه وآله)  و با امام (علیه السلام)  و دین؛ 4. امید به آمرزش گناهان؛ 5. حالت دعا که دعا بخشى از زیارت است که با واسطه قرار دادن نبى (صلی الله علیه وآله)  یا ولى، راه ارتباط و تقرّب با خدا حاصل مى شود؛ 6. تعظیم شعائر دینى و مذهبى. ج. بعد سیاسى- اجتماعى 1. ایجاد همبستگى و وحدت بین قلب ها و امت اسلامى؛ 2. فرهنگ سازى و بالندگى فرهنگى و فکرى؛ 3. تبادل و تضارب افکار؛ 4. ایجاد کانون هاى مذهبى، حوزه هاى علمى و دانشگاه هاى دینى؛ 5. گسترش مدنیت و تعمیق روابط اجتماعى. د. بعد اقتصادى و هنرى 1. ایجاد آبادانى و رونق زندگى؛ 2. خلق آثار هنرى مانند معمارى در اماکن متبرّکه؛ 3. توسعه سنّت وقف و موقوفات؛ 4. گسترش سنّت نذر و نذورات؛ 5. تبادل تجارت و اطلاعات اقتصادى؛ 6. توسعه صنعت توریسم. لازم به ذکر است برخى فوائد زیارت «همیشگى و همگانى» است. مانند این که: یاد بزرگان و معصومان، آدمى را در مسیر بزرگوارى و پاکى و قدم برداشتن در مسیر عصمت کمک مى کند و این فایده براى همه زائران با اختلاف مراتب حاصل است به طورى که حداقل در مدت زیارت، زائر در محیط معنوى قرار مى گیرد و اهتمام نسبت به نماز اول وقت، تلاوت قرآن و ارتباط معنوى با اولیاى الهى و هم نشینى با خوبان و عبادت کنندگان پیدا مى کند و زمینه استغفار براى همگان بیشتر فراهم مى گردد. و برخى فواید مقطعى و موردى است به طورى که دیده شده، برخى از زائران در همین دنیا و به صورت زودهنگام حاجت آنها برآورده مى شود و پیمانه خود را از دست ولى خدا پُر مى کنند. تجلّى این گونه کرامات موجب جلب توجّه همگان به سوى آستان مقدس اولیاى الهى مى گردد تا رابطه معنوى خویش را و رفت و آمد به این مکان مقدس را بیش از پیش ادامه دهند. البته فایده ثواب و شفاعت اُخروى نیز شامل همه زائران مى شود. چنان که حضرت پیغمبر (صلی الله علیه وآله)  به امیرمؤمنان على (علیه السلام)  فرمود: «یا ابالحسن! به درستى که خداى تعالى قبر تو و فرزندان تو را، بُقعه هایى کرده است از بُقعه هاى بهشت و عرصه اى از عرصه هاى آن و دل هاى خلق و برگزیدگان بندگان خد را مایل به آنها ساخته، تا خوارى و اذیت راه را متحمّل شوند و قبور شما را تعمیر کنند و بسیار به زیارت آیند؛ به جهت تقرّب به خدا و دوستى پیغمبر او. یا على! این طایفه مخصوص اند به شفاعت من و وارد مى شوند بر حوض من و ایشانند زیارت کنندگان من و همسایگان من فرداى قیامت در بهشت»[26].   تبرک جویی : «اذْهَبُوا بِقَمِیصِی هذا فَأَلْقُوهُ عَلى وَجْهِ أَبِی یَأْتِ بَصِیراً وَ أْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ»[27]؛ «این پیراهن مرا ببرید و آن را بر چهره پدرم بیفکنید [تا] بینا شود، و همه کسان خود را نزد من آورید». از این آیه شریفه به خوبى استفاده مى شود که همان گونه که اولیاى الهى مقدس هستند و کلام آنها داراى اثر است، متعلّقات آنان نیز داراى اثر مى باشد. به طورى که پیراهن و یا ضریح آنان نیز داراى اثر مى باشد و زائران مى توانند به آن متبرک شوند و یا براى دیگران تبرّکى ببرند و انشاءالله داراى اثر باشد.     زیارت امامان (علیهماالسلام)    آداب زیارت : «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى»[28]. 1. نخست طهارت ظاهرى مانند وضو و غسل زیارت و طهارت باطنى که همان قصد قربت و صفاى دل است براى کسب فیض. «فیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرینَ»[29]. 2. پوشیدن لباس پاک و نو و عطرآگین کردن خود. «یا بَنى آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ»[30]. 3. کنار گذاشتن صدقه و انفاق به فقرا. «وَ أَنْفِقُوا مِمّا جَعَلَکُمْ مُسْتَخْلَفینَ فیهِ فَالَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ أَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ کَبیرٌ»[31]. 4. پرهیز از سخنان بیهوده و لغو، تمرکز حواس و حضور قلب. «وَ الَّذینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ»[32].  5. تسبیح و حمد خداوند و فرستادن صلوات بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه وآله)  و استغفرالله ربى و اتوب الیه. «إِنَّ اللّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیمًا»[33]. 6. خواندن اذن دخول و اجازه ورود خواستن. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاّ أَنْ یُؤذَنَ لَکُمْ»[34]. 7. هرگاه ضریح مطهر را دیدید قبل از شروع به خواندن زیارت ذکر «الله اکبر» را چندین بار تکرار کنید. «وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ یَتَّخِذْ وَلَدًا وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فِى الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیرًا»[35]. 8. چنانچه عذرى ندارد زیارت را ایستاده بخواند. 9. خواندن زیارات مأثوره اى هم چون «امین اللّه ، جامعه کبیره، صلوات خاصه ...». 10. هنگام خواندن زیارت صداى خود را بلند نکند. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ»[36]. 11. دو رکعت نماز زیارت پس از اتمام زیارت. «قُلْ لِعِبادِیَ الَّذینَ آمَنُوا یُقیمُوا الصَّلاةَ وَ یُنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً»[37]. 12. تلاوت آیاتى از کلام الله مجید (قرآن) و هدیه به روح مقدس امام (علیه السلام) . «فَاقْرَؤا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ»[38]. 13. عزم و تصمیم بر ترک گناه و توبه در حضور امام (علیه السلام) . «تُوبُوا إِلَى اللّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً»[39]. 14. مهمترین ادب زیارت، حضور قلب نسبت به یاد خدا و فروتنى و تواضع به درگاه اولیاى خدا مى باشد. «ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطایاکُمْ وَ سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ»[40]؛ «و [نیز به یادآرید] هنگامى را که گفتیم: «بدین شهر درآیید، و از [نعمت هاى] آن، هر گونه خواستید، فراوان بخورید، و سجده کنان از در [بزرگ] درآیید؛ و بگویید: [خداوندا،] گناهان ما را بریز. تا خطاهاى شما را ببخشاییم، و [پاداش] نیکوکاران را خواهیم افزود».   نکته ها و پیام ها : «ادْخُلُوا الْبابَ» دستور به حرکت و ورود، حکایت از اهمیت و لزوم همت و تلاش براى فراهم سازى زمینه هاى سفر به مکان هاى مقدس دارد. «سُجَّداً» بر لزوم تواضع و فروتنى هنگام انجام زیارت تأکید دارد. «قُولُوا» خداوند مى فرماید: «بگویید» یعنى خودتان را به این حد از آمادگى و پذیرش برسانید که اعتراف کنید و دعا کنید. «حِطَّةٌ» گناهان ما را بریز. «نَغْفِرْ لَکُمْ خَطایاکُمْ» نتیجه ورود همراه با تواضع و دعا و اعتراف به درگاه الهى، بشارت آمرزش خطاهاست. «وَ سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ» البته چه بسا زائران انسان هاى پاک و به دور از خطاها باشند که در این صورت زیارت موجب ترفیع درجات و افزایش پاداش مى شود. در پایان دعا جهت سلامتى و فرج امام زمان زمان (علیه السلام)  و حفظ نظام اسلامى و طلب رحمت و آمرزش براى همه مسلمانان و سفارش کنندگان انجام گیرد.   چگونگى زیارت : «إِنَّ اللّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً»[41]؛ «خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود مى فرستند. اى کسانى که ایمان آورده اید، بر او درود فرستید و به فرمانش به خوبى گردن نهید». مقام پیامبر (صلی الله علیه وآله)  [و امامان (علیهماالسلام) ] آن قدر والا است که خداوند متعال و فرشتگان به او درود مى فرستند. از این رو مؤمنان نیز وظیفه دارند که بر پیامبران [و امامان ]صلوات بفرستند و تسلیم باشند. ـ صلوات خداوند به معناى نزول رحمت بر پیامبر و امامان (علیهماالسلام) . ـ صلوات فرشتگان به معناى استغفار براى پیامبر و امامان (علیهماالسلام) . ـ صلوات مؤمنان به معناى دعا و طلب رحمت براى پیامبر و امامان (علیهماالسلام) . مهمترین رکن زیارت عرض سلام و صلوات به پیامبر (صلی الله علیه وآله)  و امامان و اولیاى الهى (علیهماالسلام)  است. به طورى تحقق زیارت با عبارت «السلام علیک و رحمه اللّه  و برکاته» انجام مى گیرد و براساس آیه شریفه «وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللّهَ کانَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ حَسِیباً»[42]؛ «و چون به شما درود گفته شد، شما به [صورتى ]بهتر از آن درود گویید، یا همان را [در پاسخ] برگردانید، که خدا همواره به هر چیزى حسابرس است». از این رو در پرتو زیارت، ارتباط معنوى و فزاینده میان زائر و زیارت شونده برقرار مى شود. به طورى که زائر با تمام احساس مى گوید: «اشهدُ اَنّکم تَرونَ مقامى و تسمعون کلامى و تردّون سلامى»؛ «گواهى مى دهم که شما، جایگاه مرا مى بینید و سخنان مرا مى شنوید و سلام مرا جواب مى دهید». اینجاست که حاجت ها و راز و نیازها به زبان مى آید و پاسخ ها و برآورده شدن ها «ان شاءاللّه » به ثمر مى رسد. چنان که در قرآن مجید مى خوانیم: «فَلَمّا دَخَلُوا عَلَیْهِ قالُوا یا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَیْنا إِنَّ اللّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ»[43]؛ «پس چون [برادران] بر او وارد شدند، گفتند: اى عزیز، به ما و خانواده ما آسیب رسیده است و سرمایه اى ناچیز آورده ایم. بنابراین پیمانه ما را تمام بده و بر ما تصدق کن که خدا صدقه دهندگان را پاداش مى دهد».   تجدید عهد و پیمان : «زیارت» در شیعه، عبادتى است داراى ابعاد بسیار: انسان را در مسیر «اللّه » حرکت مى دهد و توجه او را به ذات اقدسش بسیار مى کند؛ او را هم رنگ و پیرو معصومان قرار مى دهد؛ روح و روانش را از زنگار گناهان و آلودگى ها پاک مى کند و خلوص و طهارت را جانشین آن مى سازد. همچنین او را در جهت کارهاى اجتماعى، سیاسى و فرهنگى راهنمایى مى کند و از همه مهم تر راه و روشن چگونه زیستن را به او مى آموزد. پس زائر باید در محضر ائمه (علیهم السلام)  تعهد نماید که دست به زشتى گناه نیالاید و پیمان ببندد که بنده راستین خدا و پیرو واقعى آنان باشد.   اذن دخول : آیه اللّه  بهجت در این زمینه مى فرماید: «زیارت شما قلبى باشد. در موقع ورود، اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامى که از حضرت رضا (علیه السلام)  اذن دخول مى طلبید. مى گویید: «أ أدخلُ یا حجّه اللّه ؟»؛ «اى حجت خدا: آیا وارد شوم؟» به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولى در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت (علیه السلام)  به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهدا (علیه السلام)  گریه است؛ اگر اشک آمد، امام حسین (علیه السلام) اذن دخول داده اند و وارد شوید. اگر حال داشتید، به حرم وارد شوید، اگر هیچ تغییرى در دل شما به وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبى دیگر بپردازید. سه روز، روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از آن حضرت اجازه ورود بخواهید». آیه اللّه  بیدآبادى نیز مى نویسد: «تا زمانى که شوق و میل باطنى، به زیارت و دعا دارى، در حرم باش و زمانى که میل تو، به سستى گرایید؛ بلافاصله از حرم خارج شو که ذکر نگفتن بهتر است از ذکرى که با غفلت و بى توجهى به محتواى ذکر همراه باشد»[44]. «در حرم مطهّر براى پدر و مادرت و نیز کسانى که حقى بر تو دارند (مانند بزرگان دین واساتید و خویشاوندان و دوستان) دعا و طلب رحمت نماى»[45].   ادب و تشرّف: تشرف امام خمینى به حرم مطهّر امیرالمؤمنین (علیه السلام)  با آن آداب خاص و زیارت حضرت نیز شایان توجه است. با کمال ادب و متانت، اذن دخول مى خواندند؛ سپس از طرف پایین پا وارد حرم مى شدند و مقید بودند که از بالاى سر مطهر حضرت امیر (علیه السلام)  عبور نکنند و هنگامى که مقابل ضریح مطهّر مى رسیدند، زیارت «امین اللّه » یا زیارت دیگرى را با نهایت اخلاص مى خواندند، بعد دوباره به طرف پایین پا بر مى گشتند و در گوشه اى از حرم نشسته، نماز، زیارت و دعا مى خواندند. باز دو رکعت نماز مى خواندند و سپس برمى خاستند و با رعایت آداب و اخلاص تمام، از حرم مطهر خارج مى شدند. در ایام زیارتى و جمعه ها برنامه منظّمى براى دعا و نیایش و نماز و قرآن داشتند که اگر کار یک نفر فقط همین باشد، نمى تواند به این منظّمى برنامه عبادتش را اجرا کند[46]. مرحوم آقاى املایى، نقل مى کرد: «روزى در حرم مطهّر حضرت امام حسین (علیه السلام) ، امام خمینى را دیدم که در میان انبوه زائران گیر کرده اند و نمى توانند قدمى به پیش بگذارند؛ جلو دویدم و با کنار زدن مردم راه را براى ایشان باز کردم. امام با اعتراض و ناراحتى مرا از این کار منع کردند؛ ولى من بى توجه، به کار خود ادامه دادم ناگهان متوجه شدم که امام از مسیرى که من براى ایشان باز کرده ام، نیامده و تغییر مسیر داده اند و در لابه لاى جمعیت به راه خود ادامه مى دهند»[47].   احترام به زائر: حضرت آیه اللّه  میرزا جواد آقا تهرانى مى گوید: از تهران با اتوبوس عازم مشهد بودم... مسافر جوانى که کنار من نشسته بود خوابش گرفت و کم کم سرش را روى شانه من گذاشت و به خواب ناز رفت. چند دقیقه اى این وضع را تحمّل نمودم، امّا دیدم خیلى خسته هستم و هر طورى شده باید خودم را کنترل کنم که مبادا خوابم ببرد! حتّى مراقب بودم که چُرت هم نزنم بالاخره تا صبح نخوابیدم و حتى چرت هم نزدم و آن شخص جوان الحمدللّه  تا مشهد خوابید و من تمام شب را بیدار بودم و تا صبح محافظ او بودم و شانه ام را به همان صورت که او خوابیده بود نگه داشتم که مبادا به سبب تکان دادن شانه، او از خواب بیدار شود و موجب اذیتش شود[48].   بیانى کوتاه در شناخت حضرت ثامن الحجج (علیه السلام)  امام هشتم شیعیان حضرت على بن موسى الرضا (علیه السلام)  در یازدهم ذیعقده سال 148 هجرى در مدینه منوّره متولد شدند. پدر بزرگوارشان حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام)  و مادر گرامیش «تکتم» نجمه نام داشتند. نام آن حضرت «على» و کینه اش «ابوالحسن» و به «رضا» ملقب بودند. پس از شهادت پدرشان در سن 35 سالگى به امامت و زعامت نایل آمدند و ناخداى کشتى نجات بشر شدند تا آن را از امواج سهمگین و پرخطر بى عدالتى هاى عباسیان به ساحل آرام قسط و عدل هدایت کنند. دوران بیست ساله امامت ایشان همزمان با خلافت سه خلیفه عباسى بوده، ده سال نخست خلافت هارون الرشید و پنج سال بعد، خلافت محمدامین فرزند هارون و پنج سال پایانى در خلافت مأمون گذشت. مأمون در خراسان براى خاموش کردن نارضایتى طرفداران امام (علیه السلام)  و برجسته کردن روحیات علمى و معنوى دربار خود، و همچنین نشان دادن اقبال امام (علیه السلام)  به دنیا تصمیم گرفت تا حضرت را به مرو دعوت نماید. امام رضا (علیه السلام)  ابتدا نپذیرفتند اما پس از تهدید و اجبار پذیرفته و سپس کنار قبر منور رسول اکرم (صلی الله علیه وآله)  رفتند و با اهل بیت خود وداع کردند و از طریق بصره، خرمشهر، اهواز، اراک، قم، رى و نیشابور در دهم شوال سال 201 هجرى قمرى به مرو وارد شدند. بیش از دو سال در خراسان نبودند که در روز جمعه آخر صفر سال 203 هجرى قمرى به دستور مأمون توسط زهر مسموم و شهید شدند.   فضلیت زیارت ثامن الحجج (علیه السلام) : پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) : به زودى پاره اى از تن من در زمین خراسان دفن مى شود. مؤمنى او را زیارت نمى کند جز این که خداوند بهشت را بر او واجب مى کند و پیکرش را بر آتش حرام مى گرداند.[49] امام صادق (علیه السلام) : «هر کس امام رضا (علیه السلام)  را زیارت کند گویا رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را زیارت کرده است».[50]  امام رضا (علیه السلام) : «ان زوار قبرى لاکرم الوفود على الله یوم القیامه و ما من مؤمن یزورنى فتصیب وجهه قطره من الماء الا حرم الله تعالیل جسده على النار»[51]؛ «زائران قبر من هنگام بار یافتن به میهمانى خداوند روز قیامت از همه گرامى تر خواهند بود و هیچ مؤمنى نیست که زیارت کند مرا و قطره اشکى (سختى آب و هوا و باران) بر صورتش بغلطد مگر این که خداى تعالى تن او را بر آتش حرام نماید». «من زارنى و هو یعرف ما اوجب الله تعالى من حقى و طاعتى فانا و آبائى شفعاوه یوم القیامه، و من کنا شفعاوه نجا»[52]؛ «هر که مرا زیارت کند، در حالى که حق و طاعت مرا که خدا بر او واجب کرده بشناسد، من و پدرانم در روز قیامت شفیع او هستیم، و هر که ما شفیع وى باشیم نجات یابد». «من زارنى على بعد دارى و مزارى اتیته یوم القیامه فى ثلاثه مواطن حتى اخلطه من اهوالها. اذا تطایرت الکتب یمینا و شمالا، و عندالصراط، و عند المیزان»[53]؛ «کسى که با دورى راه مزارم به زیارت من بیاید، روز قیامت در سه جا نزد او خواهم آمد و او را از بیم گرفتارى آن موقف ها رهایى خواهم بخشید: هنگام دادن نامه عمل به دست راست و چپ، نزد صراط، نزد میزان». «.... و من هذه البقعه روضه من ریاض الجنه و مختلف الملائکه لایزال فوج ینزل من السماء و فوج تصعد الى ان ینفخ فى الصور»[54]؛ «این بارگاه بوستانى از بهشت است و محل آمد و شد فرشتگان آسمان، و همواره گروهى از ملائکه فرود مى آیند و گروهى بالا مى روند تا وقتى که در صور دمیده شود». ـ عبدالسلام بن صالح هروى از امام رضا (علیه السلام)  نقل مى کند که فرمودند: «روزگار سپرى نمى شود مگر این که طوس محل آمد و شد شیعیان و زائرانم مى گردد. بدان هرکس مرا در طوس که دور از وطنم است زیارت کند روز قیامت با من است و هم رتبه من، در حالى که گناهانش آمرزیده شود».[55] ـ ابونصر بزنطى گوید در نوشته اى از ابوالحسن الرضا (علیه السلام)  خواندم: «به شیعیان من ابلاغ کن همانا زیارت من نزد خدا برابر هزار حج است». راوى گوید: به حضرت جواد (علیه السلام)  عرض کردم هزار حج است؟ حضرت فرمودند: «آرى. به خدا سوگند هزار هزار (یک میلیون) حج است اما براى کسى که با عرفان به حقش او را زیارت کند».[56] امام جواد (علیه السلام) : «هر که قبر پدرم امام رضا (علیه السلام)  را (با معرفت) زیارت کند، خداوند تمام گناهانش را مى بخشد و بهشت از آن اوست»[57]. «براى کسى که به زیارت پدرم برود بهشت را ضمانت مى کنم»[58]. ـ احمد بن محمد بن عیسى از داود حرمى و او از حضرت جواد (علیه السلام) : «هر کسى پدرم را زیارت کند بهشت بر او واجب مى شود».[59] ـ ابن مهزیار گوید به امام جواد (علیه السلام)  گفتم: فدایت شوم زیارت امام رضا (علیه السلام)  افضل است یا زیارت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) ؟ فرمود: «زیارت پدرم فضلیتش بیشتر است چون که امام حسین (علیه السلام)  را همه مردم زیارت مى کنند. اما پدرم را جز شیعیان خاص و زبده زیارت نمى نماید».[60] ـ عبدالعظیم حسنى از امام جواد (علیه السلام)  روایت مى کند: «کسى که قبر پدرم رضا (علیه السلام)  را در طوس با شناخت حقش زیارت کند نزد خداى تعالى برایش بهشت را ضمانت مى کنم».[61]   احادیث امام رضا (علیه السلام) : «رحم الله عبدا أحیا امرنا فقلت له، و کیف یحیى امرکم، قال یتعلم علومنا و یعلمها الناس، فان الناس لو علموا محاسن کلا منا لاتبعونا»[62]؛ «خدا رحمت کند کسى که امر ما را زنده کند. (راوى گوید) پرسیدیم زنده نمودن او شما به چیست؟ فرمود: علوم و دانش هاى ما را فراگیرد و به مردم تعلیم دهد، چرا که اگر مردم زیبایى و نیکى هاى سخن ما را بدانند از ما پیروى مى کنند». «من حاسب نفسه ربح و من غفل عنها خسر»[63]؛ «کسى که به حساب نفس خود رسیدگى مى کند سود مى برد و کسى که از نفس خود غافل است زیان کار است». «من نعوذ بالله من النار و لم یترک شهوات الدنیا فقد استهز بنفسه»[64]؛ «کسى که از آتش جهنم به خدا پناه مى برد و حال آن که شهوات و امیال نفسانى دنیا را ترک نمى کند در حقیقت خود را مسخره کرده». «الصغایر من الذنوب، طرق الى الکبائر و من لم یخف الله فى القلیل لم یخفد فى الکثیر»[65]؛ «انجام گناهان کوچک راهى است به سوى گناهان بزرگ، و هر کسى از خداوند در امور کم نترسید در مسایل بزرگ و زیاد نیز نمى ترسد». «من تصدق بصدقه حین یصبح، اذهب الله عند نحس ذلک الیوم»[66]؛ «شخصى که هنگام صبح صدقه دهد خداوند نحوست و شرور آن روز را از او برمى دارد». «عونک للضعیف افضل من الصدقه»؛ «دستگیرى و کمک رسانى براى ضعیفان و نیازمندان فضلیتش بیشتر از صدقه دادن است». «المؤمن اذا غضب لم یخرجه غضبه عن حق»[67]؛ «مؤمن هنگامى که خشمگین شود از حد اعتدال و حق خارج نمى گردد». «التدبیر قبل العمل یؤنک من الندم»[68]؛ «برنامه ریزى و دوراندیشى قبل از هر عملى تو را از پشیمانى ایمن مى دارد». «صدیق کل امرء عقله و عدوه جهله»[69]؛ «دوست و همراه هر کسى عقل اوست و دشمنش جهل و نادانیش است». «الایمان اقرار باللسان و معرفه بالقلب و عمل بالارکان»[70]؛ «حقیقت ایمان، عبارت است از اقرار به زبان، شناخت با قلب و عمل نمودن، با اعضاء و جوارح». «صل رحمک و لو بشربه من ماء»[71]؛ «با بستگان خود ارتباط برقرار کن، گرچه به اندازه نوشیدن آبى باشد». «التود الى الناس نصف العقل»[72]؛ «مهرورزى به مردم نیمى از عقل و اندیشه است». «لیست العبادة کثرة الصیام و الصلاه و انما العباد کثره التفکر فى امرالله»[73]؛ «عبادت به نماز و روزه زیاد نیست، بلکه عبادت (مهم) تفکر در نشانه هاى خداوند است».     کرامات امام رضا (علیه السلام)    خاطره آیه اللّه  حسن زاده آملى : در عنفوان جوانى و آغاز درس زندگانى که در مسجد جامع آمل سرگرم به صرف ایام در اسم و فعل و حرف بودم و محو در فراگرفتن صرف و نحو؛ در سحرخیزى و تهجّد عزمى راسخ و ارادتى ثابت  داشتم. در رؤاى مبارک سحرى به ارض اقدس رضوى تشرف حاصل کردم و به زیارت جمال دل آراى ولى اللّه  الاعظم ثامن الحجج على بن موسى الرضا ـ علیه و على آبائه و ابنائه آلاف التحیه و الثناء ـ نایل شدم. در آن لیله مبارکه قبل از آن که به حضور باهرالنور امام رضا (علیه السلام)  مشرف شوم مرا به مسجدى بردند که در آن مزار حبیبى از احباءاللّه  بود و به من فرمودند در کنار این تربت دو رکعت نماز حاجت بخوان و  حاجت بخواه که برآورده است. من از روى عشق و علاقه مفرطى که به علم داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم سپس به پیشگاه والاى امام هشتم سلطان دین رضا -روحى لترابه الفداء و خاک درش تاج سرم- رسیدم و عرض ادب نمودم بدون این که سخنى بگویم امام که آگاه به سِرّ من بود و اشتیاق و التهاب و تشنگى مرا براى تحصیل آب حیات علم مى دانست، فرمود: نزدیک بیا، نزدیک رفتم و چشم به روى امام گشودم. دیدم با دهان مبارک آب دهانش را جمع کرد و بر لب آورد و به من اشارت فرمود که بنوش. امام خم شد و من زبانم را در آوردم و با تمام حرص و ولع - که خواستم لب هاى امام را بخورم - از کوثر دهانش آب حیات را نوشیدم و در همان حال به قلبم خطور کرد که امیرالمؤمنین على (علیه السلام)  فرمود: پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله)  آب دهانش را به لبش آورد و من آن را خوردم که هزار در علم و از هر درى هزار در دیگرى به روى من گشوده شد. پس از آن امام (علیه السلام) طى الارض را عملاً به من بنمود، که از آن خواب نوشین شیرین که از هزاران سال بیدارى من بهتر بود به درآمدم، به آن نوید سحرگاهى امیدواریم که روزى به گفتار حافظ شیرین سخن بترنم آیم که: دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند چه مبارک سحرى بود و چه فرخنده شبى آن شب قدر که این تازه براتم دادند من اگر کامروا گشتم و خوش دل چه عجب مستحق بودم و این ها به زکاتم دادند[74] خاطره آیه اللّه  مجتهد شبسترى: حیات و ممات ائمه طهار (علیه السلام)  یکى است، در زیارت مى خوانیم «اشهد انک تشهد مقامى و تسمع کلامى و ترد سلامى» یعنى شهادت مى دهم که تو جاى مرا مى بینى و کلام مرا مى شنوى و سلام مرا جواب مى دهى. در حیات آن ها صدها معجزه اتفاق افتاده است، در ممات آن ها هم آن معجزات تکرار شده است. یکى از علماى مشهد براى خود بنده از یکى از علماى مشهد مقدس شنیده که مى گفت: خانواده اى براى زیارت حضرت رضا (علیه السلام)  مى آیند و در یکى از طبقات بالاى هتل ملائکه ساکن مى شوند. روزى در خیابان نزدیک هتل سر و صدایى بلند شود بچه این خانواده از پنجره هتل خم مى شود تا ماجرا را تماشا کند، از همان بالا به پایین پرت مى شود. مادر بچه همان جا متوسل به آقا مى شود و فریاد مى زند «یا امام رضا ما میهمان توییم به دادمان برسید» سپس به اتفاق شوهرش به سرعت از پله هاى هتل پایین مى آیند وارد خیابان مى شوند مردم حلقه زده بودند به وسط جمعیت مى روند و کودک خود را سالم در میان جمعیت مى بیند. از کودک که سؤال مى کنند، مى گوید در موقع افتادن آقایى مرا گرفت و سالم به زمین گذاشت من فریاد زدم و مردم دورم جمع شدند.   خاطره آیه اللّه  وحید خراسانى : مرحوم حاج شیخ حبیت الله، بزرگان گلپایگان مى شناسد؛ از اوتاد و ابدال بود. روزى در پاسخ این سؤال من که چگونه به کمالات معنوى دست یافتى؟ فرمودند: ماجرا این است مرا به بیمارستان بردند و بسترى کردند روزى حال من منقلب شد. رو کردم به طرف حرم امام رضا (علیه السلام)  و گفتم: آقا مدت چهل سال است که نیمه هاى شب حتى در سرماى شدید زمستان و گرماى تابستان پشت حرم شما مى آمدم و نمازم شب مى خواندم تا در حرم باز شود، اولین کسى بودم که همیشه وارد حرم مى شدم من اکنون در اینجا هستم حالا مى بینیم شما چه مى کنید. این را تا گفتم ناگهان دیدم روزگار دیگرى است باغستانى است تختى در میان باغ گذاشته شده و آقا على بن موسى الرضا (علیه السلام)  بر روى آن تخت نشسته اند و من هم کنارشان بودم بدون هیچ گفتگویى یک طاقه گل چیدند و به من دادند بعد متوجه شدم که خبرى نیست، گل را گرفته بودم به هر فرد مریضى مى زدم خوب مى شد. سرطانى ها خوب مى شدند. این کار تا زمانى بود که ارباب معصیت با من دست نداده بودند. هر شب دست ارباب معصیت به دستم مى کشیدم خوب نمى شد. فقط دردش تخفیف مى یافت که بعد با دعا و توسلى که داشتم کار اثر خودش را مى کرد.   خاطره آیه اللّه  علم الهدى : این کرامت را مرحوم پدرم آیه اللّه  علم الهدى (که امامت جماعت مسجد منتظر را به عهده داشتند) بیان نمودند. فردى به نام محمد لزگى که از بلاد شیروان و قوچان بود و قامتى بلند داشته، روزگار جوانى را هنوز طى ننموده که مبتلا به کورى مى شود، با توجه به این که او و عیالش در یک اطاق اجاره اى زندگى کرده اند و به علت کورى نمى توانسته است کار کند و درآمدى حاصل نماید. زندگى را به سختى گذران مى نموده، به حدى که اجاره محل زندگیش به عهده تعویق افتاده. روزى به منزل مى رود و عیالش را در حال گریه مى بیند، که صاحب خانه اجاره عقب افتاده را مى خواهد. چون گفتم که صبر کند زیرا الان نداریم. توهین نموده که شما سید نیستید اگر سید بودید اینقدر فقیر نمى شدید و شوهرت کور نمى شد. شوهر پس از شنیدن این حرف ها ناهار نخورده با حالتى منقلب و بدون وضو وارد حرم آقا امام رضا (علیه السلام)  مى شود و دست در شبکه هاى ضریح مى اندازد با قلبى سوزناک و چشمانى پر اشک مى گوید: آقا اگر این دختر از دختران شما نیست باید ثابت شود و اگر هم هست عنایتى بفرمایید که این گونه خوار نشود براى ما عشیره هاى ترک بد است که کسى ادعا کند سیدم ولى سید نباشد سپس از حال مى رود. آقایى را در عالم بیهوشى مى بیند که مقدارى پول در دستش گذارد و مى گوید محمد بلند شو ما از خداى متعال چشمان تو را خواستیم و دستى بر روى چشمان او مى کشند و مى فرمایند: این پول را بگیر و بدهى هایت را پرداخت کن و از آن خانه به خانه اى دیگر نقل مکان کن و به عیالت بگو که از دختران ما هستى و به صاحب خانه بگو که نسب ما نسب مسلّمى هست، سپس به هوش آمد، چشمانش را باز شده مى بیند که مردم با دیدن این صحنه به سر و روى او ریخته وقتى خدام او را به دفتر دلالت مى کنند او آنان را قسم مى دهد که بگذارید بروم زیرا عیالم در منزل گریه مى کند بعدا براى اداى توضیحات و نحوه شفا یافتن خدمت مى رسم که به خانه مى رود و همسرش را شادمان مى کند و پیام حضرت را منتقل نمود و مقدار پول مرحمتى حضرت را شمرده و به صاحب خانه مى دهد که صاحب خانه مى گوید درست همان مقدار است که طلب داریم.   خاطره حجه الاسلام والمسلمین قرائتى: پس از ازدواج با همسرم به مشهد مقدس مشرف شدیم. چندى نگذشته بود که پول مان تمام گردید. براى تأمین غذا مانده بودیم. خیلى ناراحت بودم. ابتدا فکر کردم سجاده زیبائى را که به همراه آورده بودیم بفروشم تا آن را برداشتم که با خود ببرم همسرم متوجه شد و گفت: «آن را کجا مى برید؟» جوابى دادم. ولى ترجیح دادم از این کار بگذرم تصمیم گرفتم در داخل حرم زیارتنامه بخوانم و از بابت آن پولى از زائران دریافت نمایم. وارد حرم مطهر حضرت رضا (علیه السلام)  شدم به تعدادى از زائران مراجعه کردم. آقا زیارت، زیارتنامه بخوانم، کسى جوابى نداد. تصمیم گرفتم تسبیح چوبى ام را بفروشم متأسفانه آن هم نشد تلاش کردم آشنائى را پیدا کنم و از او پولى قرض بگیرم هر چه گشتم کسى را پیدا نکردم. از همه کس و همه جا ناامید شدم. رفتم داخل حرم به حضرت متوسل شدم آقا میهمان و زائر شما هستم از همه کس و از همه جا ناامید گشتم امید من شما هستید عروس خانم گرسنه است دارد دیر مى شود. اگر مى خواهید عنایتى بفرمایید. زودتر! در همین موقع یکى از دوستانم به من مراجعه کرد و گفت 40 دقیقه است که دنبال تو مى گردم. کجا هستى؟ پولى اضافه دارم مى خواهم به تو بدهم تا در قم به من بازگردانى فورا پول را در آورد و به من سپرد و رفت، از حضرت تشکر کردم و براى خرید غذا از حرم بیرون رفتم، جالب اینجاست زمانى که دوستم اعلام کرد که دنبالت مى گردم همان مدتى بود که من به حضرت متوسل شده بودم. زمانى در هنگام تشرف به محضر حضرت رضا (علیه السلام)  در طلا را بوسیدم وقتى به در چوبى رسیدم زورم آمد! دیدم برایم طلا با چوب فرق مى کند. خدمت آیه اللّه  مروارید رسیدم و ماجرا را نقل کردم ایشان فرمودند: خداوند تو را دوست داشته است که عیبت را زودتر به تو نشان داده است.   خاطره حجه الاسلام والمسلمین فردوسى پور : آقا موسى زرآبادى شوهر همشیره آقا شیخ مجتبى قزوینى(ره) بودند. مرحوم آقا موسى بسیار متقى، پرهیزگار و زاهد بود، بنده از قول فرزندشان خلیل آقا که در قید حیات هستند نقل مى کنم، در یک سفر ایشان به مشهد مقدس مشرف مى شوند. وقتى به شاهرود مى رسند، رودخانه شاهرود آبش جارى بوده است. عبور از این رودخانه براى هیچ کس ممکن نبوده است. خود فرزندشان فرمودند: پدرم انگشترشان را در مى آورند و به آب رودخانه مى زدند و رودخانه باز مى شد و مى ایستاد، عین داستان حضرت موسى و رود نیل، بعد ایشان اشاره به کاروان مى کردند که رد بشوند. وقتى از رودخانه عبور مى کردند آب رودخانه به جریان مى افتاد. بعد که مشرف مى شوند به حرم حضرت رضا (علیه السلام)  مى بینند حضرت روى ضریح نشسته سلام مى دهند و به حضرت عرض مى کند که من در این سفر سه حاجت از شما مى خواهم. بلافاصله حضرت رضا (علیه السلام) مى فرمایند: یکى  از آن ها را در راه به تو دادیم و دو تاى دیگرش را هم مى دهیم، من توضیح خواستم از خلیل آقا، که چیزى که در راه اتفاق افتاده بود است. گفتند: بلى، منتهى اصل حاجت این بوده که مرحوم آقا موسى تقاضا داشتند که یک دهم از آن قدرت الهى که حضرت دارند به ایشان داده شود تا داراى قدرت اعجاز شوند، حضرت هم همان قدرت را به ایشان دادند و نشانه اش هم همین بود که با اشاره به آب به وسیله انگشتر یا چوب آب مى ایستاد. آقا خلیل گفت بعدها که ما از پدر پرسیدیم که آن مسئله و قدرتى که به شما داده بودند هست. فرمودند خیر چون بس که بر دوشم سنگینى مى کرد قادر به تحملش نبودم همان یک دهم آن قدر ثقیل بود که از حضرت خواسته بودند که آن را برداند (به قول خودشان تحویل دادند).   خاطره حجه الاسلام والمسلمین راشد یزدى : حضرت آیه اللّه  مرتضى حائرى از دار دنیا مى روند، ایشان فرزند حاج شیخ عبدالکریم حائرى مؤس حوزه علمیه بود. حضرت آیه اللّه  مرعشى نجفى چنین فرمودند: آقاى حائرى از دنیا رفت، شب اول قبرش نماز لیله الدفن خواندم و یک سوره یاسین هم قرائت نمودم. بعد از چند روز به خوابم آمد، پرسیدم آقاى حائرى اوضاع چطور است؟ چون یادم بود که از دنیا رفته اند، گفت: وقتى از بسیارى مسایل گذشتیم و بدن مان را وارد قبر کردند روح من مثل این که لباسى را از تن درآورى از بدنم جدا شد، به طورى که بدنم را مى دیدم در حالت بهت و حیرت نشسته بودم. ناگهان متوجه شدم از طرف پایین پایم صدایى بلند شد که نگاه کردم دیدم دو نفر که همه وجودشان آتش است به سمت من مى آمدند چشم هایشان تشخیص داده نمى شد ولى مى فهمیدم که دو نفر هستند. ترس وجودم را فرا گرفت. در همان جا در حالت بى کسى و غربت به خدا توجه کردم. در این هنگام متوجه صدایى از بالاى سرم شدم. دیدم نورى به طرف من مى آید. هر چه این نور بیشتر به طرف من مى آمد آن دو نفر آتشین به طرف عقب مى رفتند. این کار ادامه داشت تا حدى که از آن دو نفر اثرى نماند. بالاى سرم آقایى نورانى را دیدم که تبسمى به لب داشت. گفت: آقاى حائرى ترسیدى؟ گفتم آقا بله چه ترسى! شما چه کسى هستید، آقا فرمودند: من على بن موسى الرضا (علیه السلام)  هستم، آقاى حائرى شما 38 مرتبه به زیارت من آمدند 38 بار به بازدیدت مى آیم این اولینش است. 37 بار دیگر نیز مى آیم. نقل شده است آقاى حائرى در آخرین سفرشان به مشهد حضرت رضا (علیه السلام)  را در خواب یا... دیده. که به ایشان فرموده بودند تو دیگر نیا، اکنون نوبت آمدن من نزد تو است. از همین موضوع، دریافته بود که عمرش به پایان رسیده است.   خاطرات آیه اللّه  بهجت(ره): آیه اللّه  بهجت(ره) مى فرمودند: زیارت امام رضا (علیه السلام)  بالاتر است، چرا که به زیارت امام حسین (علیه السلام)  بسیارى از مسلمانان مى روند. ولى به زیارت حضرت امام رضا (علیه السلام)  فقط شیعیان اثنى عشرى مى آیند. خیلى ها از حضرت امام رضا (علیه السلام)  سؤال کردند و خواستند و جواب شنیدید، در نجف، در کربلا، در مشهد مقدس، کسى مادرش را به کول مى گرفت و به حرم مى برد. چیزهاى عجیبى را مى دید! ملتفت باشید! معتقد باشید! شفا دادن الى ماشاءالله؛ یکى از معاودین عراقى غدّه اى داشت و مى بایستى مورد عمل جراحى قرار مى گرفت. خطرناک بود از آقا خواستم او را شفا بدهد. شب در خواب دیدم حضرت معصومه (علیه السلام)  را که فرمودند: «غده خوب مى شود احتیاج به عمل ندارد». همه زیارت نامه ها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین اللّه  مهم است. قلب شما بخواند با زبان قلب خود بخوانید. لازم نیست حوائج خودمان را در محضر امام (علیه السلام)  بشمریم. حضرت (علیه السلام)  مى دانند! مبالغه در دعاها نکنید! زیارت قلبى باشد. امام رضا (علیه السلام)  به کسى فرمودند «از بعضى گریه ها ناراحت هستم»! یکى از بزرگان مى گفت: من به دو چیز امیدواریم: اولاً، قرآن را با کسالت نخوانده ام، بعضى قرآن را آن چنان مى خوانند که گویى شاهنامه مى خوانند. قرآن کریم موجودى است شبیه عترت. ثانیا، در مجلس عزادارى حضرت سیدالشهداء گریه کرده ام. حضرت آیه اللّه  العظمى بروجردى (قدس سره) مبتلا به چشم درد شدند، فرمودند در روز عاشورا مقدارى از گل پیشانى عزاداران امام حسین (علیه السلام)  را در چشمان خود کردم، دیگر در عمرم چشم درد نشدم و از عینک هم استفاده نکردم! پس از حادثه بمب گذارى در حرم مطهر، حضرت رضا (علیه السلام)  حضرت (علیه السلام)  به خواب کسى آمدند سؤال شد «در آن زمان شما کجا بودید؟» فرمودند: «کربلا بودم»! این جمله دو معنى دارد: معنى اول؛ اینکه حضرت رضا (علیه السلام)  آن روز به کربلا رفته بودند. معنى دوم؛ یعنى این حادثه در کربلا هم تکرار شده است. دشمنان به صحن امام حسین (علیه السلام)  ریختند و ضریح را خراب کردند و در آنجا آتش روشن کردند! کسى وارد حرم حضرت رضا (علیه السلام)  شد، متوجه شد سیدى نورانى در جلوى او مشغول خواندن زیارت نامه مى باشد، به آن سید نزدیک شد و متوجه شد که ایشان اسامى معصومین (علیهماالسلام)  را یک یک با سلام ذکر مى فرمایند. هنگامى که به نام مبارک امام زمان(عج) رسیدند سکوت کردند! آن کس متوجه شد که آن سید بزرگوار خود مولایمان امام زمان(عج) مى باشد. زمانى که در قم با رفقا به امام زاده اى در خارج از شهر رفتیم تا آب و هوایى بخوریم، یکى از دوستان خیلى خسته شد. از کسى از همراهان خواست که با توسل وسیله اى را درخواست کند. در همان جا آن کس به امام زمان(عج) متوسل شد و از حضرت چنین خواست «یا صاحب الزمان! یک وسیله اى بفرست تا او سوار شود!» همان جا وسیله اى فورا حاضر شد و ما را سوار کردند و بردند! در همین حرم حضرت رضا (علیه السلام)  چه کراماتى مشاهده شده است. کسى در رؤا دید که به حرم حضرت رضا (علیه السلام)  مشرف شده است. او متوجه شد که گنبد حرم شکافته است و حضرت عیسى و حضرت مریم (علیه السلام)  از آنجا وارد حرم شدند، تختى گذاشتند و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا (علیه السلام)  را زیارت کردند. روز بعد آن دو کس در بیدارى به حرم مشرف گردید. ناگهان متوجه شد حرم کاملاً خلوت مى باشد! حضرت عیسى و حضرت مریم (علیه السلام)  از گنبد وارد حرم شدند و بر تختى نشستند و حضرت رضا (علیه السلام)  را زیارت کردند. زیارت نامه مى خواندند. همین زیارت نامه از همان بالاى گنبد برگشتند. دوباره وضع عادى شد و قیل و قال شروع گردید. حال آیا حضرت رضا (علیه السلام)  وفات کرده است؟ حرف آخر اینکه عمل کنیم به هر چه مى دانیم. احتیاط کنیم بر آنچه خوب نمى دانیم. با عصاى احتیاط حرکت کنیم.     بیانى کوتاه در شناخت حضرت معصومه (علیهاالسلام)     نسب حضرت معصومه (علیهاالسلام) : * نام حضرت معصومه (علیهاالسلام)  «فاطمه کبرى» بود؛ زیرا حضرت کاظم (علیه السلام)  سه دختر به نام فاطمه داشتند و حضرت معصومه (علیهاالسلام)  بزرگتر از آنها بود. * مادر آن حضرت بانوى بزرگوارى به نام «نجمه» خاتون بود. * لقب «معصومه» را امام رضا (علیهاالسلام)  بر ایشان نهاد. * در شرافت نسب حضرت معصومه (علیهاالسلام)  همین بس که ایشان دختر امام، خواهر امام و عمه امام هستند و همگى این ائمه به علاوه امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام)  در جلالت شأن ایشان، روایت دارند. آن حضرت از معدود امام زادگانى است که پنج معصوم در عظمت شأن او سخن گفته اند. درست است که روایات متعدّد و فراوانى در شأن شهر قم و اهالى آن وارد شده. ولى به طور مسلّم اهمیت و مقام حضرت معصومه (علیهاالسلام) به این جهت نیست که در قم مدفون گردیده اند؛ بلکه در میان فضائلى که قم داشت مهمترین فضیلت این است که حضرت معصومه (علیهاالسلام)  را در خود جاى داد.[75] * با توجه به این که حضرت معصومه (علیهاالسلام)  در سال 201  ه. ق رحلت کردند عمر شریف حضرت حدود 28  سال بود.   امام رضا (علیه السلام)  و حضرت معصومه (علیهاالسلام) : *در میان حدود 37 فرزند حضرت کاظم (علیه السلام) فقط امام رضا (علیه السلام) و حضرت معصومه (علیهاالسلام)  از یک مادر، آن هم بانوى بزرگوارى چون نجمه خاتون متولد شدند. *امام رضا (علیه السلام)  25 سال بزرگتر از حضرت معصومه (علیهاالسلام) بودند؛ زیرا آن حضرت در سال 148  ه. ق به دنیا آمدند و حضرت معصومه (علیهاالسلام)  در سال 173  ه. ق. *حضرت معصومه (علیهاالسلام)  21 سال تحت سرپرستى امام رضا (علیه السلام)  بودند؛ زیرا امام کاظم (علیه السلام) در سال 179  ه. ق به دستور هارون زندانى گشت و حضرت معصومه (علیهاالسلام) در آن زمان 6  ساله بودند و تا زمان هجرت امام رضا (علیه السلام) ـ سال 200  ه. ق ـ تحت کفالت حضرت بودند. *امام رضا (علیه السلام)  دو سال بعد از حضرت معصومه (علیهاالسلام) شهید شدند.   رحلت حضرت معصومه (علیهاالسلام)  : حضرت معصومه (علیهاالسلام)  در مسیر سفر از مدینه به خراسان در شهر ساوه بیمار شدند واز همراهان خویش تقاضا نمودند که ایشان را به شهر قم ببرند. سبب بیمارى آن حضرت طبق نقل برخى از مورّخان غم و اندوه فراوانى بود که در اثر حمله دشمنان خاندان امامت به کاروان ایشان و شهادت برادران و مجروح ساختن جمع زیادى از همراهان بود. در این حمله برادران حضرت که پنج تن به نام هاى هارون، فضل، جعفر، قاسم و زید بودند. همگى به شهادت رسیده و برادرزادگان و سایر یاران که 23  تن بودند همگى مجروح یا کشته شدند و حضرت معصومه با دیدن پیکرهاى پاره پاره و غرق به خون عزیزان خود در هاله اى از غم و اندوه فرو رفت و این مسئله موجب بیمارى ایشان گشت. طبق نقلى نیز بعد از آن حمله، دشمنان در غذاى حضرت سمّ ریختند و آن سمّ موجب بیمارى و مسموم شدن و در نهایت شهادت ایشان بعد از 17 روز گردید.[76] پس از انتقال به قم و وفات حضرت معصومه (علیهاالسلام)  پیکر مطهر ایشان را غسل داده، کفن کردند و به محل حرم فعلى آوردند تا به خاک بسپارند. زمینى که هم اکنون مرقد مطهر حضرت معصومه (علیهاالسلام) و صحن و سراى آن حضرت در آن جاى دارد، در عصر ورود حضرت معصومه (علیهاالسلام) به قم به نام باغ بابلان خوانده مى شد که از باغ هاى موسى بن خزرج بود. در آنجا اشعرى ها سردابى حفر کردند؛ ولى نمى دانستند چه کسى باید حضرت را در قبر بگذارد. ناگاه از جانب صحرا دو نفر سوار نقابدار پیدا شدند وقتى به نزدیک رسیدند از مرکب خود پیاده شده و بر جنازه حضرت معصومه (علیهاالسلام)  نماز خواندند، سپس داخل سرداب شده و جنازه را دفن کردند. آن گاه بیرون آمده و رفتند و کسى نفهمید آنها چه کسى بودند.[77] این قضیه دلالت بر کرامت و شرافت آن حضرت دارد.   زیارتنامه مأثور[78] *از آداب تشرف به حرم مطهر معصومان (علیهم السلام)  و امامزادگان، خواندن زیارت نامه آن بزرگواران است. زیارت نامه معصومان (علیهم السلام)  از سوى خود حضرات معصومین (علیهم السلام)  صادر گشته است. یعنى امامان، خود به شیعیان نحوه زیارت را مى آموخته اند. بنابراین الفاظ زیارت نامه ها جزو احادیث محسوب مى شود. اما غالباً زیارت نامه امامزاده ها، از ناحیه معصوم وارد نشده است بلکه کلماتى است که علما و بزرگان با استفاده از احادیث، براى زیارت آنها تنظیم کرده اند. به همین جهت قرائت فاتحه براى امامزادگان سفارش شده است. اما زیارت نامه حضرت معصومه (علیهاالسلام)  مانند زیارت نامه هاى ائمه (علیهم السلام)  از کلمات نورانى معصومان (علیهم السلام) بوده و جزو احادیث محسوب مى گردد. از امام رضا (علیه السلام)  دو زیارت نامه براى حضرت معصومه (علیهاالسلام) روایت شده است. و این حاکى از مقام والاى آن بانوى بزرگ است. با توجه به اینکه سخنان و کلماتى که ائمه (علیهم السلام)  بیان مى فرمودند به علت اتصال به منبع لایزال الهى خالى از مبالغه و خلاف است، عظمت حضرت معصومه (علیهاالسلام)  از عبارات و نکات ذکر شده در این دو زیارت نامه روشن مى شود. *در یکى از آن دو زیارتنامه امام رضا (علیه السلام) حضرت معصومه (علیهاالسلام) را به هشت لقب ملقب فرموده اند در نتیجه ایشان مانند مادر مظلومه شان زهراى اطهر (علیهاالسلام) داراى القاب متعددى هستند. «السلام علیک ایّتها الطاهرة الحمیدة البَرّةُ الرشیدةُ التقیَّة النقیّة الرضیة المرضیة».[79] 1. طاهره، کسى که به مقام طهارت باطن و روح رسیده و از گناهان به دور است. 2. حمیده، ستایش گر خداوند. 3. البَرَّة، نیکوکار. 4. الرشیده، کسى که به کمال و رُشد عقلانى و روحى رسیده است. 5. تقیّه، کسى که به مقام قرب تقوى نائل گشته است. 6. نقیّة، کسى که نظیف و برگزیده است. 7. الرضیّة، کسى که به مقام رضاى خدا رسیده و از خداى خویش رضایت کامل دارد. 8. مرضیه، کسى که خداوند از او راضى است.   شباهت زیارت حضرت معصومه (علیهاالسلام)  با امام رضا (علیه السلام) : *طبق زیارتنامه ذکر شده از امام رضا (علیه السلام) ، زیارت حضرت معصومه (علیهاالسلام) زیارت همه انبیاى اولوالعزم ـ آدم، نوح، موسى، عیسى و رسول اللّه  (صلی الله علیه وآله)  ـ و زیارت همه چهارده معصوم (علیهم السلام) است، یعنى در آن همه این بزرگان زیارت مى شوند. و جالب این که چهارده معصوم به صورت مخاطب حاضر در حرم حضرت معصومه (علیهاالسلام) زیارت مى شوند «السلام علیک؛ سلام بر تو اى...» گویا که همگى در این حرم حضور دارند و حرم حضرت معصومه (علیهاالسلام)  حرم اهل بیت است. *امام رضا (علیه السلام) درباره زیارت حضرت معصومه (علیهاالسلام)  فرموده اند: «من زار المعصومةَ بقُم کمَن زارَنى»؛[80] کسى که مرقد حضرت معصومه (علیهاالسلام)  را در قم زیارت کند مانند کسى است که مرا زیارت کرده است».   امامزادگان حرم حضرت معصومه (علیهاالسلام) : قبر شریف حضرت معصومه (علیهاالسلام)  در زیر ضریح فعلى داخل یک سرداب (زیرزمین) واقع شده و در آن سرداب بعد از حضرت معصومه (علیهاالسلام) بانوان جلیل القدر دیگرى در جوار حضرت دفن شده اند که عبارتند از: الف) زینب دختر امام جواد (علیه السلام) ؛ ب) امّ  محمد نوه امام جواد (دختر موسى بن جواد (علیه السلام) )؛ ج) میمونه نوه امام جواد (دختر موسى بن جواد (علیه السلام) )؛ د) بُرَیهیه نوه امام جواد (دختر موسى بن جواد (علیه السلام) )؛ ه) امّ  اسحاق کنیز محمد بن موسى نوه امام جواد (علیه السلام) ؛ و) ام  حبیب کنیز یکى از نوادگان حضرت جواد (علیه السلام) (پسر نوه امام جواد ـ محمد بن احمد بن موسى الجواد)[81]. پس مناسب است در زیارت حضرت معصومه (علیهاالسلام)  آن مخدرات و بانوان بزرگ نیز اینگونه زیارت شوند «السلام علیکُنّ یا بناتَ رسول اللّه » یا بگوییم: «السلام على رسول اللّه  و على ذریة رسول اللّه ». امامزادگان دیگرى که تا سال 385  ه. ق در مقبره حضرت معصومه (علیهاالسلام) خارج سرداب دفن شده اند چندین نفر هستند: الف. امامزاده حسین نواده پنجم امام صادق (علیه السلام) ؛ ب. امامزاده حمزه از نوادگان امام سجاد (علیه السلام) ؛ ج. امامزاد ابوجعفر از نوادگان امام سجاد (علیه السلام) ؛ د. امامزاده ابوالقاسم از نوادگان امام سجاد (علیه السلام) ؛ ه. امامزاده على بن حمزه از نوادگان امام سجاد (علیه السلام) ؛ و. امامزاده ابوعلى از نوادگان امام سجاد (علیه السلام) ؛ ز. امامزاده ابوجعفر ثانى؛ ح. امامزاده ابومحمد از نوادگان امام سجاد (علیه السلام) ؛ ط. امامزاده ابوعلى ثانى؛ و... .[82] اولین سایه بان مقبره شریف حضرت معصومه (علیهاالسلام) را خاندان اشعرى بنا نمودند. حضرت زینب دختر امام جواد (علیه السلام) نیز گنبد و بارگاهى با آجر و سنگ و گچ بر روى مرقد مطهر ساخت و در هر دوران صحن و سراى حضرت پرشکوه تر گشت تا اینکه در زمان صفویّه گسترش حرم به اوج خود رسید و حرم فعلى از آثار همان دوره است.     مختصرى از مسجد مقدس جمکران    تاریخچه مسجد: «شیخ عفیف صالح حسن بن مثله جمکرانى مى گوید: شب سه شنبه، هفدهم ماه مبارک رمضان 393 هجرى، در سراى خود خفته بودم که جماعتى به در سراى من آمدند. نیمى از شب گذشته بود، مرا بیدار کردند و گفتند: «برخیز و امر امام محمد مهدى صاحب الزمان، را اجابت کن که تو را مى خواند». حسن بن مثله مى گوید: «من، برخاستم و آماده شدم». چون به در سرا رسیدم، جماعتى از بزرگان را دیدم، سلام کردم. جواب دادند و خوشامد گفتند و مرا به آن جایگاه ـ که اکنون مسجد (جمکران) است ـ آوردند. حضرت امام (علیه السلام)  مرا به نام خود خواند و فرمود: «برو به حسن بن مسلم بگو: رخصت نیست که تو دیگر در این زمین زراعت کنى، باید هر چه از این زمین منفعت برده اى، برگردانى تا در این موضع مسجد بنا کنند». به حسن بن مسلم بگو: «اینجا، زمین شریفى است و حق تعالى این زمین را از زمین هاى دیگر برگزیده و شریف کرده است». حسن بن مثله مى گوید عرض کردم: «سید و مولاى من! مرا در این باره، نشانى لازم است؛ زیرا مردم سخن مرا بدون نشانه و دلیل نمى پذیرند». امام (علیه السلام)  فرمود: «تو برو رسالت خود را انجام ده. ما در اینجا، علامتى مى گذاریم که گواه گفتار تو باشد».   کیفیت نماز تحیّت مسجد: «مردم را بگو تا به این موضع رغبت کنند و عزیز بدارند و چهار رکعت نماز در این جا بگذارند: دو رکعت تحیت مسجد، در هر رکعتى، یک بار سوره حمد و هفت بار سوره «قُلْ هُو اللّه  اَحَد» [خوانند ]و تسبیح رکوع و سجود را هفت بار بگویند».   کیفیت نماز امام زمان(عج): «و دو رکعت نماز صاحب الزمان بگذارند، بر این ترتیب که در [هنگام خواندن سوره] حمد چون به «ایاک نعبد و ایاک نستعین» برسند، آن را صد بار بگویند و بعد از آن، فاتحه را تا آخر بخوانند. رکعت دوم را نیز به همین طریق انجام دهند. تسبیح رکوع و سجود را نیز هفت بار بگویند. هنگامى که نماز تمام شد، تهلیل (لا اله الا اللّه ) و تسبیح فاطمه زهرا (علیهاالسلام)  را بگویند. آن گاه سر بر سجده نهاده، صد بار صلوات بر پیغمبر و آل او فرستند». این نقل، از لفظ مبارک امام (علیه السلام)  است که فرمود: «فمن صلاّ هما، فکانما صلى فى البیت العتیق»[83]؛ «هر  کس، این دو  رکعت (یا این دو نماز) را بخواند، گویى در خانه کعبه نماز خوانده است...».     احکام زیارت   شرایط قصر نماز پرسش 1 . در چه صورتى در مسافرت، نماز شکسته مى شود؟ همه مراجع: اگر همه شرایط ذیل فراهم شود، نماز شکسته مى شود: 1. سفر او (رفت و برگشت) کمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد؛ 2. از اول مسافرت، قصد هشت فرسخ داشته باشد؛ 3. در بین راه از قصد خود برنگردد؛ 4. قصد ماندن ده روز در آنجا را نداشته باشد؛ 5. سفر او معصیت و حرام نباشد؛ 6. شغلش مسافرت نباشد مانند راننده ها؛ 7. آنکه به حد ترخّص برسد؛ 8. جایى که سفر مى کند، وطن دوم او نباشد.[84] تبصره 1 . حد ترخّص یعنى از وطن یا محل اقامتش به اندازه اى دور شود که دیوار شهر را نبیند و صداى اذان آن را نشنود. (البته در تعریف حدترخص بین مراجع تقلید اختلاف نظر است). بنابر این کسى که قصد مسافرت دارد اگر بخواهد نمازش را نزدیک دروازه شهر بخواند، باید تمام بخواند. تبصره 2 . میان مراجع تقلید در تعیین مقدار فرسخ شرعى کمى اختلاف نظر است: آیات عظام: امام خمینى، خامنه اى، بهجت، صافى، فاضل و نورى: مقدار هشت فرسخ شرعى را تقریبا 45کیلومتر، آیات عظام: تبریزى، سیستانى و وحید: تقریبا 44 کیلومتر، آیه اللّه  مکارم: تقریبا 43 کیلومتر مى دانند.   پرسش 2 . کسى که نمى داند در مسافرت چند روز مى ماند تکلیف نمازش چه مى شود، آیا باید شکسته بخواند یا تمام؟ همه مراجع: باید نمازش را شکسته بخواند مگر آنکه تصمیم داشته باشد ده روز یا بیشتر در آنجا بماند و اگر بدون تصمیم و با تردید سى روز را در یک شهر (نه چند شهر) اقامت کرد، بعد از سى روز (روز سى و یکم) باید نمازش را تمام بخواند.[85]   سفر اتفاقى کثیرالسفر پرسش 3 . اگر استاد یا دانشجویى که در محل درس نمازش تمام است؛ چنانچه به طور اتفاقى، به سفرى مانند زیارت حضرت على بن موسى الرضا غیر از محل درس مسافرت کند، نماز و روزه او چگونه است؟ همه مراجع (به جز سیستانى): نماز شکسته است و روزه صحیح نیست.[86] آیه اللّه  سیستانى: نماز تمام و روزه صحیح است.[87]   انصراف قصد ده روز پرسش 4 . به مشهد مقدس مشرّف شدیم تصمیم داشتیم بیش از ده روز در آنجا بمانیم. نمازمان را کامل خواندیم ولى بعد از گذشت چند روز، از اقامتمان منصرف شدیم و تصمیم گرفتیم قبل از ده روز به وطن باز گردیم، تکلیف نماز در بقیه روزها چیست، آیا شکسته بخوانیم یا تمام؟ همه مراجع: تا هنگامى که در آنجا بسر مى برید نمازتان تمام است.[88]   سفر اطراف شهر پرسش 5 . اگر قصد ماندن ده روز و یا بیش تر را در جایى داشته باشیم؛ چنانچه از آنجا به محلى که فاصله آن تا اقامتگاه کمتر از چهار فرسخ شرعى (تقریبا 5/22 کیلومتر) است برویم و برگردیم، تکلیف نماز در هر دو جا چیست؟ همه مراجع: اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتى بخواهد به آن محل سفر کند نمازش در هر دو جا تمام است.[89]   پرسش 6 . بنا داریم با اردوى دانشجویى بیش از ده روز به سفر زیارت حضرت على بن موسى الرضا مشرف شویم و گاهى روزها به محل هاى اطرف که از حد ترخص خارج است و فاصله آنها تا اقامتگاه (مشهد مقدس) کمتر از چهار فرسخ شرعى است سفر کنیم، تکلیف نماز در آنجا چگونه است؟ آیات عظام امام و نورى: اگر در مدت ده روز، تنها یک مرتبه و به اندازه دو ساعت، از محل اقامت به اطراف بروید و بازگردید، نماز تمام است و در غیر این صورت شکسته است.[90] آیه اللّه  بهجت: اگر قسمت عمده روز را در محل اقامت باشید، نمازتان تمام است.[91] آیات عظام تبریزى و وحید: اگر مدت رفت و بازگشت، به اندازه یک یا دو ساعت باشد، که در نظر عرف با اقامت ده روز منافات ندارد، نماز تمام است و اگر از این مقدار بیش تر شود، بنابر احتیاط واجب باید جمع بین شکسته و تمام کنید و اگر تمام یا بیش تر روز را از محل اقامت خارج شوید باید نماز را شکسته بخوانید.[92] آیه اللّه  خامنه اى: اگر در مدت ده روز، به اندازه یک تا دو ساعت در روز ـ یا چند روز که مجموع آن به مقدار یک سوم روز یا یک سوم شب باشد ـ از محل اقامت به اطراف بروید، نماز تمام است و در غیر این صورت شکسته است.[93] آیه اللّه  سیستانى: اگر مدت رفت و بازگشت، در نصف روز باشد (هر چند برگشتن بعد از رسیدن شب باشد) نماز تمام است؛ مگر آنکه دفعات خارج شدن او به مقدارى تکرار شود که در نظر عرف گفته شود دو جا یا بیش تر اقامت دارد. در این صورت نماز شکسته است.[94] آیه اللّه  صافى: اگر از محل اقامت خارج شوید، نمازتان شکسته است.[95] آیه اللّه  فاضل: اگر به اندازه پنج یا شش ساعت، از محل اقامت به اطراف بروید و بازگردید، نماز تمام است، به شرط آنکه شب را در محل اقامت بمانید.[96] آیه اللّه  مکارم: اگر به اندازه اى دور نیست که جزء مسافرت محسوب شود نماز تمام است.[97]   مسافرت قبل از ظهر پرسش 7 . کسى که پیش از ظهر تصمیم به مسافرت دارد، تکلیف روزه او چه مى شود؟ همه مراجع (به جز تبریزى و سیستانى): اگر پیش از ظهر مسافرت کند، روزه اش باطل است؛ ولى قبل از آنکه به حد ترخّص برسد، نمى تواند روزه را بخورد.[98] آیه اللّه  تبریزى: اگر از سر شب تصمیم بر سفر داشته و پیش از ظهر مسافرت کند، روزه اش باطل است؛ ولى قبل از آنکه به حد ترخص برسد، نمى تواند روزه را بخورد و اگر پیش از ظهر تصمیم بر مسافرت گرفته، بنابر احتیاط واجب باید روزه بگیرد.[99] آیه اللّه  سیستانى: اگر پیش از ظهر مسافرت کند، بنابر احتیاط واجب باید روزه اش را افطار کند؛ ولى قبل از آنکه به حد ترخص برسد، نمى تواند روزه را بخورد.[100]   روزه در سفر پرسش 8 . آیا گرفتن روزه هاى قضا، در سفر صحیح است؟ همه مراجع: خیر، جایز نیست.[101]   نذر روزه پرسش 9 . کسى که در ماه رمضان در سفر است، آیا مى تواند نذر کند روزه بگیرد؟ همه مراجع: خیر، جایز نیست.[102]   پرسش 10 . به بارگاه حضرت على بن موسى الرضا (علیه السلام) مشرف شدم، آیا در آنجا مى توانم نذر روزه کنم و روزه بگیرم؟ آیات عظام امام، تبریزى، صافى، فاضل، نورى و وحید: در مسافرت، نذر روزه جایز نیست.[103] آیات عظام بهجت، خامنه اى و سیستانى: آرى، در مسافرت نذر روزه جایز و صحیح است.[104] آیه اللّه  مکارم: در مسافرت نذر روزه اشکال دارد و اگر نذر کرد، احتیاط واجب آن است که به نذر خود عمل کند.[105]   پرسش 11 . آیا مى توانیم پیش از سفر در وطن خود، نذر کنیم که در سفر روزه مستحبى بگیریم؟ همه مراجع:  آرى، این نذر صحیح است.[106]   اجازه همسر پرسش 12 . اگر زن بدون اجازه شوهرش به مسافرت برود، تکلیف نمازش چیست؟ همه مراجع (به جز تبریزى و مکارم): باید نمازش را در آنجا تمام بخواند.[107] آیه اللّه  تبریزى: اگر نشوز صدق کند، باید نمازش را در آنجا تمام بخواند.[108] آیه اللّه  مکارم: بنابر احتیاط واجب باید نمازش را در آنجا تمام بخواند.[109]  تبصره . اگر سفر زن سفر واجب باشد مانند سفر حج واجب در این صورت اجازه شوهر براى مسافرت لازم نیست. بنابر این نماز آنجا شکسته خواهد بود.   اجازه پدر پرسش 13 . اگر فرزند بدون اجازه پدر و مادرش مسافرت کند، تکلیف نمازش چیست؟ همه مراجع (به جز سیستانى): اگر پدر و مادر از این سفر نهى کنند به طورى که مایه اذیت آنان شود، باید نمازش را در آنجا تمام بخواند.[110] آیه اللّه  سیستانى: اگر پدر و مادر از این سفر نهى کنند به طورى که مایه اذیت آنان شود و منشأ اذیت شفقت و دلسوزى آنان باشد، باید نمازش را در آنجا تمام بخواند.[111] آیه اللّه  بهجت: اگر پدر و مادر از این سفر نهى کنند، باید نمازش را در آنجا تمام بخواند.[112] به تبصره پرسش «اجازه همسر» مراجعه کنید.   اجازه دوران عقد پرسش 14 . آیا در دوران عقد ـ که دختر در خانه پدر و مادر زندگى مى کند ـ براى مسافرت نیاز به اجازه شوهر دارد؟ اگر بدون اجازه به مسافرت برود، تکلیف نمازش چیست؟ آیات عظام امام، بهجت، صافى، فاضل، مکارم و نورى: آرى، باید اجازه بگیرد و اگر بدون اجازه مسافرت کند، باید نمازش را در آنجا تمام بخواند.[113] آیه اللّه  فاضل: در این فرض بنا بر احتیاط واجب، باید اجازه بگیرد و اگر بدون اجازه مسافرت کند، بنابر احتیاط واجب باید نمازش را در آنجا تمام بخواند.[114] آیات عظام تبریزى و وحید: خیر، در این فرض اجازه شوهر، لازم نیست و نمازش در مسافرت شکسته است.[115] آیه اللّه  سیستانى: اگر در شهرى که زندگى مى کنند، متعارف این است که دختر در این مدت از شوهر اجازه نمى گیرد؛ در این صورت، نمازش در مسافرت شکسته است و در غیر این صورت، باید اجازه بگیرد و اگر بدون اجازه مسافرت کند، باید نمازش را در آنجا تمام بخواند.[116]  تبصره . اگر زن در ضمن عقد، شرط کرده باشد که در این مدت، بدون اجازه او بیرون رود و یا عقد بر توافق قبلى واقع شده باشد؛ در این صورت به فتواى همه مراجع، این شرط نافذ است و دیگر اجازه شوهر لازم نیست.   اجازه دیدار والدین پرسش 15 . اگر زن بدون اجازه شوهرش، بخواهد براى دیدار والدین خود مسافرت کند؛ آیا مى تواند بدون اجازه او مسافرت کند، تکلیف نمازش در سفر چیست؟ همه مراجع: خیر، نمى تواند بدون اجازه شوهر به دیدار آنان برود و صله رحم منحصر به رفت و آمد نیست؛ بلکه با احوال پرسى و پیغام فرستادن از طریق تلفن، نامه و مانند آن نیز محقّق مى شود. نمازش در آنجا تمام مى باشد.[117]   حیض در سفر پرسش 16 . زن حائض در شهرى که وطنش نیست قصد ماندن ده روز مى کند در بین این ده روز از خون پاک مى شود آیا باید نماز خود را شکسته بخواند یا تمام؟ همه مراجع: اگر قصد ماندن ده روز را داشته، نمازش تمام است هر چند تعدادى از روزها را نماز نخوانده باشد.[118]   گلزار شهدا پرسش 17 . آیا رفتن فرد جنب یا حائض بر سر قبر بزرگان دین و یا گلزار شهداء جایز است؟ همه مراجع: آرى، جایز است.[119]   حسینیه پرسش 18 . حضور زنان حائض در حسینیه ها چه حکمى دارد؟ همه مراجع: اشکال ندارد.[120]   سرداب مسجد پرسش 19 . ورود زن حائض به مکان هایى که شک دارد جزء مسجد است (مانند بام، سرداب و مقدارى که به مسجد افزوده مى شود) چگونه است؟ همه مراجع: آنچه مشکوک است، حکم مسجد را ندارد و ورود به آنجا براى زن حائض اشکال ندارد.[121]   حرم امامزادگان پرسش 20 . آیا ورود فرد جنب یا حائض به داخل حرم امام زادگان مانند حرم حضرت معصومه جایز است؟ همه مراجع: آرى جایز است.[122] تبصره . اگر در موردى ورود به حرم باعث هتک و بى حرمتى شود، جایز نیست.   رواق هاى حرم پرسش 21 . آیا زن حائض و فرد جنب مى تواند بى آنکه داخل حرم شود به رواق هاى اطراف ضریح مطهر امام معصوم (علیه السلام)  برود؟ همه مراجع (به جز بهجت و فاضل): آرى، اشکال ندارد.[123] آیات عظام بهجت و فاضل: بنابر احتیاط واجب جایز نیست.[124] تبصره . حکم یاد شده در صورتى است که رواق هاى حرم، مسجد نباشد.   حرم امامان (علیهم السلام)  پرسش 22 . حکم رفتن زن حائض به حرم امامان (علیهم السلام) چیست؟ همه مراجع (به جز بهجت، صافى و وحید): عبور از حرم مطهر امام معصوم براى زن حائض اشکال ندارد؛ ولى بنابر احتیاط واجب نباید در آنجا توقف کند.[125] آیه اللّه  بهجت: جایز نیست زن حائض به حرم امام معصوم وارد شود (هر چند از یک در وارد و از در دیگر خارج شود).[126] آیه اللّه  صافى: احتیاط واجب آن است که زن حائض به حرم امام معصوم وارد نشود (هر چند از یک در وارد و از در دیگر خارج شود).[127] آیه اللّه  وحید: توقف در حرم امام معصوم براى زن حائض جایز نیست و احتیاط واجب آن است که از یک در وارد و از در دیگر خارج شود.[128]  تبصره . مقصود از حرم امام (علیه السلام)  که توقف زن حائض در آنجا ممنوع است، همان محدوده اى است که ضریح امام (علیه السلام)  در آنجا قرار دارد. بنابراین حیاط، صحن و خانه هاى اطراف حرم را شامل نمى شود.   خواندن دعاى کمیل پرسش 23 . در دعاى کمیل آیه (افمن کان مؤمنا کمن کان فاسقا لایستوون) وجود دارد این آیه از سوره اى است که سجده واجب دارد آیا زن حائض مى تواند دعاى کمیل بخواند؟ آیات عظام امام، بهجت، فاضل و نورى: خواندن دعاى کمیل براى زن حائض اشکال ندارد؛ ولى باید آیه یاد شده را بر زبان جارى نکند. آیات عظام تبریزى، خامنه اى، سیستانى، صافى و مکارم: خواندن دعاى کمیل و نیز آیه یاد شده براى زن حائض اشکال ندارد؛ چه اینکه خواندن اصل آیه سجده دار براى حائض حرام است نه باقى سوره.[129] آیه اللّه  وحید: خواندن دعاى کمیل براى زن حائض اشکال ندارد؛ ولى بنابر احتیاط واجب آیه یاد شده را بر زبان جارى نکند.[130]  تبصره 1 . آیه یاد شده، آیه 18 از سوره سجده است و آیه اى که سجده دارد، آیه 15 از این سوره است.  تبصره 2 . اگر گفته شود: تنها خواندن آیات سجده دار براى زن حائض حرام است، خواندن آیه یاد شده در متن پاسخ براى او حرام نیست؛ ولى اگر خواندن تمام سوره هایى که سجده واجب دارند، براى زن حائض حرام باشد، خواندن آیه شده براى او حرام خواهد بود؛ خواه در قرآن باشد یا در دعا.   غسل زیارت پرسش 24 . آیا با غسل زیارت مى توان نماز خواند؟ آیات عظام امام، بهجت، خامنه اى، صافى و فاضل: خیر، تنها با غسل جنابت مى توان نماز خواند؛ ولى با غسل هاى دیگر مانند غسل زیارت باید وضو هم گرفت.[131] آیه اللّه  مکارم: با همه غسل هاى واجب و مستحب مى توان نماز خواند و گرفتن وضو واجب نیست. اما احتیاط مستحب آن است که در غیر غسل جنابت، (مانند غسل زیارت) وضو هم بگیرد.[132] آیات عظام تبریزى، سیستانى، نورى و وحید: با همه غسل هاى واجب و مستحب ـ غیر از غسل استحاضه متوسطه ـ مى توان نماز خواند؛ اگر چه احتیاط مستحب آن است که در غیر غسل جنابت، (مانند غسل زیارت) وضو هم بگیرد.[133]   غسل در سفر پرسش 25 . اگر زن در بین مسافرت مانند قطار و اتوبوس، از حیض پاک شود و دسترسى به آب نداشته باشد تکلیف نمازش چیست؟ همه مراجع: اگر وقت نماز تا رسیدن به مقصد تمام نمى شود باید صبر کند و در غیر این صورت اگر در بین راه دسترسى به آب نداشته باشد باید به جاى غسل حیض تیمم کند و بعد از تمییز کردن بدن نماز بخواند.[134]   مسافرت در رمضان پرسش 26 . آیا مى شود در ماه رمضان، براى فرار از روزه مسافرت کرد؟ همه مراجع: مسافرت کردن در ماه رمضان ـ هر چند به عنوان فرار از روزه باشد ـ اشکال ندارد؛ ولى این امر تا قبل از روز بیست و سوم مکروه است.[135]     کتابنامه 1. قرآن مجید، ترجمه استاد محمد مهدى فولادوند. 2. شیخ عباس قمى، مفاتیح الجنان، قم: هجرت. 3. سید على خامنه اى، اجوبة الاستفتاءات، تهران: انتشارات بین المللى الهدى، 1384. 4. محمد تقى بهجت، احکام دختران و بانوان. 5. حسین نورى، استفتاءات، قم: مهدى موعود. 6. سید روح اللّه موسوى خمینى، استفتاءات، قم: دفتر انتشارات اسلامى، 1372. 7. ناصر مکارم شیرازى، استفتاءات جدید، قم: مدرسه على بن ابیطالب، 1379. 8. میرزا جواد تبریزى، استفتاءات جدید، قم: سرور، 1378. 9. سیدمحمدکاظم طباطبایى یزدى، العروه الوثقى، قم: اسماعیلیان، 1377. 10. عبدالحسین احمد الامینى النجفى، الغدیر فى الکتاب و السنة و الادب، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1374. 11. سید محمد حسین طباطبایى، المیزان فى تفسیر القرآن، تهران: دارالکتب الاسلامیه. 12. محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، تهران: دار الکتب الاسلامیه. 13. شیخ حسین بن محمد الدیار بکرى، تاریخ الخمیس فى احوال انفس نفیس، مصر: موسسه عثمانیه. 14. سید روح اللّه  موسوى خمینى، تحریرالوسیله، ترجمه على اسلامى، قم: انتشارات اسلامى. 15. حسین وحید خراسانى، توضیح المسائل، قم: مدرسة الامام باقر العلوم، 1419ق. 16. حسین نورى، توضیح المسائل، قم: مهدى موعود، 1380. 17. سید محمدحسن بنى هاشمى خمینى، توضیح المسائل مراجع، قم: دفتر انتشارات اسلامى، 1377. 18. ابى جعفر محمد بن حسن الطوسى، تهذیب الاحکام، تصحیح: على اکبر غفارى، تهران: نشر صدوق، 1376. 19. لطف اللّه صافى، جامع الاحکام، قم: مؤسسه انتشاراتى حضرت معصومه(س) . 20. محمد فاضل لنکرانى، جامع المسائل، قم: امیرالعلم . 21. محمدى اشتهاردى، حضرت معصومه چشمه جوشان کوثر، نشر مطهر، 1386. 22. مرتضى عطایى، خاطراتى از آیینه اخلاق، نشر بهمن، 1385. 23. محمد کاظم موسوى بجنوردى، دایرة المعارف بزرگ اسلام، تهران: دائره المعارف اسلامى، 1383.. 24. ذبیح اللّه  محلاتى، ریاحین الشریعة، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1385. 25. شیخ عباس قمى، سفینه البحار، المطبعة العلمیة، نجف، 1352 ق. 26. مسلم بن حجاج القشیرى نیشابورى، صحیح مسلم، بیروت : دار الکتاب العربى. 27. شیخ جواد تبریزى، صراط النجاة، قم: سلمان فارسى. 28. ابى جعفر محمدبن على ابن بابویه الصدوق، عیون اخبارالرضا، ترجمه: غفارى و مستفید، بیروت: مؤسسه اعلمى. 29. على اکبر تشید، قیام سادات علوى، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1388. 30. ابوالقاسم جعفربن محمد ابن قولویه قمى، کامل الزیارات، ترجمه: ذهنى تهرانى، تهران: طلوع آزادى، چاپ اول، 1377. 31. عباس فیض، گنجینه آثار قم، انتشارات اسلامى. 32. عزیزاللّه  عطاردى، مسند الامام الرضا، مشهد: به نشر، 1406. 33. محمد مهدى نراقى، معراج السعاده، بوستان توحید، 1383. 34. شیخ عباس قمى، منتهى الآمال، قم: هجرت، 1386. 35. سید على حسینى سیستانى، منهاج الصالحین، سنبله، 1384. 36. محمدبن حسن حرّ العاملى، وسائل الشیعه، قم: مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، 1414. 37. محمد تقى بهجت، وسیلة النجاة. 38. ابوالحسن نورالدین السمهودى، وفاءالوفاء باخبار دارالمصطفى، لبنان: دارالکتب العلمیه للنشر. 39. لطف اللّه  صافى، هدایه العباد، قم: مؤسسه انتشاراتى حضرت معصومه(س). 40. مجله پیام حوزه، شماره 6، قم: انتشارات اسلامى حوزه علمیه قم. 41. سایت Sistani.org.     پی نوشت ها : [1]. میزان الحکمه، ج 2، ص 1308، 1365. [2]. وسائل الشیعه، ج 2، ص 433. [3]. بقره 2، آیات 257-255. [4]. زخرف 43، آیه 13. [5]. بحارالانوار، ج 76، ح 271. [6]. میزان الحکمه، ج 2، ص 1310. [7]. نحل 16، آیه 89. [8]. توبه 9، آیه 84. [9]. کهف 18، آیه 21. [10]. المیزان، ج 3، ص 285. [11]. نجم 53، آیه 3 و 4. [12]. المیزان، ج 10، ح 441. [13]. دایرة المعارف بزرگ اسلام، ج 5، ذیل ابواء. [14]. صحیح مسلم، ج 4، ص 64. [15]. وفاءالوفاء باخبار دارالمصطفى، چاپ 4.3/932 به نقل از عبادبن ابى صالح. [16]. الغدیر، ج 5، ص 148 به نقل از اسناد اهل تسنن. [17]. الغدیر، ج 5، ص 170 به نقل از: صحیح مسلم. [18]. الغدیر، ج 5، ص 104. [19]. تاریخ الخمیس. [20]. بحارالانوار، ج 43، ص 177. [21]. آل عمران 3، آیات 169 و 170. [22]. قمر 54، آیه 54. [23]. عنکبوت 29، آیه 64. [24]. نساء 4، آیه 80. [25]. فتح 48، آیه 10. [26]. معراج السعادة، ص 703. [27]. یوسف 12، آیه 93. [28]. طه 20، آیه 12. [29]. توبه 9، آیه 108. [30]. اعراف 7، آیه 31. [31]. حدید 57، آیه 7. [32]. مؤمنون 23، آیه 3. [33]. احزاب 33، آیه 56. [34]. احزاب 33، آیه 53. [35]. اسراء 17، آیه 111. [36]. حجرات 49، آیه 2. [37]. ابراهیم 14، آیه 31. [38]. مزمل 73، آیه 20. [39]. تحریم 66، آیه 8. [40]. بقره 2، آیه 58. [41]. احزاب 33، آیه 56. [42]. نساء 4، آیه 86. [43]. یوسف 12، آیه 88. [44]. پیام حوزه، شماره 6 . [45]. همان. [46]. همان، ج4، ص12. [47]. همان، ص172 و 173. [48]. خاطراتى از آیینه اخلاق، ص39. [49]. سفینة البحار، ج 3، ص 492. [50]. وسایل الشیعه، ج 10، ص 434. [51]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 248، بیروت: مؤسسه اعلمى. [52]. وسایل الشیعه، ج 5، ص 436. [53]. وسایل الشیعه، ج 10، ص 433. [54]. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 99، ص 44. [55]. وسائل الشیعه، ج 10، ص 438. [56]. کامل الزیارات، ص 306. [57]. وسایل الشیعه، ج 10، ص 432 و 435. [58]. وسایل الشیعه، ج 10، ص 435. [59]. تهذیب، ج 6، ص 85. [60]. بحارالانوار، ج 102، ص 38 ؛ کامل الزیارت، 306. [61]. وسایل الشیعه، ج 10، ص 435. [62]. عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 275. [63]. بحارالانوار، ج 78، ص 352. [64]. بحارالانوار، ج 75، ص 356. [65]. عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 193. [66]. شیخ جواد قیومى، صحیفة الرضا، قم: انتشارات اسلامى، 1373. [67]. صحیفه الرضا، ص 380. [68]. عزیزاللّه  عطاردى، مسند امام الرضا، ج 1، ص 293، مشهد: به نشر، 1406. [69]. عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 27. [70]. عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 31. [71]. عزیزاللّه  عطاردى، مسند الامام الرضا، ج 1، ص 267، مشهد: به نشر، 1406. [72]. مسند الامام الرضا، ج 1، ص 285. [73]. مسند الامام الرضا، ج 1، ص 3. [74]. به نقل از کتاب: هزار و یک کلمه ایشان. [75]. تعداد 444 امامزاده بزرگوار در قم مدفونند حتى در جوار مرقد حضرت معصومه (علیهاالسلام)  دختران مکرّمه امام جواد (علیه السلام)  آرمیده اند، اگر صرف این مسئله و اهمیت قم موجب آن همه تمجید مى گشت لازم بود در شأن این بزرگواران هم مطلبى بیان مى شد. [76]. قیام سادات علوى، ص 166. [77]. حضرت معصومه چشمه جوشان کوثر، محمدى اشتهاردى، ص  40. [78]. بیان شده از جانب معصومین (علیهم السلام) . [79]. بحارالانوار، ج 102، ص 266. [80]. ریاحین الشریعة، ج 5، ص 35. [81]. بحارالانوار، ج 60، ص 220ـ229 ؛ منتهى الامال، ج 2، ص  162. [82]. گنجینه آثار قم، فیض، ج 1، ص 392ـ391. [83]. مفاتیح الجنان، آداب نماز حضرت حجتع. [84]. توضیح المسائل مراجع، م 1272 تا 1355. [85]. توضیح المسائل مراجع، م 1355 و وحید، توضیح المسائل، م 1361 و دفتر: خامنه اى. [86]. توضیح المسائل مراجع، م 1307 و وحید، توضیح المسائل، م 1316 و خامنه اى، اجوبة الاستفتاءات، س 645. [87]. توضیح المسائل مراجع، م 1307. [88]. توضیح المسائل مراجع، م 1342 و وحید، توضیح المسائل، م 1350 و دفتر: خامنه اى. [89]. توضیح المسائل مراجع، م 1349 و وحید، توضیح المسائل، م 1357 و دفتر: خامنه اى. [90]. توضیح المسائل مراجع، م 1338. [91]. توضیح المسائل مراجع، م 1338. [92]. تبریزى، توضیح المسائل مراجع، م 1338 و وحید، توضیح المسائل، م 1346. [93]. خامنه اى، اجوبة الاستفتاءات، س 659. [94]. توضیح المسائل مراجع، م 1338. [95]. توضیح المسائل مراجع، م 1338. [96]. توضیح المسائل مراجع، م 1338. [97]. توضیح المسائل مراجع، م 1338. [98]. توضیح المسائل مراجع، م 1721 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 1729 ؛ دفتر: خامنه اى. [99]. تبریزى، توضیح المسائل مراجع، م 1721. [100]. سیستانى، توضیح المسائل مراجع، م 1721. [101]. امام، نورى و فاضل، تعلیقات على العروة، ج 2، شرایط صحة الصوم، الخامس ؛ صافى، هدایة العباد، ج  1، م 1354؛ تبریزى، سیستانى و وحید، منهاج الصالحین، شرایط صحه الصوم؛ بهجت، وسیلة النجاة، ج 1، م 1143 و دفتر: خامنه اى. [102]. العروة الوثقى، ج 2، نیه الصوم، م 6. [103]. نورى، استفتاءات، ج 1، س 231 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 584 ؛ دفتر: وحید، تبریزى، امام و صافى. [104]. دفتر: خامنه اى، سیستانى و بهجت. [105]. مکارم، استفتاءات ، ج 2، س 482 و 475. [106]. امام، نورى و فاضل، تعلیقات على العروة، ج 2، شرایط صحة الصوم، الخامس ؛ صافى،هدایة العباد، ج 1، م 1354؛ تبریزى، سیستانى و وحید، منهاج الصالحین، شرایط صحة الصوم؛ بهجت، وسیلة النجاة، ج 1 م 1143 و دفتر: خامنه اى. [107].  توضیح المسائل مراجع، احکام مسافر، شرط پنجم و دفتر: خامنه اى. [108].  توضیح المسائل مراجع، احکام مسافر، شرط پنجم. [109].  توضیح المسائل مراجع، احکام مسافر، شرط پنجم. [110].  توضیح المسائل مراجع، احکام مسافر، شرط پنجم و م 1295 و وحید، توضیح المسائل، م 1304 و دفتر: خامنه اى. [111].  توضیح المسائل مراجع، احکام مسافر، شرط پنجم و م 1295 [112].  توضیح المسائل مراجع، احکام مسافر، شرط پنجم و م 1295 [113]. صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1333؛ امام، استفتاءات، ج 3، حقوق روجیت، س 22 و 4 و دفتر: بهجت، مکارم، بهجت، فاضل و نورى. [114]. فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1677. [115]. تبریزى، صراط النجاة، ج 3، 735؛ دفتر: وحید. [116]. دفتر: سیستانى. [117]. فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1632؛ امام، تحریرالوسیله، ج 2، فصل فى القسم و النشوز و استفتاءات، ج 3، سؤالات متفرقه، س 90؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، فصل فى القسم و النشوز؛ تبریزى، استفتاءات، س 2189 و 1520 و صراط النجاة، ج 5، س 652؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج2، الفصل الثامن، م 338 و Sistani.org، صله رحم، س 1 و 2 و دفتر: بهجت، وحید، مکارم، نورى و خامنه اى. [118].  دفتر: همه. [119].  دفتر: همه. [120]. امام، استفتاءات، ج1، غسل حیض، س 174 تبریزى، استفتاءات، س 222 و دفتر: همه. [121]. العروة الوثقى، ج 1، فیما یحرم على الجنب، م 4 و ج 2، الاعتکاف، م 23. [122]. العروة الوثقى، ج 1، احکام الحیض، السادس؛ امام، استفتاءات، ج 1، غسل حیض، س 174؛ خامنه اى، اجوبه الاستفتاءات، س 222؛ تبریزى، استفتاءات، س 255 فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 169؛ بهجت، احکام دختران و بانوان، ص 84 و دفتر: نورى، صافى، وحید، سیستانى و مکارم. [123].  امام، سیستانى، مکارم، فاضل و نورى، تعلیقات على العروه، احکام الحائض، السادس؛ صافى، هدایة العباد، ج 1، م 181 و 245؛ تبریزى و وحید، منهاج الصالحین، غسل الجنابه، الفصل الثانى، الخامس و احکام الحیض، م 227 و دفتر: خامنه اى. [124]. بهجت، وسیلة النجاة، ج 1، م 186 و 267 و دفتر آیه الله فاضل. [125]. توضیح المسائل مراجع، م 355 و دفتر: خامنه اى. [126]. توضیح المسائل مراجع، م 355 [127]. توضیح المسائل مراجع، م 355 [128]. توضیح المسائل، م 361 [129].  توضیح المسائل مراجع، م 354؛ خامنه اى، اجوبه الاستفتاءات، 199. [130].  وحید، توضیح المسائل، م 361 [131]. همان، 391 646. [132]. توضیح المسائل مراجع، م 391 و 646. [133]. همان، م 391 و 646؛ وحید، توضیح المسائل، م 397 و نورى، توضیح المسائل، م 392 و 647. [134].  دفتر: همه. [135]. العروة الوثقى، ج 2، شرایط وجوب الصوم، م 4 و 6.   .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image