تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه
خداوند در آیه شریفه 76 سوره نحل در بیست و هشتمین مثل با مقایسه بین مشرک و مؤمن میفرماید (وَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاََ رَجُلَیْنَ اَحَدُهُما أَبْکَمُ لا یَقْدِرُ عَلی شَیْءٍ وَ هُوَ کَلٌّ عَلی مَوْلیهُ اَیْنَما یُوْجَّهْهُ لَایأْتِ بِخَیْرٍ هَلْ یَسْتَوی هُوَ وَ مَنْ یَأْمُرُ بِالْعَدْلٍ وَ هُوَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقیمْ) [خداوند مثالی زده است دو نفر که یکی از آن دو، گنگ مادرزاد است و قادر بر هیچ کاری نیست و سربار صاحبش میباشد، او را در پی هر کاری بفرستد، خوب انجام نمیدهد، آیا چنین انسانی، با کسی که امر به عدل و داد میکند، و بر راهی راست قرار دارد، برابر است؟!]
این آیه شریفه مَثَل نیز در صدد مقایسه انسان مؤمن با افراد مشرک است. آیه در مثالی جالب و زیبا و دقیق این دو را به گونهای مقایسه میکند که هیچ کس نمیتواند انکار کند که آن دو مساوی نیستند، مخصوصاََ، با توجه به صفاتی که در آیه فوق برای مشرک بیان گردیده است، مؤمن اصلاََ قابل مقایسه با مشرک نیست.
(وَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاََ رَجُلَیْنٍِ) در این مثال که مشرکان و مؤمنان با یکدیگر مقایسه شدهاند، خداوند دو نفر را در نظر گرفته است؛ نفر اول که مثال مشرک است دارای پنج ویژگی است که بدان اشاره میشود
1 (اَحَدُهُما اَبْکَمُ) اولین ویژگی این انسان این است که (ابکم گنگ) است. عرب برای انسان (لال و گنگ) دو واژه دارد، نخست (اَخْرَص) و دیگری (اَبْکَم). اخرص به گنگی اطلاق میشود که در بدو تولّد لال نبوده است، بلکه در طول زندگی بخاطر حادثهای قدرت سخن گفتن را از دست داده است، ولی به کسانی که از بدو تولّد از این نعمت بزرگ الهی محروم بودهاند، (ابکم) میگویند.
برخی از اهل لغت نیز علاوه بر مطلب مذکور گفتهاند ( ابکم به انسان گنگ مادرزادی گفته میشود که گنگی او سرچشمهاش ضعف قوای عقلانی و عقبماندگی ذهنی او باشد ). بنابراین، ( ابکم ) کسی است که مغز ناتوانی دارد و بر اثر آن گنگ و لال به دنیا آمده است، که قرآن شخص مشرک را گنگ مادرزاد میشناساند.
2 (لا یَقُدِرَ عَلی شَیءٍ) دومین ویژگی این انسان، این است که توانایی بر هیچ چیز ندارد، هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی ضعیف و ناتوان است.
3 (وَ هُوَ کَلٌّ عَلی مَوْلیهُ) ویژگی دیگر چنین انسانی، عدم استقلال و سربار بودن اوست؛ یعنی این برده سربار مولایش است. معمولاً، بردهداران بردگان خود را برای حل مشکلات خود نگهداری میکنند، ولی برده مورد مثال نه تنها کار تولیدی و خدماتی انجام نمیدهد، بلکه تنها مصرف کننده و سربار مولای خویش است.
4 از عبارت بالا در مییابیم که چنین شخصی برده است و انسان آزاد نیست، به عبارتی، او تعلق به دیگری دارد و از خود هیچ گونه اختیاری ندارد.
5 (اَیْنَما یُوَجَّهْهُ لَایأتِ بِخَیْرٍ) آخرین ویژگی او، این است که در پی هر کاری برود شکست خورده و ناکام بر میگردد.
بنابراین، شخص مشرک به فردی میماندکه
1 برده است و فاقد اختیار؛
2 گنگ و لال است آن هم گنگ مادر زاد.
3 قدرت بر انجام هیچ کاری ندارد.
4 سربار مولای خویش است.
5 در همه کارهای خود شکست خورده و ناکام است.
(هَلْ یَسْتَوی هُوَ وَ مَنْ...) آیا چنان انسانی با ویژگیهای پنجگانهای که ذکر شد، با انسانی که شرح صفات او خواهد آمد، مساوی است؟
انسان دیگر ( مؤمن ) که به توصیف آن خواهیم پرداخت دارای دو ویژگی ممتاز و بارز است
1 (یَأْمُرُ بِالْعدْلِ) نخستین ویژگی انسان دوم این است که همواره به عدالت و قسط امر میکند، این انسان نه تنها خود عادل است و به عدالت عمل میکند، بلکه دیگران و جامعه را نیز به عدالت فرا میخواند؛ یعنی شخصیتی است دارای مدیریت و فرماندهی. بدین جهت، مردم را با امر و نهی به عدالت دعوت میکند.
2 (وَ هُوَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقیمْ) این انسان علاوه بر آن که عادل است و دیگران را نیز بدین کیش میخواند، بر جاده مستقیم و صاف قدم میگذارد.
عدهای خواهان تحقق عدالت در جامعه هستند، اما چون از راه صحیح و راست وارد نمیشوند، تئوری عدالت خواهانه آنها سر از ظلم و بیداد در میآورد.
شاید بتوان در میان کمونیستها چنین افرادی را یافت که واقعاََ خواهان اجرای عدالت باشند؛ لیکن چون راه کج و ناصحیحی را برای تحقق این امر انتخاب کردهاند، پس از هفتاد سال تبلیغ کمونیست، سر از ظلمها و جنایات زیاد و بیسابقهای در آوردند.
بنابراین، مثل مؤمن، مثل انسان عادل و عدالت خواه است که بر راه راست میرود و مثل کافر و مشرک، مثل برده گنگ فاقد اختیار و... است.
آیا مؤمن و مشرک مساوی هستند؟ بیشک احدی عدم مساوات این دو را انکار نکرده است.
eporsesh.com .
موتور جستجوی پرسش و پاسخ دینی امین
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.