عطر انتظار /

تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه

گـرچه خسته ام/ گـرچه دلشکسته ام/ بـاز هـم گشـوده ام درى به روى انتظار/ تـا بگـویمت/ هنـوز هـم به آن صـداى آشنا امیـد بسته ام اى تو صاحب زمان! اى تو صاحب زمیـن! دل،‌جدا ز یاد تو آشیانه اى خـراب وبى صفاست یاد سبز و روح بخـش تـو یاد لطف بـى نهایت خـداست کـوچه باغ سینه ام، اى گل محمدى، به عطر نامت آشناست آنکه در پى تـو نیست، کیست؟ آنکه بـى بهانه تـو زنـده است، در کجاست؟


گـرچه خسته ام/ گـرچه دلشکسته ام/ بـاز هـم گشـوده ام درى به روى انتظار/ تـا بگـویمت/ هنـوز هـم به آن صـداى آشنا امیـد بسته ام اى تو صاحب زمان! اى تو صاحب زمیـن! دل،‌جدا ز یاد تو آشیانه اى خـراب وبى صفاست یاد سبز و روح بخـش تـو یاد لطف بـى نهایت خـداست کـوچه باغ سینه ام، اى گل محمدى، به عطر نامت آشناست آنکه در پى تـو نیست، کیست؟ آنکه بـى بهانه تـو زنـده است، در کجاست؟ اى کرامت وجود! باد غربتى که مى وزد به کوچه هاى بى تـو، بـوى مرگ مـى دهـد، ـ بـوى خستگى، فسـردگـى ـ کـوچه ها در انتظار یک نسیـم روح بخـش، یک پیـام آشنـا و دلنـواز، سینه را گشـوده انـــد. کـوچه هـاى مـا همیشه عاشق تـو بـوده انـد. اى بهانه اى براى زیستـن! اشتیاق، همچو سبزه بهاره هر طرف دمیده است. جمکران، جلوه اى از انتظار و شـوق ماست اى بهار جاودان، اى بهار آفـریـن، مـا در انتظار مقـدم تـوییـم، اى امیـد آخـریـن! اى کبوتر دلـم هوایى محبتت! سینه ام، آشناى نعمت غم است گر هزار کـوه غم رسـد، هنـوز هـم کـم است از درون سینه ام نـاله هاى مـرغ خسته اى به گـوش مـى رسـد. بال هاى زخمـى ام، نیازمنـد مـرهـم است. صبحگاه جمعه ها آفتاب یاد تـو ز نـدبه هاى ما طلـوع مـى کنـد. آنکه شب پـس از دعا، با سرود اشتیاق و نغمه امید، با دلـى سفید خـواب رفته است، روز را به شـوق دیدنت شروع مـى کند اى تـو معنى امیـد و آرزو! اى بـراى انتظار عاشقانه، آبـرو! عشق هاى پاک، در میان خنده ها و گریه هاى عاشقان، پیـش عصمت الهى ات، خضـوع مى کند. اى بهانه اى براى زیستـن! اشتیاق، همچو سبزه بهاره هر طرف دمیده است. جمکران، جلوه اى از انتظار و شـوق ماست اى بهار جاودان، اى بهار آفـریـن، مـا در انتظار مقـدم تـوییـم، اى امیـد آخـریـن! اى عزیز دل، پناه شیعیان اى فـروغ جـاودان! سـایه بلنـد نام و یاد تـو، از سر و سراى عاشقان بیقرار، کـم مباد قامت بلند شوق، جز بـر آستـان پـرشکـوه انتظار، خـم مبـاد. کجا روم من از این در که خانه ام اینجاست کبوتر تو ام و آشیانه ام اینجاست اگر چه بال و پر من شکسته اما شکر نشسته ام به سرایت که لانه ام اینجاست دلم گرفته بهانه برای دیدن تو نمی روم من از اینجا بهانه ام اینجاست به هر کرانه که رفتم دلم نشد آرام بیا بگو به دل من کرانه ام اینجاست به هر نشان که به من گفته شد سفر کردم که آخرین خبر و هم نشانه ام اینجاست دلم به هر سفری رفته باز برگشته کجا روم که دل جاودانه ام اینجاست ترانه های دل من فقط تو را جوید که صاحب نمک این ترانه ام اینجاست اگر دلم به دل تو مقیم گردیده زپیش دل نروم من که خانه ام اینجاست منبع: شبکه جهانی اطلاع رسانی امام مهدی(عج) - شعر از: جواد حیدری .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image