انسان و نیاز به توکل و اعتماد به خدا /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

آیا انسان نیاز به توکل دارد؟ کارکرد توکل در زندگی انسان چیست؟


برای نیل به اهداف باید از حرکت باز نایستیم، توانمندی ها و امکانات و اسباب لازم را برای رسیدن به هدف شناسایی و بر نفس خود اعتماد کنیم و از اسباب و لوازم استفاده کنیم، در برابر سختی ها و مشکلات، صبر و استقامت پیشه کنیم و از سرانجام کار در هراس نباشیم. اکنون سؤال این است که با فرض رعایت همه این امور، آیا نیازی به توکل هست و آیا برای توکل، کارکردی باقی می ماند؟! به راستی اگر کسی با برنامه ریزی و نیز رعایت امور فوق، بی آن که به خدا توکل کند کاری را آغاز کند، آیا می توان ادعا کرد که به نتیجه نمی رسد؟ این پرسش به اصل لزوم و فایده توکل توجه دارد. بر اساس آموزه های دینی، اراده خداوند در دنیا بر این است که امور بر مجرای طبیعی و اسباب عادی خود انجام شود؛ یعنی خداوند نخواسته است در انجام امور، پیوسته معجزه و امور خارق العاده را به نمایش بگذارد.[1] ازاین رو کسی که به خدا توکل نکرده است، اگر اقدام هایش را به نحو مطلوب انجام دهد غالباً به نتیجه می رسد و گاهی نیز به نتیجه نمی رسد؛ زیرا اسباب امور تماماً در دست خدا و تحت اختیار و اراده اوست. همچنین گاهی از نتیجه به دست آمده راضی نیست. اما کسی که اهل توکل است و در امور خویش به خالق خویش توکل می کند، با فرض رعایت همه لوازم پیش گفته، اطمینان دارد که حتماً به نتیجه مطلوبی نایل می شود، از نتیجه به دست آمده- هر آنچه باشد- راضی و خشنود است و اگر احیاناً تلاش او نتیجه ای به دنبال نداشته باشد ناخشنود نمی شود؛ زیرا بر این باور است که خداوند مصلحت او را در واقع شدن آن هدف ندیده است و در هر صورت یعنی چه تلاش او به نتیجه برسد یا نرسد سعادت اخروی او بواسطه توکل به خدا آسیب نخواهد دید. چیزی که انسان های غیرمؤمن و غیرمتوکل بدان نخواهند رسید. بنابراین تقدیر الهی بر آن است که امور جز از راه اسبابش تحقق نیابد، اما نباید فراموش کرد که سببیت سبب نیز از خداست.[2] نتیجه این باور این است که اعتماد به خدای سبب ساز بیش از اعتماد به سبب باشد. بنابراین اسباب بی اثر نیستند و نباید برطرف شدن حوائج خود را از مجرای غیر طبیعی اش انتظار داشت. علامه طباطبایی در باره چنین انتظاری می نویسد: انتظار برطرف شدن نیازها از راه غیر طبیعی و خارق العاده صحیح نیست، و چنین توقعی بی جاست. چه طور ممکن است چنین امری روا باشد، با این که پیشوایان دینی (علیهم السلام) در بین مردم زندگی می کردند و امور خود را از مسیر طبیعی دنبال می کردند و در راه به دست آوردن خواسته های خویش همه ارکان وجود خود را به کار می گرفتند، و همه این ها سبب اند. همچنین آنان اهل دعا بودند که البته در همین دعا کردن سبب های زیادی به کار گرفته می شود؛ سبب هایی چون قلب و زبان. صاحب المیزان معتقد است: انسان اگر از کار افتادن اسباب را خواستار باشد، مانند کسی است که از دیگری بخواهد چیزی به او بدهد، بی آن که از دست خود کمک بگیرد. به او بنگرد بی آن که از چشم کمک بگیرد یا به سخنانش گوش دهد بی آن که از گوش خود استفاده کند. این اعضا و جوارح، اسبابی هستند که خداوند برای همین امور به بندگانش عطا کرده است و همگی از نوع اسباب اند. پس انتظار انجام کارها بدون استفاده از ابزار و اسباب، خردمندی صاحب انتظار را زیر سؤال می برد. اما توجه تام به اسباب بدون در نظر گرفتن صاحب آن اسباب نیز خردمندی نیست؛ همانند کسی که تمام اعتمادش به دست صاحب دست باشد تا به سویش دراز شود، و چیزی به او بدهد، به چشم صاحب چشم باشد تا به او بنگرد اما به کلی از وجود صاحب دست و چشم غافل باشد، و او را نادیده بگیرد. روشن است که چنین کسی از غافلان و بی خردان خواهد بود.[3] نتیجه آن که خداوند، صاحب همه اسباب و ابزار است و باید برای انجام امور خویش از اسباب آن کمک گرفت، اما اسباب تماماً در دست پروردگار و در اختیار اوست. پس نقش اصلی را در حقیقت، صاحب سبب ایفا می کند، نه خود سبب. همچنین باید توجه داشت در بسیاری از امور، اسباب و واسطه های خداوند، متعدد و متنوع اند. پس هنگام فقدان، ازکارافتادگی و یا امتناع یکی از اسباب، ناامیدی روا نیست و تصور بسته شدن دست خداوند برای رفع نیاز و خواسته ما خیالی باطل است. پرسش دوم اگر انسان برای انجام عمل خاصی به خدا نیز توکل کند و از او یاری بخواهد، اما توکل او همزمان و همراه باشد با توکل فرد دیگری که طرف مقابل اوست، در این صورت خداوند جانب کدام یک از آن دو متوکل را می گیرد؟ همانند دو داوطلبی که هر دو یک رشته تحصیلی را در یک دانشگاه انتخاب کرده و برای رسیدن به این خواسته خود به خدا توکل نیز کرده اند. پاسخ: پاسخ این پرسش در وکیل دو طرفه بودن یا همزمان بودن وکالت خداوند نسبت به بندگانش نهفته است. به راستی خداوند قادر است در آنِ واحد وکیل همه بندگانش باشد بی آن که نفع یکی از آنان را با نفع دیگری در تعارض قرار دهد و یا به خاطر یکی از بندگانش نفع بنده دیگرش که او نیز به خدا توکل کرده و لوازم آن را به حد کمال آورده است از بین ببرد. قرآن کریم در آیه اللَّهُ خالِقُ کلِّ شَیءٍ وَ هُوَ عَلی کلِّ شَیءٍ وَکیلٌ[4] خداوند را آفریننده و وکیل تمام مخلوقات معرفی کرده است. جمله اول این آیه، ناظر به توحید در خالقیت است و جمله دوم به توحید ربوبی دلالت دارد؛[5] یعنی خدا آفریننده هر چیزی است و بر همه چیز تسلط دارد و وکیل و نگهبان است. سپس در ادامه می فرماید: «کلید آسمان و زمین در دست اوست».[6] این تعبیر بدان معناست که روزی خلایق نیز به دست او و در اختیار اوست.[7] ازاین رو برای این که هر دو طرف را به منافعی که مصالح آنان است برساند، نیاز به بستن راه بر یکی نیست؛ بلکه قادر است هر یک از آنان را از راه دیگری به منافعشان برساند. البته این در صورتی است که هر دو تحت شرایط مساوی به خداوند توکل کرده باشند اما اگر شرایط طرفین مساوی نباشد، در آن صورت هر یک را به منافعی که شایستگی آن را دارد می رساند. همچنین اگر محدودیت از ناحیه آن خواسته باشد، آن گونه که در مثال ذکر شد، در این صورت کسی که برای نیل به آن هدف تلاش بیشتری کرده و زمینه بهتری را فراهم کرده است به مقصودش می رساند و البته آن دیگری را بی بهره نمی گذارد، بلکه او را نیز به مطلوبی می رساند و در آینده به او نشان می دهد که خیر و صلاحش در آن بوده است. یعنی خداوند هر دو را به خیر و صلاحشان رهنمون می شود، بی آن که آن را طلب کرده باشند و یا آن خیر و صلاح را در اولویت قرار داده باشند. پرسش سوم با توجه به لزوم بهره گیری از اسباب و ابزار، آیا می توان توکل را مربوط به هنگامی دانست که دیگر هیچ کاری از انسان بر نمی آید و کنترل امور از دست او خارج شده است؟ پاسخ: بی شک بر اساس متون قرآنی و روایی، توکل در همه حال و در هر شرایطی مطلوب و حق است و اختصاص به هنگامی ندارد که کاری از دست انسان برنمی آید. بنابراین حتی در زمان مهیا بودن ابزارها، اسباب و عوامل، توکل لازم است. چه بسیار اسبابی که هنگام نیاز، از انجام کمترین کاری ناتوان شده اند و چه بسیار ابزاری که هنگام ضرورت، کارآیی خود را از دست داده اند. استاد جوادی آملی در این خصوص می گوید: چنین نیست که انسان بخشی از کار را با اسباب عادی و بدون توکل انجام دهد و بخش دیگر را با توکل، توسل و دعا، بلکه اینها در همه بخش های رفتار آدمی حضور و ظهور دارد و حتی در جایی که انسان با وسایل و اسباب کار می کند، باید بر خدا توکل کند. همان گونه که گلاب در برگ گل، مفروش است، توکل، توسل و دعا باید در همه رفتارها و کارهای ما جریان داشته باشد. ما حتی در تهیه کردن ابزار و اسباب فعل و نیز استفاده از آنها، باید اهل دعا و توکل باشیم؛ زیرا از یک سو، اسباب موجودِ فعل را خدای «سبب ساز» فراهم آورده است و از سوی دیگر، ممکن است بر اثر علل خاصی همان خدای سبب ساز که «سبب سوز» نیز هست، ابزار موجودِ فعل را از دست ما بگیرد و میان ما و هدفمان حایلی ایجاد کند.[8] .

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

مرجع:

ایجاد شده در 1401/04/17



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image