شکردهای شیطان برای توجیه گناهان /

تخمین زمان مطالعه: 26 دقیقه

۱۲شگرد شیطان برای توجیه گناهان در نظر انسان چیست؟


به نظر برخی مفسران بزرگ مانند علامه طبا طبایی اموری که در آیه 14 آل عمران ذکر شده است از راه ها و طرقی است که شیطان برای فریب انسان و وسوسه کردن او به انجام گناهان به کار می گیرد :زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ وَ الْقَناطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ (آل عمران - 14)محبت امور مادى، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است، (تا در پرتوآن،آزمایش و تربیت شوند، ولى) اینها (در صورتى که هدف نهایى آدمى را تشکیل دهند،) سرمایه زندگى پست (مادى) است، و سرانجام نیک (و زندگى والا و جاویدان)، نزد خداست.برای روشن شدن این مطلب توجه شما را به توضیحی در این باره جلب می نماییم : این قسم جلوه گرى هم گاهى و از جهتى به خدا نسبت داده مى شود، البته در طول نسبتى که به شیطان دارد. و این بدان جهت است که شیطان و هر سببى از اسباب خیر و یا شر آنچه عمل مى کند و هر دخل و تصرفى که در ملک خدا دارد به اذن خود او است، تا اراده خدا و مشیت او نافذ شود، و با نفوذ امر او، امر صنع و ایجاد منتظم گردد، و در نتیجه رستگاران با اراده و اختیار خود رستگار شوند، و مجرمین هم با سوء اختیار خود از رستگاران، ممتاز و جدا گردند.با بیانى که گذشت روشن شد که مراد از فاعل جلوه گرى که در آیه: زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ ... نامش برده نشده، خداى سبحان نیست. براى اینکه هر چند علاقه به شهوات نسبتى به خدا دارد اما با این تفاوت که علاقه صحیح و صالح به طور استقلال، و علاقه مذموم و غافل کننده بطور اذن به او مربوط مى شود الا اینکه در آیه شریفه به خاطر اشتمالش بر علاقه هایى که یقینا منسوب به خدا نیست و بیانش مى آید، ناگزیر رعایت ادب قرآن اقتضا مى کند که این جلوه گرى را به غیر خدا (چون شیطان و یا نفس) نسبت دهیم.درستى سخن بعضى از مفسرین که فاعل جلوه گرى را شیطان دانسته اند از اینجا روشن مى شود، براى اینکه حب شهوات امر مذمومى و ناپسندى است و خدا آن را در نظرها زینت نمى دهد، و همچنین حب کثرت مال که آن نیز امرى است مذموم آنچه مستند به خدا است همان حسن المآب و جنات است، که در آخر این آیه و آیه بعدیش به خدا نسبت داده شده است.با این بیان فساد نظریه بعضى از مفسرین روشن مى شود که گفته اند: از آنجا که زمینه سخن در این آیه شریفه بیان طبیعت بشر است به هیچ وجه نمى توان حب ناشى از این طبیعت و هر چیز دیگرى را که از آن ناشى مى شود به شیطان نسبت داد، تنها امورى از قبیل وسوسه که عملى زشت را در نظر زیبا جلوه مى دهد مى توان به شیطان نسبت داد.سپس همین مفسر گفته: به همین جهت قرآن کریم تنها تزیین اعمال را به شیطان نسبت مى دهد، و مى فرماید: وَ إِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ .و نیز مى فرماید: وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ و اما حقایق و طبایع اشیا، مستند به او نمى شود بلکه تنها مستند به خالق حکیمى است که شریکى ندارد، هم چنان که خداى عز و جل فرموده: إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِینَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا .و نیز فرموده: کَذلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ که در همه این موارد سخن از امت ها است، که در حقیقت سخن از طبایع جامعه ها است این بود گفتار آن مفسر.وجه فساد گفتارش این است که هر چند استناد داشتن حقایق و طبایع اشیا به خالق حکیم و بى شریک سخن درستى است، و لیکن اینکه گفته است در آیه شریفه سخن از طبیعت بشرى و انگیزه هاى آنست، اشتباه کرده، براى اینکه توجه فرمودید که گفتیم این سوره در مقام بیان این نکته است که خداى سبحان، قیوم بر تمامى شؤون خلایق، و بر تدبیر آنها، و ایمان و کفر، و اطاعت و عصیان آنها است خلایق را خلق نموده و بسوى سعادتشان هدایت فرمود، و کسانى که در دین او نفاق ورزیدند، و یا به آیات او کافر شدند، و یا با ایجاد اختلاف در کتاب آسمانى بغى و فساد کردند، و خلاصه تمام کسانى که شیطان را اطاعت و هواى نفس را پیروى نمودند، نتوانستند خدا را بستوه آورده، و بر او غالب شوند و قیومیت او را تباه کنند، بلکه هم چنان تمام عالم در تحت قیمومت و قدرت تدبیر اویند و او است که امر خلق را به واسطه قانون علیت، تدبیر مى کند، تا راه براى اجراى سنت امتحان باز شود پس همانطور که او خالق طبایع موجودات و قواى آنها است، خالق تمایلات و افعال آنها نیز هست، او است که همه موجودات و مخصوصا انسان را به سوى جوار قرب و کرامت خود براه انداخته، و این راه را برایش گشوده، و همو است که به ابلیس اذن داده و از وسوسه کردن مردم جلوگیریش نکرده، و انسانها را هم از پیروى وسوسه هاى او مانع نشده، هم انسان را و هم دشمن او را آزاد گذاشته، تا امر امتحان تمام شود، و معلوم گردد که چه کسانى ایمان دارند، و از همین طبقه گواهانى بگیرد، (تا فردا دیگران نگویند نمى توانستیم ایمان آوریم).این نکته را هم باید بگوییم که اگر در سوره مورد بحث این مساله را عنوان کرد براى این بود که دلهاى مؤمنین خرسند شود چون در روزهایى که این سوره نازل مى شد، مسلمانان سخت در عسرت به سر مى برند، از داخل گرفتار نفاق منافقین و جهل جاهلان بودند (جاهلان بیمار دلى که همواره طبل وارونه مى زدند، و امر را بر آنان تباه مى ساختند، و در اطاعت خدا و رسولش کوتاهى مى کردند) و از خارج از یک سو گرفتار دشوارى دعوت دینى بودند، و از دیگر سو کفار عرب هر روز از یک طرف علیه این دعوت توطئه مى کردند، و از یک سو اهل کتاب و مخصوصا یهودیان دست از دشمنى بر نمى داشتند، و از سوى دیگر کفار روم و عجم با قدرت و لشگر خود چنگ و دندان نشان مى دادند، و همه این کفار و حتى مسلمانانى که راه کفار را مى رفتند، امر بر ایشان مشتبه شده بود، چون به دنیا و زخارف آن رکون و اعتماد کردند، و مقدمه را به جاى غایت و هدف گرفتند با اینکه هدف در بعد از دنیا و در ما وراى طبیعت است.پس این سوره همانطور که ملاحظه مى فرمائید از طبیعت امت ها، بحث مى کند لیکن نه در چارچوب طبایع، بلکه به نحوى وسیع، که شامل همه جهات خلقت و تکوین خلق، و همه توابع و لواحق خلقت آنان در مسیر حیاتشان بشود، مثلا شامل خصلت ها و اعمالى که باعث سعادت و یا مایه شقاوت آنان است نیز بگردد.با این بیان وسیع و کلى روشن شد که تمام انسان ها در تحت قیمومت او قرار دارند و او در قدرتش مقهور نمى شود، و در امر خود از هیچ عاملى شکست نمى خورد، نه در دنیا و نه در آخرت. اما در دنیا براى اینکه هر عاملى که عملى را مى کند به اذن او است، و براى امتحان است، و اما در آخرت که آخرت هم دار جزا است، اگر عمل خیر باشد جزا خیر و اگر شر باشد جزا هم شر است. و همچنین آیات مورد بحث که از جمله: إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ آغاز مى شود تا نه آیه بعد، در مقام بیان این نکته است که کفار هر چند آیات خدا را تکذیب کردند، و نعمتى را که خدا به آنان انعام کرده بود تا به وسیله آن به رضوان و جنت خدا برسند کفران نمودند، و بر همان نعمتها اعتماد نموده و خود را از پروردگار خود بى نیاز دانستند و نیز مقام پروردگارشان را فراموش نمودند، و لیکن نمى توانند با این عمل خود، خداى را عاجز سازند و بر او غلبه کنند، بزودى خدا ایشان را به همان اعمالشان دچار کرده و بندگان مؤمن خود را علیه آنان تقویت و تایید نموده به دست مؤمنین نابودشان مى کند، و نیز به زودى در جهنم محشورشان مى سازد، که بدترین بستر است.این کفار در رکون و اعتماد به چیزى که جز متاعى براى حیات دنیا نیست سخت اشتباه کردند. زیرا از سرانجام نیکى که نزد خدا است غفلت ورزیدند.پس آیات مورد بحث هم مانند همه سوره از طبیعت سخن مى گوید لیکن طبیعت کفار، آنهم به نحوى وسیع که شامل اعمال صالح و ناصالح نیز بشود.از این هم که بگذریم خصوص آیه اى که مفسر نامبرده براى اثبات نظریه خود به آن استشهاد کرده، خواسته است بگوید: (آیه: کَذلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ دلالت دارد بر اینکه حقایق مستند به خدا است. و تنها زینت اعمال است که مستند به شیطان مى شود) نه تنها دلالتى بر گفته او ندارد، بلکه از قرائنى که همراه آیه است بر مى آید که خلاف آن را افاده مى کند، (براى اینکه مى فرماید عمل امتها را (چه بد باشد و چه خوب) در نظرشان زینت دادیم).اینک به همه آیه توجه فرمائید: وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ، فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ، کَذلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ، ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ «1». که به وضوح دلالت دارد بر اینکه منظور از اعمال، اعمال زشت امتها است. [فساد گفته مفسرى دیگر در باره زینت دادن دنیا در نظر مردم]و نیز از بیان ما فساد گفتار آن مفسر دیگر روشن مى شود که گفته است زینت دادن دو جور است، یکى پسندیده و دیگرى ناپسند، اعمال هم دو جورند، یکى نیک و دیگرى زشت، و از مساله تزیین تنها تزیین اعمال نیک، کار خدا است، و بقیه کار شیطان است.براى اینکه هر چند این حرف به وجهى درست است، و لیکن به طور کلى صحیح نیست، وجه صحیحش در خصوص نسبت مستقیم است، که از آن به کلمه بالفعل و امثال آن تعبیر مى کنیم، و مى گوئیم خداى تعالى به طور مستقیم و بالفعل تنها عمل جمیل و پسندیده مى کند، و به آن امر مى نماید، و هرگز امر به زشتى و فحشا نمى کند، و اما به طور غیر مستقیم و بواسطه که از آن به کلمه اذن و امثال آن تعبیر مى کنیم، تمامى کارها (چه خوب و چه بد) مستند به او است، چون اگر نباشد ربوبیت و خالقیت و مالکیت او نسبت به کل جهان تمام نمى شود و نیز نمى شود على الاطلاق او را بى شریک دانست، (براى اینکه بنا بر این فرض، تنها در کارهاى نیک، بى شریک است، نه به طور مطلق)، در حالى که قرآن کریم پر است از آیاتى که همه چیز را به خدا نسبت داده، از آن جمله مى فرماید: یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ «2» (یعنى به دست خود او و به کیفر نافرمانى هایش). ترجمه المیزان، ج 3، ص: 153برخی از راه های فیب و گمراه ساختن و توجیه گناهان توسط شیزان در آیات ذیل بیان شده است که به توضیح و تفسیر آنها می پردازیم : إِنْ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ إِناثاً وَ إِنْ یَدْعُونَ إِلاَّ شَیْطاناً مَرِیداً (117) لَعَنَهُ اللَّهُ وَ قالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِکَ نَصِیباً مَفْرُوضاً (118) وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِیناً (119) یَعِدُهُمْ وَ یُمَنِّیهِمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلاَّ غُرُوراً (120) أُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ لا یَجِدُونَ عَنْها مَحِیصاً (121)117- آنها غیر از خدا تنها بتهایى را مى خوانند که اثرى ندارند و (یا) فقط شیطان سرکش و ویرانگر را مى خوانند.118- خداوند او را از رحمت خویش بدور ساخته و او گفته است که از بندگان تو سهم معینى خواهم گرفت.119- و آنها را گمراه مى کنم و به آرزوها سرگرم مى سازم و به آنها دستور مى دهم که (اعمال خرافى انجام دهند و) گوش چهارپایان را بشکافند و آفرینش (پاک) خدایى را تغییر دهند، (فطرت توحید را به شرک بیالایند) و آنها که شیطان را به جاى خدا ولى خود برگزینند زیان آشکارى کرده اند.120- شیطان به آنها وعده ها (ى دروغین) مى دهد و به آرزوها سرگرم مى سازد و جز فریب و نیرنگ به آنها وعده نمى دهد.121- آنها (پیروان شیطان) جایگاهشان جهنم است و هیچ راه فرارى ندارند. خداوند در این آیات می فرماید : شیطان سوگند یاد کرده که چند برنامه را اجرا مى کند: 1- از بندگان تو نصیب معینى خواهم گرفت: (وَ قالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِکَ نَصِیباً مَفْرُوضاً).او میداند قدرت بر گمراه ساختن همه بندگان خدا ندارد، و تنها افراد هوسباز و ضعیف الایمان و ضعیف الاراده هستند که در برابر او تسلیم میشوند.2- آنها را گمراه مى کنم (وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ).3- با آرزوهاى دور و دراز و رنگارنگ آنها را سرگرم میسازم (وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ) 4- آنها را به اعمال خرافى دعوت مى کنم، از جمله فرمان مى دهم که گوشهاى چهار پایان را بشکافند و یا قطع کنند. (وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ).و این اشاره به یکى از اعمال زشت جاهلى است که در میان بت پرستان رائج بود که گوش بعضى از چهارپایان را مى شکافتند و یا بکلى قطع مى کردند و سوار شدن بر آن را ممنوع مى دانستند و هیچگونه از آن استفاده نمى نمودند.5- آنها را وادار میسازم که آفرینش پاک خدایى را تغییر دهند. (وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ) این جمله اشاره به آن است که خداوند در نهاد اولى انسان توحید و یکتاپرستى و هر گونه صفت و خوى پسندیده اى را قرار داده است ولى وسوسه هاى شیطانى و هوى و هوسها انسان را از این مسیر صحیح منحرف میسازد و به بیراهه ها مى کشاند، شاهد این سخن آیه 30 سوره روم است.فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ : روى خود را متوجه آئین خالص توحید کن همان سرشتى که خداوند از آغاز، مردم را بر آن قرار داده و این آفرینشى است که نباید تبدیل گردد این است دین صاف و مستقیم.از امام باقر و امام صادق ع نیز نقل شده که منظور از آن تغییر فطرت توحید و فرمان خدا است .و این ضرر غیر قابل جبرانى است که شیطان بر پایه سعادت انسان میزند زیرا حقایق و واقعیات را با یک سلسله اوهام و وساوس قلب مى کند و بدنبال آن سعادت بشقاوت تبدیل مى گردد.و در پایان یک اصل کلى را بیان کرده، میفرماید: هر کس شیطان را بجاى خداوند بعنوان ولى و سرپرست خود انتخاب کند زیان آشکارى کرده. (وَ مَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِیناً).در آیه بعد چند نکته که به منزله دلیل براى مطلب سابق است بیان شده: شیطان پیوسته به آنها وعده هاى دروغین مى دهد، و به آرزوهاى دور و دراز سرگرم مى کند ولى جز فریب و خدعه کارى براى آنها انجام نمى دهد. (یَعِدُهُمْ وَ یُمَنِّیهِمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلَّا غُرُوراً) و در آخرین آیه از آیات مورد بحث، سرنوشت نهایى پیروان شیطان چنین بیان شده: آنها جایگاهشان دوزخ است و هیچ راه فرارى از آن ندارند. (أُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ لا یَجِدُونَ عَنْها مَحِیصاً) .تفسیر نمونه، ج 4، ص: 135علاوه بر اینها در برخی روایات بیان شده است که یکی از ابزارهای نفوذ و تسلط شیطان بر انسان خشم و غضب است و در عده ای تاکید شده که زنان از ابزار و ادوات مهم و کلیدی وسوسه و فریب شیطان می باشند . در آیه 17 سوره اعراف، آمده است که شیطان از چهار جهت انسان را گمراه می کند، مراد از جهت روبرو، آخرت و امور مربوط به آن است؛ و مراد از جهت پشت، دنیاست که نماد آن مال است؛ و مراد از جهت راست، دین و عقل است؛ و مراد از جهت چپ شهوات و لذات و نفس است.بنا به آنچه از برخی روایات استفاده می شود: مراد از جهت روبرو، آخرت و امور مربوط به آن است؛ و مراد از جهت پشت، دنیاست که نماد آن مال است؛ و مراد از جهت راست، دین و عقل است؛ و مراد از جهت چپ شهوات و لذات و نفس است. اغواگرى شیطان، تنها در انسان هایى مؤثر است که جانب شرّ را بر خیر ترجیح مى دهند؛ اما خالصان و خداجویان حقیقى، گزندى از او نمى بینند. چنان که شیطان خود بر ناتوانى خویش در این زمینه اعتراف کرده، مى گوید: «فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ»ص (38)، آیه 82 و 83.. بنابراین وسوسه گرى شیطان، پس از روى گردانى انسان از نداى فطرت و الهامات رحمانى است. چنین کسانى که با اختیار و انتخاب خود کفر ورزیده، قابلیت محبت و همراهى با پاک ترین انسان هاى روى زمین را از دست داده اند؛ سزاوار آن هستند که به وسوسه هاى شیطانى گرفتار شوند و این خود نوعى مجازات الهى نسبت به آنان در همین دنیا است: «أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیاطِینَ عَلَى الْکافِرِینَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا»مریم (19)، آیه 83. «آیا ندانستى که ما شیطان ها را بر کافران گماشته ایم، آنان را شدیداً تحریک کنند؟». توجه به دو نکته لازم است. اول آن که شیطان تنها قدرت فریب کسانى را دارد که خود با اختیار ولایت او را بپذیرند و در تحت سرپرستى او درآیند. «کُتِبَ عَلَیْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلاَّهُ فَأَنَّهُ یُضِلُّهُ وَ یَهْدِیهِ إِلى عَذابِ السَّعِیرِ»29 و «إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ»30 و به گفته خود، بر بندگان مخلص خداوند، هیچ تسلطى ندارد «إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ».31 خداوند نیز در آیات متعدد این سخن را تأیید کرد و بندگان خاص خود را از شمول وسوسه هاى شیطانى به دور دانسته است «انّ عِبادى لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ»32 زیرا این بندگان با اختیار خود، مسیر الهى را انتخاب نمودند و با اتکا به وعده هاى الهى، خود را از وساوس و فریب ها و وعده هاى شیطانى به دور نگه داشته اند. نکته دوم: شیطان هیچ گونه تسلط تکوینى بر انسان ندارد؛ زیرا موجودى هم عرض انسان است و خداوند نیز به او قدرت تسلط تکوینى نداده است و طبق آیات قرآنى، قدرت او تنها در محدوده وسوسه است که آن را از راه هایى همچون وعده هاى دروغین و وسوسه براى کشاندن انسان به فحشا «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ»33 و زینت دادن کارهاى زشت «لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ»34؛ انجام مى دهد. جالب آن است که پس از آن که انسان با وعده هاى او فریب خورد، شیطان از او بیزارى جسته او را به جاى خود رها مى کند «کَمَثَلِ الشَّیْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قالَ إِنِّی بَرِی ءٌ مِنْکَ»35.مسئله جالب تر این که در روز قیامت که پیروان شیطان او را به سبب فریب خود مورد ملامت قرار مى دهند، او به صراحت اعلام مى دارد که تنها کار من وعده هاى خلاف واقع بود که شما آن را باور کردید و به وعده هاى الهى اطمینان نکردید؛ بنابراین شما حق ملامت مرا ندارید و باید خود را ملامت کنید و در اینجا نه من مى توانم فریادرس شما باشم و نه شما مى توانید کمکى به من مى کنید. «وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلا تَلُومُونِی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ»36.از مجموعه آموزه های فرهنگ دینی، می توان به این نتیجه رسید که عالم فلک و عالم ملکوت پیوند ناگسستی و دائمی دارند. و تقدیرات متعالی و سقوط بخش با توجه به قابلیت ها و لیاقت ها رقم زده می شود. بر این اساس کسانی که دارای قلب سلیم و آمادگی تلاش در جهت خدا دارند از الهامات رحمانی بهره مند می شوند و راه هدایت و کمال آنها بر آنها گشوده می شود: «و الذین جاهدوا فینا .... و در مقابل کسانی که به هر مقدار از توجه کامل به یاد خدا دور شوند گرفتار وسوسه های شیطانی می شوند و مشقت در دنیا و در صورت تداوم عذاب در آخرت دامن گیر آنها می شود. مسئله مشقت حضرت آدم (ع) و طول مدت زندانی حضرت یوسف (ع) و .. در این راستا قابل توجیه است. البته بنا بر احتمال دیگر ضمیر «فانساه» به زندانی همراه حضرت یوسف (ع) بر می گردد. در مورد شیطان و وسوسه های شیطانی باید توجه داشته باشید که ستیز و مجاهده با شیطان کاری مستمر و دایمی است و تا انسان در این عالم زنده است و زندگی می کند ادامه دارد. البته دام های شیطان برای انسان های با تقوا و دارای کمال و شناخت بیشتر، ظریفتر و پیچیده تر و مخفی تر است. نخستین گام در مبارزه با شیطان این است که اطاعت از او را به تدریج کم نموده و به آهستگی از شبکه های دام او خارج شویم هر چند در این مبارزه ممکن است پای انسان بلغزد و در مورادی فریب او را بخورد. هر چقدر ارتباط انسان با خدای متعال و معرفت نسبت به او عمیق تر و گسترده تر باشد، تسلط شیطان بر او کمتر است. چنانچه خدای متعال در این مورد می فرماید: انه لیس له سلطان علی الذین آمنوا و علی ربهم یتوکلون ؛ شیطان تسلطی بر کسانی که مؤمن بوده و بر پروردگارشان توکل می کنند ندارد (نحل، آیه 99)و نیز می فرماید: ان عبادی لیس لک علیهم سلطان؛ تو (شیطان) بر بندگان خاص من تسلط و نفوذی نداری (اسراء، آیه 65) به طور کلی کار شیطان وسوسه کردن است و با پناه بردن دائمی به خداوند و ارتباط پیوسته با او و توسل و ربط با اولیای الهی(ع) می توان از این وسوسه ها رها شد و یا آن را به حداقل رسانید و شیطان را تسلیم نمود، چنانچه در روایت داریم که پیامبر بزرگ اسلام(ص) فرمودند: شیطان من به دست من مؤمن و رام گردید. پس بهترین راه حل، توجه کامل و دایمی به خداوند متعال و اولیائش و خود را در قلعه استوار و نفوذ ناپذیر او و اولیای پاک او درآوردن و رعایت کامل تقوای الهی کردن است. بنابراین براى تقویت ایمان و مبارزه با گناه و هواهاى نفسانى رعایت چند نکته لازم است:الف) کوچک نشمردن هیچ گناهى هرچند به نظر صغیره باشد، ب ) عزم جدى و آهنین بر ترک معصیت و مراقبت جدى و دائمى نسبت به تمام افعال خود، ج ) شرط نمودن با خدا مبنى بر ترک معصیت و هم چنین از او استعانت جستن، د ) هر گاه فکر گناه و وسوسه آن به ذهن آمد بلافاصله آن را از لوح ذهن خارج کردن و توجه خود رابه خدا و امور شریفه مشغول داشتن. جدیت و موفقیت در این امر پیروزى بزرگى است و در واقع دفع دشمن شیطان نفس از همان خاکریز اول است.قرآن مجید در وصف پارسایان مى فرماید: «ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذاهم مبصرون ؛ پرهیزگاران چون گرفتار وسوسه شیطان شوند هماندم متذکر (یاد خدا) شده وبصیرت یابند»، (اعراف، آیه 201)،ه ) مطالعه و تفکر پیرامون عواقب سوء و وخیم گناه. در این رابطه مطالعه کتب پیرامون معاد بسیار نافع و لازم است، و ) خود را همواره در محضر حق تعالى دانستن و او را به یقین در همه حال مراقب و بیناى به افعال خود نگریستن، ز ) استمداد از خداوند و دعا و نیایش که فرمود: اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود هیچ کدام به فضیلت و تزکیه روى نمى آوردید (و لو لا فضل الله علیکم و رحمته ما زکى منکم من احد ابدا..).، ح ) جایگزین سازى اعمال و عادات نیکو؛ مانند شرکت دائمى در نماز جماعت، نماز شب، زیارت اهل قبور و دعا. «ان الحسنات یذهبن السیئات؛ خوبى ها سرانجام میدان را بر بدى ها تنگ خواهد کرد و آنها را از بین خواهد برد» ط ) توجه به چهره کریه و زشت واقعى سیئات، ى ) براى ترک معاصى لازم است دربسیارى از موارد انسان از مکروهات و چه بسا از برخى مباحات نیز چشم پوشد تا او را به انجام زشتى ها نزدیک نسازند، ک ) در حد ممکن دورى جستن از مکان ها و شرایطى که آدمى را به گناه ترغیب مى نماید،ل ) تقویت اراده، م ) محاسبه نفس همه روزه و در صورت رخداد خطا خود را محاکمه و توبیخ نمودن و بلافاصله استغفار کردن، ن ) مطالعه پیرامون زندگى پارسایان و زاهدان و مطالعه کتب اخلاقى و ... . رعایت نکات زیر نیز شما را در این مسیر تعالى یارى خواهد کرد، ان شاءالله: - انجام یک سرى مستحبات؛ مثلا همیشه با وضو بودن و زبان را به ذکر مخصوصا «لاحول ولاقوة الا بالله العلى العظیم» عادت دادن. - سعى و کوشش در انجام وظایف و واجبات دینى، - خواندن نماز با حضور قلب و در اول وقت، - گرفتن روزه مستحبى به ویژه دوشنبه و پنجشنبه هر هفته، - تلاوت قرآن بویژه بعد از نماز صبح، - تأمل و اندیشه در آیات قرآن، - حتى المقدور سعى در خواندن نماز شب، - از تنهایى دورى گزینید. - سحر خیزى، - تنظیم برنامه براى تمام شبانه روز و پر کردن اوقات فراغت با برنامه هاى صحیح و سودمند، - شرکت در ورزش هاى فردى و دسته جمعى، - شرکت در فعالیت هاى مذهبى و اجتماعى، - به صله رحم و ارتباطات اجتماعى بسیار بپردازید و به نزدیکان و اقوام خود بیش از پیش اظهار علاقه و محبت نمایید. - پرهیز از نگاه نامشروع، امام صادق(ع) فرمود: «نگاه پس از نگاه، در دل بیننده شهوت را مى انگیزاند»، (وسائل الشیعه ، ج 14 ، ص 138)و باز فرمود: «نگاه، تیرى از تیرهاى شیطان است، چه بسا نگاهى که اندوه هاى دراز در پى دارد»، (وسائل الشیعه ، ج 14 ، ص 139). - عدم معاشرت و دوستى با افراد منحرف و فاسد، - انتخاب دوستان مؤمن و سالم، - به یاد خدا بودن در همه اوقات، - از پرخورى و نیز از خوردن غذاهاى چرب و پرانرژى و تحریک کننده پرهیز کنید، - کنترل افکار و نیندیشیدن به صحنه هاى شهوت انگیز، - از مشاهده صحنه هاى مهیج و تحریک کننده دورى کنید، - برنامه منظم مطالعاتى براى خود قرار دهید و سعى کنید فرصت هاى خود را با تفکر و مطالعه مناسب پر کنید، همواره خود را نصیحت نموده و بر نفس خویش بانگ زنید:«اى بیچاره! تا کى گرفتار هواى نفس باشى و سرمایه گران مایه عمر را تباه سازى و به معصیت رب الارباب پردازى؟ چرا براى اندک لذتى پوچ و گذرا خود را گرفتار دوزخ ابدى سازى؟ اگر لحظه اى دیگر فرشته مرگ تو را در رسد و جانت به حلقوم رساند، با چه وضعى به دیار برزخ رهسپار مى شوى؟ نه!نه! هرگز! باید عزمى قاطع و استوار داشته باشم و با استمداد از خداى سبحان و پروردگار رحیم و مهربان - که با این همه معصیت باز هم مرا مشمول الطاف خود ساخته - پیمان بندم و سربه بندگى او سپارم و زنجیر شیطان نفس بگسلم. این بار باید چنان ابلیس لعین را از خود دورر سازم که دیگر در من وسوسه نکند و با دست خالى از من روى برتابد!» با خود بگو: با تبر بردار و مردانه بزن تو على وار این در خیبر بکن تقویت ایمان و اعتقاد قلبى و عشق الهى برآیند تقوا و پرهیزگارى است. هم چنان که در بهاران نهال ناخشکیده شکوفه مى زند تقواى الهى، انجام واجبات، ترک محرمات و تهذیب نفس نیز بوستان دل را خرم و سرسبز نگه مى دارد و جوانه عشق الهى را در آن شکوفا مى سازد.بنابراین در گام اول باید بر انجام واجبات و ترک گناهان استوارى نمود و در گام دوم به پالودن نفس از رذایل و آراستن به فضایل پرداخت و حب دنیا و تعلقات دنیوى را از ژرفاى ضمیر بیرون راند آن گاه دل کانون عشق خدا مى شود و با اخراج شیطان نفسانیت و دنیاپرستى که خانه دل را غصب نموده صاحب خانه در آن لانه مى گزیند. انسان دارای نفسی است که مرتبا او را به کارهای بد امر می کنند و در قرآن و روایات از آن به عنوان نفس اماره بالسوء یعنی امر کننده به بدی ها یاد شده است . شیطان بیرونی حکم راهنما و وسوسه کننده این نفس را دارد. در مقابل، خداوند دو حجت و راهنما برای ما قرار داده است یکی حجت و چراغ باطن که عقل و فطرت است و در مقابل نفس اماره , انسان را به کارهای شایسته دعوت می کند. از خارج هم انبیا و ائمه و علما و اولیا را قرار داده که عقل را شکوفا و رهبری کنند و انسان را به سرچشمه سعادت برسانند, بنابراین می توان گفت نفس و شیطان هر دو در گمراهی انسان نقش دارند, یکی از طریق کشش های درونی و دیگری با وسوسه و تحریک بیرونی . لیکن شیطان بیرونی هیچ سلطه ای بر آدمی ندارد و این خود انسان است که وسوسه های شیطان را می پذیرد و به حکم نفس اماره تن می دهد و یا به مقابله با آن برخاسته و به حکم عقل و شرع و فطرت تسلیم می شود. به عبارت دیگر انسان از نظر ((درونی )) دارای استعداد و توانمندی ارتباط با عوامل ((بیرونی )) می باشد که مرتبه عقلانی روح او با فرشتگان در ارتباط قرار می گیرد و مرتبه نفس اماره روح او با شیطان در ارتباط قرار می گیرد و علاوه بر آن ((روح آدمی )) توانایی تدبیر و اولویت دهی و اختیار به کارگیری هر کدام از مراتب را نیز دارا می باشد. شیطان که دشمن بیرونی انسان است کارش تسویل است یعنی امور زشت و باطل را زیبا و حق جلوه می دهد و آلودگی و پستی و زشتی را در چشم انسان می آراید و نفس اماره انسان نیز شیطان را یاری می کند و این عمل او را می پسندد و می پذیرد و انسان را وادار به انجام زشتی ها و پذیرش باطل ها می کند و در مقابل شیطان زیبایی و خیرات و نیکی ها را سخت و دشوار و سنگین جلوه می دهد و انسان را از روآوردن به آنها برحذر می دارد و نفس اماره نیز این حکم باطل را حق جلوه می دهد و انسان را در انجام اعمال صالح و نیکی ها، سست و تنبل می کند.امیرمؤمنان(ع) در دعای کمیل در این مورد می فرماید: «الهی و مولای اجریت علی حکما اتبعت فیه هوی نفسی و لم احترس فیه من تزیین عدوی فغرنی بما اهوی و اسعده علی ذلک القضاء؛ ای خدا و مولای من! تو بر من حکمی را جاری کردی که در اجرای آن هوای نفسم را پیروی و اطاعت کردم و از زینت دادن و فریبکاری دشمنم شیطان در این باره پرهیز و هراسی نداشتم، پس او(شیطان) بر طبق خواهش و میلم مرا فریب داد ... . رجوع کنید به: تهذیب نفس یا خودسازی، استاد ابراهیم امینی (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100112247) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image