چگونه ايران منافع و مصالح ملي خود را در حمايت از فلسطين تأمين مي کند؟

يکي از مهم ترين اصول حاکم بر سياست خارجي نظام جمهوري اسلامي بر محور حمايت از مردم مظلوم و ستم ديده فلسطين قرار داشت لذا پس بلافاصله پس از پيروزي انقلاب و استقرار نظام جمهوري اسلامي که پيش از هر چيز به امنيت و سازندگي نياز داشت در برابر تجاوز و سرکوب رژيم اشغال گر قدس عليه فلسطينيان که به لحاظ جغرافيايي مرز مشترکي هم با ايران نداشتند سکوت نکرد و با شيوه هاي گوناگون نظير به رسميت نشناختن موجوديت اسرائيل به عنوان يک کشور مستقل، محکوم کردن جنايات اين رژيم در مجامع بين الملل، برپايي راهپيمايي ها و کنفرانس هاي متعدد در حمايت از فلسطين و اعلام روز جهاني قدس، تعطيل نمودن سفارت اسرائيل در تهران و تبديل آن به سفارت فلسطين به حمايت از انتفاضه مردم مظلوم فلسطين برخاست. به راستي چرا جمهوري اسلامي ايران يکي از محورهاي اصولي و ارزشي نظام را بر پايه حمايت از اين جريان قرار داده است؟ در اين نوشتار علّت و چرايي اتخاذ اين سياست از سوي ايران را بررسي کرده و مشخص خواهيم نمود آيا اين اقدام در تضاد با منافع ملي جمهوري اسلامي ايران بوده است يا در راستاي آن. براي اين منظور چارچوب کلي پاسخ را بر دو محور نظري يا اعتقادي و ديگر واقعيات خارجي متمرکز و تحقيق خواهيم نمود که آيا اقتضاي حفظ منافع و مصالح ملي نظام جمهوري اسلامي ايران در حمايت از انتفاضه مردم فلسطين است يا اتخاذ موضع بي طرفانه نسبت به آن. 1. نظري و اعتقادي از آنجا که منافع ملي هر کشور با توجه به ويژگي هاي خاص فرهنگي همان کشور تعريف مي شود و نيز با توجه به آن که دين و شريعت باعث تقويت معنويت و روحيه ملي، انسجام اهداف و وحدت ملّي و گسترش حوزه مشروعيت نظام سياسي مي شود نمي توان آن را بي ارتباط و خارج از حوزه منافع ملّي آن نظام سياسي قرار داد. به اعتقاد ما احکام شريعت بر اساس مصالح و مفاسد جامعه اسلامي انشاء شده اند و مصالح و منافع واقعي کشور را تأمين مي کنند. به لحاظ نظري و بر اساس مسلّم نصوص ديني، ما معتقديم هيچ مسلماني نمي تواند در برابر ظلم و تعدّي جباران و فرياد مظلومان بي تفاوت مانده و سکوت اختيار کند. در آيه 75 سوره انبياء خداوند خطاب به مسلمانان مي فرمايد چرا در راه خدا و براي نجات مردان و زنان و کودکان مستضعف و مظلومي که فريادشان از ظلم ظالمان بلند است قيام نمي کنيد؟ در حديثي مشهور از رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مي خوانيم «من سمع رجلا ينادي يا للمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم؛ اگر کسي بشنود صدايي را که فرياد مي زند اي مسلمانان (به داد من برسيد) و جواب او را ندهد مسلمان نيست». خطاب خداوند در آيه ياد شده و نيز رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از حديث فوق، قيام براي حمايت از هر انسان مظلومي ـ اعم از مسلمان يا غير مسلمان ـ را شامل است که با توجه به تأکيدات نصوص ديني بر امت واحده بودن مسلمانان، به طريق اولي مي توان نتيجه گرفت که سکوت و بي تفاوتي در برابر تظلم خواهي مسلمانان ناشايسته تر و به دور از شأن فرهنگ ديني و اسلامي مسلمانان خواهد بود. بنا به اين ملاحظات دکترين نظام جمهوري اسلامي ايران از ابتدا بر محور حمايت از مردم مظلوم و ستم ديده فلسطين قرار گرفته و در مقدمه قانون اساسي چنين آمده است: قانون اساسي با توجه به محتواي اسلامي انقلاب ايران که حرکتي براي پيروزي تمام مستضعفين بر مستکبرين بود مي کوشد تا راه تشکيل امت واحده جهاني را هموار کند و استمرار مبارزه در نجات ملل محروم و تحت ستم در تمامي جهان تداوم يابد». بند 16 اصل سوم يکي از وظايف اصلي دولت در بعد سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران را تنظيم سياست خارجي کشور بر اساس معيارهاي اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمايت بي دريغ از مستضعفان جهان» مي شناسد. اصل 152 قانون اساسي نيز با تشريح سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران يکي از اصول آن را دفاع از حقوق همه مسلمانان جهان متذکر شده است و در اصل 154 دفاع از مسلمين را به حمايت از کل جامعه بشري و انساني تسرّي داده و تأکيد مي کند در عين خودداري کامل از هر گونه دخالت در امور داخلي ملّت هاي ديگر از مبارزات حق طلبانه مستضعفين در برابر مستکبرين در هر نقطه از جهان حمايت مي کند. بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران ضمن توجه و تأکيد ويژه بر مسئله فلسطين آن را مسئله اسلام توصيف مي نمود و به کشورهاي اسلامي توصيه مي کرد با ايستادگي در برابر رژيم اشغالگر قدس ملّت اسلامي را از گرفتاري اختلاف و تفرقه که دشمنان در صدد دامن زدن به آن هستند برهانند. مقام معظم رهبري نيز با تشريح اهداف استکبار در تشکيل حکومت صهيونيستي اين اقدام را به منظور ايجاد پايگاه دشمنان اسلام در اين منطقه مهم و استراتژيک اسلامي مي دانند؛ «اساسا تشکيل دولت يهودي يا به تعبير درست تر دولت صهيونيست در اين نقطه از دنياي اسلام با يک هدف بلند استکباري به وجود آمد اصلا به وجود آوردن اين دولت در اين نقطه حساس... براي خاطر اين بود که در بلند مدت تداوم سلطه استعمارگران بر دنياي اسلام باقي بماند». 2. واقعيات خارجي ماهيت رژيم صهيونيستي که بر اساس تشکيل دولت يهود توسط صهيونيست هاي سياسي به وجود آمد داراي ويژگي هاي خاصي است که مروري هر چند اجمالي بر آن ها تضاد منافع و مصالح ملي نظام جمهوري اسلامي ايران را با آن رژيم اشغالگر نمايان ساخته و در نتيجه ضرورت حمايت از مردم مظلوم فلسطين را براي ما مسلم مي سازد. صهيونيست ها با اعتقاد به اين که يهود برترين قوم در ميان نژاد ها و مليت هاي ديگر است استراتژي خود را بر اساس زير سلطه در آوردن تمام نژادها و مليت ها قرار داده اند. پروفسور روژه گارودي اين ويژگي را دليل پي گيري اهداف توسعه طلبانه رژيم صهيونيستي دانسته و مي نويسد: «نژاد گرايي سرآغاز و زمينه مناسبي براي سياست توسعه طلبانه رژيم صهيونيستي به شما را مي رود صهيونيست ها خود را مردمي منتخب و جداي از ديگر اقوام و ملل به شمار مي آورند و معتقدند که ديگر ملّت ها بايد در خدمت آن ها باشند در همين راستاست که سياست غير انساني رژيم صهيونيستي در مورد حقوق مسلمانان و محروم کردن آن ها از حقوق سياسي، اقتصادي و اجتماعي و بهره برداري از سرزمين هاي اشغالي توجيه مي شود... نژاد پرستي آن قدر در سرزمين هاي اشغالي فلسطين نمود چشم گير داشت که سازمان ملل متحد در سال 1975 در قطع نامه هاي خود صهيونيسم را نوعي «نژاد پرستي» خواند. اعتقاد صهيونيست ها به برتري قوم يهود به قدري قوي است که آن ها با گستاخي خود را ملّت برگزيده خدا و فرزندان و دوستان او معرفي مي کنند و معتقدند خداوند به اين دليل ايشان را به صورت بشر آفريد تا به زعم ايشان انسان نمايان غير يهود که داراي طينتي شيطاني يا حيواني هستند در خدمت يهود باشند! در تأييد اين مطلب مي توان به بخشي از نوشته هاي کتاب تلمود که توسط خاخام هاي يهودي نوشته شده و در آن با صراحت از غير يهوديان به عنوان حيواناتي در خدمت يهود ياد شده استناد کرد: «ملّت برگزيده خداوند ماييم و خدا براي ما حيواناتي شبيه انسان خلق کرد زيرا خداوند مي دانست که ما احتياج به دو قسم حيوان داريم يکي حيوانات بي شعور مانند بهايم و حيوانات غير ناطقه و ديگر حيوانات با شعور مانند مسيحيان و مسلمانان و بوداييان. اجانب (غير يهوديان) مانند سگ هستند و براي آنان عيدي نيست زيرا عيد براي اجنبي و سگ خلق نشده است». بر اساس اين نظريه و توهم خود بزرگ بيني يهود نسبت به نژاد خويش بوده است که آن ها استراتژي خود را در راستاي گسترش قلمرو، در دست گرفتن قدرت هاي اقتصادي در جهان و وابسته کردن ديگران به خود و در يک جمله سلطه بر بشريت غير يهود بنا نهاده اند. پروتکل هاي يهود تماما در راستاي همين استراتژي تدوين يافته اند مواد مختلف پروتکل هاي يهود از تصميم اين قوم براي نابودي صنعت و اقتصاد غير يهود و سلطه يهود بر اقتصاد جهاني پرده بر مي دارند و براي رسيدن به اين مقاصد هر گونه، ترور خشونت، فريب و شيوه هاي مختلف ديگر را جايز شمرده اند. به راستي سکوت و سازش در برابر چنين قومي در راستاي منافع ملّي ماست يا بر خلاف آن؟ حتي اگر از تمام مسايل ديگر نيز چشم بپوشيم همين ويژگي صهيونيست ها کافي است تا نه فقط ايران که تمام کشورهاي اسلامي و غير اسلامي با اين رژيم به مقابله بر خيزند... با مروري بر ماهيت، عملکرد، اهداف و استراتژي صهيونيست ها ضرورت مقابله با آنان و همراهي با دشمنان صهيونيسم که در دنياي امروز در قالب حمايت از مردم مظلوم و تحت ستم فلسطين مي تواند شکل بگيرد پيش از پيش به اثبات مي رسد. آرم نقش بسته بر روي پرچم و پارلمان اسرائيل نشانه عدم اکتفاي اسرائيل به سرزمين فلسطين و تلاش براي تصرف بخش هاي وسيعي از جهان اسلام است که در برخي نقشه هاي ترسيم شده توسط صهيونيست ها بخش هايي از خاک ايران را نيز در برگرفته است. «بن گورين» يکي از رهبران صهيونيست ها با صراحت اعلام کرد: «نقشه فعلي فلسطين نقشه قيموميت بريتانياست و ملّت يهود را نقشه ديگري است بر جوانان و مردان ما لازم است که آن را به انجام رسانند». موشه دايان نخست وزير سابق رژيم صهيونيستي نيز مي گفت: «ملت ما بايد خود را براي جنگ آماده کند و ارتش اسرائيل بايد به حمله اي دست زند که هدفش بناي امپراطوري اسرائيل است». به گفته شهيد محمد منتظري: «اگر ما در نبرد با اسرائيل غاصب پيش قدم نباشيم اسرائيل پيش قدم خواهد شد.. اگر ما در اسرائيل و در ميدان خودش نجنگيم آنها در خاک ما با ما خواهند جنگيد». حمايت جمهوري اسلامي ايران از انتفاضه مبارزان فلسطيني در حقيقت انتقال کانون نزاع از مرزهاي ايران به درون اسرائيل است که به اين وسيله در کنار عمل به وظايف ديني، ضريب امنيتي ايران نيز افزايش مي يابد. اگر از انتفاضه حمايت نکنيم بايد منتظر بمانيم تا پس از سرکوب مبارزان فلسطيني، رژيم اشغالگر قدس با فراغ بال و در راستاي تحقق اهداف شوم توسعه طلبانه خود کانون مبارزه را به داخل مرزهاي ايران و ديگر کشورهاي منتقل کند که در آن صورت صدمات جبران ناپذيري بر منافع ملي و مصالح نظام اسلامي ما وارد خواهد آمد چرا که اسرائيل دشمن بالفعل بشريت عموما و جهان اسلام خاصه جمهوري اسلامي ايران است. در خاتمه با ذکر مطلب جامع و کاملي از مقام معظم رهبري که در آن به دلايل مختلف ضرورت مقابله با اسرائيل و دفاع از مردم فلسطين اشاره شده و به خودي خود پاسخ جامعي براي اين سؤال نيز مي باشد اين بحث را به پايان مي بريم: «مسئله فلسطين به لحاظ اسلامي براي همه مسلمانان از جمله براي ما يک مسئله اساسي است و يک فرضيه است همه علماي شيعه و سني گذشته و قدما تصريح دارند که اگر بخشي از ميهن اسلامي در تصرف دشمنان اسلامي قرار گرفت اين جا وظيفه همه است که دفاع کنند تا بتوانند سرزمين هاي غصب شده را برگردانند هر کسي هر طور مي تواند به هر کيفيتي که مي تواند در قبال مسئله فلسطين وظيفه دارد: اوّلا از جهت اسلامي وظيفه دارد. زمين زمين اسلامي است و در تصرف اسلام است و بايد برگردانده شود ثانيا: چند ميليون مسلمان بعضي آواره اند و بعضي در داخل سرزمين هاي اشغالي وضع شان از آواره هم بدتر است... از جنبه انساني هم مظلوميت خانواده هاي فلسطيني براي هر انساني وظيفه آور است... از جهت امنيتي، مسئله اسرائيل يک خطر امنيتي نه فقط براي مردم خودش بلکه براي کل منطقه است براي اين که اينها الان زرادخانه اتمي دارند و باز هم توليد مي کنند... از لحاظ اقتصادي هم اسرائيل براي منطقه خطرناک است چندي است که صهيونيست هاي حاکم بر فلسطين تزي را به نام تز خاورميانه جديد مطرح کرده اند يعني خاورميانه بر محور کشور اسرائيل شکل بگيرد و اسرائيل به تدريج بر کشورهاي عربي و کشورهاي منطقه و مناطق نفتي در خليج فارس سيطره اقتصادي داشته باشد... نقشه آن ها اين است که با تکيه بر اقتصاد بتوانند همه مراکز قدرت را در اين کشور ها در دست بگيرند بنابراين از لحاظ اسلامي، از لحاظ انساني از لحاظ اقتصادي، از لحاظ امنيتي و از لحاظ سياسي امروز وجود اسرائيل يک خطر بزرگ براي ملت ها و کشورهاي منطقه است براي مسئله خاورميانه هم يک راه بيشتر وجود ندارد و آن انحلال و زوال دولت صهيونيستي است نجات فلسطين و محو دولت غاصب صهيونيستي مسئله اي است که با مصالح ملت هاي اين منطقه از جمله مصالح کشور عزيز ما ايران سروکار دارد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19

لینک کوتاه