آداب و احکام زیارت (دفتر شصت و یک پرسش‌ها و پاسخ‌های دانشجویی)  /

تخمین زمان مطالعه: 152 دقیقه

آداب و احکام زیارت (دفتر شصت و یک پرسش‌ها و پاسخ‌های دانشجویی)


پرسش‌ها و پاسخ‌های دانشجویی دفتر شصت و یکم آداب و احکام زیارت تنظیم و نظارت: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها (معاونت آموزشی و پژوهشی - اداره مشاوره و پاسخ) تدوین و تألیف: گروه اخلاق و عرفان ناشر: دفتر نشر معارف تایپ و صفحه آرایی: طالب بخشایش نوبت چاپ: اول، پاییز 1394 تیراژ: 2000 نسخه شابک: 9--531-964-978   «همه حقوق برای ناشر محفوظ است» پایگاه اینترنتی: www.Ketabroom.ir  وwww.Porseman.org  وwww.Porsemani.ir نشانی الکترونیکی: info@Ketabroom.ir و info@porseman.org فهرست مقدمه فصل اول - آداب و پیشینه زیارت آداب سفر - تاریخ زیارت - زیارت در قرآن و سنت پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) - چگونگی زیارت - زیارت بزرگان فصل دوم - مبانی و فواید زیارت مبانی تربیتی زیارت - «عارفاً بحقه» - فواید زیارت - توسل - خدا یا اولیاء خدا! - اولیای الهی و مشکلات آنها!! - نیازمندی امامان(علیهم‌السلام) فصل سوم - زیارت های برگزیده نام گذاری زیارت جامعه - بررسی سند زیارت جامعه کبیره - تکبیرات زیارت جامعه - غلوّ در زیارت جامعه! - حسابرسی خدا یا امامان؟! - امام شناسی راه خداشناسی! - زیارت عاشورا - تجلی برائت در زیارت عاشورا - شرافت کربلا بر کعبه! - زیارت امام رضا(علیه‌السلام) - زیارت حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) - مسجد مقدس جمکران فصل چهارم - احکام زیارت نماز و روزه مسافر نماز مسافر - اماکن چهارگانه تخییر - غسل زیارت - نیت نماز زیارت - نماز نیابت - نماز جماعت مسافر - نماز چهار رکعتی مسافر - نماز قضا در مسافرت - غسل در سفر - تردید در مدت سفر - سفر اتفاقی کثیرالسفر - انصراف قصد ده روز - سفر اطراف شهر - اردوی دانشجویی - مسافرت در رمضان - روزه در سفر - نذر در سفر - نذر قبل از سفر تصرفات حرم نوشتن در کتاب و دیوار - اموال پیدا ‌شده - استفاده از برق مسجد و حرم - خوابیدن در مسجد - آب وضو - کیسه کفش - مهر حرم - اموال حرم احکام بانوان اجازه همسر - اجازه پدر - اجازه دوران عقد - اجازه دیدار والدین - حیض در سفر - سرداب مسجد - حائض و مسجد - امام زادگان و گلزار شهدا - رواق‌های حرم - حرم امامان(علیهم‌السلام) - خواندن دعای کمیل     مقدمه نسل جوان و فرهیختگان دانش و تلاش، همگی خواهان «خوب»ها و «خوبی»هایند و در پی آنانند که ایمان و پاکی درون را با صفا و صمیمیت برون هم‌نوا سازند، به طوری که زندگی فردی‌شان بر پایه آراستگی و وارستگی استوار گردد و زندگی اجتماعی‌شان براساس درستی و راستی شکل بگیرد. در این میان دانشگاهیان عزیز آینه تمام‌نمای فرهنگ و دانش جامعه‌اند و پیشرفت تمدن بشری بر تارُک ایشان مُهر زده شده است. ازاین رو تقویت بنیان‌های اعتقادی و کمک به رشد و بالندگی روحیه معنوی‌شان از مهمترین وظایف نهادهای فرهنگی جامعه است. اداره مشاوره و پاسخ معاونت آموزشی و پژوهشی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها نیز محفل انسی فراهم آورده تا استادان حوزه و دانشگاه و صاحبان دانش و قلم، گرد هم آیند و آموزه‌های برگرفته از وحی الهی و تجربه و دانش بزرگان جامعه بشری را به رشته تحریر درآورند و در اختیار جوانان تشنه علم و معنویت و شیفتگان همّت و خدمت قرار دهد. در میان آثار نوشتاری، قالب پرسش و پاسخ از جذاب‌ترین و تأثیرگذارترین است و روح گفت‌وگوی زنده بیشتر در آن نمایان است. شایان ذکر است در راستای ترویج فرهنگ دینی، اداره مشاوره و پاسخ نهاد، تاکنون بیش از سیصد هزار پرسش دانشجویی را در موضوعات مختلف اندیشه دینی و مشاوره‌ای پاسخ داده است. این اداره دارای گروه‌های علمی و تخصصی، به شرح زیر است: - قرآن و حدیث؛ - تربیتی و روان‌شناسی؛ - احـکـام؛ - اندیشه سیاسی؛ - فلسفه، کلام و دین پژوهی؛ - فرهنگی و اجتماعی؛ - حقوق و فلسفه احکام؛ - تاریخ و سیره؛ - اخلاق و عرفان؛ - ادیان و مذاهب. آنچه پیش‌رو دارید برگزیده‌ای از مبانی تربیتی و معرفتی زیارت و آداب و احکام زیارت است که توسط صاحبان اندیشه و قلم حجج اسلام محسن جلالی، محمدهادی یدالله‌پور، علیرضا مستشاری، کاظم دلیری و سیدمحمدتقی محمدی، تهیه شده است و توسط محققان ارجمند آقایان علی امینیان وحسن قدوسی‌زاده ارزیابی شده است. برآنیم با توفیق خداوند، به تدریج، مجموعه‌هایی از این دست، تقدیم شما خوبان کنیم. پیشنهادها و انتقادهای سازنده شما، راهنمای ما در ارائه خدمات فرهنگی هرچه شایسته‌تر و پربارتر خواهد بود. در پایان از همه همکاران ارجمند اداره مشاوره و پاسخ به‌ویژه حجت الاسلام والمسلمین آقای صالح قنادی که در بازپژوهی و آماده‌سازی این اثر تلاش کرده‌اند، تشکر و قدردانی می‌شود. دوام توفیقات این عزیزان را در جهت خدمت بیشتر به مکتب اهل‌بیت(علیهم‌السلام) و ارتقای فرهنگ دینی جامعه - به‌خصوص دانشگاهیان‌- از خداوند متعال مسألت داریم.   الله ولى التوفىق معاونت آموزشى و پژوهشى نهاد       فصل اول - آداب و پیشینه زیارت   آداب سفر  پرسش 1. در اردوها و سفرهای زیارتی، چه آداب و نکاتی را رعایت کنیم که هم خوش بگذرد و هم از نظر معنوی بیشتر بهره ببریم؟ از ویژگی‌های اسلام آن است که مجموعه آداب فردی و اجتماعی را به همگان توصیه کرده است. به گونه‌ای که با انجام این دستورات می‌توان به خوبی‌ها و خوشی‌ها دست یافت. از جمله این تعالیم، آداب سفر است و ما به طور مختصر به گوشه‌هایی از آن اشاره می‌کنیم: 1. صدقه دادن که در مجامع روایی، ائمه اطهار(علیهم‌السلام) فرموده‌اند: «افتتح سفرک بالصدقة»[1]؛ «سفرت را با صدقه شروع کن». «الصدقة تدفع البلاء»[2]؛ «صدقه بلاها را دفع می‌کند». 2. گفتن بسم‌الله هنگام سوار شدن به وسیله نقلیه. 3. خواندن آیة الکرسی؛ 4. خواندن این آیات کریمه قرآن جهت حفظ وسیله نقلیه؛ «سُبْحانَ الَّذی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما کُنّا لَهُ مُقْرِنینَ. وَإِنَّا إِلَی رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ»[3]؛ «پاک و منزه است خداوندی که این وسیله نقلیه را در اختیار ما قرار داد در حالی اگر لطف خدا نبود ما نمی‌توانستیم آن را مسخر خود گردانیم. همانا بازگشت ما به سوی پروردگارمان است». 5. کمک و یاری همسفران، این وظیفه اجتماعی آن قدر مهم است که در روایت در فضیلت این کار آمده است که: حضرت زین‌العابدین(علیه‌السلام)؛ با اشخاص مختلف و ناآشنا سفر می‌کرد تا بتواند آن‌ها را یاری و کمک کند. اسماعیل خثعمی به امام صادق(علیه‌السلام) می‌گوید وقتی به مکه رسیدیم همراهان ما برای طواف رفتند و مرا گذاشتند تا اسباب و وسایل آنها را نگهداری کنم و من به طواف با آنها در آن موقع نرفتم حضرت فرمودند: اجر و پاداش تو از آنها بیشتر است «أنت أعظمهم اجرا»[4]. امام خمینی(رحمه‌الله) در سفرهای زیارتی وقتی با دوستان و آشنایان همسفر بودند زودتر از حرم بر می‌گشتند و وسایل چایی و میوه و غذا را برای بقیه فراهم می‌کردند. 6. مراقبت کند که همسفر او به زحمت و سختی نیافتد و در خرج‌های سفر با هم کمک کنند. 7. با همسفران به خوش‌خویی و سازش رفتار کند و زحمت و رنج‌شان را تحمل نماید. 8. دقت و مواظبت بر انجام واجبات، مخصوصاً نمازهای روزانه و ترک محرمات به خصوص غیبت کردن. پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) می‌فرمایند: «از آنچه به همراه دارید دوستان را بی‌بهره نسازید و دشواری و تلخی‌های سفر را بازگو نکنید و مزاح و خوشرویی را فراموش نکنید»[5]. لقمان حکیم به فرزندش فرموده است: به هنگام سفر، در هر کاری با همسفران خود هماهنگی داشته باشد و برای تصمیمات مختلف با آنان مشورت نماید و با لبخند و سعه صدر با یکدیگر برخورد کنند.[6] 9. هرگز در مسافرت چیزی را به فال بد نگیرید. 10. در انتهای سفر سوغاتی هر چند اندک برای دوستان و آشنایان در نظر بگیرید. البته هزینه کردن در راه زیارت خانه خدا و زیارت پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و امامان(علیهم‌السلام) از آداب و مستحبات است و از سوی خداوند جبران می‌شود. عن ابی عبدالله (علیه‌السلام): «... یجعل له بکل درهم انفقه عشره الاف درهم»[7]؛ «برای او به ازاء هر درهمی که انفاق کند ده هزار درهم قرار داده می‌شود».   تاریخ زیارت  پرسش 2. می‌خواستم درباره پیشینه زیارت و تاریخچه آن اطلاعاتی به دست آورم؟ زیارت رسمی است دیرینه و متداول میان اقوام مختلف و در همه ادیان و مذاهب وجود داشته و دارد. فقط شکل آن و اماکن و اشخاص فرق می‌کند. اگرچه زیارت در اسلام با آنچه در بوداییان، زرتشتیان و مسیحیان می‌گذرد از نظر محتوایی و روش تفاوت‌های بنیادین دارد لکن چون برانگیخته از فطرت آدمی است و به انگیزه‌ای درونی انجام می‌گیرد، گستره‌ای به وسعت تمام اقوام و ادیان دارد. در بررسی اجمالی تاریخ زیارت از هزارسال پیش از میلاد حضرت مسیح به زیارتگاه‌ها و اماکن مقدسی بر می‌خوریم که اقوام آشور و بابل در شهرهای «اور، سوسا، نی‌پور، آنسا» داشتند. زیارت در مذهب هندو از قدمتی تاریخی برخوردار است و برای آن آدابی همچون شستشوی بدن قبل از زیارت و عطرآگین کردن خود و پوشش برای زنان و... مقرر است. بزرگ‌ترین معابد و زیارتگاه‌های هندوها در شهر بنارس میلیون‌ها زائر را به سوی خود جلب می‌کند. در شهر (امریت سر) که معبد طلائی معروف در آن وجود دارد تشریفات زیارت دیدنی است. با این‌که گسترش و عمومیت زیارت و زیارتگاه‌های قدیمی در کشورهای آسیایی مانند چین، تبت، سیلان، هند، برمه، کره و ایران و ... حکایت از عمق و ریشه‌دار بودن این سنّت در مشرق زمین می‌کند، اما باید دانست اختصاص به نژاد و یا سرزمینی خاص ندارد. زیرا یکی از آداب مهم مذهب در مسیحیت هم، زیارت اماکن مقدسه می‌باشد. اولین زیارتگاه مسیحیان فلسطین بود و در شهرهای اروپا قبرهای قدیسین به صورت زیارتگاه مطرح است. در قرون وسطی کاروان‌های عظیمی از قلب اروپا برای زیارت بیت‌المقدس به راه می‌افتادند و به شدائد و مشکلات زیادی طی طریق می‌کردند تا خود را به اورشلیم برسانند. رُم نیز بعد از بیت‌المقدس بزرگ‌ترین زیارتگاه‌ها را در خود جای داده و زائران با نذر و نیاز و دعا به آنجا می‌روند. زیارت در بین اهل‌سنّت نیز رواج دارد و فقهای مذاهب اربعه اهل‌سنّت زیارت قبر نبی معظم اسلام(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) را از افضل مستحبّات می‌دانند.   زیارت در قرآن و سنت پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم)  پرسش 3. زیارت از دیدگاه قرآن و سنت پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم)‌ دارای چه جایگاهی می‌باشد؟ با استفاده از آیات قرآن به خوبی آشکار می‌شود مردم در برابر شخصیت‌ها و کسانی که از دنیا رفته‌اند به دو گروه کلی تقسیم می‌شوند. برخی به سادگی از کنار یادمان بزرگان عبور می‌کنند و آن را تمام شده فرض می‌کنند و اما گروهی سعی می‌کنند با ساختن مسجد و بارگاه کنار بزرگان، نام و یاد آنان را زنده نگه‌دارند و آنان را مشعلی فراروی خود به سوی خدا می‌بینند. چنان‌که درباره داستان اصحاب کهف می‌خوانیم: «وَ کَذلِکَ أَعْثَرْنا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السّاعَةَ لا رَیْبَ فیها إِذْ یَتَنازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذینَ غَلَبُوا عَلی أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِدًا»[8]؛ «و این‌چنین مردم را متوجه حال آن‌ها (اصحاب کهف که به صورت معجزه 309 سال در خواب بودند و سپس بیدار شدند و بعد از مدتی از خداوند تقاضای مرگ کردند) کردیم، تا بدانند که وعده خداوند (در مورد رستاخیز) حق است، و در پایان جهان و قیام قیامت شکی نیست، در آن هنگام که میان خود درباره کار خویش نزاع داشتند، گروهی می‌گفتند بنایی بر آنان بسازید (تا برای همیشه از نظر پنهان شوند و از آن‌ها سخن نگویید که) پروردگارشان از وضع آنها آگاه‌تر است ولی آن‌ها که از رازشان آگاهی یافتند (و آن را معجزه‌ای بر رستاخیز دیدند) گفتند ما مسجدی در کنار (مدفن) آن‌ها می‌سازیم. (تا خاطره آنان فراموش نشود و مورد زیارت قرار گیرند)». معلوم می‌شود بعد از فوت اصحاب کهف مردم به زیارت آن قبور آمدند و در آنجا بنا و مسجد ساختند، و خداوند نیز بعد از این داستان از چنین عملی نهی نفرموده است. حتی با جمله «غلبوا علی امرهم» ایشان را مورد تأیید قرار داده است.[9] به علاوه این آیات بر جواز و مشروعیت ساختن مساجد و اماکن متبرکه نزد قبور اولیای الهی و بزرگان دلالت می‌کند.  بدیهی است تمام افراد خوب و بد که از دنیا می‌روند مایه عبرت زندگان خواهند بود و هشداری است که سرانجام دنیا چنین است و آن چه از آدمی می‌ماند خوبی و بدی اوست. از این رو زیارت اهل قبور سفارش شده است، زیرا انسان را از برتری‌طلبی و دنیاگرایی دور می‌کند و به عاقبت‌اندیشی و آخرت‌گرایی راهنمایی می‌کند. علاوه بر این فایده عمومی، زیارت معصومان و بزرگان و زنده نگه داشتن نام و یاد آنان، به بزرگداشت خوبی‌ها و خوبان در جامعه کمک می‌کند و آدمی را در مسیر خوبی و پاکی قرار می‌دهد؛ به ویژه کسانی که تجلی نور خدا در زمین و هدایت‌کننده و راهنما به سوی خداوند هستند، زیارت آنان به ترویج یاد خدا و گسترش نماز و تلاوت قرآن می‌انجامد چنان‌که حرم امامان(علیهم‌السلام) بیش از دیگر جاها،‌ امکان محل نماز و راز و نیاز و تلاوت قرآن است. از این رو خداوند اجازه داده است چنین خانه‌هایی آباد و برپا شود و مردم برای یاد خدا در آنجا حضور پیدا کنند: «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ»[10]؛ «در خانه‌هایی که خدا رخصت داده که [قدر و منزلت] آنها رفعت‌ یابد و نامش در آنها یاد شود در آن [خانه]ها هر بامداد و شامگاه او را نیایش می‌کنند». متأسفانه کسانی که از آموزه‌ها و فرهنگ قرآن به دورند در پنداری باطل غوطه‌ورند و بر این باورند که پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و امامان(علیهم‌السلام) که از دنیا رفته‌اند از دنیا بی‌خبرند و سودی برای زیارت‌کنندگان ندارند، در حالی که این بزرگواران به‌طور قطع و یقین از کسانی که در راه خدا کشته و شهید شده‌اند مقامی بس بلندتر دارند.قرآن مجید به صراحت درباره شهدا و کشته شدگان راه خدا می‌فرماید: «وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبیلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاء وَلَکِن لاَّ تَشْعُرُونَ»[11]؛ «و کسانی را که در راه خدا کشته می‌شوند مرده نخوانید بلکه زنده‌اند ولی شما نمی‌دانید». از این رو کسانی که به جهت تعصب و یا کج فهمی از زیارت پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و امامان(علیهم‌السلام) جلوگیری می‌کنند، در حقیقت از شعور و آموزه‌های قرآن بی‌بهره‌اند.  زیارت در سنت پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) که وظیفه هدایت و تزکیه مردم را به عهده دارد، خود پایه‌گذار زیارت قبور مؤمنین است. در ذیل به گوشه‌ای از سنت نبوی در باب زیارت اشاره می‌کنیم: الف. پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) به زیارت قبر آمنه بنت وهب مادر بزرگوارشان رفتند که مزار ایشان در میان راه مکه و مدینه حوالی منطقه جحفه واقع شده است. در منابع آمده است: سال ششم هجری، پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) بر سر قبر آمنه رفت و گریست و آن را بازسازی و مرمت کرد. هم‌چنین بعد از حجة‌الوداع قبر مادر خود را زیارت کرد.[12] ب. ابوهریره نقل می‌کند پیامبر قبر مادر را زیارت کرد و گریست سپس فرمود: «با زیارت قبور مسلمین مرگ را به یاد بیاورید».[13] ج. رسول خدا به زیارت شهدای اُحد می‌رفتند و این‌گونه زیارت می‌کردند: «سلامٌ علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدّار».[14] د. بلال بن رباح، موذن و صحابی خاص، برای زیارت قبر پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) از شام به قصد مدینه منوره حرکت کرد و زیارت نمود.[15] هـ. عایشه نقل می‌کند پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) فرمود: جبرییل نزدم آمد و گفت: پروردگارت به تو امر می‌کند در قبرستان اهل بقیع حاضر شوی و برایشان طلب آمرزش کنی، عایشه از پیامبر پرسید چه باید بگویم. فرمود: بگو: «السلام علی اهل الدیار من المومنین و المسلمین یرحم الله المستقدمین منا و المستأخرین و انا ان شاء الله بکم لاحقون».[16] و. انس بن مالک از پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) نقل می‌کند هر کسی که بعد از وفاتم مرا زیارت کند، چنان است که در حال حیات زیارت کرده باشد و هر کس قبرم را زیارت کند روز رستاخیز شفاعتم او را واجب گردد.[17] ز. حضرت فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) هر روز به زیارت قبر پدرش می‌رفت و گریه می‌کرد و می‌فرمود: «پدرم! بر من مصائبی نازل شد که اگر بر روزها نازل می‌شد مبدّل به شب می‌گشت»[18]. ح. علی(علیه‌السلام) برای فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) خانه‌ای ساخت که نامش بیت‌الاحزان بود و ایشان بیشتر اوقاتش را در قبرستان بقیع می‌گذراند.[19] ضمناً از این روایات معتبر معلوم می‌شود حضور زنان در کنار مقابر هم بلامانع است.   چگونگی زیارت  پرسش 4. چگونه زیارت کنیم که بیشترین تأثیر معنوی را داشته باشد و دعا و زیارت ما نزد خداوند قبول باشد؟ باید دانست گام برداشتن به سوی «زیارت» و فراهم ساختن مقدمات و شرایط مناسب برای زیارت، برای آمادگی بیشتر خود ما و دور شدن از دلبستگی‌ها و وابستگی‌های غبارآلود است تا با پاکی و حضور قلب هر چه بیشتر به حضور نورانی معصومان(علیهم‌السلام) راه یابیم؛ از این‌رو قرآن مجید برای ورود به مکان مقدس می‌فرماید: «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی»[20]؛ «پای پوش خود را بیرون آور که تو در سرزمین مقدس «طوی» هستی». برای اینکه زیارت بیشترین تأثیر معنوی را داشته باشد رعایت شرایطی لازم است که به مهم ترین آنها اشاره می‌شود: 1. نخست طهارت ظاهری مانند وضو و غسل زیارت و طهارت باطنی که همان زدودن درون از رذایل اخلاقی و دست یابی به اخلاص است. «فیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرینَ»[21]؛ 2. پوشیدن لباس پاک و نو و عطرآگین کردن خود. «یا بَنی آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ»[22]؛ 3. کنار گذاشتن صدقه و انفاق به فقرا. «وَ أَنْفِقُوا مِمّا جَعَلَکُمْ مُسْتَخْلَفینَ فیهِ فَالَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ أَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ کَبیرٌ»[23]؛ 4. پرهیز از سخنان بیهوده و لغو، تمرکز حواس و حضور قلب. «وَ الَّذینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ»[24]. 5. تسبیح و حمد خداوند و فرستادن صلوات بر محمد و آل محمد(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و گفتن «استغفرالله ربی و اتوب الیه». «إِنَّ اللّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیمًا»[25]. 6. خواندن اذن دخول و اجازه ورود خواستن. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلّا أَنْ یُوْذَنَ لَکُمْ»[26]. 7. هرگاه ضریح مطهر را دیدید قبل از شروع به خواندن زیارت ذکر «الله اکبر» را چندین بار تکرار کنید. «وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَدًا وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیرًا»[27]. 8. چنانچه عذری ندارد زیارت را ایستاده بخواند. 9. خواندن زیارات مأثوره‌ای هم‌چون «امین‌الله، جامعه‌کبیره، صلوات خاصه...». 10. هنگام خواندن زیارت صدای خود را بلند نکند. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ»[28]. 11. دو رکعت نماز زیارت پس از اتمام زیارت. «قُلْ لِعِبادِیَ الَّذینَ آمَنُوا یُقیمُوا الصَّلاةَ وَ یُنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً»[29]. 12. تلاوت آیاتی از کلام‌الله مجید (قرآن) و هدیه به روح مقدس امام(علیه‌السلام). «فَاقْرَوُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ»[30]. 13. عزم و تصمیم بر ترک گناه و توبه در حضور امام(علیه‌السلام). «تُوبُوا إِلَی اللّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً»[31]. 14. مهمترین ادب زیارت، حضور قلب نسبت به یاد خدا و فروتنی و تواضع به درگاه اولیای خدا می‌باشد. «ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطایاکُمْ وَ سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ»[32]؛ «و [نیز به یادآرید] هنگامی را که گفتیم: «بدین شهر درآیید، و از [نعمت‌های] آن، هر گونه خواستید، فراوان بخورید، و سجده‌کنان از در [بزرگ] درآیید؛ و بگویید: [خداوندا،] گناهان ما را بریز. تا خطاهای شما را ببخشاییم، و [پاداش] نیکوکاران را خواهیم افزود».  نکته‌ها و پیام‌ها «ادْخُلُوا الْبابَ» دستور به حرکت و ورود، حکایت از اهمیت و لزوم همت و تلاش برای فراهم‌سازی زمینه‌های سفر به مکان‌های مقدس دارد. «سُجَّداً» بر لزوم تواضع و فروتنی هنگام انجام زیارت تأکید دارد. «قُولُوا» خداوند می‌فرماید: «بگویید» یعنی خودتان را به این حد از آمادگی و پذیرش برسانید که اعتراف کنید و دعا کنید. «حِطَّةٌ» گناهان ما را بریز. و این درخواست نشان از آن دارد که نخست باید پاک شد، آن گاه طلب نور و هدایت کرد. «نَغْفِرْ لَکُمْ خَطایاکُمْ» نتیجه ورود همراه با تواضع و دعا و اعتراف به درگاه الهی، بشارت آمرزش خطاهاست. «وَ سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ» البته چه بسا زائران انسان‌های پاک و به دور از خطاها باشند که در این صورت زیارت موجب ترفیع درجات و افزایش پاداش می‌شود. در پایان دعا جهت سلامتی و فرج امام زمان(عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و حفظ نظام اسلامی و طلب رحمت و آمرزش برای همه مسلمانان و سفارش‌کنندگان انجام گیرد.  وداع از آداب زیارت، زیارت وداع هنگام بازگشت از شهر زیارتی است که پس از انجام اعمال و آداب زیارت هنگام خروج از حرم زیارت وداع را می‌خوانیم و در این زیارت از خداوند درخواست می‌کنیم که این زیارت را آخرین زیارت ما قرار ندهد و بارها موفق شویم و اگر فرصت دنیا را از دست دادیم در قیامت با معصومان هم‌نشین باشیم، بنابراین زیارت وداع به معنای دل بریدن و روگردانی نیست، بلکه در زیارت وداع، دعا و درخواست زیارت دوباره است.   زیارت بزرگان  پرسش 5. شنیده‌ام بزرگان با حالات خاصی زیارت می‌کردند. می‌خواستم با چند نمونه از زیارت بزرگان آشنا شوم؟ اذن دخول یکی از مهمترین آداب زیارت که بزرگان به خوبی رعایت می‌کنند، «اذن دخول» ‌و اجازه ورود به حرم است. بدین‌گونه که هنگام رفتن به زیارت سزاوار است قدم‌ها کوتاه برداشته شود و با حضور قلب تسبیحات اربعه «سبحان الله والحمدللهولا اله الا الله والله اکبر» تکرار شود و هم چنین صلوات و استغفار بر زبان جاری باشد و هنگام رسیدن به درگاه حرم دعای ورود خوانده شود. مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (استاد اخلاق و عرفان) در کتاب باارزش المراقبات فرموده‌اند: اگر پس از خواندن اذن دخول قلبت آماده بود و شوق و ذوق پیدا کرده بودی و حال زیارت به تو دست داد یعنی اجازه به تو داده شده وارد شو والا وارد نشو بایست و با اصرار و التماس و حالت توبه و ندامت به پیشگاه خدا اذن را بگیر و داخل شو. خداوند متعال در قرآن مجید می‌فرماید: «وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّداً وَقُولُواْ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَکُمْ خَطَایَاکُمْ وَ سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ»[33]؛ «سجده‌کنان از در [بزرگ] درآیید و بگویید [خداوندا] گناهان ما را بریز تا خطاهای شما را ببخشاییم و [پاداش] نیکوکاران را خواهیم افزود». براساس این آیه شریفه آن چه مهم است ورود به اماکن مقدس با حالت تواضع و فروتنی است و در صورتی که مزاحمت نباشد و یا از توهین مخالفان در امان باشد خوب است درگاه حرم را ببوسد و حتی به زمین بنشیند و عتبه حرم و ضریح را ببوسد. آیت‌الله بهجت(رحمه‌الله) در این زمینه می‌فرماید: «زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود، اذن دخول بخوانید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا(علیه‌السلام) اذن دخول می‌طلبید. می‌گویید: «أأدخلُ یا حجّة‌الله؟»؛ «ای حجت خدا آیا وارد شوم؟» به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت(علیه‌السلام) به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهدا(علیه‌السلام) گریه است؛ اگر اشک آمد، امام حسین(علیه‌السلام) اذن دخول داده‌اند و وارد شوید. اگر حال داشتید، به حرم وارد شوید، اگر هیچ تغییری در دل شما به وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگر بپردازید و بهتر است برای زیارت امام حسین(علیه‌السلام). سه روز، روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از آن حضرت اجازه ورود بخواهید». تشرف امام خمینی(رحمه‌الله) تشرف امام خمینی(رحمه‌الله) به حرم مطهّر امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) با آداب خاص زیارت نیز شایان توجه است. ایشان با کمال ادب و متانت، اذن دخول می‌خواندند؛ سپس از طرف پایین پا وارد حرم می‌شدند و مقید بودند که از بالای سر مطهر حضرت امیر(علیه‌السلام) عبور نکنند و هنگامی‌که مقابل ضریح مطهّر می‌رسیدند، زیارت «امین‌الله» یا زیارت دیگری را با نهایت اخلاص می‌خواندند، بعد دوباره به طرف پایین پا بر می‌گشتند و در گوشه‌ای از حرم نشسته، نماز، زیارت و دعا می‌خواندند. باز دو رکعت نماز می‌خواندند و سپس برمی‌خاستند و با رعایت آداب و اخلاص تمام، از حرم مطهر خارج می‌شدند. در ایام زیارتی و جمعه‌ها برنامه منظّمی برای دعا و نیایش و نماز و قرآن داشتند[34]. مرحوم آیت‌الله عمید زنجانی در خاطرات خود گفته است: «امام خمینی شب‌های جمعه در کربلا به زیارت حرم سیدالشهدا(علیه‌السلام) و حضرت ابوالفضل(سلام‌الله‌علیه) می‌رفت و در آنجا مقید بود زیارت را به‌طور متعارف و با آداب خاصش انجام دهد؛ یعنی نزدیک ضریح می‌ایستاد، زیارت مختصر و کوتاهی می‌خواند و بعد می‌آمد نماز تحیت و زیارت را می‌خواند و بعد هم از روی مفاتیح، زیارت عاشورا می‌خواند؛ سپس دعای پس از زیارت را قرائت می‌کرد که دعایی با مضامین عالی و محتوایی سیاسی است. التزام امام به زیارت، ‌از بُعد عرفانی و حالات معنوی ویژه‌ای برخوردار بود و از صفای ملکوتی و اخلاص ایشان حکایت داشت».[35] ماندن با شوق و خارج شدن با شوق کمّیّت و کیفیت حضور در حرم و زیارتگاه‌ها باید متأثر از شوق و علاقه ما باشد اینکه ملزم شویم شب را تا صبح در حرم بمانیم، ضرورتی ندارد. زیارت و عبادت در حرم با شوق و انس مطلوب است. امام صادق(علیه‌السلام) نسبت به زیارت خانه خدا و انجام مناسک حج فرموده‌اند: «اذا فرغت من نسکک فارجع فانه اشوق لک الی الرجوع»؛ «وقتی از مناسک حج فارغ شدی زود برگرد تا برای بار دیگر مشتاق‌تر باشی»[36]. از آیت‌الله بهجت سؤال شد: روزی چقدر قرآن بخوانیم خوب است؟ ایشان فرمودند مقدار معین نکنید هر قدر شوق و ذوق دارید بخوانید. «کمیت» را مد نظر نگیرید. آیت‌الله بیدآبادی نیز می‌نویسد: «تا زمانی‌که شوق و میل باطنی، به زیارت و دعا داری، در حرم باش و زمانی که میل تو، به سستی گرایید؛ بلافاصله از حرم خارج شو که ذکر نگفتن بهتر است از ذکری که با غفلت و بی‌توجهی به محتوای ذکر همراه باشد»[37]. مگر این که ماندن همراه با تفکر و توجه باشد، به طوری که حالات خود را بررسی کند و گذشته‌های خود را مرور کند و برای آینده خود با پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) امام(علیه‌السلام) عهد و پیمان ببندد و ماندن در حرم برای او نقطه عطفی در زندگی شود و یادآوری خاطره حرم، چراغ راهی در طول زندگی باشد. نکته پایانی گفتنی است؛ زیارت از راه دور و نزدیک هر دو ممکن و مطلوب است اما آثار زیارت از نزدیک و حضور در حرم بسیار ویژه و حائز اهمیت است. از این رو گفته شده است: دعا داخل حرم امام حسین(علیه‌السلام) به طور ویژه مستجاب می‌شود. همچنین آثار فراوانی برای بالای سر ایستادن و دعا خواندن هست زیرا تعلق روح هر کس بر جسد او همانند سایه افکندن ابر بر زمین است. از این رو حضور و نظارت روح پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و امامان(علیهم‌السلام) در مرقد و حرم شریف‌شان بسیار شدیدتر و مؤثرتر است. البته بزرگان نیز با توجه به مقامات معنوی و حالات روحی خود هر کدام ادب خاصی را در زیارت رعایت می‌کردند. به‌طور نمونه: آیت‌الله بهاءالدینی برای زیارت امام رضا(علیه‌السلام) در مسجد گوهرشاد روبروی مرقد شریف می‌نشستند و زیارت می‌خواندند و کمتر وارد حرم و اطراف ضریح می‌شدند. اما امام خمینی(رحمه‌الله) و آیت‌الله بهجت(رحمه‌الله)، به‌طور معمول وارد حرم می‌شدند و نزدیک ضریح زیارت می‌کردند. برای الگوگیری از این بزرگان نیز ما باید به حالت روحی خودمان توجه داشته باشیم، به طوری که سعی ما این باشد که با رعایت ادب و حضور قلب برای زیارت مشرف شویم و در صورت امکان متن زیارت را روبروی ضریح بخوانیم و نماز زیارت را در قسمت بالاسر امام(علیه‌السلام) بخوانیم و هر چه بتوانیم به کانون نورانی امامان(علیهم‌السلام) نزدیک شویم و بهره ببریم. اما در صورت مزاحمت و ازدحام، چه بسا ادب اقتضاء کند با رعایت فاصله زیارت خوانده شود و در وقت و فرصت مناسب به اطراف ضریح مشرف شویم.       فصل دوم - مبانی و فواید زیارت   مبانی تربیتی زیارت  پرسش 6. مبانی تربیتی زیارت اولیاء کدام است؟ در این باره به سه مبنا و چند روش تربیتی زیارت اشاره می‌شود: 1. مبنای تأثیر ظاهر بر باطن یکی از مبانی تربیتی در اسلام تأثیر ظاهر بر باطن است. مراد از ظاهر همه امور مشهودی است که از انسان سر می‌زند و مظهر آن بدن است و مراد از باطن شئونی است که قابل مشاهده نیست همچون فکر و نیت. با توجه به این که ظاهر و باطن آدمی لایه‌های رویین و زیرین دارند و این لایه‌ها، دست‌اندر‌کار نقش‌زنی بر یکدیگرند. طبق این اصل، هرگاه بخواهیم تغییر و تحولی در باطن کسی پدید آید باید در ظاهر او تغییر پدید آید به عبارت دیگر، اگر نگاه کردن، سخن گفتن، سکوت کردن، گوش کردن، راه رفتن، نشستن و... به‌گونه‌ای مطلوب تنظیم شوند احساسات، افکار و تصمیم‌گیری مطلوبی در درون او خواهند انگیخت. براساس این اصل، روش‌های تربیتی باید فنونی را در اختیار بگذارد که بتوان توسط تغییر و تدبیر ظاهر فرد، حالات باطنی مطلوب را در وی به وجود آورد و حالات نامطلوب را از بین برد. در نظام تربیتی اسلام روش‌های قولی و فعلی توصیه شده است. به عنوان نمونه امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: «لاتخاصموا الناس لدینکم فإن المخاصمة ممرضة للقلب؛ «برای دفاع از دین‌تان، با مردم نزاع و مشاجره لفظی نکنید زیرا این کار، دل را بیمار می‌سازد»[38]. در روش فعلی، مقصود آن است که صورت یک فعل مطلوب به نحو تظاهر بر اعضاء و جوارح آشکار گردد؛ مانند: دستور به پرهیز از تبختر در راه رفتن؛ «وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً»[39]. در نظام تربیتی اسلام شیوه‌ها و دستورات فراوان دیده می‌شود که تغییر و اصلاح قولی و فعلی در حیطه آن قرار می‌گیرد[40]. یکی دیگر از آن دستورات، مسأله زیارت اولیای الهی است که مفاهیم بلند زیارت، گویای آموزه‌های مترقی سیاسی، فرهنگی، عبادی است و شخص زائر با طی کردن مسافت و سختی رسیدن به زیارتگاه و ابراز علاقه و محبت و اعلام نفرت از مخالفان و دشمنان، اندیشه‌ای متعالی را در باطن استوار می‌سازد.که به چند نمونه از مهمترین ویژگی‌های زیارت امامان(علیهم‌السلام) اشاره می‌شود: 1-1. معارف بلند زیارت از آنجا که شیعه در طول تاریخ منادی عدالت و آزادگی بوده و نیز حکومت‌های ستمگر مانع از بیان حقیقت دین توسط امامان معصوم(علیهم‌السلام) بوده‌اند و با توجه به این‌که ظاهرپرستان و خرافه‌سازان در دست‌یابی به قدرت به پوسته دین بسنده می‌کنند، امامان شیعه جهت عمق بخشی و ژرف‌نگری بیشتر پیروان‌شان، در قالب زیارت، هم آداب سخن گفتن با حضرت حق را آموزش داده‌اند و هم چگونه خواندن و راز گفتن را و هم چگونگی ارتباط همیشگی با امامان معصوم(علیهم‌السلام) را بیان کرده‌اند به طوری که این زیارت‌نامه‌ها خود ارائه تصویر درستی از اعتقادات شیعه نسبت به جایگاه امامان معصوم(علیهم‌السلام) و امام‌شناسی بوده و معارف بلندی را در لابه‌لای آن آموزش داده‌اند. دو آموزه بزرگ تولی و تبری که از شیعه یک مذهب پایدار و آرمانی، مبارز و جاودانه ساخته است در این زیارت‌نامه‌ها به‌گونه‌ای بارز چشم‌نوازی می‌کند و چگونه زیستن را می‌آموزد. 1-2. تأثیر و سازندگی زیارت یکی دیگر از نکات ارزشمند زیارت که باعث پاداش بسیار آن می‌شود سازندگی روحی و معنوی آن است. زائر، خویش را چون در محضر انسانی وارسته، ملکوتی و زنده می‌یابد و احساس سنخیت روحی و معنوی می‌کند شایسته چنان مرتبه‌ای می‌شود: «یا علی! من زارنی فی حیاتی أو بعد موتی أو زارک فی حیاتک أو بعد موتک أو زار إبنیک فی حیاتهما أو بعد موتهما ضمنت له یوم‌القیامة أن أخلصه من أهوالها و شدائدها حتی اصیّره معی فی درجتی»[41]؛ «ای علی؛ هر کس مرا در زمان زنده بودن و یا بعد از رحلتم زیارت کند و یا تو را در زمان حیات و یا پس از مرگ زیارت کند و یا دو فرزندت را زیارت کند برای او در روز قیامت ضمانت می‌کنم که از هراس و سختی روز قیامت او را نجات دهم تا این‌که او را در مرتبه و درجه خودم قرار دهم».  این روایت و امثال آن نشان می‌دهد که حیات و مرگ پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و امامان معصوم(علیهم‌السلام) یکسان است؛ زیرا زیارت دوران حیات و مرگ، اجر و آثار یکسان دارد؛ از این جهت لازم است که زائر به گونه‌ای در حرم شریف آنان حضور پیدا کند که اگر زنده می‌بودند در کنارشان حضور پیدا می‌کرد و زیارت در دوران مرگ باید همان آثار و سازندگی زیارت دوران حیات را برای او داشته باشد. چنان‌که هم درجه شدن با پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) بدون حساب و برنامه نیست بلکه سنخیت روحی، اخلاقی و معنوی لازم دارد و این سنخیت، باید در دنیا کسب شود. اصل زیارت، توجه به مقام زیارت شونده، تأمل در متن زیارت نامه و تلاش در تهذیب و تزکیه نفس زیارت‌کننده است که می‌تواند در ایجاد این سنخیت و تتمیم و تکمیل آن کمک کند[42]. «برای صاحبان خرد تردیدی نیست در اینکه زیارت قبور ائمه اطهار(علیهم‌السلام) یا دانشمندان و عالمان ربانی و پرهیزگاران - اگرچه شهید هم نشده باشند - زیارت‌کننده را به رهروی و پیمودن راهشان و ترک کردن هر آنچه که از روش و صراط آنان دورش می‌کند تشویق و ترغیب می‌کند و این حقیقتی آشکار است که هیچ خردمند اندیشمند نیکوکاری آن را انکار نمی‌کند»[43]. تأثیرپذیری زیارت‌کننده از زیارت شونده اصلی علمی و منطقی و ثابت شده است که بسیاری از بزرگان اندیشه دینی و عرفانی بر آن استدلال کرده‌اند. امام فخررازی پس از بیان سه مقدمه در اثبات تأثیرپذیری زائر و رابطه میان دو روح زیارت کننده و زیارت شونده چنین نتیجه می‌گیرد: «وقتی زائر نزد قبر کسی که دارای روح توانا و نفس کامل و تأثیرگذار است می‌رود و بر قبر او مدتی می‌ایستد، روح زائر با روح زیارت شونده ارتباط برقرار کرده، آن دو روح یکدیگر را ملاقات نموده مثل دو آینه متقابل می‌باشند که شعاع و نور از هر کدام به دیگری سرایت می‌کند و علوم و اخلاق و معارف هر کدام به دیگری سرایت می‌کند بدین جهت زیارت قبور هم برای زائر مفید است و هم برای زیارت شده»[44]. زیارت یک ملاقات دو جانبه است و همان‌طور که گفته آمد هنگامی که انسانی به زیارت اباعبداللّه‌(علیه‌السلام) یا هر یک از اولیای الهی می‌شتابد این ارتباط روحی برقرار می‌شود. و چه لذتی بیشتر از آن که انسان احساس ‌کند در محضر بزرگی از اولیای معصوم الهی قرار دارد او نگاهش می‌کند و به سخنانش گوش می‌دهد و پاسخ می‌گوید. این لحظه بسیار ارزشمند و دوست‌داشتنی است که انسان را متحول می‌کند. زیارت، تربیتی از نوع القاء است. وقتی در حوزه زیارت قرار می‌گیرید فقط ثواب نبرده‌اید بلکه در زیارت خود را تحت تابش نور ولایت امام(علیه‌السلام) قرار داده‌ایم[45]. 2. مبنای تأثیر باطن بر ظاهر یکی دیگر از مبانی تربیتی اسلام، تأثیر باطن بر ظاهر است، این ویژگی بیانگر آن است که هر بذری که در دل پاشیده شود؛ شاخ و برگ آن بر پوسته خواهد نشست، از این رو خداوند در تبیین چشم اشکبار مؤمن، دل معرفت یافته او را گواه می‌آورد: «وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَی الرَّسُولِ تَری أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ»[46]؛ «و هنگامی که آنچه بر پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) نازل شده (آیات الهی) را می‌شنوند می‌بینی که چشمانشان اشکبار می‌شود بر اثر آن حقیقتی که شناخته‌اند». یکی از روش‌های کاربردی اصل تحول باطن، روش «اعطای بینش و اصلاح نگرش» است. در این روش سعی بر آن است که تلقی آدمی از امور دگرگون شود، ایجاد دگرگونی در تلقی افراد از جمله لوازم قطعی تغییر رفتارها و اعمال آنهاست[47]. تأکید فراوان امامان معصوم(علیهم‌السلام) به زیارت عارفانه و ارائه نگاهی آگاهی‌بخش و معرفت‌شناسانه در همین راستا می‌تواند بوده باشد؛ زیرا زائری که از زیارت خویش تنها به رسیدن به حرم امام می‌اندیشد و بوسه زدن بر ضریح تمام همت او باشد از زیارت ثمر فراوانی نخواهد برد و این زیارت باید تغییری درنوع نگرش و رفتار وی پدید آورد که زیارت حقیقی محسوب شود همان‌گونه که در قرآن مجید درباره نماز واقعی آمده است: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ»[48]. و یا روایتی که می‌فرماید «چه بسا روزه‌داری که تنها ثمرش از روزه‌داری گرسنگی و تشنگی است» تلاش بر این بوده است تا سطح اندیشه مؤمنان و دین‌باوران را از اعمال عبادی ظاهری گذر داده، باطنی فربه پرورش دهند که از درون سوخته و باطن فروزان تأثیر فراوانی بر ظاهر رفتار خواهد نهاد. 3. مبنای تأثیر شرایط بر انسان زیارتگاه‌ها یکی از محورهای گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی بوده و هستند؛ به‌طوری که در کنار مرقد مطهر امام علی(علیه‌السلام) یا حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) حوزه‌های علمی تشکیل شده و هزاران انسان برجسته به تربیت طلاب علوم دینی پرداخته‌اند. بر این اساس، «اصلاح شرایط» در نظام تربیتی اسلام دارای جایگاه مهمی می‌باشد. این اصل بیانگر آن است که برای زدودن پاره‌ای از حالات و رفتارهای نامطلوب و نیز برای ایجاد حالات و رفتارهای مطلوب در انسان باید به اصلاح شرایط محیطی او برخاست[49]. زیارت‌گاه‌ها و زیارت اولیای الهی، در این مورد نقش اساسی دارند. 3-1. روش تغییر موقعیت با توجه به تأثیر شرایط بر انسان، می‌توان با ایجاد موقعیت‌های زمانی و مکانی مطلوب در زیارت اولیای الهی به تربیت صحیح بیشتر اندیشید. این که انسان در زیارت اولیای الهی بایستی سختی‌های فراوانی را به جان بخرد و آدابی را به‌کار گیرد و یا زمانی خاص در آن مکان حضور یابد «با توجه به این که برخی از زیارت‌ها زمان خاص و معین دارند» و از معنویت آن فضای خاص بهره‌مند گردد، تأثیر به سزایی در ساختار تربیتی انسان می‌گذارد. 3-2. روش اسوه‌سازی در زیارت می‌توان با اقتدا به اولیای الهی و الگو قرار دادن آنها در مسیر زندگی، تلاش کرد و بایستی زائر در کنار رنج‌ها و سختی‌های فراوانی را که بر خود در مسیر زیارت هموار می‌کند به معرفت امام(علیه‌السلام) نیز دست یابد تا این زیارت، مطلوب به‌شمار آید. در غیر این صورت، شمارش ستون‌ها، چراغ‌ها، شمعدان‌ها، درب‌ها و پنجره‌ها و... این کارها به سیاحت شباهت بیشتری دارد تا زیارت. ثواب‌های اخروی و آثار دنیوی که در روایات آمده، بر زیارت واقعی مترتب است یعنی جایی که ارتباط قلبی با زیارت شونده برقرار شود و منشأ تحول در زائر گردد. این که در نهج‌البلاغه حضرت امام علی(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «أنظروا أهل‌بیت نبیکم، فالزموا سمتهم و اتبعوا أثرهم...»[50]؛ «نگاه خود را متوجه اهل بیت پیامبرتان کنید و خود را به جایگاه آنان پیوند زنید و از آنان پیروی کنید». به عبارت دیگر، در این سخنان گهربار امام توصیه می‌فرمایند: «در همه جریان‌های زندگی به اهل‌بیت(علیهم‌السلام) اقتدا کنید و این اقتدا کردن یعنی با آگاهی کامل آنان را پذیرفتن و در قیام و قعود زندگانی خویش آنان را معیار قرار دادن». از نکات ارزنده زیارت‌ها، تأثیر سیاسی - اجتماعی آن است که موجب تقویت دین و رشد و هدایت در جامعه و نابودی و ضعف دشمنان اهل‌بیت(علیهم‌السلام) می‌شود. این که مردمی از سراسر جهان به یک جانب توجه نمایند و با ارزش‌ها و اندیشه‌های وی مسیر زندگانی خویش را برگزینند و در گرایش و نگرش و منش، او را الگوی رفتار و گفتار و پندار خویش سازند شعاری کوبنده است و خود پیامی رسا به همه دوستان و دشمنان است.   «عارفاً بحقه»  پرسش 7. «عارفاً بحقه» که در روایات زیارت معصومین(علیهم‌السلام) آمده یعنی چه؟ نخست باید دانست، زیارت پاکان و بزرگواران، آدمی را به مرزهای پاکی و بزرگواری نزدیک می‌کند و زیارت معصومان، انسان را در مسیر عصمت و دوری از خطاها قرار می‌دهد. از این‌رو «حقیقت زیارت» روی آوردن به سوی معصومان و بزرگان است، به گونه‌ای که حضور اولیای الهی درک گردد و با آنان انس گرفته شود و آنان را وسیله‌ای برای راه‌یابی سریع‌تر و نزدیک‌تر به مقامات معنوی و دستیابی به پاکی‌ها و برآورده شدن خواسته‌ها و نیازها از سوی خداوند قرار دهند. البته این همه در پرتو «زیارت با معرفت» حاصل می‌شود. قدم اول در زیارت با معرفت آن است که بدانیم پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و امامان(علیهم‌السلام)، نزد خدا زنده‌اند. ما را می‌بینند و کلام ما را می‌شنوند و جواب سلام ما را می‌دهند چنانچه در اذن دخول حرم اهل بیت(علیهم‌السلام) می‌خوانیم: «اللهم انی اعتقد حرمة صاحب هذا المشهدالشریف فی غیبته کما اعتقدها فی حضرته، و اعلم ان رسولک و خلفائک علیهم السلام احیاء عندک یرزقون، یرون مقامی و یسمعون کلامی و یردون سلامی...»؛ «خدایا من به راستی معتقد به حرمت و احترام صاحب این قبر پس از فوت و غیبت او هستم چنانچه معتقد به احترام او در زمان حیاتش بودم عظمت و بزرگی او فراتر از حیات و ممات مادی است. و می‌دانم رسول تو و خلفاء تو نزد تو زنده هستند و روزی می‌برند مقام مرا می‌بینند و کلام مرا می‌شنوند و سلام مرا جواب می‌دهند...». برای زیارت با معرفت، درباره مقامات و فضائل آن بزرگواران، مطالعه و دقت داشته باشیم؛ مانند این که در مورد پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم)، خداوند فرموده است: «إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ»[51]؛ «تو صاحب اخلاق با عظمتی». «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ»[52]؛ «و برای جهانیان رحمت است». پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) الگو و نمونه‌ای نیکو برای سلوک راه خدا و آخرت‌طلبی است. «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا»[53]. بر مردم ولایت الهی دارد «النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ»[54]. دارای مقام شفاعت است و حضور و استغفار نزد او و استغفار او برای گنهکار موجب بخشش و رحمت الهی است «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا»[55]. پیامبر و اهل البیت او، از مقام عصمت الهی و طهارت برخوردارند: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا»[56]. اطاعت آنان به دستور الهی بر همگان واجب است چنانچه اطاعت خدا واجب است. «أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الاَمْرِ مِنکُمْ»[57]. محبت و مودت اهل البیت به عنوان اجر و مزد رسالت پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) واجب است. «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى»[58]. و البته این مودت و محبت برای هدایت و سعادت خود ماست «مَا سَأَلْتُکُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ»[59]. با ولایت اهل البیت دین ما کامل می‌شود و نعمت بر ما تمام می‌گردد و اسلام ما دین مورد رضایت می‌گردد. «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا»[60]. و این‌ها قطره‌ای است از دریای فضایل و خوبی‌های خاندان عصمت و طهارت که به صورت نمونه فقط از آیات قرآن آورده شد. آری جایگاه بلند محمد و آل محمد(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) جایگاهی است که برای شناخت آن باید دعا و طلب کرد. «اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف رسولک. اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک. اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی»[61] ؛ «خدایا خودت را به من بشناسان اگر تو را نشناسم رسولت را نخواهم شناخت. خدایا رسول و پیامبرت را به من بشناسان اگر او را نشناسم حجت و امام را نمی‌شناسم. خدایا حجت و امام خودت را به من بشناسان اگر او را نشناسم از دینم گمراه می‌شوم». این دعای زمان غیبت امام زمان(عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) است. سید بن طاوس بر این دعا تأکید فراوان دارد و آن را از فضل خدا می‌داند. در مجموع معرفت به اینکه پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و امامان(علیهم‌السلام) فرستادگان و تأیید شدگان از سوی خداوند می‌باشند و سعادت و موفقیت ما در پرتو پیروی از دستورات و الگوگیری از آنان است و نجات ما در آخرت وابسته به شفاعت آنان نزد خداوند می‌باشد. حالت انس و توسل خاصی در هنگام زیارت فراهم می‌کند که از آن می‌توان به «زیارت با معرفت» یاد کرد.   فواید زیارت  پرسش 8. می‌خواستم درباره فواید زیارت و آثاری که در زندگی می‌تواند داشته باشد بدانم؟ زیارت، برقراری ارتباط قلبی با حجّت خدا است و خود را در تشعشع فیض او قرار دادن است. زیارت، احترام و گرامی‌داشت بزرگان دین و ادای احترام به ساحت ایشان. زیارت، جلوه‌ای از محبت و مودّت بر ولی خداست و در حقیقت بزرگداشت دین و علم است. زیارت، جلوه‌ای از باورها و اعتقادات مذهبی است که با احساسات پاک و عواطف عالی همراه می‌گردد. زیارت شخصیت‌هایی مانند پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و امامان(علیهم‌السلام) به عنوان بزرگ‌ترین موحدان و محبوبان خدا، در حقیقت بیعت با خدا و زمینه ساز اطاعت از خداست. همان‌طور که قرآن کریم می‌فرماید: «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللّهَ»[62]؛ «هر کس از پیامبر اطاعت کند همانا از خداوند اطاعت کرده است». «إِنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللّهَ»[63]؛ «کسانی که با تو (پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم)) بیعت می‌کند همانا با خدا بیعت کرده‌اند». پس زائر در محضر ائمه(علیهم‌السلام) تعهد می‌نماید که دست به زشتی گناه نیالاید و پیمان می‌بندد که بنده راستین خدا و پیرو واقعی آنان باشد. آیت‌الله بهجت می‌فرماید: آیا معنی «اشهد انکم ترون مقامی و تسمعون کلامی و تردون سلامی» را می‌فهمید؟ مومن خدا را حاضر می‌داند، واسطه خدا را هم حاضر می‌داند. عینک داشته باشیم و ببینیم. مؤمن می‌فهمد امام زنده است، ناظر است، قادر و مقتدر است. ائمه(علیهم‌السلام) حاضرند! ناظرند! می‌بینند! جواب می‌دهند. این‌ها ممتاز هستند، از ملائکه بالاتر هستند. التفات ما کم است! حرم می‌رویم و می‌آییم فکر می‌کنیم کسی ما را ندیده است؟ ملائکه از ما غافل نیستند. ما را می‌بینند! لازم به ذکر است برخی فوائد زیارت «همیشگی و همگانی» است. مانند این‌که: یاد بزرگان و معصومان، آدمی را در مسیر بزرگواری و پاکی و قدم برداشتن در مسیر عصمت کمک می‌کند و این فایده برای همه زائران با اختلاف مراتب حاصل است، به طوری که حداقل در مدت زیارت، زائر در محیط معنوی قرار می‌گیرد و اهتمام نسبت به نماز اول وقت، تلاوت قرآن و ارتباط معنوی با اولیای الهی و هم‌نشینی با خوبان و عبادت‌کنندگان پیدا می‌کند و زمینه استغفار برای همگان بیشتر فراهم می‌گردد. و برخی فواید «مقطعی» و موردی است به طوری که دیده شده، برخی از زائران در همین دنیا و به صورت زودهنگام حاجت‌شان برآورده ‌شده و پیمانه خود را از دست ولی خدا پُر ‌کرده‌اند. تجلّی این‌گونه کرامات موجب جلب توجّه همگان به‌سوی آستان مقدس اولیای الهی می‌گردد تا رابطه معنوی خویش و رفت و آمد به این مکان مقدس را بیش از پیش ادامه دهند. و بخشی از فواید زیارت، آخرتی است؛ مانند: ثواب و شفاعت اُخروی که شامل زائران می‌شود. چنان‌که پیغمبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) به امیرمؤمنان علی(علیه‌السلام) فرمود: «یا ابالحسن! به درستی که خدای تعالی قبر تو و فرزندان تو را، بُقعه‌هایی از بُقعه‌های بهشت و عرصه‌ای از عرصه‌های آن قرار داده و دل‌های خلق و برگزیدگان بندگان خود را مایل به آنها ساخته، تا خواری و اذیت راه را متحمّل شوند و قبور شما را تعمیر کنند و بسیار به زیارت آیند؛ به جهت تقرّب به خدا و دوستی پیغمبر او. یا علی! این طایفه مخصوص‌اند به شفاعت من و بر حوض من و ایشان وارد می‌شوند زیارت کنندگان من و همسایگان من فردای قیامت در بهشت‌اند»[64].   توسل  پرسش 9. آیا توسل و حاجت خواستن در زیارت، شرک نیست و با توحید عبادی منافات ندارد؟ برگزیدن بهترین «وسیله» بنابرگفته لغت شناسان واژه «وسیله» دلالت دارد بر آن چه که آدمی را با میل و رغبت به مقصود نزدیک می‌سازد.[65] اگر چه عمومیت این معنا تمامی کارهای خیر مانند رعایت تقوا نماز، روزه، زکات، حج و جهاد را شامل می‌شود[66] اما آن‌چه که با کاربرد «وسیله» به طور کامل انطباق دارد، «اولیای الهی» می‌باشند که با میل و رغبت، انسان‌ها را به سوی خدا نزدیک می‌سازند و در این مسیر از هیچ تلاشی و کوششی دریغ ندارند بلکه مال و جان و خاندان خود را ایثار و نثار می‌کنند. اگر چه تمامی کارهای خیر و اعمال صالح، انسان را به خداوند نزدیک می‌کنند. اما در هنگام اختلاف آراء و بروز فتنه‌ها، لازم است یک شاخص و معیار شناخت حق در میان باشد. تا در کنار قرآن، «وسیله» مطمئن و شاخص تعیین کننده، برای تقرب به خداوند باشد. اینجاست که بعد از وجود مقدس پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) اهمیت حدیث ثقلین آشکار می‌شود؛ آن هنگام که پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) از حجة‌الوداع بازگشتند، مردمان را به مهمترین شاخصه‌ها و «وسیله»‌ها سفارش کردند؛ «انی قد ترکت فیکم الثقلین أحدهما أکبر من الآخر کتاب الله تعالی و عترتی فانظروا کیف تخلفونی فیهما، فإنهما لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض، ثم قال: إن الله عز وجل مولای وأنا مولی کل مؤمن، ثم أخذ بید علی رضی الله عنه فقال: من کنت مولاه فهذا ولیه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه»[67]؛ «همانا من دو چیز گران بها را در میان شما واگذاشتم، یکی از دیگری بزرگتر است. کتاب خدا و عترت خودم که اهل بیت من می‌باشند پس بنگرید که چگونه بعد از من با آنها رفتار می‌کنید که همانا آن دو از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا (در قیامت) بر حوض(کوثر) بر من وارد شوند سپس (پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم)) فرمود: همانا خداوند مولای من و من سرپرست هر مومنی هستم سپس دست علی(علیه‌السلام) را بگرفت و فرمود: هر کس من ولی و سرپرست او هستم پس این ولیّ و سرپرست اوست. خدایا دوست دار هر کس که از علی پیروی می‌کند و دشمن دار هر کس که با علی دشمنی می‌کند». توهم ناسازگاری «وسیله» با توحید!! برخی می‌پندارند، اگر از پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و امامان(علیهم‌السلام) برای برآورده شدن نیازهای مادی و معنوی استفاده شود با توحید سازگار نیست! زیرا وقتی می‌توان به طور مستقیم به سوی خدا رفت چه نیازی به دیگران هست؟! بلکه چنین کاری به شرک می‌انجامد!! و به طور مکرر این گونه آیات را می‌خوانند: «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ»[68]. [69] جهت پاسخ به این پندار در ابتدا به یک روایت از امام هادی(علیه‌السلام) در پاسخ به یحیی بن اکثم اشاره می‌شود؛ «سالتَ من قول الله جل و عز: «قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ»[70] فهو آصف بن برخیا ولم یَعجز سلیمانُ عن معرفة ما عرف آصف، لکنه احب ان تعرف أُمتهُ من الجن و الانس انه الحجةُ مِن بعده، و ذلک من علم سلیمان اَودعه آصف بأمرالله، ففهمه الله ذلک لئلا یُختلف فی امامته و دلالته کما فهم سلیمان فی حیاة داود لیعرف امامته و نبوته من بعده، لتاکید الحجه علی الخلق[71] «از آیه «قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ» پرسیدی، او «آصف بن برخیا» بود و سلیمان از آن چه آصف می‌دانست ناتوان و عاجز نبود. ولی دوست داشت که امت او از جن و انس بدانند که «آصف» پس از او حجّت است. سلیمان به دستور خدا علم خود را به آصف آموخت و خداوند این علم را به آصف فهماند تا در امامت و پیشوایی او اختلاف نیفتد همان طور که پیش از آن، در زمان زندگی داود به سلیمان علم کتاب آموخته شد تا امامت و نبوت او پس از داود شناخته شود و حجت خدا بر خلق تاکید شود». از این روایت به خوبی آشکار می‌شود، اگر چه خداوند متعال و همچنین پیامبر خدا، از انجام امور به طور مستقیم عاجز و ناتوان نیستند امّا تعیین «آصف بن برخیا» به عنوان «واسطه» به جهت آشکار کردن مقام او و تأکید بر امامت و حجت بودن او بوده است. البته ولایت تکوینی و تصرفات ما فوق طبیعی این «واسطه»ها به اذن خداوند می‌باشد و نه تنها با توحید هیچ گونه منافات ندارد بلکه بر اساس اراده و مشیت خاص و عام خداوند می‌باشد. از آیات قرآن نیز به خوبی استفاده می‌شود؛ که انسان‌ها جهت توبه و بهره‌مندی از آمرزش الهی سه وضعیت می‌توانند داشته باشند و از پیامبران به عنوان «وسیله» بهره‌مند شوند: 1. توبه به درگاه الهی به طور مستقیم توسط خود شخص گناهکار انجام گیرد. چنان‌که در قرآن مجید می‌خوانیم: «فَأَما مَن تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَعَسی أَن یَکُونَ مِنَ المُفلِحِینَ»[72]؛ «و اما کسی که توبه کند و ایمان آورد و به کار شایسته پردازد، امید که از رستگاران باشد». 2. علاوه بر اینکه انسان‌ها به طور مستقیم به درگاه الهی توبه کنند، پیامبران یا اولیای الهی نیز برای آنها طلب آمرزش کنند. چنان‌که در قرآن مجید می‌خوانیم: «وَ لَو أَنَّهُم إِذ ظَلَمُوا أَنفُسَهُم جاؤُوکَ فَاستَغفَرُوا اللهَ وَ استَغفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَواباً رَحِیماً»[73]؛ «و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر آنکه به توفیق الهی از او اطاعت کنند. و اگر آنان وقتی به خود ستم کرده بودند، پیش تو می‌آمدند و از خدا آمرزش می‌خواستند و پیامبر (نیز) برای آنان طلب آمرزش می‌کرد، قطعاً خدا را توبه‌پذیرِ مهربان می‌یافتند». بدیهی است در این صورت بندگان خدا، از آمرزش و لطف بیشتر خداوند بهره‌مند خواهند شد و علاوه بر دعای خودشان، از دعای اولیای الهی نیز کمک می‌گیرند. 3. گاهی به جهت شدت تواضع و یا به جهت شدت خطا، انسان‌های گناهکار و یا نیازمند، ترجیح می‌دهند تنها از سوی پیامبران و اولیای الهی برای آنها، از خداوند طلب آمرزش و یا طلب حاجت شود. چنان‌که برادران حضرت یوسف(علیه‌السلام) به جهت شدت خطای خود به حضرت یعقوب(علیه‌السلام) مراجعه کردند و گفتند: «قالُوا یا أَبانَا استَغفِر لَنا ذُنُوبَنا إِنا کُنا خاطِئِینَ. قالَ سَوفَ أَستَغفِرُ لَکُم رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ»[74]؛ «گفتند: ای پدر، برای گناهان ما آمرزش خواه که ما خطاکار بودیم. گفت: به زودی از پروردگارم برای شما آمرزش می‌خواهم، که او همانا آمرزنده مهربان است». علاوه بر آمرزش در آخرت، گاهی برای رفع عذاب دنیا نیز می‌توان اولیای الهی را «واسطه» قرار داد. چنان‌که درباره‌ی قوم حضرت موسی(علیه‌السلام) می‌خوانیم: «وَ لَما وَقَعَ عَلَیهِمُ الرِّجزُ قالُوا یا مُوسَی ادعُ لَنا رَبَّکَ بِما عَهِدَ عِندَکَ...»[75]؛ «و هنگامی که عذاب بر آنان فرود آمد، گفتند: ای موسی، پروردگارت را به عهدی که نزد تو دارد برای ما بخوان، اگر این عذاب را از ما برطرف کنی حتماً به تو ایمان خواهیم آورد و بنی‌اسرائیل را قطعاً با تو روانه خواهیم ساخت». بنا بر آنچه گفته شد چندین روش طلب آمرزش و طلب حاجت از سوی خداوند و آیات قرآنی تأیید شده است و واسطه قرار دادن اولیا به هیچ وجه شرک نیست و منافات با درخواست مستقیم از خدا ندارد بلکه اگر آدمی از وساطت اولیای الهی بهره‌مند شود از لطف و آمرزش بیشتر خداوند نیز بهره‌مند خواهد شد. برخی وهابیان تندرو و متعصب، با تابلو کردن و بر زبان جاری ساختن آیه شریفه: «قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَنفَعُکُمْ شَیْئًا وَلَا یَضُرُّکُمْ»[76]؛ «گفت: «آیا جز خدا چیزی را می‌پرستید که هیچ سود و زیانی به شما نمی‌رساند؟» به زیارت کنندگان و متوسلان پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) توهین می‌کنند و چنین کاری را شرک می‌پندارند!! در حالی که با دقت در آیه شریفه نیز آشکار می‌شود، منظور از عبارت «مٍن دونه» بت‌ها می‌باشد که مشرکان به طور مستقل و «بدون» خداوند، به درگاه آنها دعا می‌کردند و حاجت‌های خود را از آنها می‌خواستند.[77] و در برخی تفاسیر از ابن عباس و ابن مسعود روایت شده که این آیه، عبادت کنندگان جن و شیطان و ماه و مسیح را نکوهش می‌کند.[78] اما مسلمانان و به ویژه شیعیان در هنگام دعا و درخواست حاجت در زیارت‌گاه‌ها و مناجات‌ها، پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و امامان(علیهم‌السلام) را «وسیله» به درگاه خداوند می‌دانند. به همین جهت در متن زیارت می‌خوانند: «و متقرّب بکم الی الله و مقدّمکم اَمام طلبتی و حوائجی ... و برئت الی الله - عز و جل - من الجبت و الطاغوت و الشیاطین و حزبهم الظالمین لکم»[79] در حقیقت پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و امامان(علیهم‌السلام) معلم و راهنمای زیارت کنندگان، به سوی خدا هستند. و با موضوع بت پرستی به طور کامل متفاوت است. زیرا «بت ها» از سنگ و چوب بودند و هیچ گونه نفع و ضرری را نمی توانستند داشته باشند. بنابراین کسانی که خودشان را در هنگام دعا به سوی خدا، از ارتباط و همراه کردن پیامبر و اولیای الهی بی‌نیاز می‌دانند؛ در حقیقت خودشان را از «وسیله»‌های نورانی محروم کرده‌اند و حتی برخلاف دستور خداوند و سنت پیامبر اسلام(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) عمل کرده‌اند. و کسانی که برای توبه خود و یا برای برآورده شدن حاجات خود اهلبیت عصمت(علیهم‌السلام) را «وسیله» قرار می‌دهند در حقیقت به دستور خداوند عمل کرده‌اند و با پیروی از روش پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) اهل سنت واقعی می‌باشند. تفاوت توسل و شرک با توضیحات گذشته تا حدود زیادی تفاوت توسل و شرک روشن شد؛ در توسل هیچ‌یک از اقسام شرک محقق نمی‌شود؛ توسل و شرک چند تفاوت اساسی با یکدیگر دارند: 1. شرک در جایی است که «وسیله‌« خودش به جای خدا، هدف قرار بگیرد، در حالی که در توسل، پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و اهل بیت(علیهم‌السلام) وسیله رسیدن به قرب خدا قرار می‌گیرند. 2. شرک در جایی است که کسی بپندارد چیزی یا کسی مستقل از خداوند می‌تواند در عالَم منشأ اثر باشد در حالی که در توسل همگی مسلمانان اعتقاد دارند که پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و اهل بیت(علیهم‌السلام) به‌خودی خود و مستقل از ذات مقدس پروردگار منشأ هیچ اثری نیستند و همه کارها را به اذن خداوند انجام می‌دهند. 2. شرک در جایی است که انسان وسیله‌ای را به کار بگیرد که خداوند وسیله ‌بودن آن چیز را به رسمیت نشناخته باشد؛ مثلاً بت‌پرستی جاهلی بر این اعتقاد باطل بنا شده بود که ما این بتان را عبادت می‌کنیم تا آن‌ها ما را به خدا نزدیک کنند ولی خداوند به شدت با این اعتقاد مخالفت می‌کند؛ زیرا بتان به هیچ نحوی نمی‌توانند وسیله قرب خدا قرار گیرند و اصولاً خداوند چنین تأثیری به آنان نبخشیده است.   خدا یا اولیاء خدا!  پرسش 10. گاهی برای برخی این پرسش پیش می‌آید: «آیا هنگامی که ما به پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و امامان(علیهم‌السلام) توسل می‌جوییم، خودشان قدرت برآوردن حاجت ما را دارند و یا تنها حاجت ما رابه خدا می‌گویند»؟! وهابیان چنین می‌پندارند که پیامبران و اولیای الهی علاوه بر اینکه پس از مرگ تأثیرگذار نیستند. در زمان حیات دنیایی نیز مالک هیچ گونه نفع و ضرر نیستند و هر چه انجام می‌دهند به قدرت خداوند است.[80] در این باره گفتنی است همگی موحدان و به ویژه شیعیان نیز بر این عقیده‌اند که پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و امامان(علیهم‌السلام) هر چه قدرت دارند از سوی خداست و هر معجزه و کرامتی که انجام می‌دهند به اذن و اجازه خداوند است. اما نکته مهم آن است، خداوند که این افراد خاص را برگزیده و چنین قدرتی به آنها داده است، نشان از جایگاه بلند این بزرگان نزد خداوند دارد و شایسته است که بندگان خداوند نیز از جاه و مقام این بزرگواران و قدرتی که خداوند به آنها عنایت کرده به عنوان «وسیله» بهره‌مند شوند. زیرا اولیای الهی توانایی دارند به اذن خداوند در دنیا به رفع مشکلات و برآورده شدن حاجات کمک کنند. چنان که درباره حضرت موسی(علیه‌السلام) در قرآن مجید می‌خوانیم: «وَأَوْحَیْنَا إِلَیٰ مُوسَیٰ إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِب بِّعَصَاکَ الْحَجَرَ فَانبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْنًا قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ»[81]؛ «و آنان را به دوازده عشیره که هر یک امتی بودند تقسیم کردیم، و به موسی -وقتی قومش از او آب خواستند- وحی کردیم که با عصایت بر آن تخته سنگ بزن. پس، از آن، دوازده چشمه جوشید. هر گروهی آبشخور خود را بشناخت» و در ادامه آیه آمده است: «و ابر را بر فراز آنان سایبان کردیم، و گزانگبین و بلدرچین بر ایشان فرو فرستادیم. از چیزهای پاکیزه‌ای که روزی‌تان کرده‌ایم بخورید. و بر ما ستم نکردند، لیکن بر خودشان ستم می‌کردند». هم چنین درباره حضرت عیسی(علیه‌السلام) می‌خوانیم: «إِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتِی عَلَیْکَ وَعَلَیٰ وَالِدَتِکَ إِذْ أَیَّدتُّکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلًا وَإِذْ عَلَّمْتُکَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنجِیلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی فَتَنفُخُ فِیهَا فَتَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِی وَتُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِی وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَیٰ بِإِذْنِی وَإِذْ کَفَفْتُ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَنکَإِذْ جِئْتَهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِینٌ»[82]؛ «[یاد کن‌] هنگامی را که خدا فرمود: «ای عیسی پسر مریم، نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور، آنگاه که تو را به روح‌القدس تأیید کردم که در گهواره [به اعجاز] و در میانسالی [به وحی‌] با مردم سخن گفتی؛ و آنگاه که تو را کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم؛ و آنگاه که به اذن من، از گِل، [چیزی‌] به شکل پرنده می‌ساختی، پس در آن می‌دمیدی، و به اذن من پرنده‌ای می‌شد، و کور مادرزاد و پیس را به اذن من شفا می‌دادی؛ و آنگاه که مردگان را به اذن من [زنده از قبر] بیرون می‌آوردی؛ و آنگاه که [آسیب‌] بنی‌اسرائیل را -هنگامی که برای آنان حجت‌های آشکار آورده بودی- از تو باز داشتم. پس کسانی از آنان که کافر شده بودند گفتند: این[ها چیزی‌] جز افسونی آشکار نیست» و درباره آصف بن برخیا می‌خوانیم: «قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هذَا مِن فَضْلِ رَبِّی»[83]؛ «کسی که نزد او دانشی از کتاب [الهی‌] بود، گفت: «من آن را پیش از آنکه چشم خود را بر هم زنی برایت می‌آورم.» پس چون [سلیمان‌] آن [تخت‌] را نزد خود مستقر دید، گفت: «این از فضل پروردگار من است، تا مرا بیازماید که آیا سپاسگزارم یا ناسپاسی می‌کنم. و هر کس سپاس گزارد، تنها به سود خویش سپاس می‌گزارد، و هر کس ناسپاسی کند، بی‌گمان پروردگارم بی‌نیاز و کریم است.» تمامی این آیات به خوبی نشان می‌دهند که پیامبران و اولیای الهی می‌توانند حاجات مردم را برآورده کنند. البته قدرت و توانایی خود را از توفیق و فضل الهی می‌دانند و چنین تصرفات تکوینی در امور مادی و در امور معنوی از سوی اولیای الهی بارها تکرار شده و می‌شود. چنان‌که در روایات آمده است پیامبر اسلام(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) با دست نهادن بر سینه عثمان بن ابی العاص، او موفق به حفظ قرآن و عدم فراموشی تا آخر عمر شد.[84] و در جنگ خیبر نیز پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) با تصرف تکوینی و مالیدن آب دهان مبارک خود بر چشمان امام علی(علیه‌السلام) چشم درد ایشان را شفا داد.[85] بنابراین در هنگام زیارت می‌توانیم بگوییم؛ «خدایا به جاه و آبروی پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم)‌و امامان(علیهم‌السلام) حاجت ما را روا کن» و یا خطاب به این بزرگان بگوییم: «از خدا بخواهید که حاجت ما را برآورده کند» و یا حتی می‌توانیم بگوییم: «ای پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و امام(علیه‌السلام) حاجت ما را روا کن». چنان‌که مردم به طور مستقیم از حضرت موسی و عیسی(علیه‌السلام) درخواست کردند. البته بدیهی است کسی که درخواست می‌کند و زیارت می‌کند، می‌داند که این بزرگان هرچه عنایت کنند به اذن و اجازه خداوند و از سوی خداوند می‌باشد.   اولیای الهی و مشکلات آنها!!  پرسش 11. برخی می‌پندارند: اگر اولیای الهی قدرت حل مشکلات مردم را دارند! چگونه است که خودشان در بسیاری از امور زندگی روزمره در سختی و مشکلات بوده‌اند؟! و مشکلات خودشان را حل نکرده‌اند؟‍! در این باره گفتنی است؛ رسالت مهم پیامبران و وظیفه مهم اولیای الهی، هدایت مردم و تلاش برای رشد علمی و معنوی مردمان است. به همین جهت برای آگاهی و هدایت مردم بیشترین تلاش را انجام می‌دادند و برای حل مشکلات آنها کمتر از ولایت تکوینی خود استفاده می‌کردند. برای حل مشکلات خود به ویژه در مواردی که منافع شخصی خودشان نیز مطرح بود از قدرت خارق‌العاده و ولایت تکوینی خود استفاده نمی‌کردند؛ بلکه بیشتر صبر و تحمل را در برابر مشکلات از خود نشان می‌دادند. به همین جهت بهترین اسوه و الگوی مردمان و انسان‌های وارسته و پرتلاش می‌باشند. و حتی برای جلوگیری از سوء استفاده‌ها در برابر خواسته‌های نابجای مردم از خود مقاومت نشان می‌دادند. چنان‌که وقتی اهل مکه به پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) گفتند: اگر تو با خدا ارتباط داری آیا پروردگار تو، از گرانی و ارزانی اجناس در آینده به تو خبر نمی‌دهد؟! تا بتوانی آنچه به سود و منفعت است تهیه کنی و آنچه به زبان است کنار بگذاری؟! در این هنگام این آیه شریفه نازل شد: «قل لَّا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَلَوْ کُنتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لَاسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَمَا مَسَّنِیَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ»[86]؛ «بگو: جز آنچه خدا بخواهد، برای خودم اختیار سود و زیانی ندارم، و اگر غیب می‌دانستم قطعاً خیر بیشتری می‌اندوختم و هرگز به من آسیبی نمی‌رسید. من جز بیم‌دهنده و بشارتگر برای گروهی که ایمان می‌آورند، نیستم». با دقت در آیه شریفه به خوبی آشکار می‌شود که نفی اختیار درباره نفع و ضرر و یا نفی علم غیب، در مواردی است که به طور استقلالی و بدون اذن خداوند باشد. زیرا پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) به طور یقین در مواردی که اذن و رضایت خداوند باشد؛ از علم غیب بهره مند بود. چنان‌که در قرآن مجید می‌خوانیم: «عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَیٰ غَیْبِهِ أَحَدًا. إِلَّا مَنِ ارْتَضَیٰ مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا»[87]؛ «دانای نهان است، و کسی را بر غیب خود آگاه نمی‌کند، جز پیامبری را که از او خشنود باشد، که [در این صورت‌] برای او از پیش رو و از پشت سرش نگاهبانانی بر خواهد گماشت» بنابراین اگر چه ما در هنگام دعا و زیارت، خوب است هم برآورده شدن حاجت‌های مادی و هم حاجت‌های معنوی را از خدا و اولیای الهی بخواهیم اما باید بدانیم که حاجت‌های معنوی و توفیق هدایت و استغفار، بیشتر به طور مستقیم و با لطف خاص خداوند و اولیای الهی انجام می‌گیرد و حاجت‌های مادی بیشتر از طریق وسیله‌های مادی و نظام هستی برآورده می‌شود و دعاها، بیشتر موجب می‌شود که زمینه‌های حاجات مادی بهتر و زودتر فراهم گردد. به‌همین جهت خود پیامبران و اولیای الهی کمتر برای حاجت‌های مادی خود از تصرف تکوینی استفاده می‌کردند. بلکه به استقبال بلاها و تحمل سختی‌ها نیز می‌رفتند و از هیچ گونه ایثار و نثار مال و جان دریغ نمی‌کردند.   نیازمندی امامان(علیهم‌السلام)  پرسش 12. برخی این گونه اشکال می‌کنند: امامان را که در هنگام زیارت، از آنها حاجت می‌خواهید و به درگاه خداوند «وسیله» قرار می‌دهید خودشان نیازمندند و جهت جلب رحمت خدا و امان از عذاب الهی در تلاشند و نگران می‌باشند؟ در جواب اینها چه بگوییم. در پاسخ به این پندار گفتنی است، شخص عظیم الشأن پیامبر اسلام(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) گاهی به جهت «اهمیت موضوع» و به دستور خداوند، اولیای الهی را جهت دعا و مباهله با خود همراه می‌ساخت. چنان‌که در داستان مباهله با مسیحیان بنی نجران، در قرآن مجید می‌خوانیم: «مَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ»[88]؛ «پس هر که در این [باره‌] پس از دانشی که تو را [حاصل‌] آمده، با تو محاجه کند، بگو: «بیایید پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم؛ سپس مباهله کنیم، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم». از این آیه شریفه به خوبی استفاده می‌شود که حتی خود پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) نیز برای برآورده شدن موضوعات و حاجات مهم، اولیای الهی را با خود همراه می‌کرد. بنابراین کسانی که خودشان را در هنگام دعا به سوی خدا، از ارتباط و همراه کردن پیامبر و اولیای الهی بی‌نیاز می‌دانند؛ در حقیقت خودشان را از «وسیله»‌های نورانی محروم کرده‌اند و حتی برخلاف دستور خداوند و سنت پیامبر اسلام(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) عمل کرده‌اند. البته وهابیان هنگامی که با دلایل محکم توسل روبرو می‌شوند و نمونه‌هایی از سنت پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) در تأیید توسل به آنها گفته می‌شود؛ نگرانی خود را چنین اعلام می‌کنند: «وَدّ»، «سواع»، «یغوث»، «یعوق» و «نسر»[89] نام پنج مرد صالح بود که قبل از نوح می‌زیستند. هنگامی که از دنیا رفتند مجسمه‌های آنان را به عنوان یادگار ساختند و گرامی داشتند و تدریجاً به صورت بت‌پرستی در آمد. بنابراین رفتن به زیارت‌گاه‌های پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و امامان(علیهم‌السلام) و تمسک به واسطه‌ها و وسیله‌ها نیز این گونه است و به شرک خواهد انجامید و با اخلاص به درگاه خدا و خلوص دین منافات دارد بلکه باید به طور مستقیم خدا را عبادت کنیم و از او درخواست حاجت کنیم!! و در این باره به این آیه شریفه استناد می‌کنند: «اَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ ۚوَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَی اللَّهِ زُلْفَیٰ إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی مَا هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ»[90]؛ «آگاه باشید: آیین پاک از آنِ خداست، و کسانی که به جای او دوستانی برای خود گرفته‌اند [به این بهانه که:] ما آنها را جز برای اینکه ما را هر چه بیشتر به خدا نزدیک گردانند، نمی‌پرستیم، البته خدا میان آنان در باره آنچه که بر سر آن اختلاف دارند، داوری خواهد کرد. در حقیقت، خدا آن کسی را که دروغ‌پرداز ناسپاس است هدایت نمی‌کند»[91]. در این باره نیز با دقت در آیه شریفه و شأن نزول آن به روشنی ثابت می‌شود؛ آیه درباره بت‌پرستان است که بت‌ها و واسطه‌ها را به طور مستقیم «عبادت» می‌کردند به همین جهت در آیه شریفه واژه «نعبدهم» آمده است. در حالی‌که مسلمانان و شیعیان با رفتن به زیارت‌گاه‌ها، هیچ‌گاه پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و امامان(علیهم‌السلام) را «عبادت» نمی‌کنند بلکه از آنها به عنوان «وسیله» برای نزدیک شدن به خدا بهره می‌گیرند. بهترین دلیل بر اینکه زیارت پیامبر و امامان با بت پرستی متفاوت است، آن است که اکنون حدود 14 قرن از زیارت پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و امامان(علیهم‌السلام) می‌گذرد و مسلمانان و شیعیان بت‌پرست نشده‌اند و حتی هر کس بیشتر به زیارت می‌رود، مؤمن‌تر و به خداوند نزدیک‌تر می‌شود و این خود بهترین شاخص و نشانه بر درستی زیارت و تأثیر وسیله‌ها برای رسیدن به خدا به‌طور کامل‌تر و سریع‌تر می‌باشد.       فصل سوم - زیارت های برگزیده  نام گذاری زیارت جامعه  پرسش 13. چرا این زیارت را زیارت جامعه کبیره نام نهاده‌اند؟ مفسران و شارحان[92] زیارت جامعه کبیره در بیان علت نام‌گذاری این زیارت به زیارت جامعه کبیره دو نکته را یادآوری کرده‌اند که قابل تأمل و دقیق است: 1. این زیارت، زیارتی است که همه ائمه را شامل می‌شود یعنی با این زیارت می‌توان همه امامان معصوم(علیهم‌السلام) را زیارت کرد که به اعتبار استجماع زیارت‌شوندگان جامعه گفته می‌شود. اگر چه مستلزم ثواب جامع هم می‌باشد چون ائمه(علیهم‌السلام) زیارت می‌شوند ثواب و اجر زیارت همه ایشان هم نصیب خواهد شد. 2. این زیارت جامع تمام اوصاف و کمالات امامان(علیهم‌السلام) می‌باشد پس جامع بودن این زیارت ناظر به تعدد اوصاف و کمالات و شؤون عالیه زیارت‌شوندگان در این زیارت است. یعنی اگر انسان بخواهد درس ولایت و امام‌شناسی بیاموزد باید در زیارت جامعه کبیره اندیشه کند و آموزه‌های بلند آن و معارف ناب آن را با دقت تمام درک کند و در اقیانوس بیکران کرانه آن سیر نماید. که وسعت مفاهیم آن مافوق همه زیارت‌هاست. اگرچه این زیارت نیز بخشی از اوصاف کمالیه آن بزرگواران است. بنابراین در اصطلاح اهل‌حدیث به زیارت‌هایی، زیارت جامعه اطلاق می‌شود که به‌وسیله آنها تمامی اهل‌بیت بدون اختصاص به فردی از ایشان، زیارت می‌شوند. به‌همین سبب مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار 14 زیارت جامعه را گزارش می‌کند که در زیارت ائمه وارد شده است[93]. وی می‌گوید: در برخی کتاب‌های حدیثی زیارت‌های جامعه دیگری هم دیده‌ام و تأکید می‌کند که 14 مورد از آنها را به تعداد 14 معصوم نقل کرده است که برترین و متقن‌ترین آنها همین زیارت جامعه کبیره است. ویژگی‌های زیارت جامعه کبیره 1. زیارت جامعه کبیره جلوه‌ای از امام‌شناسی و دریچه‌ای به سرچشمه معرفت امامان است که حاوی مفاهیم و معارف بلندی است که صدور آن از غیرمعصوم محال است و قوت متن، خود دلیلی بر صدور آن از معصوم(علیه‌السلام) است و حتی به بررسی سندی نیازی ندارد. 2. سند این زیارت، سندی حسن است و در اعتبار بدان حجت است اگرچه از حیث سندشناسی محدثان گذشته دارای سندی صحیح است و صدور آن از معصوم یقینی است. 3. زیارت جامعه کبیره، بدون هیچ‌گونه غلو و اغراق است و سازگاری آن با ادبیات قرآن مجید و روایات حتمی، گویای آن است که باید در شناخت امامان معصوم تلاش بیشتری کرد. 4. در نگاه شیعه امامیه، زیارت جامعه کبیره جایگاه ویژه‌ای دارد که بسیاری از آموزه‌های زندگی‌ساز از آن به دست می‌آید و اثرات تربیتی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی فراوانی به همراه دارد. 5. آیات نورانی قرآن مجید و روایات گهربار فراوان وارده از امامان معصوم(علیهم‌السلام) گواه آن است که جایگاه امامان(علیهم‌السلام) بسیار رفیع است و دسترسی به جایگاه آنان و فهم کلامشان مقدور و میسور هر انسانی نیست و به همین علت گروهی از سر جهل و خرافه راه غلو و اغراق پیمودند و بسیاری از سر حسادت و تعصب و جهالت راه انکار فضیلت‌ها را پیشه کردند. اما در زیارت جامعه، اوصاف امامان(علیهم‌السلام) به درستی و به دور از افراط و تفریط تبیین شده است.   بررسی سند زیارت جامعه کبیره  پرسش 14. آیا زیارت جامعه کبیره مستند است؟ چه دلیل یا ادله‌ای در صحت صدور این زیارت از امام معصوم (امام هادی(علیه‌السلام)) وجود دارد؟ مستند بودن روایت زیارت جامعه کبیره و صحت صدور آن از معصوم را می‌توان از چند روش به دست آورد: 1. بررسی سند روایت (افرادی که روایت را از امام معصوم نقل کرده‌اند). 2. قوت محتوا و متن روایت. 3. پذیرش عالمان و محدثان بزرگ شیعه و نقل آن در کتاب‌های معتبر حدیثی شیعه. 1. بررسی سلسله سند زیارت جامعه کبیره یکی از مباحثی که به عنوان مقدمات رایج در استنباط احکام شرعی مطرح می‌باشد، ارزش سند روایات است. روایات را در ارزش سند به چهار دسته عمده صحیح، حسن، ثقه و ضعیف تقسیم می‌کنند. هر چند برخی به زیرشاخه‌های گسترده‌تر قسمت کرده‌اند.[94] عالمان رجالی و حدیثی در طول تاریخ کتابت حدیث و داوری بر آن تلاش کرده‌اند تا نسبت به صدور حدیث از معصوم اطمینان به دست آوردند. سند زیارت جامعه به نقل از مرحوم شیخ صدوق(رحمه‌الله) - که از اعاظم کم نظیر حدیثی شیعه است - در کتاب معتبر من لایحضره الفقیه - که از کتب اربعه شیعه به شمار می‌رود - و به همین سند در التهذیب که از کتب اربعه شیعه و نوشته مرحوم شیخ طوسی(رحمه‌الله) است وارد شده است[95]. [96] با این موارد ذکر شده روایت زیارت جامعه کبیره، از حیث سند، دارای سندی محکم و معتبر شمرده می‌شود و در نزد علمای حدیث‌شناس گذشته صحیح‌الصدور از معصوم محسوب می‌گردد. اگرچه نگارش کتاب‌های اربعه شیعه در قرن چهارم و پنجم به پایان رسیده است اما صاحبان کتب اربعه با دسترسی به 400 کتاب و اصل معتبر که در زمان ائمه(علیهم‌السلام) نگارش یافته بود و توسط صحابیان ائمه(علیهم‌السلام) با دقت منتقل گردیده بود، این کتاب‌ها را نوشته‌اند و این یکی از امتیازات حدیثی شیعه است که ائمه(علیهم‌السلام) تا سال 260 هـ.ق حضور مستقیم و بی‌واسطه در میان مردم داشته‌اند و به بیان احکام و معارف حقه و تفسیر قرآن پرداخته‌اند و نیز در غیبت صغرای امام زمان(عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) کتاب الکافی به نگارش درآمد؛ یعنی شیعه تا قرن چهارم هجری با ائمه اهل‌بیت(علیهم‌السلام) که ترجمان وحی و مبین شریعت بوده‌اند در ارتباط بوده و از انوار قدسی آنان بهره می‌گرفته است و این ارتباط در رشد و بالندگی عقاید و معارف شیعه تأثیر بسزا و شگرفی داشته است. 2. قوت محتوا و تأثیر آن در تأیید سند حدیث پژوهان بزرگ هنگام بررسی یک روایت، هنگامی که آن روایت از متن و محتوای دقیق و عمیقی برخوردار باشد همان اتقان و غنای متن روایت - را که با آیات و روایات معتبره سازگار باشد - دلیل صحت صدور و اعتبار آن روایت می‌دانند و آن روایت را می‌پذیرند. زیارت جامعه کبیره یکی از بهترین متن‌های زیارتی است که حاوی معارف بلند و ارزشمندی است که در سازگاری با متون مقدس قرآن مجید و روایات متواتره و حتمی حضرات معصومین(علیهم‌السلام)، کمترین تردید در صدور آن از معصوم پدید نمی‌آید و به تعبیر بسیاری از محدثان و عالمان دین، زیارتی است که در صحت صدور آن هرگز تردید نیست. مرحوم آیه‌اللّه‌ شُبّر در وصف این زیارت آورده‌اند: «متن زیارت به تنهایی برای اثبات اعتبار آن کافی است و هرگز نیازی به بررسی سند آن نیست زیرا زیبایی اسلوب، شیوایی تعبیر و بلندی معانی، آن را در ردیف نهج البلاغه و صحیفه سجادیه قرار می‌دهد و از بررسی سند بی‌نیاز می‌سازد».[97] استاد جوادی آملی نیز در وصف زیارت جامعه آورده‌اند: «متن زیارت جامعه کبیره به گونه‌ای است که هر منصفی صدور این معارف بلند را از غیرمعصوم محال عادی ‌داند؛ افزون بر آن که خطوط کلی آن را با خطوط کلی معارف قرآن کریم [که مرجع نهایی در بررسی روایات است] هماهنگ می‌بیند و...».[98]   تکبیرات زیارت جامعه  پرسش 15. علت گفتن تکبیرات در آغاز زیارت جامعه کبیره چیست؟ معانی متعددی از بیان تکبیرات در آغاز زیارت بیان شده است که برخی از آن موارد عبارتند از: 1. اعتراف به عظمت خداوند و برتر شمردن خداوند از هر وصف و ثنا و بعد از این اعتراف، ثناگویی و شمارش کمالات اهل‌بیت(علیهم‌السلام)[99]. مرحوم مجلسی اول می‌گوید: تکبیرهای صدگانه برای تفهیم این نکته است که عظمت و کبریایی تنها از آن خداست.[100] زیرا معنای اللّه‌ اکبر به فرموده امام صادق(علیه‌السلام) این است که خداوند بزرگ‌تر از آن است که توصیف شود[101] و تکرار تکبیرات موجب می‌شود از افراط و غلو جلوگیری شود. 2. اظهار تعظیم در برابر حق تعالی است که چنین امامان بزرگوار و حقایق وجودیه‌ای را از خود صادر نموده و ما را به توجه و توسل به ایشان مفتخر نموده است. به عبارت دیگر، این تکبیرات، جهت احترام به امامان و تعظیم شعائر است که امامان هر چه دارند از خداوند دارند. 3. با توجه به معنای اللّه‌ اکبر و امر به توقف و سپس نزدیک قبر مطهر شدن و تکبیر گفتن، شاید بخواهند ما را متوجه این حقیقت کنند که توصیف امامان بالاتر از عهده افراد عادی است و ایشان باید خود را توصیف کرده و ما تنها وظیفه داریم توصیف ایشان را درباره خودشان بازگو کرده و به آن معتقد شده و درک کنیم. 4. شاید امر به تکرار تکبیرات برای تقاضای کنار رفتن پرده‌های بین خود و حقیقت امام و مقام ولایة‌اللّه‌ باشد.[102] 5. از آنجا که اوصاف و ویژگی‌های امامان(علیهم‌السلام) مظهر و تجلّی صفات و اسمای الهی است با تکرار تکبیر شناخت مقامات امامان آسان‌تر می‌گردد و باور داشتن این مقامات برای امامان به اذن خداوند امکان‌پذیر خواهد شد.   غلوّ در زیارت جامعه!  پرسش 16. آیا زیارت جامعه حاوی مطالبی غلوآمیز نسبت به امامان معصوم(علیهم‌السلام) است و آیا ادبیات آن با ادبیات قرآن سازگار است؟  در پاسخ به این سؤال باید به چند نکته اشاره کرد: اولاً، امامان معصوم(علیهم‌السلام) خود از نخستین مبارزان با غالیان بوده‌اند و عالمان بزرگ شیعه نیز به پیروی از سنت حسنه امامان معصوم(علیهم‌السلام)، از غالیان دوری ورزیده و آنان را نکوهش و ذم می‌کردند و ملعون می‌شمرده‌اند. ثانیاً ادبیات این زیارت کاملاً منطبق با ادبیات آیات قرآن مجید و روایات است که مقام خلیفه‌اللّه‌ را برای پیامبران واولیای الهی بیان می‌کند. مرحوم علامه مجلسی روایتی را از امام علی(علیه‌السلام) نقل کرده‌اند که فرمود: «لاتسمونا ارباباً، قولوا فی فضلنا ما شئتم فإنکم لا تبلغوا من فضلنا کنه ما جعله اللّه‌ لنا و لامعشار العشر لانّا آیات اللّه‌ و دلائله و حجج اللّه‌ و خلفاوه و امناوه و وجه اللّه‌ و عین اللّه‌ و لسان اللّه‌»[103]؛ «ما را «رب» و پروردگار نخوانید ولی در فضل و برتری ما هر چه می‌خواهید بگویید لیکن بدانید که نه تنها به حقیقت فضایلی که خدا برای ما قرار داده است نمی‌رسید؛ بلکه به ‌اندکی از آن نیز نمی‌رسید زیرا ما آیات و دلایل خدا، حجت، خلیفه و جانشین، امین، وجه، چشم و زبان او هستیم». استاد گرانقدر آیت‌اللّه‌ جوادی آملی در نفی و انکار توهم غلو و اغراق می‌فرمایند: «سراسر زیارت جامعه مملو از کمالات و فضائل ائمه اطهار(علیهم‌السلام) است و زائر با نهایت احترام و ادب در آستان شان اظهار ارادت، اخلاص، خضوع و خشوع می‌کند البته این همه، بخشی از کمالات آن انوار پاک است وگرنه فضائل آن ذوات مقدس بیش از اینهاست... از این جهت در زیارت آمده است: «موالی لا أحصی ثنائکم و لاأبلغ من المدح کنهکم و من الوصف قدرکم...». ثانیاً، مرز غلو خارج کردن آنان در مقام تعریف و تمجید از دائره عبودیت است وگرنه ثناگویی در این محدوده هرگز غلو نیست. ثالثاً، یکی از آداب زیارت این است که زائران زیارت خود را با تکبیرات صدگانه شروع کنند یعنی بعد از این که یکصدبار اعتراف به عظمت خدا کردند و او را از هر وصف و ثنایی برتر دانستند به ثناگویی اهل‌بیت و شمارش کمالات آنان بپردازند و... در ضمن آن نیز همواره اقرار می‌کنند که مرز میان واجب تعالی و ممکنات را درهم نریخته و هرگز ائمه را به سرحد وجود نرسانده است بلکه اعلام می‌دارند: «إلی اللّه‌ تدعون و علیه تدلون و به تؤمنون و...».[104] غلو آن است که اگر مقامی که مخصوص خداوند است استقلال در ذات و صفات را برای پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) یا امامان معصوم(علیهم‌السلام) قائل شویم شرک است و منهی و حرام شمرده شده است ولی اگر آن به اذن الهی دانسته شود حقیقت توحید است چنان‌که درباره حضرت مسیح(علیه‌السلام) قرآن مجید می‌خوانیم: «أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْراً بِإِذْنِ اللّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْیِ الْمَوْتی بِإِذْنِ اللّهِ»[105]؛ «من از گل برای شما [چیزی] به شکل پرنده می‌سازم، آنگاه در آن می‌دمم، پس به اذن خدا پرنده‌ای می‌شود؛ و به اذن خدا نابینای مادرزاد و پیس را بهبود می‌بخشم؛ و مردگان را زنده می‌گردانم». و درباره آصف بن برخیا می‌خوانیم: «قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ»[106]؛ «کسی که نزد او دانشی از کتاب [الهی] بود، گفت: «من آن را پیش از آنکه چشم خود را بر هم زنی برایت می‌آورم». هر چند از روایات معتبره شیعه چنین برمی‌آید که قدرت امامان معصوم(علیهم‌السلام) در نظام تکوین بیش از قدرت آصف برخیا می‌باشد[107]. بسیاری از آموزه‌های دینی مفاهیم بلند زیارت جامعه کبیره را به زبانی بیان کرده و هیچ منافاتی میان ادبیات قرآن مجید و روایات با این زیارت وجود ندارد.[108] اگر انسانی به مقام ولایت و خلافت الهی نائل شود معرفت و آگاهی وی به مرز وحی و الهام رسیده و توانمندی‌هایش نیز در حد معجزه و کرامت خواهد شد و چون در رأس هرم کائنات قرار دارد آگاهی و توانمندی و رفتارش نیز در اوج قله خواهد بود و آنانی که خود را با ولی کامل الهی قیاس می‌کنند باید بدانند که با خاندان وحی هیچ‌گاه قابل قیاس نخواهند بود که به تعبیر زیبای امام علی(علیه‌السلام) که فرمود: «لاَ یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ»[109] ؛ «از این امت کسی را با خاندان رسالت همپایه نتوان پنداشت». و در خطبه‌ای دیگر می‌فرماید: «أَیْنَ الَّذِینَ زَعَمُوا أَنَّهُمُ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ دُونَنَا کَذِباً وَ بَغْیاً عَلَیْنَا... بِنَا یُسْتَعْطَی الْهُدَی وَ یُسْتَجْلَی الْعَمَی»[110]؛ «کجایند کسانی که پنداشتند آنان دانایان علم - قرآن‌اند؟!- به دروغ و ستمی که بر ما می‌رانند؟! خدا راه هدایت را با راهنمایی ما عطا کرده و دل‌های کور را از ما روشنی بخشیده». «اِنّ اللّه‌ تَبَارکَ وَ تَعالی طَهَّرَنا وَ عَصَمَنا وَ جَعَلَنا شُهداءَ عَلی خَلِقِهِ وَ حُجَجا عَلی عِبادِهِ وَ جَعَلَنا مَعَ الْقُرآن وَ جَعَلَ الْقُرآنَ مَعنا، لا نُفارِقَه وَلا یُفارِقُنا»[111]؛ «همانا خداوند تبارک و تعالی ما را از پاکیزه ساخت و از هر بدی و زشتی و پلیدی عصمت داد و ما را گواهان بر آفریدگانش و حجت‌ها بر بندگانش قرار داد. و ما را با قرآن و قرآن را با ما همراه ساخت که نه ما از قرآن هرگز جدایی می‌گیریم و نه قرآن لحظه‌ای از ما جدا می‌شود». «نَحْنُ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَ مَحَطُّ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِکَةِ وَ مَعَادِنُ الْعِلْمِ وَ یَنَابِیعُ الْحُکْمِ نَاصِرُنَا وَ مُحِبُّنَا یَنْتَظِرُ الرَّحْمَةَ وَ عَدُوُّنَا وَ مُبْغِضُنَا یَنْتَظِرُ السَّطْوَةَ»[112]؛ «ما شجره نبوتیم و جایگاه فرود آمدن رسالت، و محل آمد و شد ملائکه و معادن علم و چشمه‌های حکمت. یار و عاشق ما منتظر رحمت‌های خداوندی باشد و دشمن و کینه‌توز ما در انتظار قهر خداوند». این موارد بخشی از معرفی امامان معصوم(علیهم‌السلام) در نهج‌البلاغه است و نیز روایات متعددی در معرفی ائمه اطهار(علیهم‌السلام) در کتاب کافی و کتاب‌های دیگر وارد شده است.[113] سخنان گهربار معصومان(علیهم‌السلام) و اندیشه دینی درست، گواه آن است که هم اغراق و غلوگرایی در معرفی امامان(علیهم‌السلام) زاییده خرافات و جهل بوده و هست و هم نادیده گرفتن فضائل و ارزش‌های والای معصومان نتیجه تعصب‌ورزی و بخل و حسادت می‌باشد. تشیع در طول تاریخ، هماره با مظلومیت‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی روبرو بوده است و در این راستا دشمنان اسلام برای واژگون جلوه دادن چهره آن، عقایدی سست و خرافی بدان نسبت می‌داده‌اند تا بدین وسیله این مذهب را در منظر توده مردم سست و بی‌ارزش بنمایند و در صفوف متحد و یکپارچه مسلمانان رخنه ایجاد کنند. امامان شیعه(علیهم‌السلام) با استفاده از هر فرصتی انتساب غلوکنندگان به خود و شیعه را رد می‌کردند و اما دشمنان، با مطرح کردن عقاید غلوآمیز و انتساب آن به امامان شیعه، سعی در اجرای نقشه خود برای زشت جلوه دادن چهره ائمه(علیهم‌السلام) داشتند. به هر حال در آن زمان‌ها حتی تا به امروز غلوکنندگان باعث شدند تا تبلیغات وسیعی بر ضد امامان شیعه به راه بیفتد و چهره پاک آنان را غبارآلود کند.[114] در حالی که پیمودن راه غلو در اندیشه دینی شیعه مذموم و بلکه حرام است. البته زیارت جامعه با توجه به محتوای بی‌نظیر آن، با ادبیات قرآنی و نهج‌البلاغه و دیگر کلام نورانی اهل‌بیت طاهرین(علیهم‌السلام) سازگار است بلکه با دقت در زیارت جامعه و با مطالعه روایات وارد شده درباره امامان(علیهم‌السلام) می‌توان به توسعه فکری در حوزه امام‌شناسی دست یافت.   حسابرسی خدا یا امامان؟!  پرسش 17. آیا فراز «و ایاب الخلق الیکم و حسابهم علیکم» در زیارت جامعه چگونه با آیه شریفه «إِنَّ إِلَیْنَا إِیَابَهُمْ. ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا حِسَابَهُمْ»[115] سازگار است؟آیه می‌فرماید: «بازگشت مردم به سوی ماست آنگاه حساب آنها بر ماست» ولی در زیارت جامعه آمده است «بازگشت مردمبه سوی شما امامان و حساب آنها بر عهده شما امامان است»؟   باید بدانیم که خداوند معمولاً کارهای خود را از طریق اسباب انجام می‌دهد؛ مثلاً خداوند روزی می‌دهد ولی ابر و باد و مه و خوشید و فَلَک و مَلَک در کارند تا انسان نانی به کف آرَد و بخورد، خداوند موجودات را می‌آفریند ولی نه این که همه آن‌ها را بی‌واسطه و با امر «کن فیکون»ی بیافریند، بلکه این کار را با اسباب انجام می‌دهد، و همین طور است زنده‌کردن و میراندن، بیمارکردن و شفادادن. دسته‌ای از اسباب عالم مثل زمین و آسمان و خورشید و ماه و ابر و باد، اسباب مادی هستند و دسته‌ای دیگر مثل فرشتگان اسباب غیرمادی هستند که آن‌ها هم آفریده خدا هستند و به امر او کار می‌کنند. از آنجا که اسباب غیرمادی مثل فرشتگان کارگزاران الهی در عالم هستند و در پیدایش امور عالم نقش ایفا می‌کنند، نسبت‌دادن امور عالم به یک معنا به آن‌ها هم درست است؛ مثل این که یک بار گفته شود: خداوند باران را نازل می‌کند؛ «هُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ»[116]؛  «اوست که باران را نازل می‌کند». در اینجا ضمیر و فعل به صورت مفرد آمده است و بار دوم گفته شود: «نَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُّبَارَکًا»[117]؛  «از آسمان آبی مبارک فرو فرستادیم». که در اینجا ضمیر متکلم مع الغیر آمده است و اشاره به دستگاه خداوندی است که فرشتگان گماشته بر باران نیز به امر خدا در آن نقش دارند. مثال بارزتر این مطلب در قرآن کریم این است که گاهی می‌گوید:‌ «اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا»[118]؛ «خداوند در هنگام مرگ جان‌ها را می‌ستاند» و در جای دیگر قرآن می‌گوید: «یَتَوَفَّاکُم مَّلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ»[119]؛ «ملک الموت که به شما گماشته شده جانتان را می‌ستاند» و باز در جای دیگر قرآن می‌گوید:‌ «الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ»[120]؛ «کسانی که فرشتگان جانشان را می‌ستانند». در اینجا ممکن است برای برخی شبهه شود که آیا این آیات با هم متناقض نیستند و بالأخره جان انسان‌ها را چه کسی می‌ستاند؛ خدا، ملک الموت یا جمع فرشتگان؟ پاسخ این است که خداوند جان‌ها را می‌ستاند ولی ملک الموت کارگزار خداوند است در این کار و البته ملک الموت هم زیردستانی از فرشتگان دارد که در این کار او را یاری می‌کنند، پس هم صحیح است که بگوییم: خدا قبض روح می‌کند و هم این که بگوییم: ملک الموت قبض روح می‌کند و هم این که بگوییم: فرشتگان قبض روح می‌کنند. به تعبیر فلسفی کار ملک الموت و دیگر فرشتگان در طول کار خداوند است نه در عرض او. و این با روح توحید افعالی خداوند هیچ منافاتی ندارد و مشابه آن را ما هم در گفت‌وگوها به کار می‌بریم؛ چنان‌که وقتی فرمانده جنگ به رزمندگان دستور عملیات می‌دهد و رزمندگان عملیات می‌کنند، هم فرمانده جنگ می‌تواند بگوید: ما عملیات کردیم و هم رزمندگان می‌گویند: ما عملیات کردیم و هر دو هم درست است و سخن هیچ کدام از آن‌ها سخن دیگری را نقض و نفی نمی‌کند. باید دقت کنیم که در آیه شریفه: «إِنَّ إِلَیْنَا إِیَابَهُمْ. ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا حِسَابَهُمْ»[121]. به صیغه جمع آمده است نه مفرد و خداوند با این که یگانه است می‌گوید: بازگشتشان به سوی ماست و حسابشان بر ماست. روشن است که در اینجا همچون مثال‌هایی که گفتیم اشاره به دستگاه خداوندی در قیامت دارد؛ دستگاهی که وسایطی در این دستگاه هستند که بازگشت به سوی آنان می‌شود و حسابرسی را به امر خدا انجام می‌دهند. در زیارت جامعه کبیره این وسایط به ائمه اهل بیت(علیهم‌السلام) تفسیر شده‌اند؛ بدین بیان که خداوند بازگشت مردم را به سوی اهل بیت(علیهم‌السلام) و حساب آنان را بر اهل‌بیت(علیهم‌السلام) قرار داده است و این مطلب نشان از مقام والای اهل بیت(علیهم‌السلام) است و با توحید افعالی خداوند هم هیچ ناسازگاری ندارد؛ زیرا آنان به دستور خدا این کار را انجام می‌دهند. پس عبارت فوق نه‌تنها با توحید ناسازگار نیست، بلکه خود شعاعی از توحید خداوند و تفسیری برای فرمانروایی مطلق خداوند در عالم آخرت است.   امام شناسی راه خداشناسی!  پرسش 18. ظاهراً از خداشناسی به امام شناسی می‌رسیم نه بالعکس از امام شناسی به خداشناسی؟ ولی در زیارت جامعه کبیره می‌خوانیم«من اراد الله بدء بکم و من وحده قبل عنکم و من قصده توجه بکم» یعنی از امامبه خدا می‌رسیم؟! در این باره باید دانست، در مراحل اولیه، امام‌شناسی بدون‌ خداشناسی معنا ندارد؛ یعنی انسان باید خداوند یکتا را بشناسد و به او ایمان بیاورد تا بتواند امامت را بشناسد و به آن ایمان بیاورد. تصدیق نبوت و امامت، فرع بر ایمان به خداوند است؛ چون پیامبر و امام جانشینان خداوند بر روی زمین هستند: لذا در دعایی که امام صادق(علیه‌السلام) برای عصر غیبت امام زمان عج تعلیم داده‌اند چنین آمده است: «خدایا خودت را به من بشناسان که اگر تو خودت را به من نشناسانی من پیامبرت را نمی‌شناسم. خدایا رسولت را به من بشناسان که اگر تو رسولت را به من نشناسانی من حجتت را نمی‌شناسم. خدایا حجتت را به من بشناسان که اگر حجتت را به من نشناسانی از دینم گمراه می‌شوم.» در این دعای زیبا بیان شده است که از خداشناسی به پیامبرشناسی و از پیامبرشناسی به امام‌شناسی می‌رسیم و این‌ها بر هم مترتب هستند. پس این مطلب درست است که از خداشناسی به امام‌شناسی می‌رسیم. از سوی دیگر امام بنده برگزیده خداست که به خواست خدا به بالاترین مراتب توحید بار یافته است، و واسطه‌ای است میان خلق و خالق و آسمان و زمین که بندگان را هم در بعد نظری و هم در بعد عملی به خدا نزدیک می‌کند، ازاین‌رو پس از حصول نخستین مراحل شناخت خدا و نخستین مراحل شناخت امام، می‌توان به کمک امام مراتب توحید را پیمود و در درجات توحید به پیش رفت. پس درست است که بگوییم: از امام‌شناسی به خداشناسی می‌رسیم. در حقیقت خداشناسی و امام‌شناسی رابطه متقابل دارند؛ همچون ایمان و عمل صالح که تأثیر متقابل در یکدیگر دارند؛ ایمان انسان را بر انجام عمل صالح برمی‌انگیزد و انجام‌ دادن عمل صالح سبب افزایش ایمان می‌شود. در نتیجه از یک‌سو کسی که خدا را نشناخته باشد نمی‌تواند امام را هم بشناسد؛ چون امامت فرع بر نبوت و نبوت فرع بر توحید است و از سوی دیگر توسط امام و شرح و توضیح سخنان ایشان می‌توان به شناخت و معرفت بیشتر نسبت به خداوند دست یافت. در زیارت جامعه هم آمده است:  «من اراد الله بدء بکم و من وحده قبل عنکم و من قصده توجه بکم»؛ «کسی که خدا را بخواهد به شما آغاز می‌کند» یعنی کسی که به وجود خدا ایمان پیدا کرد و می‌خواهد این معرفت را ارتقا بخشد و این راه را طی کند، از شما شروع می‌کند، زیرا از ظرف وجودی امام جز عطر توحید بیرون نمی‌تراود و از زبان و دست و دل او جز توحید نمی‌جوشد، لذا موحدان واقعی از امام می‌پذیرند و آنان را الگوی خود می‌دانند. «و من قصده توجه بکم» یعنی کسی که خدا را مقصد و هدف خود قرار داده است به سوی شما توجه می‌کند زیرا ائمه(علیهم‌السلام) بزرگ‌ترین آیات (نشانه‌های) الهی هستند و این نشانه‌ها انسان را به مقصدی جز توحید نمی‌رسانند؛ گر در سرت هوای وصال است حافظا باید که خاک درگه اهل هنر شوی بنابر آنچه گفته شد؛ گاهی شناخت اجمالی است و گاهی شناخت تفصیلی است و به طور معمول شناخت تفصیلی خدا از طریق پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و امامان(علیهم‌السلام) و احادیث و بیان سخنان آنان انجام می‌پذیرد.   زیارت عاشورا  پرسش 19. می‌خواستم درباره سند زیارت عاشورا و ثواب خواندن آن، در منابع معتبر اطلاعاتی داشته باشم؟ شاید قدیمی‌ترین نقل زیارت عاشورا در کتاب ارزشمند کامل الزیارات نوشته مرحوم «ابن قولویه قمی» آمده باشد: «حدثنی حکیم‌بن داودبن حکیم و غیره، عن محمدبن موسی الهمدانی، عن محمد بن خالد الطیالسی، عن سیف‌بن عمیره و صالح‌بن عقبه، جمیعاً، عن علقمه‌بن محمد الحضرمی، و محمدبن اسماعیل، عن صالح‌بن عقبه، عن مالک الجهنی، عن ابی جعفر الباقر(علیه‌السلام)». نقل مذکور یک طریق متصل و مسند از مرحوم ابن قولویه تا به امام باقر(علیه‌السلام) است. «وی گفته است که در کتاب خویش - کامل الزیارات - تنها افراد ثقه را ذکر کرده و از آنها روایت نموده است»[122]. سند زیارت عاشورا در کتاب مصباح المتهجد یکی از کتاب‌های معتبری که روایت زیارت عاشورا را نقل کرده است کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسی است. شیخ طوسی خود رجال‌شناس و حدیث‌پژوه و فقیه و مفسر بزرگ عالم تشیع می‌باشد و صاحب 2 کتاب ازکتب اربعه شیعه است. از نکات برجسته زیارت عاشورا و زیارت امام حسین(علیه‌السلام)، پاداش و فضیلتی است که بر انجام این عمل در روایات آمده است. امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: «کسی که به زیارت قبر امام حسین(علیه‌السلام) رود در حالی که به حق آن جناب عارف باشد خداوند متعال گناهان گذشته و آینده او را می‌آمرزد»[123]. امام کاظم(علیه‌السلام) فرمود: «کمترین ثوابی که به زائر امام حسین(علیه‌السلام) در شط فرات می‌دهند به شرطی که عارف به حق و حرمت و ولایت آن جناب باشد این است که گناهان گذشته و آینده‌اش را حق‌تعالی می‌آمرزد»[124]. رسول‌خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) فرمودند: «ای علی کسی که من را در حال حیات یا پس از مرگ زیارت کند یا به زیارت تو و دو فرزندت در حال حیات و پس از آن آید من ضامنم که در روز قیامت او را از وحشت‌ها و سختی‌های آن روز رهانیده تا جایی که از نظر درجه و مقام با من باشد»[125]. این روایت و امثال آن نشان می‌دهد که حیات و مرگ پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و امامان معصوم(علیهم‌السلام) یکسان است؛ زیرا زیارت دوران حیات و مرگ، اجر و آثار یکسان دارد، از این جهت لازم است که زائر به گونه‌ای در حرم شریف آنان حضور پیدا کند که اگر زنده می‌بودند در کنارشان حضور پیدا می‌کرد و زیارت در دوران مرگ باید همان آثار و سازندگی زیارت دوران حیات را برای او داشته باشد چنان‌که هم‌درجه شدن با پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) بدون حساب و برنامه نیست، بلکه سنخیت روحی، اخلاقی و معنوی لازم دارد و این سنخیت، باید در دنیا کسب شود. اصل زیارت، توجه به مقام مزور، تأمل در متن زیارت نامه و تلاش در تهذیب و تزکیه نفس، می‌تواند در ایجاد این سنخیت و تتمیم و تکمیل آن کمک کند[126]. امام فخر رازی پس از بیان سه مقدمه در اثبات تأثیرپذیری زائر و رابطه میان دو روح زیارت‌کننده و زیارت شونده چنین نتیجه می‌گیرد: «وقتی انسان نزد قبر انسان دارای روح توانا و نفس کامل و تأثیرگذار می‌رود و بر قبر او مدتی می‌ایستد روح زائر با روح میت ارتباط برقرار کرده آن دو روح یکدیگر را ملاقات نموده،مثل دو آینه متقابل می‌باشند که شعاع و نور از هر کدام به دیگری سرایت می‌کند و علوم و اخلاق و معارف هر کدام به دیگری سرایت می‌کند به این جهت زیارت قبور هم برای زائر مفید است و هم برای زیارت شده و...»[127]. و به گفته فقیه و فیلسوف و محدث بزرگ مرحوم ملامحسن فیض کاشانی: «روایاتی که ثواب زیارت ائمه اطهار(علیهم‌السلام) را بیش از حج و عمره و جهاد در راه خدا می‌داند بیش از آن است که شمارش شود. سرّش آن است که: اولاً؛ هرکس که ادعای مسلمانی می‌کند حتی اگر ناصبی باشد اهل حج، عمره، جهاد و امثال آن است در حالی که زیارت ائمه اطهار(علیهم‌السلام) اختصاص به کسانی دارد که آشنایی به قدر و منزلت آنان هر چند ناقص و معتقد به ایشان باشند. ثانیاً؛ حرم‌های شریف ائمه(علیهم‌السلام) محل حضور آن ارواح بلند است در حالی که زنده، خوشحال و روزی‌خور، از فضل پروردگارشان هستند و زائر در فضایی که روح امام معصوم(علیه‌السلام) حضور دارد نفس می‌کشد و عبادت و راز و نیاز می‌کند. ثالثاً؛ زیارت ائمه(علیهم‌السلام) و رسول خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم)، موجب خوشحالی آنان، اجابت دعوت، تجدید عهد با ولایت، زنده نگه داشتن مرام و غلبه بر دشمنانشان می‌گردد. همه این‌ها عبادت خداست و سبب می‌شود که انسان به فضائل و برکاتی که نزد خداست برسد و به رضای او دست یابد؛ زیرا خوشحال کردن مؤمن عادی و دیدار با او، اگر آن همه فضیلت و ثواب دارد، خوشحال کردن پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و ائمه اطهار(علیهم‌السلام) و زیارت آنها به طور حتم دارای فضیلت و ثواب بسیار بیشتری است و از آنجا که با محبت و ولایت اولیای الهی، حج و جهاد و زکات، روح و معنا پیدا می‌کند و حتی علم به احکام و پای‌بندی به واجبات از طریق ارتباط با پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و امامان به طور صحیح انجام می‌پذیرد، چه بسا ثواب زیارت آنها از ثواب حج و عمره و جهاد و زکات نیز بیشتر باشد[128]. علقمه‌بن محمد حضرمی از حضرت ابی جعفر الباقر(علیه‌السلام) روایت می‌کند: «کسی که در روز عاشورا یعنی روز دهم محرم الحرام حضرت امام حسین(علیه‌السلام) را زیارت کند و روز را تا شب با حالی گریان نزد آن حضرت بماند روز قیامت خدا را ملاقات کنددر حالی‌که خداوند متعال ثواب دوهزار هزار حج و دوهزار هزار عمره و دوهزار هزار مرتبه جهاد را به وی بدهد ثواب کسی که حج و عمره و جهاد را در معیت رسول خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و ائمه راشدین(علیهم‌السلام) به‌جا آورده باشد». علقمه گوید: محضر مبارک امام باقر(علیه‌السلام) عرضه داشتم: فدایت شوم اجر و ثواب کسی که در شهرهای دور دست و بلاد غریب و بعید بوده به طوری که برایش امکان ندارد در چنین روزی (روز عاشورا) به زیارت حضرت(علیه‌السلام) بشتابد؟ امام(علیه‌السلام) فرمودند: «وی در چنین روزی به صحرا رفته یا به پشت بام بلندی در خانه برآید و با سلام به حضرت اشاره کرده سپس در نفرین بر قاتلان آن حضرت سعی و کوشش نموده و پس از آن دو رکعت نماز بخواند. البته توجه داشته باشد این زیارت را قبل از ظهر روز عاشورا انجام دهد سپس برای امام حسین(علیه‌السلام) ندبه و گریه نموده و به کسانی که در خانه می‌باشند نیز امر نماید که برای آن حضرت بگریند و با اظهار جزع و فزع بر آن جناب در خانه اقامه مصیبت نماید و مواظب باشند هرگاه اهل خانه یکدیگر را ملاقات کردند، با گریه باشند و لازم است برخی از آنها بعضی دیگر را نسبت به مصیبت حضرت اباعبداللّه‌ الحسین(علیه‌السلام) تسلیت دهند و در صورتی که به این دستورهایی که داده شد عمل کنند من ضامن می‌شوم که حق تعالی تمام ثواب‌هایی که ذکر شد را به ایشان اعطاء فرماید». علقمه می‌گوید: محضر مبارک امام(علیه‌السلام) عرض کردم: اگر بعضی خواهند برخی دیگر را تسلیت بدهند چگونه و چه بگویند؟ حضرت فرمودند بگویند: «اعظم‌اللّه‌ اجورنا بمصابنا بالحسین(علیه‌السلام) و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدی من آل محمد صلوات‌اللّه‌ علیهم»[129]. تجلی برائت در زیارت عاشورا  پرسش 20. آیا لعن در زیارت عاشورا با آیات قرآن و روایات و اخلاق اسلامی سازگار است؟ لعن در لغت به معنای راندن و دور کردن است[130]. و در قرآن مجید به صورت‌های گوناگون ارائه شده است. گاهی لعن در قرآن به صراحت از سوی خداوند آمده است: «إِنَّ الَّذِینَ یُؤذُونَ‌اللّه‌ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ‌اللّه‌ فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِیناً»[131]؛ «بی‌گمان، کسانی که خدا و پیامبر او را آزار می‌رسانند، خدا آنان را در دنیا و آخرت لعنت کرده و برایشان عذابی خفت‌آور آماده ساخته است». «وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤیَا الَّتِی أَرَیْناکَ إِلاّ فِتْنَةً لِلنّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَما یَزِیدُهُمْ إِلاّ طُغْیاناً کَبِیراً»[132]. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر این آیه اشارتی دقیق ارائه کرده‌اند: حاصل معنای «وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤیَا الَّتِی أَرَیْناکَ إِلاّ فِتْنَةً لِلنّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ» این شد که ما شجره ملعونه در قرآن را قرار ندادیم مگر فتنه برای مردم و بوته امتحانی که یک یک مردم در آن آزمایش گردند و ما به همه آنان احاطه داریم... روایات عامه و اتفاق احادیث خاصه تأیید می‌کند، که مراد از رؤیا در این آیه، خوابی است که رسول خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) درباره بنی‌امیه و شجره ملعونه این دودمان است[133]. و نیز در تفاسیر روایی آمده است که پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) در عالم رؤیا دیدند که بنی‌امیه بر بالای منبرش رفته‌اند به همین خاطر اندوهناک شد. خداوند وحی فرستاد که غم مخور دنیایی است که به دست می‌آورند (و در آخرت بهره‌ای ندارند)...[134]. و آیا اگر قرآن مجید این شجره خبیثه ملعونه را لعنت فرستاد مجوزی نمی‌شود که ما نیز این خاندان و خاندان‌های مانند مروان و زیاد را لعنت نمائیم؟ در حادثه عاشورا چه گروهی، فرزند رسول خدا را به شهادت رساندند و آیا این شهادت حضرت سیدالشهداء(علیه‌السلام) - که از اهل بیت پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) طبق شواهد تاریخی و تفسیری به شمار می‌رود - آزار رساندن به پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و خداوند به شمار می‌رود یا خیر؟ و آیا این جریان مصیبت‌بار، قتل مؤمن محسوب می‌شود یا خیر؟ شاید این پرسش مطرح شود که در قرآن مجید آمده است که به خدایان کفار و مشرکان دشنام ندهید تا آنان خدای شما را دشنام ندهند و یا در نهج البلاغه امام علی(علیه‌السلام) هنگامی که در جنگ صفین، لشکریانش در مقابل دشنام‌های لشکریان معاویه، زبان به دشنام آنان گشودند آنان را از دشنام دادن منع کردند و گفتند که: «انی اکره لکم ان تکونوا سبابین...»[135]؛ «من خوش ندارم شما دشنام دهنده باشید...». پس چگونه است که در زیارت عاشورا این همه لعن و دشنام تکرار شده است؟ آن‌گونه که اشارت رفت در قرآن مجید نسبت به تحقیر و دشنام به خدایان و بتها تذکر داده شد و رفتار پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) در طول زندگانی شریف‌شان نیز گویایی بیشترین احترام و اکرام حتی نسبت به مخالفان و دشمنان و مدارای با آنان بوده است و اگر انسانی چه مسلمان و چه غیرمسلمان به سخنان امام الموحدین علی(علیه‌السلام) بنگرد این حقیقت را در می‌یابد که آن حضرت نیز در کمال ادب و احترام با مخالفان سخن گفته‌اند و این اشاره که دستور به منع دشنام معاویه و یارانش داده‌اند خود نشان از آن روحیه والا دارد. باید به این نکته مهم توجه داشته باشیم که «لعن» به معنای بیزاری و دوری از رحمت الهی است و «سبّ» به معنای دشنام و ناسزاگویی است. مؤمنان از ناسزاگویی به دور هستند، اما اعلان لعن نشانه ایمان و باور دینی و جداسازی راه خود از دشمنان خدا و دین پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم)‌ است. در جوامع امروزی نیز شعار مرگ بر... که در مبارزات سیاسی اجتماعی علیه کسانی داده می‌شود نیز موجب نفرت و تأثیر روانی خاص در جامعه است. اگر این اعلام نفرت توسط گروه حق و جویای حقیقت انجام شود موجب روشنگری، بیداری و توجه دادن به ابعاد سیاسی اجتماعی دین است. حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) در نهج البلاغه نسبت به خطر بنی‌امیه هشدار می‌دهد و به ستمگری‌هایش علیه دین و مردم، خبر می‌دهد[136]. «آگاه باشید همانا ترسناک‌ترین فتنه‌ها در نظر من، فتنه بنی‌امیه بر شماست، فتنه‌ای کور و ظلمانی که سلطه‌اش همه جا را فراگرفته و بلای آن دامن‌گیر همه نیکوکاران است... فتنه‌های بنی‌امیه پیاپی با چهره‌ای زشت و ترس آور و ظلمتی مانند تاریکی عصر جاهلیت بر شما فرود می‌آید»[137]. امام علی(علیه‌السلام) می‌فرماید: «آگاه باشید تیره‌روزی‌ها و آزمایش‌ها همانند زمان بعثت پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم)، بار دیگر به شما روی آورد به خدایی که پیامبر را به حق مبعوث کرد سخت آزمایش می‌شوید چون دانه‌ای که در غربال ریزند یا غذایی که در ریگ گذارند به هم خواهید ریخت، زیر و رو خواهید شد... آنان که سابقه‌ای در اسلام داشتند و تاکنون منزوی بودند بر سر کار آیند و آنها که به ناحق، پیشی گرفتند، عقب زده خواهند شد»[138]. هنگامی‌که محمدبن ابی‌بکر به حکومت منصوب گردید نامه‌ای به معاویه نوشت که در آن به بیان فضائل امام علی در جهاد و حلم و سبقت در اسلام و... و ذکر مطاعن و خباثت‌های معاویه اشاره کرد و در آن معاویه را «انت اللعین ابن اللعین» خطاب نمود[139]. برخی از روایات درباره ابوسفیان و معاویه در این جا آورده می‌شود که در لسان پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) مورد لعن قرار گرفته‌اند: روایتی را صاحب الغدیر از عبداللّه‌بن عمر نقل کرده‌ که روزی پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم)، ابوسفیان را دیدند که سواره و معاویه و برادرش دهانه‌کش و ستور رانند چون به آنها نظر افکندند فرمودند: «اللهم العن الراکب و القائد و السائق»[140]. و نیز از ابوذر غفاری نقل کرده که به معاویه گفت: از پیامبر خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) در حالی‌که تو از کنارش می‌گذشتی شنیدیم که فرمود: خدایا او را لعنت کن و او را جز با خاک گور سیر مگردان[141]. زندگی ابوسفیان و فرزندش چه قبل و چه بعد از اسلام آوردن ظاهری، گویای این حقیقت است که آنان اسلام را پوششی بر رفتار قدرت‌طلبانه خویش قرار داده بودند و مطالعه کتاب‌های تاریخی از شیعه و سنی ما را به این حقیقت رهنمون می‌سازد. در ستمکار بودن و عدم اعتقاد و پای‌بندی معاویه به اصول دین اسلام، مورخان و محققان بسیاری تحقیق و پژوهش و تأکید کرده‌اند و ما در این جا قصد بازشناسی یا رونمایی شخصیت ایشان را نداریم اما به برخی موارد از اقدامات ایشان که مستوجب لعنت است و در کلام امام حسین(علیه‌السلام) آمده است اشاره می‌شود. «ای معاویه، تو و دوستان و یاران تو حزب و فرقه‌ای ستمکارید که دست دوستی به‌سوی شیطان دراز کرده‌اید، آیا تو قاتل «حجربن عدی» و یاران نمازگزار و خداپرست او نیستی؟ و این تو نبودی که پنجه ستمگرانه‌ات را به خون بندگان ستایشگر خداوند رنگین کردی؟ آنان پاک مردانی بودند که تن به زیر بار ستم و ستمکار نمی‌دادند. آیا تو کشنده «عمربن الحمق» همنشین پیامبر خدا نبودی؟ هیچ می‌دانی خون چه نازنین مردی را بر خاک ریختی؟ ای معاویه تو چنین مردی را به خاک هلاکت افکندی در حالی که با او پیمان بستی و او را امان دادی! ای معاویه گویی تو از این امت نیستی و این امت هم از تو نیستند، آیا تو قاتل حضرمی نیستی؟ زیادبن سمیه به تو نوشت که حضرمی بر دین علی‌بن ابیطالب است و تو در پاسخ او نوشتی که هر که بر روش علی(علیه‌السلام) است او را از دم شمشیر بگذران و او هم به امر تو چنین کرد و خون پاک حضرمی و دیگر یاران علی(علیه‌السلام) را بی‌رحمانه به خاک ریخت و پیکر آن آزاد مردان مسلمان را قطعه قطعه کرد... تو آنان را کشتی بی‌آنکه کسی را کشته باشند و با تو به جنگ و ستیزه برخیزند، تو آنان را نکشتی مگر این که ذکر فضائل ما را می‌کردند و حق خاندان نبوت را بزرگ می‌شمردند... من در این تجاوزها و ستمگری‌های تو هیچ چیز نمی‌بینم مگر این که به خودت زیان می‌رسانی و از دین محمد(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) بیزاری می‌جویی و مردم را آزار می‌دهی...»[142]. روایتی در خصال شیخ صدوق از حضرت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) به نقل از پیامبراکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) وارد شده است که فرمودند: «شش گروه مورد لعنت خداوند و پیامبران مستجاب‌الدعوة قرار گرفته‌اند که عبارتند از: تغییردهنده کتاب خدا، تکذیب‌کننده قدر الهی، مخالف و تغییردهنده سنت پیامبر خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم)، هتک کننده حرمت ذریه و عترت من، کسی که به زور و ستم به قدرت برسد تا آنان را که خدا خوار کرده، عزت بخشد و آنان که عزت بخشیده را خوار نماید، آن کس که غنیمت بیت‌المال مسلمانان را به خود اختصاص می‌دهد و آن را حلال نماید»[143]. درباره لعنت بر زمینه‌سازان و حامیان و پیروان آن ستمگران - که در زیارت عاشورا آمده است - به اختصار اشاره می‌شود. امام علی(علیه‌السلام) در نهج البلاغه می‌فرمایند: «ای مردم همانا مردم را رضامندی و بیزاری به هم گرد می‌آورد. ناقه صالح را یک نفر پی کرد ولی خدا همه آنها را عذاب کرد چون همه بدان رضایت داشتند»[144]. خداوند سبحان فرمود: «فَعَقَرُوها فَأَصْبَحُوا نادِمِینَ»[145]. امام علی(علیه‌السلام) فرمود: «آن که از کار مردمی خشنود باشد چونان کسی است که همراه آنان بوده و هر کسی که به باطلی روی آورد دو گناه بر عهده او باشد، گناه کردار باطل و گناه خشنودی به کار باطل»[146]. امام صادق(علیه‌السلام) از امام علی(علیه‌السلام) روایت کرده که آن حضرت فرمود: «آن که مرتکب ستم شده و آن که از کار وی ابراز رضایت کرده و آن که وی را یاری داده، هر سه شریک هستند»[147]. بی‌تردید، دعای مأثور امام سجاد(علیه‌السلام) در صحیفه سجادیه - که از لحاظ سندی و متن کاملاً وثاقت دارد - به عنوان تأیید و تأکید بیشتر می‌تواند مورد تأمل و توجه قرار گیرد: «خدایا دشمنان آنان را از گذشتگان و آیندگان، و کسانی را که به دشمنی این قوم رضا داده‌اند و همه هم‌کیشان و پیروان آنان را لعنت فرست»[148]. در این فراز کوتاه امام سجاد(علیه‌السلام) به چند گروه اشاره دارند: 1. درخواست لعن برای دشمنان محمد(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و آل‌محمد(علیهم‌السلام) از نخستین تا آخرین. 2. درخواست لعن برای آنان که راضی به اقدامات دشمنان محمد(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و آل‌محمد(علیهم‌السلام) بوده‌اند و هستند. 3. پیروان و حمایت کنندگان از دشمنان و مخالفان محمد و آل محمد. این تعبیر در زیارت عاشورا به چند بیان و به طور آشکار آمده است. سخن پایانی صحت صدور زیارت عاشورا و اتقان متن آن، در دو حوزه ولایت و برائت، از بزرگ‌ترین آموزه‌های دینی است. سلام دادن و نفرین فرستادن نیز، گویای جهت‌گیری ارزشی انسان و جبهه‌گیری آن می‌باشد. سلام‌ها و ادعیه زیارت عاشورا مفاهیم بلند ارزشی و آرمان والای انسان الهی را نشان می‌دهد، آرزوی حضور در دولت کریمه حضرت قائم(عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)، آرزوی زندگانی و مرگی چون زیستن و مردن محمد و آل محمد(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم)، آرزوی رسیدن به مقام محمود، آرزوی پایداری بر دین و حسینی بودن و حسینی ماندن، انتظار رسیدن به شفاعت امام حسین(علیه‌السلام) و... دریایی از خودسازی، الهی شدن، خداگونگی و... را نشان می‌دهد. و در کمال بیان حق و صدق و دین، روح مبارزه و جهاد را نیز زنده نگه می‌دارد. روایات فراوان در بیان پاداش و فضلیت زیارت امام حسین(علیه‌السلام) و تأکید و عدم تقیید آن به زمان خاص و یا مکان خاص و یا با الفاظی خاص، خود گویای عظمت این زیارت است. البته به واعظان و سخنوران و مداحان گرامی پیشنهاد می‌شود که بر پایه ادبیات زیارت عاشورا، در نام بردن برخی از شخصیت‌ها در لعن و نفرین و تبری، خودداری نمایند و موجب تفرقه و تشتت و نیز خشونت دیگران نشوند و همانند کلام متین امیر بیان و پیشوای متقیان امام علی(علیه‌السلام)، حرمت برخی از شخصیت‌ها را مراعات نمایند؛ اما درباره عده‌ای دیگر می‌توان به صراحت سخن گفت و آن انگیزه و اندیشه حاکم را به روشنی مورد نقد و داوری قرار داد و حتی متجاهران به فسق و فجور به نام مورد لعن و نفرین و تبری قرار گیرند. جامعه اسلامی بالاخص قشر فرهیخته حوزوی و دانشگاهی می‌تواند در پرتو این زیارت بزرگ در اندیشه و انگیزه، درس‌آموز مدرسه کربلا و زیارت عاشورا باشد. زیستن و گریستن، اندیشیدن و فریاد زدن، دوست داشتن و نفرت ورزیدن و بالاخره مانند شدن را، بازکاوی نمایند و زمینه‌های رسیدن به مقام ولایت اهل‌بیت(علیهم‌السلام) را، - فارغ از شعار دادن و هیاهوهای برخی مدعیان و ناآگاهان و خرافه پرستان - آماده نمایند.   شرافت کربلا بر کعبه!  پرسش 21. بیان ثواب چندین حج و عمره برای زیارت امام حسین(علیه‌السلام) یا سایر ائمه(علیهم‌السلام)، پایین آوردن حج و عمره نیست؟ برای پاسخ به این پرسش در سه محور بحث می‌کنیم: معنای مقایسه در روایات مقایسه ‌کردن میان دو چیز در زندگی انسان‌ها امری متعارف است؛ مثلاً می‌گوییم این خانه بزرگ‌تر از آن خانه است. مقایسه در امور معنوی نیز همچون امور مادی امکان‌پذیر است؛ مثلاً گفته شود: ثواب این نماز مستحبی از آن نماز مستحبی بیشتر است. با این تفاوت که در امور معنوی مقایسه معمولاً باید توسط کسی صورت گیرد که به سرچشمه وحی الهی متصل باشد و بر ملاک‌های احکام و مصالح و مفاسد حقیقی اعمال انسان‌ها احاطه داشته باشد وگرنه حکایت عقل ما و ملاک‌های احکام، حکایت خرما بر نخیل است که از دسترسی به آن قاصر است. روشن است مجرد مقایسه چیزی با چیزی سبب توهین به یکی از دو طرف مقایسه نیست مگر این که مقایسه از اساس نادرست باشد و یا مشکل دیگری در کار باشد. برای مثال وقتی در آیات و روایات به اشاره یا به صراحت گفته می‌شود: پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) از همه پیامبران خدا حتی از آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی(علیهم‌السلام) برتر است، معنایش این نیست که مقام دیگر پیامبران کوچک و پست است، بلکه همه مقاماتی که برای آن بندگان برگزیده وارد شده، سر جای خود محفوظ است، اما عظمت پیامبر اسلام(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) به حدی است که گوی سبقت را از همه انبیا ربوده است و همه آنان را در سایه خود جمع کرده است: آدم و نوح و عیسی و موسی آمده مجموع در ظلال محمد با این مقدمه روشن می‌شود روایاتی که می‌گوید: ثواب زیارت امام حسین(علیه‌السلام) معادل چند حج و عمره است می‌خواهد عظمت مقام امام حسین(علیه‌السلام) و عظمت زیارت ایشان را بیان کند؛ یعنی ایشان به مقامی رسیده است که زیارتش با حج و عمره قیاس‌پذیر است و بر آن‌ها رجحان دارد، نه این که ثواب حج و عمره کم است، ثواب حج و عمره به جای خود محفوظ و زیارت امام حسین(علیه‌السلام) هم به جای خود محفوظ است اما در مقام مقایسه، ثواب زیارت امام افزون‌تر از آن است. اصولاً لازمه این که این مقایسه درست باشد و شنونده را به مقصود حقیقی گوینده برساند یعنی شنونده از این مقایسه عظمت زیارت امام حسین(علیه‌السلام) را بفهمد این است که ثواب حج و عمره فراوان باشد. سر شرافت کربلا بر کعبه درباره سر شرافت زیارت امام حسین(علیه‌السلام) بر زیارت کعبه نیز می‌توان گفت:‌ حج و عمره سمبل مناسکی است که پرچمدار توحید حضرت ابراهیم خلیل‌الرحمان(علیه‌السلام) در سرزمین مکه به جا آورده است و نمادی است از حوادث تاریخی که در این سرزمین مقدس روی داده است؛ بازسازی نخستین پایگاه خداپرستی بر روی زمین و راه‌اندازی مراسم حج، به ‌قربانگاه ‌بردن فرزند، سعی هاجر در بیابان خشک و بی‌آب و علف با زبان تشنه برای سیراب کردن طفل تشنه‌کام خود از جمله این حوادث هستند. اما کربلا سمبل چیست؟ می‌توان گفت: همه آنچه در تاریخ کهن مکه رخ داده بود به طور کامل‌تر در کربلا متجلی شد؛ اگر ابراهیم برای اقامه نماز به همراه خانواده‌اش به مکه هجرت کرد و خانواده‌اش را در بیابانی بی‌آب و علف جای داد، امام حسین(علیه‌السلام) هم برای احیای نماز به کربلا هجرت کرد و جان خود و فرزندان را در این راه فدا کرد، اگر هاجر از تشنه‌کامی طفل خود بی‌تاب شد و در جستجوی آب فاصله صفا و مروه را هفت بار هروله‌وار پیمود، رباب هم در روز عاشورا از صبح تا پسینی بر تشنه‌کامی شیرخواره خود صبر کرد و دم آخر هم طفل خود را به قربانگاه فرستاد تا گلویش از تیر سه‌شعبه حرمله سیراب شود، اگر ابراهیم کودک عزیز خود اسماعیل را به قربانگاه آورد و اوج عبودیت خود و فرزندش را در بوته امتحان گذاشت، حسین هم جوان رعنای خود علی‌اکبر را که شبیه‌ترین مردم به پیامبر بود، به قربانگاه آورد و با بدن پاره‌پاره‌اش بازگشت، لذا امام حسین(علیه‌السلام) در کربلا روح توحید و حقیقت قبله را زنده کرد، پس ناروا نیست اگر قبر مطهرش تنه بر کهن‌ترین خانه توحید (بیت العتیق) زند و آب فراتش فخر بر آب زمزم فروشد. از نظر تجربی نیز شاید هر خواننده‌ منصفی این حقیقت را تصدیق کند که تأثیر کربلا در انسان‌سازی و پیدایش تحول روحی در حق جویان بی‌نظیر است و چه بسا انسان‌هایی که در طول تاریخ از حرکت امام حسین(علیه‌السلام) و قیام کربلا الهام گرفته‌اند و بسیاری به برکات نام و یاد امام حسین(علیه‌السلام) و گریه برای امام حسین(علیه‌السلام) از یک عمر خطاکاری و اشتباه خود پشیمان شده‌اند و به سرمنزل سعادت بار یافته‌اند. در نتیجه آن چه که تأثیرگذاری آن بر هدایت انسان‌ها بیشتر باشد الگوی عملی برای دست‌یابی به همه خوبی‌ها و ارزش‌هاست و بیش‌ترین انگیزه‌ها را در مبارزه با فسادها و ستمگران به وجود می‌آورد، به طوری که آزادگی و آزادمنشی از هرگونه زشتی و طاغوت را برای جامعه بشریت به ارمغان آورد. بدیهی است که زیارت امام حسین(علیه‌السلام) از مقام و رتبه بالاتری برخوردار است و نزد خداوند دارای ثواب و پاداش بیشتر است. در پایان گفتنی است؛ این روایات شاید اشاره به این حقیقت نیز باشد که ارزش ولایت در اسلام از خانه کعبه بالاتر است؛ زیرا کسی که سبب احیای اسلام و احیای کعبه و قرآن و فضایل انسانی است امام است و بدون امام از کعبه جز خشت و گلی و از اسلام جز جسدی بی‌روح باقی نمی‌ماند. پس اگر مسلمانان به‌دنبال اسلام حقیقی هستند باید هم در زمان حیات ائمه و هم بعد از وفات آنان به‌سوی آنان بشتابند و عقربه قطب‌نمای قلبشان را به سوی قطب عالم هستی، یعنی امام تنظیم کنند و بر گرد وجود وی طواف کنند و از برکات وجودی‌اش بهره‌مند شوند.   زیارت امام رضا(علیه‌السلام)  پرسش 22. چگونه امام رضا(علیه‌السلام) را با معرفت زیارت کنم؟ البته همه زائران، میهمان امام رضا(علیه‌السلام) هستند و آن حضرت به همگی لطف و عنایت دارد. اما بدیهی است زیارت با معرفت و بهره‌مندی از آثار و برکات زیارت از یک حداقل تا حداکثر امکان دارد و آشنایی با زندگانی آن حضرت و برخی از احادیث و کرامات ایشان می‌تواند به معرفت زیارت‌کننده کمک کند. امام هشتم شیعیان حضرت علی بن موسی الرضا(علیه‌السلام) در یازدهم ذیقعده سال 148 هجری در مدینه منوّره متولد شدند. پدر بزرگوارشان حضرت موسی بن جعفر(علیه‌السلام) و مادر گرامیش «تکتم» نجمه نام داشتند. نام آن حضرت «علی» و کینه‌اش «ابوالحسن» و به «رضا» ملقب بودند. پس از شهادت پدرشان در سن 35 سالگی به امامت و زعامت نایل آمدند و ناخدای کشتی نجات بشر شدند تا آن را از امواج سهمگین و پرخطر بی‌عدالتی‌های عباسیان به ساحل آرام قسط و عدل هدایت کنند. دوران بیست ساله امامت ایشان همزمان با خلافت سه خلیفه عباسی بوده،ده سال نخست خلافت هارون‌الرشید و پنج سال بعد، خلافت محمدامین فرزند هارون و پنج سال پایانی در خلافت مأمون گذشت. مأمون در خراسان برای خاموش کردن نارضایتی طرفداران امام(علیه‌السلام) و برجسته کردن روحیات علمی دربار خود و همچنین نشان دادن برتری دربار خود به دنیا تصمیم گرفت تا حضرت را به مرو دعوت نماید. امام رضا(علیه‌السلام) ابتدا نپذیرفتند اما پس از تهدید و اجبار پذیرفته و سپس کنار قبر منور رسول اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) رفتند و با اهل‌بیت خود وداع کردند و از طریق بصره، خرمشهر، اهواز، شیراز و نیشابور در دهم شوال سال 201هجری قمری به مرو وارد شدند. بیش از دو سال در خراسان نبودند که در روز جمعه آخر صفر سال 203 هجری قمری به دستور مأمون توسط زهر مسموم و شهید شدند. فضلیت زیارت ثامن الحجج(علیه‌السلام) پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم): «به زودی پاره‌ای از تن من در زمین خراسان دفن می‌شود. مومنی او را زیارت نمی‌کند جز این‌که خداوند بهشت را بر او واجب می‌کند و پیکرش را بر آتش حرام می‌گرداند».[149] امام صادق(علیه‌السلام): «هر کس امام رضا(علیه‌السلام) را زیارت کند گویا رسول خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) را زیارت کرده است».[150] امام رضا(علیه‌السلام): «من زارنی علی بعد داری و مزاری اتیته یوم القیامه فی ثلاثه مواطن حتی اخلصه من اهوالها. اذا تطایرت الکتب یمینا و شمالا، و عندالصراط، و عندالمیزان»[151]؛ «کسی که با دوری راه مزارم به زیارت من بیاید، روز قیامت در سه جا نزد او خواهم آمد و او را از بیم گرفتاری آن موقف‌ها رهایی خواهم بخشید: هنگام دادن نامه عمل به دست راست و چپ، نزد صراط، نزد میزان». «... هذه البقعه روضه من ریاض الجنه و مختلف الملائکه لایزال فوج تنزل من السماء و فوج تصعد الی ان ینفخ فی الصور»[152]؛ «این بارگاه بوستانی از بهشت است و محل آمد و شد فرشتگان آسمان، و همواره گروهی از ملائکه فرود می‌آیند و گروهی بالا می‌روند تا وقتی که در صور دمیده شود». امام جواد(علیه‌السلام): «هر که قبر پدرم امام رضا(علیه‌السلام) را (با معرفت) زیارت کند، خداوند تمام گناهانش را می‌بخشد و بهشت از آن اوست»[153]. «برای کسی که به زیارت پدرم برود بهشت را ضمانت می‌کنم»[154].  احادیث امام رضا(علیه‌السلام) آشنایی با احادیث امام رضا(علیه‌السلام)‌ یکی از جلوه‌های معرفت به امام(علیه‌السلام) می‌باشد که به چند نمونه اشاره می‌شود: «رحم الله عبدا أحیا امرنا فقلت له، و کیف یحیی امرکم، قال یتعلم علومنا و یعلمها الناس، فان الناس لو علموا محاسن کلا منا لاتبعونا»[155]؛ «خدا رحمت کند کسی که امر ما را زنده کند. (راوی گوید) پرسیدیم زنده نمودن امر شما به چیست؟ فرمود: علوم و دانش‌های ما را فراگیرد و به مردم تعلیم دهد، چرا که اگر مردم زیبایی و نیکی‌های سخن ما را بدانند از ما پیروی می‌کنند». «الصغایر من الذنوب، طرق الی الکبائر و من لم یخف الله فی القلیل لم یخف فی الکثیر»[156] ؛ «انجام گناهان کوچک راهی است به سوی گناهان بزرگ، و هر کسی از خداوند در امور کم نترسید در مسایل بزرگ و زیاد نیز نمی‌ترسد». «الایمان اقرار باللسان و معرفه بالقلب و عمل بالارکان»[157]؛ «حقیقت ایمان، عبارت است از اقرار به زبان، شناخت با قلب و عمل نمودن، با اعضاء و جوارح». «التدبیر قبل العمل یؤمنک من الندم»[158] ؛ «برنامه‌ریزی و دوراندیشی قبل از هر عملی تو را از پشیمانی ایمن می‌دارد». «صل رحمک و لو بشربه من ماء»[159]؛ «با بستگان خود ارتباط برقرار کن، گرچه به اندازه نوشیدن آبی باشد». کرامات امام رضا(علیه‌السلام)  آشنایی با کرامات امام رضا(علیه‌السلام) نیز به باورمندی زیارت کنندگان نسبت به مقامات امامان(علیهم‌السلام) بسیار کمک می‌کند. به گونه‌ای که در هنگام زیارت حاجات معنوی و مادی خود را به طور محسوس از امامان(علیهم‌السلام) درخواست می‌کنند که به چند نمونه از این کرامات اشاره می‌شود: خاطره آیت‌الله حسن‌زاده آملی در عنفوان جوانی و آغاز درس زندگانی که در مسجد جامع آمل سرگرم به صرف ایام در اسم و فعل و حرف بودم و محو در فراگرفتن صرف و نحو؛ در سحرخیزی و تهجّد عزمی راسخ و ارادتی ثابت داشتم. در رویای مبارک سحری به ارض اقدس رضوی تشرف حاصل کردم و به زیارت جمال دل‌آرای ولی‌الله الاعظم ثامن الحجج علی بن موسی الرضا(علیه‌السلام) نایل شدم. در آن لیله مبارکه قبل از آن‌که به حضور باهرالنور امام رضا(علیهم‌السلام) مشرف شوم مرا به مسجدی بردند که در آن مزار حبیبی از احباءالله بود و به من فرمودند در کنار این تربت دو رکعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه که برآورده است. من از روی عشق و علاقه مفرطی که به علم داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم سپس به پیشگاه والای امام هشتم سلطان دین رضا -روحی لترابه الفداء و خاک درش تاج سرم- رسیدم و عرض ادب نمودم بدون این‌که سخنی بگویم امام که آگاه به سِرّ من بود و اشتیاق و التهاب و تشنگی مرا برای تحصیل آب حیات علم می‌دانست، فرمود: نزدیک بیا، نزدیک رفتم و چشم به روی امام گشودم. دیدم با دهان مبارک آب دهانش را جمع کرد و بر لب آورد و به من اشارت فرمود که بنوش. امام خم شد و من زبانم را در آوردم و با تمام حرص و ولع -که خواستم لب‌های امام را بخورم - از کوثر دهانش آب حیات را نوشیدم و در همان حال به قلبم خطور کرد که امیرالمومنین علی(علیه‌السلام) فرمود: پیغمبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) آب دهانش را به لبش آورد و من آن را خوردم که هزار در علم و از هر دری هزار در دیگری به روی من گشوده شد. پس از آن، امام(علیه‌السلام) طی الارض را عملاً به من بنمود، که از آن خواب نوشین شیرین که از هزاران سال بیداری من بهتر بود به درآمدم، به آن نوید سحرگاهی امیدواریم که روزی به گفتار حافظ شیرین سخن بترنم آیم که: دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند من اگر کامروا گشتم و خوش دل چه عجب مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند[160] خاطره آیت‌الله مجتهد شبستری حیات و ممات ائمه اطهار(علیهم‌السلام) یکی است، در زیارت می‌خوانیم «اشهد انک تشهد مقامی و تسمع کلامی و ترد سلامی» یعنی شهادت می‌دهم که تو جای مرا می‌بینی و کلام مرا می‌شنوی و سلام مرا جواب می‌دهی. در حیات آن‌ها صدها معجزه اتفاق افتاده است، در ممات آن‌ها هم آن معجزات تکرار شده است. یکی از علمای مشهد برای خود بنده خاطره‌ای را می‌گفت: خانواده‌ای برای زیارت حضرت رضا(علیه‌السلام) می‌آیند و در یکی از طبقات بالای هتل ملائکه ساکن می‌شوند. روزی در خیابان نزدیک هتل سر و صدایی بلند شود بچه این خانواده از پنجره هتل خم می‌شود تا ماجرا را تماشا کند، از همان بالا به پایین پرت می‌شود. مادر بچه همان جا متوسل به آقا می‌شود و فریاد می‌زند «یا امام رضا ما میهمان توییم به دادمان برسید» سپس به اتفاق شوهرش به سرعت از پله‌های هتل پایین می‌آیند وارد خیابان می‌شوند مردم حلقه زده بودند به وسط جمعیت می‌روند و کودک خود را سالم در میان جمعیت می‌بیند. از کودک که سوال می‌کنند، می‌گوید در موقع افتادن آقایی مرا گرفت و سالم به زمین گذاشت من فریاد زدم و مردم دورم جمع شدند. خاطره آیت‌الله وحید خراسانی مرحوم حاج شیخ حبیت‌الله از بزرگان گلپایگان و از اوتاد و ابدال بود. روزی در پاسخ این سوال من که چگونه به کمالات معنوی دست یافتی؟ فرمودند: ماجرا این است مرا به بیمارستان بردند و بستری کردند روزی حال من منقلب شد. رو کردم به طرف حرم امام رضا(علیه‌السلام) و گفتم: آقا مدت چهل سال است که نیمه‌های شب حتی در سرمای شدید زمستان و گرمای تابستان پشت حرم شما می‌آمدم و نماز شب می‌خواندم تا در حرم باز شود، اولین کسی بودم که همیشه وارد حرم می‌شدم من اکنون در اینجا هستم حالا می‌بینیم شما چه می‌کنید. این را تا گفتم ناگهان دیدم روزگار دیگری است باغستانی است تختی در میان باغ گذاشته شده و آقا علی‌بن موسی‌الرضا(علیه‌السلام) بر روی آن تخت نشسته‌اند و من هم کنارشان بودم بدون هیچ گفتگویی یک طاقه گل چیدند و به من دادند بعد متوجه شدم که خبری نیست، گل را گرفته بودم به هر فرد مریضی می‌زدم خوب می‌شد. سرطانی‌ها خوب می‌شدند. این کار تا زمانی بود که ارباب معصیت با من دست نداده بودند. هر شب دست ارباب معصیت به دستم می‌کشیدم خوب نمی‌شد. فقط دردش تخفیف می‌یافت که بعد با دعا و توسلی که داشتم کار اثر خودش را می‌کرد. خاطره حجة‌الاسلام والمسلمین قرائتی پس از ازدواج با همسرم به مشهد مقدس مشرف شدیم. چندی نگذشته بود که پول‌مان تمام گردید. برای تأمین غذا مانده بودیم. خیلی ناراحت بودم. ابتدا فکر کردم سجاده زیبائی را که به همراه آورده بودیم بفروشم تا آن را برداشتم که با خود ببرم همسرم متوجه شد و گفت: «آن را کجا می‌برید؟» جوابی دادم. ولی ترجیح دادم از این کار بگذرم تصمیم گرفتم در داخل حرم زیارتنامه بخوانم و از بابت آن پولی از زائران دریافت نمایم. وارد حرم مطهر حضرت رضا(علیه‌السلام) شدم به تعدادی از زائران مراجعه کردم. آقا زیارت، زیارتنامه بخوانم، کسی جوابی نداد. تصمیم گرفتم تسبیح چوبی‌ام را بفروشم متأسفانه آن هم نشد تلاش کردم آشنایی را پیدا کنم و از او پولی قرض بگیرم هر چه گشتم کسی را پیدا نکردم. از همه کس و همه جا ناامید شدم. رفتم داخل حرم به حضرت متوسل شدم آقا میهمان و زائر شما هستم از همه کس و از همه جا ناامید گشتم امید من شما هستید عروس خانم گرسنه است دارد دیر می‌شود. اگر می‌خواهید عنایتی بفرمایید. زودتر! در همین موقع یکی از دوستانم به من مراجعه کرد و گفت 40دقیقه است که دنبال تو می‌گردم. کجا هستی؟ پولی اضافه دارم می‌خواهم به تو بدهم تا در قم به من بازگردانی فوراً پول را درآورد و به من سپرد و رفت، از حضرت تشکر کردم و برای خرید غذا از حرم بیرون رفتم، جالب اینجاست زمانی که دوستم اعلام کرد که دنبالت می‌گردم همان مدتی بود که من به حضرت متوسل شده بودم. خاطره حجة‌الاسلام والمسلمین راشد یزدی حضرت آیت‌الله مرتضی حائری از دار دنیا می‌روند، ایشان فرزند حاج شیخ عبدالکریم حائری موسس حوزه علمیه بود. حضرت آیت‌الله مرعشی نجفی چنین فرمودند: آقای حائری از دنیا رفت، شب اول قبرش نماز لیلة‌الدفن خواندم و یک سوره یاسین هم قرائت نمودم. بعد از چندروز به خوابم آمد، پرسیدم آقای حائری اوضاع چه‌طور است؟ چون یادم بود که از دنیا رفته‌اند، گفت: وقتی از بسیاری مسایل گذشتیم و بدن‌مان را وارد قبر کردند روح من مثل این‌که لباسی را از تن درآوری از بدنم جدا شد، به طوری که بدنم را می‌دیدم در حالت بهت و حیرت نشسته بودم. ناگهان متوجه شدم از طرف پایین پایم صدایی بلند شد که نگاه کردم دیدم دو نفر که همه وجودشان آتش است به سمت من می‌آمدند چشم‌هایشان تشخیص داده نمی‌شد ولی می‌فهمیدم که دو نفر هستند. ترس وجودم را فرا گرفت. در همان جا در حالت بی‌کسی و غربت به خدا توجه کردم. در این هنگام متوجه صدایی از بالای سرم شدم. دیدم نوری به طرف من می‌آید. هرچه این نور بیشتر به طرف من می‌آمد آن دو نفر آتشین به طرف عقب می‌رفتند. این کار ادامه داشت تا حدی که از آن دو نفر اثری نماند. بالای سرم آقایی نورانی را دیدم که تبسمی به لب داشت. گفت: آقای حائری ترسیدی؟ گفتم آقا بله چه ترسی! شما چه کسی هستید، آقا فرمودند: من علی‌بن موسی‌الرضا(علیه‌السلام) هستم، آقای حائری شما 38مرتبه به زیارت من آمدید 38بار به بازدیدت می‌آیم این اولینش است. 37بار دیگر نیز می‌آیم. نقل شده است آقای حائری در آخرین سفرشان به مشهد حضرت رضا(علیه‌السلام) را در خواب یا... دیده. که به ایشان فرموده بودند تو دیگر نیا، اکنون نوبت آمدن من نزد تو است. از همین موضوع، دریافته بود که عمرش به پایان رسیده است. خاطرات آیت‌الله بهجت(رحمه‌الله) خیلی‌ها از حضرت امام رضا(علیه‌السلام) سوال کردند و خواستند و جواب شنیدید، ملتفت باشید! معتقد باشید! شفا دادن الی ماشاءالله؛ یکی غدّه‌ای داشت و می‌بایستی مورد عمل جراحی قرار می‌گرفت. خطرناک بود از آقا خواستم او را شفا بدهد. شب در خواب دیدم حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) را که فرمودند: «غده خوب می‌شود احتیاج به عمل ندارد». همه زیارت‌نامه‌ها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین الله مهم است. قلب شما بخواند با زبان قلب خود بخوانید. زیارت قلبی باشد.   زیارت حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها)  پرسش 23. درباره زندگانی حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) و چگونگی آمدن ایشان به قم توضیح دهید. نام حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) «فاطمه کبری» بود؛ زیرا حضرت کاظم(علیه‌السلام) سه دختر به نام فاطمه داشتند و حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) بزرگ‌تر از آنها بود. مادر آن حضرت بانوی بزرگواری به نام «نجمه» خاتون بود. لقب «معصومه» را امام رضا(علیه‌السلام) بر ایشان نهاد. در شرافت نسب حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) همین بس که ایشان دختر امام، خواهر امام و عمه امام هستند و همگی این ائمه به علاوه امام باقر و امام صادق(علیهم‌السلام) در جلالت شأن ایشان، روایت دارند. آن حضرت از معدود امام‌زادگانی است که پنج معصوم در عظمت شأن او سخن گفته‌اند. حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) در سال 201هـ.ق رحلت کردند عمر شریف حضرت حدود 28سال بود.  امام رضا(علیه‌السلام) و حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) در میان فرزندان حضرت کاظم(علیه‌السلام) امام رضا(علیه‌السلام) و حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) از یک مادر، آن هم بانوی بزرگواری چون نجمه خاتون متولد شدند. امام رضا(علیه‌السلام) 25 سال بزرگ‌تر از حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) بودند؛ زیرا آن حضرت در سال 148هـ.ق به دنیا آمدند و حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) در سال 173هـ.ق. حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) 21 سال تحت سرپرستی امام رضا(علیه‌السلام) بودند؛ زیرا امام کاظم(علیه‌السلام) در سال 179هـ.ق به دستور هارون زندانی گشت و حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) در آن زمان 6ساله بودند و تا زمان هجرت امام رضا(علیه‌السلام) - سال 200هـ.ق - تحت کفالت حضرت بودند. امام رضا(علیه‌السلام) دو سال بعد از حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) شهید شدند. رحلت حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) در مسیر سفر از مدینه به خراسان در شهر ساوه بیمار شدند و از همراهان خویش تقاضا نمودند که ایشان را به شهر قم ببرند. سبب بیماری آن حضرت طبق نقل برخی از مورّخان غم و اندوه فراوانی بود که در اثر حمله دشمنان خاندان امامت به کاروان ایشان و شهادت برادران و مجروح ساختن جمع زیادی از همراهان بود. در این حمله برادران حضرت که پنج تن به نام‌های هارون، فضل، جعفر، قاسم و زید بودند. همگی به شهادت رسیده و برادرزادگان و سایر یاران که 23تن بودند همگی مجروح یا کشته شدند و حضرت معصومه با دیدن پیکرهای پاره پاره و غرق به خون عزیزان خود در هاله‌ای از غم و اندوه فرو رفت و این مسئله موجب بیماری ایشان گشت. طبق نقلی نیز بعد از آن حمله، دشمنان در غذای حضرت سمّ ریختند و آن سمّ موجب بیماری و مسموم شدن و در نهایت شهادت ایشان بعد از 17روز گردید.[161] از امام رضا(علیه‌السلام) دو زیارت‌نامه برای حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) روایت شده است. و این حاکی از مقام والای آن بانوی بزرگ است. با توجه به اینکه سخنان و کلماتی که ائمه(علیهم‌السلام) بیان می‌فرمودند به علت اتصال به منبع لایزال الهی خالی از مبالغه و خلاف است، عظمت حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) از عبارات و نکات ذکر شده در این دو زیارت‌نامه روشن می‌شود. در یکی از آن دو زیارتنامه امام رضا(علیه‌السلام) حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) را به هشت لقب ملقب فرموده‌اند در نتیجه ایشان مانند مادر مظلومه‌شان زهرای اطهر(سلام‌الله‌علیها) دارای القاب متعددی هستند. «السلام علیک ایّتها الطاهرة الحمیدة البَرّةُ الرشیدةُ التقیَّة النقیّة الرضیة المرضیة».[162] 1. طاهره، کسی که به مقام طهارت باطن و روح رسیده و از گناهان به دور است. 2. حمیده، ستایش‌گر خداوند. 3. البَرَّة، نیکوکار. 4. الرشیده، کسی که به کمال و رُشد عقلانی و روحی رسیده است. 5. تقیّه، کسی که به مقام قرب تقوی نائل گشته است. 6. نقیّة، کسی که نظیف و برگزیده است. 7. الرضیّة، کسی که به مقام رضای خدا رسیده و از خدای خویش رضایت کامل دارد. 8. مرضیه، کسی که خداوند از او راضی است.  شباهت زیارت حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) با امام رضا(علیه‌السلام) طبق زیارتنامه ذکر شده از امام رضا(علیه‌السلام)، زیارت حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) زیارت همه انبیای اولوالعزم - آدم، نوح، موسی، عیسی و رسول‌الله(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) - و زیارت همه چهارده معصوم(علیهم‌السلام) است، یعنی در آن همه این بزرگان زیارت می‌شوند. و جالب این‌که چهارده معصوم به صورت مخاطب حاضر در حرم حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) زیارت می‌شوند «السلام علیک؛ سلام بر تو ای...» گویا که همگی در این حرم حضور دارند و حرم حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) حرم اهل‌بیت است. امام رضا(علیه‌السلام) درباره زیارت حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) فرموده‌اند: «من زار المعصومةَ بقُم کمَن زارَنی»؛[163] کسی که مرقد حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) را در قم زیارت کند مانند کسی است که مرا زیارت کرده است». امامزادگان حرم حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) قبر شریف حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) در زیر ضریح فعلی داخل یک سرداب (زیرزمین) واقع شده و در آن سرداب بعد از حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) بانوان جلیل القدر دیگری در جوار حضرت دفن شده‌اند که عبارتند از: الف) زینب دختر امام جواد(علیه‌السلام)؛ ب) امّ محمد نوه امام جواد (دختر موسی بن جواد(علیه‌السلام))؛ ج) میمونه نوه امام جواد (دختر موسی بن جواد(علیه‌السلام))؛ د) بُرَیهیه نوه امام جواد (دختر موسی بن جواد(علیه‌السلام))؛ هـ ) امّ اسحاق کنیز محمد بن موسی نوه امام جواد(علیه‌السلام)؛ و) ام حبیب کنیز یکی از نوادگان حضرت جواد(علیه‌السلام) (پسر نوه امام جواد - محمد بن احمد بن موسی الجواد)[164] . پس مناسب است در زیارت حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) آن مخدرات و بانوان بزرگ نیز این‌گونه زیارت شوند «السلام علیکُنّ یا بناتَ رسول‌الله» یا بگوییم: «السلام علی رسول الله و علی ذریة رسول الله». اولین سایه‌بان مقبره شریف حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) را خاندان اشعری بنا نمودند. حضرت زینب دختر امام جواد(علیه‌السلام) نیز گنبد و بارگاهی با آجر و سنگ و گچ بر روی مرقد مطهر ساخت و در هر دوران صحن و سرای حضرت پرشکوه‌تر گشت تا اینکه در زمان صفویّه گسترش حرم به اوج خود رسید و حرم فعلی از آثار همان دوره است.   مسجد مقدس جمکران  پرسش 24. درباره تاریخچه مسجد مقدس جمکران و نماز آن توضیح دهید. تاریخچه مسجد «شیخ عفیف صالح حسن بن مثله جمکرانی می‌گوید: شب سه‌شنبه، هفدهم ماه مبارک رمضان 393هجری، در سرای خود خفته بودم که جماعتی به در سرای من آمدند. نیمی از شب گذشته بود، مرا بیدار کردند و گفتند: «برخیز و امر امام محمد مهدی صاحب الزمان، را اجابت کن که تو را می‌خواند». حسن‌بن مثله می‌گوید: «من، برخاستم و آماده شدم». چون به در سرا رسیدم، جماعتی از بزرگان را دیدم، سلام کردم. جواب داد33ند و خوشامد گفتند و مرا به آن جایگاه - که اکنون مسجد (جمکران) است - آوردند. حضرت امام(علیه‌السلام) مرا به نام خود خواند و فرمود: «برو به حسن بن مسلم بگو: رخصت نیست که تو دیگر در این زمین زراعت کنی، باید هر چه از این زمین منفعت برده‌ای، برگردانی تا در این موضع مسجد بنا کنند». به حسن‌بن مسلم بگو: «اینجا، زمین شریفی است و حق‌تعالی این زمین را از زمین‌های دیگر برگزیده و شریف کرده است». حسن بن مثله می‌گوید عرض کردم: «سید و مولای من! مرا در این باره، نشانی لازم است؛ زیرا مردم سخن مرا بدون نشانه و دلیل نمی‌پذیرند». امام(علیه‌السلام) فرمود: «تو برو رسالت خود را انجام ده. ما در اینجا، علامتی می‌گذاریم که گواه گفتار تو باشد».  کیفیت نماز تحیّت مسجد «مردم را بگو تا به این موضع رغبت کنند و عزیز بدارند و چهار رکعت نماز در این جا بگذارند: دو رکعت تحیت مسجد، در هر رکعتی، یک بار سوره حمد و هفت بار سوره (قُلْ هُو اللهُ اَحَد) [خوانند] و تسبیح رکوع و سجود را هفت بار بگویند».  کیفیت نماز امام زمان(عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) «و دو رکعت نماز صاحب الزمان بگذارند، بر این ترتیب که در [هنگام خواندن سوره] حمد چون به (ایاک نعبد و ایاک نستعین) برسند، آن را صد بار بگویند و بعد از آن، فاتحه را تا آخر بخوانند. رکعت دوم را نیز به همین طریق انجام دهند. تسبیح رکوع و سجود را نیز هفت بار بگویند. هنگامی که نماز تمام شد، تهلیل (لااله الاالله) و تسبیح فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) را بگویند. آن گاه سر بر سجده نهاده، صدبار صلوات بر پیغمبر و آل او فرستند». این نقل، از لفظ مبارک امام(علیه‌السلام) است که فرمود: «فمن صلّا هما، فکانما صلی فی البیت العتیق»[165] ؛ «هرکس، این دو رکعت (یا این دو نماز) را بخواند، گویی در خانه کعبه نماز خوانده است...».       فصل چهارم - احکام زیارت  نماز و روزه مسافر   نماز مسافر  پرسش 25. در چه صورتی در مسافرت، نماز شکسته می‌شود؟  همه مراجع: اگر همه شرایط ذیل فراهم شود، نماز شکسته می‌شود:[166] 1. سفر او (رفت و برگشت) کمتر از هشت فرسخ شرعی نباشد؛ (حدود 45کیلومتر)[167]. 2. قصد ماندن ده روز در آنجا را نداشته باشد [از ساعت ورود تا همان ساعت در روز یازدهم معادل 240 ساعت و اگر شب به محل اقامت رسیده از صبح روز بعد تا غروب روز دهم]؛ 3. سفر او معصیت و حرام نباشد؛ 4. کثیرالسفر نباشد؛ 5. آنکه به حد ترخّص برسد. تبصره. حد ترخّص یعنی از وطن یا محل اقامتش به اندازه‌ای دور شود که دیوار شهر را نبیند و صدای اذان آن را نشنود.   اماکن چهارگانه تخییر  پرسش 26. مسافر در حرم کدام امامان و در کجاها می‌تواند نمازش را کامل بخواند؟ بنابر نظر مراجع به شرح ذیل در چهار مکان مسافر اختیار دارد نماز خود را شکسته و یا کامل بخواند. اما روزه برای مسافر جایز نیست.[168] امام: مسجدالحرام، مسجدالنبی،‌ مسجد کوفه و حرم امام حسین(علیه‌السلام) ‌و رواق مسجد متصل به حرم. آیت‌الله خامنه‌ای: در تمام دو شهر مکه معظمه و مدینه منوره فعلی و همچنین در مسجد کوفه حکم تخییر بین قصر و اتمام برای مسافر جاری است ولی در کربلا، ‌احوط اقتصار بر خصوص محوطه حائر است (اطراف ضریح امام حسین(علیه‌السلام)). آیت‌الله سیستانی: مسجدالحرام و مکه، مسجدالنبی و مدینه،‌ مسجد کوفه و شهر کوفه، 5/11 متر اطراف ضرح امام حسین(علیه‌السلام). آیات عظام فاضل و مکارم: مسجدالحرام و مکه، مسجدالنبی و مدینه، ‌مسجد کوفه و حرم امام حسین(علیه‌السلام) و رواق‌ها و صحن متصل. آیات عظام صافی و نوری: مسجدالحرام و مکه، مسجدالنبی و مدینه، ‌مسجد کوفه و حرم امام حسین(علیه‌السلام) و دورتر از اطراف ضریح بنا بر احتیاط واجب شکسته. آیت‌الله بهجت: بنابراحتیاط واجب مسجد الحرام قدیم و مسجد النبی قدیم و مسجد کوفه قدیم و اطراف ضریح امام حسین(علیه‌السلام).   غسل زیارت  پرسش 27. آیا با غسل زیارت حرم پیامبر و ائمه(علیهم‌السلام) می‌توان نماز خواند؟ آیات عظام امام، بهجت، خامنه‌ای، صافی و فاضل: خیر، تنها با غسل جنابت می‌توان نماز خواند؛ ولی با غسل‌های دیگر مانند غسل زیارت باید وضو هم گرفت.[169] آیت‌الله مکارم: با همه غسل‌های واجب و مستحب معتبر[170] می‌توان نماز خواند و گرفتن وضو واجب نیست. اما احتیاط مستحب آن است که در غیر غسل جنابت، (مانند غسل زیارت) وضو هم بگیرد.[171] آیات عظام تبریزی، سیستانی، نوری و وحید: با همه غسل‌های واجب و مستحب معتبر - غیر از غسل استحاضه متوسطه - می‌توان نماز خواند؛ اگر چه احتیاط مستحب آن است که در غیر غسل جنابت، (مانند غسل زیارت) وضو هم بگیرد.[172]   نیت نماز زیارت  پرسش 28. نماز زیارت را به چه نیت بخوانیم؟ همه مراجع: پس از زیارت پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و امامان(علیهم‌السلام) و حضرت اباالفضل(علیه‌السلام) مستحب است دو رکعت به نیت «نماز زیارت» خوانده شود؛ یعنی نیت کنیم؛ «نماز زیارت فلان امام می‌خوانم «قربة الی الله» اما برای سایر امام‌زادگان می‌توان دو رکعت نماز مستحبی به نیت «قربة الی الله» خوانده شود و ثواب آن را به روح آن بزرگان هدیه کرد.[173]   نماز نیابت  پرسش 29. اگر خواسته باشیم به نیابت از دیگران زیارت و نماز زیارت بخوانیم چگونه باید نیت کنیم؟ همه مراجع: زیارت و نمازهای مستحبی و نماز زیارت را می‌توان به نیابت از یک یا چندین نفر زنده و مرده خواند. یعنی نیت کنیم: «نماز زیارت می‌خوانیم به نیابت از کسانی‌که در نظر دارم قربة الی‌الله» که در صورت نیابت، لازم است افراد معین باشند و می‌توانیم پس از اینکه زیارت و نماز زیارت را خواندیم ثواب آن را هدیه کنیم به تمام کسانی که در نظر داریم و در این صورت می‌تواند افراد نامحدود باشد.[174]   نماز جماعت مسافر  پرسش 30. مسافر چگونه می‌تواند در نماز جماعت شرکت کند؟ همه مراجع: اگر امام جماعت نماز چهار رکعتی می‌خواند و مسافر نماز دو رکعتی می‌خواند، پس از تشهد، سلام نماز را بگوید و در صورت تمایل بدون فاصلهدو رکعت دیگر به نیت نماز واجب دیگر و یا به نیت نماز قضا به امام جماعت اقتدا کند. البته اگر امام جماعت به حالت رکوع رفته، تکبیرة الاحرام بگوید و بدون خواندن حمد و سوره به رکوع امام جماعت برسد و اگر هنوز امام جماعت در حالت ایستاده است می‌تواند تکبیرة الاحرام بگوید و حداقل سوره حمد را به‌طور کامل بخواند و نماز جماعت را ادامه دهد.[175]   نماز چهار رکعتی مسافر  پرسش 31. در مسافرت به جای نماز دو رکعتی، ‌از روی عادت نماز خود را چهار رکعتی خواندم، وظیفه‌ام چیست؟ آیات عظام امام، خامنه‌ای، سیستانی، مکارم و فاضل و نوری: اگر حکم سفر و مسافر خود را فراموش کرده و از روی عادت و غفلت نماز را تمام بخواند در وقت دوباره بخواند و در خارج از وقت به احتیاط واجب قضا کند. آیت‌الله صافی: در وقت قضا کند و در خارج وقت قضا ندارد.[176]   نماز قضا در مسافرت  پرسش 32. اگر در مسافرت نماز قضا شده باشد و به وطن خود برسیم، چگونه باید بخوانیم؟ همه مراجع: نماز قضا را باید به همان صورت که قضا شده جبران کرد، بنابراین اگر مسافر که باید نماز را شکسته بخواند، نماز ظهر یا عصر یا عشای او قضا شود، باید آن را دو رکعتی قضا نماید. اگرچه در غیرسفر بخواهد قضای آن را به جا آورد و اگر از کسی که مسافر نیست یکی از این سه نماز قضا شود باید چهار رکعتی قضا نماید اگرچه در سفر بخواهد قضا نماید.[177]   غسل در سفر  پرسش 33. اگر در مسافرت نیاز به غسل شود و دسترسی به آب نباشد، تکلیف نماز چیست؟ همه مراجع: اگر وقت نماز تا رسیدن به مقصد تمام نمی‌شود باید صبر کند و در غیر این صورت اگر در بین راه دسترسی به آب نداشته باشد باید به جای غسل، تیمم کند و بعد از آبکشی محل نجس بدن و تعویض لباس نجس، نماز بخواند و اگر با بدن و لباس نجس نماز خواند، باید اعاده یا قضا کند.[178]   تردید در مدت سفر  پرسش 34. کسی که نمی‌داند در مسافرت چند روز می‌ماند تکلیف نمازش چه می‌شود، آیا باید شکسته بخواند یا تمام؟ همه مراجع: باید نمازش را شکسته بخواند و هرگاه تصمیم بگیرد که ده روز یا بیشتر در آنجا بماند از آن زمان باید کامل بخواند و اگر بدون تصمیم و با تردید سی روز را در یک شهر (نه چند شهر) اقامت کرد، بعد از روز سی و یکم باید نمازش را تمام بخواند.[179]   سفر اتفاقی کثیرالسفر  پرسش 35. اگر استاد یا دانشجویی که در محل درس نمازش تمام است؛ چنانچه به طور اتفاقی، به سفری مانند زیارت حضرت علی بن موسی الرضا غیر از محل درس مسافرت کند، نماز و روزه او چگونه است؟ همه مراجع (به جز سیستانی): نماز شکسته است و روزه صحیح نیست.[180]  آیت‌الله سیستانی: نماز تمام و روزه صحیح است.[181]   انصراف قصد ده روز  پرسش 36. به مشهد مقدس مشرّف شدیم تصمیم داشتیم بیش از ده روز در آنجا بمانیم. نمازمان را کامل خواندیم ولی بعد از گذشت چند روز، از اقامتمان منصرف شدیم و تصمیم گرفتیم قبل از ده روز به وطن باز گردیم، تکلیف نماز در بقیه روزها چیست، آیا شکسته بخوانیم یا تمام؟ همه مراجع: بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی قصد شما محقق شده و تا هنگامی‌که در آنجا به سر می‌برید نمازتان تمام است.[182]   سفر اطراف شهر  پرسش 37. اگر قصد ماندن ده روز و یا بیش‌تر را در جایی داشته باشیم و از قبل برنامه‌ای برای سفر به اطراف شهر نداشتیم، اما بعد تصمیم گرفتیم به اماکن و تفریح گاه‌های اطراف شهر برویم، تکلیف نمازمان چیست؟ همه مراجع: در صورتی که از اول سفر قصد خروج به کمتر از مسافت شرعی را از محل اقامه ندارد، بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی می‌تواند مکرر به کمتر از مسافت شرعی رفت و آمد کند.[183]   اردوی دانشجویی  پرسش 38. بنا داریم با اردوی دانشجویی بیش از ده روز به سفر زیارت حضرت علی‌بن موسی الرضا مشرف شویم و برنامه‌ها از قبل این‌گونه بود که گاهی روزها به محل‌های اطرف که از حد ترخص خارج است و فاصله آنها تا اقامتگاه (مشهد مقدس) کمتر از چهار فرسخ شرعی است سفر کنیم، تکلیف نماز در آنجا چگونه است؟ امام: اگر در مدت ده روز، به اندازه دوساعت، از محل اقامت به اطراف بروید و بازگردید، نماز تمام است و در غیر این صورت شکسته است.[184] آیت‌الله بهجت: اگر قسمت عمده روز را در محل اقامت باشید، نمازتان تمام است.[185] آیت‌الله وحید: اگر مدت رفت و بازگشت، به اندازه یک یا دو ساعت باشد، نماز تمام است و اگر تمام شب یا تمام روز باشد، قصد اقامه محقق نمی شود و نماز مقصر است و اگر بیش از یکی دو ساعت و کمتر از تمام شب یا روز باشد، بنابراحتیاط واجب باید جمع بین نماز شکسته و تمام کنید و گرفتن روزه و قضای آن جمع کند.[186] آیت‌الله خامنه‌ای: اگر در مدت ده روز، به اندازه یک تا دو ساعت در روز - یا چند روز که مجموع آن به مقدار یک سوم روز یا یک سوم شب باشد - از محل اقامت به اطراف بروید، نماز تمام است و در غیر این صورت شکسته است.[187] آیت‌الله سیستانی: در صورتی که از اول قصد خروج به کمتر از مسافت شرعی را دارد تا نصف روز جایز است برود و تکرار آن به حدی باشد که عرفاً نگویند در دو جا یا بیشتر اقامه دارد، اشکال ندارد و نماز تمام است.[188] آیت‌الله صافی: اگر از محل اقامت خارج شوید، نمازتان شکسته است.[189] آیت‌الله فاضل: چنانچه شب و زمان استراحت به محل اقامه برگردد، قصد اقامه او محقق و نماز تمام است.[190] آیت‌الله نوری: در صورتی که از اول قصد خروج به اطراف آنجا مانند مزارع و باغ‌ها را که تابع آن محل است، داشته باشد، هر چند بیرون از حد ترخص باشد، باید نماز را تمام بخواند و اگر از توابع آنجا نباشد،‌ نماز قصر است مگر اینکه در تمامده روز یکی دو ساعت بخواهد به آنجا برود. آیت‌الله مکارم: در صورتی که از اول قصد خروج به کمتر از مسافت را دارد چنانچه هر روز، یکی دو ساعت برود، مضر به قصد اقامه نیست و نماز تمام است.[191]   مسافرت در رمضان  پرسش 39. آیا می‌شود در ماه رمضان، برای فرار از روزه مسافرت کرد؟ همه مراجع: مسافرت کردن در ماه رمضان - هر چند به عنوان فرار از روزه باشد - اشکال ندارد.[192] تبصره. طبق نظر آیت‌الله مکارم، کسانی که هر روز رفت و آمد داشته باشند و این برنامه حداقل 30روز ادامه داشته باشد، کثیرالسفر هستند و حتماً در سفر، روزه واجب می‌شود.   روزه در سفر  پرسش 40. آیا گرفتن روزه‌های قضا، در سفر صحیح است؟  همه مراجع: خیر، جایز نیست، مگر این که قصد ده روز کرده باشد.[193]   نذر در سفر  پرسش 41. به بارگاه حضرت علی بن موسی الرضا(علیه‌السلام) مشرف شدم، آیا در آنجا می‌توانم نذر روزه کنم و روزه بگیرم؛ با فرض اینکه روزه قضا نداشته باشیم؟ آیات عظام امام، خامنه‌ای، صافی، فاضل، وحید و نوری: در مسافرت، نذر روزه جایز نیست.[194]  آیات عظام بهجت، تبریزی و سیستانی: آری، در مسافرت نذر روزه جایز و صحیح است.[195] آیت‌الله مکارم: در مسافرت نذر روزه جایز نیست و اگر نذر کرد، احتیاط واجب آن است که به نذر خود عمل کند.[196]   نذر قبل از سفر  پرسش 42. آیا می‌توانیم پیش از سفر در وطن خود، نذر کنیم که در سفر روزه مستحبی بگیریم با فرض اینکه روزه قضا نداشته باشیم؟ همه مراجع (به جز مکارم): آری، این نذر صحیح است.[197] آیت‌الله مکارم: نذر روزه در سفر جایز نیست.   تصرفات حرم   نوشتن در کتاب و دیوار  پرسش 43. تصرف در اموال حرم مثل نوشتن بر روی کتاب‌ها و دیوارهای حرم‌های مطهر چه حکمی دارد و راه جبران آن چیست؟ همه مراجع: استفاده از وسایل و اموالی که وقف حرم‌های مطهر شده‌اند، باید در همان جهت وقف باشد و هرگونه تصرفی که در جهت وقف نباشد مانند نوشتن در کتاب‌های حرم (که برای خواندن دعا و مناجات وقف شده) جایز نیست.[198] تبصره. خواب حجت شرعی نیست و مطالبی که بعضی از افراد در پشت کتاب‌های حرم می‌نویسند که هر شخصی این مطلب را خواند باید در چند کتاب بنویسد و اگر ننویسد بلا و مصیبتی خواهد دید، ‌این نوشته‌ها مجعول و بی اساس است و اعتباری ندارد و نباید به آنها توجه کرد و همچنین عمل به آن لازم نیست.   اموال پیدا ‌شده  پرسش 44. وظیفه زائرین نسبت به اموال و اجناسی که در حرم مطهر ائمه و امامزادگان پیدا می‌شود چیست؟ همه مراجع: باید به متصدی و خادمان حرم تحویل داده شود تا در صورت مراجعه صاحب مال، ‌به او بازگردانده شود.[199] تبصره. امروزه در بیشتر حرم‌های مطهر بخشی به نام محل اشیاء گمشده برای همین موضوع وجود دارد.   استفاده از برق مسجد و حرم  پرسش 45. استفاده کردن از برق حرم‌های مطهر برای شارژ کردن موبایل و تبلت چه حکمی دارد؟ همه مراجع: برق اگر مختص مسجد و حرم‌های مطهر است استفاده از آن اشکال دارد اما اگر برای زائران و نمازگزاران گذاشته شده که مثلاً تلفن همراه خود را شارژ نمایید، ‌استفاده از آن در حد معمول اشکال ندارد.[200]   خوابیدن در مسجد  پرسش 46. خوابیدن در مساجد و حرم‌های مطهر چه حکمی دارد؟ همه مراجع: خوابیدن در مسجد اگر انسان ناچار باشد، ‌مکروه است. همچنین خوابیدن در آن قسمت از حرم‌های مطهر که مسجد است همین حکم را دارد ولی خوابیدن در جاهایی از حرم که مسجد نیست اشکال ندارد. ولی بهتر است از خوابیدن در کنار مضجع شریف پرهیز شود.[201]   آب وضو  پرسش 47. اگر انسان با آب یکی از حرم‌های مطهر وضو بگیرد ولی برود نمازش را در حرمی دیگر بخواند، آیا نمازش صحیح است؟ همه مراجع: اگر معمولاً کسانی هم که نمی خواهند در آنجا نماز بخوانند از آنجا وضو می‌گیرند، می‌تواند از آنجا وضو بگیرد.[202] تبصره. طبق تحقیقات انجام شده غالب حوض و آب‌های حرم‌های مطهر وقف نیست و اگر وقف باشد برای وضو گرفت و انجام عبادات وقف شده و وضو گرفتن از آنها اشکال ندارد.   کیسه کفش  پرسش 48. در بعضی از حرم‌های مطهر برای زائرین پلاستیکی گذاشته می‌شود تا کفش خود را در آن بگذارند و به زیارت بروند. آیا می‌توان این پلاستیک را با خود از حرم بیرون برد و از آن استفاده کرد؟ همه مراجع: استفاده از وسایل که وقف حرم شده است یا از درآمدهای حرم برای استفاده زائرین در حرم خریده شده، باید در همان جهت و در حرم استفاده شود و بیرون بردن آنها از حرم‌های مطهر جایز نیست.[203]   مهر حرم  پرسش 49. اگر مهر حرمی را اشتباه با خود بیاوریم، آیا می‌توان آن را به حرم دیگر برد و در آنجا از آن استفاده کرد؟ همه مراجع: اگر می‌داند برای خصوص آن حرم وقف شده باشد باید به آنجا برگرداند و در صورت شک نیز حکم همین است،‌اما اگر وقف آن حرم نباشد بلکه برای نماز خواندن وقف شده مشکلی ندارد.[204] تبصره. برای برگرداندن لازم نیست خود شخص آن را برگرداند بلکه می‌تواند آن را به‌وسیله مسافر یا پست برگرداند.   اموال حرم  پرسش 50. در صورتی که وسایل حرم‌های مطهر را اشتباهی آورده باشیم، آیا اجازه داریم از آنها استفاده کنیم؟ وظیفه ما نسبت به آنها چیست؟ همه مراجع: اگر وسایل وقف حرم‌های مطهر باشد، خارج کردن وسایل حرم‌های مطهر و استفاده در غیروقف جایز نیست و باید آنها را برگرداند.[205] احکام بانوان اجازه همسر  پرسش 51. پرسش 51. اگر زن بدون اجازه شوهرش به مسافرت برود، تکلیف نمازش چیست؟ همه مراجع (به جز تبریزی و مکارم): باید نمازش را در آنجا تمام بخواند.[206] آیت‌الله تبریزی: اگر نشوز صدق کند، باید نمازش را در آنجا تمام بخواند.[207] آیت‌الله مکارم: بنابر احتیاط واجب باید نمازش را در آنجا تمام بخواند.[208] تبصره. اگر سفر زن سفر واجب باشد مانند سفر حج واجب در این صورت اجازه شوهر برای مسافرت لازم نیست. بنابر این نماز آنجا شکسته خواهد بود.   اجازه پدر  پرسش 52. اگر فرزند بدون اجازه پدر و مادرش مسافرت کند، تکلیف نمازش چیست؟ همه مراجع (به جز سیستانی): اگر پدر و مادر از این سفر نهی کنند به طوری که مایه اذیت آنان شود، باید نمازش را در آنجا تمام بخواند.[209]  آیت‌الله سیستانی: اگر پدر و مادر از این سفر نهی کنند به طوری که مایه اذیت آنان شود و منشأ اذیت شفقت و دلسوزی آنان باشد، باید نمازش را در آنجا تمام بخواند.[210] آیت‌الله بهجت: اگر پدر و مادر از این سفر نهی کنند، باید نمازش را در آنجا تمام بخواند.[211] تبصره. اگر سفر فرزند، سفر واجب باشد مانند سفر حج واجب در این صورت اجازه پدر و مادر برای مسافرت لازم نیست. بنابر این نماز آنجا شکسته خواهد بود.   اجازه دوران عقد  پرسش 53. آیا در دوران عقد - که دختر در خانه پدر و مادر زندگی می‌کند - برای مسافرت نیاز به اجازه شوهر دارد؟ اگر بدون اجازه به مسافرت برود، تکلیف نمازش چیست؟ آیات عظام امام، بهجت، صافی، فاضل و نوری: آری، باید اجازه بگیرد و اگر بدون اجازه مسافرت کند، باید نمازش را در آنجا تمام بخواند.[212] آیات عظام تبریزی و خامنه‌ای و مکارم: خیر، در این فرض اجازه شوهر، لازم نیست و نمازش در مسافرت شکسته است.[213] آیت‌الله سیستانی: اگر در شهری که زندگی می‌کنند، متعارف این است که دختر در این مدت از شوهر اجازه نمی‌گیرد؛ در این صورت، نمازش در مسافرت شکسته است و در غیر این صورت، باید اجازه بگیرد و اگر بدون اجازه مسافرت کند، باید نمازش را در آنجا تمام بخواند.[214] تبصره. اگر زن در ضمن عقد، شرط کرده باشد که در این مدت، بدون اجازه او بیرون رود و یا عقد بر توافق قبلی واقع شده باشد؛ در این صورت به فتوای همه مراجع، این شرط نافذ است و دیگر اجازه شوهر لازم نیست.   اجازه دیدار والدین  پرسش 54. اگر زن بدون اجازه شوهرش، بخواهد برای دیدار والدین خود مسافرت کند؛ تکلیف نمازش در سفر چیست؟ همه مراجع (به جز مکارم): نمی‌تواند بدون اجازه شوهر به دیدار آنان برود و صله‌رحم منحصر به رفت و آمد نیست؛ بلکه با احوال‌پرسی و پیغام فرستادن از طریق تلفن، نامه و مانند آن نیز محقّق می‌شود و اگر بدون اجازه برود، نمازش در آنجا تمام می‌باشد.[215] آیت‌الله مکارم: در موارد ضروری و صله رحم به اندازه لازم و فراگیری احکام دین و حج واجب بدون اجازه شوهر جایز است.   حیض در سفر  پرسش 55. زن حائض در شهری که وطنش نیست قصد ماندن ده روز می‌کند در بین این ده روز از خون پاک می‌شود آیا باید نماز خود را شکسته بخواند یا تمام؟ همه مراجع: اگر از ابتدای سفر قصد ماندن ده روز را داشته، نمازش تمام است هر چند تعدادی از روزها را نماز نخوانده باشد.[216]   سرداب مسجد  پرسش 56. ورود زن حائض به مکان‌هایی که در مسجد بودن آن شک است (مانند بام، سرداب و مقداری که به مسجد افزوده می‌شود) چگونه است؟ همه مراجع: آنچه مشکوک است، حکم مسجد را ندارد و ورود به آنجا برای زن حائض اشکال ندارد.[217]   حائض و مسجد  پرسش 57. شرایط ورود خانم‌های حائض به مسجدالحرام و مسجد کوفه و سایر مساجد چگونه است؟ همه مراجع: توقف خانم حائض در همه مساجد حرام است و در مسجدالحرام و مسجدالنبی(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) حتی ورود از یک درب و خروج از درب دیگر نیز حرام است.[218]   امام زادگان و گلزار شهدا  پرسش 58. آیا رفتن فرد جنب یا حائض بر مزار امام زادگان و یا گلزار شهداء و حسینیه‌ها جایز است؟ همه مراجع (به جز وحید): آری، جایز است.[219] آیت‌الله وحید: بنا بر احتیاط واجب ورود حائض و جنب به امامزادگان واجب‌التعظیم مانند حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) و حضرت عباس(سلام‌الله‌علیه) و مشهور جایز نیست.   رواق‌های حرم  پرسش 59. آیا زن حائض و فرد جنب می‌تواند بی‌آنکه داخل حرم شود به رواق‌های اطراف ضریح مطهر امام معصوم(علیه‌السلام) برود؟ همه مراجع (به جز امام،‌ بهجت، فاضل و نوری): آری، اشکال ندارد.[220]  آیات عظام امام، بهجت و نوری: بنابر احتیاط واجب جایز نیست.[221] آیت‌الله فاضل: جایز نیست. تبصره. حکم یاد شده در صورتی است که رواق‌های حرم، مسجد نباشد.   حرم امامان(علیهم‌السلام)  پرسش 60. حکم رفتن زن حائض به حرم امامان(علیهم‌السلام) چیست؟  همه مراجع (به جز بهجت، صافی و وحید): عبور از حرم مطهر امام معصوم برای زن حائض اشکال ندارد؛ ولی بنابر احتیاط واجب نباید در آنجا توقف کند.[222] آیت‌الله بهجت: جایز نیست زن حائض به حرم امام معصوم وارد شود (هر چند از یک در وارد و از در دیگر خارج شود).[223] آیت‌الله صافی: احتیاط واجب آن است که زن حائض به حرم امام معصوم وارد نشود (هر چند از یک در وارد و از در دیگر خارج شود).[224] آیت‌الله وحید: توقف در حرم امام معصوم برای زن حائض جایز نیست و احتیاط واجب آن است که از یک در وارد و از در دیگر خارج شود.[225] تبصره. مقصود از حرم امام(علیه‌السلام) که توقف زن حائض در آنجا ممنوع است، همان محدوده‌ای است که ضریح امام(علیه‌السلام) در آنجا قرار دارد. بنابراین حیاط، صحن و رواق‌های اطراف حرم را شامل نمی‌شود.   خواندن دعای کمیل  پرسش 61. در دعای کمیل آیه «أَفَمَن کَانَ مُؤْمِنًا کَمَن کَانَ فَاسِقًا لَّا یَسْتَوُونَ»[226] و در دعای ندبه («فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى»[227]، وجود دارد این آیه از سوره‌ای است که سجده واجب دارد آیا زن حائض می‌تواند این فراز دعای کمیل بخواند؟ آیات عظام امام، بهجت، فاضل و نوری: خواندن دعای کمیل و ندبه برای زن حائض اشکال ندارد؛ ولی باید آیات یاد شده را بر زبان جاری نکند. آیات عظام تبریزی، خامنه‌ای، سیستانی، صافی و مکارم: خواندن دعای کمیل و ندبه و نیز آیات یاد شده و غیرآیات سوره‌های سجده‌دار برای زن حائض اشکال ندارد؛ بلکه فقط خواندن آیه سجده‌دار برای حائض حرام است.[228] آیت‌الله وحید: خواندن دعای کمیل برای زن حائض اشکال ندارد؛ ولی بنابر احتیاط واجب آیات یاد شده را بر زبان جاری نکند.[229] تبصره. آیه یاد شده، آیه 18 از سوره سجده است و آیه‌ای که سجده دارد، آیه 15 از این سوره است.    پی نوشت ها: [1]. میزان الحکمه، ج 2، ص 1308، 1365.   [2]. وسائل الشیعه، ج 2، ص 433.   [3]. زخرف (43)، آیه 14 و 13.   [4]. کافی ج 4 ص 545   [5]. میزان الحکمه، ج 2، ص 1310.   [6]. بحارالانوار، ج 76، ح 271.   [7]. وسایل الشیعه، ح 2 ب 58 زیارت.   [8]. کهف (18)، آیه 21.   [9]. المیزان، ج 3، ص 285.   [10]. نور، آیه 36.   [11]. بقره، آیه 154.   [12]. دایرة المعارف بزرگ اسلام، ج 5، ذیل ابواء.   [13]. صحیح مسلم، ج 4، ص 64.   [14]. وفاءالوفاء باخبار دارالمصطفى، چاپ 4.3/932 به نقل از عبادبن ابى‌صالح.   [15]. الغدیر، ج 5، ص 148 به نقل از اسناد اهل تسنن.   [16]. الغدیر، ج 5، ص 170 به نقل از: صحیح مسلم.   [17]. الغدیر، ج 5، ص 104.   [18]. تاریخ الخمیس.   [19]. بحارالانوار، ج 43، ص 177.   [20]. طه (20)، آیه 12.   [21]. توبه (9)، آیه 108.   [22]. اعراف (7)، آیه 31.   [23]. حدید (57)، آیه 7.   [24]. مومنون (23)، آیه 3.   [25]. احزاب (33)، آیه 56.   [26]. همان، آیه 53.   [27]. اسراء (17)، آیه 111.   [28]. حجرات (49)، آیه 2.   [29]. ابراهیم (14)، آیه 31.   [30]. مزمل (73)، آیه 20.   [31]. تحریم (66)، آیه 8.   [32]. بقره (2)، آیه 58.   [33]. بقره، آیه 58.   [34]. همان، ج4، ص12.   [35]. روایتی از انقلاب اسلامی ایران (خاطرات آیت‌الله عمید زنجانی)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،‌ چاپ اول، 1379، ص 96 و 97.   [36]. الحج و العمره فی الکتاب والسنه ص 248.   [37]. پیام حوزه، شماره 6.   [38]. کافى، کتاب الایمان و الکفر، باب فى ترک دعاء الناس.   [39]. لقمان 31، آیه 18.   [40]. نگاهى دوباره به تربیت اسلامى، دکتر خسرو باقرى، صص 66-70.   [41]. وسائل الشیعه، ابواب المزار، باب 2، ح 16، ج 14، ص 328.   [42]. ادب فناى مقربان، آیه‌اللّه‌ جوادى آملى، ج 1، صص 27-26، اسراء، چاپ چهارم، 1385.   [43]. «ثم لا شک لأحد من ذوى البصائر أن زیارة قبور الاولیاء من الائمة(علیهم‌السلام) أو الربانیین من العلما و الاتقیاء و إن لم یکونوا من الشهداء ترغب الزائر إلى سلوک منهجهم و ترک ما یبعده عن صراطهم و طریقتهم و ذلک هو الحق المبین و لاینکره أحد من ذوى اللب من الصالحین»، کامل الزیارات، مقدمه استاد على اکبر غفارى، نشر صدوق.   [44]. المطالب العالیه من العلم الالهى، امام فخر رازى، ج 7، ص 276، به نقل از فلسفه زیارت، ص63.   [45]. مقامامت اولیاء، سید مجتبى حسینى، ج 1، ص 11.   [46]. مائده (5)، آیه 83.   [47]. نگاهى دوباره به تربیت اسلامى، دکتر خسرو باقرى،صص 74-75.   [48]. عنکبوت (29)، آیه 45.   [49]. نگاهى دوباره به تربیت اسلامى، دکتر خسرو باقرى، ص 97.   [50]. نهج البلاغه، خطبه 95.   [51]. قلم (68)، آیه 4.   [52]. انبیاء (21)، آیه 107.   [53]. احزاب (33)، آیه 21.   [54]. همان، آیه 6.   [55]. نسا ء (4)، آیه 64.   [56]. احزاب (33)، آیه 33.   [57]. نساء (4)، آیه 59.   [58]. شوری (42)، آیه 23.   [59]. سبأ (34)، آیه 47.   [60]. مائده (5)، آیه 3.   [61].   [62]. نساء (4)، آیه 80.   [63]. فتح (48)، آیه 10.   [64]. معراج السعادة، ص 703.   [65]. ر. ک: العین، لسان العرب، مفردات راغب و... .   [66]. ر.ک: میزان الحکمه ج 12، ص 1233، شماره 1726 ؛ ج 3 ص 2405، شماره 3195.   [67]. ر.ک السنن الکبری، السنائی، ج 5، ص 45؛ لازم به ذکر است در اکثر غریب به اتفاق منابع شیعه اهل سننت، عبارت «کتاب الله و عترتی» آمده است.   [68]. بقره، آیه 186.   [69]. ر.ک واسطه بین خلق و خدا،‌ ابن تیمیه با شرح محمد بن جمیل زینو.   [70]. نمل (27)، آیه 40.   [71]. بحارالانوار، ج 10، ص 387، باب 23، ح 1 ؛ تفسیر آلوسی، ج 19، ص 204.   [72]. قصص (28)، آیه 67   [73]. نساء (4)، آیه 64.   [74]. یوسف (12)، آیه 97 و 98.   [75]. اعراف (7)، آیه 134.   [76]. انبیاء (21)، آیه 66.   [77]. ر.ک: المیزان، ج 13، ص 128؛ مجمع البیان، ج 6، ص 651.   [78]. ر.ک تفسیر الوسیط الزحیلی، ج 2، ص 1361 – تفسیر جامع البیان، ج 15، ص 73، ابن جریر طبری، تفسیر قرطبی، ج 11، ص 280   [79]. ر.ک : زیارت جامعه کبیره.   [80]. ر.ک واسطه بین حق و خلق، ص 2، تألیف ابن تیمیه و شرح محمد بن جمیل زینو.   [81]. اعراف، آیه160.   [82]. مائده، آیه110.   [83]. نمل (27)، آیه40.   [84]. ر.ک: المعجم الکبیر، طبرانی ، ج 9 ص 47.   [85]. ر.ک: صحیح مسلم، ج 7 ص 120.   [86]. اعراف (7)، آیه 188.   [87]. جن (72)، آیات 26و27.   [88]. آل عمران (3)، آیه 61.   [89]. ر.ک: نوح (71)، آیه 23.   [90]. زمر (39)، آیه 3.   [91]. ر.ک واسطه بین خدا و خلق، ابن تیمیه با شرح محمد بن جمیل زینو.   [92]. شرح زیارت جامعه کبیره، سیدمحمدتقى نقوى، ص 18؛ سیماى ائمه در شرح زیارت جامعه کبیره، على نظامى همدانى، ج 1، ص 20؛ پرتوى از زیارت جامعه کبیره، مکارم شیرازى، ص63 و....   [93]. بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 99، ص 209.   [94]. علم الحدیث و درایه الحدیث، کاظم مدیرشانه چىره، قم: دفتر انتشارات اسلامى.   [95]. التهذیب، شیخ طوسى، ج 6، ص 95.   [96]. من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 609.   [97]. الانوار اللامعه فى شرح زیاره الجامعه، ص 31.   [98]. ادب فناى مقربان، ج 1، ص 87.   [99]. ادب فناى مقربان، جوادى آملى، ج 1، ص 83.   [100]. روضه المتقین، ج 5، ص 453.   [101]. توحید، صدوق، ص 312، روایت اول و دوم.   [102]. جلوه‌هاى لاهوتى، تحریرى، ج 1، ص 40.   [103]. بحارالانوار، ج 26، ص 6.   [104]. ادب فناى مقربان، ج 1، ص 82.   [105]. آل عمران (3)، آیه 49.   [106]. نمل (27)، آیه 40.   [107]. الانوار الساطعه فى شرح زیارة الجامعه، شیخ جوادبن عباس کربلایى، ج 1، ص 318.   [108]. جهت مطالعه بیشتر آیات و روایات به تفاسیر اثرى به ویژه: نورالثقلین و البرهان، ذیل آیات فوق مراجعه شود.   [109]. نهج البلاغه، خطبه 2.   [110]. نهج البلاغه، خطبه 144 ترجمه دکتر شهیدى.   [111]. مستدرک نهج البلاغه، ص 183.   [112]. نهج البلاغه، خطبه 108 ترجمه محمد مهدى فولادوند.   [113]. ر.ک: اصول کافى، ج 2 و 3، ترجمه: آیه‌اللّه‌ محمد باقر کوه کمره‌اى.   [114]. غالیان، نعمت‌اللّه‌ صفرى، ص 310.   [115]. غاشیه (88)، آیات 25 و 26.   [116]. شوری (42)، آیه 28.   [117]. ق (50)، آیه 9.   [118]. زمر (39)، آیه 42.   [119]. سجده (32)، آیه 11.   [120]. نحل (16)، آیه 28.   [121]. غاشیه (88)، آیات 25 و 26.   [122]. «فقال: لایذکر فى کتاب الا ما وقع له من جهة الثقات من اصحابنا»، مقدمه کامل الزیارات،ابن قولویه.   [123]. قال الصادق(علیه‌السلام): «من أتى قبر الحسین(علیه‌السلام) عارفاً بحقه غفراللّه‌ له ما تقدم من ذنبه و ما تأخر»، کامل الزیارات، ص 150.   [124]. قال موسى‌بن جعفر(علیه‌السلام): «أدنى ما یثاب به زائر الحسین(علیه‌السلام) بشط فرات إذا عرف بحقه و حرمته و ولایته، أن یغفر له ما تقدم من ذنبه و ما تأخر»، همان، ص 149.   [125]. «یا على! مَن زارنى فى حیاتى أو بعد موتى أو زارک فى حیاتک أو بعد موتک أو زار إبنیک فى حیاتهما أو بعد موتهما ضمنت له یوم القیامة أن أخلصه من أهوالها و شدائدها حتى اصیّره معى فى درجتى»، وسائل الشیعه، ابواب المزار، باب 2، ح 16، ج 14، ص 328.   [126]. ادب فناى مقربان، جوادى آملى، ج 1، صص 27-26، اسراء، چاپ چهارم، 1385.   [127]. المطالب العالیه من العلم الالهى، امام فخر رازى، ج 7، ص 276، به نقل از: فلسفه زیارت، ص63.   [128]. حقایق، فیض کاشانى، ص 287، به نقل از: ادب فناى مقربان، جوادى آملى، ج 1، ص 28.   [129]. خداوند متعال اجرها و ثواب‌هاى عزادار بودن ما را براى امام حسین(علیه‌السلام) زیاد گردانده و ما و شما را در رکاب ظفر قرین ولى آن حضرت، حضرت مهدى(عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) قائم آل محمد(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) از طلب کنندگان خون آن جناب قرار دهد.   [130]. مفردات راغب، ص 741.   [131]. احزاب (33)، آیه 57.   [132]. اسراء (17)، آیه 60.   [133]. ترجمه المیزان، ج 13، ص 192.   [134]. الدر المنثور، سیوطى، ج 4، ص 191.   [135]. نهج البلاغه، خ 206.   [136]. «الا و ان اخوف الفتن عندى علیکم فتنه بنى‌امیه فانها فتنه عمیاء مظلمه...».   [137]. نهج البلاغه، ترجمه دشتى، خ 93، ص 123.   [138]. نهج البلاغه، ترجمه دشتى، خ 16، ص 39.   [139]. نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 3، ص 189.   [140]. الغدیر، امینى، ج 10، ص 173.   [141]. «اللهمَّ اللعنه و لاتشبعه الا بالتراب»، الغدیر، ج 10، ص 177، بیروت، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات: چاپ اول، 1414   [142]. فرهنگ جامع سخنان امام حسین(علیه‌السلام)، ص 286.   [143]. «ستة لعنهم‌اللّه‌ و کل نبى مجاب: الزائد فى کتاب‌اللّه‌، المکذب بقدراللّه‌، التارک لسنتى، المتسلط بالجبروت لیذل من اعزه‌اللّه‌ و یعز من اذله‌اللّه‌، المستحل من عترتى ما حرم‌اللّه‌، و المستأثر بفى‌ء المسلمین المستحل له»، خصال، شیخ صدوق، ترجمه کمره‌اى، ص 300   [144]. نهج البلاغه، صبحى صالح، خ 201.   [145]. شعرا (26)، آیه 157.   [146]. نهج البلاغه، دشتى، ح 154.   [147]. «العامل بالظلم و الراضى به والمعین علیه شرکاء ثلاثه»، (وسائل الشیعه، ج 11، ص 410 ؛ کتاب الامر به المعروف و النهى عن المنکر ؛ بیروت، دارالاحیاء التراث العربى، چاپ ششم 1412)   [148]. «اللهم العن اعداءهم من الاولین و الاخرین و من رضى بفعالهم و اشیاعهم و اتباعهم»، صحیفه سجادیه، فراز 11، دعاى 48.   [149]. سفینة البحار، ج 3، ص 492.   [150]. وسایل‌الشیعه، ج 10، ص 434.   [151]. وسایل‌الشیعه، ج 10، ص 433.   [152]. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 99، ص 44.   [153]. وسایل‌الشیعه، ج 10، ص 432 و 435.   [154]. همان، ص 435.   [155]. عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 275.   [156]. عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 193.   [157]. همان، ص 31.   [158]. عزیزالله عطاردى، مسند امام الرضا، ج 1، ص 293، مشهد: به‌نشر، 1406.   [159]. همان، ص 267.   [160]. به نقل از کتاب: هزار و یک کلمه ایشان.   [161]. قیام سادات علوى، ص 166.   [162]. بحارالانوار، ج 102، ص 266.   [163]. ریاحین الشریعة، ج 5، ص 35.   [164]. بحارالانوار، ج 60، ص 220ـ229 ؛ منتهى‌الامال، ج 2، ص 162.   [165]. مفاتیح‌الجنان، آداب نماز حضرت حجت(علیه‌السلام).   [166]. توضیح المسائل مراجع، م 1272 تا 1355.   [167]. امام، بهجت، فاضل، خامنه‌ای و نوری: 45 کیلومتر ؛ تبریزی، سیستانی، صافی و وحید: 44 کیلومتر؛ مکارم: 43 کیلومتر؛ زنجانی: 40 کیلومتر.   [168]. توضیح المسائل مراجع، م 1356.   [169]. همان، 391 646.   [170]. غسل‌های مستحب معتبر مانند: غسل جمعه، شب‌های قدر،‌عید فطر و قربان، احرام، دخول حرم و مکه دخول مدینه و مسجدالنبی(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم)، زیارت سیدالشهدا(علیه‌السلام).   [171]. توضیح‌المسائل مراجع، م 391 و 646.   [172]. همان، م 391 و 646؛ وحید، توضیح‌المسائل، م 397 و نورى، توضیح‌المسائل، م 392 و647.   [173]. عروةالوثقی،‌ج 1، فصل فی صلاة الاستیجار.   [174]. توضیح المسائل مراجع، م 1534 - 1536.   [175]. توضیح المسائل مراجع، م 1408.   [176]. توضیح المسائل مراجع، م1358.   [177]. توضیح المسائل مراجع، م1368.   [178]. دفتر : همه.   [179]. توضیح المسائل مراجع، م 1355 و وحید، توضیح المسائل، م 1361 و دفتر: خامنه‌اى.   [180]. توضیح المسائل مراجع، م 1307 و وحید، توضیح المسائل، م 1316 و خامنه‌اى، اجوبة الاستفتاءات، س 645.   [181]. توضیح المسائل مراجع، م 1307.   [182]. توضیح المسائل مراجع، م 1342 و وحید، توضیح المسائل، م 1350 و دفتر: خامنه‌اى.   [183]. توضیح المسائل مراجع، م 1349 و وحید، توضیح المسائل، م 1357 و دفتر: خامنه‌اى.   [184]. توضیح المسائل مراجع، م 1338.   [185]. توضیح المسائل مراجع، م 1338.   [186]. تبریزى، توضیح المسائل مراجع، م 1338 و وحید، توضیح المسائل، م 1346.   [187]. خامنه‌اى، اجوبة الاستفتاءات، س 659.   [188]. توضیح المسائل مراجع، م 1338.   [189]. توضیح المسائل مراجع، م 1338.   [190]. توضیح المسائل مراجع، م 1338.   [191]. توضیح المسائل مراجع، م 1338.   [192]. العروة الوثقى، ج 2، شرایط وجوب الصوم، م 4 و 6.   [193]. امام، نورى و فاضل، تعلیقات على العروة، ج 2، شرایط صحة الصوم، الخامس ؛صافى، هدایة‌العباد، ج 1، م 1354؛ تبریزى، سیستانى و وحید، منهاج الصالحین، شرایط صحة‌الصوم؛ بهجت، وسیلة النجاة، ج 1، م 1143 و دفتر: خامنه‌اى.   [194]. نورى، استفتاءات، ج 1، س 231 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 584 ؛ دفتر: وحید،تبریزى، امام و صافى.   [195]. دفتر: سیستانى و بهجت.   [196]. مکارم، استفتاءات ، ج 2، س 482 و 475.   [197]. امام، نورى و فاضل، تعلیقات على العروة، ج 2، شرایط صحة الصوم، الخامس؛ صافى، هدایة‌العباد، ج 1، م 1354؛ تبریزى، سیستانى و وحید، منهاج الصالحین، شرایط صحةالصوم؛ بهجت، وسیلة النجاة، ج 1 م 1143 و دفتر: خامنه‌اى.   [198]. امام،‌استفتاآت،‌ج 3، ص 622، س 161؛ مکارم،‌استفتاآت، ج 3، س 1598، خامنه ای،‌سایت استفتاآت جدید، قسمت تصرف در موقوفات مسجد،‌صافی،‌300 پرسش از احکام،‌ج 2، ‌س283؛ بهجت،‌استفتاآت، احکام مسجد، س 342 و دفتر همه مراجع.   [199]. دفتر همه مراجع.   [200]. صافی،‌ سایت،‌احکام اعتکاف؛ ‌بهجت،‌ استفتاآت، احکام مسجد، س 332؛ خامنه‌ای، دفتر؛ فاضل، استفتااآت، ج 1، س 316 و دفتر همه مراجع.   [201]. توضیح المسائل مراجع، م 914؛ خامنه ای، ‌اجوبه، س 393 و سایت، ‌استفتاآت جدید،‌ اماکن مذهبی و دفتر همه مراجع.   [202]. توضیح المسائل مراجع، م 268 و 269 و 275.   [203]. امام، استفتاآت، ج 2، ص 345، س 25 و ص 348، س 32؛ خامنه ای، سایت، استفتاآت جدید، امکان مذهبی؛ دفتر همه مراجع.   [204]. امام، استفتاآت، ج 2، ص 345، س 26 و ج3،‌ص 573، س 10؛ نوری،‌استفتاآت،‌ج 1، س 737؛‌صافی، 300 پرسش از احکام، ج 1، احکام نماز، س 75؛ خامنه ای، سایت استفتاآت جدید، قسمت تصرفات در موقوفات؛ بهجت، استفتاآت، احکام نماز،‌قسمت سجده، س 623؛‌فاضل، استفتاآت، ج 1، س 304؛‌دفتر همه مراجع.   [205]. امام،‌ استفتاآت، ج2،‌ص 345، س 25 و ص 348، س 32؛ خامنه ای، سایت استفتاآت جدید، قسمت اماکن مذهبی، صافی، 300 پرسش از احکام، ج 1، احکام نماز، س 75؛ نوری، استفتاآت، ج1، س 737 و 738؛ دفتر همه مراجع.   [206]. توضیح المسائل مراجع، احکام مسافر، شرط پنجم و دفتر : خامنه‌اى.   [207]. توضیح المسائل مراجع، احکام مسافر، شرط پنجم.   [208]. توضیح المسائل مراجع، احکام مسافر، شرط پنجم.   [209]. توضیح المسائل مراجع، احکام مسافر، شرط پنجم و م 1295 و وحید، توضیح المسائل،م 1304 و دفتر: خامنه‌اى.   [210]. توضیح المسائل مراجع، احکام مسافر، شرط پنجم و م 1295.   [211]. همان.   [212]. صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1333؛ امام، استفتاءات، ج 3، حقوق زوجیت، س 22 و 4؛ فاضل، جامع‌المسائل، ج 1، س 1677و دفتر: بهجت، مکارم، بهجت و نورى.   [213]. تبریزى، صراط النجاة، ج 3، 735؛ دفتر: وحید.   [214]. دفتر: سیستانى.   [215]. فاضل، جامع‌المسائل، ج 1، س 1632؛ امام، تحریرالوسیله، ج 2، فصل فى القسم و النشوز و استفتاءات، ج 3، سؤالات متفرقه، س 90؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، فصل فى القسم والنشوز؛ تبریزى، استفتاءات، س 2189 و 1520 و صراط النجاة، ج 5، س 652؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج2، الفصل الثامن، م 338 و Sistani.org، صله رحم، س 1 و 2 و دفتر: بهجت، وحید، مکارم، نورى و خامنه‌اى.   [216]. دفتر : همه.   [217]. العروة الوثقى، ج 1، فیما یحرم على الجنب، م 4 و ج 2، الاعتکاف، م 23.   [218]. توضیح المسائل مراجع، م 355.   [219]. دفتر : همه.   [220]. امام، سیستانى، مکارم، فاضل و نورى، تعلیقات على العروه، احکام الحائض، السادس؛صافى، هدایة العباد، ج 1، م 181 و 245؛ تبریزى و وحید، منهاج الصالحین، غسل الجنابه،الفصل الثانى، الخامس و احکام الحیض، م 227 و دفتر: خامنه‌اى.   [221]. بهجت، وسیلة النجاة، ج 1، م 186 و 267 و دفتر آیه الله فاضل.   [222]. توضیح‌المسائل مراجع، م 355 و دفتر : خامنه‌اى.   [223]. توضیح‌المسائل مراجع، م 355.   [224]. همان.   [225]. توضیح‌المسائل، م 361.   [226]. سجده (32)، آیه 18.   [227]. نجم (53)، آیه 9.   [228]. توضیح المسائل مراجع، م 354؛ خامنه‌اى، اجوبة‌الاستفتاءات، 199.   [229]. وحید، توضیح المسائل، م 361. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image