فتح تهران- مشروطه خواهان /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

جریان فتح تهران توسط مجاهدان مشروطه خواه


در خصوص علت فتح تهران در انقلاب مشروطه باید گفت پس از صدور فرمان مشروطه در سال 1285 ، اجراى انتخابات و تدوین قانون اساسى در دستور کار قرار گرفت . با مرگ مظفرالدین شاه ، محمد على شاه به سلطنت رسید . وى داراى خوى استبدادى بود و به هیچ وجه مطیع قانون نبود . علاوه بر این وى پرورش یافته روسها بود و با حکومتى که بر اساس خواست و منافع انگلستان روى کار مى‌آمد موافق نبود . از این رو به وسیله سربازان دولتى و قزاقان روسى به مجلس حمله کرد عده‌اى از نمایندگان کشته شدند و برخى دستگیر و تبعید شدند و بساط مشروطه برچیده شد . پس از به توپ بستن مجلس آخوند خراسانى فتوا مبنى بر مستبد و نامشروع بودن حکومت مى دهد . از دیگر علماى نجف نیز مى خواهد تا حکومت محمد على شاه را نامشروع دانسته و از مردم ایران مى خواهد تا به حکومت مالیت ندهد به این طریق خزانه نیز خالى بود . آخوند خراسانى ، مردم ایران و هم‌چنین مردم عراق و علماى عتبات حتى مرحوم سید محمدکاظم طباطبایى یزدى را براى حرکت به سوى ایران فرا مى‌خواند . خبر حمله به مجلس و کشتن مشروطه خواهان موجب شد تا نیروهاى شمال به رهبرى سپهدار تنکابنى و نیروهاى بختیارى به رهبرى سردار اسعد بختیارى به تهران حمله کرده ، شهر را به تصرف خود درآورند . با شکست نیروهاى دولتى و فتح تهران محمد على شاه به سفارت روسیه پناهده شد . فاتحان تهران مجلسى با عنوان مجلس عالى در بهارستان تشکیل دادند . این مجلس محمد على شاه را از سلطنت خلع و احمد شاه را به پادشاهى برگزید و بقیه مناصب حکومت را بین خود تقسیم کردند . اکثر مشروطه خواهانى که حکومت را به دست گرفتند از عوامل روسیه و انگلستان بودند و به این ترتیب « حکومت و مجلس دوم هر دو به دست فئودالها و خدمتگزاران امپریالیسم افتاد . حکومت روى کار آمده حتى با معیارهاى غربى نیز یک حکومت مشروطه نبود . فاتحان تهران و حامیان مشروطیت یعنى سردار اسعد و سپهدار هیچیک اعتقادى به حکومت ملى نداشتند . زیرا « یکى از عناصر اصلى ایدئولوژى مشروطیت ، برانداختن نظام شبه فئودالیسم ایرانى و نفى قدرتهاى محلى حکومت امثال سپهدار و سردار اسعد بود . در کل علت اصلى حمله مشروطه خواهان به تهران و فتح پایتخت , مواردى نظیر به توپ بستن مجلس ، فتواى آخوند خراسانى ، تخطى شاه از قانون اساسى ، خلع شاه از قدرت و بناى محکمترى براى مشروطه ) بود . ولى هدف مشروطه خواهان را باید در موارد زیر جستجو نمود : _ 1 خلع سلطنت از محمد على شاه _ 2 افتتاح مجلس دوم ( بازگشایى مجلس شوراى ملى ) _ 3 استقرار قانون اساسى مشروطه _ 4 تسلیم سرهنگ لیاخوف ( فرمانده روس نیروى قزاق مستقر در تهران که مجلس را به توپ بسته بود ) اما در مورد اختلاف مشروطه خواهان با شیخ شهید گفتنى است , شیخ در خصوص انقلاب مشروطه سه موضع داشت : _ 1 همگام بودن با مشروطه موضع شیخ در این مرحله نفى استبداد ، ایجاد قانون ، طرح عدالت خانه و نهایتا قانونمند کردن حکومت بود _ 2 طرح مشروطه مشروعه در این منظر شیخ قانون را بر اساس موازین اسلام مى دانست ، و نه بر سبک و سیاق فرانسه و بلژیک ، شیخ مى خواست تا قانون اسلامى بر جامعه حکم فرما باشد و مفهوم آزادى بر سیاق اسلام متجلى گردد . در اینجا عده اى از مشروطه خواهان و غرب زدگان صفشان از شیخ جدا شد . برخى از انقلابیون با آموزه هاى سکولار و غربى درصدد ایجاد مشروطه در ایران بودند . _ 3 تحریم مشروطه شیخ پس از آن که دید مشروطه به انحراف رفته مشروطه را تحریم کرد . پس از فتح تهران انقلابیون با دو گروه برخورد نمودند _ 1 مستبدان و عوامل به توپ بستن مجلس _ 2 مخالفان فرهنگى که شیخ در این زاویه قرار مى گرفت . براى آگاهى بیشتر به توضیح این موارد مى پردازیم . مشروطه به مرور زمان سر از اندیشه هاى غرب گرایانه درآورد ، به گونه اى که شیخ در مقابل آن ایستاد . شیخ در ابتدا در خصوص استبداد ستیزى همراه مشروطه خواهان بود ولى بعد از زمانى که مشخص شد این جنبش بر موازین غرب به پیش مى رود و در مقابل اسلام قرار مى گیرد در مقابل مشروطه ایستاد . مشروطه خواهان پس از برقرارى حکومت به تصفیه حساب با مخالفان مشروطه پرداختند . طرفداران استبداد یعنى شاه و درباریان وحشت زده هر کدام به جایى پناه بردند امّا مشروطه مشروعه به رهبرى شیخ فضل الله چون کوه مقاوم و استوار بودند . پیشنهادهاى مختلفى به شیخ فضل الله رسید تا به جایى پناهنده شود . سعدالدوله براى او پیام فرستاد که با وزیر مختار روس و انگلیس گفتگو کردم و براى شما جاى مناسبى در سفارتخانه تهیه کرده‌ام تا از خطر محفوظ باشید . یاران شیخ فضل الله خوشحال شدند امّا شیخ بدون عکس العمل در مقابل این پیام « لا حول و لا قوه الاّ بالله » مى‌گفت . پیشنهاد شد که اجازه بدهید پرچم هلند را که کشور بى‌طرفى است بر بام خانه نصب کنیم تا در امان باشید . شیخ با تبسمى استهزا گونه فرمودند : باید پرچم ما را روى سفارتخانه بیگانه نصب کنند . چطور ممکن است که صاحب شریعت به من که از مبلغین احکام هستم اجازه فرماید ، پناهنده به خارج از شریعت شوم . وى در پاسخ پیشنهاد دیگرى اینچنین فرمود : آیا رواست که من پس از هفتاد سال که محاسنم را براى اسلام سفید کرده‌ام حالا بیایم و زیر پرچم بیگانه بروم ! سرانجام مشروطه طلبان براى انتقام از شیخ فضل الله به منزل وى حمله کردند و شیخ را به شهربانى بردند . و نهایتاً اعدام نمودند . مخالفت شیخ با مشروطه خواهان بر سر اسلام بود وى معتقد به مشروطه مشروعه بود . یکى از مهمترین موارد اختلاف شیخ فضل الله نورى با مشروطه طلبان مساله نظام حکومت مشروطه بود . در جنبش عدالتخانه که براى جلوگیرى از ظلم و ستم و مبارزه با استبداد و به رهبرى روحانیون اداره مى شد ، ابتدا هیچ نامى از مشروطه درمیان نبود . نام مشروطه و القاى اندیشه مبارزه براى ایجاد حکومت مشروطه ازهنگام تحصن در سفارت انلگستان و به وسیله روشنفکران غربگرا و فراماسون دربین مبارزان رواج یافت . گرچه قبل از آن افرادى اندک از این لفظ آگاهى داشتند ، اما به هیچ عنوان مشروطه از اهداف مبارزان و نهضت عدالتخانه شمرده نمى شد . از مهمترین خواستهاى مبارزان اجراى قوانین اسلام در باره تمام مردم به طور یکسان و مهمتر از همه ایجاد عدالتخانه اى بود که در آن به شکایات مردم رسیدگى شود و در آنجا با همه به عدالت رفتار شود . در قسمتى از فرمان مظفرالدین شاه به عین الدوله براى رسیدگى به درخواستهاى متحصنین در حرم حضرت عبدالعظیم ( ع ) آمده است : « ترتیب و تاسیس عدالتخانه دولتى براى اجراى احکام شرع مطاع و آسایش رعیت از هر مقصود مهمى واجب تر است . » شیخ فضل الله این امر را که مجلس بتواند صرفاً به استناد رأى اکثریت حتى بر خلاف قوانین و احکام شرعى ، قانون وضع نماید ، مردود مى داند و متقابلاً موافقت خود را با مجلسى که با رعایت احکام اسلام ، قانون وضع نماید ، اعلام داشته و در یکى از بیانات خویش ، موضع و مقصود خود را چنین اعلام مى دارد : « أ ایها الناس من به هیچ وجه منکر مجلس شوراى ملى نیستم أ صریحاً مى گویم أ که من آن مجلس شوراى ملى را مى خواهم که عموم مسلمانان آن را مى خواهند . به این معنى که البته عموم مسلمانان مجلسى مى خواهند که اساسش بر اسلامیت باشد و بر خلاف قرآن و بر خلاف شریعت محمدى ( ص ) و بر خلاف مذهب مقدس جعفرى ، قانونى نگذارد . من همچنین مجلسى مى خواهم . » سردار اسعد بختیارى ایشان را مى توان از افراد ملى گرا ( ملیون ) دانست . از لحاظ سیاسى گرایشات دموکراتیک دارد ، ثریا فرزند خلیل خان اسفندیاری ، نوه اسفندیار خان سردار اسعد است . سردار اسعد در سال 1318 ه . ق به هندوستان و مصر رفت . سپس دو سال در اروپا به سیاحت پرداخت . این سفر چنان ذایقه او را دگرگون کرد که پس از مراجعت به تهران همیشه مى گفت : « یا باید در فرنگستان زندگى کرد یا در کوه هاى بختیارى . » سردار هم شاه را خلع کرد و هم در قتل شیخ فضل الله نورى پافشارى کرد . ( به نقل ازبابک ذاکرى , روزنامه سرمایه , شماره 244 85 / 5 / 16 , صفحه 20 ) لازم به ذکر است که در جریان انقلاب مشروطه در حرکت مشروطه خواهى و مشروطه مشروعه وجود داشت . و مى توان ایشان را جزئ مشروطه خواهان نامید . پس از فتح تهران در بهارستان مجلس مهمى به نام مجلس فوق العاده عالى با حضور رؤساى دوره اول مجلس شوراى ملى و سرداران قشون ملى و عده‌اى از تجار و وزراء و شاهزادگان تشکیل گردید . در همین مجلس به اتفاق آراء سردار اسعد به سمت وزیر داخله منصوب گردید . سردار اسعد یکى از 12 نفر از هیئت عالى بود که اعضاى دادگاه انقلاب را بر گزیدند . على قلى خان مفاخرالملک ، سید محمد خان صنیع حضرت و شیخ فضل الله نورى به حکم این دادگاه اعدام شدند برگرفته از : موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق ، عبدالهادى حایرى ، فکر دمکراسى اجتماعى در نهضت مشروطیت ایران ، فریدون آدمیت ، فاجعه قرن ، جواد بهمنى ابراهیم صفایى ، رهبران مشروطه ، ابراهیم صفایى ، رهبران مشروطه ، علیقلى خان سردار اسعد بختیارى ، تاریخ بختیارى ( تهران ، انتشارات اساطیر ، 1376 ) مشروطیت ایران ، تهران مرکز نشر سپهر ، 1355 محمد ترکمان ، مجموعه‌اى از رسایل ، اعلامیه‌ها و . . . شیخ فضل‌الله نورى ، تهران ، مهدى انصارى . شیخ فضل‌الله و مشروطیت . تهران ، امیر کبیر ، .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image