حکومت جهانی امام زمان (عج) / تاریخ وسیره / تاریخ اهل بیت علیهم السلام / امام زمان(عج) / ظهور امام زمان(ع) / ویژگی حکومت امام زمان(ع) در عصر ظهور /

تخمین زمان مطالعه: 22 دقیقه

چگونه جامعه در عصر ظهور، توسط امام زمان (عج) رهبری می شود؟


سه دوران مشخّص در مورد انقلابی بزرگ تاریخ بشر، مهدی (علیه السلام) وجود دارد: 1ـ دوران آمادگی و انتظار و نشانه های ظهور. 2ـ دوران تحقّق انقلاب و مبارزه با ظلم و فساد. 3ـ دوران حکومت حقّ و عدالت. دوران سوم نتیجه این انقلاب وسیع و همه جانبه است، و علی رغم اهمّیّتی که این موضوع دارد کمتر روی آن بحث شده است. به هر حال، تصوّر این که، جهانی به وجود آید خالی از تبعیض ها و اختلاف های طبقاتی و صف بندی های مفسده آفرین؛ خالی از جدائی ها و پراکندگی ها؛ خالی از جنگ و خونریزی و تجاوز؛ و خالی از خنده های مستانه استعمار گران و ناله های محرومان به زنجیر کشیده شده؛ بسیار دل انگیز و آرام بخش و نشاط آفرین است! ولی مسلّماً همان قدر که ترسیم چنین جهانی در افق خیال آسان است، از نظر عمل فوق العاده مشکل و طاقت فرساست. ولی به هر صورت بشریّت ناگزیر است چنین راهی را بپیماید و به آن واقعیّت عینی دهد که در غیر این صورت راهی جز تباهی و نابودی ندارد. خطوط اصلی نظامات چنین جامعه ای در روایات اسلامی با اشاراتی کوتاه و پرمعنی ترسیم شده و با این که عباراتی است که از سیزده یا دوازده قرن پیش به دست ما رسید، کاملاً زنده و تازه است و در این جا به چند قسمت حسّاس آن اشاره می کنیم: هیچ برنامه انقلابی بدون یک جهش فکری و فرهنگی، پایا و پویا نخواهد بود و رشد و تکامل لازم را نخواهد یافت؛ لذا، بدون شک نخستین گام در تحقّق بخشیدن به چنین هدفی، اقدام به یک انقلاب فرهنگی است که افکار را از دو سو به حرکت در آورد: از طرفی، در زمینه علوم و دانش­هایی که مورد نیاز یک جامعه آباد و آزاد و سالم است (این از نظر مادّی و روبنائی) و از سوی دیگر، در زمینه آگاهی به اصول یک زندگی صحیح انسانی آمیخته با ایمان در جهت معنوی و زیر بنائی.در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) چنین می خوانیم:( العلم سبعة و عشرون حرفاً فجمیع ما جائت به الرّسل حرفان، فلم یعرف النّاس حتّی الیوم غیر الحرفین، فاذا قام قائمنا اخرج الخمسة والعشرین حرفاً؛ فبثّها فی النّاس و ضمّ الیها الحرفین، حتّی یبثّها سبعة و عشرین حرفاً ، علم و دانش بیست و هفت حرف (بیست و هفت شعبه و شاخه) است؛ تمام آن چه پیامبران الهی برای مردم آوردند دو حرف بیش نبود و مردم تا کنون جز آن دو حرف را نشناخته­اند، امّا هنگامی که قائم ما قیام کند بیست و پنج حرف (بیست و پنج شاخه و شعبه) دیگر را آشکار می­سازد و در میان مردم منتشر می سازد و دو حرف را به آن ضمیمه می کند تا بیست و هفت حرف کامل و منتشر گردد) این حدیث به روشنی جهش فوق العاده علمی عصر انقلاب مهدی (علیه السلام) را مشخّص می سازد که تحوّلی به میزان بیش از 12 برابر! نسبت به تمام علوم و دانشهایی که در عصر همه پیامبران راستین به بشریّت اعطا شد، پیش می آید و درهای همه رشته ها و همه شاخه های علوم مفید و سازنده به روی انسانها گشوده می شود و راهی را که بشر طیّ هزاران سال پیموده به میزان 12 برابر در دوران کوتاهی می پیماید. [i] و به این گونه در پرتو ارشاد و هدایت مهدی (علیه السلام) و در زیر دست عنایت او مغزها در مسیر کمال به حرکت در می آیند و اندیشه­ها شکوفا می­گردند و تمام کوته بینی­ها و تنگ نظری­ها و افکار پست و کوتاه که سرچشمه بسیاری از تضادها و تزاحم­ها و برخوردهای خشونت آمیز اجتماعی است بر طرف می­گردد. مردمی بلند نظر، با افکاری باز، و سینه­هائی گشاده، و همّتی والا و بینشی وسیع، پرورش می­یابند که بسیاری از مشکلات اجتماعی را در روح خود حل می­کنند و جهانی از صلح و صفا می­سازند و امروز نیز هر گونه اصلاح اجتماعی، در هر مقیاسی، بستگی به این دگرگونی فکری و انقلاب روحی دارد. وسایل اطّلاعاتی آن قدر پیشرفته خواهند بود که دنیا را هم چون کف دست آشکار می­سازد و به حکومت مرکزی تسلّط کامل بر اوضاع جهان می­بخشد تا به موقع و بدون فوت وقت برای حلّ مشکلات جهانی بکوشد و هر گونه فسادی را (عمدی و غیر عمد) در نطفه خفه سازد. [iii] مسأله انرژی و نور آن چنان حل می شود که حتّی نیاز به انرژی خورشیدی که بازگشت همه انرژی ها (جز انرژی اتمی) به آن است، نیست و این شاید در پرتو یک سیستم تکامل یافته انرژی اتمی با تصفیه کامل از تشعشعات زیانبار کنونی که در حال حاضر بزرگترین مشکل استفاده از این انرژی تشکیل می دهد خواهد بود. [iv] وسایل سریع السّیری که با وسایل کنونی قابل مقایسه نیست، نه فقط برای دور زدن کره زمین در یک زمان کوتاه، بلکه برای مسافرت­های دور دست فضایی در اختیار آن حکومت قرار می­گیرد. [v] و این نیز کمک به اهداف اصلاحی این حکومت می کند. در حدیث دیگری از امام صادق(علیه السلام) چنین آمده است:« انّ قائمنا اذا قام مدّ اللّه بشیعتنا فی اسماعهم و ابصارهم، حتّی لایکون بینهم و بین القائم برید، یکلّمهم فیسمعون و ینظرون الیه و هو فی مکانه [vi]   هنگامی که قائم ما قیام کند خداوند آن چنان گوش و چشم شیعیان ما را تقویت می کند که میان آنها و قائم (رهبر و پیشوایشان) نامه رسان نخواهد بود؛ با آنها سخن می­گوید و سخنش را می­شنوند و او را می بینند در حالی که او در مکان خویش است (و آنها در نقاط دیگر جهان!)» یعنی وسائل انتقال «صدا» و «تصویر» بطور همگانی و ساده و آسان در اختیار همه پیروان او قرار می گیرد آن چنان که چیزی به نام اداره پست در عصر حکومت او شیئی زائد محسوب می گردد! و مسائل جاری این حکومت، بدون نیاز به کاغذ بازی، آن چنان که راه و رسم دنیای امروز است و شاید نیمی از وقت و نیروی انسانی را تلف کرده و گردش همه کارها را کند می سازد و رسیدن حق را به حق داران به تأخیر می اندازد، حلّ و فصل می شود. همه دستورها و برنامه ها باسیستم «شهود و حضور» ابلاغ و اجرا می گردد و چه عالی است چنین طرحی برای اداره جامعه های انسانی و حذف برنامه­های زائد و دست و پا گیر و وقت تلف کن! حدیث گویای دیگری که در این زمینه از امام صادق (علیه السلام) نقل شده این موضوع را به نحو بارزی تکمیل می کند؛ آن جا که فرمود: « انّ المؤمن فی زمان قائم و هو بالمشرق سیری اخاه الّذی فی المغرب و کذا الّذی فی المغرب یری اخاه الّذی بالمشرق [vii]  مؤمن در زمان قائم در حالی که در مشرق است برادر خود را در مغرب می  بیند؛ همچنین کسی که در غرب است برادرش را در شرق می بیند!» ارتباط مستقیم نه تنها در سطح حکومت بلکه در سطح عموم عملی می شود و پیوندهای ظاهری و جسمانی، پیوندهای معنوی دلها را استحکام می بخشد؛ آن گونه که جهان را به راستی به شکل یک خانه، و مردمش هم چون اهل یک خانواده خواهند بود! و به این ترتیب، علم و دانش و صنعت در اختیار بهسازی وضع جهان و تحکیم پایه های اخوّت و برادری و نه در راه ویرانگری قرار خواهد گرفت. زمینی که در آن زندگی می کنیم امکانات فراوانی برای زندگی ما و نسلهای آینده و جمعیّت هائی بسیار زیادتر از جمعیّت کنونی ما دارد؛ امّا عدم آگاهی کافی به منابع موجود و منابع بالقوّه زمین از یک سو و عدم وجود یک نظام صحیح برای تقسیم ثروت زمین از سوی دیگر، سبب احساس کمبود از جنبه های مختلف شده است؛ تا آنجا که در عصر ما همه روزه گروهی از انسان های مفلوک از گرسنگی می میرند. نظام حاکم بر اقتصاد جهان امروز که یک نظام استعماری است در کنار خود یک نظام جنگی ظالمانه را پرورش می دهد که قسمت مهمّی از نیروهای فکری و انسانی را که می بایست به طور مداوم و پویا در جستجوی منابع جدید برای بهسازی زندگی انسانها به تلاش برخیزند؛ می بلعد و نابود می کند. امّا به هنگامی که این نظام و نظام جنبی آن دگرگون شود، نیروها برای استخراج منابع بی شمار زمین به کار می رود و علم و دانش پیشرو در اختیار این برنامه قرار می گیرد و به سرعت منابع تازه­ای کشف می گردد و شکوفائی خاصّی به اقتصاد بشریّت می بخشد. لذا در روایات مربوط به حکومت آن مصلح بزرگ اشارات پرمعنائی به این توسعه اقتصادی دیده می شود که از هر گونه توضیح بی نیاز است. از جمله در حدیثی چنین می خوانیم: « انّه یبلّغ سلطانه المشرق والمغرب؛ و تظهر له الکنوز و لا یبقی فی الارض خراب الاّ یعمّره [viii]   حکومت او شرق وغرب جهان را فرا خواهد گرفت و گنجینه های زمین برای او ظاهر می گردد و در سرتاسر جهان جای ویرانی باقی نخواهد ماند مگر این که آن را آباد خواهد ساخت! و براستی باید چنین شود زیرا ویرانیهای زمین نه به خاطر کمبود نیروی انسانی است و نه کمبود مالی، بلکه مولود ویرانگری انسان ها و صرف بیهوده منابع مالی و انسانی و عدم احساس مسؤولیّت است؛ و هنگامی که اینها در پناه یک نظام صحیح اجتماعی بر طرف گردد، این آبادی حتمی است؛ بخصوص که از پشتوانه منابع جدید فوق العاده ای نیز برخوردار خواهد بود. تکیه روی ظاهر شدن برکات زمین و خارج شدن گنج ها نشان می دهد که هم مسأله زراعت و کشاورزی به اوج ترقی خود می رسد و هم تمام منابع زیر زمینی کشف و مورد استفاده قرار می گیرد و در آمد سرانه افراد آن قدر بالا می رود که در هیچ جامعه ای فقیری پیدا نمی شود و همه به سر حدّ بی نیازی و خود کفایی می رسند. و بی شک اجرای اصول عدل و داد و جذب نیروهای انسانی در مسیرهای سازنده، چنین اثری را خواهد داشت؛ زیرا گرسنگی و فقر و نیازمندی بر اثر کمبودها نیست، بلکه نتیجه مستقیم و غیر مستقیم مظالم و تبعیض ها و بیدادگری ها و تلف شدن نیروها و هدر دادن سرمایه هاست! در حدیث دیگری که در منابع اهل تسنّن آمده است، از ابوسعید خدری چنین نقل شده: قال رسول اللّه (صلی الله علیه وآله وسلم): ابشّرکم بالمهدی یملأ الارض قسطاً کما ملئت جوراً و ظلماً، یرضی عنه سکّان السّماء والارض، یقسم المال صحاحاً، فقال رجل ما معنی صحاحاً، قال بالسّویه بین النّاس و یملأ قلوب امّة محمّد(صلی الله علیه وآله وسلم) غنی و یسعهم عدله، حتّی یأمر منادیاً ینادی یقول من له بالمال حاجة فلیقم فما یقوم من النّاس الاّ رجل واحد (ثم یأمر له بالمال فیاخذ ثم یندم و یردّه [x]  پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: شما را به ظهور مهدی (علیه السلام) بشارت می دهم؛ زمین را پر از عدالت می کند همان گونه که از جور و ستم پر شده است؛ ساکنان آسمان ها و ساکنان زمین از او راضی می شوند و اموال و ثروت ها را به طور صحیح تقسیم می کند. کسی پرسید: معنی تقسیم صحیح ثروت چیست؟ فرمود: به طور مساوی در میان مردم! (سپس فرمود:) و دلهای پیروان محمّد صلی الله علیه وآله وسلم را پر از بی نیازی می کند و عدالتش همه را فرا می گیرد؛ تا آن جا که دستور می دهد کسی با صدای بلند صدا زند هر کس نیاز مالی دارد برخیزد، هیچ کس جز یک نفر بر نمی خیزد. (سپس در ذیل حدیث می خوانیم که امام دستور می دهد مال قابل ملاحظه ای به او بدهند، امّا او بزودی باز می­گردد و پشیمان می شود که چرا آزمند و حریص بوده است.) در تفسیر این حدیث به چند نکته باید توجّه کرد: 1ـ منظور از رضایت ساکنان آسمان از حکومت او، یا اشاره به فرشتگان آسمان و ملائکه مقرّب پروردگار است و یا اشاره به گسترش حکومت او بر کرات دیگر مسکونی و گشوده شدن راه آسمانها و مسافرت های فضایی به نقاط دور دست جهان است. 2ـ منظور از تقسیم عادلانه ثروت در شکل تقسیم مساوی با توجّه به این که می دانیم در اسلام که مهدی (علیه السلام) حافظ و مروّج احکام آن است در برابر کار بیشتر و تلاش و لیاقت فزونتر، سرمایه بیشتری پرداخته می شود یا اشاره به اموال بیت المال و اموال عمومی بطور کلّی است که همگان در حکومت اسلامی در مقابل آن برابرند چنان که از سیره پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و علی علیه السلام نقل شده، به عکس چیزی که درباره دوران بسیاری از خلفا همانند عثمان خوانده ایم که انواع تبعیضها را روا می داشتند! و یا اشاره به این است که در شرایط مساوی، امتیازات و پاداش ها و اجرت ها مساوی به افراد داده می شود؛ به عکس آن چه در دنیای کنونی دیده می شود که یک کارگر در نقطه ای از جهان ممکن است ساعتی ده دلار مزد بگیرد امّا کارگر دیگر با همان شرایط و کیفیّت در مقابل کار ده ساعته خود حتّی یک دلار هم نگیرد و این نهایت ظلم است که مزد افراد در شرایط برابر، کاملا متفاوت باشد. 3ـ نکته دیگر این که، از ذیل حدیث بخوبی استفاده می شود که در آن روز حتّی یک نفر محتاج و نیازمند وجود ندارد، به دلیل این که آن یک نفر هم که بر می خیزد غنای روحی نداشته و گرفتار حرص و آز بوده و الاّ از نظر مادّی بی نیاز بوده است؛ و مهم این است که او تحت رهبری صحیح خود دلها را مملو از غنای معنوی و روانی می کند؛ و این خلق و خوی زشت «حرص» را از سرزمین دلها ریشه کن می سازد؛ همان حرصی که سرچشمه بسیاری از تلاش های بیهوده ثروت اندوزان تهی مغز است که با داشتن هزاران برابر سرمایه مورد نیاز زندگی خود و فرزندان خویش، باز هم دست و پا بر جمع ثروت فزونتر می کنند؛ گوئی به بیماری استسقا گرفتارند که هر چه می نوشند باز هم سیراب نمی شوند. یکی دیگر از عوامل، یا صحیحتر، از بهانه های جمع ثروت، که عدم اطمینان به وضع آینده است،که در پرتو عدالت اجتماعی او بکلّی از بین می رود و هیچ کس نیازی در خود به ثروت اندوزی نمی بیند؛ زیرا هم امروز و هم آینده او تأمین شده است. باز در حدیث دیگری از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) می خوانیم:(... حتّی تملأ الارض جوراً فلا یقدر احد یقول اللّه! ثم یبعث اللّه عزّوجل رجلا منّی و من عترتی فیملأ الارض عدلا کما ملأها من کان قبله جوراً و یخرج له الارض افلاذ کبدها و یحثو المال حثواً و لا یعدّه عداً [xi]  زمانی فرا می  رسد که زمین پر از ستم می شود و کسی نمی تواند (آشکارا) نام خدا را ببرد (و دم از حقّ و عدالت بزند)؛ سپس خداوند عزّوجل مردی را از من و خاندان من، بر می انگیزد؛ که زمین را پر از عدل می کند آن گونه که پیش از او، پر از ستمش کرده اند و زمین قطعات کبد خود را برای او بیرون می فرستد و ثروت را بدون شماره و محاسبه در میان مردم پخش می کند (و هر کس به قدر نیازش از آن بر می گیرد...). « افلاذ » جمع فلذ به معنی قطعه و شعبه است؛ و افلاذ کبد به اشیاء گرانبها اطلاق می شود و در اینجا اشاره به منابع گرانقیمت و پر ارزش درون زمین است. این احتمال نیز وجود دارد که تعبیر فوق اشاره به این باشد که انسان دسترسی به هسته درونی گداخته زمین می یابد که یک پارچه آتش و حرارت است و ممکن است از آن به عنوان یک منبع مهمّ انرژی استفاده کرد و نیز ممکن است منابع گرانبهائی از انواع فلزّات از آن بتوان استخراج نمود و با توجّه به این که پوسته جامد زمین پوسته نسبتاً نازکی است و درون دل زمین جهانی از موادّ گداخته و منابع گوناگون وجود دارد، دسترسی به چنین منبع عظیم و وسیعی می تواند فکر انسان را از جهات فراوانی راحت سازد. رشد اخلاقی، و تامین نیازهای آینده به طور اطمینان بخش، و فراوانی منابع در آمد، و خلاصه جمع شدن غنای روحی و جسمی سبب می شود که حتّی نیاز به شمارش اموال پیدا نشود و هر نیازمندی نیاز خود را از بیت المال حکومتش بدون تشریفات زاید بگیرد. اینها همه از یک سو، و از سوی دیگر: اشاراتی در اخبار دیده می شود که نشان می دهد در عصر حکومت او شهرهای بسیار وسیع و آباد، جاده های وسیع، مساجد بزرگ امّا ساده و بدون زرق و برق و زینت ساخته خواهد شد؛ و نظارت کاملی بر طرز ساختمان خانه ها، به گونه ای که کمترین مزاحمتی برای مردم دیگر نداشته باشد، می کند: 1ـ در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم:( و یبنی فی ظهر الکوفه مسجداً له الف باب و یتّصل بیوت الکوفه بنهر کربلا و بالحیرة [xii]  ، در پشت کوفه مسجدی بنا می کند که یکهزار در دارد و خانه  های کوفه به نهر کربلا و حیره می رسد! و می دانیم فاصله میان این دو شهر هم اکنون بیش از 70 کیلومتر است.) 2ـ از امام باقر (علیه السلام) می­خوانیم: اذا قام القائم...یکون المساجد کلّها جمّاء لاشرف لها کما کان علی عهد رسول اللّه(صلی الله علیه وآله وسلم)و یوسّع الطّریق الاَعظم فیصیر ستّین ذراعاًو یهدم کلّ مسجد علی الطّریق و یسدّ کلّ کوَّة الی الطّریقو کلّ جناج و کنیف و میزاب الی الطّریق) [xiii] 3ـ و نیز در حدیثی طولانی از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود:... ولیصیّرنَّ الکوفة اربعة و خمسین میلا و لیجاورنَّ قصورها کربلا، و لیصیّرنَّ اللّه کربلا معقلا و مقاما...، [xiv]  او کوفه را پنجاه و چهار میل توسعه می­دهد تا آنجا که عمارات آن به کربلا می رسد، و کربلا (کوی شهیدان و قهرمانان و جانبازان راه خدا) مرکز و کانون بسیاری از فعّالیّتها می گردد... 4ـ روایات در زمینه پیشرفت کشاورزی و فزونی فراورده های زراعی و فزونی آبها و دامها و عمران و آبادی در تمام زمینه ها فراوان است. [xv] برای مبارزه با فساد و تجاوز و ستم، از یک سو تقویت پایه های ایمان و اخلاق لازم است؛ و از سوی دیگر به وجود آمدن یک سیستم صحیح و نیرومند قضائی با هوشیاری کامل و احاطه وسیع، مسلّماً پیشرفت کامل صنایع، وسائلی را در اختیار بشر می گذارد که با آن بخوبی می توان در مورد لزوم حرکات همه مردم را تحت کنترل قرار داد، و هر حرکت ناموزون و نابجائی را که منتهی به فساد و تجاوز و ستمی می شود، زیر نظر گرفت؛ و با علائم و آثاری که مجرمان در محلّ جرم باقی می گذارند، از آنها عکسبرداری کرد؛ صدای آنها را ضبط نمود و آنها را بخوبی شناخت. قرار گرفتن چنین وسائلی در اختیار یک حکومت صالح، عامل مؤثّری برای پیشگیری از فساد و ستم و در صورت وقوع چنین موضوعی، رساندن حق به صاحب حق است. شک نیست که در عصر آن مصلح بزرگ جهان، آموزشهای اخلاقی با وسایل ارتباط جمعی فوق العاده پیشرفته، آن چنان وسعت می گیرد که اکثریّت قاطع مردم جهان را برای یک زندگی صحیح انسانی و آمیخته با پاکی و عدالت اجتماعی آماده سازد. ولی از آنجا که بالاخره انسان آزاد آفریده شده و در اعمال خویش از اصل جبر پیروی نمی­کند؛ خواه ناخواه افرادی ـ هر چند در اقلّیّت باشند ـ در هر اجتماع صالحی ممکن است پیدا شوند که از آزادی خود سوء استفاده کنند و از آن برای وصول به مقاصد شومی بهره گیرند، لذا باید یک دستگاه قضائی سالم و کاملا آگاه و مسلّط باشد که حقوق مردم را به آنها برساند و ستمگر را بر سر جای خود بنشاند. با مطالعه و دقّت روی جرائم و جنایات و مفاسد اجتماعی و طرق پیشگیری از آنها، روشن می شود که: اولا، با اجرای عدالت اجتماعی و تقسیم عادلانه ثروت، ریشه بسیاری از مفاسد اجتماعی که از تنازع و کشمکش بر سر اندوختن ثروتها و استثمار طبقات ضعیف، و حیله و تزویر، و انواع تقلّبها و دروغ و خیانت و جنایت به خاطر در آمد بیشتر از هر راه با هر وسیله، سرچشمه می گیرد، بر چیده می شود؛ و شاید رقم بزرگ فساد و ظلم در هر جامعه­ای از همین رهگذر است؛ با از میان رفتن ریشه اصلی، شاخ و برگها خود به خود می­خشکد. ثانیاً، آموزش و تربیت صحیح اثر عمیقی در مبارزه با فساد و تجاوز و انحرافات اجتماعی و اخلاقی دارد؛ و یکی از علل مهمّ توسعه فساد در جوامع امروز این است که نه تنها از وسائل ارتباط جمعی آن، استفاده برای آموزش صحیح نمی­شود، بلکه همه آنها غالباً در خدمت کثیف ترین و زشت ترین برنامه­های استعماری فساد است؛ و شب و روز به طور مداوم از طریق ارائه فیلمهای بدآموز و داستانها و برنامه­های گمراه کننده و حتّی اخبار دروغ و نادرستی که در خدمت مصالح استعمار جهانی است، به ظلم و تبعیض و فساد خدمت می­کنند.البتّه اینها نیز از جهتی ریشه اقتصادی دارد و در جهت تخدیر مغزها و به ابتذال کشیدن مفاهیم سازنده و نابود کردن نیروهای فعّال و بیدار هر جامعه، برای بهره­ گیری بیشترِ غولهای استعمار اقتصادی حرکت می­کند بی آن که با مانع مهمّی روبه رو شوند. هرگاه این وضع دگرگون گردد، در مدّت کوتاهی به طور قطع قسمت مهمّی از مفاسد اجتماعی فرو خواهد نشست و این کار جز از یک حکومت صالح و سالم جهانی که در مسیر منافع توده­های جهان ـ و نه استثمار گران ـ برای ساختن جهانی آباد و آزاد و مملوّ از صلح و عدالت و ایمان، ساخته نیست. ثالثاً، وجود یک دستگاه قضائی بیدار و آگاه با وسیله مراقبت دقیق که نه مجرمان از چنگ آن فرار کنند و نه از عدالت سرباز زنند، نیز عامل مؤثّری در کاهش از میزان فساد و گناه و تخلّف از قانون است و اگر این سه جنبه دست به دست هم بدهند ابعاد تأثیر آن فوق­العاده زیاد خواهد بود. از مجموع احادیث مربوط به دوران حکومت مهدی (علیه السلام) استفاده می­شود که او از تمام این سه عامل بازدارنده، در عصر انقلابش بهره می­گیرد، آن چنان که جمله معروفی که حکم ضرب المثل را دارد جامه عمل به خود می­پوشد؛ همان جمله که می­گوید: «زمانی فرا می­رسد که گرگ و میش در کنار هم آب می­خورند!» مسلّماً گرگان بیابان تغییر ماهیّت نمی­دهند، لزومی هم ندارد که چنین شود، و نه میشها از حالت کنونی در می­آیند؛ این اشاره به برقراری عدالت در جهان و تغییر روش گرگ صفتان خونخوار که با سازش با حکومت جبّار قرنها به خوردن خون قشرهای مستضعف جامعه انسانی ادامه می­دادند، می­باشد. آنها در پناه نظام جدید یا بکلّی تغییر روحیّه می­دهند، چرا که گرگ صفتی هرگز جزء سرشت بشر نبوده و نیست و از نهادهای عرضی و قابل تغییر است، و یا حدّاقل بر سر جای خود می­نشینند و به جای خوردن منافع دگران در کنار آنها از مواهب الهی بطور عادلانه بهره می­گیرند، همان گونه که «گرگ» در کنار «میش» و بر سر «چشمه»! در غیر این دو صورت مشمول تصفیه شده و وجودشان از میان برداشته خواهد شد! از جمله اشارات قابل توجّه در این زمینه، همان است که در مورد تقسیم صحیح مال در حدیثی از پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) نقل شده که آن قدر مردم غنای جسمی و روحی پیدا می­کنند که اموال اضافی می­ماند و طالبی ندارد؛ یعنی مردم در یک نظام صحیح حکومت آنچنان تربیت می­شوند که اموال زائد بر نیاز خود را دردسری برای خویش می­بینند! و تمام شور و شرها و قال و غوغایی که از این رهگذر پیدا می­شود، فرو می­نشیند! زندگی همه تأمین و از آینده نیز هیچ گونه نگرانی نخواهند داشت تا به خاطر تأمین آن تن به آلودگی­ها و مسابقه جمع ثروت بدهند. و نیز در حدیث دیگری خواندیم که سطح افکار مردم در عصر حکومت او چنان بالا می­رود که به هیچ وجه با امروز قابل قیاس نیست و طبعاً تضادها و کشمکش­هائی که مولود کوته نظری­ها و تنگ چشمی­ها و پائین بودن سطح افکار و خلاصه کردن شخصیّت در میزان مال و ثروت است؛ برچیده خواهد شد... داوری کردن او بر طبق قانون دادرسی محمد صلی الله علیه وآله وسلم و قانون دادرسی داوود علیه السلام گویا اشاره به این نکته لطیف است که او هم به موازین ظاهری دادرسی اسلامی همچون اقرار و گواهی گواهان و مانند آن استناد می­کند؛ و هم از طرق روانی و علمی برای کشف مجرمان اصلی، آن چنان که پاره­ای از نمونه­های آن از عصر داوود علیه السلام نقل شده است. به علاوه، در عصر او به موازات پیشرفت علوم و دانش­ها و تکنیک و صنعت، آنقدر وسائل کشف جرم تکامل می­یابد که کمتر مجرمی می­تواند ردّپائی که با آن شناخته شود از خود به جا نگذارد. در یکی از مطبوعات خبری پیرامون شگفتی­های مغز آدمی خواندم که مغز انسان امواجی برابر با اعتقادات درونی بیرون می­فرستد که با اندازه گیری آن می­توان به راستگویی و دروغگویی افراد در اظهاراتشان پی برد! مسلّماً این وسایل تکامل می­یابد و وسائل دیگری نیز اختراع می­گردد و با استفاده از روشهای پیشرفته روانی، مجرمان کاملاً مهار می­شوند، هر چند مجرم در چنین جامعه­ای اصولا کم است (ولی همان کم نیز کاملا مهم است). برای چندمین بار تکرار می­کنیم:این اشتباه است اگر ما تصوّر کنیم که در عصر حکومت او همه این مسائل از طریق اعجاز حل می­شود، چرا که اعجاز حکم یک استثنا را دارد و برای مواقع ضروری و مخصوصاً اثبات حقّانیّت دعوت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم یا امام علیه السلام است، نه برای تنظیم زندگی روزمرّه و جریان عادی زندگی؛ که هیچ پیامبری برای این مقصد از معجزه استفاده نکرده است. بنابراین، مسیر حکومت جهانی او از همان نمونه است که اشاره کردیم نه از نمونه اعجاز! به هر حال، آن چنان امنیّتی در سایه حکومت او جهان را فرا می­گیرد که طبق روایتی یک زن تنها می­تواند از شرق جهان به غرب عالم برود بدون این که کسی مزاحم او شود! اگر مسأله سادگی زندگی مهدی علیه السلام را ـ طبق آن چه در روایات آمده ـ به آن بیفزائیم باز مسأله از این هم روشنتر می­شود؛ چرا که عمل او سرمشق و الگویی است برای مردمی که تحت پوشش حکومت او قرار دارند، یعنی برای همه مردم جهان و با در نظر گرفتن این موضوع که قسمت مهمّی از جرائم و جنایات و مفاسد اجتماعی از تجمّل پرستی و پر زرق و برق شدن زندگی و تشریفات بیهوده و پر خرج و کمرشکن سرچشمه می­گیرد، یکی دیگر از دلائل برچیده شدن مفاسد در دوران حکومت او روشن می­گردد. در حدیثی از امام علیّ بن موسی الرّضا(علیه السلام) چنین آمده است: « و ما لباس القائم(علیه السلام) الاّ الغلیظ و ماطعامه الاّ الجشب [xvi]   لباس قائم(علیه السلام)چیزی جز پارچه خشن نیست و غذای او نیز تنها غذای ساده و کم اهمّیّت است!» نظیر همین موضوع از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است. [xvi] - منتخب الاثر، صفحه 307. .

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

مرجع:

ایجاد شده در 1401/04/17



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image