حقانیت شیعه و واقعه حجه الوداع /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

واقعه حجة الوداع چگونه بر حقانیت شیعه دلالت می کند؟


واقعه حجة الوداع چگونه بر حقانیت شیعه دلالت می کند؟ چنانچه اهل تسننی به مذهب شیعه توهین نماید چگونه باید جواب او را داد تا وحدت نیز حفظ شود؟ حفظ وحدت لازم است، ولی لازمه آن این نیست که اجازه دهیم آنان هر چه می خواهند بگویند و ما سکوت کنیم؛ بلکه باید با زبانی منطقی و استدلالی آنان را به حقایق تشیع و حقانیت آن آگاه سازیم. برای این کار البته لازم است که افراد مطالعات مناسبی داشته باشند. درباره حقانیت شیعه که اساسی ترین رکن برتری می باشد، در طول تاریخ صدها جلد کتاب پر حجم و عمیق توسط عالمان و فرزانگان نگاشته شده که در غالب آنها استناد به معتبرترین منابع اهل سنت شده و هیچ جای گریزی برای مخالفین باقی نگذاشته است. برای روشن شدن این مطلب باید ابتدا توجه کرد که اساسی ترین رکن اختلاف بین شیعه و دیگر مسلمانان چیست؟ آنچه در این باره می توان گفت این است که: شیعه معتقد است پیامبر(ص) به امرالهی برای رهبری دینی و اجتماعی امت افراد معصوم و شایسته ای را نصب و معرفی نموده اند که اولین آنها حضرت علی(ع) می باشد. بنابراین رهبر و پیشوای حقیقی امت پس از پیامبر(ص)، امامان اهل بیت(ع) می باشند. تنها یکی از ده ها دلیل متقن و معتبر شیعه در این باره حادثه غدیرخم در حجة الوداع است. در رابطه با مسأله حجة الوداع و غدیر خم، عین واقعه را به نقل از ترجمه الغدیر (ج 1، ص 29 - 37) تقدیم می داریم. لازم است بدانید که این واقعه و خطبه پیامبر اکرم(ص) در آن، مورد اجماع و اتفاق جمیع مسلمانان شیعه و سنی است و جایگاه ویژه ای در نصوص دینی و ادبیات و اشعار مسلمانان - اعم از عرب و غیر عرب - دارد. در متون اسلامی هیچ روایتی به اندازه این واقعه به حد فوق تواتر نرسیده است و احدی را یارای تردید در آن نیست. درمیان صحابه پیامبر(ص) 110 نفر و از تابعین 89 نفر آن را نقل کرده اند و طبقات راوی آن، به 360 نفر رسیده است. شاعران بسیاری نیز این جریان را به نظم آورده اند؛ ازجمله: در قرن اول: امیرالمؤمنین(ع)، حسان بن ثابت انصاری، قیس بن سعد بن عباده انصاری، عمر و بن عاص بن وائل، محمد بن عبداللّه حمیری. در قرن دوم: کمیت بن زیاد، سید اسماعیل بن محمد حمیری، شعیان بن مصعب کوفی. در قرن سوم: ابو تمام حبیب بن اوس طایی، دعبل بن علی بن رزین الخزاعی و در قرون بعد ده ها نفر دیگر. از اهمیت این واقعه، همان بس که علامه امینی یازده جلد کتاب ارزشمند «الغدیر» را درباره این حادثه به نگارش درآورده است. اکنون این سؤال رخ می نماید که اگر این واقعه در میان همه مسلمین، اجماعی و مورد اتفاق است، پس اختلاف در چیست؟ اساس اختلاف بر سر همان ماهیت و دلالت این واقعه است: 1ـ برادران اهل تسنن اظهار می دارند که این حادثه عظیم تاریخی و سخنان و تأکیدات پیامبر اکرم(ص)، صرفا به معنای لزوم «محبت و دوستی» حضرت علی(ع) است، و هیچ دلالتی بر امامت و زمامداری و لزوم پیروی از ایشان ندارد. دلیل آنان نیز آن است که «ولایت» چند معنا دارد و یکی از معانی آن «دوستی» است. بنابراین تا زمانی که به این معنا قابل حمل است، نمی توان به معانی دیگر آن تمسّک جست. 2ـ دیدگاه شیعه این است که ماهیت این حادثه و سخنان پیامبر اکرم(ص)، نصی صریح و قاطع بر امامت و پیشوایی حضرت علی(ع) است و قراین و شواهد حالی، مقالی و مقامی به گونه ای است که هرگز نمی توان آن را تنها به دوستی و محبت تفسیر کرد. البته باید توجه داشته باشید که شیعه ادله بی شمار دیگری از قرآن و عقل و سنت بر امامت آن حضرت در دست دارد و این مسأله یکی از آن ادله می باشد، نه تنها دلیل. در عین حال این رخداد، حجتیقاطع و خلل ناپذیر است و به هیچ روی نمی توان از آن دست برداشت. دلایل و قرائنی که بر صحّت دیدگاه شیعه گواهی می دهد، عبارت است: 1ـ معنای ولایت: لغت شناسان و کتاب های برجسته و ممتاز لغت، کلمه ولایت را به معنای سرپرستی، عهده داری امور، سلطه، استیلا، رهبری و زمامداری معنا کرده اند. در این جا معنای این کلمه را با برخی از مشتقاتش فقط از کتاب های لغت اهل سنت برایتان نقل می کنیم: - راغب اصفهانی می نویسد: «وِلایت؛ یعنی، یاری کردن. و وَلایت؛ یعنی، زمامداری و سرپرستی امور و گفته شده است که ولایت و ولایت مانند دِلالت و دَلالت است و حقیقت آن «سرپرستی» است. ولی و مولی نیز در همین معنا به کار می رود»، (المفردات الراغب، ص 570). - ابن اثیر می نویسد: «ولیّ؛ یعنی، یاور... و هر کس امری را بر عهده گیرد، «مولی و ولیّ آن است». سپس خودش می گوید: «و از همین قبیل است حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه»... و سخن عمر که به علی(ع) گفت: «تو مولای هر مؤمنی شدی»؛ یعنی، «ولی مؤمنان گشتی»، (النهایة، لابن اثیر، ج 5، ص227). - صاحب صحاح اللغة می نویسد: «... هر کس سرپرستی امور کسی را به عهده گیرد ولی او است»، (الصحاح فی لغة العرب، ج 6، ص 2528). - صاحب مقاییس می نویسد: «.. هر کس زمام امر دیگری را به عهده گیرد «ولیّ او است»، (معجم مقاییس اللغة، ج 6، ص ص 141). اکنون با این گفته های مصرّح ارباب لغت، چگونه می توان «من کنت مولاه فعلی مولاه» را به «دوستی» صرف معنا کرد و سرپرستی اجتماعی و زمامداری را از آن جدا ساخت؟! مگر نه این است که «ابن اثیر» لغت شناس معروف عرب و سنی، خودش تصریح می کند که کلمه «مولی» در روایت «من کنت مولاه فعلیّ مولاه» از زبان پیامبر(ص) و در گفتار عمر در همین معنا به کار رفته است؟ 2ـ خطاب تند و قاطع الهی: آیا اگر حادثه غدیر صرفا برای اعلام دوستی حضرت علی(ع) بود، آن قدر اهمیت داشت که خداوند به پیامبرش وحی کند، که اگر آن را ابلاغ نکنی، رسالت الهی را انجام نداده ای؟ خداوند می فرماید: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته واللّه یعصمک من الناس ان اللّه لایهدی القوم الکافرین ، (مائده، آیه 70). آیا این اخطار شدید اللحن به خوبی نشان نمی دهد که مسألهبالاتر از این حرف ها است؟ البته محبت امیرالمؤمنین(ع) جایگاه بسیار بلندی دارد و یکی از نشانه های ایمان است؛ لیکن بحث در این است که این خطبه بنا به دلایل ذکر شده، قطعا منحصر به «ولایت محبت» نیست. 3ـ دلداری خدایی: در آیه یاد شده، خداوند پیامبر را دلداری داده، می فرماید: در راستای اجرای این مأموریت، خداوند تو را در مقابل توطئه های مردم محافظت می کند واللّه یعصمک من الناس . آیااین مسأله نشان نمی دهد که این مأموریت، مسأله مهمی بوده است که پیامبر(ص) بیم آن داشته که برخی بر اثر هواهای نفسانی به مقابله برخاسته و توطئه کنند؟ آیا فقط با اعلام دوستی حضرت علی(ع) جای چنین خوفی بود؟ 4ـ گزینش مکان: آیا این که پیامبر(ص) جحفه را - که مکان جدا شدن و انشعاب مسافران است - انتخاب کردند، تا همگی قبل از انشعاب در سخنرانی آن حضرت حضور داشته باشند و نیز این که پیامبر(ص)دستور دادند کسانی که از آن مکان گذشته بودند برگردند، و صبر نمودند تا کسانی هم که عقب مانده بودند، از راه برسند و... نشانه چیست؟ این که دستور دادند که شاهدان به غایبان اطلاع دهند و این «نبأ عظیم» را به گوش همگان برسانند، دلالت بر این ندارد که مسأله، برای امت اسلامی فوق العاده مهم و حیاتی است؟ آیا عاقلانه است که پیشوای بزرگ مسلمانان در آخرین سخنرانی برای جمعیت باشکوه حج گزاران و در آن گرمای سوزان، مسافران خسته و کوفته را گرد آورد و با این تأکیدات، با آنان سخن بگوید و تنها مقصودش این باشد که بگوید: «علی را دوست داشته باشید»؟! 5ـ نزول آیه اکمال: این که پس از اجرای این مأموریت، آیه نازل شد که: الیوم اکملت لکم دینکم و رضیت لکم الاسلام دینا ، (مائده، آیه3). آیا دلالت بر این ندارد که مسأله بالاتر از صرف محبت بوده و آیا فقط با دوستی حضرت علی(ع) - نه رهبری و پیشوایی آن حضرت - دین کامل شد و خداوند اسلام را پسندید؟ اگر مسأله فقط دوستی و مودّت بود، که در این رابطه قبلاً آیه ای نازل شده و از این جهت نقصی در دین نبود؛ زیرا آیه قل لا اسألکم علیه اجرا الا المودة فی القربی ، (شوری، آیه 23) قبلاً نازل گشته بود. پس نتیجه می گیریم که آیه اکمال، پیام دیگری را در بر دارد. 6ـ چرا پیامبر(ص) در آن حادثه، به مسائل اعتقادی استشهاد نموده و در کنار آنها مسأله ولایت را مطرح کردند؟ 7ـ چرا پیامبر(ص) عترت را در کنار قرآن و به عنوان «ثقل اصغر» ذکر نمودند؟ 8ـ چرا پیامبر(ص)فرمودند: قرآن و عترت از یکدیگر جدا نمی شوند و فرمودند: امت باید به هر دو چنگ زند؟ آیا صرف دوست داشتن قرآن کافی است یا باید از آن پیروی کرد و آن را امام و پیشوای خود دانست؟ وحدت سیاق نشان می دهد که در مورد اهل بیت(ع) ، نیز باید همین گونه رفتار کرد و آنان را سرمشق، الگو و پیشوای عملی خود قرار داد. 9ـ چرا پیامبر(ص) به مسأله ایفای رسالت و سپس به «اولویت» خود بر مؤمنان انگشت می گذارد و بلافاصله مسأله ولایت را طرح می کند؟ 10ـ چرا پیامبر(ص) مسأله ولایت را سه یا چهار بار تکرار می کند؟ این همه تأکید برای چیست؟ 11ـ چرا پیامبر(ص) بعد از این حادثه فرمودند: «اللّه اکبر» بر اکمال دین و اتمام نعمت و خشنودی خدا به رسالت من و ولایت علی «بعد از من»؟ نکته مهم در این جا این است که اگر مقصود از «ولایت» محبت باشد دیگر قید «بعد از من»، زائد است. منبع: http://noorportal.net/qbank/view-2071.aspx .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image