توکل به خدا -معنای توکل -مفهوم توکل /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

لطفا در مورد معنی و مفهوم توکل بر خدا توضیح دهید ؛ همچنین بفرمایید چرا مومنین باید بر خدا توکل کنند و آ یا دیگران لازم نیست توکل کنند؟


اول : معنا، چیستی و چرائی توکّل «توکّل» از ماده «وکالت» به معنای انتخاب وکیل و اعتماد بر دیگری است. هر قدر وکیل توانایی و آگاهی بیشتری داشته باشد، شخص موکل احساس آرامش بیشتری می کند و چون علم خدا بی پایان و توانایی اش نامحدود است اگر انسان بر او توکل کند آرامش فوق العاده ای احساس می کند، در برابر مشکلات و حوادث مقاوم می شود و از دشمنان نیرومند و خطرناک نمی هراسد؛ در سختی ها به بن بست نمی رسد و پیوسته راه خود را به سوی هدف ادامه می دهد.انسانی که بر خدا توکل دارد هرگز احساس حقارت و ضعف نمی کند بلکه به اتکای لطف خدا و علم و قدرت بی پایان او خود را فاتح و پیروز می بیند و حتی شکست های مقطعی او را ناامید نمی سازد. هرگاه توکل به مفهوم صحیح کلمه در جان انسان پیاده شود به یقین امید آفرین، نیروبخش و باعث تقویت اراده و تحکیم مقاومت و پایمردی است.البته معنای توکل این نیست که انسان دست از تلاش و کوشش بردارد بلکه باید تا آن جا که توان دارد تلاش کند و منزلگاه ها را یکی پس از دیگری بپیماید، اما آنچه از توان او بیرون است به خدا واگذارد و از الطاف او مدد بگیرد. پس حقیقت توکل که در شرع مقدس اسلام آمده همان اعتماد قلبی در تمام کارها بر خدا و صرف نظر کردن از غیر او است و این منافاتی با تحصیل اسباب ندارد، مشروط بر این که اسباب را در سرنوشت خود اصل اساسی نشمرد.روح اسلام توحیدی است و توکل از ارکان توحید و ایمان توحیدی انسان مسلمان است. از روایات استفاده می شود که توحید چهار رکن دارد که عبارت است از: تفویض، توکل، رضا و تسلیم. توکّل اعتماد و اطمینان دل در همه امور بر خدا است، و اینکه انسان از هر قوه و قدرتى بیزارى جسته و فقط بر حول و قوه الهى اعتماد و تکیه نماید و اعتقاد جازم داشته باشد به اینکه در عالم هستى فاعلى جز خدا نیست و هیچ کس را قوه و قدرتى نیست مگر به واسطه او. پیامبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله و سلم تفسیر توکّل را از جبرئیل سؤال کرد، جبرئیل گفت: معناى توکّل این است که انسان یقین کند به اینکه سود و زیان و بخشش و حرمان به دست مردم نیست و باید از آنها نا امید بود و اگر بنده اى به این مرتبه از معرفت برسد که جز براى خدا کارى انجام ندهد و جز او به کسى امیدوار نباشد و از غیر او نهراسد و غیر از خدا چشم طمع به کسى نداشته باشد، این همان توکل بر خدا است. (بحارالانوار، چاپ بیروت، ج 68 - ص 138، حدیث 23.)دوم : نقش و جایگاه توکل در زندگی انسانمرحوم استاد علامه طباطبایى مى فرماید: «حقیقت مطلب این است که نفوذ اراده و رسیدن به مقصود در عالم مادّه نیازمند به یک سلسله اسباب و عوامل طبیعى و یک سلسله عوامل روحى و نفسانى است. هنگامى که انسان وارد میدان عمل مى شود و کلیه عوامل طبیعى مورد نیاز را آماده مى کند، تنها چیزى که میان او و هدفش فاصله مى اندازد همانا تعدادى از عوامل روحى (از قبیل سستى اراده و تصمیم، ترس، غم و اندوه، شتابزدگى و عدم تعادل، سفاهت و کم تجربگى و بد گمانى نسبت به تأثیر علل و اسباب و امثال آن) است. در چنین وضعى اگر انسان بر خداوند سبحان توکل داشته باشد اراده اش قوى و عزمش راسخ مى گردد و موانع و مزاحمات روحى در برابر آن خنثى خواهد شد، زیرا انسان در مقام توکل، با مسبّب الاسباب (که غالب بر همه اسباب است) پیوند مى خورد و با چنین پیوندى دیگر جایى براى نگرانى و تشویش خاطر باقى نمى ماند و با قاطعیت با موانع دست و پنجه نرم مى کند تا به مقصود برسد. علاوه بر این، نکته دیگرى که در مورد توکل موجود است بعد غیبى و ماورایى آن است، یعنى خداوند متعال شخص متوکّل را با امدادهاى غیبى «من حیث لا یحتسب» (از آنجا که به گمانش نمى رسد) مدد مى رساند که این امدادها از حوصله اسباب عادى و طبیعى فراتر و در ردیف ما فوق علل مادّى قرار دارد و ظاهر آیه شریفه «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ؛ هر کس بر خدا توکل کند خدا او را کفایت کند»، (سوره طلاق65، آیه 3)، چنین امدادى را نوید مى دهد. آثارى نیز که در احادیث معصومین (علیهم السلام) در باره توکل آمده مؤیّد کلام استاد است. مثلا امیر مؤمنان (علیه السلام) مى فرماید: «من توکّل على اللّه ذلّت له الصّعاب و تسهّلت علیه الأسباب و تبوّء الخفض و الکرامة؛هر کس بر خدا توکل کند سختیها براى او نرم و آسان و اسباب و وسیله ها برایش فراهم شود و در راحت و وسعت و کرامت جاى گیرد (و زندگى اش به راحتى و آسایش گذرد). این حدیث و احادیث دیگر به موضوع عوامل روحى که در کلام استاد آمده اشاره دارد و با صراحت دلالت مى کند بر اینکه شخص متوکل بر این گونه عوامل و مشکلات فائق و غالب آید. از این رو، طیره (فال بد) که یکى از خاطرات درونى و عوامل منفى است که در روحیه بسیارى از افراد بازتابهاى منفى ایجاد مى کند و مانع از فعالیت مى گردد در نفوس انسان هاى متوکل اثر نمى گذارد. رسول گرامى اسلام (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) فرمود: «الطّیرة شرک و ما منّا إلا، و لکنّ اللّه یذهبه بالتّوکّل؛ طیره (فال بد زدن ) شرک است و هیچ یک از ما نیست جز اینکه به آن مبتلا است اما خدا به وسیله توکل (شومى ) آن را از بین مى برد. ( نقطه هاى آغازدراخلاق عملى ص 516).سوم : توکل به معنای مستقل ندانستن اسباب دنیوی است.نکته اساسى و مهمى که وجود دارد این است که انسان علاوه براینکه بر اساس توکل ، نباید خداوند متعال را به عنوان مسبب الاسباب فراموش کند بلکه وسایل و اسباب دنیوی را پرتویى از ذات احدیت و اراده او بداند اما این مساله را نیز نباید فراموش کند که این عالم، عالم اسباب است و انسان براى ادامه زندگى خود چاره اى ندارد جز اینکه با بکارگیری اسباب و در ارتباط با مردم کارهاى خود را انجام دهد، ولی در عین حال نباید برای وسایل استقلال در تاثیر قایل باشد. یک روز امیر مؤمنان (علیه السلام) گروهى از مردم را دید که با برخوردارى از صحّت و سلامت، کار را رها کرده و گوشه مسجد نشسته اند. فرمود: شما چه کسانى هستید؟ گفتند: ما متوکلین هستیم (و بر خدا توکّل داریم). فرمود: نه بلکه شما متأکّلین هستید (یعنى شما سر بار اجتماع اید و از دسترنج دیگران ارتزاق مى کنید). ( مستدرک الوسائل، ج 2، ص 289). توسل به اسباب عادی و در عین حال توجه به اینکه موثر حقیقی و مسبب اسباب خدای متعال است، عین توکل است.چهارم : راه تحصیل صفت توکّل:علمای اخلاق برای تحصیل صفت توکل راههایی را پیشنهاد نموده اند که به برخی از آنها اشاره می شود .1- مطالعه در خصوص صفات خداوند متعال به خصوص صفت توحید که ریشه توکل است. خدا شناس شدن ما باعث اعتماد کامل به خدا می‌شود.2- مطالعه و دقت در خصوص آیات و روایاتی که راجع به توکل و آثار و فضایل آن ذکر گردیده است . 3- یاد آوری و تفکر در کیفیت عنایت خداوند نسبت به انسان از بدو خلقت تا پایان عمر به اینکه او را چگونه از نیستی به هستی آورده و خلعت وجود به او پوشانیده، و آنچه را بدان نیازمند بوده براى وى آماده ساخته است، و او به بندگان خود از مادر به فرزند خود مهربانتر است. 4- مطالعه حکایات و داستانهایى که مشتمل بر شگفتیهاى صنع خدا در رساندن روزى به بندگان و دفع بلاها و بدیها از بعضى از ایشان است.5- در سرگذشت های پیشینیان نظاره کند که خداوند چگونه اموال توانگران را نابود و قدرتمندان را خوار می سازد و چه بسا بندگانى که مال و سرمایه اى نداشتند و خداوند به آسانى به آنها روزى رسانده و آنها را از نهایت ذلت به اوج عزت رسانده ؛ و هر که در این مطالب دقت کند به این نتیجه خواهد رسید که امور به دست قدرت خداوند است، پس باید بر او اتکا و اعتماد نمود. (علم اخلاق اسلامى، ج 4 ص 295).پنجم : نشانه حصول صفت توکّل در انساننشانه حصول توکّل این است که دل انسان مضطرب نشده وآرامش و اطمینان خاطر خود را به سبب از دست دادن منافع دنیوی و یا بوجود آمدن ضررهای دنیایی از دست ندهد. پس اگر سرمایه اش به دزدى رفت یا تجارتش زیان کرد، راضى و خشنود باشد و آرامش و اطمینان خاطر وى متزلزل نگردد. نکته پایانی این که، با توجه به مطالب بالا می توان گفت: هر انسانی که موحّد و خدا باور است باید توکل داشته باشد و این دو لازم و ملزوم هستند. و توکل حقیقی و واقعی از آن موحّدان و مؤمنان است. و دیگران هم گر چه لازم است بر اساس نظام عالم بر خدای یگانه توکل کنند أما تا چندی که شناخت درست از خدا یگانه نداشته و موحّد و مؤمن نباشند توکلشان ناقص یا اصلا توکلی در بین نخواهد بود و خداوند وکالت اینها را به عهده نمی گیرد هم چنان که آنها یگانگی و توحید خداوند را نپذیرفته اند. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image