کلام /

تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه

اگر خداوند به همه چيز عالم است بايد به درد نيز عالم باشد در حالي كه درد، کيف نفساني است، و ادراك آن نيازمند نفس است؛ خداوند چگونه آن را ادراک مي نمايد؟


1. معرفت و شناخت يک موجود به حسب آن شيء مورد شناخت، به دو صورت تحقق مي يابد: يکي شناخت شخصي، و ديگري شناخت کلي، شناخت شخصي در مورد محسوسات به وسيله حواس و در شکل ادراک حسي، حاصل مي شود و در غير محسوسات تنها به صورت علم حضوري و شهودي، امکان پذير است. ولي شناخت کلي نسبت به همه موجودات به وسيله مفاهيم عقلي، حاصل مي شود و اين شناخت در حقيقت، متعلق به ماهيات و عناوين کليه موجودات است و بالعرض به افراد و اشخاص، نسبت داده مي شود. مثلاً آگاهي انسان از خود (= من درک کننده) و از نيروهاي دروني و افعال و انفعالات نفساني مانند اراده و محبت خويش شناختي است شخصي و حضوري، و نيز آگاهي وي از رنگ هايي که مي بيند و صداهايي که مي شنود شناختي است شخصي و حسي؛ اما شناختن حسن و حسين و تقي و نقي به عنوان «انسان» يعني موجود زنده اي که داراي قدرت تعقل و ساير ويژگي هاي انساني است شناختي کلي است که اصالتاً به ماهيت «انسان» تعلق مي گيرد و بالعرض به حسن و حسين و... نسبت داده مي شود. به اين نوع علم و معرفت، علم و معرفت حصولي گفته مي شود، زيرا علم حصولي عبارت است از صورت و نقش حاصله معلوم در ذهن و نفس عالم، روي اين اساس علم حصولي از مقوله عرض و کيف نفساني به حساب مي آيد، اما علم حضوري نياز به ذهن و نفس و صورت و نقش حاصله در نفس ندارد، بلکه ذات و خود معلوم در نزد عالم حاضر است، بنابراين علم حضوري از مقوله جوهر خواهد بود، نه عرض و کيف انساني. اينک سئوال اين است که آيا علم و دانستن خداوند مانند ما انسانهاست؟ از اين آيه قرآن که مي فرمايد: «هيچ چيز مانند خدا نيست» و آيه «در آسمان ها و زمين به اندازه ذره اي از خدا پنهان نيست، و خداوند بر همه چيز شاهد است» استفاده مي شود که خداوند صفت مخلوق ها را ندارد چون جسم ندارد، پس ذهن و صورت ذهنيه ندارد، چون ذهن و صورت ذهنيه ندارد پس علم حصولي هم در مورد خداوند تصور ندارد، همه اينها حال مخلوقات است، بنابراين علم خدا نسبت به موجودات علم حضوري و شهودي خواهد بود و تمام موجودات عالم هستي نزد خداوند مکشوف و معلوم اند. زيرا خداوند بر همه موجودات به علم حضوري احاطه علمي دارد، به ديگر سخن تمام موجودات از مجرد و مادي از جوهر و عرض در علم حضوري خداوند قبل از آفرينش و در حال وجود و بعد از اضمحلال نزد او حاضر و هويدايند، زيرا نسبت علم او به موجودات هميشه يکسان است، اگر چه هر موجودي از موجودات محدود به حد و زمان معين مي باشند لکن علم او به آنها و حضور آنها نزد او گذشته و حال و آينده ندارد، زيرا که علم حضوري او همه اشياء را فرا گرفته و هيچ چيزي از احاطه علمي او بيرون نيست. چون خداوند بر همه چيز احاطه علمي دارد. با توجه به توضيحي که ارائه گرديد روشن شد که خداوند دردهاي بندگان و همه آنچه را که در قلب هاي آنان خطور مي کند با علم حضوري ادراک مي کند، چون قرآن مي فرمايد: «بدانيد خداوند هر آن چه را که در نفس هاي شماست مي داند». و علم حضوري خداوند نيز بر حسب وجود واجب است نه مثل حضور نفس براي نفس در درون ما. و اساساً نسبت صفات به خداوند بدين گونه است که اصل صفات را دارد اما تمام نواقص و محدوديت هاي ممکنات از او سلب مي شود. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image