تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه
نخست باید گفت اینکه گروهی از انسانها با تقسیمهای جغرافیایی، نژادی و ... قابلیت رسیدن به کمال را نداشته و از اموری؛ مانند چشیدن شیرینی ایمان برای همیشه محروم باشند، به هیچ وجه قابل پذیرش نبوده و با آموزههای قرآنی منافات دارد؛ از اینرو حتی اگر روایت صحیحی نیز در این مورد داشته باشیم، نمیتوان به محتوای ظاهری آن ملتزم بود. با این توضیح به پرسش برمیگردیم.همانطور که در پرسش آمده، این روایت در خصال شیخ صدوق با این سلسله سند آمده است: «حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ الله عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ نَصْرٍ الْکَوْسَجِ عَنْ مُطَرِّفٍ مَوْلَى مَعْنٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ الله(ع) قال: لَا یَدْخُلُ حَلَاوَةُ الْإِیمَانِ قَلْبَ سِنْدِیٍّ وَ لَا زِنْجِیٍّ وَ لَا خُوزِیٍّ وَ لَا کُرْدِیٍّ وَ لَا بَرْبَرِیٍّ وَ لَا نَبْکِ الرَّیِّ وَ لَا مَنْ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ مِنَ الزِّنَا»؛[1] سخنی به امام صادق(ع) نسبت داده شده که: «شیرینى ایمان به دل سِندى، زنجى، خوزستانى، کُردى، بربرى و مردم زمین پرنشیب و فراز رى و زنازاده، راه نمییابد».الف. بررسی سندی«منصور»، «نصر کوسج» و «مطرّف» که در سلسله راویان قرار دارند، همگی ضعیف و یا ناشناس هستند؛ از اینرو روایت مورد بحث از جهت سندی بسیار ضعیف بوده و در اثبات چنین امر مهمی به هیچ وجه قابل استناد نیست.ب. بررسی محتواییدرباره محتوای روایت به دو نکته باید توجه داشت:1. مناطق جغرافیایی اشاره شده در روایت عبارتاند از:1-1. «سند» که به منطقهای از شبه قاره هند گفته میشود و اکنون بخشی از کشور پاکستان است.2-1. «زنج» همان منطقه «زنگبار» است که امروزه بخشی از کشور «تانزانیا» میباشد.3-1. «خوز» همان «خوزستان» فعلی در کشور ایران است.4-1. «کرد» نژادی است که بیشتر در کشورهای ایران، عراق، ترکیه و سوریه و در مناطق مرزی این کشورها ساکن است.5-1. «بربر» نژادی از قاره آفریقا است که امروزه محل سکونتش در کشورهای شمال غرب این قاره – مانند مراکش – میباشد.6-1. «ارتفاعات ری» هم به مناطق مرتفع این شهر که بخشی از تهران نیز در آن قرار دارد گفته میشود.2. این دست از روایات که در آنها نکوهش ملیتها و نژادها آمده، با آموزههای قرآنی مبنی بر برابر دانستن انسانها و برتری آنان بر اساس تقوا و انتساب تفاوت ملیتها به اراده الهی به خاطر مصلحت شناخت متقابل آنان، در تعارض است.درباره زنازاده نیز؛ اینگونه نیست که به جهت زنازاده بودن نتواند ایمان داشته باشد و اصلاً برای زنازادگان امکان رستگاری وجود نداشته باشد.[2]بنابراین این دسته از روایات را؛ یا باید مجعولاتی چون اسرائیلیات دانست و یا باید حمل بر قضایای خارجیه نمود؛ یعنی آنها را ناظر به دوران صدور روایات دانست. هر چند برخی از تعلیلهای ذکر شده در برخی روایات، این توجیه را نیز با دشواری روبرو میسازد. .
اسلام کوئست
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.