عرفان کاذب از چه زمانی وارد ایران شد/ «اخلاق» دروازه ورود معنویت دروغین است  /

تخمین زمان مطالعه: 19 دقیقه

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، گسترش روز افزون عرفان‌های نوپدید و گرایش جوانان به معنویت‌های دروغین در سال‌های اخیر شتاب حداکثری به خود گرفته است. شاید از همین رو بود که مقام معظم رهبری در دیدار با اساتید و مبلغان خراسان شمالی خطر رخنه عرفان‌های کاذب را بار دیگر گوشزد کردند. این هشدار رهبری، باعث شد برنامه «شب آسمانی» شبکه قرآن سیما در میزگرد خود به نقد و بررسی خطر عرفان‌های کاذب بپردازد.


به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، گسترش روز افزون عرفان‌های نوپدید و گرایش جوانان به معنویت‌های دروغین در سال‌های اخیر شتاب حداکثری به خود گرفته است. شاید از همین رو بود که مقام معظم رهبری در دیدار با اساتید و مبلغان خراسان شمالی خطر رخنه عرفان‌های کاذب را بار دیگر گوشزد کردند. این هشدار رهبری، باعث شد برنامه «شب آسمانی» شبکه قرآن سیما در میزگرد خود به نقد و بررسی خطر عرفان‌های کاذب بپردازد. این میزگرد با حضور محمدهادی همایون، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) و حجت‌الاسلام حمیدرضا مظاهری سیف، رئیس مؤسسه بهداشت معنوی در راستای پاسخ‌گویی به سؤالاتی همچون «آیا عرفان‌های کاذب می‌تواند ما را به سرمنزل مقصود برساند» و «آیا می‌تواند عطش واقعی و خفته انسان را برای یافتن حقیقت به سوی یک موقف اصیل و صحیح هدایت کنند» برگزار شد. گزارش مشروح خبرگزاری فارس از این میزگرد در ادامه می‌آید. *** آشفتگی بسیاری در حوزه مصداقی عرفان‌های کاذب وجود دارد * پیام عرفان‌های نو ظهور برای جامعه امروزی چیست و این عرفان‌ها چه جاذبه‌ای برای افراد مختلف دارند؟ مظاهری سیف: ادعاها و آموزه‌های متنوع و گوناگونی در فضای متکثر عرفان‌های کاذب وجود دارد. فضایی که آمار روشنی از آن نداریم و آشفتگی بسیاری در حوزه مصداقی آن وجود دارد اما اگر در مجموع بخواهیم طرح اصلی این عرفان‌ها را بگوییم می‌توان آن را در یک جمله و یک ادعا خلاصه کرد و آن ‌این است که تمام عرفان‌های کاذب به نوعی مدعی هستند که می‌توانند بحران‌هایی که انسان امروز به آنها مبتلا است را حل کرده و برای آن راه حل دارند و راه‌ حلی را که ارائه می‌دهند به نوعی معنوی است، آنها می‌گویند حتی بحران‌های مادی بشر را می‌توانیم با راهکارهای معنوی حل کنیم. * به نظر شما راهکارهای آنها جاذبه‌ای دارد یا خیر؟ مظاهری‌سیف: نه تنها در خود این ادعا جاذبه هست بلکه در شیوه‌های آن هم مفصلا جاذبه وجود دارد. *** نقطه اشتراک تمام عرفان‌های کاذب تکیه بر ابعاد عاطفی و غفلت از بُعد عقلانی است * اگر بخواهید یک نقطه مشترک در شیوه‌ها و روش‌های تمام عرفان‌های کاذب ذکر کنید آن نقطه مشترک چیست؟ مظاهری‌سیف: تکیه بر ابعاد عاطفی مخاطبان و کمتر توجه کردن به ابعاد عقلانی آنهاست و این نقطه‌‌ای است که در مخاطب شناسایی کرده و سعی می‌کنند با آن فضا به جلو حرکت کنند. * آیا در عرفان اسلامی هم این گونه است؟ مظاهری‌سیف: عرفان اسلامی جای بحث بسیاری دارد. در عرفانی که در منابع دین، ادعیه، قرآن و روایات ما وجود دارد این بعد بسیار هست اما آنچه که در حال حاضر به صورت عرفان نظری و کلاسیک درآمده است بخش اعظم آن تئوری شده است و جذابیت‌های خویش را کمتر بروز می‌دهد. ***چهره زشت جادوگران آثار هالیوود به چهره‌ای جذاب تغییر کرده است * آقای همایون آیا شما با نظر جناب مظاهری موافقید؟ همایون: می‌خواهم یک تکمله‌ای به بحث داشته باشم؛ با توجه به اینکه می‌خواهم یک دید تمدنی را بیان کنم دعوت می‌کنم که ببینیم در چه دوره‌ای هستیم؟ ما در یک دوره‌ای هستیم که دوره طولانی مقابله با معنویت، ماوراء و عوالمی غیر از حس و تجربه را تجربه کرده‌ایم، یک زمانی تمام آنچه را که ما امروز کلیتی که به نام تمدن غرب می‌شناسیم تلاش می‌کرد تا بگوید که چیزی ورای حس و تجربه وجود ندارد و تمام آن‌ها را انکار کند از این رو فعلا مقابله‌ای است با آنچه که قبلا بوده است. از زمان‌های گذشته تاکنون، همواره در فیلم‌ها وقتی می‌خواهند جادوگری را نشان دهند پیرزن زشت، سوار بر چوب جارو و با حالت‌های فانتزی مسخره نشان داده می‌شد تا شأن آن را کاهش دهند. اگر این جریان را در فیلم‌های هالیوودی تعقیب کنیم تا به هری‌پاتر -به عنوان پر فروش‌ترین رمان و فیلم و یک شخصیت بسیار بسیار جذاب و جالب برسیم- می‌بینیم که جادوگری همان جادوگری است و اتفاق خاصی در آن صورت نگرفته اما نگاه کنید تصویر سازی و انگاره‌سازی که اتفاق می‌افتد محصول یک شرایط تاریخی جدید است. در این تغییر، تناسبی وجود دارد که ما را وارد فضای جدیدی می‌کند که قابل تحلیل است. *** ذهنیت جامعه باید ذهنیتی عقلانی و عرفانی شود * چه ملاک و محکی برای شناخت عرفان‌های کاذب وجود دارد، کدام ملاک عقلانی می‌تواند ما را به سرانجام مطلوب برساند؟ همایون: امام(ره) در وصیت‌نامه خویش پس از بیان مقدمه، آخر بند «ط» قبل از بند «ی» می‌فرمایند: بعضی از علوم باید در حوزه‌ها احیا شده و جدی گرفته شوند. همچنین مقام معظم رهبری نیز در سفرشان به قم و در دیدار با حوزه‌های علمیه بیان کردند بخشی از علوم هست که نادیده گرفته شده است و یا حداقل آن رشدی که این علوم باید در حوزه‌های علمیه داشتند این رشد اتفاق نیفتاده است. لذا هم اکنون در دورانی که تمدن سازی صورت می‌گیرد ضرورت اقتضا می‌کند که این اتفاق بیفتد از این رو اولین نکته‌ای را که مطرح می‌کنند ضرورت پیوند علوم مرتبط با سیر و سلوک، رشد انسان، اخلاق و مجموعه‌ای که به یک عنوان نزدیک به هم می‌شناسیم، است. امام(ره) چه زمانی وصیت‌نامه می‌نویسند؟ سال 61، امام چه زمانی متوجه شد که جامعه به شرایطی نزدیک می‌شود که ممکن است طلب در این حوزه بسیار بالا رود وقتی که طلب بالا رفت ممکن است، اصطلاح دکان باز کردن اتفاق خواهد افتاد؟ همیشه در جامعه عده‌ای قلیل هستند که به این نیاز پاسخ می‌دهند عده دیگر که فرصت طلب بوده و جمعیت زیادی را تشکیل می‌دهند مغازه باز کرده و جنس قلابی عرضه می‌کنند. آن چه که امام (ره) می‌فرماید باید احیا شود، همان عرفان نابی است که اغلب افراد به دنبال آن هستند. امام(ره) می‌فرماید: باید برخی از علوم در حوزه‌های علمیه احیا شود و این یک شاخصی برای ما به شمار می‌رود، صرف نظر از تمام مسائل سیاسی و غیر سیاسی. بنابراین این اتفاق باید در درون حوزه‌های علمیه صورت گیرد. البته حوزه علمیه را به عنوان یک نهاد بزرگ‌تر در نظر می‌گیریم نه فقط آنچه که ما تحت عنوان حوزه علمیه قم می‌شناسیم و در نهاد تفکر و عملکرد دینی انجام خواهد شد. باید شرایط جامعه را دید که تا چه اندازه ما موفق بوده‌ایم؟! بین آن چیزی که علم، در دوره تکاملی سطح معرفت به سر می‌برد و آن میزانی که فرهنگی شده و در جامعه امروزی بروز و ظهور پیدا کرده است تفاوت بسیاری وجود دارد. ما در یک دوره طولانی، به صورت تجربی و پوزیتیویستی تربیت شدیم و این تربیت تقریباً در تمام زندگی ما ریشه دوانده است. مثلاً اگر به شما بگویند چرا دو خط کناری میز با هم موازی هستند، چه پاسخ خواهید داد؟ پاسخ شما یک پاسخ تجربی خواهد بود در حالی که اصل ماجرا و اصل مسئله در حوزه ریاضی است! اما ذهن جامعه هنوز ذهن ریاضی نیست چه برسد به اینکه این ذهنیت عقلانی و عرفانی شود، آن مقدار که برای ما از توسعه علم مهم است که آن را در زندگی مردم ببینیم. حال باید دید آن چه که در زندگی مردم هست آیا عرفان ناب و واقعی است و آیا مردم با چنین عرفانی زندگی می‌کنند یا عرفانی است که نسخه‌پیچی شده؟! این همان عرفانی است که امروزه جذابیت دارد. ***عدم صلاحیت برخی نهادهای دانشگاهی برای ورود به حوزه نقد عرفان‌های نوظهور * پس بر اساس فرمایش شما حوزه‌های علمیه متکفل جریان نقد عرفان‌های نوظهور هستند؟ همایون: حوزه به معنای اعم؛ یعنی اینکه دانشگاه‌ها را در کنار حوزه در نظر بگیریم که این شایستگی و ظرفیت را دارند. بعضی از نهادهای دانشگاهی اساساً این صلاحیت را ندارند که وارد این ماجرا شوند! در همان علم غربی مدرن هم محل تأمل است. منظورم نهاد تولید علم کلی در کشور است. یک نهاد تولید علم باید وارد این ماجرا شوند و سپس باید یک نکته خاصی به آن اضافه کنیم و آن فرهنگی شدن است. مثلا در صدا و سیما وقتی شبکه قرآن، رادیو معارف دارید و در آن درس اخلاق پخش می‌شود، درس‌های عرفانی عملیاتی شده سطح زمین را پخش می‌کنید، یعنی موفق بوده است. لذا وقتی این برنامه‌ها مخاطب دارند یعنی مردم این برنامه‌ها را می‌پسندند و حال جزو گفتمان اصلی زندگیشان شده است و با این مسائل زندگی می‌کنند و این گام بسیار مهمی به شمار می‌رود. مظاهری‌سیف: البته من فکر می‌کنم این نتیجه‌گیری اندکی شتاب‌زده است مانند اینکه در شبکه قرآن ما درس اخلاق پخش کنیم و عده‌ای هم آن را تماشا می‌کنند. اگر بخواهیم نتیجه بگیریم که موفق بوده‌ایم، نمی‌شود گفت این طور بوده است! بلکه باید دید این موارد تا چه اندازه در زندگی ما کاربردی و عملیاتی می‌شود. بنده نه تنها به عرفان بلکه به اخلاق هم اشکال وارد می‌کنم؛ یعنی اخلاق اسلامی کنونی ما متأسفانه در چند سده گذشته متوقف شده و پیشرفتی نداشته است و اخیراً تحرکات محدودی صورت گرفته و این لغزش بزرگی است! امروز می‌بینیم علم اخلاق پاسخگوی نیاز اخلاقی جامعه نیست و از طرف دیگر شاهدیم که اخلاق کاربردی که در غرب با هر اسمی تولید می‌شود، به کشور ما در حوزه‌های کاربردی و مؤثر ورود پیدا کرده و مورد استفاده قرار می‌گیرد و یکی از ورودی‌های عرفان‌های کاذب، خود اخلاق کاربردی است. وقتی اخلاق کاربردی را در حوزه‌های مختلف بررسی می‌کنیم ارزش‌های بنیادین آن منطبق بر ارزش‌هایی است که در عرفان‌های کاذب مطرح می‌شود. متنی را درباره اخلاق مهندسی مطالعه می‌کردم که هدف از زندگی و آفرینش انسان را شاد زیستن معرفی می‌کند و این عین همان مطلبی است که «اُشو» و «سای‌بابا» در عرفان‌های کاذب مطرح می‌کنند. فلسفه آفرینش وجودی انسان چیز دیگری است البته که شما اگر به آنجا برسید به شادمانی عمیقی هم خواهید رسید که هیچ‌جا نمونه و قطره‌ای از آن پیدا نخواهد شد این یک موضوعی است که باید جدی‌تر به آن بپردازیم. *** عرفان‌های کاذب، با تمام ادعاهایی که دارند پاسخگوی نیازهای پیروانشان نیستند * مخاطبانی هستند که تعلق دینی بالایی ندارند اما از طرف دیگر، عطش این مسئله را دارند، مهمترین ابزار و ملاکی که که با آن می‌توان به سرمنزل مقصود دست یافت، چیست؟ مظاهری‌سیف: عرفان‌های کاذب در حوزه روشی، بسیار جذاب، اما از نظر محتوایی ناکام کننده هستند. در حوزه معنویت‌های نوظهور و یا عرفان‌های کاذب، محققی با نام «ادوین پارکر» وجود دارد که نظراتش هم محترم است، او در یکی از مقالات خود به این موضوع اشاره می‌کند که بیشتر افرادی که در یک فرقه هستند و وارد یک جریان و یا یک جنبش معنویت‌گرا و شبه‌دینی می‌شوند، دفعه اولشان نیست! ما این موضوع را در ایران نیز تجربه کرده‌ایم در برخوردها، جلسات مشاوره، کنفرانس‌ها، سمینارها و ... که داشته‌ایم، افراد که صحبت می‌کنند متوجه می‌شویم با یک مجموعه و یا جریاناتی در گذشته مرتبط بوده‌اند. لذا این موضوع، یک مسئله را برای ما روشن می‌کند و پیامی را به ما می‌دهد و آن این است که این جریان‌ها با تمام ادعاهایی که دارند واقعاً پاسخگوی نیازهای مخاطبان و پیروانشان نیستند. بنابراین کسی که با هزاران امید وارد یک جریانی می‌شود و واقعاً هم برخی از افراد از روی ارادات وارد می‌شوند پس از مدتی به این فکر می‌افتد که این جریان کافی نیست و به سراغ موارد دیگر می‌رود. اما معیار، فضای سرگشتگی و تحیّر حاکم است و ما نیازمند معیار هستیم. به نظر من اصلی‌ترین معیار با توجه به اینکه معنویت‌های نوظهور به نوعی، دست‌کاری در ادیان و سنت‌های اصیل معنوی و کهن هستند و می‌بینیم که معنویت‌های نوظهور، در درون تمام ادیان به وجود آمده است. معنویت‌های نوظهور دقیقاً با شاخصه‌های عرفان‌های کاذبی که در آمریکا، هند و چین به وجود آمده است در ایران نیز به وجود می‌آید، اما از متن اسلام و با استفاده از آیات و حتی در مواردی هم برخی از آیات و روایات را مؤیدی برای خود آورده و در متون خود استفاده می‌کنند. *** منشأ پیدایش عرفان‌های کاذب، تلفیقی از ادیان مختلف است * معیار ما چه می‌تواند باشد؟ مظاهری‌سیف: بنابراین، اینها یا به نوعی قرائت جدید و یا تلفیقی از ادیان مختلف با هم هستند که منشأ پیدایش بسیاری از این عرفان‌های کاذب، همین امورند و یا اینکه تلفیق آموزه‌های این ادیان با برخی از علوم هستند. این جریان‌ها و منشأها وجود دارند برای اینکه این عرفان‌های کاذب به وجود آیند. اینجا یک معیار مشخص می‌شود که متن اصلی، منبع و تکیه‌گاهی که این آموزه‌ها از آن جا بیرون می‌آید چیست؟ به نظر بنده این منبع اصلی، سؤال مهمی است که می‌توان از هر فرد مدعی پرسید و هر کدام از آنها سعی می‌کنند منبعی را معرفی کنند شرقی‌ها یک طور، غربی‌ها یک مدل دیگر و آن دسته از عرفان‌های کاذب که نوظهورند به گونه‌ای دیگر! از این رو داشتن یک منبع مهم و قابل اطمینانی که بتوان روی آن دست گذاشت و سوگند خورد، یک معیار اساسی به شمار می‌رود. وقتی آنها از ازلیت و ابدیت و کهکشان‌ها و... صحبت می‌کنند باید پرسید منبع شما کجاست؟ و آیا منبع قابل اعتماد دارند یا ندارند؟! و این موضوع، مهمترین سؤال و معیار ما خواهد بود. *** نسبت شعور اجتماعی افراد برای درک عرفان‌های کاذب * آقای همایون آیا شما هم موافقید؟ همایون: هرچیزی لزوماً درمان ندارد. شما می‌فرمایید آیا معیار عقلانی یافت می‌شود تا به جنگ عرفان‌های کاذب برویم. ادعای عرفان در سطح عرفان مطرح می‌شود و برای سنجش میزان موفق بودن صحت عرفان لزوماً نمی‌توان آن را با شاخص‌های علقلانی جلو رفت یک جاهایی ورود عقل نیست و به همین دلیل شکست می‌خوریم اصلاً نمی‌توان با تجربه با این ماجرا مقابله کرد. در جریان مقابله با اعتیاد مگر همواره می‌توان با تجربه و عقل جلو رفت اگر به آن جوانی که به دنبال مواد مخدر می‌رود سرنوشت یک فردی را که در کنار خیابان افتاده است را نشان دهیم آیا به طور تام از این ماجرا جلوگیری خواهد کرد و یا اینکه استدلال عقلانی کنیم جلوگیری می‌کند؟ چرا به دلیل اینکه سطح فهم و شعور مطلق اجتماعی باید به حدی برسد که توان درک این ماجرا را داشته باشد و بداند میان جنس قلابی و جنس واقعی چه تفاوت‌هایی وجود دارد در اینکه این نیاز وجود دارد همگی آن را قبول داریم. حال این جوان برای رفع نیاز خود سراغ موسیقی، مواد مخدر و گاهی هم ـ یا فارغ از مذهب و یا به بهانه مذهب ـ سراغ عرفان‌های کاذب می‌رود. بنابراین باید سطح شعور اجتماعی بالا رود یعنی آن قسمت سازنده، جامعه باید وارد یک دوران عقلانیت و عرفان شود ما هنوز در دوران تجربه در جامعه زندگی می‌کنیم و به همین دلیل سراغ هر تجربه‌ای می‌رویم با این استدلال که ضرر ندارد! مگر ما چند سال عمر می‌کنیم که جوانی خودمان را صرف این مسائلی کنیم پس تمام ماجرا قابل درمان نیست. *** تشریح ابعاد آسیب‌زایی عرفان‌های کاذب * درباره مسائل ملموسی مانند مواد مخدر می‌توان گفت که اگر شخص مصرف کرد چه عواقبی و آثار سوئی برای فرد خواهد داشت درباره عرفان‌های کاذب، خطرهای ملموس کدامند؟ مظاهری‌سیف: ابعاد آسیب‌زایی عرفان‌های کاذب بسیار گسترده است و فهرستی طولانی دارد که حتی نمی‌توان از روی آن قرائت کرد اما اگر بخواهیم به مهم‌ترین مورد آن که به نظر بنده در صدر فهرست آسیب‌ها قرار دارد این است که استعدادهای معنوی انسان را تباه می‌کند هر انسانی یک گنجینه بی‌پایانی از استعدادهای معنوی برای رشد و شکوفایی دارد که می‌تواند به حیات ابدی او معنا دهد عظمت‌های بسیاری در وجود انسان هست که البته اکثر آنها برای ما عادی شده است اما باید گفت این «نفخت فیه من روحی» انتها ندارد این چه عظمتی است که در درون انسان جاری شده و اینکه قرار است ما آن را به اصل خودش بازگردانیم؟ ظرفیت و معنویت انسان بی‌انتهاست و عرفا براین جمله که «انسان یک قابلیت و استعداد بی‌پایان است» تکیه دارند که بیشتر بعد معنوی انسان را مدنظر قرار داده است. این ظرفیت عظیمی که انسان را به عنوان یک شاهکار خلقت پدید آورده و مدال فتبارک الله را بر سینه خالق دارد! این استعداد چگونه و در کجا شکوفا خواهد شد. بزرگترین مصیبتی که بنده در عرفان‌های کاذب می‌بینیم و آن چه که بیش از همه قلب مرا می‌فشارد این است که این گنجینه استعدادهای معنوی به کجا خواهد رفت؟ با توجه به اینکه عرفان‌های کاذب روی بُعد احساسی و عاطفی مخاطب کار می‌کنند احساس عارف شدن، احساس خوب شدن و احساس معنوی شدن را برای فرد به وجود می‌آورد بدون اینکه این احساس پشتوانه حقیقی داشته باشد بدون اینکه فرد تزکیه کند و یا تحول درونی برای او رخ داده باشد. *** جریان‌های معنوی نوظهور باید پاسخگوی منبع سخنان خود باشند * اینکه فرد احساس معنوی شدن داشته باشد که خوب است؟ مظاهری‌سیف: این حس، بدل از اصل می‌شود حس خوب اگر نتیجه یک رشد،‌ دستاورد متعالی باشد ارزشمند است و آن احساس خوبی قابل احترام است که در ما رشد ایجاد کند وگرنه این احسا‌س‌های خوب توهمی، فایده‌ای ندارد بعد تلقینی عرفان‌های کاذب بسیار بالاست و بر این باورند که خدا یعنی همین خوشی، شادی، لذت، گفتن، خندیدن، رقصیدن و ... یکی از افرادی که به اسم عارف در کشور ما معروف است و بیش از صد اثر از وی به فارسی چاپ شده است و محافلی هم در این خصوص تشکیل می‌شود جمله‌ای دارد که می‌گوید: «تمام راهت را بخند، تمام راهت را به سوی خدا برقص،‌ تمام راهت را به سوی خدا شاد باش» به این ادبیات نگاه کنید که چقدر گیرا و جذاب است و سپس یک فضای توهمی به وجود می‌آورند که فرد به وصال رسیده است. اینکه الان خوشحالم! این که نشد عرفان! درست است که عرفا غرق در بهجت و سرور معنوی هستند اما این کجا و آن کجا! و بعضی از این عرفان‌ها به جایی می‌رسند که آزادی جنسی را راهی به سوی خدا معرفی می‌کنند! اینجاست که باید از جریانات معنوی این سؤال را پرسید که منبع این حرف شما کجاست؟!ّ *** چرایی گره خوردن جریان‌های نوظهور با انقلاب اسلامی * ما مسافرانی هستیم که اغواگران راه نمی‌گذارند به مقصد برسیم، آیا مهمترین خطر، دادن آدرس اشتباه است؟ همایون: نوع رویکرد آقای مظاهری دقیق، درست، ریشه‌ای و مبنایی است در یک تحلیل فردنگرانه باز می‌دارد از آن راه و استعدادهایی که دارد که این یک سطح از تحلیل است و شاید مهمترین سطح تحلیل باشد. سطح تحلیل دیگر، سطح اجتماعی است اعتیاد غیر از اینکه یک معضل فردی است و فرد را خانمان‌سوز و بیچاره می‌کند یک پدیده و یک آسیب اجتماعی است و به لحاظ اجتماعی هم قابل بررسی است. اجازه می‌خواهم یک سطح سوم را با نگرش خودم اضافه کنم و آن هم سطح تحلیل تمدنی است و این یک آسیب است پیش از انقلاب اسلامی هم اگر عرفان‌های کاذب در جامعه وارد می‌شد باز هم همین نوع تحلیل‌ها رامی‌توانستیم داشته باشیم اما این جریانی که در چند سال خیر در جامعه ما وارد شده است به طور جدی با ماجرای انقلاب اسلامی گره خورده است. مجموعه‌ای که ما نام آن را عرفان‌های کاذب می‌نامیم، شکل‌های بسیار متنوعی دارند؛ از غیر دینی‌ترین اشکال و ادعاها گرفته تا دینی‌ترین نوع در آن وجود دارد. نه فقط به شکل طریقت بلکه شرعی‌ترین آن، که این شاخصی برای ما به شمار می‌رود بعضی از عرفان‌های کاذب تمام این‌ها را دارند و لذا ادعا ادعای کاملاً اسلامی است. مبلغی که این ادعا را دارد شکل و ابزارهای به ظاهر اسلامی را به کار می‌گیرد اما در پشت پرده این ماجرا چه اتفاقی صورت می‌گیرد؟! چیزی که همه در آن دخیل هستند ایجاد راه‌های موازی در کنار اتفاقی که در جمهوری اسلامی در راستای تمدن سازی اسلامی و احیای تمدن جدید و عظیم‌ اسلامی ایجاد می‌شود این موضوع، راه‌های موازی ایجاد می‌کند. کما اینکه پیش از انقلاب نیز این مسائل در قالب انجمن‌ها و... وجود داشت. *** معادلات دنیوی، توازن تمدن سازی را بر هم می‌زند * این موضوع چه مشکلی را ایجاد می‌کند؟ همایون: وقتی می‌گوییم همه کشور باید عزم خود را جزم کند برای اینکه راه پیشرفتی را که آغاز کرده‌ایم ما چگونه باید با دنیا و آخرت تعامل کنیم چه میزان دنیا و آخرت باید در الگوی پیشرفت ما جای داشته باشد یک الگوی بسیار خاص ویژه است که در این دوره تمدن‌سازی می‌کند. اما اینکه ماجرای این تمدن‌سازی چیست و به کجا خواهد رسید بحث‌ دیگری است. اما آنچه که برای ما مفهوم و ملموس است اینکه پیشرفت ابعاد گوناگونی دارد و یک قالب منسجم یک نظام را پدید می‌آورد حال شما به هر شکلی این توازن را به نفع دنیا و یا آخرت منهای دنیا بر هم بزنید. بدون نتیجه خواهد ماند. و یا در حالت توهمی، بگوییم مثلاً من رسیده‌ام و یا برعکس، بر این باور باشیم که امام زمان(ع) ظهور می‌کند و تمام امور درست می‌شود و حرکتی نکنیم بنابراین اگر نگاه تمدنی داشته باشیم این رخوت و این راه گم کردن و کج راهه بردن انسان‌ها از جمله آسیبی است که حتی پیش از نگاه فردی، اثرگذار خواهد بود. ممکن است فردی به این عرفان‌ها ورود پیدا کرده باشد زندگی خوبی داشته، آرامش داشته از رفاه و ثروت نیز برخوردار باشد اما این فرد، شخصی نیست که بتوان با او تمدن اسلامی را ساخت و در واقع ما ضرر کرده‌ایم. و این آسیب تمدنی بسیار جدی است و فکر می‌کنم آنچه که باعث شد، جریان‌های جدید در 20 تا 30 سال اخیر ایجاد شود این تحلیل است. همایون: موضوع عرفان‌های نوظهور است، آقای مظاهری تصدیق می‌فرمایید که این جریان‌هایی که امروز در جامعه ایران و جامعه جهانی می‌بینیم کاملا نو و جدید است، یک جریان طبیعی رشد نیست که بگوییم از همان زمان «بودیسم» شکل گرفته و از زمان ادیان قدیم این یک سیر طبیعی را طی کرده و ما هم الان در یک مقطع تاریخی شاهد رشد آن هستیم، نه ما کاملا متوجه هستیم که جریان چیز دیگری است و یک اتفاق دیگری در حال وقوع است باید ریشه‌های آن اتفاق را در خودمان بیابیم! ما چه کردیم که آنها در تقابل با ما این کارها را انجام می‌دهند؟! مظاهری‌سیف: تاریخ جریانات جدید، از آنچه که ما می‌بینیم بیشتر است و شاخصه‌های جدیدی دارد. *** قرائت عرفانی و معنوی از یوگا مشکلات زیادی را برای جامعه ما به وجود آورده است * آیا مرز بروز و ظهور عرفان‌های جدید در جغرافیای جمهوری اسلامی ایران است و به واسطه انقلاب اسلامی به وجود آمده است؟ مظاهری‌سیف: ورود عرفان‌های کاذب به ایران به قبل از انقلاب باز می‌گردد آثار برترین فرد در حوزه عرفان سرخ پوستی، قبل از انقلاب ترجمه شده است. قرائت عرفانی و معنوی از یوگا که مشکلات زیادی را برای ما به وجود آورده است و بسیاری از این جریانات، قبل از انقلاب به طور گسترده وارد ایران شده بود زمانی که واقعا نمی‌شد گفت انقلاب اسلامی یک مسئله و یک تعارض با ارزش‌های آنها به شمار می‌رفت. همایون: از شما دعوت می‌کنم که انقلاب اسلامی را کمی گسترده‌تر نگاه کنید. اگر تمدن اسلامی را تعقیب کنید متوجه خواهید شد که ماجرای تقابل ما با دشمنانمان یک بحث تمدنی است و این یک نشانه دارد. صفویه، مشروطه، جریان ملی شدن صنعت نفت و ... را می‌توان با این ماجرا نقد کرد. آن تمدن اسلامی که ما از آن صحبت می‌کنیم یک کل است که این کل، قابل تحلیل است. ما اگر تمدن اسلامی را پیگیری کنیم، انقلاب اسلامی را نقطه عطفی خواهیم دید، نه یک حادثه و یک واقعه‌ای که یک مرتبه اتفاق افتاده است. منبع:خبرگزاری فارس .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image