تربیت و مشاوره /

تخمین زمان مطالعه: 15 دقیقه

خواهری دارم که با پسر دایی هایش شوخی می کند و بدون رعایت حیا با آنها صحبت می کند و نیز چند وقتی است از زمانی که او را بخاطر چادر گذاشتن ، در مدرسه مسخره کرده اند دیگر حجاب اش را رعایت نمی کند و همینطور به ترانه های غیر مجاز علاقه وافری دارد ، گرچه نماز و روزه ی خود را بجای می آورد ومن بخاطر رفتار نادرست اش بسیار با او سخن گفتم ولی کاری از دست من برنیامده است و اکنون بسیار حس بدی نسبت به او پیدا کرده ام و تصمیم گرفته ام از معاشرت با او خود داری کنم .آیا قطع رابطه با او درست است ؟ برای اصلاح او چکار باید انجام دهم؟


ابتدا مقدماتي را به عنوان اصول تربيتي بيان مي کنيم و سپس به راهکارهاي عملي تغيير رفتار اشاره مي نماييم. اصول تربيتي براي تربيت و تغيير رفتار افراد توجه به اصولي لازم است که در زير به آن اشاره مي کنيم: 1. رابطه عاطفي: حضرت امير ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: «قُلُوبُ الرِّجالِ وَحشِيةٌ فَمَن تَألَّفَهاَ اَقبَلَت عَلَيهِ؛ دل هاي مردم وحشي است، پس هرکس که آن قلوب را جذب کند به او روي خواهند آورد». با ايجاد رابطه عاطفي و بهره گيري از روش شخصيت دادن به افراد و جلب اعتماد و محبت ايشان، به خوبي مي توان آنها را به سمت کار يا فکري کشاند يا از آن دور کرد. لذا لازم است که نوع رابطه خود را با متربی بسيار دوستانه و نزديک کرد و با سلاح مهر و محبت دست به کار ارشاد شد. از محبت تلخ ها شيرين شود از محبت مس ها زرين شود از محبت دردها صافي شود از محبت دردها شافي شود از محبت مرده زنده مي کنند از محبت شاه بنده مي کنند 2. دعوت کردن با رفتار: از مهم ترين مسائلي که در ارتباط با اين مسأله اين است که به قول استاد شهيد مطهري: «شما اگر بخواهيد به شکل غير مستقيم امر به معروف و نهي از منکر بکنيد، يکي از راه هاي آن اين است که خودتان صالح و با تقوا باشيد، وقتي خودتان اينطور بوديد مجسمه اي خواهيد بود از امر به معروف و نهي از منکر، هيچ چيز بشر را بيشتر از عمل تحت تاثير قرار نمي دهد...». بنابر این، از روش هاي تاثيرگذار، مي توان روش غير مستقيم امر به معروف و نهي از منکر را نام برد. روش غيرمستقيم آن است که فرد خیرخواه بايد خود عامل به آن چه معتقد است باشد. چنان چه در حديث آمده است: «کُونُوا دُعَاة النَّاسَ بِغَيرِ اَلسِنَتِکُم؛ مردم را به غير زبانتان به سوي حق دعوت کنيد». چه بسا اعمال ما بسيار بيشتر از سخنان ما بتوانند در قلوب افراد و اطرافيان ما نفوذ کند، به ويژه که کارهاي ما از سر محبت و دلسوزي و اخلاص، و به دور از هر شائبه نفساني يا فرافکني باشد. پس يکي از مراحل امر به معروف اين است که خودتان کاملاً آشنا به احکام و دستورات فقهي و اخلاقي اسلام بوده باشيد؛ و درضمن عامل به آنها باشيد. 3. اخلاص و خيرخواهي: دلسوزي و اخلاص در پي اصلاح رفتار فرد،خود از شروط مهم امر به معروف و ناهي از منکر است. اخلاص از شرايط لازم، و شاخص ترين عنصرتاثير گذاري در اين مسئله است. امام راحل در اين خصوص مي فرمايند: «باب امر به معروف و نهي از منکر از وجهه رحمت رحيميه است، پس آمر به معروف و ناهي از منکر لازم است که به قلب خود از رحمت رحيميه بچشاند و نظرش در امر و نهي، خودنمايي و خودفروشي و تحميلِ امر و نهي خود نباشد، زيرا که اگر با اين نظر مشي کند، منظور از امر به معروف و نهي از منکر که حصول سعادت عباد و اجراي احکام الله در بلاد است، حاصل نشود». از ديگر مولفه هاي بسيار مهم در روند بالا بردن اعتبار و جايگاه آمر به معروف و ناهي از منکر، اطمينان داشتن مخاطب به حس خيرخواهي طرف مقابلش است؛ بنابراين بايد تلاش کنيد که اين حس را هم در خودتان تقويت کنيد و هم هر چه بيشتر به خواهر محترم منتقل نماييد. تا او با آرامش خاطر مطمئن باشد که شما او را درک مي کنيد و دوست و دلسوز او هستيد. در نهي از منکر حتماً لازم است که دقت شود که مبادا تلقي مخاطب ما اين باشد که ما مي خواهيم در برابر او موضع گيري کنيم، يا اينکه کلا او را فردي غير معتقد و ناپايبند و بد مي دانيم، بلکه با محفوظ و منظور بودن همه صفات خوبش، ما فقط بخاطر رفع اين مساله، به او تذکر مي دهيم تا اين مشکل را هم او نداشته باشد. و نيز لحن سخن به گونه اي نباشد که در طرف مقابل اين احساس را برانگيزد که شما در پي اثبات برتري و درک بيشتر خود هستيد. پس با رعايت کامل ادب و حرمت او و به دور از هر نوع عيب جويي، سوء ظن و برملا کردن عيوب وي تذکراتتان را به او بدهيد. 4. استفاده از فرصت جواني: به اعتراف روان شناسان تربيتي ويژگي نقش پذيري جوان از جمله امتيازاتي است که مي تواند خيلي زود او را تحت تأثير قرار دهد. امام علي ـ عليه السلام ـ فرمودند: «وَ اِنمَّا قَلبُ الحَدَثِ کَالاَرضِ الخَالِِيةِ مَا اُلقِي فِيهَا مِن شَيءٍ قَبِلتَهُ؛ قلب جوان مانند زمين بِکر است، هر بذري که در آن بکاري، قبولش مي کند». امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند: «بر تو باد که به سوي جوان ها بروي زيرا آنها حقايق را زود مي پذيرند». علاوه بر اين، در اين سنين عواطف و احساسات شخص در اوج هستند و مي توان از آنها به عنوان يک سلاح قوي براي ايجاد ارتباط و نفوذ در قلوب بهره جست. گرچه بايد کاملا دقت داشت که اين يک سلاح دولبه است، که هم مي تواند به نفع تمام شود هم به ضرر فرد بکار گرفته شود. پس لازم است که با دقت و ظرافت و روش هاي صحيح با آن برخورد شود. با استفاده ازنزديکي روحي عاطفي، مي توان جوان را وادار به تفکر و تامل و باز انديشي کرد؛ و سوژه ها و موضوعاتي را پيش کشيد و مسيرتفکر و انديشه او را تحت تاثير قرار داد؛ برخي از انديشه را تقويت کرد، و بعضي ديگر را کمرنگ يا بيرنگ کرد. دامنه اين تاثيرگذاري تا بدانجاست که مي توان افراد را نسبت به کار يا فکري حساس و متمايل ساخت، يا برعکس، از آن دور و روي گردان نمود. هم چنين مي توان ذهن آنان را، متوجه امور خاصي کرد و به خاطر مصالح و ضروريات، آنان را توصيه به تفکر به مسائلي خاص، و دعوت به پرهيز از دسته اي ديگر کرد. 5. توجه به توان و ظرفيت رواني فرد: هم چنين از اهم اموري که بايد به آن توجه کنيد، برخورد متناسب با ظرفيت رواني و فکري مخاطب است. اين مهم جز با آشنايي با روحيات و سطح معلومات و آنچه براي وي مهم و قابل اعتناست؛ و نيز ريشه يابي گرايشات و رفتارهاي وي، بدست نمي آيد. يعني نوع ادبياتي که در ارتباط کلامي استفاده مي شود، و نوع دلايل و مستنداتي که بکار گرفته مي شود دقيقا با درک و فهم و سطح دريافت وي بايد متناسب باشد تا بتواند پيام مورد نظر را منتقل کند. چنانچه رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نيز فرموده اند: «انّا مَعاشِرَ الانبياء اُمرِنا اَن نُکَلِّمَ النَّاسَ عَلَي قَدرِ عُقُولِهِم؛ ما انبياء مأموريم که با مردم به اندازه عقل شان سخن بگوييم». همچنين براي امر به معروف بايد زمان هاي مناسبي را انتخاب کرد و هنگامي که مخاطب به قول معروف حال و حوصله صحبت کردن با ما را ندارد و يا اينکه ذهن و فکر او معطوف به امر مهم تري است (مانند زماني که او درگير امتحانات آخر ترم است) بايد از تذکر به او در مورد مسايل ديني خودداري کرد؛ چرا که عدم توجه حالات رواني و موقعيت مخاطب ممکن است آثار سويي را به دنبال داشته باشد. در اين مورد اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ فرمودند: «اِنَّ لِلقُلُوبِ شَهوَةً وَ اِقبَالاً وَ اِدبَاراً فَاتُوهَا مِن قبلِ شَهوتِها و اِقبالها فاِنَّ القَلبَ اِذَا اُکرِه عَمِي؛ همانا قلوب، براي قبول نمودن نصيحت، روي آوردني و پشت کردني دارند، پس در مواقع پذيرش آنها را دريابيد، زيرا اگر قلوب نسبت به چيزي اکراه داشته باشند، در آن مورد کور بوده، چيزي را نمي بينند». 6. داشتن صبر و حوصله: نکته شايان توجه ديگر در تاثيرگذاري پيشه کردن صبر و بالا بردن تحمل است. ممکن است که گاه برخوردهاي غيرمنطقي و صرفاً دفاعي از طرف مقابل صورت گيرد و در برابر دعوت هاي ما مقاومت نشان داده شود؛ اما بايد در کمال ملاطفت و مهرباني، اما مستدل و مسلط، به دور از فضاي جدال و جدل، و با استفاده از واژه هاي روان، گفتار نرم و سخنان کوتاه و مفيد، دلايل مختصر خود را بيان کرد. گاه مختصر و مفيد گفتن مطالب، پيام شما را به صورت مشخص تري به ذهن مخاطب القا مي کند. اما اگر خود ايشان طالب استدلالات دامنه دارتري بودند مي توانيد با توجه به اطلاعاتي که داريد، تا آنجا که براي خودتان مقدور است وي را راهنمايي کنيد؛ و از آنجا که ديگر خارج از حد توان شماست، او را به خواندن کتاب هاي مفيد در اين زمينه يا استفاده از سايت هاي تاييد شده، مانند سايت حوزه تشويق کنيد. 7. مودبانه برخورد کردن: از ديگر روش هاي تاثير گذاري بهره گيري از برخورد مودبانه است؛ حتي اگر مواجه با برخوردهاي تند و عدم انعطاف و پذيرش طرف مقابل شويم. خداي ناکرده، حتي اگر اندکي از دايره ادب و نزاکت خارج شويم، نه تنها موفق به امر به معروف نمي شويم، بلکه خود چه بسا ناخواسته مرتکب منکري خواهيم شد و در اين حالت پيداست که پذيرش را در مخاطب به صفر خواهيم رساند. قرآن کريم ما را مامور به برخورد صحيح و کريمانه مي کند و مي فرمايد: «ادفع بالتي هي احسن»بدى را به بهترين راه و روش دفع كن (و پاسخ بدى را به نيكى ده). 8. اصل جايگزيني: از نظر روان شناسي اين اصل بسيار مهم در تغيير و اصلاح فرد است يعني قبل از اينکه فرد را از چيزي منع کنيد، موضوعي مناسب و مشروع و جذاب به او معرفي کنيد و در اختيارش قرار دهيد. بايد توجه داشت که اگر ما موفق به جلب نظر مخاطب شديم و افکار و رفتار او را به چالش کشيديم، ضروري است که جايگزين هاي صحيح و مناسبي را به او پيشنهاد کنيم تا او را به سمت الگو هاي خوب و مدل هاي درست اخلاقي رهنمون شويم: تا نبيند کودکي که سيب هست او پياز گندیده را ندهد ز دست راهکارهاي عملي تغيير رفتار 1. آگاهي بخشيدن لازم و کافي نسبت به آثار و عواقب دنيوي و اخروي تجاوز و سرپيچي از حدود الهي. 2. تدريجي بودن روند امر به معروف و نهي از منکر و فرصت دادن به کساني که نمي توانند به يکباره همه حدود را يکجا رعايت کنند. 3. تکرار و تلقين کردن در فرصت ها و موقعيت هاي مناسب. تکرار براي جاي گيري در ذهن و روح تاثير به سزايي دارد و قرآن کريم هم از اين شيوه، خصوصاً در بيان قصص عبرت آموزش زياد استفاده کرده است چون تذکر براي انسان فراموشکار ضروريست. تلقين اينکه: «تو مي تواني که فلان کار اشتباه را ترک کني». به فرد اعتماد به نفس و نيرو مي دهد. 4. استفاده از هنر و ادبيات (شعر، نثر، داستان، فيلم و...) که هم جذابيت زيادي دارد و خستگي احتمالي شنيدن استدلالات منطقي را هم تعديل مي کند. 5. اول از خوبي ها گفتن و سپس تذکر دادن. و خصوصاً اشاره به اينکه «تو که داراي اين همه نقاط مثبت و کمالات هستي حيف است که...». 6. شيوه تغافل: گاهي براي ايجاد نشدن احساس حقارت و بي آبرويي و نيز حفظ کرامت و آسيب نديدن شخصيت افراد لازم مي شود که خود را به تغافل بزنيم. يعني برخي از رفتارهاي نامناسب طرف مقابل را ناديده بگيريم. 7. عيب ها را يکجا نگفتن. ذکر همه عيوب و اشکالات در آن واحد براي بسياري از انسان ها قابل تحمل نيست، لذا بهتر است که فرد مقابل را زير رگبار انتقاد نگيريم؛ تا به ناچار او را در حالت دفاعي قرار ندهيم. 9. شيوه ايجاد محبت. با بيان و ياد نعمت الهي که خداوند به او داده است، به او يادآور شويم که: «خدا چقدر از اول او را دوست داشته است و او را مرهون لطف خويش کرده است»؛ تا به اين ترتيب عشق الهي را در وجودش شعله ور شود و به خاطر عشق الهي که حس مي کند گوش به فرمان اوامر او شود. 10. شيوه آسان سازي. توضيح اين مطلب - انجام خوبي ها و ترک بدي ها شدني و امکان پذير است و با ياري خواستن از خدا هيچ کاري سخت و نشدني نيست- او را نسبت انجام يا ترک آن شايق، راغب و اميدوار مي کند. 11. شيوه الگوسازي. با نشان دادن افرادي که با داشتن موانع و سختي ها خوب بودن و خوب ماندن را انتخاب کردند و تحت تاثير هيچ جو يا قضاوت مردم يا مقبوليت نزد گروهي خاص قرار نگرفتند. و عقيده درست را بر اساس معيارهاي صحيح (نه بر اساس مد يا گرايش گروهي از افراد جامعه و فشار رواني آنان براي همرنگي با آنها و مقبوليت نزد آنان) انتخاب کردند و به آن تحت هر شرايطي پاي بند و وفادار ماندند. همان گونه که قبلاً هم گفته شد، با کسب اعتبار و جايگاه در ذهن و قلب مخاطب مي توان الگوي خوبي براي او شد. و با داشتن چنين امتيازي او را تحت تاثير راهنمايي هاي خود گرفت. مؤلفه هايي نظير رعايت عدل و انصاف در گفتگوها و تسليم در مقابل حقايق، صداقت در رفتار، صلاحيت نسبت به موضوع، برخورداري از منش و اخلاق پسنديده، پويا و فعال بودن در عرصه هايي که صلاحيت دارند، در بالا بردن اعتبار نصيحت کننده، نقش آفرين مي باشد. 12. تذکر حالات رواني جنس مخالف: به متذکر شد که احساس يک جنس مخالف را از ظاهر به نظر آرام و بي تفاوت او نمي توان فهميد! چه بسا در پس اين چهره هاي آشنا و به ظاهر آرام، غوغايي از هيجانات جنسي نهفته باشد! و چون بر اساس خلقت و فيزيولوژي آنان، خواسته و ناخواسته داراي چنين نيازها و غرايز و تمايلاتي هستند، به هيچ روي نمي توان گفت که فلاني چون فاميل نزديک است و از کودکي با هم بزرگ شده ايم، پس مشکلي در داشتن روابط آزاد ندارند. بخصوص وقتي توجه مي کنيم مي بينيم همين مسئله که اسلام اجازه ازدواج بين اين افراد را داده است پس معلوم مي شود که وجود حس جنسي در بين ايشان فرضي حتمي است و گرنه نمي توانست ازدواجي شکل گيرد. 13. همکاري مادر: با توجه به اينکه تاثيرپذيري دختران از مادر بيشتر است و مادر نيز از احساسات و ويژگي هاي رواني دختر خود بهتر از هر کس ديگري آگاه است، با حفظ احترام کامل مادر بزرگوارتان، با بيان آسيب هايي که افراد ساده نگر و کم احتياط در جوامع امروزي ما دچار شده اند، ابعاد حساسيت موضوع را به ايشان متذکر شويد؛ و سعي کنيد ايشان را هم به عنوان يک نيروي کمکي قوي وارد جريان کنيد. به خصوص که رابطه عاطفي بين مادران و دختران از غناي خاصي برخوردار است و خوب مي توانند هم جنس خود را درک کنند و مطلب را به او تفهيم کنند. 14. بيان ارزش و جايگاه انسان: مي توان ارزش زنان نسل قبل را نسبت به برخي از همسالان و هم نسلان او متذکر شويد. و با استفاده ازتحريک حس غرور و ارزشمندي او(که براي زنان مستحسن شمرده شده است) تلاش کنيد تا رفتار او را تغيير دهيد، به اين ترتيب که به او گوشزد نماييد که «تو والاتر و عزيزتر از آني که نگاه هاي آلوده از تو بهره مند شوند». و اينکه «آن قدر تو گران قدري که هيچکس نبايد بتواند و جرات کند که بدون اجازه تو (در قالب محرميت شرعي) از تو بهره اي ببرد». در ضمن باید سعی کرد، ارزش هاي انساني متربی را به او متذکر شويم و به او جوري تلقين کنيم که او حس کند که حيف مي شود که اگر عمر و فرصت هايش را با گوش دادن به موسيقي هاي مبتذل هدر دهد و تازه مضرات آن هم شامل حالش شود. به او متذکر شويد که گناه موجب، پايين آمدن فرد از جايگاه بلند انساني اش مي شود تا او احساس کند که مقام و جايگاه اش اجل و رفيع تر از آن است که خود را به چنان سرگرمي هايي مشغول سازد و از انجام وظايف بندگي و کسب رضايت محبوب واقعي باز ماند و راه رشد را بر خود مسدود کند. براي او از رواياتي که سجيه حياء (و تجلي اين خصيصه در رفتار بانوان) ستوده شده و آن را مانند زينت اصلي زنان برشمرده اند سخن بگوييم. هم چنين از توصيه هاي فراوان به متانت و وقار، و نقش برجسته آن در عظمت و شخصيت دادن و ابهت زنان بزرگ دين و تاريخ بشريت گفتگو و بحث به ميان آورديد و با نشان دادن الگوهايي از زنان موفق و دينمدار او را از شبهه اين که «پاي بندي ممکن است که مانعي در جهت پيشرفت او باشد» رها سازيد. احاديث زير را جهت استفاده و انتقال به ايشان ذکر مي کنم: حضرت علي ـ عليه السلام ـ فرمود: «آن کس که لباس حياء بپوشد، کسي عيب او را نبيند». امام علي ـ عليه السلام ـ فرمود: «ستّة أشياء حسن و لکنّها من ستّة أحسن: العدل حسن و هو من الامراء أحسن، و الصبر حسن و هو من الفقراء أحسن، و الورع حسن و هو من العلماء أحسن، و السخاء حسن و هو من الأغنياء أحسن، و التوبة حسن و هي من الشباب أحسن، و الحياء حسن و هو من النساء أحسن؛ شش چيز خوب است اما نسبت به شش کس فضيلت محسوب مي شود: عدل خوب است ولي براي سلاطين فضيلت است، صبر خوب است اما براي فقرا فضيلت است، پرهيزگاري خوب است اما براي علما فضيلت است، جود و بخشش خوب است اما براي اغنيا فضيلت است، توبه خوب است اما براي جوانان فضيلت است، حيا خوب است اما براي زنان فضيلت است». .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image