کلام /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

آیا بين عالم ملکوت و انرژي، همانند ماده و انرژی رابطه اي عقلی و تجربی وجود دارد؟


اولاً اين درست نيست که رابطه بين ماده و انرژي از نظر عقلي اثبات شده است. قانون ماده و انرژي که ماده و انرژي همواره به هم تبديل مي شوند و مجموع ماده و انرژي در جهان ثابت است، يک نظريه تجربي است و دليلي عقلي بر رد يا اثبات آن وجود ندارد. علاوه بر اين که اين قانون در خود علوم تجربي هم دائماً در معرض تغيير و تبدل قرار دارد؛ «قانون بقاي جرم ـ انرژي انيشتين نشان داد که جرم نيز نوعي انرژي است. اين قانون موجب شد که دو قانون مجزاي بقاي جرم که لاوازيه کشف کرده بود با قانون بقاي انرژي در هم ادغام شوند و در فيزيک مدرن تنها يک قانون وجود دارد و آن قانون بقاي جرم ـ انرژي است. بعدها در مکانيک کوانتوم قانون بقاي انرژي مورد تجديد نظر قرار گرفت و در مدت کوتاهي که با اصل عدم قطعيت تطبيق کند، قانون بقاي انرژي نقض مي شود. اما نظريه سي. پي. اچ. گامي فراتر رفت و نشان داد نيرو داراي جرم است و قابل تبديل به انرژي و ماده مي باشد. پذيرش افزايش جرم نسبيتي بدون توجه به قانون بقاي جرم، انرژي و نيرو، جهاني غير قابل شناخت را در مقابل ما قرار خواهد داد، همچنانکه يکي از معضلات فيزيک ماده تاريک و انرژي تاريک است». ثانياً از آنجا که انرژي جزء امور اين دنياست و مخصوصاً اين که قابل تبديل به ماده و از ماده است، از نظر فلسفه، ماده و انرژي تفاوت ماهوي با هم ندارند. توضيح آنکه در فلسفه، اشياء به دو قسم جوهر و عرض تقسيم مي شوند و هر يک از اين دو قسم، خود اقسامي دارند که يکي از اقسام جوهر، جسم است و ماده و انرژي هر دو از نظر فلسفي، جسم محسوب مي شوند: «فلاسفه پيشين براي نور و حرارت، واقعيتي جز همان حالت و عرضي که به وسيله اندام هاي حسي درک مي شود قائل نبودند و از اين جهت آن ها را ذاتاً بسيط و تجزيه ناپذير مي انگاشتند، ولي بر اساس بعضي از نظريات فيزيک جديد، بايد آنها را از قبيل جواهر مادي به حساب آورد و هر چند در اصطلاح فيزيک، آن ها را انرژي مي نامند و در مقابل ماده قرار مي دهند، اما چون معتقدند که ماده از تراکم انرژي به وجود مي آيد و در اثر تجزيه و تشعشع تبديل به انرژي مي شود، بايد انرژي را هم از نظر فلسفي جزء اجسام به حساب آورد، زيرا محال است که جسم از غير جسم ترکيب شود يا در اثر تجزيه، تبديل به چيزي شود که جوهر داراي امتداد (=جسم) نباشد». بنابراين از آنجا که انرژي تفاوت ماهوي با ماده ندارد، از نظر ارتباط با عالم ملکوت، هيچ تفاوتي با ماده ندارد و همان رابطه اي که ماده با عالم ملکوت دارد، انرژي هم همان رابطه را دارد. عالم ملکوت، عالمي محيط بر عالم ملک يا دنياست و رابطه آن با عالم دنيا و همه امور عالم دنيا ـ از جمله انرژي ـ اين است که هر چيزي که در اين عالم دنيا وجود دارد، صورت و مثالي از آن، در عالم ملکوت و حقيقت کلي آن بدون صورت و مثال، در عالم جبروت که محيط بر عالم ملکوت است، وجود دارد. انرژي هم مانند ماده، صورت و مثالي در عالم ملکوت دارد. با توجه به مطالب فوق، اگر منظور از افاضه از عالم ملکوت، تنزل و بسط از وحدت به کثرت باشد ـ آن طور که عرفا معتقدند ـ، انرژی هم به اين معنا از عالم ملکوت افاضه مي شود: «آنچه حادثه در اين عالم حادث مى‏شود، از آن عالم نازل مى‏گردد و باز هم به آن عالم عود مى‏كند، و آن عالم نسبت به اين عالم و حوادث آن، سِمَت عليت و سببيت را دارد». اما اگر مراد از افاضه اين است که انرژي امري ماوراي طبيعي است و از امور عالم ماده نيست، بلکه از امور عالم معناست، خير، انرژي امري ماوراي طبيعي نيست و از عالم ملکوت افاضه نمي شود، آنچه از عالم ملکوت افاضه مي شود، امور معنوي مثل علم و فيض و رحمت و مانند آن است. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image