تاریخ /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

حسين بن منصور حلاج که بود؟


حسين بن منصور حلاج در حدود سال 244 هـ . ق (857 م)در قريه طور (ياتور) دهكده اي در گوشه شمال و شرق شهر بيضاء در هفت فرسنگي شيراز به دنيا آمد. در كودكي همراه پدرش به واسط آمد. در آنجا دارالحفاظ معروفي بود كه وي تا 12 سالگي به آنجا رفت و آمد مي كرد ودر آنا به حفظ قرآن پرداخت. در سن 16 سالگي به جمع شاگردان سهل بن عبدالله تستري (متوفي283 هـ .ق) پيوست و پس از دو سال,وي را ترك كرد و به بغداد،نزد عمرو بن عثمان مكي رفت. گويند به دست عمرو مكي خرقه تصوف پوشيد. حلاج در اين شهر با ام حسين دختر يعقوب اقطع (يكي از اهل تصوف) ازدواج كرد. وي تا آخر عمر به همين يك زن بسنده كرد و از او صاحب چهار فرزند( سه پسر و يك دختر) شد. عمرو بن عثمان از اين ازدواج خوشنود نبود و بر اثر آن ميانه ابو يعقوب و او سخت به هم خورد.گويا همين اختلاف ميان پدر زن حلاج و عمرو مكي باعث بريدن حلاج از وي شد. به اين ترتيب حلاج،عمرو مكي را ترك گفت و به سال 264 هـ .ق به شاگردي جنيد بغدادي (متوفي 297 هـ. ق) در آمد. او در خدمت جنيد به خلوت نشست و با عده اي از بزرگان صوفيه بغداد،مانند ابوالحسين نوري،ابن عطا آدمي و شبلي آشنا شد. حلاج در سال270 هـ.ق در بيست و شش سالگي،نخستين حج خويش را به جاي آورد و سالي در آنجا به رياضت،عبادت و روزه داري مشغول شد. چون از مكه به اهواز بازگشت،خرقهي صوفيانه را از تن بركند و به ارشاد مردم پرداخت. وي به همين منظور جهانگردي را آغاز نمودو به خراسان، طالقان،بصره، واسط،شوشتر و بغداد سفر كرد. دومين سفر خود را به قصد زيارت كعبه،همراه با چهارصد مريد،آغاز كرد و پس از بازگشت از حج،به قصد ارشاد مردم به هندوستان،تركمنستان،غرجستان،افغانستان،كشمير و چين سفر كرد و بت پرستان آن ديار را به آيين اسلام راهنمايي نمود. در سال 294 هـ.ق (906 م) حلاج براي سومين بار به زيارت كعبه و حج رفت و اين سفر دو سال طول كشيد و پس از بازگشت به بغداد،بار ديگر به ارشاد و هدايت مردم مشغول شد. در اين سالها بود كه با پيش آمدن غائله خلع «المقتدر» خلیفه عباسی و بيعت گروهي از سران حكومت با ابن المعتز بغداد گرفتار شورش و خونريزي شد و عده اي بر اين عقيده شدند كه اين شورش و آشوب،به اشاره حلاج و تدبير او بوده است. بنابراين حلاج از بغداد به شوش گريخت و مدتي در آنجا پنهان شد ولي به سبب خيانت يكي از شاگردانش،مخفيگاه وي را كشف كرده،دستگيرش ساختند و سوار بر شتري به بغداد بردند. در سال 302 هـ.ق نخستين محاكمه حلاج در بغداد صورت پذيرفت. پس از آزادي به خاطر تقربي كه نزد مادر خليفه يافت،اندك اندك به كاخ خليفه راه جست،اما سعايت كنان كه كرامات حلاج را سحر و جادو تعبير كردند،خليفه را از خطر حلاج بيمناك ساختند. از اين رو حامد بن عباس وزير از المقتدر خواست كه حلاج را دوباره محاكمه كنند. بنابراين در سال 309 هـ .ق دومين محاكمه حلاج به مدت هفت ماه در حضور حامد وزير به طول انجاميد و سرانجام به تحريك شريك وزير و هواداران وي،گواهان بسياري بر بطلان گفتار و عقايد حلاج گواهي دادند. بدين ترتيب در روز سه شنبه24 ذي القعده سال309 هـ. ق حلاج را براي اعدام حاضر كردند. ابتدا هزار تازيانه بر او زده شد،پس از آن يك دستش را قطع كردند،سپس يك پايش را،بعد دست ديگرش را،سپس پاي ديگرش را, آنگاه به دارش آويختند در حاليكه هنوز زنده بود و فرداي همان روز به فرمان خليفه،سراز تنش جدا ساختند و جسدش را به آتش كشيدند و خاكسترش را به دجله سپردند. درباره حلاج از سوي دانشمندان و فقيهان شيعه،نظرات مختلفي ابراز شده است؛ خواجه نصير طوسي از ستايشگران حلاج است و به دفاع از وي پرداخته است. قاضي نورالله شوشتري،حلاج را شيعه دانسته و دليل كشته شدن او را همين امر مي داند: «مخفي نماند كه علماي شيعه،حسين منصور را شيعي مذهب مي دانند،اما به واسطه غلو و مانند آن كه از او صادر شد،او را داخل در مذمو مان نوشته اند… حسين بن منصور مردم را به امام محمد المهدي صاحب الزمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ دعوت مي كرد و به مردم مي گفت اينك عنقريب از طالقان ديلم بيرون خواهد آمد،بنابراين او را گرفته به بغداد بردند و مواخذه نمودند و از اين جا معلوم مي شود كه گناه حسين بن منصور،انتساب به مذهب شيعه اماميه و اعتقاد به وجود مهدي اهل البيت ـ عليه السلام ـ و دعوت به نصرت آن حضرت و شورانيدن مردم به خلفاي عباسي بود و كفر و زندقه را بهانه ساخته اند». اما ابن بابويه،شيخ طوسي،شيخ مفيد،ابن نوبخت و سيد مرتضي بن داعي رازي هر يك به گونه اي بر حلاج خرده گرفته اند و او را ساحر و در نتيجه مستحق قتل دانسته اند. از حلاج ديوان شعري به زبان عربي باقي مانده است. و بيش از چهل كتاب و رساله به وي نسبت داده اند كه مهمترين آنها عبارتند از : طاسين الازل،رسائل به مكي،به يوسف بن الحسين رازي و ديگران،پاسخهاي مسائل و چندين رساله به نامهاي كتاب السكر،كتاب الميثاق،كتاب الالوهيه،ادب الفقر،كتاب التوحيد،ادب المفتقر الي الله. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image