تعلیم اسماء /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

آن اسماء الهی که حضرات ادم و حوا میدانستند چه بود؟ باتشکر


در آیات شریفه 31 و 33 سوره ی مبارکه ی بقره مسأله اسماء مطرح شده است، آنجا که می فرماید:: « و علّم آدم الاسماء کلّها ثم عرضهم على الملائکه فقال انبئونى باسماء هولاء ان کنتم صادقین؛ و همه اسما را به آدم آموخت. سپس آن ها را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست مى گویید مرا از نام هاى این ها خبر دهید ».اسماء» جمع «اسم» یعنى علامتها و نشانه ها؛ و مراد از آن حقایق الاهى هستند که نشانه خداى بى نشانند.تمام جهان اسماى الاهى و نشانه و علامت آن بى نشانند. در دعاى کمیل مى خوانیم: «وَبِأَسْمائِکَ الَّتى مَلَأَتْ اَرْکانَ کُلِّ شَىْ ء». این الفاظى که ما مى گوییم «اسما»، اسماى «الاسماء» است، یعنى لفظ آفتاب اسم است براى جرم نورانى اى که ما در ذهن داریم. مفهوم ذهنى ما اسم است براى حقیقتى که در آسمان وجود دارد. آن حقیقت نشانه اسمى از اسماى حسناى الاهى است. مسماى این اسم ذات اقدس اله است. هویت الاهى مسما است. این هویت را با یک وصفى که مشاهده مى کنند، مى شود اسم الاهى که «مَلأَتْ اَرْکانَ کُلِّ شَىْ ء». این اسم را آفتاب خارجى به ما نشان مى دهد. آفتاب خارجى را مفهوم ذهنى براى ذهن ما ترسیم مى کند و مفهوم ذهنى را به کلمه آفتاب یا شمس منتقل مى کنیم. پس آنچه تحت عنوان آسمان، زمین، ماه، آفتاب،... مى نگاریم، اسماى اسماى اسماء الله اند.پس مراد از «اسما»، حقایق اسماء الهی است که ذات اقدس اله آن را به آدم (انسان کامل) نشان داد. ائمه و تمام انبیاى الاهى از این امتیاز برخوردارند. البته همه یکسان و در یک درجه نیستند.به عبارت دیگر سراسر آفرینش و جمیع ماسوى الله، نشانه ها و آیات خداوندند. به همین جهت، قرآن کریم از «ماسواى خدا» به عنوان «آیه»، یعنى علامت و نشانه، تعبیر مى کند. مقصود از اسما در آیه فوق «جمیع ماسوى الله»، یعنى همه موجودات عالم هستى است. مقصود از تعلیم اسما در آیه شریف، علم به ما سوى الله است. علم به تمام اسما، یعنى علم حضورى و ادراک شهودى به حقیقت تمام موجودات عالم هستى و جمیع ما سوى الله. چنین علمى آدم را به تماشا و شهود حقیقتِ اشیا مى برد و واقعِ همه چیز را بى پرده به او مى نمایاند. بنابراین، مقصود از تعلیم اسما تعلیمى است که درک و شهود حقیقت موجودات عالم هستى را در پى دارد نه علم به نام اشیا و دانستن لغت؛ که در این صورت فضیلتى و کرامتى براى آدم نبود. زیرا اگر خداوند به فرشتگان هم تعلیم مى داد، آن ها هم به نام اشیا عالم و مثل آدم یا حتى اشرف از وى مى شدند.بنابر این منظور از اسمائى که به آدم تعلیم داده شد صرفاً کلمات و لغاتى نبود که براى افهام و تفهیم و توانائى برقرارى ارتباط محاوره اى با افراد بدان ها نیاز دارند و سپس آدم بتواند آن لغات و کلمات را تکلم کند. چرا که اگر چنین بود اولاً چنین چیزى فضیلتى براى آدم به حساب نمى آمد تا آنجا که او را در مقایسه با فرشتگان، در رتبه اى قرار دهد که بتواند خلیفه و جانشین خدا شود. ثانیاً چنانچه همین تعلیم را به ملائکه مى داد، آن ها نیز توانائى تکرار آن کلمات را داشتند. چرا که آگاهى از یک لغت و اسم براى ملائکه امکان داشت ثالثاً منظور از لغات و استفاده از آن ها، فهماندن مقاصد است و فرشتگان براى افهام و تفهیم به کلمات نیازمند نیستند، بلکه داراى کمالى فوق تکلم بوده و بدون واسطه شدن کلمات، مقاصد خود را به یکدیگر تفهیم مى کنند.و یا منظور از اسماء، تنها نامهاى تعدادى از موجودات، یعنى نام و لفظى را که در لغت دارند، نبود ! .براى مطالعه بیشتر رجوع کنید: المیزان فى تفسیر القرآن، علامه طباطبایى، ذیل آیه 31 سوره بقره؛ تفسیر موضوعى قرآن کریم، ج 14، فصل سوم؛ و تفسیر تسنیم، ذیل آیه 31 سوره بقره ، از استاد آیت الله جوادی آملی. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image