نقد بهائیت /

تخمین زمان مطالعه: 16 دقیقه

چه نقدهایی بر فرقه بهائیت وجود دارد؟


سید علی محمد شیرازی (1236 ـ 1266) یکی از شاگردان سیدکاظم رشتی مؤسس فرقه شیخیه بود که پس از فوت استاد، ادعا کرد که باب واسطه وصول به امام زمان است و بعد ادعا کرد که خود قائم موعود است و در نهایت نیز ادعای نبوت و... را نمود تا این که در سال 1266 هـ .ق در تبریز به دار آویخته شد او که با ادعاهای خود فرقه امامیه را بنا نهاده بود، می‌گفت خاتم، ظهورات مشیت اولیه و آخرین حلقه سلسه نبوت نیست بلکه ظهور بعد از او که از آن به من یظهره الله تعبیر می‌کرد، به مراتب بالاتر از ظهور خود اوست.[1] بعد از مرگ علی محمد باب، صبح ازل (1246 تا 1330) جانشین او شد ولی به علت مخالفت مردم و علما او به همراه برادرش میرزا حسینعلی معروف به بهاءالله به عراق تبعید شد و در آنجا به خاطر اختلافی که بین دو برادر به وجود آمد، دولت عثمانی صبح ازل را به قبرس و بهاء الله را به عکّا در فلسطین، تبعید نمود و در حالی که هر کدام دعوی رهبری بابیه را داشتند، بهاء الله با ادعای این که من همان «من یظهره الله» مورد نظر علی محمد باب هستم توانست بر برادرش فایق آید و رهبری بابی‌ها را به دست آورد و کم‌کم فرقه «بهائیت»‌ را بر روی پایه‌های آن بنا نهد،[2] و با حمایت‌های استعمارگران فرقه‌ای جدید به وجود آورد. پس از مرگ بهاءالله (میرزا حسینعلی نوری) در سال 1309 قمری در عکّا، بین بهائیان بر سر جانشینی او اختلاف افتاد تا اینکه در نهایت عباس افندی (عبدالبها) (متولد 1260 قمری در تهران) موفق شد رهبری بهاییان را به عهده گیرد. بهاییت امروز؛ میراث عباس افندی (عبدالبها) است نه میرزا حسینعلی نوری (بهاءالله) و سید علی محمد شیرازی (باب). عباس افندی در سال 1911 میلادی به اروپا و آمریکا مسافرت کرد و به بهاییت سروسامان بخشید و آن را به شکل امروزی با پیشرفت های اروپاییان سازگاری داد. افندی به سازماندهی دوباره فرقه بهائیت پرداخت و آن را به شبکه جاسوسی برای خدمت به استعمار انگلیس و بعد آمریکا تبدیل کرد و به شکرانه خدماتش از دولت انگلستان لقب «سِر» و نشان‌ «نایت هود» گرفت.[3]عباس افندی در سال 1340 قمری (1300 شمسی) در شهر عکا درفلسطین (اسراییل بعدی) درگذشت و رهبری بهاییان به شوقی افندی (متولد 1314 قمری، متوفای 1336 شمسی در لندن) نوه دختری عباس افندی رسید. عباس افندی که تحصیل کرده دانشگاه آمریکایی بیروت و آکسفورد بود به بهائیت نظم و تشکیلات بخشید و چون از داشتن فرزند محروم بود اداره بهائیت را به سازمانی به نام «بیت العدل» سپرد. گرچه از سال 1328 تاکنون بیت العدل رهبری بهائیان را به عهده دارد، امّا بیوه شوقی افندی (روحیه ربانی، روحیه افندی، روحیه ماکسول، زن کانادایی- آمریکایی شوقی افندی) تا سال 2000 رهبری بهاییان را به عهده داشت. در میان بهائیان از میرزا حسینعلی نوری (بهاء الله) تا کنون؛ اختلاف داخلی، رقابت ها و کشمکش ها و نزاع های بسیاری در گرفت که تا کنون ادامه دارد امّا امریکا و اسراییل از فرو پاشی داخلی ساختار بهائیت جلوگیری می کنند. - بر اساس تعالیم بهاییت «ولی امر» موجود باید«ولی امر» بعدی را تعیین نماید و از این جهت باب، بها، عبدالبهاء و شوقی افندی«ولی امر» بهائیان هستند. شوقی افندی کسی را به عنوان «ولی امر» تعیین نکرد بلکه سازمان و ساختار بیت العدل را به رهبری برگزید و این بر خلاف تعالیم بهائیت است ! و از این جهت" چارلز میسن ریمی"آمریکایی خود را جانشین شوقی افندی دانست و بیت العدل را قبول نکرد ! واز بهائیت انشعاب یافت. البته گروهها و انشعابات دیگری نیز در بهائیت اتفاق افتاد. هنوز علمای علم فرق و مذاهب و ملل و نحل نتوانسته‌اند جایگاهی برای این فرقه در میان مباحث ادیان و مذاهب پیدا کنند این فرقه نه در تعریف مذهب می‌گنجد نه تعریف دین بر آن شامل می‌شود و نه هم چون ادیان آسمانی شالوده مستحکمی ارد و نه هم چون ادیان غیر آسمانی پشتوانه‌ فکری و سازمان‌ دینی به همین دلیل نقد این فرقه در قالب انتقادهای رایج در علوم مربوط به ادیان و مذاهب امکان ندارد و به تعبیر دیگر چون ساختار فکری و عقیدتی منسجم و مستقلی ندارد نه قابل انتقاد است نه قابل استناد.بهاییت و استعمار بهاییت را باید ساخته و پرداخته استعمار (روسیه، انگلستان، آمریکا، اسراییل) دانست که در هر زمانی یکی از این قدرتهای استعمارگر از بهاییت به حمایت مادی و معنوی پرداختند. شواهد تاریخی در حمایت روسیه (سفیر کبیر روسیه و پناهندگی میرزا حسینعلی نوری به سفارت روسیه و ...) و حمایت انگلستان (تبعید میرزا حسینعلی نوری به حکومت عثمانی مستعمره انگلستان و حمایت ژنرال النبی از بهاییان و ...) و حمایت آمریکا (سفر عبدالبها به آمریکا و نام گرفتن آمریکا به «مرکز میثاق» توسط عبدالبها ومعافیت بهاییان از حقوق گمرکی و مالیاتی در آمریکا و... )و حمایت اسراییل از بهاییان (عکّا قبله بهاییان در اسراییل و ...) بسیار و بسیار است که از این مجال خارج است. به عنوان نمونه: - شوقی افندی دولت اسراییل را پناهگاه بهائیت و اسراییل را «ارض اقدس» و «مشرق الاذکار» نامید. - عباس افندی (عبدالبها) به پاس خدمات به امپراطوری بریتانیا (انگلستان) به مقام سرّ، نایت هود و شوالیه مفتخر گردید که سند تاریخی آن و تصاویر آن موجود است. بهائیت و حکومت قاجار فتنه بابیت و بهائیت به عنوان یک جنبش اعتراضی بر ضد حکومت قاجار مطرح گردید. بابیان در ترور نافرجام ناصر الدین شاه دخالت کردند چنانکه در بسیاری از کشتارها و غارت ها و بلواها و آشوبها در دوره ناصرالدین شاه نقش داشتند. در نهایت با اعدام باب (سید علی محمد شیرازی) به دستور امیر کبیر صدراعظم و تبعید بابیان به حکومت عثمانی، قاجار از فتنه بابیت و بهاییت جان سالم بدر می برد. بهائیت و حکومت پهلوی بهائیت در دولت پهلوی بیشترین و گسترده ترین حضور را داشت. حضور رهبران و سران بهاییت به عنوان نخست وزیر (هویدا) و وزیر (11 وزیر کابینه) در وزارت آموزش و پرورش (از مهد کودک تا دانشگاه -خانم فرخ رو پارسا وزیرآموزش و پرورش )؛ وزارت فرهنگ و آموزش عالی، رادیو، تلویزیون (تلویزیون ملّی)، ارتش (فرماندهان ارشد ارتش )، دربار (تیمسار ایادی) اقتصاد (حبیب ثابت، هژبر یزدانی) و ... نشان از نفوذ وتسلط بهاییان برحکومت پهلوی دارد. حضور بهاییت در حکومت پهلوی بدانجا می رسد که زمزمه بهایی شدن محمد رضا پهلوی به گوش می رسید تا آنجا که بهاییان در جلسات داخلی اعلام می کنند «ما اطلاع داریم که شاهنشاه آریامهر بهایی می باشند» بر این اساس دوران پهلوی را باید بهترین و رویایی ترین دوران بهاییت دانست. بر اساس تعالیم بهاییت دخالت در سیاست ممنوع است. حسینعلی بهاء در این باره می گوید: «اگر در مجلسی بودید و دیدید کسی وارد بحث های سیاسی شد بدانید از احباء نیست، خود را به این جیفه (مردار (سیاست) ) آلوده نکنید». ارتشبد فردوست می گوید: «روزی از سپهبد صنیعی (وزیر جنگ) پرسیدم چگونه شما شغل سیاسی پذیرفته اید ؟ پاسخ داد: از عکّا (بیت العدل در اسراییل) سوال شد و اجازه دادند که در موارد استثنایی و مهم این مشاغل پذیرفته شود». (2) بهائیت و انقلاب اسلامی ایران اگر دوران حکومت پهلوی بهترین و شکوفاترین دوران بهائیت بود پیدایش انقلاب اسلامی؛ سنگین ترین و مهلک ترین ضربه- در حدّ مرگ و نابودی- برای بهائیت محسوب می شود. بر همین اساس از ابتدای پیدایش انقلاب اسلامی تا کنون بهائیت نه تنها به مخالفت با جمهوری اسلامی ایران پرداخت که با دشمنان انقلاب اسلامی ایران یعنی آمریکا و اسراییل هم پیمان شد و نقش جاسوسی و ستون پنجم نظام صهیونیسم بین الملل را بازی می کند. بیت العدل بیت العدل همان محفل بهاییان است. در هر شهر و مکانی که نه نفر بهایی باشند یک محفل (بیت العدل) تشکیل می شود. بیت العدل ابتدا توسط بهاء الله (میرزا حسین نوری) مطرح، و توسط عباس افندی ایجاد و توسط شوقی افندی توسعه و گسترش یافت و تاکنون به عنوان مرکز اصلی بهائیت فعالیت می نماید. بیت العدل اعظم (مرکز جهانی بهائیت) در اسرائیل قرار دارد. این سازمان و تشکیلات دارای سه رکن است: مؤسسه ولایت امر(رهبران اصلی؛ مثل شوقی افندی، روحیه ماکسول و ... )مؤسسه ایادی امر الله (مبلغان و مروجان بهاییت) بیوت عدل (محافل ده – شهر – استان – کشور – بیت العدل اعظم )بیت العدل اعظم چهار وظیفه اصلی دارد: تشریع و تغییر قوانین حل مشکلات و مسایل بهاییان تعیین مبلغان و ایادی امر الله و اداره امور سیاسی، اقتصادی، محافل بهاییان مرجع کلّ امور بهاییان بازگشت از بهائیت از همان ابتدای پیدایش بابیگری تا پیدایش بهائیت و تاکنون بسیاری از مبلغان و مروجان و نویسندگان و پیروان بابیت و بهائیت از این فرقه اعلام انزجار نمودند و به دامن اسلام و تشیع برگشتند. عبد الحسین آیتی (آواره) کاتب عبدالبها و صاحب کتاب «کشف الحیل» و فضل الله مهتدی معروف به صبحی و صاحب کتاب «پیام پدر» و «خاطرات صبحی» از جمله باز گشتگان از بهاییت هستند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی بسیاری از پیروان این فرقه ضالّه متوجه سراب بودن این فرقه گشتند و به دین مبین اسلام بازگشتند. در سال های اخیر بازگشت خانم «مهناز رئوفی» نویسنده چندین جلد کتاب بر ضد بهاییت از آخرین موارد بازگشت از بهاییت است. نفی تقلید و رویکرد تقلید ستیزی بهاییت از یک طرف تقلید و رجوع غیر متخصص به متخصص را منع می کند در حالی که خود بیت العدل اعظم را مرجع کلّ امور بهائیان می داند. احکام و مناسک بهاییان- مخالفت صریح با اصول دین اسلام - مخالفت با حکم حجاب و تایید ارتباط با نا محرم. - ازدواج با محارم (البته در غیر از ایران !). - پاک بودن همه چیز و حتی نجاسات(با خواندن اسم بهاء و «الله اطهر» همه چیز پاک می شود).- حلیت ربا. - منبع احکام شرعی بهاییت کتاب اقدس است. - در نه روز کسب و کار حرام است. - اعیاد بهاییان، اوّل و دوّم محرم (ولادت باب و بهاء )، سه روز عید رضوان، بعثت بهاء وپنجم جمادی الاولی ولادت عبدالبها و بعثت باب و17دی روز جوانان. - وفیات وعزای بهاییان، روز وفات بهاء الله (روز هفتادم نوروز) و روز مرگ باب (بیست و هشتم شعبان). انتقادهای اعتقادی ادعای الوهیت باب و بهاء در اندیشه بابییت وبهائیت، باب و بها خدایانی هستند که زاده شده است، زندانی می شود، و می میرد.! این خدایان به صدور آیات، الواح، فرامین _به تقلید از قرآن_ همراه با عربی ناقص و غلط و فارسی مملو از تناقض و اغلاط ادبی؛ می پردازند. ادعای نبوّت و اینکه باب و بهاء در ردیف پیامبران همانند موسی، عیسی، ابراهیم و نوح(ع) و حتی برتر از پیامبران هستند. انکار ختم نبوت و ادعای نسخ شریعت اسلام از دیگر عقاید وادعاهای بهاییان محسوب می شود. ناسازگاری بهائیت با خاتمیت چگونه، آیین وفرقه ای که از آیین و دین اسلام انشعاب یافت می تواند با آموزه های ضروری و بدیهی (اصل) آن دین (اسلام) به مخالفت پردازد ؟! چون انکار اصل، انکار فرع وانشعاب را در پی خواهد داشت. ! ادعای بابیت و مهدویت کجا ؟ و ادعای نبوت و الوهیت و نسخ شریعت وخاتمیت کجا ؟ خاتمیت دین اسلام و خاتمیت پیامبر اسلام از اعتقادات مشترک شیعه و سنی است انکار معاد و قیامت در عقیده بابیت و بهائیت با آمدن باب، قیامت بر پا شده و با مرگ او قیامت به پایان رسید و با بعثت بهاء قیامت آغاز و با مرگ او به پایان رسید. اعتقاد به مهدویت نوعی و انکار مهدویت شخصی برخی از بابیان و بهائیان مهدویت می پذیرند در نظر آنها مقام مهدویت از مقام ولایت تشریعی برخوردار است و این مهدی هم سید علی محمد باب است. این مهدی مؤسس دین و شریعت جدید است. اعتقاد به پلورآلیسم دینی بهائیت اعتقاد به پلورآلیسم دینی و کثرت گرایی دینی دارد. عبدالبهاء می گوید: ملکوت مختص جمعیت خاصی نیست، شما می توانی بهایی مسلمان، یا بهایی ماسونی، یا بهایی مسیحی یا بهایی یهودی باشی !». رویکرد التقاطی به مکاتب غربی بهائیت از مکاتب جدید غربی مثل فمنیسم و لیبرالیسم بهره برده است و برتساوی زن و مرد تاکید می ورزد. فرقه بهائیت در مورد مسائل اعتقادی گنگ و نامفهوم است و با اینکه آسمان و ریسمان را به هم بافته مطلبی را ارائه نکرده که جزو اعتقادات پیروانش به حساب آید. برای روشن شدن این مطلب به چند مورد اشاره می‌شود. 1 . عدم توضیح در مورد مبدأ و معاد: این فرقه توضیحی در مورد مبدأ عالم و انسان نمی‌دهد معلوم نیست قائل به توحید است یا ثنوی‌گرا یا هم‌چون بودیسم منکر مبدأ است یا چون شمن پرست‌ها به مظاهر طبیعت را پرستش می‌کند تنها چیزی که در تاریخ این فرقه به چشم می‌خورد ادعای الوهیت میرزا حسینعلی بهاء است وی در کتاب اقدس خود ص 1 خویشتن را منبع وحی و تجلّی خدا معرفی کرده مدعی می‌شود که خداوند خلقت و تدبیر جهان را به او سپرده است و در کتاب ایام تسعه ص 50 درباره روز تولد خود می‌گوید: فیا حبّدا هذا الفجر الذی فیه ولد من لم یلد و لم یولد،[4] و یا در جای دیگر می‌گوید: خدایی هستم که در سایه‌های ابر فرود آمدم تا جهانیان را زنده گردانم.[5] و اینها تنها مطالبی است که بهائیان در مورد خدای خود ارائه می‌دهند ولی توضیحی در کمّ و کیف آن ندارد و نمی‌گویند که چرا خدایشان نتوانست در ایران بماند و بعد از مدتی زندانی شدن و تبعید نهایتاً در عکّا مرد مگر خدا می‌میرد و بندگان خود را بی‌خدا می‌گذارد؟! بهائیان علاوه بر مسأله مبدأ در مورد معاد هم مطلبی ارائه نکرده‌اند و یک محقق نمی‌تواند بگوید آیا آنان قائل به معاد هستند یا تناسخ را می‌پذیرند اگر معاد را قبول دارند کمّ و کیف آن چگونه است؟ خلاصه این که یک بهایی نمی‌داند در مقابل این سؤال که از کجا آمده و به کجا خواهد رفت جوابی ارائه دهد. 2 . عدم توضیح در مورد نبوت و امامت: بهائیان ادعا می‌کنند که با ظهور باب و بهاء شریعت اسلام الغا گردیده و دوره رسالت محمدمصطفی ـ صلی الله علیه و آله ـ سپری شده است و این دوره دوران زمامداری جمال اقدس الهی و آیین اوست. حال سؤال این است که آیا آنها به نبوت و امامت اعتقاد دارند یا نه و باب و بهاء بنی و مرسل هستند یا خدای متجلی در جسم انسان و نهایتاً با آمدن آنها شریعت و دین جدید آغاز شده یا آنها ادامه دهنده شریعت قبلی هستند. آنان گاهی میرزا حسینعلی را خداوند لم یلد و لم یولد می‌دانند و گاهی پیامبر مرسل و گاهی وی را مهدی موعود می‌شمارند و گاه جانشین باب و انتظار دارند که مسلک آنان هم شاخه‌ای از اسلام به شمار آید هم به دیده دین مستقل به آن نگریسته شود. 3 . التقاط در احکام عملی: بنیان‌گذاران مسلک بهائیت برای این که رنگ و بوی مذهب و دین به مسلک خود بدهند احکام عملی که تقلیدی صوری ازدین اسلام و مفهومی از مسیحیت پولسی است برای آن دست و پا کرده‌اند که به چند مورد از این احکام اشاره می‌شود. 1 .نماز: در آیین بهایی نماز 9 رکعت است که به صورت انفرادی، صبح و ظهر و شام بر هر فرد بالغی واجب است و قبله آنها شهر عکّا یعنی قبر حسینعلی بهاء می‌باشد چرا که وی در کتاب خود گفته: «اذا اردتم الصلوة و لوّ وجوهکم شطری الاقدس؛ وقتی نماز می‌خوانید به سوی قبر من نماز بخوانید».[6] 2 . حج: بهائیان برای حج به زیارت خانه‌ای در شیراز می‌روند که سیدعلی محمد باب در آن متولد شده است و هم‌چنین زیارت خانه‌ای در عراق که تبعیدگاه حسینعلی بهاء بود حج آنان به شمار می‌رود[7] معلوم نیست حسینعلی بهاء چرا زیارت قبر خود را حج پیروانش قرار نداده؟ گویا می‌خواسته سهمی هم برای سلفش علی محمد باب تعیین کرده باشد که خانه وی را کعبه بهائیان قرار داده است. 3 . از دیدگاه بهائیان ازدواج با زن پدر حرام است ولی با دختر و خواهر و سایر اقربا جایز است.[8] یعنی در این ایاحه‌گری فقط زن پدر حرام شده و با بقیه اقربا ولو دختر و خواهر می‌توان ازدواج کرد. 4 . بهائیان تمام اشیاء را پاک می‌دانند حتی امثال بول، غائط، سگ و خوک[9] و گویا در این مورد از مسیحیان الگو گرفته‌اند هم‌چنان که حسینعلی بهاء در دعوی الوهیت، آنان متأثر شده‌اند. انتقادهای رفتاری: 1 . پیروی از استعمار: همفر جاسوس انگلیسی که در دوران قاجار در خاورمیانه به جاسوسی برای انگلستان می‌پرداخته در ضمن معرفی برنامه‌های وزارت مستعمرات انگلیس، برای متلاشی کردن کشورهای اسلامی و از بین بردن اتحاد اسلامی، ایجاد فرقه‌های ساختگی را مهمترین راهکار برای رسیدن به این هدف، ارزیابی می‌کند.[10] به همین دلیل است که انگلستان در آن دوره چندین فرقه جدید به وجود آورد که مهمترین آنها قادیانیه در هند، وهابیت در عربستان و بهائیت در ایران بود. هرچند به هنگام ظهور باب دولت تزاری نقش‌ حامی وی را بازی می‌کرد،[11] ولی با انتقال قدرت به حسینعلی بهاء و تبعید وی به عکّا در فلسطین که تحت‌الحمایه انگلستان بود،‌ انگلیس حامی جدید مسلک تازه تأسیس بهائیت شد و حسینعلی با برخورداری از حمایت‌های این دولت توانست آب رفته را به جوی باز آورد و بابیان را از نو سازماندهی کرده آن را به شبکه جاسوسی که وظیفه‌اش ایجاد انقلاب در بین مسلمانان و جمع‌آوری اطلاعات برای کشورهای استعماری بود، تبدیل سازند. بهائیان با حمایت‌های استعماری و به خصوص انگلیس و آمریکا تأسیس شده و به حیات خود ادامه می‌دهد به همین دلیل هر گاه، سیاست این دولت‌ها اقتضاء کند گسترش می‌یابد و هر‌گاه حمایت‌‌ آنها کم شود در لاک خود فرو می‌رود و احکام خود را با خواسته‌های این دول تطبیق می‌دهد و اگر بخواهیم تقسیم‌ جدیدی در علم ادیان و مذاهب ابداع کنیم باید ادیان و مذاهب را به دو قسمت سیاسی و غیرسیاسی تقسیم کنیم و فرقه‌هایی چون قادیانیه، بهائیه، وهابیه را جزو فرقه‌های سیاسی بشماریم که با سیاست دول استعماری تأسیس و تأیید می‌شوند و با از دست دادن پشتوانه‌ سیاسی خود به لاک خود می‌خزند. معرفی منابع برای مطالعه بیشتر: 1 . تاریخ جامع بهائیت (نوماسونی) بهرام افراسیابی، انتشارات سخن. 2 . شیخیگری بابیگری از نظر فلسفه، تاریخ، اجتماع، مرتضی مدرّس چهاردهی. 3 . انشعاب بهائیت، اسماعیل رائین. پی نوشت ها:[1] . ر.ک: مشکور محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، ص 88 تا 91، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ سوم، 1375. [2] . ر.ک: رائین، اسماعیل، انشعاب در بهائیت، ص 84، مؤسسه تحقیقی رائین، بی‌تا. [3] . ربانی گلپایگانی،‌علی، فرق و مذاهب کلامی، ص 341، انتشارات مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ اول، 1377. [4] . همان، ص 342. [5] . سلطان‌زاده، رضا، سیری در کتاب‌های بهائیان، ص 158، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم. [6] . ر.ک: سیری در کتابهای بهائیان، ص 123. [7] . ر.ک: فرق و مذاهب کلامی، ص 343. [8] . همان. [9] . همان. [10] . خاطرات همفر جاسوس انگلیسی در ممالک اسلامی، ص 93، انتشارات امیرکبیر. [11] . سیری در کتاب‌های بهائیان، ص 88. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image