علم باارزش /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

علمی که در احادیث ارزش معرفی شده است کدام علم است؟( علمی که دریافت کلی صحیح از مجموع هستی است یا علمی که دریافتی از بخشی از هستی است) و آن علمی که مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) فرموده اند( ذات علم ارزش است باید ما جهتش را عوض کنیم) چطور؟


1 علم بهتر از جهل است . علم به خودى خود ارزش است چرا که هر دانستنى در مقابل جهلى قرار دارد و جهل ، ندارى و نقص است . حتّى دانستن اینکه الآن ساعت چند است بهتر از ندانستن آن مى باشد یا دانستن اینکه تاریخ تولّد فلان شخص بیگانه چیست بهتر از ندانستن آن مى باشد . پس علم و دانستن کمال است چه آن علم زیاد باشد یا کم و ناچیز باشد به نحوى که اصلاً به عنوان کمال ، به چشم نیاید . نیز چه آن علم مربوط به دنیا باشد یا عقبى عقلى باشد یا نقلى یا تجربى جزئى باشد یا کلّى و . . . . حتّى دانستن علوم منهیّه نظیر علم سحر و شعبده و . . . نیز فى حدّ نفسه کمال است لکن به خاطر آنکه اغلب دارندگان آن از آن سوء استفاده مى کنند و موجب فریب مردم مى شوند ، در شرع مقدّس یادگیرى آنها مورد نهى واقع شده است . نیز یادگیرى برخى علوم به خاطر آنکه آدمى را از یادگیرى علوم بهتر و نافعتر مانع مى شوند ، مورد نهى قرار گرفته مثل علم انساب ( نسب شناسى ) که فایده ى چندانى بر آن مترتّب نیست و نمى ارزد که انسان عمر شریف خود را صرف این گونه امور کم ارزش نه بى ارزش نماید . چون نه خود این گونه علوم کمال قابل توجّهى هستند ، نه به درد عمل خیر قابل توجّهى مى خورند . همچنین از یادگیرى برخى علوم نهى شده ، چون علوم توهّمى اند نه علوم یقینى مثل علم احکام نجوم ( پیشگویى با توجّه اوضاع ستارگان ) که اصلش درست بوده و منشاء الهى داشته ، ولى به خاطر دو بار ردّ شمس که در تاریخ واقع شده ، حساب این علم از حالت یقینى بودن خارج گشته است . حاصل کلام آنکه مطلق علم به خودى خود کمال و ارزش است مگر اینکه بالعرض مضرّاتى بر آن بار گشته و آن را از ارزش بودن خارج سازد . 2 علم بى جهت نداریم . برخى بر این باورند یا مغرضانه مى خواهند این باور را به جامعه تزریق کنند که علم جهت ندارند . لذا علم اسلامى و علم غیر اسلامى نداریم . اینها مروّج این فکرند که سخن گفتن از فلسفه اسلامى ، روانشناسى اسلامى ، جامعه شناسى اسلامى ، اقتصاد اسلامى ، سیاست اسلامى و . . . ، باطل مى باشد . در مقابل این فکر ، برخى از متفکّران بزرگ نیز بر این باورند که علم ، جهت دارد و جهت علم است که به آن ارزش ثانوى مى دهد . یعنى علم اگر چه فى حدّ نفسه در مقابل جهل بوده و ارزش ذاتى دارد ولى با جهت ثانوى که به علم داده مى شود مى توان ارزشى بر ارزش ذاتى آن افزود یا برعکس آن را در جهت ضدّ ارزشها قرار داد . لذا علم همانند چاقوست که ذاتاً بهتر از آهن خام مى باشد ولى جهت استفاده ى آن است که ارزش دومى را به آن مى دهد . اگر این چاقو در آشپزخانه به کار رفت ارزش مثبت افزونترى مى یابد امّا اگر براى قتل انسانها مورد استفاده قرار گرفت ، آلت قتّاله نامیده مى شود . حقیقت مطلب نیز آن است که علم جهت دارد چه آن علم ، علم عقلى باشد یا نقلى باشد یا تجربى و اگر تجربى است ، چه تجربى انسانى باشد مثل روانشناسى و جامعه شناسى و . . . یا تجربى طبیعى باشد مثل فیزیک و زیست شناسى و پزشکى و . . . . خود همین که مى بینیم هر کدام از این علوم داراى مکاتب متفاوتى هستند گواه است بر صدق این معنا براى مثال روانشناسى داراى مکاتب فراوانى است که گاه برخى از آنها ضدّ همدیگر مى باشند جامعه شناسى نیز دقیقاً همین حالت را دارد . یا علم طبّ ، مکاتب گوناگونى دارد مثلاً نگرش طبّ چینى یا هندى به انسان غیر از نگرش طبّ اسلامى است و نگرش هر سه ى اینها غیر از نگرش طبّ غربى مى باشد . طبّ چینى براساس تفکر « تائو » ( دائو ) و مکتب طبّ هندى یا آیورودا براساس تفکر « ودا » صورت گرفته که هر یک از اینها یک مکتب فلسفى هستند طبّ سنّتى مسلمین یا مکتب طبّ اخلاطى نیز بر اساس یک فلسفه و نگرش به انسان و طبیعت به وجود آمده است . در طبّ شرقى انسان موجودى مرکّب از روح و بدن لحاظ مى شود و جزئى از طبیعت شمرده مى شود امّا در طبّ غربى ، انسان صرفاً ماشینى زنده و موجودى جدا از طبیعت انگاشته مى شود . لذا در طبّ غربى انسان بیمار فرقى با ماشین خراب ندارد و پزشک در واقع نوعى مکانیک است که بدن را تعمیر مى کند و حتّى چه بسا مى تواند اعضاء را برداشته و یک عضو نو یا دست دوم ولى سالم جاى آن بگذارد . این طبّ را به خاطر تکیه ى زیادش بر ابزار ، طبّ ابزار نیز مى گویند . امّا در طبّ شرقى ، بیمارى یعنى به هم خوردن رابطه ى روح با بدن یا به هم خوردن طبیعت خود بدن که منشاء آن نیز به هم خوردن رابطه روح و بدن است با طبیعت خارج . لذا مداوا در این طبّ یعنى کمک به روح و بدن تا خودشان را با طبیعت هماهنگ نمایند . حتّى خود طبّ غربى نیز مکاتبى دارد . امّا جهت علوم از کجا نشأت مى گیرد ؟ علوم از جهات مختلفى جهت مى پذیرند . گاه پیش فرضهاى علما و کاشفان و نظریه پردازهاست که در علم اثر مى گذارد گاه نیز انتظارات ماست که به علم جهت مى دهد . براى مثال ، علوم تجربى امروزى ، عمدتاً با پیش فرضهاى سکولار و منکر ماوراء طبیعت شکل گرفته اند . لذا علوم تجربى غیر دینى مى باشند چرا که دانشمندان مبدع آنها تابع تفکّر پوزیتیویستى بوده اند که فلسفه اى ضدّ عقل و ضدّ ماوراء طبیعت مى باشد و تنها راه رسیدن به واقع را تجربه مى داند . یا زمانى که جناب آینشتین رابطه هم ارزى جرم و انرژى را ارائه نمود ، دو گونه انتظار از این علم به وجود آمد عدّه اى بر آن شدند که از طریق این علم به انرژى پاک دست پیدا کنند لذا رآکتورهاى هسته اى را اختراع نمودند . در مقابل عدّه اى نیز به فکر افتادند که از این راه بمب هسته اى بسازند . حتّى برخى نیز در صدد برآمدند تا معاد جسمانى یا معراج جسمانى را از این طریق توجیه نمایند . درباره ى نقش پیش فرضها در علوم تجربى ، دانشمند محترم و فیزیکدان بزرگوار جناب دکتر مهدى گلشنى کتابى نگاشته اند با عنوان « تحلیلى از دیدگاههاى فلسفى فیزیکدانان معاصر » که کتابى است ارزنده و مفید براى طالبان علم . ایشان کتابهاى دیگرى نیز در این زمینه دارند نظیر « از علم سکولار تا علم دینى » و « قرآن و علوم طبیعت » که بسیار مفید مى باشند . البته دیگران نیز در باره علم دینى و علم سکولار کتابهایى نگاشته و نظراتى داده اند که نظراتشان چه بسا کاملتر از نظرات ایشان باشد . حاصل کلام آنکه : علم ، بى جهت نیست و حتّى از علم توحید نیز مى توان استفاده ى شیطانى نمود کجا رسد از علوم تجربى . اکثر فرقه هاى انحرافى که در طول تاریخ پیدا شده اند در حقیقت جهت دهى هاى نادرستى بوده اند به مباحث توحید و نبوّت و امامت و امثال آن . بر همین اساس است که برخى اندیشمندان حوزه و دانشگاه به دو گونه علم قائل شده اند علم اسلامى و علم غیر اسلامى علم غیر اسلامى نیز مى تواند دینى ولى انحرافى باشد یا سکولار باشد . البته در برخى شاخه ها ، مدل اسلامى وجود خارجى ندارد لذا نیاز به تأسیس دارد . براى مثال امروزه چیزى به نام فیزیک اسلامى نداریم ولى امکان تأسیس آن وجود دارد و همّت اهل علم را مى طلبد . 3 اسلام کدام علم را توصیه مى کند ؟ با تتبّع در روایات مى توان ادّعا نمود که اسلام هر گونه علم نافعى را اعمّ از دنیوى و اخروى ، به شرط آن که جهت اسلامى داشته باشد و در مسیر اضرار به دین و خلق قرار نگیرد ، توصیه مى نماید . لذا در روایات اهل بیت ( ع ) به یادگیرى علم طبّ ، علم نجوم نه علم احکام نجوم ، علم صرف و نحو ، علم معرفه النفس ( انسان شناسى روانشناسى اسلامى ) ، علم معرفه الاجتماع ( جامعه شناسى اسلامى ) ، علم ریاضیّات ، علم کالبد شناسى ، علم اقتصاد ، طبیعت شناسى و . . . توصیه شده است . البته از بین این علوم ، روشن است که علم توحید و عقائد برتر از همه مى باشد چرا که شرافت علوم به موضوع آنهاست . پس هر چه موضوع علمى شریفتر باشد ، خود آن علم نیز باارزشتر خواهد بود . بعد از علم عقائد ، معرفت نفس ( انسان شناسى روانشناسى اسلامى ) را اشرف علوم معرّفى نموده اند . علم طبّ نیز از آن جهت که با بخشى از وجود آدمى سر و کار دارد و زمینه ى زیست سالم را فراهم مى کند ، به شدّت مورد توصیه شارع مقدّس واقع شده است . علم صرف و نحو ( دستور زبان ) نیز مورد تأکید واقع شده چرا که ابزار پایه براى فهم قرآن و کلام معصوم مى باشد . .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image