تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه
اخلاق فضیلت، به عنوان شاخهای از اخلاق هنجاری،[1] بر رفتار فضیلتمندانه با دیدگاهی غایتاندیشانه و کمالطلبانه تأکید دارد و در آن تلاش میشود مبنایی عقلانی و کامل برای گزارهها و کنشهای رفتاری وضع شود که مبتنی بر سعادتمحوری با توجه به «خیر» است.[2] در این نظام اخلاقی، فعلیتیافتگی قُوای طبیعی و نفسانی انسان مورد توجه است که خود به لحاظ معرفتی نیل به غایت طبیعی انسان و خیر و سعادت او را در بر دارد. فضیلتگرایی اخلاقی، با توجه به اصل ارسطوییِ[3] حرکت طبیعی انسان از قوّه به فعل، برای حرکت به سوی تکامل فردی انسانی بر این اعتقاد است که انسان در انجام دادن فعل(رفتار) اخلاقی باید با تحقق بخشیدن به فضایل شخصیتی خود قوای نفسانی خویش را فعلیت بخشد و در این حرکت تکاملی است که امر اخلاقی صورت میگیرد و فاعل اخلاقی به شکوفایی میرسد.در فضیلتگرایی، بر فاعل اخلاقی تأکید میشود که با رویکردی فضیلتمندانه به سوی خیر اخلاقی حرکت میکند.در اخلاق هنجاری، مبانی نظری مستقل از گزارههای دینی پیریزی میشود و حتی در اخلاق فضیلت، که نوعی فرار کردن از خودمحوری و توجه به ایده خیر در آن مد نظر است، این رویکرد تعالیجویانه دینی نیست و اخلاق در حوزهای مستقل از دین مورد توجه قرار میگیرد. ولی باید دید آیا این فضیلتمندی اخلاقی، نسبتی با فضیلتمندی به معنای دینی دارد یا خیر. از اینرو، بحث نسبت بین اخلاق فضیلت و دین پیش میآید.دین و اخلاق در مقام ثبوت و وجودشناختی از هم مستقلاند و اخلاق امری ذاتی و فطری در انسان است؛ یعنی اخلاق، نوعی صورت ادراکی است که در درون انسان قرار دارد و او را به عمل اخلاقی سوق میدهد و مفهوم حُسن و قُبح را برای انسان آشکار و قابل درک میسازد.[4] اگر انسان فطرتاً با خدا آشنا است، باید بپذیریم که انسان فطرتاً با اخلاق الهى نیز آشنایى دارد. شیخ صدوق(م 381ق) در کتاب «التوحید» روایاتی درباره فطرت الهى انسان نقل نموده است.[5] چنانکه در روایتی چنین آمده که زُراره از امام باقر(ع) درباره آیه «فِطْرَتَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها ...»[6] سؤال میکند، و حضرتشان در پاسخ میفرماید: «فَطَرَهُم عَلى المَعرِفَة»؛[7] خداوند انسانها را فطرتاً همراه با شناخت و معرفت آفریده است. مراد از این معرفت، هم معرفتهاى فطرى نسبت به مسائل جهانبینى مثل مبدأ و معاد است و هم معرفتهاى فطرى نسبت به مسائل اخلاقى و ارزشها.[8]امّا به لحاظ اثباتی و معرفتشناختی، نظام اخلاقیِ مبتنی بر عقل به تنهایی قادر به ادراک حقیقت و نیل به سعادت حقیقی و کمال وجودی برای انسان نیست و دین، در مقام هدایتگر، دارای قوانینی است که اخلاق ناگزیر باید از آنها تبعیت کند.به دیگر سخن؛ اخلاق که یکی از امور فطری است، دین، پرورشدهنده فطرت انسان میباشد.[9] و تنها تفاوت در این است که دین با اتصال به مبدأ وحی حاصل میشود و اخلاق از طریق عقل ایجاد میگردد.[10]بنابراین، آنچه عقل به طور اخلاقی بدان حکم میکند همان حقیقتی است که مبتنی بر شرع است و تفاوتی میان اصول اخلاقی دینی و شرعی و اصول اخلاقی عقلانی وجود ندارد.[11] چنانکه امام على(ع) فرمود: «پس [خداوند] رسولانش را در میان آنان فرستاد و هر چند گاه، پیامبرانى روانه ساخت تا ادا کردن حق میثاق الست[12] را از آنان بخواهند، و نعمت فراموش کرده را به یادشان آرند. و با تبلیغ [رسالت]، حجّت را بر آنان تمام کنند و چراغ معرفتشان را بیفروزند و چشمشان را به آیات قدرت [الهى] بردوزند».[13] .
اسلام کوئست
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.