بانوان رجعت‌کننده در حکومت امام زمان(۲) /

تخمین زمان مطالعه: 15 دقیقه

شرح حال و ویژگی‌های بانوان رجعت‌کننده در حکومت امام زمان(۲) این مقاله نخست به اثبات اجمالی رجعت می‌پردازد. آن‌گاه روایاتی بررسی می‌شوند که ویژگی‌های رجعت‌کنندگان را بیان می‌کنند؛ سپس به نام و شرح حال بانوان رجعت‌کننده می‌پردازد که بیشترشان از دین و ولایت حمایت کرده‌اند. فصل اول ویژگی‌های رجعت‌کنندگان در روایات گفتار اول: روایات


شرح حال و ویژگی‌های بانوان رجعت‌کننده در حکومت امام زمان(۲) این مقاله نخست به اثبات اجمالی رجعت می‌پردازد. آن‌گاه روایاتی بررسی می‌شوند که ویژگی‌های رجعت‌کنندگان را بیان می‌کنند؛ سپس به نام و شرح حال بانوان رجعت‌کننده می‌پردازد که بیشترشان از دین و ولایت حمایت کرده‌اند. فصل اول ویژگی‌های رجعت‌کنندگان در روایات گفتار اول: روایات ۱. احمد بن محمد بن عیسی و محمد بن الحسین بن أبی‌الخطّاب عن احمد بن محمد بن أبی‌نصر عن حمّاد بن عثمان عن محمد بن مسلم قال سمعت حمران بن أعین و أباالخطاب یحدثان جمیعاً قبل أن یحدث أبوالخطّاب ما أحدث أنّهما سمعا أباعبدالله یقول: ... و إنّ الرجعة لیست بعامّة و هی خاصّة لایرجع إلّا من محض الإیمان محضاً أو محض الشرک محضاً؛ امام صادق می فرمایند: رجعت یا بازگشت به دنیا، عمومی نیست و ویژه افراد خاصی است و تنها کسانی بر‌می‌گردند که مؤمن مخلص یا مشرک محض هستند. ۲. محمد بن الحسین بن أبی‌‌الخطّاب عن عبدالله بن المغیرة عمّن حدّثه عن جابر بن یزید عن أبی‌جعفر قال: سئل عن قول الله عزّوجلّ وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللهِ أو مُتُّمْفقال: یا جابر أتدری ما سبیل الله؟ قلت: لا والله إذا سمعت منک. فقال: القتل فی سبیل علیٍّو ذرّیّته، فمن قتل فی ولایته قتل فی سبیل الله و لیس أحد یؤمن بهذه الآیة إلّا وله قتلة و میتة. إنّه من قتل فینشر حتّی یموت و من مات ینشر حتّی یقتل؛ جابر از امام باقر در مورد آیه (و اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید) سؤال کرد. امام فرمودند: جابر می‌دانی سبیل‌الله چیست؟ عرض کرد: خیر، مگر وقتی از شما بشنوم. امام فرمود: کشته شدن در راه حضرت علی و فرزندانش، کسی که در راه ولایت او کشته شود، در راه خدا کشته شده است و کسی نیست که به این آیه ایمان آورد مگر این‌که برای او یک کشته شدن و یک مرگ طبیعی هست. به یقین هرکس کشته شود برانگیخته می‌شود تا به مرگ طبیعی از دنیا رود و هر که به مرگ طبیعی از دنیا رود برانگیخته می‌شود تا کشته شود. ۳. عند (ابوالفضل محمد بن عبدالله) قال حدّثنی علی بن الحسن المنقری الکوفی قال حدّثنی احمد بن زید الدهان عن مکحول بن إبراهیم عن رستم بن عبدالله بن خالد المخزومی عن سلیمان الأعمش عن محمد بن خلف الطاطری عن زاذان عن سلمان قال قال لی رسول‌الله «إنّ‌‌الله تعالی لم یبعث نبیّاً ولا رسولاً إلّا جعل له إثنی عشر نقیباً.» فقلت یا رسول‌الله لقد عرفت هذا من أهل الکتابین. فقال: «یا سلمان فهل علمت من نقبائی الإثنی عشر الذین اختارهم الله للاُمّة (للإمامة) من بعدی.» فقلت الله و رسوله أعلم فقال: «یا سلمان، خلقنی‌الله من صفوۀ نوره و دعانی فأطعته و خلق من نوری علیّاً و دعاه فأطاعه و خلق من (نوری و) نور علیّ فاطمة و دعاها فاطاعته و خلق منّی و من علیّ و فاطمة الحسن و دعاه فأطاعه و خلق منّی و من علیّ و فاطمة الحسین و دعاه فأطاعه ثمّ سمّانا بخمسۀ أسماء من أسمائه فالله المحمود و أنا محمّد و الله العلیّ و هذا علیّ و الله الفاطر و هذه فاطمة و اللّه ذوالإحسان و هذا الحسن والله المحسن و هذا الحسین ثم خلق منّا و من نورالحسین تسعۀ أئمّة و دعاهم فأطاعوه قبل أن یخلق (الله) سماء مبنیّۀ و أرضاً مدحیّة و لاملکاً و لابشراً و کنّا نوراً نسبّح الله ثم نسمع له و نطیع.» فقلت یا رسول‌الله بأبی أنت و اُمّی فلمن (ما لمن) عرف هؤلاء؟ فقال: «من عرفهم حقّ معرفتهم و اقتدی بهم و والی ولیّهم و عادی عدوّهم فهو والله منّا یرد حیث نرد و یسکن حیث نسکن.» فقلت یا رسول‌الله و هل یکون إیمان بهم بغیر معرفۀ بأسمائهم و أنسابهم؟ فقال: «لا» فقلت: یا رسول‌الله فأنّی لی بهم؟ و قد عرفت إلی الحسین. قال: «ثم سیّدالعابدین علیّ بن الحسین ثم ابنه محمّد الباقر علم الأوّلین والآخرین من النبییّن والمرسلین ثمّ ابنه جعفر بن محمّد لسان الله الصادق ثمّ ابنه موسی بن جعفر الکاظم الغیظ صبراً فی الله ثمّ ابنه علیّ بن موسی الرضا لأمرالله ثمّ ابنه محمّد بن علی المختار لأمرالله ثمّ ابنه علیّ بن محمّد الهادی إلی الله ثمّ ابنه الحسن بن علیّ الصامت الأمین لسرّ الله (علی دین‌الله) ثمّ ابنه محمّد بن الحسن المهدیّ القائم بأمرالله.» ثمّ (قال سلمان فبکیت ثمّ قلت: یا رسول‌الله فأنَّی لسلمان لإدراکهم؟) قال: «یا سلمان إنّک مدرکه (هم) و من کان مثلک و من تولّاه هذه المعرفۀ (تولّاهم حقیقۀ المعرفۀ) فشکرت الله و قلت و إنّی مؤجّل إلی عهده (هم) فقرأ قوله تعالی فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّیَارِ وَکَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا * ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمْ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَأَمْدَدْنَاکُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَجَعَلْنَاکُمْ أَکْثَرَ نَفِیرًا» قال سلمان فاشتدّ بکائی و شوقی و قلت یا رسول‌الله أبعهد منک؟ فقال: «إی والله الذی أرسلنی بالحقّ منّی و من علیّ و فاطمة و الحسن و الحسین و التسعة و کلّ من هو منّا و معنا و مضام (مظلوم) فینا إی والله و لیحضرنّ إبلیس له و جنوده و کلّ من محض الإیمان محضاً و محض الکفر محضاً حتّی یؤخذ له بالقصاص والأوتار (والثارات) و لا یظلم ربّک أحداً و ذلک تأویل هذه الآیة وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمْ الْوَارِثِینَ * وَنُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَنُرِی فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا کَانُوا یَحْذَرُونَ.» قال فقمت من بین یدیه و ما أبالی لقیت الموت أو لقینی؛ سلمان می گوید که پیامبر به من فرمود: «خدا پیامبری را مبعوث نکرد، مگر این‌که برای او دوازده وصی قرار داد.» عرض کردم: ای رسول خدا، من این مطلب را از یهودیان و مسیحیان شنیده ام. فرمودند: «آیا می دانی جانشینان دوازده‌گانه من که خداوند برای امت برگزیده، چه کسانی هستند؟» عرض کردم: خدا و پیامبرش بهتر می دانند. فرمود: «ای سلمان، خدا مرا از نور برگزیده اش خلق کرد و مرا خواند و من پذیرفتم و از نور من علی را خلق کرد و او را خواند و او نیز اطاعت کرد و از نور (من و) علی، فاطمه را آفرید و او را خواند؛ فاطمه نیز اطاعت کرد و از من و علی و فاطمه، حسن را خلق کرد و او را خواند؛ او نیز پذیرفت و از من و علی و فاطمه، حسین را آفرید و او را خواند؛ حسین نیز اطاعت کرد؛ سپس به پنج نام از نام‌های خویش، ما را نامید. پس خداوند محمود است و من محمد؛ و خداوند علی است و این هم علی؛ و خداوند فاطر است و این فاطمه؛ و خداوند دارای احسان است و این حسن؛ و خداوند محسن است و این حسین؛ سپس از ما و نور حسین، نُه امام را آفرید و آنها را خواند؛ پس همه اطاعت کردند؛ قبل از آن‌که آسمان افراشته و زمین گسترده را بیافریند و آن‌گاه که نه ملکی بود و نه بشری، ما نوری بودیم که خدا را تسبیح می کردیم و از او فرمان می‌بردیم.» عرض کردم: ای رسول خدا، پدر و مادرم فدایتان! چه پاداشی است برای کسی که آنها را بشناسد؟ فرمود: «کسی که آنها را ـ چنان‌که حق معرفت آنهاست ـ بشناسد و از آنها پیروی کند و دوستان آنها را دوست و دشمنان آنان را دشمن بدارد، پس به خدا قسم او از ماست! هر جا ما وارد شویم، او نیز وارد می شود و هر جا ما اقامت کنیم، او هم اقامت می‌کند.» عرض کردم: ای رسول خدا، آیا ایمان به آنها، بدون شناختن اسم و نسب آنها، امکان دارد؟ فرمود: «خیر» عرض کردم: ای رسول خدا، چگونه می توانم آنها را بشناسم؟ فرمود: «بعد از امام حسین، امام سجاد، بعد از او فرزندش محمد باقر، سپس جعفر صادق، بعد موسی کاظم، نفر بعدی، علی بن موسی الرضا، سپس فرزندش محمد، بعد از وی، علی هادی، بعدی حسن، نفر بعد، محمد مهدی که قائم به امر خداوند است.» سپس فرمود: «ای سلمان، تو او را درک می کنی و هرکس مثل تو باشد و هرکس با این شناخت ولایت او را بپذیرد.» گفتم: خدا را شکر! آیا من تا زمان ایشان زنده می مانم؟ پیامبر این آیه را در پاسخ به من خواند: «پس زمانی که وعده اول از آن دو وعده فرا رسد، گروهی از بندگان پیکارجوی خود را بر ضد شما برمی انگیزیم (رجعت)؛ خانه ها را جست‌و‌جو می کنند و این وعده حق، قطعی است. پس شما را بر آنها چیره می کنیم و شما را به وسیله دارایی‌ها و فرزندانی کمک خواهیم کرد و افراد شما را بیشتر (از دشمن) قرار می دهیم.» در حالی که شوق و گریه‌ام شدیدتر شده بود، عرض کردم: ای رسول خدا، آیا شما نیز در آن زمان حضور خواهید داشت. فرمود: «بله، قسم به خدایی که مرا به حق فرستاده است، من و علی و فاطمه و حسن و حسین و نُه فرزند او و هرکس که از ماست و همراه ما و در راه ما به او ظلم شده، حضور خواهیم داشت! بله، قسم به خداوند، به راستی ابلیس و لشکریانش و هرکسی که ایمان خالص دارد یا کافر محض است، حاضر می‌شوند تا از آنها قصاص گرفته شود و خدا به احدی ظلم نمی کند و این است تأویل این آیه خداوند که می¬فرماید: «و ما میخواستیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم و حکومتشان را در زمین پابرجا سازیم و به فرعون و لشکریانشان، آن‌چه را از آنها بیم داشتند، نشان دهیم.» سلمان گوید از محضر پیامبر برخاستم، اما دیگر برایم مهم نبود مرگ را ملاقات کنم یا مرگ مرا دریابد. ۴. سهل عن محمد بن أبیه عن أبی‌بصیر قال: قلت لأبی عبدالله قوله تبارک و تعالی «وَأَقْسَمُواْ بِاللّهِ جَهْدَ أَیمَانِهِمْ لاَ یبْعَثُ اللّهُ مَن یمُوتُ بَلَى وَعْدًا عَلَیهِ حَقًّا وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یعْلَمُونَ» قال:... فقال لی: یا أبابصیر، لو قد قام قائمنا بعث الله إلیه قوماً من شیعتنا قباع سیوفهم علی عواتقهم؛ امام صادق می‌فرماید: ای ابوبصیر، اگر قائم ما قیام کند، خداوند گروهی از شیعیان ما را زنده می‌گرداند که غلاف‌‌های شمشیرشان بر گردن آنهاست. گفتار دوم: ویژگی های رجعت‌کنندگان: الف) ایمان خالص مهم‌ترین ویژگی رجعت‌کنندگان، ایمان خالص است. در روایات بسیاری اشاره شده که رجعت شامل همه مردم نمی شود و تنها کسانی به دنیا برمی گردند که مؤمن مخلص باشند. پس برای درک دوران ظهور، باید ایمانی قوی و خالص داشت. منظور از ایمان خالص، عقیده ای است که نیت‌های دنیوی و غیر الهی در آن دخالت نداشته باشد و انسان تنها برای خدا و فرمان او ایمان آورد و مؤمن گردد. ایمان خالص آثاری دارد که مهم‌ترین آنها پایداری است که از دو جهت بررسی می‌گردد: ۱. مقاومت در برابر دشمن: کسی که تنها خداوند را در نظر دارد، هرگز از ایمان خود دست برنمی‌دارد و تا آخرین لحظه مقاومت می‌کند، زیرا هدف (خداوند)، همیشه و با همان ویژگی‌ها وجود دارد و تغییر و تحولی در آن صورت نمی‌گیرد. اما کسی که اهدافی غیر الهی دارد و برای رسیدن به آنها اظهار ایمان می‌کند، وقتی آن اهداف را در خطر ببیند، به راحتی از ایمان خویش دست برمی‌دارد و تسلیم می‌شود. کسانی در دوران ظهور رجعت می‌کنند که به سبب ایمان خالص، اهل پایداری و مقاومت هستند و تا حد ممکن پایداری می‌کنند و از حمایت دین و اولیای دین دست برنمی‌دارند. ۲. استقامت در برابر محیط: مؤمنان خالص، حق‌مدارند؛ یعنی هرچه ایمان به ایشان حکم کند، به همان عمل می‌کنند و جوّ حاکم بر جامعه و محیط نمی‌تواند بر آنان اثر گذارد. با وجود آن‌که در اقلیت هستند، راه خود را با قدم‌های استوار می‌پیمایند و در اکثریت حل نمی‌شوند و اراده خود را از دست نمی‌دهند. اگر اغلب مردم نیز دچار فساد و معصیت گردند، در عزم ایشان بر پاکی و بندگی خللی وارد نمی‌آید و دستورهای دین را به دقت انجام می‌دهند. زمانی که کسی جرئت ندارد از حق و حقیقت دم زند، اینان جان به کف نهاده، حقیقت را آشکارا بیان می‌دارند. یعنی در برابر فکر و فرهنگ غیر الهی حاکم بر جامعه استقامت می‌ورزند و با روش معمول اما غیر الهی مردم نمی‌سازند. ب) ولایت پذیری آگاهانه وقتی حضرت سلمان به محضر پیامبر می‌رسد و چگونگی توفیق درک امام قائم را طلب می‌‌کند، پیامبر می‌فرمایند: «ای سلمان تو و امثال تو (و من تولّاه هذه المعرفة) یا (و من تولّاهم حقیقة المعرفة) و هر که ولایت امام قائم یا ائمه را به سبب چنین شناختی (شناخت واقعی آنها) بپذیرد، زمان ظهور او را درک می‌کند.» منظور از شناخت واقعی، علاوه بر دانستن نام و نسب امام که در این روایت آمده، دانستن جایگاه امام در جهان آفرینش است. پیامبر اندکی از این مقام بلند را در اول همین روایت بیان می‌کند: «ما همه یک نوریم و از نور خدا هستیم و قبل از ملائکه و انسان‌ها و قبل از آسمان و زمین آفریده شده‌ایم و در همان عوالم، امر خداوند را اطاعت کرده‌ایم.» پس در این روایت پیامبر به دو قسمت اشاره می‌فرماید: ۱. شناخت صحیح و معرفت واقعی: انسان در علم و عقیده، به مقام و جایگاه امام در جهان آفرینش معرفت حاصل کند، یعنی امام‌شناسی خود را هر روز قوی‌تر و عمیق‌تر سازد؛ نقش اهل‌بیت و امام در جامعه و عالم، برکات امام، نقش، اهمیت و وظیفه امام غایب در زمان ما و مقام و منزلت امام را در نزد خداوند بداند و بکوشد هر روز یقین خود را به معارف مربوط به امامت محکم‌تر و عمیق‌تر کند تا بفهمد ولایت چیست. ۲. پذیرفتن ولایت در میدان عمل: انسان امامان را الگوی خویش قرار دهد و در رفتار و گفتارش تابع فرمان‌های اهل‌بیت باشد و خود را به اطاعت از آنها ملزم بداند و بکوشد در تمامی ابعاد زندگی به آنها اقتدا کند. علاوه بر تولّی و پذیرش دستورهای آنان، در برابر دشمنان اهل‌بیت نیز بی‌اعتنا نباشد و با دشمنان آنان بنای دوستی نگذارد؛ یعنی کسانی را که به هر صورت درصدد انکار یا تضعیف یا تحریف معارف اهل‌بیت هستند، دشمن بدارد و مجدانه با آنها به مبارزه بپردازد. با این کار تبرّای از دشمنان اهل‌بیت را نیز در خود تقویت سازد که بدون عمل، تنها علم دردی را دوا نمی‌کند و ایمان بدون عمل، دست انسان را نمی‌گیرد. به عبارت دیگر، کسانی به دنیا بر‌می گردند که اهل تولّی هستند، اما این تولّی از سر احساسات یا تقلید نیست. نشان این تولّی و دل‌دادگی به دین و امامان، حمایت و دفاع بی دریغ است. بنابراین، تا آخرین نفس و نهایت قدرت از او دفاع کرده، تمام هستی خود را برای حفظ آن فدا می کند و از هیچ تهدید و خطری نمی‌هراسد و استوار می ایستد تا محبوبش راضی شود. ج) سنخیت با اهل بیت در روایت یاد شده پیامبر به حضرت سلمان فرمود: «و کلّ من هو منّا؛ و هر کس از ما باشد در آن زمان حضور می‌یابد.» یعنی کسانی که بتوانند سنخیت با امامان را در خود ایجاد کنند و مانند سلمان، به مقام «سلمان منّا أهل‌البیت» برسند و جزو خانواده اهل بیت به شمار آیند، در دوران ظهور، حضور خواهند یافت. راه ایجاد سنخیت و از خانواده اهل بیت بودن چیست؟ جالب است که در بخشی از همین روایت به این نکته مهم نیز اشاره دارد. پیامبر می‌فرماید: یا سلمان من عرفهم حقّ معرفتهم و اقتدی بهم فوالی ولیّهم و تبرّأ من عدوّهم فهم والله منّا یرد حیث نرد و یسکن حیث نسکن؛ ای سلمان، هرکس اهل‌بیت را بشناسد و به آنها اقتدا کرده، در نتیجه با دوستی آنها دوستان کند و از دشمنان آنها بیزاری جوید، به خدا سوگند او از ماست و هر کجا ما وارد شدیم او نیز وارد می‌شود و هر کجا مسکن ما باشد، محل سکونت او نیز خواهد بود! این بخش از حدیث ایجاد سنخیت را با عوامل زیر ممکن می‌داند: ۱. معرفت و شناخت امامان؛ ۲. پیروی از آنها؛ ۳. ولایت و دوستی با دوستان آنان؛ ۴. برائت و بیزاری از دشمنان ایشان. د) رنج و مشقت در راه اهل بیت؛ کسانی که در دوران قبل از ظهور زندگی می کردند و به سبب اعتقاد به امامان، آزارشان می‌دادند، در دوران ظهور حضور می‌یابند. در همان حدیث پیامبر به حضرت سلمان می‌فرمایند: «و کلّ من هو منّا و مظلوم فینا»؛ تمام کسانی که از ما هستند و در راه ما اهل‌بیت ظلم دیده‌اند، در دوران ظهور حضور خواهند یافت. بر اساس روایت دیگری، افرادی برای گرفتن انتقام و قصاص کردن برمی گردند. بنابراین، کسانی که در راه اهل بیت جهاد و مقاومت کردند و مظلومانه به شهادت رسیدند یا جانباز شده یا دارایی خود را از دست داده‌اند، برای قصاص دشمنان و دیدن دولت کریمه امامان به دنیا برمی گردند. ه‍)جهاد و مبارزه چنان‌که گذشت، امام باقر به جابر فرمودند کشته شدن در راه ولایت امیرالمؤمنین، شهادت در راه خداست و امام صادق فرمود: ای ابوبصیر، اگر قائم ما قیام کند، خداوند گروهی را زنده می¬گرداند که غلاف¬های شمشیرشان بر گردن آنهاست. از این دو روایت معلوم می‌شود کسانی که برای سربلندی یکتاپرستی و تشیع و دفاع از حریم امامان، جان را در طبق اخلاص نهادند و در میدان رزم حاضر شدند و با تمام وجود، مبارزه و جهاد کردند تا مملکت اسلامی را حفظ کنند، به دنیا برمی‌گردند تا حکومتی را ببینند که برای آن جهاد می کردند. کسانی که در دوران غیبت امام، برای زمینه¬سازی ظهور او مردانه می‌جنگند و برای آماده شدن جامعه، از هیچ خطری نمی‌هراسند و با دشمنان سعادت و رستگاری نبرد می کنند و در پایان به شهادت می رسند یا عمرشان در راه مبارزه می گذرد و رحلت می کنند، به دنیا بازمی‌گردند و تحقق یافتن هدف نهایی خود را می‌بینند. حال که با بعضی از اوصاف رجعت‌کنندگان آشنا شدیم، ویژگی‌های زنان رجعت‌کننده را بررسی می‌کنیم. ادامه دارد... انتهای پیام/ق/46 مرجع : مجله مشرق موعود .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image