تأثیر قضا و قدر-موفقیت در تحصیل /

تخمین زمان مطالعه: 24 دقیقه

می خوام واقعا درس بخونم تا دیگه مشروط نشم ولی یه چیزی منو آزار میده و اون اینه که باخودم میگم شاید قضای الهی اینجوریه!! یعنی شاید خدا نخواد من مهندس بشم و باید برم دنبال یه کار دیگه. چی کار کنم.؟ خواهشا فلسفی پاسخ ندین. (جبر و اختیار) خودمونی جواب بدین.


گزاره «اراده انسان در طول اراده الهی است» گزاره ای است که می توان از آن دو نوع تفسیر و توضیح ارایه نمود.تفسیر اول:اراده انسان در طول اراده خداست یعنی این که آنچه انسان اختیار می کند خداوند بدون هیچ قید و شرطی همان عمل را اراده نموده است، به تعبیر دیگر اراده اولی و بالذات خداوند به اراده و فعل آدمی تعلق گرفته باشد. اگر چنین باشد عملا به نظریه «جبر» منتهی می شود و این خلاف وجدان آدمی است. یعنی انسان با وجدان (علم حضوری) می یابد که دارای اختیار است و شواهد فراوانی هم برای وجود اختیار در انسان می توان ارایه نمود. از جمله وجود نظام تعلیم و تربیت در همه جوامع بشری نشانه واضحی بر قبول اختیار از طرف عقل جمعی بشری است و هم چنین قرار دادن پاداش و جریمه در نظام های حقوقی جهان دلیل روشن دیگری بر مختار بودن انسان است.نصوص دینی نیز این انگاره چرا آمیز را رد نموده اند به عنوان مثال حضرت امام علی(ع) وجود پاداش و تنبیه الهی را دلیل بر اختیار انسان خوانده اند؛ زیرا اگر فعل آدمی مستقیما به اراده بی قید و شرط الهی انجام شود دیگر عذاب و عقاب معنی ندارد و ظلم است.تفسیر دوم:«اراده انسان در طول اراده خداست» به این معنا است که خداوند حکیم اولا و بالذات اراده نموده که انسان دارای اراده بوده و در اختیار کنش های گوناگون آزاد باشد یعنی این که خداوند اراده نموده که انسان با اختیار و آزادی مطلوب خود را برگزیند.این تفسیر از اراده خدا و انسان صحیح و درست است زیرا اولا اراده خدا وجود دارد. ثانیا اراده انسان هم حقیقت دارد ثالثا اختیار انسان هم محفوظ است. رابعا هیچ نوع تخلفی (تخلف اراده انسان و خدا) تصور نمی شود.بنابراین انسان هر چیزی را اراده نماید در طول اراده الهی است. بر این اساس نمی توان گفت انسان چیزی را اراده نموده که خدا اراده نکرده است. براى روشن شدن رابطه قضا و قدر , با جبر و اختیار ; نخست معناى قضا و قدر وسپس معناى جبر و همبستگى آنها را با یکدیگر توضیح مى دهیم: 1 - قدر : یعنى اندازه و اندازه گیرى و تعیین حد و حدود چیزى . و در اصـطـلاح بـه ایـن مـعـناست که خداوند متعال براى هر چیزى اندازه اى قرار داده و آن را بر اساس اندازه گیرى و محاسبه و سنجش آفریده است . 2 - قضا : یعنى حکم و قطع و حتمیت . در آفرینش , پیدایش و ایجاد بسى چیزها , ازچندین راه ممکن است انجام گیرد . حال اگر از میان چندین راه ممکن , علل و اسباب پیدایش یکى از آنها فراهم شد و تنها همان یکى تحقق یافت ; این مرحله از تحقق راقضا مى نامند. 3 - جـبـر : در اصـطـلاح دینى و حقوقى به این معناست که : بشر در انجام کارهاى خویش از خود هیچگونه اختیارى نداشته باشد . بـنـابـراین قضا و قدر , به معناى وسیع کلمه شامل همه موجودات جهان اعم از انسان و غیر انسان مى گردد. نـظام علت و معلول: تردیدى نیست که خداوند متعال براى هر چیز علتها و اسبابهایى قرار داده که هستى و مشخصات آن چیز , بستگى به آنها دارد . و ایـنـطـور نـیـسـت کـه هر چه در جهان پدیدمى آید ; بدون رابطه با قبل و بعد و صرفا اتفاقى و بى حساب باشد . مثلا اگر مى بینیم باران یا برف مى بارد ; یک سلسله عوامل ویژه اى در این کار دخالت دارد تا ابرى پـدید آید و در منطقه خاصى تشکیل باران و برف دهد و هرگز چنین کارى بى علل و اسباب انجام نمى پذیرد . و همچنین کارهاى بشر از روى تصادف و اتفاق از او سر نمى زند . بـلـکه نخست چیزى راتصور مى کند ; سپس به آن مى اندیشد و پس از آنکه فایده واقعى یا پندارى آنراپذیرفت , به انجام آن مى کوشد . پـس انجام هر حادثه اى در جهان علت و سببى دارد ,و این نظامى است تخلف ناپذیر و خداوند نیز اینچنین مقرر کرده است . بدیهى است این عقیده را با اصل آزادى و اختیار منافاتى نیست ; زیرا اختیار وآزادى انسان , خود , یـکـى از اسـبـاب و عـلل جهان است , که بشر با استفاده از آن ,کارهایى را در حدود توانایى انجام مى دهد و اگر نخواهد انجام نمى دهد. اکـنـون , تـوضـیـح کامل این بحث را به شرح زیر مى خوانید :به طور کلى , درباره حوادثى که در جهان واقع مى شود سه گونه مى توان نظر داد. 1 - حـوادث کـنـونى جهان با گذشته هیچگونه ارتباطى ندارد و هر حادثه , در هر زمانى که واقع شـود , بـه امـور پیش از آن مربوط نبوده است , نه اصل هستى آن به امورپیشین مربوط است و نه خصوصیات و شکل و اندازه و حدود آن با گذشته ارتباطى دارد . الـبـتـه بـا این فرض , سرنوشت هیچ موجودى قبلا تعیین نمى شود , زیرا رابطه وجودى میان آنها نیست . مـطـابـق این نظریه باید اصل علیت را یکسره انکار کنیم و حوادث را حساب نشده و اتفاقى توجیه نماییم . در صـورتـیکه اصل علیت عمومى است , و هرحادثه اى حتمیت و قطعیت و هم چنین ویژگیهاى وجودى خویش را هنگامى مى یابد که باحادثه هاى پیش خود ارتباط داشته باشد . کوتاه سخن آنکه : پیوند حوادث ( قبلى و بعدى ) با یکدیگر حتمى و ضرورى است . وهرگز انکار پذیر نخواهد بود . 2 - آنکه : براى هر حادثه اى علت قائل شویم ; ولى نظام اسباب و مسببات را انکارکنیم . و گمان کنیم که در جهان یک علت و یک فاعل بیشتر وجود ندارد و آنهم ذات خداوند است . هـمه حوادث و موجودات مستقیما و بدون واسطه از او صادر مى گرددو عاملى غیر از خدا وجود ندارد . و بگوییم همینکه خدا در ازل مى دانسته که فلان حادثه در فلان وقت وجود پیدا مى کند , قهرا آن حادثه در آن وقت وجود پیدا مى کندو هیچ چیز دیگر هم در وجود آن حادثه دخالت ندارد , افعال و اعـمـال بـشر نیز یکى از همان حوادث است که بدون اختیار به وجود مى آید , و خود بشر و نیروى او دخالتى در کارهاى او ندارد اینها صرفا یک پرده ظاهرى و یک نمایش پندارى است که به چشم مـا مى آید. این نظریه هم از دو جهت مردود است: 1 - آنکه نظام اسباب و مسببات و رابطه علت و مـعـلول میان حوادث غیر قابل انکاراست , زیرا علوم طبیعى و مشاهدات حسى و تجربى , بر نظام اسـبـاب و مـسـبـبات استواراست و دانشمندان از همین راه موفق به اختراعات و اکتشافات تازه شده اند . 2 - انسان , مختار و آزاد آفریده شده است , یعنى به او عقل و فکر و اراده داده شده است , انسان در کارهاى ارادى خود , مانند سنگى نیست , که از بالا به پایین رها شده باشد وتحت تاثیر عامل جاذبه زمین , خواه و ناخواه به طرف زمین سقوط کند . و نیز مانند گیاه نیست که تنها یک راه محدود در پیش داشته باشد و همینکه در شرایط معین نمو و رشد قرار گرفت خواه و ناخواه مواد غذایى جذب و راه رشد ونمود را طى کند . و نیز چون حیوان نیست که به حکم غریزه کارهایى را انجام دهد . انـسـان به چهار راه هایى بر مى خورد و هیچگونه اجبارى ندارد که فقط یکى از آنها راانتخاب کند دیـگـر راهـهـا بر او بسته نیست , انتخاب یکى از آنها به نظر و فکر واراده او مربوط مى شود , یعنى طرز فکر و انتخاب اوست که یک راه خاص را معین مى کند . تـفاوت آتش ( که مى سوزاند ) و آب ( که غرق مى کند ) و گیاه ( که مى روید ) باانسان , در همین اسـت کـه هـیـچ یـک از آنـها کار و خاصیت خود را از میان چندکار وخاصیت براى خود انتخاب نـمى کند , ولى انسان همیشه در برابر چند کار و چند راه قرار مى گیرد و قطعیت یافتن یک راه و یک کار فقط به خواست شخصى او مربوط است . پس این نظریه دوم هم که جبر باشد درست نیست . 3 - آنـکه , اصل علیت را بپذیریم و نیز قبول کنیم نظام جهان و جمیع حوادث حتى افعال و اعمال انـسـان همه بر اساس رابطه علت و معلول استوار است و اراده و نیروى اختیار بشر نیز در کارهایى کـه بـشـر انـجـام مى دهد موثر است و سرنوشت انسان وابسته به نظامى است که خود او به وجود مى آورد . آیـنـده سـعادتبخش یا شقاوت بار هر کسى به شخصیت و صفات روحى و ملکات اخلاقى و نیروى عملى او بستگى دارد و سرانجام به راهى که براى خود انتخاب مى کند , کشیده خواهد شد . انـسـان , عـملى را که با غریزه طبیعى و حیوانى او موافق است و هیچ مانع خارجى براى آن وجود ندارد به حکم تشخیص و مصلحت اندیشى قادر است ترک کند . و هـمـچنین کارى را که مخالف خواسته هاى نفسانى اوست و هیچگونه عامل اجبار کننده خارجى هم وجود ندارد , به حکم مصلحت اندیشى و نیروى خرد مى تواند انجام دهد . انـسان از یکنوع آزادى برخورداراست , که انجام یا ترک کارى براى او از ناحیه عقل و اراده خودش ممکن است و هیچ عاملى او را بر خلاف میل و رغبتش اجبارنمى کند . ایـن نـظـریـه ( نـظـریه سوم ) را پیامبران بزرگ و کتابهاى آسمانى و فلاسفه ودانشمندان اسلام گواهى کرده اند و مسلمانان نیز همین عقیده را پذیرفته اند . پس تقدیر خداوندى این است که بشر افعال خود را از روى اختیار انجام دهد , نه اینکه تقدیر , او را به انجام یک طرف مجبور سازد . یـعـنـى بـا آنـکـه نـظـام عـلت ومعلول در در جهان حاکم است , کارهاى بشر از روى جبر انجام نمى گیرد. بدیهى است , قضا و قدرى که آزادى و اختیار در آن قرار گرفته است , مانع پیشرفت و ترقى نیست و انسان را دست بسته قرار نمى دهد . بـلـکه او مى تواند با استفاده از آزادى و حریتى که دارد هر نوع کاریرا که بخواهد انتخاب کند و در پیشرفت خود بکوشد . انسان به هر سو که رو آورد همان قضا و قدر اوست که با دست خود آنرا انتخاب مى کند . انـسان فقط یکنوع سرنوشت ندارد , بلکه سرنوشت هاى گوناگونى در پیش دارد , که ممکن است هر کدام از آنها جانشین دیگرى گردد . مثلا اگر کسى بیمار شود و معالجه کندو نجات پیدا کند به موجب سرنوشت و قضا و قدر است . و نیز اگر معالجه ننماید و رنجور بماند و یا بمیرد باز به موجب سرنوشت و قضا و قدر است. على علیه السلام , از پاى دیوار کجى برخاست و پاى دیوار دیگرى نشست . گفتند :( یا امیرالمومنین آیا از قضاى الهى فرار مى کنى ؟ ) پاسخ داد : ( از قضاى خدا به قدر وى - و قضاى دیگرى - فرار مى کنم ) . سـرانـجـام انـسان هر طرفى را که اختیار کند , نوعى سرنوشت اختیارى و قضا و قدر است و تحت قانون علیت عمومى است و عقیده به قضا و قدر انسان را از فعالیت و کوشش باز نمى دارد . مسلمانان صدر اسلام با اعتقاد راسخى که به قضا و قدر داشتند , این تعلیم را آنچنان دریافت کرده بودند , که آنرا با تسلط خود بر کارهاى خویش منافى نمى دیدند . و اعـتقاد محکمشان به سرنوشت , آنان را به سوى جبر نکشانید و بى حس وبى قید و حواله کننده بـه تـقـدیـر بـار نیاورد , تا آنجا که توانستند افتخارپیشرفتهاى بى سابقه یى در دنیاى آنروز داشته باشند . حـدود قـضـا و قـدرعوامل موثر در کار جهان که مجموعا علل و اسباب جهان را تشکیل مى دهند و مظاهرقضا و قدر به شمار مى روند , منحصر به امور مادى نیستند . یک سلسله امور معنوى نیز وجود دارد که در تغییر و تبدیل سرنوشت بشر موثر است . رفتار و کردار بشرحساب و عکس العمل دارد . خوب و بد در مقیاس جهان بى تفاوت نیست . مـثـلا , آزاررسـاندن به جاندار , اعم از حیوان و انسان , به ویژه به صاحبان حقوق - از قبیل :پدر و مادر و معلم - اثرهاى بدى , در همین زندگى دنیایى به بار مى آورد . همچنین احترام به آنها در سعادت و زندگى انسان بى اثر نیست . دعا هم , یکى از علل معنوى این جهان است , که مى تواند در سرنوشت حادثه یى موثرباشد . کارهاى خیر و نیکوییها و به طور کلى گناه یا اطاعت , توبه یا پرده درى ,دادگرى یا بیدادگرى , نیکوکارى یا بدکارى , دعا یا نفرین و همانند آنها چیزهایى هستند که در سرنوشت بشر از نظر عمر , سلامت , روزى و موفقیت موثر مى باشند . آنـان کـه دیـد دیـگـرى دارند و مى توانند واقعیت جهان را درک کنند , قضاوتشان باما , در موارد ویژه یى تفاوت مى کند . آنـچه ما آنرا مثلا : علت مرگ مى بینیم , آنها به واسطه احاطه بر عالم , ممکن است آنرا علت مرگ ندانند . امـام صـادق علیه السلام فرمود : ( عدد کسانیکه بواسطه گناهان مى میرند , از آنان که به واسطه سرآمدن مدت عمر جان مى سپارند بیشتر است . و عـدد کـسـانیکه به سبب نیکوکارى زندگى دراز مى یابند از آنان که با عمر اصلى خود زندگى مى کنند فزون تراست . ) (2) اکـنـون کـه روشن شد اعتقاد به قضا و قدر مستلزم عقیده به جبر نیست , دلیل هاى عقلى و نـقـلـى چندى هم بر باطل بودن اعتقاد به جبر مى آوریم: 1 - تکلیف , که اساس هر مکتب دینى و اخلاقى بر آن استوار است , با جبر نمى سازد . اگـر مـردم در کـارهـا مـجبور باشند , دیگر امر و نهى , پاداش و کیفر , بهشت ودوزخ , مفهومى نخواهد داشت و صحیح نیست به کسیکه نمى تواند از کارى خوددارى نماید بگویند خوددارى کن . این گونه تکلیف از یک انسان عاقل صادر نمى شود , چه رسد به خداوند حکیم پس مساله تکلیف خود بهترین شاهد است که اسلام و سایر مذاهب آسمانى هیچکدام آیین جبرى نیستند . 2 - همه ما وجدانا مى یابیم که در کارها مانند ماشین خود کار نیستیم , که بدون اختیار و تصمیم و اراده یک سلسله کارها از ما صادر گردد . بـلکه کاملا محسوس است که کارها با اختیار و آزادى و دلبخواه خودمان انجام مى گیرد , از اینرو بـه کـسـیـکـه حقوقش پایمال شده این حق را مى دهند که از حقوق خود دفاع نموده و به محاکم قضایى مراجعه کند . اگر انسان در کارهاى خود مجبور بود , آنکه حقش پایمال شده بود , حق نداشت به کسیکه حق او را پایمال کرده است اعتراض کند و او را به محاکم قضایى بکشد . 3 - علاوه بر آنچه ذکرشد آیه هاى فراوانى در قرآن کریم به اصل آزادى و اختیار بشرتصریح مى کند , و آشـکـارا دخـالـت خـود بـشر را در رستگارى و گمراهى , سعادت وشقاوت , پیشرفت و عقب ماندگى وى تایید مى نماید . براى نمونه به آیات زیر توجه کنید :1 - ( ظهر الفساد فى البر و البحر بما کسبت ایدى الناس . ) (3)( فساد همه جا دریا و صحرا را گرفته , در اثر کارهایى که خود مردم انجام داده اند . )2 - ( انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا . ) (4)( مـا انسانرا به راه ( راست ) راهنمایى مى نماییم تا او چه راهى را انتخاب کند ,راهنمایى ما را بپذیرد و سپاس گوید ( اما شاکرا ) و یا رد کند و ناسپاس گردد( و اما کفورا ) . )3 - ( فـامـا ثمود فهدیناهم فاستحبوا العمى على الهدى ) (5)( ما ملت ثمود را راهنمایى کردیم , ولى آنان راه گمراهى را بر هدایت برترى دادند . )4 - لیس للانسان الا ما سعى . ) (6)( براى انسان بهره یى جز سعى و کوشش خودش نیست . )بـا در نـظر گرفتن آیه هاى فوق و همانند آن , معلوم مى شود : هر که اسلام را آیین جبرى معرفى نماید اشتباه نموده و معناى قضا و قدر را نفهمیده است . و یـا هـمـانـند مخالفین اسلام خواسته است ازاین راه سوء استفاده کند و با این تهمت مسلمانان را مردمى غیر قابل پیشرفت و وامانده معرفى نماید . فـایده اعتقاد به اختیارروش کسیکه معتقد است در سرنوشت خود اختیارى ندارد و خود را چونان کـاهـى مى بینددر کف تندبادى , با آن دیگرى که خود را حاکم بر سرنوشت خود مى داند و معتقد است آزاد آفریده شده است , تفاوت اساسى دارد . اولـى بـا آن عـقـیده نمى تواند براى فعالیت و کوشش خود ارزشى قائل شود و در نتیجه راهى جز تسلیم در برابر همه چیز نمى یابد . چـنـیـن فـردى همیشه گرفتار خواسته هاى نفسانى و اسیر دام شهوتهاى خویش خواهد بود و در زندگى موفقیتى نخواهد داشت زیرادرصدد مبارزه با خواسته هاى نفسانى و پیش آمدها , نیست و روز به روز با این عقیده بر بدبختى خود مى افزاید . امـا دومـى کـه معتقد است , مسیر زندگى با دست خود او معین مى شود , و مى تواند دربرابر هر چـیـزى نـقـش مـوثـرى داشته باشد , همیشه قطعى شدن کارها را وابسته به اختیار و اراده خود مى داند و اگر بخواهد . به انجام آنها مى پردازد و اگر نخواهد از انجام آنها سر باز مى زند . بـدون شک موفقیت و کامیابى این فرد درزندگى خیلى بیشتر است زیرا براى کار و کوشش خود اصالت قائل است و خود را تسلیم حوادث و خواسته هاى درونى خویش نمى کند . اضافه مى تواند از نظامهاى معنوى استفاده کرده , با انجام نیکیها و پرهیز ازبدیها و نیز از راه دعا و نیایش همانند آن بر کامیابى و پیروزى خود بیفزاید . بیست پاسخ، هیئت تحریریه موسسه در راه حق 1 - توحید صدوق ص 369 . 2 - بـحار ج 73 ص 3354 - سوره روم آیه 441 - سوره دهر آیه 53 - سوره فصلت آیه 617 - سوره نجم آیه 39 به نقل از سایت تبیان موفقیت در تحصیل بر آینده عوامل چندى به شرح زیر است:1. میزان تلاش و کوشش، به گونه اى که بر اساس برنامه اى منظم صورت گیرد و نتیجه چنین تلاشى، متناسب، با میزان صرف وقت باشد. به طور مسلم کوشش هاى منظم و پیگیر در تسلط به موضوع درس، نقش مؤثرى ایفا مى نماید.2. انگیزه و علاقه، که عاملى درونى است و با روشن شدن هدف درس، بستگى و ارتباط مستقیم دارد.3. تجربیات قبلى، که مفهوم دقیق آن، برخوردارى از پیش مطالعه فردى در زمینه درس جدید مى باشد.4. تمرکز و دقت به گونه اى که ذهن با تمام توانایى و قدرت جذب اطلاعات علمى در حوزه درس مورد نظر فعال باشد.5. برقرارى ارتباط منطقى و معنادار بین بخش هاى مختلف درس مورد نظر به گونه اى که «اصل پیوستگى» به عنوان یکى از اصول مهم یادگیرى حفظ شود، چنان چه سعى نمائید مطالب درسى را به صورتى مرتبط با یکدیگر در نظر گرفته و تأثیر حذف یا اضافه مطلبى را در آنها بررسى کنید، یادگیرى پایدار و پابرجایى را احراز کرده اید.6. بهره گیرى از تلقین مثبت، چنان چه تحت تأثیر افکار منفى قرار گیرید و در مقطعى از دوران تحصیل، باور کنید که فردى ناموفق و بیهوده هستید، عملاً رفتار و کردار شما متأثر از چنین وضعى خواهد شد و نتیجه مطلوبى به بار نخواهد آمد. لیکن با تلقین جنبه هاى مثبت و سازنده به افکار امیدبخش و متعالى دست خواهید یافت و تداوم چنین افکار و حالاتى در نتیجه کارتان چشمگیر خواهد بود.7. توکل به خداى متعال را در هیچ لحظه اى از زندگیتان از دست ندهید، بلکه در مواقع حساس و دشوارى که برایتان پیش مى آید، بیشتر از همیشه به نیروى ایمان به خدا، تکیه کنید و او را در همه حال ناظر بر خود و پشتیبان واقعى تان بدانید. در چنین صورتى به یارى حق، موفقیت در انتظار شما خواهد بود.8. راهکار اساسی در تحصیل موفق، کسب انگیزه و تقویت نشاط و شادابی درسی نهفته است. بنابراین برای افزایش سطح انگیزه راهکارهای زیر را عملی سازید: - لیستی از توانمندیهای خود تهیه کرده و روزی دو یا سه بار با صدای بلند آن را بخوانید مثلا بگویند من شخص با استعدادی هستم و من ... هستم . - لیستی از فوائد مادی , معنوی , موقعیتی درس خواندن و کسب موفقیت تحصیلی تهیه نموده و آن را هر روز مرور کنید و هر روز نیم ساعت بر روی یکی از آن فوائد فکر کرده و 10 سطر درباره آن مطلب بنویسید و این عمل را برای یکایک فوائد انجام دهید و بعد هر کدام که برای شما خوشایندتر بود را گاه گاهی مطالعه و به آن بیافزائید. - لیستی از پیامدهای منفی درس نخواندن , مانند اخراج از دانشگاه و یا مشروط شدن و... را تهیه و با تأمل در مورد یکایک آنها این پیامدهای منفی را برای خود جدی , بزرگ و معضل آفرین معرفی کنید. 9. گمان می رود یکی دیگر از عوامل شیوه ی درس خواندن می باشد لذا خوب است در روش تحصیل خود تجدید نظر کنید و با مطالعه بیشتر به یک شیوه علمی و کارآمد برسید ما در این مکاتبه توجه شما را به چند توصیه مهم درباره شیوه تحصیل جلب می کنیم : - سعی کنید برای حفظ و جلب انگیزه لازم , به اتفاق یکی از دوستان خود مطالعه کنید و یا مباحثه کنید حال چه به همراه دوستان و چه تنها مطالعه می کنید به مراحل زیر نیز دقت کنید. - دانشجوی گرامی شکل درس خواندن بر اساس ماده درسی , مقطع تحصیلی , زمان و فرصت تحصیلی و توانمندیهای فراگیر و موقعیت فراگیر تفاوت پیدا می کند. بی تردید شکل تحصیل در دبستان با شکل تحصیل در دانشگاه یکسان نیست و شما نمی توانید همان گونه که در دبیرستان درس می خوانید در دانشگاه نیز به همان شیوه موفق باشید و یا شکل ارائه درس ریاضی و یاد گرفتن آن با درس فارسی متفاوت است بر همین اساس در دروس دانشگاه بیشتر حجم کار بر دوش فراگیر است و استاد تنها به ارائه مطالبی که دانشجو با تلاش فردی به آنها نمی رسد می پردازد و لذا دانشجو باید به تمام مطالب به شکلی پوشش دهد که هم مطالب سهل را خود فراگیر بگیرد و هم مطالب دشوار را به کمک استاد بیاموزد از این رو توصیه می شود; - قبل از شرکت در کلاس درس پیش مطالعه (مطالعه قبلی ) داشته باشید. - با بر شمردن ثمرات و فوائد درس و مجموعه دروس و اجرای دقیق موارد قبلی سطح انگیزه ی خود را افزایش دهید.- به هنگام پیش مطالعه برخی نکات مهم درس را یادداشت کنید.- رأس ساعت مقرر در کلاس درس حاضر شوید و بدانید تأخیر و غیبت (هر چند مجاز) آفت تحصیلی مفید است . - در کلاس درس به سخنان استاد و ارائه او به صورت دقیق گوش دهید با تمرین میزان تمرکز حواس خود را بالا ببرید از 5 دقیقه شروع و لحظه به لحظه آن را زیادتر کنید. - مطالب دشوار درس را یادداشت کنید.- اگر بین مطالبی که در پیش مطالعه یاد گرفتید و آنچه استاد می گوید ناسازگاری احساس نمودید سؤال کنید و هر جا که ابهام رخ نمود نیز بپرسید. - از استاد درخواست کنید که کتابهای دیگری را غیر از متن درسی به شما معرفی کند این کتاب ها باید یکی در سطح برتر از متن درسی و یکی در سطحی پائین تر از متن درسی باشد تا اگر مطلب را متوجه نشدید به کتاب ساده تر مراجعه کنید و اگر مطالب درس را متوجه شدید برای گسترش و تعمیق یاد گرفته ها به مطالعه آن بپردازید.- بعد از فراگیر درس مدتی بر روی آن و مطالب یاد گرفته قبلی فکر کنید. یعنی فضائی مناسب و آرام برگزیده و حدود 30 تا 60 دقیقه به میزان ضرورت بر روی مطلب آموخته شده بیندیشید. - بعد از یادگیری و تفکر حال مطالب را به زبان خود در دفتر اصلی درس یادداشت کنید که اگر به صورت مستمر و منظم تمام مطالب را این گونه بررسی و یادداشت نمایند در پایان ترم جزوه شما خود یک کتاب مفید خواهد بود. انشاء الله به نکات زیر در مورد شیوه مطالعه دقت کنید:1. از مطالعه شتاب زده و تند جدا پرهیز کنید.2. کتاب یا بخش مورد نظر از کتاب را به قسمت های کوچکتر تقسیم کنید و هر قسمتی را مطالعه کرده و بفهمید و بعد به سراغ قسمت بعدی بروید. 3. فضا و مکان مطالعه را برای خود مکانی جذاب و نشاط آفرین بسازید حتی با تغییر دکور و بکارگیری وسائل نشاط آور. 4. نور کافی , حرارت متناسب , وضعیت نشستن و... مناسب برای درس بکارگیری ابزار کمک آموزشی خوب در تحصیل و مطالعه بسیار مؤثر است .5. ورزش صبحگاهی را فراموش نکنید و در روز در سه الی چهار نوبت و در هر نوبت 5 تا 6 بار تنفس عمیق را فراموش نکنید.6. متن درسی و مورد مطالعه را هماهنگ و هم طراز با فهم خود برگزینید.7. خود را به رعایت نظم در مطالعه عادت دهید مانند شروع در ساعت معین - اتمام در ساعت معین , عدم اخلال به روند مطالعه و قطع کردن آن , از انحراف فکر و حواس با تمرین اجتناب ورزید.چند تذکر: 1. تحول جدید و ترک سابقه و روش قبلی به سرعت و سهولت انجام نمی پذیرد. لذا صبر و حوصله و مقاومت شرط موفقیت است . 2. نظارت بر اجرا و اینکه برنامه درسی خود را به دست خودتان ارزیابی کنید لازمه ی پیشرفت است چرا که نواقص را مرتفع و برنامه را رو به رشد پیش می برد بنابراین عملکرد تحصیلی خود را ارزیابی و نقاط ضعف آن را مرتفع سازید.3. هرگاه در اجرای برنامه تحصیلی خود موفقیت داشتید خود را تشویق کنید و پشتکار خود را افزایش دهید.4. برای هر روز (هر 24 ساعت ) خود برنامه داشته باشید و بر اساس آن حرکت کنید و شب میزان هماهنگی خود را با برنامه ارزیابی نمایید.نظم و برنامه ریزى در زندگى، براى استفاده مناسب از فرصت ها و رسیدن به اهداف است. براى منظم شدن، بایستى اهداف را در دو گروه بلند مدت و کوتاه مدت تنظیم کرد و سپس برنامه اى زمان بندى شده براى وصول به آن طراحى و عمل نمود. بدون تعیین اهداف، برنامه ریزى غیرممکن و بدون برنامه ریزى، نظم نامیسر است.اشخاص منظم، حتى براى کوچک ترین کارهاى زندگى خود داراى برنامه هستند؛ مثلاً چگونه خوابیدن، چگونه لباس پوشیدن، چگونه نماز خواندن، چگونه ناخن گرفتن، چگونه موها را شانه کردن و...موفقیت در هر کارى مرهون سه امر است: 1- شناخت هدف، 2- برنامه ریزى، 3- همت و تلاش.با توکل بر خداوند و اجراى سه رکن فوق یقینا به هدف خواهید رسید.پا فشارى و استقامت میخ سزد ار عبرت بشر گردد بر سرش هر چه بیشتر کوبى پافشاریش بیشتر گرددیکى از دانشمندان بزرگ مشهور به «ابو جعرانه» موفقیت خود را در درس آموزى از حشره اى به نام «جعرانه» مى داند. وى مى گوید: در مسجد جامع دمشق کنار ستونى صاف نشسته بودم. جعرانه (حیوانى شبیه سوسک) را دیدم که مى خواهد از ستون بالا برود و کنار شعله اىکه بالاى ستون مى سوخت بنشیند. من از اول شب تا صبح کنار آن ستون بودم. حشره هفتصد بار سعى نمود بالا برود ولى هر بار به پایین سقوط مى کرد. زیرا ستون صاف و لغزنده بود، از تلاش و همت آن حشره تعجب کردم. برخاستم وضو ساختم و باز گشتم دیدم حشره به بالاىستون رفته و کنار شعله چراغ پى سوز آرمیده است. بلى برادر عزیز!زکوشش به هر چیز خواهى رسید به هر چیز خواهى کما هى رسیدشما قصد دارید درس بخوانید و پیشرفت کرده و به آرزوهاى خود برسید. بنابراین از مشکلات نهراسید. تلاش کنید بالاخره موفقیت را در آغوش خواهید گرفت. «سکاکى» از دانشمندان بزرگ نیز در سن چهل سالگى به درس خواندن روى آورد. وى چنان کم استعداد بود که راه حجره اش را گم مى کرد. اما با تلاش توانست به یکى از دانشمندان بزرگ تبدیل گردد که نگارش هاى وى پس از 12 یا 13 قرن هنوز به عنوان متن درسى پا برجاست. اکنون شما باید:اولا؛ عزم و همت خود را محکم کنید.ثانیا؛ با مشورت با افراد خبره نحوه درس خواندن خود را اصلاح کنید. براى اوقات شبانه روز خود برنامه ریزى نمایید. ساعات اولیه صبح را نخوابید و سعى کنید در آن ساعات درس بخوانید. براى خود هم مباحثه انتخاب کنید و تمامى دروس را بدون استثنا با او مباحثه وگفت و گو کنید.ثالثا؛ برای پای بند بودن و عمل کردن به برنامه های طراحی شده خود از یک برنامه تنبیه و پاداش کمک بگیرید و در پایان هر روز یا هر هفته به میزان موفقیت ها و عملی کردن برنامه های طراحی شده خود را تشویق کنید و به میزان تنبلی ها و عمل نکردن به آن برنامه خود را تنبیه کنید. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image