مقایسه مشکلات با زمان شاه؟ /

تخمین زمان مطالعه: 43 دقیقه

با سلام و احترام خدمت شما ، پاسخ سؤال های جنابعالی را با توضیح نکاتی مورد بررسی قرار می دهیم . ۱.


با سلام و احترام خدمت شما ، پاسخ سؤال های جنابعالی را با توضیح نکاتی مورد بررسی قرار می دهیم . 1. ما نیز معتقدیم که وضعیت اقتصادی و فرهنگی کشور به هیچ وجه زیبنده نظام و جامعه اسلامی ما نیست و تا رسیدن به نقطه قابل قبول و مطلوب فاصله داریم و همانگونه که امام راحل در وصیت نامه الهی سیاسی خودشان خاطر نشان نمودند « اینجانب هیچگاه نگفته و نمی گویم که امروز در این جمهوری به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل می شود و اشخاصی از روی جهالت و عقده وبی انضباطی بر خلاف مقررات اسلام عمل نمی کنند لکن عرض می کنم که قوه مقننه و قضائیه و اجرائیه با زحمات جان فرسا کوشش در اسلامی کردن این کشور می کنند و ملت ده ها میلیونی نیز طرفدار و مدد کار آنان هستند .» (امام خمینی , وصیت نامه الهی – سیاسی , قم, دفتر تبلیغات اسلامی , 1380, ص 22) مقام معظم رهبری نیز فرمودند : « بارها گفتیم که ما نتوانستیم خواسته‌هاى اسلام را به‌طور کامل تحقّق ببخشیم، این قطعى است؛ امّا ما راه زیادى در این زمینه طى کردیم. ما نتوانستیم عدالت اجتماعى را به‌طور کامل در این کشور به‌وجود بیاوریم امّا خیلى از راه را جلو آمدیم. نباید اینها ندیده گرفته بشود. یک‌روزى همه‌ ثروت این کشور صرف تعدادى خانواده‌هاى اشرافى [مى‌شد] و احیاناً سرریز آن به چند شهر بزرگ میرسید؛ امروز اقصى‌ نقاط کشور برخوردار از خیرات این کشورند. این حرکت عظیم، حرکت به سمت عدالت اجتماعى، حرکت به سمت اخلاق اسلامى ‌[وجود دارد]. حالا می شنویم گاهى اوقات راجع به اخلاق حرف زده می شود، انتقاد می کنند؛ بله؛ با آن اخلاق اسلامى مطلوب، امروز ما فاصله داریم، در این شکّى نیست؛ امّا ما خیلى پیش رفتیم، راه زیادى را ملّت ایران طى کردند، اینها را ندیده نگیرند. پیشرفتهاى علمى را بعضى‌ها نابخردانه انکار می کنند؛ چرا انکار می کنید؟ این ملّت پیشرفت علمى کرده است، اینکه ادّعاى ما نیست، این را دشمنان ما، پایگاه‌هاى علمى بین‌المللى دارند شهادت میدهند؛ آن‌وقت یک عدّه‌اى بیایند انکار کنند، ملّت را تحقیر کنند؛ اینها خطا است، ندیدن آن حرکت عظیم و پیشرفت بزرگى که نظام مقدّس اسلامى براى این کشور پیش آورده است، بى‌انصافى است، خطا است. بله، البتّه راه طولانى‌اى در پیش داریم؛ ما به آرمانهایمان هنوز نرسیده‌ایم؛ آرمانهاى اسلامى خیلى بالاتر از این حرفها است.» ( بیانات در دیدار با مردم قم ، 17/10/93) همچنین فرمودند: « ما مدّعى نیستیم که توانستیم اهداف اسلامى را در کشور پیاده کنیم؛ ما این را اصلاً ادّعا نمی کنیم. ما در بسیارى از موارد توانایى هایمان محدود بوده است و آنچه را می خواستیم عمل کنیم، نتوانستیم در آن حدّ مورد علاقه خودمان عمل کنیم امّا حرکت خودمان را ادامه دادیم؛ ما به سمت این قلّه داریم حرکت میکنیم. سعى کردند ما را از این حرکت پشیمان کنند، نتوانستند؛ سعى کردند متوقّف کنند، نتوانستند؛ سعى کردند ما را به عقب برگردانند، نتوانستند. بله، به قلّه نرسیدیم امّا از این دامنه، مبالغ زیادى حرکت کردیم و پیش رفتیم و این حرکت ادامه دارد و این انگیزه ادامه دارد و این انگیزه روزبه روز ان شاءاللَّه بیشتر خواهد بود و متوقّف نمیشود.« بیانات در دیدار اعضای ستادهای «کنگره شهدای امور تربیتی»، «کنگره شهدای دانشجو»، و «کنگره شهدای هنرمند» 7/12/93) در مورد وضعیت اقتصادی باید بگوییم بخش قابل توجهی از مشکلات اقتصادی کشور ناشی از ضعف برنامه ریزی و نگاه جامع و کلان به اقتصاد کشور ، سوء مدیریت ها ، ضعف نهادهای نظارتی و نگاههای حزبی و جناحی و... است . همچنین فساداقتصادی در کشور ما پدیده ای است که نه یک شبه به وجود آمده است و نه پدیده ای است که بتوان آن را یک شبه نابود کرد . در واقع فساد اقتصادی عوامل مختلفی دارد که برخی از آنها به فرهنگ غلط بر جای مانده از دوران طاغوت باز می گردد ، برخی از آنها نیز به تغییرات فرهنگی در میان مردم و مسئولین در سالهای پس از پایان جنگ تحمیلی باز می گردد که بر اثر آن با حاکم شدن فرهنگ مصرف گرایی در میان مردم و اتخاذ سیاست های توسعه ای صرفا مادی گرایانه که در کنار برخی آثار اقتصادی مثبت به نوعی تساهل و تسامح اقتصادی در هزینه کردن از بیت المال و در نتیجه فراهم شدن زمینه برای سوء استفاده برخی افراد در رده های مختلف مسئولیتی گردید باز می گردد . همچنین یکی دیگر از عواملی که باعث ایجاد زمینه یا از بین رفتن زمینه فساد اقتصادی می شود نوع انتخابی است که مردم در انتخابات های مختلف انجام داده و مسئولینی که بر می گزینند می باشد چرا که مسئولین انتخابی و سیاست هایی که آنان اتخاذ می کنند و یا میزان اهتمام آنان به تصویب و یا اجرای قوانینی که به مبارزه با مفاسد اقتصادی کمک می کند می تواند زمینه را برای فساد اقتصادی تسهیل نماید و یا اینکه به ریشه کنی آن کمک نماید . برطرف شدن مفاسد در حوزه های اقتصادی ، اخلاقی ، اجتماعی و... نیازمند شناسایی ریشه ها و عوامل زمینه ساز مفاسد و برطرف نمودن آنها و برخورد با عاملان آن در سطوح و لایه های مختلف می باشد که این مسأله عزم و تلاش پیگیر مجموعه دستگاههای نظام را می طلبد از قوه مقننه گرفته که با تنظیم قوانین کارآمد ، جامع و روشن راههای فساد را ببندد تا دستگاههای اجرایی که با کنترل لازم زمینه های شکل گیری مفاسد را از بین ببرند و با آن مقابله نمایند و دستگاههای قضائیه که باید با عاملان و زمینه سازان مفاسد در کشور مبارزه نمایند . بد حجابی نیزریشه در عوامل و زمینه های مختلف از جمله عدم آگاهی از فلسفه و فوائد حجاب و پوشش ، ضعف ایمان و باورهای دینی و پیروی از هوسهای نفسانی ، دنیا طلبی ، چشم و هم چشمی و تجمل گرایی ، برخی مشکلات اقتصادی ، مشکل ازدواج و مسکن جوانان و تأثیرات ، کوتاهی برخی خانواده ها در تربیت فرزندان و آشنایی آنان با فلسفه و اهداف حجاب و پوشش و کوتاهی نهادهای فرهنگی و کم توجهی مسئولان کشور به این موضوع دارد . به نظر می رسد برطرف شدن منطقی این آسیب اخلاقی و اجتماعی بیش از هر چیز نیازمند فرهنگ سازی و به کار گیری روش های ترو یج فرهنگ حجاب و عفاف و مقابله با معضل بد حجابی است . « راهکارها و روش های ترویج فرهنگ حجاب و عفاف» مهمترین راهکارها و شیوه های ترویج و اشاعه فرهنگ حجاب و عفاف عبارتند از ؛ 1. فرهنگ سازی ؛ اگر در زمینه حجاب و عفاف فرهنگ سازی مناسب در سطح جامعه صورت بگیرد به یقین شاهد اشاعه این فرهنگ خواهیم بود . این فرهنگ سازی باید در نهادهای خانواده و پدران و مادران , نهادهای آموزشی , رسانه ها و... به عنوان نهادها و ابزار جامعه پذیر و تأثیر گذار صورت بگیرد . روشن است برای تأثیر گذاری و کارآمدی هر چه بیشتر این فرهنگ سازی , باید از ظرفیت های مختلف و قالب های گوناگون همچون هنر به صورت روز آمد , استفاده نمود . در این راستا نقش رسانه ملی به عنوان رسانه تأثیر گذار بر مردم بسیار دارای اهمیت است . تبیین و آشنا نمودن افراد جامعه با فواید و آثار مثبت حفظ و رعایت حجاب و عفاف و در مقابل ترسیم آثار زیانبار فردی و اجتماعی بی توجهی به حجاب و عفاف و رعایت نکردن آن به یقین در ترویج فرهنگ حجاب بسیار تأثیر گذار خواهد بود اگر زنان و دختران مسلمان دریابند که در سایه رعایت حجاب , گوهر شخصیت و ارزش انسانی خویش را حفظ نموده و امنیت و آرامش را برای خود و خانواده و جامعه به ارمغان می آورند و با رعایت نکردن حجاب و عفاف در جامعه , شخصیت , ارزش والای انسانی , امنیت و آرامش فردی , خانوادگی و اجتماعی خود را به حراج گذارده و خود را در خدمت تأمین هوسهای مردان قرار خواهند داد . بی تردید اگر بانوان اسلامی , حجاب را به عنوان حافظ گوهر وجودی خویش بدانند , هرگز نسبت به آن کوتاهی ننموده و با جان و دل پذیرای آن خواهند بود . 2. تقویت ایمان و باورهای دینی ؛ از عمده ترین عوامل ترویج فرهنگ حجاب و عفاف , تقویت روحیه ایمان و باورهای دینی در میان افراد جامعه به ویژه نسل جوان است . ایمان و باورهای دینی درون مایه ای است که افراد را به سمت ارزش ها سوق داده و آنان را در برابر آسیب ها و آلودگی ها حفظ می نماید . 3. ارایه الگوهای مناسب و جذاب پوشش ؛ هر چند ارایه الگوهای مناسب حجاب و عفاف , می تواند به عنوان بخشی از فرهنگ سازی محسوب می گردد , اما به دلیل تأثیر بسیار اساسی آن , به صورت یک مورد جداگانه به آن اشاره می کنیم . یکی از راهکارهای مناسب برای ترویج فرهنگ حجاب و عفاف , ارایه الگوهای مناسب و جذاب حجاب و پوشش برای بانوان به ویژه نسل جوان است . در شرایطی که دشمنان اسلام و فرهنگ اسلامی , تلاش می کنند فرهنگ برهنگی را در جوامع اسلامی ترویج نمایند , فعالان و تأثیر گذاران در عرصه فرهنگ باید در مقابله با آنان , الگوهای جذاب و مناسبی از پوشش را ارایه دهند .روشن است بسنده نمودن به منع بانوان از پوشش های نامناسب نمی تواند به تنهایی تأثیر گذار باشد , بلکه لازم است ضمن مقابله با الگوهای نامناسب , الگوهای مناسب و جذاب پوشش را به عنوان جایگزین آنها ارایه نمود تا افراد به این سمت گرایش پیدا نمایند . این سه راهکار عمده می تواند به ترویج فرهنگ حجاب و عفاف در سطح جامعه بینجامد در این زمینه به نظر می رسد تشکیل ستادی همانند ستاد سراسری اقامه نماز , به منظور اقامه فرهنگ حجاب و عفاف در کشور که ترویج این فرهنگ را بر عهده داشته باشد و در سطح گستره و با بکار گیری روش های گوناگون در این جهت تلاش نماید , بسیار راهگشا و مؤثر خواهد بود. « راهکارها و روش های مقابله با جلوه های بد حجابی و بی حجابی » به همان میزان که رعایت حجاب و عفاف به عنوان عاملی برای برای سلامت فرد و جامعه محسوب می گردد , بی توجهی و رعایت نکردن آن , آثار زیانباری را برای فرد و اجتماع بدنبال خواهد داشت و پدیده شوم بد حجابی و بی حجابی از آسیب های جامعه دینی می باشد که در صورت بی توجهی و برخورد نکردن با آن , سلامت جامعه به طور جدی به خطر خواهد افتاد از این رو در کنار ترویج فرهنگ حجاب و عفاف در جامعه باید به مقابله با ضد فرهنگ هایی همچون بد حجابی , بی حجابی و رعایت ننمودن حریم عفاف پرداخت و لازم است به دو راهکار عمده در این زمینه توجه شود . 1. راهکارهای پیشگیرانه؛ در این بخش باید زمینه ها و عوامل این مفاسد را شناسایی نمود و در جهت برطرف نمودن آن ها تلاش نمود . پدیده شوم بدحجابی و بی حجابی همچون هر پدیده اجتماعی دیگر متأثر و برآمده از زمینه های مختلفی است . از زمینه های معرفتی آن می توان به ضعف ایمان و باورهای دینی و پیروی از هوسهای نفسانی اشاره نمود , از زمینه های اقتصادی و اجتماعی آن , مشکلات اقتصادی و اجتماعی همچون مشکل اشتغال , تأمین مسکن , هزینه های زیاد ازدواج , فقر و... می باشد و از زمینه های فرهنگی , آشنا نبودن با فرهنگ اسلامی , تهاجم فرهنگی و جنگ نرم دشمنان با بهره گیری از ابزارهایی همچون رسانه ها , ماهواره , اینترنت و... هستند که مجموعه این عوامل , زمینه ساز شکل گیری پدیده بد حجابی و بی حجابی در جامعه است . در برخورد با بد حجابی و بی حجابی و رعایت نکردن حریم عفاف , باید در اقدامی پیشگیرانه , در جهت از بین بردن این زمینه ها تلاش نمود . روشن است همانگونه که در درمان بیمارهای جسمی , پیشگیری نقش مهمی در جلوگیری از بروز بیماری های جسمی دارد , در بیماریها و ناهنجاریهای اخلاقی و اجتماعی نیز نباید تنها به درمان و برخورد با این مفاسد بسنده نمود بلکه باید ریشه ها و عوامل زمینه ساز چنین ناهنجاریهایی را برطرف نمود . 2. راهکارهای درمانی ؛ در کنار راهکارهای پیشگیرانه برخورد با ناهنجاریهای اجتماعی ناشی از پدیده شوم بد حجابی و بی حجابی نیز لازم است و باید با افرادی که حریم ارزش ها و هنجارهای اخلاقی و اجتماعی را رعایت نمی کنند برخورد لازم صورت بگیرد . و در این راستا نباید تنها مسئولیت را متوجه دولت و مسئولان فرهنگی و انتظامی کشور دانست بلکه تمامی افراد جامعه مسئولیت امر به معروف و نهی از منکر را بر عهده دارند و نمی توانند نسبت به این وظیفه و مسئولیت دینی و اجتماعی کوتاهی نمایند . که در این راستا به منظور تأثیر گذاری بیشتر, می توان راهکاری اندیشید که نهاد و تشکیلاتی مردمی در کنار نهادهای دولتی و سازمانی , وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را به صورت منسجم بر عهده بگیرد. بی تردید با بکاربستن راهکارهای ترویج فرهنگ حجاب و عفاف در جامعه و توجه به راهکارهای پیشگیرانه و درمانی ناهنجاری های ناشی از بد حجابی و بی حجابی , می توان تلاش های دشمنان برای ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی در این زمینه را خنثی نمود و فضای شایسته نظام اسلامی را ایجاد نمود. البته باید اذعان نمود با وجود همه تلاش هایی که از سوی نهادهای فرهنگی و دینی در زمینه اشاعه فرهنگ حجاب و عفاف و برخورد با ناهنجاریهای در این زمینه صورت گرفته , متأسفانه به دلایل مختلف از جمله فقدان برنامه جامع و کامل در این زمینه و اولویت نداشتن مسائل فرهنگی و بی توجهی و عدم دغدغه فرهنگی لازم از سوی مسئولان فرهنگی در برخی برهه ها و کم توجهی مردم به مسؤلیت های اجتماعی خویش و... شاهد توفیق چندانی در این زمینه نیستیم و فضای کنونی به هیچ وجه زیبنده جامعه اسلامی نمی باشد که امیدواریم با همت و تلاش پیگیر مسئولان فرهنگی کشور و مسئولیت پذیری بیشتر مردم , شاهد فراهم شدن فضایی مناسب جامعه اسلامی باشیم که با توجه به ظرفیت های فرهنگ دینی و ملی و پشتوانه های مناسب در این خصوص , دستیابی به این هدف , دور از دسترس نیست. 2.ملت ما برای آب و نان رایگان قیام نکرد ، شعارهای مردم در جریان مبارزات علیه رژیم ستمشاهی به خوبی بیانگر خواست مردم بود آنچه محور خواسته های مردم بود همان اسلام و استقلال و آزادی بود . سیاست های ضد اسلامی رژیم و نادیده گرفتن ارزش های اسلامی و سرسپردگی رژیم به آمریکا و از بین رفتن عزت و کرامت مردم از دلایل اصلی مبارزات علیه رژیم ستمشاهی بود . گرچه امروز ممکن است مردم در زندگی خود با مشکلاتی روبرو باشند ، اما استقلال کشور و عزت و کرامتی که در سایه ایستادگی و مقاومت مردم ایران به دست آمده است بسیار ارزشمند است . مردم ما پیرو مکتبی هستند که مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت مقدم دانسته و ندای سرو و سالار شهیدان که فرمودند: « هیهات منا الذله » را به گوش جان پذیرفته اند . 3.متأسفانه برخی جریان ها با نادیده گرفتن واقعیات تاریخی و شرایط کشور ، به دنبال تطهیر رژیم ستشماهی و بزک کردن آن هستند و در این راستا یک جریان تاریخ‌نگاری فعال ظهور کرد که به پشتوانه حضور در محافل آکادمیک اروپا و آمریکا و برخورداری از ماهنامه‌ها و فصلنامه‌های پژوهشی به تحریف تاریخ انقلاب و تطهیر رژیم پهلوی روی آورد. این جریان که پیوندهای نزدیکی با سلطنت‌طلبان و بهائیان دارد، چند سالی است که به حیطه مستند سازی تاریخی - سیاسی در ماهواره‌ها وارد شده و برای مثال، مستند «ده شب گوته» یا «از تهران تا قاهره» و اخیراً نیز مستند «انقلاب ۵۷» از تولیدات آن‌هاست. چنین کوشش‌هایی چند هدف را دنبال می‌کنند که اصلی‌ترین آن‌ها «بزک کردن چهره رژیم پهلوی» نزد مردم است و رهبر انقلاب نیز درباره‌اش هشدار دادند. می‌خواهند بگویند که «جمهوری اسلامی درباره رژیم پهلوی به مردم دروغ گفت» و حتی از پادشاهی که تا بن استخوان تکیه بر قدرت استعماری داشت، تصویر سیاستمداری ضد آمریکایی و ضد انگلیسی، اما طرفدار پیشرفت و مدرنیزاسیون بسازند. نگاه منصفانه به وضعیت کشور در عرصه های مختلف سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ،فرهنگی ، نظامی و...و مقایسه آن با رژیم ستمشاهی به خوبی بیانگر حرکت عظیم و پیشرفت کشور در بخش های مختلف با قبل از انقلاب است اگر پیش از انقلاب اسلامی بزرگترین افتخار کشور ما این بود که حافظ منافع آمریکا و جزیره ثبات آن در منطقه بودیم ، امروز جمهوری اسلامی در برابر نظام سلطه ایستاده و آنان را در دست یابی به اهداف سلطه طلبانه خود ناکام گذاشته است و در برابر زیاده خواهیهای رژیم صهیونیستی ایستاده است . اگر روزی کشور ما بزرگترین خریدار اسلحه و تجهیزات نظامی از آمریکا بود ، امروز در عرصه نظامی به خود کفایی رسیده و دستاوردهای خیره کننده ای را به دست آورده است . اگر زمانی کشور ما نیازمند پزشکان خارجی و کارشناسان در بخش های مختلف بود ، امروز کشور ما در عرصه های پزشکی در جایگاه برجسته ای در جهان و منطقه قرار دارد و در عرصه های مختلف علمی ، فناوری های نوین هسته ای ، نانو ، الکترونیک و... جزو کشورهای پیشرفته در جهان است . اگر کسی با شرایط و وضعیت پیش از پیروزی انقلاب اسلامی آشنایی اندکی داشته باشد ، به خوبی درک خواهد کرد که چهره رژیم گذشته آنچنان آلوده است که با چنین اقداماتی نمی توان آن را بزک کرد و تاریکی های آن را پوشاند. چرا رسانه های غربی در میان فعالیت های مختلفی که به صورت برنامه ریزی شده انجام می دهند، یکی از خطهای اصلی رسانه ای آن ها ستایش رژیم پهلوی است؟ چرا رسانه های غربی پهلوی ها را می ستایند و سعی در بزک کردن چهره ایران قبل از انقلاب اسلامی دارند؟ این سوالی است که باید با دقت بیشتری به آن جواب داد. مسأله صرفا این نیست که دستگاه های رسانه ای غرب در حال بیان اخباری از گذشته ایران هستند. مسأله اصلی به انقلاب اسلامی ایران و صدمه ای که منافع و مطامع غرب در این منطقه زده است برمی گردد. اگر نه مسلم است که رژیم پهلوی یک حکومت مطلوب و حتی یک حکومت قابل تحمل و معمولی نبوده است. رژیم پهلوی حتی بر اساس معیارهای غربی و حتی بر اساس شعارهایی که غرب خود به آن افتخار می کند نیز یک حکومت سالم یا حتی قابل قبول نبوده است. رژیم پهلوی یک نظام پادشاهی سرکوبگر و نظام خاندانی و دیکتاتوری سیاه و ضد مردمی بوده است که بر اساس اسلحه و زور سرنیزه بر مردم خویش حکومت می کرده است. پس چرا غرب که مدعی آزادی و حقوق بشر و دموکراسی و نقش مردم است از نظام پهلوی حمایت می کند و رسانه های خود را به حمایت از این رژیم وا می دارد؟ انقلاب اسلامی و صدمه ای که به مطامع غرب زد انقلاب اسلامی ایران یک حرکت ضد استبدادی برای براندازی یک خاندان فاسد و یک رژیم وابسته بود که ملت ایران را با سرکوب و خفقان به تبعیت از سیاست های وابسته به خارج مجبور می کرد. همین امر قلب و کلید اصلی همه دشمنی های غرب کنونی به سرکردگی آمریکا علیه ملت ایران است. رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیان اقدام ملت ایران در برابر خواسته غرب چنین بیان می دارند: «این رژیمی که ملّت با آن گلاویز شد، چه بود؟ چه کسی بود؟ این خیلی مهم است. دو سه خصوصیّت را من عرض می کنم؛ چون عرض کردم امروز انگیزه ها وجود دارد برای تحریف، یعنی سعی می کنند چهره ی خبیث ترین و زشت ترین و سیاه روترین عناصر حُکّام تاریخیِ اواخر این ملّت را به شکلی آرایش کنند که حقیقت برای مردم مکشوف نشود و نفهمند با این انقلاب چه کردند. یکی از خصوصیّات آن رژیم فاسد، دیکتاتوریِ سیاه و خفقان عجیب علیه مردم، با قساوت آمیزترین روشها (بود) که ممکن است در جاهای دیگری از کشورها هم وجود داشته باشد. در اینجا خود ما از نزدیک مشاهده کردیم که چه می کردند و چه رفتاری داشتند با آحاد مردم؛ هم در دوران رضاخان که گذشتگان ما، بزرگ ترهای ما آن را دیده بودند و برای ما نقل کردند، هم در دوران اخیر، که خود ماها، آحاد مردم، در میدان بودیم. جوانها البتّه آن دوران را ندیدند. حرفهای فراوان و موثّق (وجود دارد) از آنچه این ها با مردم، با مبارزین و با کسانی که انتقاد داشتند - ولو انتقادهای اندک - داشتند انجام می دادند؛ رفتارهایی که این ها می کردند، آن شکنجه ها، آن فشارهای عجیب و غریبِ جسمی و روحی، آن زندانهای مخوف، که امروز برخی از نشانه های آن ها هست که افراد می روند می بینند تعجّب می کنند. یکی از کارها این بود، این ها با قدرت زور و استبداد و فشار بر مردم، حکومت خودشان را ادامه می دادند؛ و همین کسانی که امروز دَم از حقوق بشر می زنند و این ادّعاهای رسوا را مرتّب، پی درپی تکرار می کنند، با همه ی وجود طرف دار این ها بودند؛ نمی شود هم گفت خبر نداشتند، چرا! دستگاه جهنّمی ساواک را خود صهیونیست ها و خود آمریکایی ها و سیای آمریکا به وجود آورده بودند، روشها را آن ها بهشان یاد داده بودند، چطور ممکن بود خبر نداشته باشند. حالا که اخیراً معلوم شد خود این ها هم دچار یک چنین مشکلات عظیمی هستند؛ این افشاگری هایی که در این اواخر انجام گرفت نسبت به رفتار سازمانهای جاسوسی آمریکا با مخالفین و معاندین، این ها کجا، سخن از آزادی بیان و لیبرالیسم و دموکراسی و اعتنای به حرف مردم کجا! اصلاً عالم عجیبی است! در کشور ما، آن رژیم خبیث، یکی از خصوصیّاتش این بود: شدّت عمل، قساوت کامل نسبت به هرکسی که اندک اعتراضی به آن ها داشت و مطّلع می شدند. خصوصیّت دوّم، وابستگی ذلّت آمیزی بود که این ها به قدرتهای خارجی داشتند. حالا در این کتابهایی که برای تبرئه و بی گناه نشان دادن رژیم خبیث پهلوی می نویسند، این را منکر می شوند، که (البتّه) قابل انکار نیست. رضاخان به دستور انگلیسی ها آمد، به دستور انگلیسی ها هم رفت؛ به مجرّد این که انگلیسی ها پیغام دادند که باید برود، بعد از هفده هجده سال سلطنت، ناچار رفت یعنی پشتیبان دیگری نداشت؛ آن ها او را آورده بودند، حالا هم لازم می دانستند او برود، رفت؛ به دستور انگلیسی ها آمد، به دستور انگلیسی ها رفت. بعد هم که محمّدرضا را انگلیسی ها سرِ کار آوردند تا آخر دهه ی 20، از اوایل دهه ی 30 آمریکایی ها وارد میدان شدند، همه ی امور را قبضه کردند و در اختیار گرفتند؛ سیاستها سیاستهای آمریکا بود آنچه منافع آمریکا ایجاب می کند، چه در رفتار داخلی، چه در رفتار منطقه ای، چه در رفتار بین المللی؛ عیناً آنچه آن ها لازم می دانستند؛ یعنی یک تحقیر عظیم ملّت ایران. این یکی از خصوصیّات آن رژیم خبیث این بود. این که شما می بینید آمریکایی ها با چه لجی، با چه دشمنی و بغضی به ملّت ایران و به انقلاب اسلامی و به نظام اسلامی نگاه می کنند؛ به خاطر این است. این ها یک چنین دورانی را گذراندند؛ چنین کشوری، چنین نظامی از دست آن ها رفته است؛ لذا دشمنی آن ها با انقلاب تمام شدنی نیست. خصوصیّت سوّم این رژیم خبیث، فساد بود. انواع فساد، از فسادهای جنسی بگیرید که مبتلابه تقریباً همه ی درباری ها و دوروبری ها و مانند این ها بود که دیگر حالا داستانهایش شرم آور است. آن روز خیلی از آحاد مردم هم می دانستند، اگرچه جرأت نمی کردند بر زبان بیاورند. گاهی از قلم خارجی ها درمی رفت، چیزهایی را می گفتند فساد جنسی، فساد مالی، نه فقط در سطوح متوسّط که هر وقتی ممکن است پیش بیاید؛ نخیر، در عالی ترین سطوح کشور. از طرف شخص محمّدرضا و دوروبری هایش، بالاترین فسادهای مالی، بزرگ ترین رشوه ها، بدترین دست اندازی ها، خباثت آلودترین فشارها بر منابع مالی ملّت به وجود می آمد. برای خودشان ثروت درست می کردند به قیمت فقیر کردن مردم و بیچاره کردن مردم. فساد، فساد جنسی، فساد مالی، اعتیاد، ترویج اعتیاد و ترویج موادّ مخدّر صنعتی به وسیله ی عناصر اصلی حکومت آن روز در ایران به وجود آمد و اتّفاق افتاد. یکی از خواهرهای محمّدرضا را در فرودگاه سوئیس با چمدان پر از هروئین، پلیس سوئیس دستگیر کرد! (خبر آن در) همه ی دنیا پیچید، منتها زود ماست مالی کردند؛ خب مربوط به خودشان بود؛ قضیّه را برطرف کردند، گره را باز کردند؛ یک چنین وضعیّتی (بود.) بی اعتنائی به مردم؛ ازجمله ی خصوصیّات مهمّ رژیم طاغوت بی اعتنائی به مردم بود؛ مردم به هیچ قیمت به حساب نمی آمدند. ما در دوران عمرمان، در دوران جوانی در رژیم گذشته، یک بار هم نه در انتخاباتی شرکت کرده بودیم، نه از مردم کوچه و بازار معمولی می شنیدیم که شرکت کنند؛ انتخاباتی وجود نداشت. در یک برهه ای خیلی صریح، در یک برهه ای کمتر صریح، دخالتهای آن ها بود؛ یک مشت مزدور را می بردند، می نشاندند آنجا و به وسیله ی آن ها در مجلس شورا و مجلس سنا کار خودشان را انجام می دادند. مردم اصلاً نمی دانستند چه کسی در رأس کار است؛ اصلاً رابطه ی بین مردم و حکومت قطع بود. آگاهی مردم، اطّلاع مردم از مسائل کشور، از مسائل سیاسی که شما امروز می بینید، این درست نقطه ی مقابل آن چیزی است که آن روز وجود داشت؛ رژیم خبیث به کل منقطع بود با آحاد مردم. بی اعتنائی به پیشرفت علمی، ترویج خودکم بینی ملّی و بزرگنمایی غربی؛ حالا کار علمی که پیشرفت نمی کرد، حرکت علمی به معنای واقعی کلمه که اصلاً وجود نداشت، در رسانه ها ذائقه ی مردم را به واردات عادت دادند که این عادت متأسّفانه تا امروز باقی است. عادات طولانی مدّتی که برای مردم به وجود می آید، به آسانی از بین نمی رود. این ها به جای کشاندن کشور به سمت احیای تولیدات داخلی و منابع حقیقی یک ملّت، مردم را با پول نفت عادت دادند به واردات؛ ذائقه ی مردم را عوض کردند؛ کشاورزی کشور را نابود کردند، صنایع واقعی و ملّی کشور را از بین بردند، کاملاً کشور را وابسته کردند به خارج و به دشمنان این ملّت. ملّت را تحقیر کردند، توانایی های ملّت را دستِ کم گرفتند، به زبان آوردند، فرهنگ غربی را بزرگنمایی کردند؛ یک رژیم هفت جوشِ خبیثِ جامعِ همه ی بدی ها. خب، مردم هم احساس می کردند؛ ملّت ایران ملّت باهوشی است، حقایق را می فهمند، احساس می کنند، منتها یک دستی لازم است، یک صدای رسایی لازم است، یک دل مؤمنی لازم است که دیگران را وارد به میدان مبارزه کند؛ مبارزات گوشه و کنار بود، این که مردم بیایند وارد میدان بشوند، این کار یک مرد الهی بود که خدای متعال این مرد الهی را به مردم داد؛ امام بزرگوار ما همان فریادی شد که همه ی خواسته های مردم را در خود جمع داشت؛ مردم هم پاسخ گفتند، اجابت کردند، جان دادند، فداکاری کردند، وارد میدان شدند؛ ملّت با چنین رژیمی گلاویز شد و پیروز شد. علّت دشمنی دشمنان با نظام اسلامی در درجه ی اوّل همین است که در یک نقطه ی حسّاس، در یک کشور ثروتمند، در یک کشورِ از لحاظ موقعیّت راهبردیْ فوق العاده مهم - که این ها توانسته بودند یک رژیم دست نشانده ی فاسد متّصل و مرتبط به خودشان را در آنجا احیا کنند و تقویت کنند - در یک چنین جایی، اسلام، ملّت، آرمانهای مردمی، آمده است و جایگزین شده است؛ اعتنائی به خواستهای دشمنان ندارد؛ درست در جهت مقابل آن جهاتی که آن رژیم حرکت می کرد حرکت می کند. بزرگ ترین خدمتِ حرکت اسلامی و انقلاب اسلامی این بود که مردم را از شرّ آن رژیم خلاص کرد. همه ی آنچه بعداً پیش آمده است تا امروز، این عزّت ملّی، این حرکت عظیم مردمی، این آگاهی و بصیرت عمومی، این پیشرفت علمی، این جایگاه برجسته ی ایران در جهان و در منطقه، این ها همه و همه به خاطر این است که آن مانع بزرگ از پیش پای ملّت برداشته شد؛ و این را مردم انجام دادند؛ این را دین انجام داد؛ این را اعتقادات انجام داد.» در حقیقت باید گفت که ملت ایران یک حرکت ضد استبدادی صرف انجام نداده بود بلکه در عین مقابله با یک رژیم سرکوبگر داخلی، صدمه ای نیز به منافع و مطامع غرب و به خصوص آمریکا در ایران زده بود. یعنی این انقلاب یک حرکت ضد استکباری و یک اقدام در برابر نظام سلطه بین المللی بود. غرب حامی رژیم فاسد پهلوی بوده و هست قیام ملت ایران علیه رژیم فاسد و پوسیده پهلوی و براندازی این نظام وابسته به دشمنان ملت، به مذاق آمریکا و دیگر ابرقدرت ها خوش نیامد. در طول دوران انقلاب در حالی که غرب مدعی دموکراسی و لیبرالیسم و آزادی و حقوق بشر بود، نظام های قدرت مدار غربی با تمام توان از رژیم فاسد و دیکتاتوری و ضدمردمی پهلوی حمایت کردند. آمریکا و دیگر کشورهای غربی رسما از دیکتاتوری شاه حمایت می کردند و در طول دوران پس از انقلاب نیز خاندان فاسد پهلوی را در برابر ملت ایران به کشورهای خود راه دادند و مورد حمایت تبلیغاتی قرار دادند. از سوی دیگر نظام اسلامی و مردمی پس از انقلاب را به اسم دیکتاتوری و ضدیت با مردم مورد دشمنی و مخالفت قرار داده و در طول ده ها سال گذشته همه تلاش خود را برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی که نظامی کاملا مردمی است به کار گرفته اند. علت اصلی دشمنی غرب با نظام جمهوری اسلامی و حمایت آن ها از رژیم سرکوبگر و فاسد پهلوی این است که پهلوی های وابسته به غرب و آمریکا منافع آن ها را تأمین می کردند ولی نظام جمهوری اسلامی به واسطه استقلال خویش منافع غرب را آن گونه که غرب می خواهد تأمین نمی کند. نگاهی به اسناد و تحقیقات تاریخی نشان از آن دارد که کمتر حکومتی در تاریخ ایران زمین به فساد و وابستگی رژیم پهلوی می توان یافت. خاندان پهلوی از ابتدا با حمایت دشمنان این ملت و به واسطه انگلیسی ها بر سر کار آمدند. رضاخان قلدر را انگلیسی ها از میرپنجی به سلطنت ایران گماشتند و بعد از کنارزدن او نیز فرزندش را به جای او بر ملت ایران تحمیل کردند. در طول این دوران نیز پهلوی ها در فساد و زشتی و پلشتی از هیچ چیزی فروگذار نکردند. یکی از پژوهش های صورت گرفته در باب فساد خاندان پهلوی کتاب مختصر و پر مغز «فساد در رژیم پهلوی دوم» تألیف عبدالکاظم مجتبی زاده، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی است که در این کتاب تلاش شده است با بهره گیری از کتاب های خاطرات درباریان و اسناد و مدارک به دست آمده از دوران حکومت پهلوی دوم، مفاسد این دوره بررسی شود. گوشه هایی از مصادیق فساد اعضای خانواده ی سلطنتی و نزدیکانشان موضوع بررسی این کتاب است که در سه بخش مفاسد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، به اضافه یک بخش مقدماتی سازماندهی شده است. بخش فساد سیاسی به دو فصل استبداد داخلی و وابستگی خارجی تقسیم شده است. در فصل اول، سوءاستفاده ی شاه و درباریانش از موقعیت و مقام خود به عنوان حاکمان کشور و نیز سانسور افکار سیاسی، مباشرپروری و انتخابات فرمایشی که از طرف آنان اعمال می شد، بررسی شده است. در فصل دوم این بخش نیز به خدمات شاه و درباریان به نفع قدرت های بیگانه و نفوذ بیگانگان در تمامی ارکان حکومت پهلوی دوم پرداخته شده است. در بخش مفاسد اقتصادی، ضمن بررسی مسائلی چون رشوه خواری، رانت خواری، اختلاس اموال عمومی و خروج ثروت های ملی که توسط شاه و اطرافیانش انجام می شد، فهرستی از مؤسسات و مراکز اقتصادی و تجاری که خاندان سلطنت صاحب و یا سهامدار عمده ی آن بودند، ارائه شده است. بخش مفاسد فرهنگی در دوره ی پهلوی دوم، در سه فصل جداگانه به ارائه بخشی از مصادق فساد این خاندان در این حوزه ها پرداخته است. در فصل اول، به ابتلای اعضای خانواده سلطنتی اعم از زن و مرد به امور غیراخلاقی و مسائل جنسی و نیز ترویج این گونه امور در بین اطرافیان و هم چنین برنامه ریزی برای اشاعه ی آن در سطح جامعه پرداخته شده است. آنچه در این کتاب از مفاسد رژیم پهلوی در عرصه های مختلف آمده است، قطره ای از دریای سیاهی و زشتی این خاندان و حکومت منحوس آن هاست. حال غرب مدعی آزادی و حقوق بشر، غرب مدعی انسان مداری و حقوق شهروندی، غرب مدعی دموکراسی و توجه به مردم بی شرمانه از چنین حکومت کریه و پلشتی دفاع می کند. فساد رژیم پهلوی قابل مخفی کردن نیست فساد و پوسیدگی و پلشتی، سراسر رژیم پهلوی را در بر گرفته بود. این فساد گسترده امری نیست که قابل مخفی کردن و پوشاندن باشد. به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی «انقلاب ما یک حرکت عظیم مردمی علیه حکومتی بود که تقریباً تمام خصوصیّات یک حکومت بد را داشت؛ هم فاسد بود، هم وابسته بود، هم تحمیلی و کودتایی بود و هم بی کفایت بود. من همین چهار خصوصیت را توضیح مختصری می دهم: آن حکومت، اوّلاً فاسد بود؛ فساد مالی داشتند؛ فساد اخلاقی داشتند؛ فساد اداری داشتند. در فساد مالی شان همین بس که خود شاه و خانواده ی او در بیشتر معاملات اقتصادی کلان این کشور داخل می شدند. خود او و برادران و خواهرانش، جزو کسانی بودند که بیشترین ثروت اندوزی شخصی را کردند. رضاخان در دوران شانزده، هفده ساله ی سلطنت خود، ثروت کلانی اندوخت. بد نیست بدانید که بعضی از شهرهای این کشور، به حسب سند، دربست متعلّق به رضاخان بود! مثلاً شهر فریمان تماماً ملک رضاخان بود! بهترین املاک و زمینهای این کشور، متعلّق به او بود. او به این چیزها و به جواهرات علاقه داشت. البته بچه هایش قدری مَشرب وسیعتری داشتند؛ هرگونه ثروتی را دوست می داشتند و جمع می کردند! بهترین دلیل هم این است که وقتی این ها از این کشور رفتند، میلیاردها دلار ثروتشان در بانکهای خارجی انباشته شده بود! شاید بدانید که ما بعد از انقلاب خواستیم که ثروت شاه را به ما برگردانند و البته طبیعی هم بود که جواب ندهند. آن وقت تخمینی که از مال مجموع این خانواده زده می شد، دهها میلیارد دلار بود! رفتند در جاهای مختلف دنیا مستقر گردیدند و همه شان جزو ثروتمندان شدند. این پولهای کلان را با زحمتکشی که به دست نیاورده بودند، کاسبیِ مشروع که نکرده بودند؛ این ها پولهایی بود که زراندوزیها و ثروت اندوزیهای غیرمشروع آن را به وجود آورده بود. نظامی که در رأس خودش این قدر فساد مالی داشت، ببینید چگونه نظامی بود و با مردم چه می کرد! از لحاظ اخلاقی هم فاسد بودند. باندهای تبهکار معاملات قاچاق، زیر دست برادران و خواهران این شخص قرار داشتند. از لحاظ مسائل اخلاقی و جنسی، چیزهایی هست که گفتن و شنیدنش عرق شرم بر پیشانی انسان می آورد. البته گوشه ای از خاطرات این چیزها را، بعدها کسان و نزدیکان و دستیاران خودش نوشتند و منتشر کردند. از لحاظ فساد اداری هم رو به تباهی بودند. در مدیریّتها، صلاحیتها را رعایت نمی کردند؛ وابستگیهای به خودشان و دستورات سرویسهای اطّلاعاتی و امنیتی بیگانه را ملاک قرار می دادند و کسانی را سرِکار می آوردند. ببینید؛ حکومتی که در رأس خودش رشوه می گیرد، ثروت اندوزی می کند، معامله ی قاچاق می کند و به مردم خیانت می کند، چگونه حکومتی است. اگر کسی بخواهد این ها را با دلایل و شواهدش بگوید، کتابها خواهد شد. آن ها وابسته بودند. وابستگی شان به خاطر این بود که از مردم به کلّی بریده بودند. برای حفظ حکومت خودشان، خود را ناچار می دانستند که به خارجیها متّکی شوند. رضاخان را انگلیسیها سرِکار آوردند، که جزو تواریخ مشخص و مسلّم و روشن است. محمّدرضا را هم انگلیسیها تثبیت کردند. بعد از دوره ی حکومت دکتر مصدّق، کودتا را آمریکاییها به راه انداختند و البته از دست انگلیسیها ربودند و آن ها خودشان تسلّط پیدا کردند. این ها در اغلب امورِ این کشور، وابسته بودند. مستشاران آمریکایی و دهها هزار آمریکایی دیگر در مهم ترین مراکز نظامی، اطّلاعاتی، اقتصادی و سیاسی این کشور شغلهای حسّاس و درآمدهای گزاف داشتند و آن ها در حقیقت کارها را انجام می دادند و به آن ها خط می دادند. دستگاه اطّلاعاتی این کشور را آمریکاییها و اسرائیلیها به وجود آوردند. در سیاستها، تابع نظرات انگلیسیها و در این اواخر، تابع نظرات آمریکاییها بودند. در زمینه ی منطقه ای و جهانی، حتّی در زمینه های اقتصادی - مثلاً قیمت نفت چقدر باشد، فروش نفت چگونه باشد، وضع شرکتهای خارجی در نفت ایران به چه کیفیّت باشد - در همه ی این مسائل مهم و حسّاس، آن چیزی را انجام می دادند که از آن ها خواسته شده بود! البته منافع خودشان را هم در نظر داشتند. برای خارجیها فداکاری نمی کردند، بلکه برای حفظ حکومت خودشان، صددرصد به بیگانگان میدان می دادند و به آن ها تکیه می کردند و دست آن ها را در تطاول به این کشور و این ملت باز می گذاشتند. حکومت آن ها تحمیلی و کودتایی بود. با کودتا سرِکار آمده بودند؛ هم رضاخان با کودتا سرِکار آمده بود، هم محمّدرضا با کودتا سرِکار آمد. حکومت کودتایی، معلوم است چطور حکومتی است: بر مردم تحمیل بودند و از آراءِ مردم، عقاید مردم، دلبستگیهای مردم، فرهنگ مردم و درخواست و اراده ی آن ها هیچ نشانی نبود. آن ها برای آراءِ مردم، برای خواست مردم، برای عقاید مردم، برای دین مردم و برای فرهنگ مردم، هیچ احترامی قائل نبودند؛ هیچ رابطه ی صمیمی و دوستانه ای با مردم نداشتند. رابطه، رابطه ی خصمانه بود؛ رابطه ی ارباب و رعیّت بود؛ رابطه ی آقایی و نوکری بود؛ سلطنت بود دیگر! سلطنت و پادشاهی، معنایش همین است؛ یعنی حکومت مطلقه ای که هیچ تعهّدی در مقابل مردم ندارد. خانواده ی پهلوی، پنجاه سال در کشور ما این گونه زندگی کردند.» (13/11/1377) مسأله فساد و وابستگی رژیم پهلوی امری نیست که حتی طرفداران و سردمداران رژیم پهلوی نیز بتوانند آن را مخفی یا انکار کنند. رژیم پهلوی وابستگی زیادی به بیگانگان داشت؛ از یک طرف در پی تحقق منویات آن ها بود و از سوی دیگر برای حذف ساختارهای سنتی مذهبی کشور به تجربه های آن ها نیاز داشت. رضاخان به کمک انگلستان، سلطنت قاجار را منقرض و سلسله ی پهلوی را تأسیس کرد. وی در دوره ی سلطنتش علاوه بر دنبال کردن اهداف و برنامه های استعماری بیگانگان از قبیل کشف حجاب و... مجلس شورای ملی را نیز به نهادی ضعیف که کوچکترین نقشی در تحولات کشور نداشت تبدیل کرد. وی در شهریور 1320 همانگونه که بنا بر اراده ی بیگانگان به سلطنت رسیده بود، از سلطنت کنار رفت. نقش انگلستان در ادامه ی سلطنت محمدرضا پس از شهریور 1320 چنان برجسته بود که وی همواره خود را در برابر قدرت آن ها مرعوب و ضعیف تصور می کرد. این احساس به حدی در محمدرضا پهلوی مکنون شده بود که بقاء و فنای خود را منوط به اراده ی بیگانگان می دانست. به عنوان مثال فردوست از مقامات عالی رتبه رژیم پهلوی به صراحت در باب وابستگی سران این رژیم به آمریکایی ها بیان می دارد: «در این دوران، در میان افسران، نفوذ آ مریکا بسیار زیاد شد و تنها عده معدودی مانند مبصر و نصیری و معتضد طرفدار جدی سیاست انگلستان (در عین رابطه با آمریکا) بودند. در میان افسران نیز یک تیپ نو پدید شد که کاملاً طرفدار آمریکا بودند و قبلاً وابستگی به انگلیس نداشتند، مانند: خسروداد، سرلشکر ربیعی (سپهبد)، حبیب اللهی (دریابان)، ازهاری (ارتشبد)، یارمحمد صالح (سپهبد)، سیوشانس (سپهبد، زرتشتی بود). این تیپ نو آمریکایی رسمشان این بود: حداکثر همکاری با آمریکائیان و به خصوص مستشاران نظامی و دعوت آن ها به خانه هایشان و دعوت متقابل مستشاران از این افراد به خانه هایشان یا به باشگاه هایشان، روزها هم با یکدیگر ملاقات دائم داشتند. این رویه عادی شده بود و قبحی نداشت و همه آن را به عنوان یک وضع طبیعی پذیرفته بودند» (جلد 1، 288) از این رو می توان بیان داشت که: «مهم ترین ویژگی حکومت پهلوی در بعد خارجی، وابستگی آن به بیگانگان بود. رژیم شاه عمیقاً در جنبه های مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و... به آمریکا و سایر کشورهای اردوگاه غرب پیوند خورده بود. این پیوند یک رابطه ی سالم دو جانبه نبود؛ بلکه وابستگی فراگیر و فزاینده به بیگانگان بود که پیوسته از سوی مخالفان مورد انتقاد قرار می گرفت.» منافع آمریکا در ایران و حمایت از رژیم پهلوی چنان که ذکر شد، وابستگی سران رژیم پهلوی به خارج، اصلی ترین علت حمایت غرب از رژیم پهلوی است. به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی: «استکبار وارد هر کشوری می شود، سعی می کند آن کشور را تهی کند؛ یعنی تا هرجا بتواند، همه چیز آن کشور را به نفع خود مصادره می کند. امروز خودِ آمریکاییها... در صف مقدّم و بعضی قلم به مزدهای واقعاً حقیر و پست و شاید هم یک عدّه گول خورده و غافل در داخل کشور ما در صفِ پشت سر آن ها خیال می کنند که اگر آمریکا ارتباطاتش با کشوری - مثلاً جمهوری اسلامی - عادّی شد و رابطه برقرار کردند، ناگهان همه ی مشکلات اقتصادی ملت ایران حل خواهد شد! اگر کسی این طور فکر کند، خطای عظیمی مرتکب شده است. ملت ایران، ارتباط با آمریکا را یک دوره تجربه کرده است. آمریکاییها از سال سی ودو که زمام قدرت استکباری را در ایران در دست گرفتند، تا سالهای پنجاه وشش و پنجاه وهفت هرچه داشتیم، از ما گرفتند؛ هرچه بوده است، بردند. اغلب گرفتاریهای امروز ملت ایران مربوط به آن دوران و هم چنین دوران تسلّط انگلیسیهاست. انگلیس هم مثل آمریکاست؛ فرقی نمی کند. قبل از آمریکاییها، انگلیسیها بر سیاست ایران مسلّط بودند. از اواخر دوران قاجار تا روی کار آمدن رضاخان، تا بعد - تا سال سی ودو - همه چیز در ایران در دست انگلیسیها بود. حکومت می آوردند، حکومت می بردند؛ نفت را می بردند، منابع را می بردند؛ فرهنگ را رقم می زدند و هر کار می خواستند، می کردند. بعد هم آمریکاییها آمدند و در آن رقابت بین المللی خودشان، از انگلیسیها تحویل گرفتند؛ مثل یک منطقه ی مفتوحه! یک ملت، با ارتباط با دولتی که اهداف استکباری دارد، هیچ خیر و سودی نمی برد.» (12/08/1378)(www.tasnimnews.com) 4. در زمان شاه گرچه ممکن بود برخی آزادی ها وجود داشته باشد ، اما بیشتر این آزادی ها به دلیل نگاه نادرست وآلوده رژیم ستشماهی ، آزادی های مخرب و منفی بود که با کرامت انسان منافات داشت از این رو هر چند در ظاهر مردم در بخشی از دینداری خود آزاد بودند ، اما فضا و شرایط به گونه ای بود که عملاً فساد ، بی بندوباریی و بی اخلاقی ترویج می شد و اگر مردم متدین هم می خواستند در برابرآن بایستند ، با برخورد رژیم مواجه می شدند . الزام به حجاب در کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل پیامدهای مخرب اجتماعی و اخلاقی عدم رعایت آن برای جامعه است که آن را از یک مسأله فردی صرف خارج نموده است . کیست که نداند که بی حجابی و بدحجابی چه آثار منفی در ایجاد فساد و فحشا در جامعه ، مشکلات و آسیب های خانوادگی ، نشود از این رو نظام اسلامی نمی تواند در برابر چنین پدیده ای بی تفاوت باشد. 5. اینکه گفته می شود مردم از دین بیزار شده اند ، سخن نادرستی است با وجود بروز برخی مشکلات و ناهنجاریها در مورد دینداری مردم و جوانان باید اذعان کنیم مقایسه دینداری مردم پیش از انقلاب و پس از انقلاب گویای نقش انقلاب اسلامی در ترویج ارزش ها و مقابله با ضد ارزشها می باشد هر چند این تأثیر در همه برهه های تاریخ انقلاب اسلامی به یک میزان نبوده و با شدت و ضعف هایی همراه بوده است . انقلاب اسلامی با تأثیرات شگرف خویش توانست جامعه ایرانی که پیش از انقلاب توسط رژیم گذشته به سمت فساد و قهقرا سوق داده شده بود را بار دیگر زنده کند و وجدان و فطرت خفته آنان را بیدار نماید و از جوانانی که رژیم ستمشاهی در به فساد کشاندن آنها تلاش بسیاری نموده بود , جوانانی بسازد و تربیت کند که در دوران جنگ تحمیلی و پس از آن در عرصه های مختلف برای کشور جان خویش را فدا نموده و برای نظام افتخار آفرینی کنند . به عنوان نمونه در بررسی آماری که در زمینه تحول ارزش ها در جامعه ایران پس از انقلاب اسلامی صورت گرفته است .( ر.ک: ذو علم , انقلاب وو ارزشها , تهران, پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی , 1379, ص 125- 210 )نتیجه ای که از پرسش از تعدادی از پاسخ دهندگان در خصوص سیر تحول ارزش های خاص دینی و عبادی در چهار شاخص فرعی ؛ توجه به نماز و عبادت , شرکت در مساجد و حسینیه ها و مراسم مذهبی , توجه به خدا و پیامبر اکرم و ائمه اطهار (علیهم السلام ) و گرایش به قرآن و معارف اسلامی به دست آمده است این است که از تعداد 225 نفر پاسخ دهنده به این پرسش ( شاخص فرعی اول ) , تنها 56 نفر توجه به عبادت و نماز را در دوران قبل از انقلاب زیاد و بسیار زیاد ارزیابی کرده اند , حال آنکه تعداد 205 نفر برای سال های اول پس از انقلاب و تعداد 144 نفر برای حال حاضر , توجه به نماز و عبادت را در سطح جامعه زیاد و بسیار زیاد دانسته اند که نشان دهنده این امر است که مقایسه وضع کنونی جامعه با قبل از انقلاب , تحول مثبت و چشمگیری را نشان می دهد اگر چه در مقایسه با سال های اول پس از انقلاب , نمایانگر افول نسبی است . و در زمینه وضعیت شرکت در مساجد , حسینه ها و مراسم مذهبی نیز کمتر از 20 درصد از پاسخ دهندگان شرکت مردم در مراکز و مراسم مذهبی را در سال های قبل از انقلاب , زیاد و بسیار زیاد ارزیابی کرده اند , در حالی که بیش از 90 درصد در مورد سال های اول پس از انقلاب و حدود 55 درصد در مورد وضع کنونی همین ارزیابی را داشته اند . در مورد توجه به خدا و پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام نیز از بین 228 پاسخ دهنده , حدود 95 درصد میزان توجه به خدا و معصومین علیهم السلام را در سال های اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی زیاد و بسیار زیاد دانسته اند و نزدیک 70 درصد وضعیت کنونی را چنین ارزیابی نموده اند و کمتر از 27 درصد وضعیت قبل از انقلاب را این گونه دانسته اند و بالاخره در زمینه شاخص چهارم ( گرایش به قرآن و معارف اسلامی ) تنها 31 نفر از 232 نفر پاسخ دهنده , گرایش به قرآن و معارف اسلامی در سال های قبل از انقلاب , زیاد و بسیار زیاد دانسته اند در حالی که 210 نفر از پاسخ دهندگان , وضع سال های اول پس از انقلاب را و 157 نفر از آنان , وضع حال حاضر را در همین سطح ارزیابی کرده اند . در مجموع شاخص های فرعی مورد بررسی در خصوص سیر تحول ارزش های دینی و عبادی نشان می دهد که به طور کلی ارزش های خاص دینی و عبادی در جامعه ما پس از انقلاب اسلامی دستخوش تحول مثبت و مشهودی شده وفضای فراهم آمده پس از پیروزی انقلاب اسلامی , گرایش به این شاخص ارزشی را تقویت و تشدید کرده به طوری که تا حال حاضر هم روند مثبت تا حدود زیادی حفظ شده هر چند نسبت به سال های اول پس از انقلاب اسلامی , نشانگر افول نسبی است .( همان , ص 159-163) نکته ای که باید در ارزیابی تحول ارزش های دینی بدان توجه داشته باشیم این است که سطح انتظارات و توقعات مردم نسبت به رعایت ارزش ها و دینداری نسبت به پیش از انقلاب بسیار بالاتر رفته و همین « افزایش گرایش جامعه به سمت ارزش های والای اسلامی _ حداقل در سطح انتظارات و توقعات – که خود یکی از برترین و ارزنده ترین آثار فرهنگی انقلاب اسلامی است , موجب شده که به طور ناخود آگاه شاخص ها و ملاک های اندازه گیری فضایل و ارزش های جامعه ما برای همه _ البته با تفاوت در سطح و عمق _ نسبت به شاخص های قبل از انقلاب , حساستر و ریزترشده باشد و خود به خود و ناخود آگاه , اندک ناهنجاری ارزشی جامعه در وضع فعلی , بسیار برجسته تر از مورد مشابه یا بزرگ تر از دوران قبل از انقلاب به چشم آید و مورد نقادی قرار گیرد .» بنابر این , در مجموع روند و حرکت کلی نظام جمهوری اسلامی با توجه به قرار گرفتن ولی فقیه در رأس نظام که وظیفه حفظ جهت گیری کلی نظام و مهندسی نظام را برعهده دارد به سمت تحقق اهداف اسلامی و بر پایی احکام و ارزش های اسلامی می باشد هر چند تا رسیدن به نقطه آرمانی و تحقق نظام اسلامی کامل فاصله زیادی وجود دارد «موانع و آسیب های فرا روی تقویت روحیه دینداری مردم » در ارزیابی عملکرد نظام جمهوری اسلامی در مورد تقویت دینداری در میان مردم تنها نمی توان به این محور اکتفا نمود بلکه در کنار توجه به اقدامات و عملکرد نظام در این خصوص باید به موانع وآسیب های فرا روی این راه نیز توجه نمود و در مجموع نسبت به میزان تأثیر نظام در دینداری مردم اظهار نظر نمود . موانع و آسیب های مختلفی در دینداری مردم به ویژه نسل جوان وجود دارد که می توان به این موارد به صورت فهرست وار اشاره نمود؛ 1. کم توجهی و کوتاهی برخی خانواده ها نسبت به تربیت دینی فرزندان خود و آشنا نمودن آنان با فرهنگ اسلامی و کمرنگ شدن ارزش ها و معیارهای دینی در میان برخی خانوادها 2. دنیا گرایی و گرایش به مادیات , هواپرستی و ضعف ایمان در میان برخی افراد 3. مشکلات و نارسایی های اقتصادی در کشور و در کنار آن کم توجهی به مسائل فرهنگی و تربیت دینی از سوی برخی مسئولین در برخی برهه ها و در گیری های حزبی و جناحی و غافل شدن از مسائل فرهنگی و فقدان دغدغه دینی و فرهنگ دینی در میان برخی از آنان 4. فقدان برنامه جامع و مدون فرهنگی و دینی و نگاه جامع به تربیت دینی به منظور تقویت باورها و ارزشهای دینی و فرهنگی و ارائه راهکارهای عملی 5. تهاجم فرهنگی غرب و جنگ نرم و تلاش دشمنان برای ضربه زدن به فرهنگ و باورهای دینی مردم به ویژه جوانان و ترویج فرهنگ ابتذال و مادی گرایی با بهره گیری از وسائل مختلف همچون ماهواره ها, اینترنت , رسانه ها , عکس و فیلم و... البته با وجود تمامی این موانع و آسیب های پیش رو و علی رغم تلاش های دشمنان اسلام و انقلاب که از فرهنگ دینی نظام اسلامی ضربه خورده و بنیان های خویش را در معرض خطر دیده و برای مقابله با نظام اسلامی از هر ابزاری کمک گرفته اند وحجم گسترده ای از تهاجمات را بر علیه انقلاب اسلامی براه انداخته اند و با وجود تمامی کمبودها و نارسایی ها در حوزه ترویج و تبلیغ معارف دینی و تعمیق فرهنگ دینی , نمی توان نقش و تلاش نظام جمهوری اسلامی در حوزه دین داری و تقویت و تعمیق آن را نادیده گرفت و با تمرکز و بزرگ نمایی ریزش های در این زمینه , رویش های به دست آمده را از نظر دور داشت هر چند رسیدن به نقطه مطلوب و برطرف نمودن کاستی ها و نارسایی ها در این زمینه, نیازمند برنامه ریزی جامع و دقیق و عزم و اراده جدی مسئولان نظام و همراهی مردم است که دور از دسترس نیست . .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image