اصول و مراحل تربیت دینى کودکان با تأکید بر سخنان و سیره عملى رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم /

تخمین زمان مطالعه: 55 دقیقه

چکیده تربیت دینى، مجموعه دگرگونى هایى است که در فکر و عقیده فرد، به منظور ایجاد نوعى خاص از عمل و رفتار، که متکى بر ضوابط مذهب باشد، انجام مى گیرد. در سایه این دگرگونى ها، اخلاق، عادات، آداب و رفتار و روابط فردى و اجتماعى شخص صورت مذهبى و دینى به خود مى گیرد. از آنجایى که تربیت دینى و مذهبى انسان از دوران کودکى و حتى پیش از تولد آغاز مى شود، توجه به تربیت دینى کودکان از جنبه هاى فردى، خانوادگى و اجتماعى امرى مهم و ضرورى است.


چکیده تربیت دینى، مجموعه دگرگونى هایى است که در فکر و عقیده فرد، به منظور ایجاد نوعى خاص از عمل و رفتار، که متکى بر ضوابط مذهب باشد، انجام مى گیرد. در سایه این دگرگونى ها، اخلاق، عادات، آداب و رفتار و روابط فردى و اجتماعى شخص صورت مذهبى و دینى به خود مى گیرد. از آنجایى که تربیت دینى و مذهبى انسان از دوران کودکى و حتى پیش از تولد آغاز مى شود، توجه به تربیت دینى کودکان از جنبه هاى فردى، خانوادگى و اجتماعى امرى مهم و ضرورى است. این مقاله با مطالعه اسنادى به معرفى مراحل تربیت دینى، و چگونگى و اصول آن پرداخته است. از آنجایى که هدف همه پیامبران به ویژه رسول اکرم صلى الله علیه و آله تربیت انسان بوده است، به اقوال و افعال پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در زمینه تربیت دینى کودکان پرداخته شده است. رسول خدا صلى الله علیه و آله در جایگاه رهبر دینى جامعه، توجه ویژه اى به کودکان داشته و بر تربیت دینى آنان توصیه فرموده است. علاوه بر آن، از آن حضرت صلى الله علیه و آله درباره چگونگى و مراحل تربیت دینى (دوران جنینى، دوران نوزادى و شیرخوارى، هفت سال اول و هفت سال دوم و...) آموزه هاى فراوانى گزارش شده که در این مقاله مورد بررسى قرار گرفته است. کلیدواژه ها: تربیت، تربیت دینى، اصول تربیت، مراحل تربیت. مقدّمه تربیت و پرورش کودکان یکى از مهم ترین دغدغه هاى پدر و مادر و خانواده ها به شمار مى رود. اگر تربیت فرزندان بر پایه اصول تربیت دینى و مذهبى باشد و در عین حال به اصول روان شناسى و تربیتى و مراحل رشد کودک توجه شود، پدر و مادر در امر تربیت موفق خواهند بود. به دلیل اهمیت این موضوع و تأکیدى که دین اسلام و ائمّه اطهار علیهم السلام بر تربیت دینى کودکان داشته اند، دانستن اصول تربیت دینى کودکان و انجام تحقیق در این زمینه ضرورت پیدا مى کند. در تحقیق حاضر با استناد به روایات پیامبر صلى الله علیه و آله، اصول و مراحل تربیت دینى استخراج شده و با استناد به برخى آراء روان شناسى، یافته ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و با توجه به پاره اى از مسائل اجتماعى و روز تبیین شده است تا نتایج براى خوانندگان کاربردى تر و مفیدتر باشد. این نکته از مهم ترین جنبه هاى نوآورى این تحقیق به شمار مى رود. درباره پیشینه تحقیق لازم است ذکر شود هرچند در زمینه دیدگاه هاى تربیتى رسول خدا صلى الله علیه و آله و چگونگى برخورد آن حضرت با کودکان مقالات و تحقیقات پراکنده اى انجام شده، اما به صورت تطبیقى تحقیق مستقلى انجام نشده و هنوز هم جا براى تحقیقات بیشتر در این زمینه وجود دارد. به گونه اى که بتوان این یافته ها را در خانواده ها و مراکز تربیتى مورد استفاده قرار داد. ما در این پژوهش با سؤالات متعددى روبه رو هستیم که مهم ترین آنها به شرح زیر است: 1. تربیت مذهبى کودکان از نگاه رسول خدا صلى الله علیه و آله چقدر ضرورت داشته و روش هاى تربیتى پیامبر در برخورد با کودکان چه بوده است؟ 2. آیا مبناى رسول خدا ص در برخورد با کودکان بیشتر بر پایه تسامح وتساهل بوده است یاقاطعیت و جدیت؟ 3. پیامبر ص در برخورد با کودکان چه معیارها و اصولى داشته اند؟ 4. بر اساس سیره رسول اکرم ص تربیت دینى و مذهبى کودکان از چه سنى آغاز مى شود؟ 5. آیا روش ها و مبانى مستخرج از سیره رسول خدا ص امروزه در بین خانواده ها و مراکز تربیتى قابل اجرا مى باشد؟ براى به کارگیرى این روش ها و مبانى باید چه تدابیرى اندیشید و آگاهى خانواده ها از این روش ها و توصیه هاى پیامبر ص چقدر اهمیت دارد؟ اهمیت کودک و دوران کودکى امروزه درباره کودک و اهمیت دوران کودکى تحقیقات زیادى به عمل آمده است و روان شناسان و پژوهشگران تعلیم و تربیت، در این زمینه توجه فراوانى مبذول داشته و درباره رشد جسمانى و روانى کودک مطالعات زیادى انجام داده اند. آنان نقش تجارب کودکى را براى کسب شخصیت سالم در مراحل مختلف رشد و بخصوص بزرگ سالى، مهم مى دانند. اما در گذشته و بخصوص در عصر جاهلیت هم عصر نزول قرآن، چنین دیدگاهى حاکم نبود. این دیدگاه و نگرش غلط به کودک در بین دیگر اقوام و ملل نیز وجود داشت تا آنجا که حتى در بین برخى از اقوام، کشتن کودکان را حق قانونى والدین مى دانستند. در لسان حضرت محمد ص و ائمّه اطهار علیهم السلام، کودک بسان یک انسان و آفریده خدا، جایگاه ویژه اى دارد و باید مورد تکریم و محبت قرار گیرد تا بتواند انسان صالح و سازنده اى براى خانواده و جامعه خود باشد. پیامبر رحمت ص در جامعه اى که برخوردهایى ناشایست و ناپسند با کودکان مى شد، به روشنگرى و هدایت اندیشه ها پرداخت و کودک و به ویژه فرزند صالح را ستود. پیامبر اکرم ص در جایى فرمود: «هر درختى میوه اى دارد و میوه دل، فرزند است.»1 همچنین آن حضرت، داشتن فرزند صالح و نیکوکار را از سعادت و خوشبختى مرد مى دانستند2 و او را به گل توصیف مى کردند.3 پیامبر اکرم ص فرزند صالح را «ریحانه»اى معرفى کرده است که خداوند آن را به بندگانش عطا مى فرماید.4 «ریحان» در لغت به معناى بوییدنى و چیزى است که بوى خوش داشته باشد یا به معناى رزق و روزى و رحمت است و در اثر اطلاق به رزق، به فرزند، «ریحان» گفته شده است.5 همچنین از این روى فرزند به ریحان تشبیه شده است که او را مى بویند و به خود مى چسبانند،آنچنان که گیاه ریحان را مى بویند و غم و اندوه را به وسیله آن از بین مى برند.6 نیز رسول خدا ص فرمود: «فرزندان، نور دیدگان و جگرگوشه هاى ما و خردسالانشان، فرمان روایان ما هستند.»7 همچنین ایشان، بوى فرزند را از بوى بهشت دانسته8 و فرموده اند: خانه اى که در آن کودک نباشد، برکت ندارد.9 على رغم آنکه رسول خدا ص فرزند، به ویژه فرزند صالح را ستوده و داشتن آن را مایه سعادت و خوشبختى آدمى دانسته اند، در برخى روایات، فرزند، از موجبات دلبستگى و حب به دنیا معرفى شده است. در این زمینه، رسول خدا ص فرموده است: فرزندان، میوه دل و نور دیدگان والدین اند؛ ولى با این حال، موجب ترس و بخل و حزن و اندوه آنانند.10 فرزند سبب ترس پدر نسبت به شرکت در جهاد و انفاق و بخشش مال مى شود و شیفتگى و حب به مال و دنیا را به دنبال دارد. همچنین فرزند، آدمى را به بخل وامى دارد و او را به سوى آن مى خواند و در بخشش آن نیز تنگ چشمى و خسّت مى ورزند. همچنین علاوه بر مال، داشتن فرزند، حب به بقا را نیز به دنبال دارد.11 از این رو رسول خدا ص داشتن فرزند را وسیله آزمایش والدین دانسته است12 تا خداوند بندگان را بیازماید که با وجود داشتن فرزندان و حبّ به آنان، تا چه حد نسبت به انجام وظایف و تکالیف دینى خود پایبندند و تا چه حد از دلبستگى به دنیا دورى مى گزینند.پیامبر ص در برخورد و رفتار با کودکان، اصولى را بیان داشته و در عمل نیز بدان ها پایبند بودند؛ اصول و معیارهایى که با عمل بدان ها، زمینه تربیت دینى و صالح و نیکوکار شدن فرزندان فراهم مى گردد. همچنین رسول خدا ص در راه تربیت و پرورش کودک، وظایف و تکالیفى را براى والدین مقرر داشته و خود نیز در زندگى شخصى بدان ها عمل مى کردند. اهمیت تربیت دینى تربیت از ریشه «ربو» و در لغت به معناى زیاد شدن، رشد کردن و بزرگ شدن است13 و در اصطلاح عبارت است از: «ایجاد تغییرات مطلوب و تحولات ثمربخش در محیط زندگى انسان به منظور ساختن او و شکفتن استعدادهایش.»14 همچنین تربیت را مى توان «پروراندن قواى جسمى و روحى انسان براى وصول به کمال مطلوب و انتقال طرز تفکر و عمل جامعه به آیندگان» دانست.15 «تربیت مذهبى، کنترلى براى اخلاق، ضابطه اى براى حیات فردى و اجتماعى و رشد معنویت است. مذهب مى تواند تقویت کننده وجدان اخلاقى کودک و عامل بازدارنده و کنترل کننده باشد. اگر تربیت مذهبى بر اساس اندیشه درست استوار باشد، موجب رشد و پیشرفت کودک مى شود.»16 تربیت دینى و مذهبى کودکان از جنبه هاى فردى، خانوادگى و اجتماعى، قابل بررسى است. مذهب و دین، پایه و اساس زندگى و موجب رشد و تکامل آدمى و رسیدن به مقام فرزند صالح، یا عبد صالح است. از رسول اکرم ص در بیان اهمیت تعلیم و تربیت و آموزش آداب فردى و اجتماعى به کودکان، سخنان فراوانى ذکر شده است. آن حضرت در جایى فرمودند: «به فرزندان خود احترام بگذارید و آنان را نیکو تربیت کنید.»17 همچنین از نگاه آن حضرت، بهترین هدیه و بخشش پدر به کودک و یا باارزش ترین ارثى که او از خود به جاى مى نهد، ادب و تربیت نیکوست.18 پیامبر ص که خود تحت تربیت نیکوى خداوند قرار داشت و خود را پرورده خدا مى دانست،19 تعلیم و تربیت کودک را همواره از حقوق و وظایف والدین معرفى مى کرد20 و تربیت کودک را از دادن صدقات بسیار به نیازمندان، برتر و با فضیلت تر مى دانست.21 پیامبر ص از پدران شِکوه مى کرد که چرا به فرزندان خود آموزش هاى دینى نمى دهند: «واى بر فرزندان آخر زمان از پدرانشان. عرض شد: یا رسول اللّه، از پدران مشرک آنان؟ فرمود: نه، بلکه از پدران مسلمانشان که هیچ چیز از فرایض مذهبى را به کودکان خود نمى آموزند؛ و اگر فرزندان برخى از مسائل دینى را فراگیرند، آنان را از اداى این فریضه باز مى دارند. آنان به این قانعند که فرزندانشان متاع ناچیزى از دنیا به دست آورند. من از این قبیل پدران بیزارم.»22 آن حضرت همچنین تربیت کودکان را موجب کسب مغفرت و پاداش الهى و مانع از ورود والدین به آتش دوزخ معرفى کرده است.23 اهمیت تربیت کودک و داشتن فرزند صالح تا بدان حد است که رسول خدا ص و امامان معصوم علیهم السلام براى داشتن فرزند خوب، دعا مى کردند و از شرّ فرزند ناصالح به خدا پناه مى بردند.24 بى شک، فرزندى که مورد توجه و تکریم قرار نگیرد و به خوبى تربیت و پرورش نیابد، چنین ویژگى اى خواهد داشت و اهل احسان و نیکى به پدر و مادر نخواهد بود و از فرامین او سرپیچى خواهد کرد. احتمال لغزش و انحراف فرزندان تا بدان حد است که حتى رسول خدا ص از شرّ آن به خدا پناه مى برد. مراحل تربیت نیز مورد توجه آن حضرت بوده است که در ادامه، به آنهاپرداخته مى شود. آغاز تربیت 1. پیش از تولد از نگاه پیامبر ص، تربیت و پرورش کودک، پیش از انعقاد نطفه آغاز مى شود. توصیه هاى پیامبر ص به مردان مبنى بر انتخاب همسر نیکو و صالح و حتى اشاره به ویژگى هاى جسمى و روحى زن، بیانگر این معناست. آن حضرت فرمود: «دقت کن و ببین نطفه خود را در کجا قرار مى دهى؛ زیرا خلقیات از خانواده به فرزند مى رسد.»25 بر شما باد که از ازدواج با زنان کم فهم و نادان پرهیز کنید؛ زیرا زندگى با آنان دردسر، و فرزندانشان ضایع و تباه مى شوند.26 همچنین توصیه هاى پیامبر ص به دعا و ذکر پیش از انعقاد نطفه، بیانگر تأثیر دعا و حالات معنوى و روحى پدر و مادر در انعقاد نطفه است.27 2. دوران جنینى امروزه بیش از گذشته، دوران جنینى و تأثیر تغذیه و حالات و روحیات مادر بر جنین مورد توجه قرار گرفته است. از نظر روان شناسان و پزشکان، آرامش یا اضطراب مادر در دوران باردارى و نوع تغذیه و سلامت و حتى حالات روحى و روانى مادر، مستقیما بر سلامت جسمى و روحى جنین اثرگذار است. به لحاظ روان شناسى، على رغم عدم ارتباط مستقیم دستگاه عصبى جنین با مادر، حالت هاى هیجانى مادر از قبیل خشم، ترس و اضطراب مى تواند در عکس العمل ها و رشد جنین تأثیر بگذارد؛ زیرا این حالت ها، مواد شیمیایى ایجاد مى کند که مى تواند از طریق جفت وارد بدن جنین شود. همچنین ترشح برخى هورمون ها باعث تغییر در سوخت و ساز بدن و ترکیبات خون مى شود و از طریق جفت در جنین اثر مى گذارد و حرکات جنین را افزایش مى دهد.28 توصیه هاى پیامبر ص و دیگر پیشوایان دینى مبنى بر توجه و مهرورزى به مادران باردار و حمایت عاطفى از آنان به وسیله همسر، در راستاى توجه به همین امر است. از دیگر موارد، اهمیت تغذیه مادران باردار است که مورد توجه پزشکان و دانشمندان قرار گرفته است. در سخنان رسول خدا ص و آله نشانه هایى از توجه آن حضرت به این مطلب به چشم مى خورد. توصیه پیامبر ص مبنى بر دادن بِه، کندر و خرما به زنان باردار و تأثیر آن در خلق و خو و ظاهر فرزند، از جمله این موارد است.29 3. دوران نوزادى این دوران که حدود یکى دو هفته نخست اول زندگى را شامل مى شود،30 مورد توجه پیامبر ص قرار گرفته است. از رسول خدا ص درباره تولد نوزاد، آداب و سننى نقل شده است که غالبا تا امروز نیز ادامه دارد و خانواده ها خود را ملزم به رعایت آنها مى دانند. در ذیل به مهم ترین این آداب و سنن اشاره مى شود: الف. گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد: روایت شده است که وقتى حسن علیه السلام متولد شد، رسول ص به اسماء بنت عمیس فرمود: اى اسماء، فرزندم را بیاور. اسماء او را به حضور پیامبر برد. پیامبر ص نوزاد را در آغوش گرفت و در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه خواند؛ چنان که در مورد حسین علیه السلام نیز چنین کرد،31 بر اساس برخى روایات، پیامبر ص علاوه بر اذان و اقامه، فاتحه الکتاب، آیه الکرسى، سوره «اخلاص»، معوذتین و آیات آخر سوره «حشر» را نیز در گوش حسنین علیهم االسلام خوانده است.32 رسول خدا ص در بیان علت این سنّت پسندیده، به على علیه السلام فرموده است: یا على، چون فرزندى نصیب تو شد، در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه بگو تا هرگز شیطان به او آسیبى نرساند.33 همچنین در مقامى دیگر، فرمود: اگر زن یا یکى از اعضاى خانواده ات، بدخُلق شد، در گوش هاى او اذان بخوان.34 از این روایات برداشت مى شود که گفتن اذان و یا هر ذکر و دعاى دیگر در گوش آدمى، در آرامش درونى انسان و در امان ماندن از شیطان بى تأثیر نیست. این سنّت پسندیده موجب مى شود که انسان از بدو تولد، با شعار اسلام آشنا شود، چنان که به هنگام مرگ نیز با این کلام (شهادتین) دنیا را وداع مى گوید. قطعا آنچه گوش مى شنود، در اعماق جان و روح آدمى اثر مى گذارد. ب. عقیقه و صدقه: عقیقه از مصدر «عق» به معناى شکافتن و جدا کردن است. عقیقه، قربانى اى است که در هنگام تولد نوزاد ذبح مى شود. از این رو، به این قربانى، «عقیقه» گفته اند؛ زیرا حلقومش رامى شکافندو جدا مى سازند.35 نقل شده است که وقتى امام حسن علیه السلام به دنیا آمد، رسول خدا ص دو قوچ ابلق براى او عقیقه کرد. یک ران از آن را با یک اشرفى، به قابله امام علیه السلام عطا کرد و براى همسایگانش نیز از گوشت آن قربانى فرستاد. سپس سر حسن علیه السلام را تراشید و به وزن موى سرش، نقره صدقه داد و سرش را معطر کرد و بوسید. درباره امام حسین علیه السلام نیز چنین مراسمى را انجام داد.36 على علیه السلام در این زمینه فرموده است: براى نوزاد خود در روز هفتم، عقیقه کنید و به وزن موهاى سرش به مسلمانان صدقه بدهید، چنان که رسول ص براى حسین علیه السلام و دیگر فرزندانش چنین مى کرد.37 بدون شک، انجام مراسمى همچون عقیقه و ولیمه براى تولد نوزاد، موجب تکریم و احترام به او و حتى مادرش مى شود و نشان از شادمانى و خرسندى پدر از تولد نوزاد دارد. این خرسندى تا بدان حد است که پدر به میمنت تولد نوزاد خود، مجلس مهمانى برگزار مى کند. روشن است که اگر این موارد در راه کمک به نیازمندان باشد از ارزش بیشترى برخوردار است. ج. نام گذارى نیکو: از جمله مواردى که مورد توجه رسول خدا ص قرار گرفته، نام نهادن کودک است؛ چنان که رسول خدا ص در روز هفتم ولادت حسنین علیهماالسلام، پس از عقیقه و صدقه دادن براى آن دو نوزاد، درباره نام گذارى آنان، با على علیه السلام گفت وگو کرد.38رسول خدا ص نام نیکو نهادن بر فرزند را از جمله حقوق مسلّم فرزند بر پدرش معرفى کرده و فرموده است: «حق فرزند بر پدر، آن است که نام خوبى برایش انتخاب و او را نیکو تربیت کند.»39 از نگاه پیامبر ص نخستین چیزى که مرد به فرزندش مى بخشد، نام است، پس باید او را نام نیک نهد.40 همچنین رسول اکرم ص یکى از راه هاى تحقق محبت و احترام و به دست آوردن دل هاى دیگران را کنیه ها و نام هاى نیک مى دانست41 و دوست نداشت که مردم، یکدیگر را به نام هاى بد صدا زنند. از این رو، آن حضرت نسبت به نام گذارى کودکان، حساسیت فراوانى داشت و در این زمینه به تغییر و جایگزینى اقدام مى کرد. از آن رو که نام هاى افراد و گروه ها، تا حدى نماد باورها و گرایش هاى آنان است، پیامبر ص تأکید داشت، نام ها و اسامى کودکان، رنگ و بویى از سنت ها و آداب غلط جاهلى نداشته باشد. پیامبر ص با ردّ برخى اسامى ناپسند، به معرفى نام هاى نیکو پرداخت. اعراب جاهلى، فرزندان خود را به الفاظ و اسامى اى نام گذارى مى کردند که نشان از پرستش بتان داشت. حتى آنان در نام گذارى کودکان، از اسامى برخى حیوانات استفاده مى کردند و چون اهل جنگ و غارت بودند، نام فرزندان خود را به نام هایى همچون حرب و... که نماد جنگ و درگیرى بود، مى نامیدند تا بدین وسیله، دشمنان را بترسانند و رعب و وحشت در دل آنان ایجاد کنند و یا نام پادشاهان و ملوک را بر فرزندان خود مى نهادند.42 پیامبر صلى الله علیه و آلهدر تعالیم خود، به ردّ این اسامى پرداخت و نام گذارى نیکوى فرزندان راوظیفه والدین معرفى کرد.43 تأکید پیامبر ص بر حذف نام هاى بد و جایگزین کردن نام هاى نیک و پسندیده براى کودکان و بزرگان که به ظاهر امر ساده اى به نظر مى رسد، نوعى تکریم و بزرگداشت انسان است. بدون شک، نام نیکو و بافضیلت تأثیرات مثبتى بر روان کودک مى گذارد و براى او نیکى و زیبایى را الهام مى بخشد و احساس رضایت و اعتماد به نفس را به ارمغان مى آورد. بعکس، نام هاى ناخوشایند و ناپسند یا بى معنى، موجب حقارت و رنج کودک را فراهم مى کند. د. تغذیه با شیر مادر: اهمیت تغذیه کودک با شیر مادر و نیز تأثیرات حالات روحى و معنوى مادر بر نوزاد در دوران شیردهى، از امور بسیار مهمى است که بخصوص در دهه اخیر، مورد توجه پزشکان و روان شناسان قرار گرفته است. پیش از آنکه علوم جدید پرده از اسرار و تأثیرات شیر مادر بردارد، قرآن و پیشوایان دینى به این مطلب توجه داشته اند. حتى پیش از بعثت پیامبر ص و ظهور اسلام، مسئله شیر مادر در بین عرب، از شأن و جایگاه والایى برخوردار بود. از آن رو که این امر در تربیت و خلق و خوى کودک تأثیرگذار است، اعراب تأکید داشتند که خود مادر به فرزندش شیر دهد و اگر مادر عذرى داشت، افراد فامیل یا افراد سالمى که داراى خانواده اى اصیل بودند، براى شیردهى انتخاب مى شدند. اعراب در انتخاب دایه براى شیردهى دقت و توجه زیادى مصروف مى داشتند44 و در از شیر گرفتن اطفال خود تعجیل نمى کردند. مدت زمان شیردادن که در بین عرب متعارف بوده بیش از بیست ماه گزارش شده است.45 پیامبر ص باورها و سنن رایج عرب را که مطابق با عواطف و فطرت انسانى و تأثیرگذار بر جنبه هاى روانى و روحى شخصیت او بود، تأیید مى کرد. از این رو، در توصیه هاى تربیتى آن حضرت، اهمیت شیر مادر مورد توجه واقع شده است. پیامبر اکرم ص فرموده است: «هیچ غذایى براى کودک بهتر از شیر مادرش نیست.»46 همچنین آن حضرت شیر را موجب تغییر طبع و خلق و خوى کودک دانسته است.47 به همین دلیل، در سخنان ایشان ویژگى هایى براى مادران شیرده ذکر شده است.48 نکته قابل ذکر آن است که امروزه به دلیل حضور اجتماعى زنان و اشتغال مادران، بسیارى از نوزادان، در ساعاتى از روز از شیر مادر و آغوش گرم او محروم مى مانند. جدایى کودک از مادر در طى ساعات طولانى ـ به ویژه در دوران شیرخوارگى ـ صدمات زیادى را به لحاظ روحى و روانى بر کودک وارد مى آورد. نامناسب بودن شرایط مهدهاى کودک و عدم آگاهى و کارآزمودگى مربیان این قبیل مراکز، صدمات مزبور را دوچندان مى کند. از این رو، با دادن آگاهى لازم به مادران مبنى بر اهمیت دوران شیرخوارگى و کودکى، باید انگیزه و زمینه هاى کافى و حمایت هاى مناسب را فراهم آورد تا آنان بتوانند با آرامش در این دوران حساس در کنار فرزندان خود باشند و به مراقبت و پرورش آنان بپردازند و در عین حال، امنیت شغلى آنان نیز حفظ گردد. در پایان این مبحث اشاره مى شود دادن مژدگانى به هنگام شنیدن خبر تولد نوزاد به منظور تکریم او و مادرش،49 اختتان نوزادان در روزهاى نخست50 و نیز تحنیک، یعنى نرم کردن خرما و مالیدن آن در دهان نوزاد به وسیله افراد باتقوا و صالح،51 از دیگر آداب و سنن تولد نوزاد است که مورد توجه رسول خدا صلى الله علیه و آله بوده است. 4. هفت سال اول زندگى در روایات منقول از پیامبر ص و پیشوایان دینى، تقسیم بندى هایى از مراحل رشد، و ویژگى هاى هر مرحله به چشم مى خورد. رسول رحمت ص در این زمینه فرموده است: «الولدُ سیدٌ سبع سنین، و خادمٌ سبع سنین، و وزیرٌ سبع سنین...»؛ فرزند هفت سال آقاست، هفت سال خدمتگزار و مطیع، و هفت سال وزیر و مشاور.52 پیامبر ص با توجه به اهمیت هفت سال نخست زندگى، در رشد و تکوین آدمى این دوره را دوره «سیادت و سرورى» دانسته است. واژه «سید» به معناى سرور، بزرگ، مهتر و آقاست.53 کاربرد این واژه درباره دوره کودکى اول، حکایت از آن دارد که کودک در این دوره، باید به اندازه کافى مورد توجه و احترام خانواده و دیگران قرار گیرد و در حکم آقا و سرورى باشد که مورد تکریم است و اهانت و تحقیرى متوجه او نیست. در این دوره نه تنها نباید با او آمرانه و تحکم آمیز برخورد کرد، بلکه او خود امر مى کند. در تأیید این سخن، کلام دیگرى از رسول خدا ص نقل شده است که حضرت مى فرماید:فرزندان ماجگرگوشه هاى ما هستند؛ خردسالانشان فرمان روایان مایند.54 همچنین در برخى از روایات، به یکى دیگر از ویژگى هاى این دوره، یعنى بازى کردن، اشاره شده است. از رسول خدا ص و همچنین امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرزند خود را هفت سال آزاد بگذار تا بازى کند و در هفت سال دوم به تربیت و ادب کردن او اقدام کن.55 این روایت به روشنى، با ویژگى هاى مراحل رشد، که در روان شناسى بدان اشاره شده است، تطبیق دارد. روان شناسان آزادى و بازى را از ویژگى هاى مهم این دوره معرفى مى کنند و معتقدند در این دوره هرقدر به کودک در فعالیت ها و تلاش هاى کنجکاوانه آزادى بیشترى داده شود، به قوه ابتکار و خلّاقیت او افزوده مى شود.56 مفهوم آزادى در این دوره آن است که نباید کودک را زیر فشار قرار دهند و کارى را به او محوّل کنند که در وسع و توان او نباشد. نیز نباید مقهور و مورد خشم و غضب والدین و اطرافیان قرار گیرد. البته این سخن به این معنا نیست که کودک کاملاً رها باشد و به هر کارى دست بزند و غیرمستقیم تحت کنترل نباشد.57 رسول خدا ص در کلام دیگرى به تأیید این اصل پرداخته و فرموده است: خدا رحمت کند کسى را که فرزندش را بر انجام کار نیک یارى دهد. سؤال شد که والدین چگونه این کار را انجام دهند؟ حضرت فرمود: آنچه را در حد توانایى اش انجام مى دهد، بپذیرند (بیش از توانمندى وى از او انتظار نداشته باشند) و از آنچه براى کودک دشوار است، صرف نظر کنند.58 5. هفت سال دوم زندگى پیامبر ص این دوره را، دوره خدمتگزارى و تسلیم بودن کودکان معرفى کرده است. اطاعت، فرمان بردارى، حرف شنوى و تعلیم و تأدیب کودک از ویژگى هاى این دوره به شمار مى رود. کودک در این دوره، مطیع پدر و مادر مى شود و خود را بیشتر در اختیار آنان قرار مى دهد، در حالى که دوره قبل را با بازى و بازیگوشى، سپرى مى کرد و محور خانه به شمار مى رفت. او در این دوره با توجه به رشدى که پیدا مى کند، روحیه اطاعت پذیرى اش بیشتر مى شود. به همین دلیل، در این دوره بهترین فرصت، هم براى تعلیم (آموزش)، و هم تأدیب (آموزش مستقیم ارزش ها و پرهیز دادن از ضدارزش ها) فراهم مى آید؛ زیرا کودک در این دوره، نه حالت بازیگوشى دوره اول را دارد و نه مشکلات دوره سوم را که دوره بلوغ و نوجوانى است.59 ابعاد تربیت دینى 1. آموزش نماز و دعا: در بیان سیره عملى رسول خدا ص نقل شده است که هرگاه به ایشان و خانواده اش، تنگدستى و سختى مى رسید، مى فرمود: برخیزید و نماز بخوانید که آفریدگارم مرا به این کار امر فرموده است.60 امر خداوند که رسول ص در پایان این سخن، بدان اشاره کرده، آیه 132 از سوره «طه» است؛ زیرا خداوند در این آیه خطاب به پیامبر و همه پدران و سرپرستان خانواده فرموده است: «خانواده خود را به نماز فرمان ده و خود بر آن شکیبا باش.» از این آیه به خوبى برمى آید که نماز خوان کردن اهل خانواده (بخصوص کودکان) و تربیت دینى آنان کارى دشوار است و نیاز به صبر و بردبارى دارد. درباره آغاز آموزش نماز به کودکان نیز، به طور خاص روایاتى نقل شده است. پیامبر ص در این زمینه فرموده است: «کودکان خود را در هفت سالگى به نماز خواندن امر کنید و به آنان نماز را یاد دهید و در ده سالگى براى نخواندن نماز، آنان را تنبیه کنید و در این سن بسترهایشان را از هم جدا کنید.»61 على رغم آنکه سن وجوب نماز براى کودکان، هفت سال نیست، اما در این روایت آغاز نماز خواندن کودک را هفت سالگى معرفى کرده است. «امر به نماز خواندن» که در این روایت آمده، دلیل بر وجوب نماز نیست، بلکه فلسفه آن آشنایى کودک با مراسم دینى و عادت کردن او به این امور است تا هنگام رسیدن به سن تکلیف و وجوب نماز، اداى این مراسم براى او آسان تر باشد. بر اساس این روایت، تشویق والدین به عبادت کردن کودک از سن هفت سالگى، ایجاد آمادگى جسمى و روحى و بالا رفتن تحمل تدریجى او براى انجام مراسم و تعالیم مذهبى ـ همچون نماز و روزه ـ است. علاوه بر آن، بر اساس دیدگاه هاى روان شناسى و تربیتى، کودک از آغاز هفت و بخصوص ده سالگى، احساس مى کند خواستار سعادت بى نهایت است و براى کسب معنویت به خدا روى مى آورد. از حدود هشت سالگى به بعد، شوقى در کودک پدید مى آید که براى تکامل روانى خود تلاش مى کند و متوجه ایجاد روابط استوار با خدا مى شود و این تلاش، در سنین دوازده سالگى به شکل عالى متجلّى مى گردد و عشق نیرومندى را در رابطه با خدا پیدا مى کند، تا آنجا که مى تواند عباداتى را انجام دهد. از حدود سن هشت سالگى به بعد، شوق مذهبى کودک بیشتر، و نسبت به مسائل مذهبى علاقه مندتر مى شود.62 بر اساس روایاتِ رسول خدا ص و دیگر ائمّه علیهم السلام، این دوره، دوره «تأدیب و تربیت» نام گذارى شده است. دو خصوصیت روانى کودک، یعنى «تربیت پذیرى» و «تعلیم پذیرى»، گویاى آن است که کودک آمادگى دارد تا به طور مستقیم، ارزش ها و ضدارزش ها به وى آموزش داده شود و این مفاهیم براى او به تدریج تبیین گردد. آموزش مستقیم این مفاهیم در دوره قبل چندان کارساز نیست و کودک باید بیشتر به صورت غیرمستقیم و تقلیدى تحت این آموزش ها قرار گیرد؛ ولى در این دوره با افزایش رشد سنى، کودک به این مرحله از شناخت رسیده است که بتوان مفاهیم اخلاقى و تربیتى را به صورت مستقیم به او آموزش داد.63 شاید فلسفه سخت گیرى والدین نسبت به نماز خواندن کودکان در ده سالگى به دلیل وجود همین روحیه در کودک است؛ زیرا او در ده سالگى به مرحله اى از رشد رسیده است که مى تواند مسئولیت هاى دینى را بپذیرد و باید در قبال ترک آنها، به والدین پاسخگو باشد.علاوه بر نماز، آموزش برخى از مظاهر و نمادهاى دینى همچون ذکر و دعا و مقدّمات نماز، مانند طهارت و وضو به کودکان نیز درتعالیم نبوى، به چشم مى خورد.64 در سیره عملى آن حضرت نشانه هایى از توجه به تربیت دینى کودکان به چشم مى خورد. درباره زندگى حضرت زهرا علیه االسلام و تربیت دینى او در خانه پدر، روایات زیادى نقل شده است. پرورش فاطمه علیه االسلام و آموزش هاى دینى و مذهبى او در کنار پدر و زیر نظر وى انجام مى شد. زهرا علیه االسلام در خانه پدر، عبادت کردن را مى دید و برپایى آیین هاى مذهبى و دینى، در وجود او تأثیرى شگرف مى گذاشت. حساسیت و توجه رسول خدا ص به تربیت دینى و آموزش هاى مذهبى نیز در امر سازندگى شخصیت او مؤثر بود.65 آن حضرت حتى نسبت به تربیت دینى نواده هاى خود نیز توجه بسیار مبذول مى داشت. نقل شده است که رسول اکرم ص مشغول نماز بود و حسین علیه السلام در کنارش. وقتى پیامبر ص تکبیر مى گفت، حسین علیه السلام نمى توانست تکبیر بگوید. آن حضرت همچنان تکبیر را اعاده مى کرد و به حسین علیه السلام تعلیم مى داد تا اینکه تکرار این کلام مبارک، به هفت بار رسید و حسین علیه السلام در مرتبه هفتم توانست تکبیر را به زبان آورد.66 مضمون این روایت نشان مى دهد که حسین علیه السلام در این شرایط طفل کم سنى بوده و احتمالاً به خوبى توانایى سخن گفتن نداشته است. به همین دلیل، اداى عبارت «اللّه اکبر» براى او دشوار بوده و نیاز به تکرار داشته است. ولى با این حال، رسول خدا ص به آموزش دینى او پرداخته است. همچنین بر اساس برخى روایات، حسنین علیهماالسلام در هنگام نماز خواندن پیامبر ص در کنار او مى ایستادند و در انجام اعمال نماز به پدربزرگ خود تأسّى مى جستند. آن حضرت نیز پس از نماز، آنان را نوازش مى کرد و بر پاى خود مى نشاند و به نوعى مشوّق آنان در اداى نماز بود.67 در روایات نقل شده است که پیامبر ص براى حسنین علیهماالسلام دعا و تعویذ مى خواند و براى سلامتى شان، معوّذتین (سوره هاى ناس و فلق) را قرائت مى کرد.68 این عمل رسول خدا ص علاوه بر آنکه موجب محافظت کودکان مى شد، از جنبه تربیتى نیز بر آنان اثرگذار بود؛ چون آنان به طور غیرمستقیم اهمیت دعا و تلاوت قرآن را درمى یافتند. 2. آموزش قرآن: یکى دیگر از جنبه هاى تربیت دینى کودک، آموزش قرآن در ابعاد مختلف قرائت، روخوانى و مفاهیم آن است. رسول خدا در بیان وظایف والدین، این نکته مهم را نیز از نظر دور نداشته است. در سخنى از پیامبر ص نقل شده است که فرمود: «فرزندان خود را بر پایه سه ویژگى تربیت کنید: محبت ورزیدن به پیامبر و اهل بیت او و قرائت قرآن.»69 آن حضرت همچنین در روایت دیگرى، براى والدینى که به فرزند خود قرآن آموزش دهند، ثواب و پاداش اخروى بیان کرده است.70 در این روایات، علاقه مند کردن فرزندان به رسول خدا ص و اهل بیت علیهم السلام در ردیف انس با قرآن ذکر شده است که هر دو از وظایف والدین است. بى شک، راه هایى همچون بیان ویژگى ها و فضایل اهل بیت علیهم السلام، و شرکت دادن فرزندان از دوران کودکى در مراسم دینى، عزادارى و جلسات قرآن، از راه هاى مؤثر در تحقق این توصیه رسول خداست، البته مشروط به اینکه این امر به افراط و زیاده روى نرسد و دوران کودکى، بخصوص شش سال اول، که مرحله بازى و آزادى اوست، یک سر به حضور در جلسات حفظ و قرائت قرآن محدود نگردد و برنامه هاى فشرده و سنگین حفظ و آموزش قرآن ـ که امروزه در مراکز آموزشِ رسمى و غیررسمى رایج شده است ـ به کودک تحمیل نگردد؛ زیرا این امر، به جاى آنکه در تربیت دینى و رشد علایق مذهبى کودک مؤثر باشد، آثار و پیامدهاى منفى، از جمله: دورى و جدایى کودک از بازى و آزادى، کاهش اشتهاى روانى کودک نسبت به آموزش هاى مذهبى و قرآنى، و کاهش انگیزه و میل او نسبت به انس و یادگیرى قرآن و مفاهیم دینى پس از دوران بلوغ را به دنبال دارد. علاوه بر آن، غالب برنامه هاى آموزشىِ امروزه، مبتنی بر حفظ و قرائت و ظواهر قرآن است که اصولاً با هدف نزول قرآن و سیره رسول خدا ص، ائمّه اطهار علیهم السلام و اصحاب آنان که فراگیرى معانى و مفاهیم قرآن است، سازگار نمى باشد. 6. هفت سال سوم این دوره در سخنان رسول خدا ص دوره مشورت، همرأیى و همراهى بین والدین و فرزند است. به فرزند در این دوره، عنوان «وزیر» داده شده است. وزیر در لغت از ریشه «وَزَر» مشتق شده است که به معناى پناهگاه و یا کوهى است که بدان پناه مى برند تا از هلاکت نجات یابند. بنابراین، وزیرِ خلیفه کسى است که به رأى و نظر او در کارها، تکیه شود و یا به او پناه برده شود. و وزیر پادشاه کسى است که «وِزْر» و سنگینى و دشوارى تدبیر امور مملکت را از دوش پادشاه برمى دارد.71 بنابراین، اگر رسول خدا ص فرزند را در هفت سال سوم زندگى، یعنى از چهارده تا بیست و یک سالگى، وزیر نسبت داده است، از این روست که باید در تدبیر کارها و امور، مورد تکیه و مشورت قرار گیرد. او در این سنین به مرحله اى از رشد رسیده است که مى تواند بخشى از دشوارى ها و سنگینى هاى اداره امور مربوط به خانواده را از دوش والدین و حتى دیگران بردارد. بنابراین، نوع نگرش والدین و اطرافیان نسبت به نوجوانان و تأیید او در این دوره از اهمیت بسیارى برخوردار است؛ زیرا ویژگى این دوره، «احساس هویت در برابر گم گشتگى نقش» است و نوجوانانِ در حال رشد و پیشرفت که به زودى با وظایف ملموس مربوط به بزرگ سالان روبه رو خواهند شد، نگران این هستند که در مقایسه با احساسى که از خود دارند، در چشم دیگران چگونه به نظر مى رسند.72 اصول تربیت دینى کودکان 1. محبت اخلاق پیامبر ص اخلاق قرآنى و مظهر ملایمت و رحمت و الگوى شفقت و مهرورزى بود و دامنه محبت او، بزرگ و کوچک را فرا مى گرفت. کودکان در نزد او جایگاه خاصى داشتند و آن حضرت در موقعیت هاى مختلف، از جمله در خانه، کوچه، مسجد، بازار، میدان جنگ و...، با کودکان مهربانى مى کرد و اطرافیان را نیز به این امر تشویق مى فرمود. از پیامبر اکرم ص روایتى در بیان اهمیت محبت به کودکان با این عبارت نقل شده است: از ما نیست کسى که بزرگ ما را احترام نکند و به کوچک ما رحم نورزد.73 همچنین در مقامى از آن حضرت نقل شده است که فرمود: «خدواند به خاطر محبت انسان به فرزندش به او رحمت مى کند.»74 پیامبر ص در راه تثبیت محبت و الفت میان مردم، همواره تلاش مى کرد و مظاهر قساوت و سختدلى را مورد انتقاد و سرزنش قرار مى داد و آنها را از ساده ترین مظاهر تا بدترین و بزرگ ترینشان به شدت رد مى کرد و بعکس، مظاهر عطوفت و نیکویى را حتى در ساده ترین و کوچک ترین اشکالش، همچون بوسیدن کودک، مى ستود و با کسانى که اهل اظهار محبت و بوسیدن کودک نبودند، به شدت برخورد مى کرد. از آن پیغام آور رحمت، نقل شده است که فرمود: «کسى که فرزندش را ببوسد، خداوند براى او پاداش نیکو مى نویسد و هر که او را شاد کند، خداوند در روز قیامت شادمانش خواهد کرد.»75 در روایت دیگرى آمده است: روزى رسول خدا ص حسین علیه السلام را مى بوسید. عیینه و به قولى اقرع بن حابس وقتى این صحنه را مشاهده کرد، گفت: من ده فرزند دارم و هرگز هیچ یک از آنان را نبوسیده ام. رسول رحمت به قدرى از شنیدن این سخن خشمگین شد که رنگ چهره اش دگرگون گردید و به آن مرد فرمود: کسى که رحم نکند، مورد ترحّم قرار نمى گیرد. اگر خدا ترحم را از قلب تو گرفته است، پس من با تو چه کنم؟! کسى که به کودکان ما رحم نکند و به بزرگان ما احترام و عزت نگذارد از ما نخواهد بود.76 در رفتار پیامبر ص با حسنین علیهماالسلام نمودهاى بارزى از محبت و مهرورزى به آنان مشاهده مى شود. اصحاب و یاران رسول خدا ص در موارد متعددى بازى کردن پیامبر با کودکان، به ویژه حسنین علیهماالسلام، مزاح کردن و بوسیدن آنان را نقل کرده اند.77 پیامبر ص على رغم توصیه هاى فراوان به محبت و مهروزى و بوسیدن کودک، در این زمینه از مسائل تربیتى غافل نبودند و در تعالیم خود، جانب احتیاط و اعتدال را رعایت مى کردند. به همین دلیل، آن حضرت در بوسیدن کودکان محدودیت هایى را به لحاظ سنى قایل شده و فرموده است: «چون دختر به سن شش سالگى رسید، دیگر او را نبوسید و پسر هم، چون به سن هفت سالگى رسید، مادرش او را نبوسد.»78 نوازش هاى پدرانه رسول خدا ص و مهرورزى هاى بى شمار او به حسنین علیهماالسلام که نمادى از شخصیت والا و مهربان پیامبر است، محدود در خانه و کوچه و موقعیت هاى خاص نبود. آن حضرت حتى در حین نماز و در مسجد و منبر، به کودکان خود توجه داشت. براى نمونه، شواهدى ذکر مى شود: گفته اند که وقتى پیامبر، مشغول نماز مى شد و به سجده مى رفت، حسین علیه السلام بر پشت حضرت سوار مى شد، پاهاى خود را حرکت مى داد و مى گفت: «حَل حَل.» وقتى اطرافیان مى خواستند کودک را بردارند، رسول خدا ص با اشاره به آنان مى فهماند که کودک را رها کنند، و تا پایان نماز، کودک را در کنار خود جاى مى داد. این عمل همچنان انجام مى شد تا آنکه پیامبر از نماز فراغت حاصل مى کرد. در یکى از این موارد، پس از نماز، فرد یهودى اى که شاهد این صحنه بود، نزد رسول خدا ص آمد و به او گفت: یا محمد! شما با کودکان خود، عملى انجام مى دهید که ما نمى کنیم. پیامبر فرمود: «اگر به خدا و رسول او ایمان آورده باشید، باید به کودکان ترحم کنید.» مرد یهودى وقتى چنین شنید و عظمت و کرامت رسول خدا ص را دید، تسلیم شد و گفت: من به خدا و رسول او ایمان مى آورم.79 در روایت دیگرى، توجه و محبت پیامبر ص به حسنین علیهماالسلام، پس از اداى فریضه نماز و نشستن یکى از آن دو بر روى زانوى راست پیامبر و دیگرى بر زانوى چپ وى گزارش شده است.80 بر اساس این روایت، حسنین علیهماالسلام با وجود سن کم، در هنگام اداى نماز در کنار پیامبر قرار مى گرفتند و اعمال و ارکان نماز را به تأسى از پدربزرگ خود، انجام مى دادند. به طور قطع، رسول خدا ص که اصولاً با هدف تعلیم و تربیت فرزندان خود، به آنان این همه محبت مى کرد، در امر نماز خواندن حسنین علیهماالسلام مشوق آنان بود. نوازش ها و محبت هاى رسول خدا به آن دو کودک پس از نماز، به طور غیرمستقیم، تقویت کننده عمل حسنین علیهماالسلام بوده است. یکى از مصادیق دیگر توجه و محبت به کودک در سیره عملى رسول خدا ص، بازى و شوخى با کودک است. از دیرباز روان شناسان کودک، به اهمیت بازى و پیامدهاى مثبت آن توجه کرده و بدان پرداخته اند. از آن حضرت در تأیید بازى و تأثیر آن بر دوران بزرگ سالى چنین نقل شده است: «تندخویى و میل بسیار به بازى در کودکى، نشانه متانت و پختگى و زیادى عقل کودک در بزرگى است.»81 شاید بتوان این سخن رسول اکرم ص را از دیدگاه روان شناسى، به گونه اى با این نظریه منطبق دانست که بازى و شیطنت در دوران کودکى موجب تخلیه انرژى هاى زاید جسمى و روحى مى شود و در رسیدن کودک به آرامش و حلم در بزرگ سالى تأثیرگذار است.82 در سیره عملى پیامبر ص شواهدى از بازى و شوخى آن حضرت با کودکان به چشم مى خورد. براى نمونه، ذکر شده است: وقتى رسول خدا ص از سفر بازمى گشت، در کوچه با کودکان برخورد مى کرد و به احترام آنان مى ایستاد، سپس امر مى کرد کودکان را به نزدش بیاورند. رسول خدا ص برخى از آنان را در آغوش مى گرفت و برخى را بر پشت و دوش خود سوار مى کرد و به اصحاب خویش مى فرمود: کودکان را در آغوش گیرید و بر دوش خود بنشانید.83 از دیگر شواهد بازى ها و شوخى هاى آن حضرت با حسنین علیهماالسلام است. در روایات دیگرى نیز این گونه بازى ها و تماس هاى بدنى پیامبر با حسنین نقل شده است. گاه رسول خدا ص حسن علیه السلام را روى شانه راست و حسین علیه السلام را روى شانه چپ خود قرار مى داد و راهى خانه مى شد84 و گاه مى شد که حسنین علیهماالسلام را که در ابتداى راه افتادن بودند، براى شوخى و مزاح و سرگرمى بر روى پا مى جهاند و برایشان شعر مى خواند. آن گاه آنان پاهاى کوچک و ضعیفشان را بر بدن رسول اللّه قرار مى دادند و بالا مى رفتند تا جایى که پایشان را روى سینه مبارک حضرت مى گذاشتند.85 از این روایات اهمیت نقش پدر و حتى پدر بزرگ در بازى با کودکان به دست مى آید. همچنین این ماجراها، کیفیت ویژگى هاى بازى هاى پدرانه رسول اکرم ص با نوه هاى خود را که معمولاً هیجان آور، جذاب، پرتحرک و جسمانى بود، نشان مى دهد. در مباحث روان شناسى رشد نیز به ویژگى بازى هاى پدران و تأثیر آن در رشد کودک اشاره شده است.86 از تعالیم و رفتار رسول خدا صلى الله علیه و آله با کودکان، همچنین برمى آید که پدر علاوه بر مسئولیت تأمین مالى خانواده و در عین حفظ اقتدار پدرانه، باید با کودک خود، بخصوص در شش سال اول زندگى، بازى و با او کودکانه رفتار کند و زمانى را براى ارتباط جسمى و روحى با کودک اختصاص دهد. در این باره از رسول اکرم صلى الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: «هر کس کودکى دارد، باید با او کودکانه رفتار کند.»87 خوش رویى و مهرورزى و نوازش هاى پیامبر صلى الله علیه و آله نسبت به حسنین علیهماالسلام پس از فریضه نماز، نشان از تأثیر ارتباط عاطفى در پذیرش آیین هاى دینى و مذهبى به وسیله کودکان دارد. علاوه بر آن، از چگونگى تعامل رسول خدا با فرزندان و نوادگان خود، نقش پدر در تربیت دینى فرزندان آشکار مى گردد و نشان مى دهد تأثیر حضور کمّى و کیفى پدر در خانه و تلاش او در تربیت و پرورش کودک، اصل مهمى در قوام خانواده، حمایت از مادر و رشد و بالندگى فرزندان به شمار مى رود؛ اصلى که امروزه متأسفانه به دلیل مشکلات فرهنگى و اقتصادى مغفول واقع شده است. تصور غالب عمومى چنین است که وظیفه تربیت فرزند، تنها به عهده مادر است و پدر نان آور خانواده به شمار مى رود. گرچه اسلام و همچنین دیدگاه هاى روان شناسى، نقش مادر را در رشد و تربیت کودک، نقش اساسى و مهم مى داند و وظیفه اصلى او را تربیت فرزندان و رسیدگى به امور خانواده معرفى مى کند، اما این امر هرگز به معناى آن نیست که پدران در امر رشد و تربیت کودکان، مادران را تنها و بدون حمایت گذارند و تمام وقت و انرژى خود را صرف کار در بیرون از خانه و تأمین هزینه هاى مالى خانواده بنمایند. تحقیقات اخیر نشان داده است که در ابتداى کودکى، فرزندان تنها به مادر دلبستگى پیدا نمى کنند، بلکه در این دوره، پدران نقش فعال ترى به عهده دارند و فقدان پدر، در نقصان مهارت هاى شناختى در هر دو جنس بى تأثیر نخواهد بود.88 البته این فقدان تنها به معناى فقدان فیزیکى نیست، بلکه گاه پدر حضور دارد، ولى به دلیل عدم آگاهى، نگرش غلط، مشکلات شخصیتى و روحى و درگیرى هاى شغلى و اقتصادى، توجه و محبت کافى به فرزندان ندارد. در این حالت نیز فرزندان به همان اندازه آسیب مى بینند که غیبت پدر، بر روى آنان تأثیر منفى مى گذارد. علاوه بر آن، وقتى زن از حمایت هاى همسر، در امر مراقبت و تربیت کودکان محروم شود، نمى تواند نقش مادرى خود را به خوبى ایفا کند و در نتیجه، کودکان از این جنبه نیز آسیب مى بینند. اقتدار پدر، بخصوص در زمینه تعلیم و تربیت کودکان، نقش فوق العاده اى دارد و پدران با تلفیق مهر و اقتدار مى توانند به بهترین شیوه خانواده را سرپرستى کنند و به تعلیم و تربیت دینى فرزندان بپردازند. 2. تکریم درباره تکریم کودک نیز توصیه هایى در روایات به چشم مى خورد. «اکرام به معناى آن است که کسى را بزرگ و شریف شمارى و گرامى اش دارى و به او نفعى خالص برسانى.»89 اکرام آدمى از نگاه پیامبر صلى الله علیه و آله از دوران کودکى آغاز مى شود و شعاع آن از بزرگ ترین و گسترده ترین مصادیق تا کوچک ترین موارد را شامل مى شود. دستورات و تعالیم رسول خدا صلى الله علیه و آله مبنى بر نام نیک نهادن بر نوزاد، عقیقه و دیگر آداب تولد، سلام کردن به کودک و... از جمله موارد تکریم کودکان است. یکى از راه هاى رسیدن به کرامت آن است که انسان، کرامت را در اطرافیان خود ببیند و لمس کند. براى اینکه انسان کریم شود و شریف النفس بار آید، باید کرامت ببیند و مورد تکریم و احترام قرار گیرد. و این امر از دوران کودکى اهمیت دارد.90 پیامبر صلى الله علیه و آله در سخنانى فرموده است: همان گونه که فرزند نباید نسبت به والدین خود بى احترامى کند، والدین نیز نباید نسبت به او بى احترامى کنند.91 همچنین آن حضرت در سخنى فرموده است: فرزندان خود را تکریم کنید و گرامى دارید و با آنان با آداب نیکو معاشرت کنید.92 بى شک، گرامى داشتن و اکرام کودک در ایجاد دلبستگى بین او و اطرافیان تأثیرگذار است و زمینه پذیرش آموزه هاى اخلاقى و تربیت دینى را فراهم مى سازد. با توجه به دیدگاه هاى روان شناسى درباره اهمیت محبت و تکریم کودکان، روشن مى شود که پیامبر صلى الله علیه و آله در مقام مربى و معلم برتر انسان ها، که در سایه اتصال با منبع وحى، از فطرت و سرشت انسان ها آگاه است، چرا تا این حد بر محبت و توجه به کودک، تأکید ورزیده است. پیامبر صلى الله علیه و آله به تمام کودکان به طور عام و فرزندان خود به طور خاص محبت و توجه مى کرد و به تکریم و احترام آنان مى پرداخت تا به رشد روانى و عاطفى کامل برسند و زمینه تعلیم و تربیت دینى آنان نیز فراهم آید. اگر تربیت دینى کودکان همراه با محبت و ایجاد دلبستگى با کودک باشد او را نسبت به توصیه هاى دینى والدین تسلیم پذیرتر مى کند و الگوپذیرى از آنان را نیز بیشتر مى نماید. علاوه بر آن، کودکى که از نظر عاطفى و روانى سالم و رشدیافته باشد نسبت به دستورات دینى که مطابق با فطرت آدمى است، انعطاف پذیرتر مى شود. از این رو، پیامبر صلى الله علیه و آله در سخنان خود، به والدین توصیه کرده است با مهرآمیز کردن روابط خود، کانون خانواده را مرکز محبت و صمیمیت و پناهگاه امن فرزندان قرار دهند تا زمینه تربیت دینى و پرورش آنان فراهم شود؛ زیرا هر قدر پدر و مادر به کودک خود محبت کنند، وابستگى بین آن دو بیشتر مى شود و به همان میزان سطح اطاعت و پیروى کودک از والدین افزایش مى یابد. توصیه هاى رسول خدا صلى الله علیه و آله مبنى بر انتخاب همسر هم کفو و شایسته، محبت و نیکى به همسر، همراهى و همدلى و رفتار شایسته با او، همگى در راه تشکیل چنین خانواده اى است. در چنین خانواده اى، پدر و مادر در سایه روابط عاطفى و سالم بین خود، و در محیطى دور از اختلاف و درگیرى مى توانند به اندازه کافى به فرزندان محبت کنند و انگیزه و انرژى لازم براى تربیت فرزندان دارند و از راه مهرورزى و ورود به قلب هاى آنان، به تعلیم و تربیتشان مى پردازند. بنابراین، با توجه به اهمیت دوران کودکى و ضرورت محبت به کودکان، باید نسبت به موانع و عوامل بازدارنده محبت و تربیت آنان، حساس بود و حتى الامکان این موانع را از میان برداشت. اختلافات و درگیرى هاى خانوادگى، مشغولیت بیش از حد پدر و بخصوص مادر در خارج از خانه، فقر و مشکلات اقتصادى، عدم آگاهى والدین و مشکلات روحى، روانى و شخصیتى آنان و... از جمله این موانع به شمار مى رود. 3. عدالت از موارد مهمى که در محبت به کودک، حتى در پایین ترین مظاهر آن، باید مورد توجه قرار گیرد، رعایت برابرى و تساوى در برخورد با کودکان هم جنس وغیرهم جنس است. از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: خداوند متعال دوست دارد که میان فرزندان خود، حتى در بوسیدن آنان یکسان عمل کنید.93 همچنین در مقامى دیگر، آن حضرت فرمود: از خداى بترسید و میان فرزندانتان به عدالت رفتار کنید، همچنان که شما نیز دوست دارید آنان به شما نیکى و احسان کنند.94 امر به تقواى الهى در آغاز سخن، در کنار فرمان به عدالت، نشان از اهمیت فراوان رفتار با کودکان دارد. در این روایت، یک اصل مهم اخلاقى و تربیتى معرفى شده است که تنها افراد متقى و خداترس آن را اجرا مى کنند. علاوه بر آن، در جمله پایانى روایت به روابط عاطفى متقابل پدر و مادر و فرزندان اشاره شده است و از آن چنین برداشت مى شود که رفتار والدین با کودک، در برخوردهاى بعدى او با والدین تأثیرگذار است؛ یعنى رعایت عدالت بین کودکان، موجب رضایت قلبى کودکان و مهرورزى و احسان آنان به پدر و مادر مى شود. براساس سخن دیگرى از رسول اکرم صلى الله علیه و آله رعایت عدالت و مساوات در رفتار با کودک، به عنوان یکى از حقوق مسلم فرزند بر پدر ومادر، معرفى شده است.95 از جمله مصادیق رعایت عدالت در محبت به کودکان که مورد توجه رسول خدا صلى الله علیه و آله بوده، رعایت عدالت در بوسیدن و رعایت تساوى در بخششِ هدیه و تحفه و محبت و آموزش به دختران و پسران است. تمام خطاب هاى پیامبر صلى الله علیه و آله مبنى بر محبت، تکریم، تربیت دینى و تعلیم فرزندان از دوران نوزادى تا کودکى و نوجوانى، کلى و عام است و پسران و دختران، هر دو را شامل مى شود. جملاتى نظیر: «علّموا اولادکم الصّلوة»، «اکرموا أولادکم و احسنوا آدابهم»، «ادّبوا اولادکم»96 و...، همگى بیانگر این مدعاست. 4. اعتدال و پرهیز از افراط و اجبار انگیزه و گرایش درونى انسان در تربیت دینى از اهمیت فراوانى برخوردار است. مطالعه احادیث و سیره عملى رسول خدا صلى الله علیه و آله و دیگر پیشوایان دینى نشان مى دهد که تمام تلاش این بزرگواران در درونى کردن ارزش ها و مفاهیم دینى بوده است؛ باید با کودکان به گونه اى رفتار شود که با افزایش خودآگاهى، از درونْ گرایش به ارزش هاى دینى پیدا کنند و با جان و دل آموزه هاى دینى و اخلاقى را بپذیرند. از این رو، تربیت دینى امرى پیوسته و مداوم است که باید بدون هرگونه اکراه و اجبار و یا زیاده روى و سخت گیرى بى مورد انجام پذیرد تا همیشگى و پایدار باشد. 5. قاطعیت و جدیت تأکید و توصیه پیامبر صلى الله علیه و آله مبنى بر محبت به کودکان، هرگز مانعى در راه تربیت صحیح آنان به شمار نمى رفت، بلکه آن حضرت همان قدر که به آنان عشق مى ورزید و به تکریم آنان مى پرداخت، به تربیت و پرورش آنان نیز اهمیت مى داد و در این راه قاطعیت و جدیت داشت. مواردى همچون جدیت در آموزش نماز، دعا و خواندن ذکر و قرآن به فرزندان خود، حتى به کودکان زیر هفت سال و توجه به پرورش و تعلیم آنان، نمونه هایى از این مدعاست. در ماجرایى، حساسیت پیامبر صلى الله علیه و آله نسبت به تربیت دینى خانواده زهرا علیهاالسلام و فرزندان او به چشم مى خورد. نقل شده است: رسول خدا صلى الله علیه و آله روزى پس از بازگشت از سفر، به منزل زهرا علیهاالسلام رفت و دید که حسنین علیهماالسلام جلوى خانه ایستاده اند و دو دستبند نقره بر دست دارند. پیامبر على رغم عشق و علاقه و دلبستگى زیاد به آن دو کودک و مادرشان زهرا علیهاالسلام، به درون خانه نرفت و از همان جا بازگشت. فاطمه علیهاالسلام که ویژگى هاى شخصیتى پدر را بیش از همه مى شناخت، چون این حالت را مشاهده کرد، دریافت که پدر به دلیل آن دو دستبند نقره، ناراحت شده و به خانه نیامده است. از این رو، آن دو دستبند را از حسنین علیهماالسلام گرفت و شکست. کودکان، گریه کنان نزد رسول خدا شتافتند و از رفتار مادر شکوه کردند. پیامبر صلى الله علیه و آله دستبند نقره را از آنان گرفت و به ثوبان فرمود: برو و این را به بنى فلان بده؛ من دوست ندارم، اهل بیت من در طول زندگى خود، از این گونه زیورهاى اهل دنیا داشته باشند.97 اهمیت این موضوع تا بدان حد بود که آن حضرت نسبت به پاک بودن غذاى نوه هاى خود نیز حساس بود و آنان را از همان دوران کودکى و پیش از بلوغ از خوردن غذاى شبهه ناک بازمى داشت و ازآثارچنین لقمه اى آگاه مى کرد.98 نتیجه گیرى مقید شدن تربیت به آموزه هاى دینى و مذهبى، رمز دست یابى به آرامش، سعادت و کمال مطلوب در هر دو سراست. اگر به فرایند تربیت، که امرى پیوسته و همیشگى است، از دوران کودکى و حتى پیش از آن توجه شود، نتایج فردى و اجتماعى فراوانى به دست مى آید. البته تأکید آموزه هاى دینى و روان شناسى بر دوران کودکى، به این معنا نیست که جریان رشد و تربیت انسان، تنها محدود به این دوره است، بلکه پرورش و تربیت انسان در سراسر عمر او تداوم دارد و امکان تحول و سازندگى نیز همواره وجود دارد. در میان مراحل رشد انسان، دوران جنینى، شیرخوارگى و هفت سال اول بیش از دیگر مراحل مورد توجه روان شناسان و پیشوایان دینى قرار گرفته است. از این رو، آگاهى والدین و دست اندرکاران امر تعلیم و تربیت از مراحل رشد، ویژگى ها، انتظارات و نیازهاى کودک در هر دوره، در دست یابى به اهداف تربیت تأثیرگذار است. همچنین اصول تربیت دینى که مورد توجه رسول خدا صلى الله علیه و آله بوده است باید در امر تربیت دینى در نظر گرفته شود. اصل «محبت و تکریم» به عنوان زمینه اى براى برقرارى ارتباط با کودکان، آنان را در مقابل آموزه هاى اخلاقى و دینى تسلیم پذیرتر مى کند و از اصول مهم در تربیت به شمار مى رود. نمادها و مظاهر محبت و اکرام از کوچک ترین تا بزرگ ترین مصادیق آن، در سیره عملى رسول خدا صلى الله علیه و آله جایگاه ویژه اى دارد، همچنان که اصل «قاطعیت و استوارى» در کنار محبت هرگز مغفول واقع نشده است. اصل «عدالت»، «اعتدال» و «پرهیز از افراط و اجبار» از دیگر اصول تربیت دینى در سیره رسول خدا به شمار مى رود. تمام تلاش پیامبر و دیگر پیشوایان دینى در راستاى درونى کردن ارزش ها و مفاهیم دینى براى انسان بوده است، به گونه اى که آنان خود با کسب آگاهى و انگیزه و رغبت درونى، از کودکى به آموزه هاى دینى گرایش پیدا کنند و به دور از فشار و اکراه، پذیراى آن باشند. توجه به اصل اخیر براى نهادها و مراکز دست اندرکار تعلیم و تربیت حایز اهمیت است. همچنین از مجموع اقوال و افعال پیامبر صلى الله علیه و آله درباره کودک، مى توان به نقش مهم و بى بدیل پدر در تربیت دینى فرزندان نیز پى برد. محبت ها و مهرورزى هاى پیامبر نسبت به فرزندان و نوادگان خود، و حساسیت و وقت گذارى براى تعلیم و تربیت آنان، نشان مى دهد تأثیر حضور کمّى و به ویژه کیفى پدر در خانه و تلاش او در تربیت و پرورش کودک اصل مهمى در قوام خانواده، حمایت از مادر و رشد و بالندگى فرزندان به شمار مى رود؛ اصلى که امروزه متأسفانه به دلیل مشکلات فرهنگى و اقتصادى مغفول واقع شده است. منابع ـ نهج الفصاحه، کلمات قصار رسول اکرم صلى الله علیه و آله، قم، انصاریان، 1379. ـ ابن سعد واقدى، محمد، طبقات، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، چ دوم، تهران، نو، 1369. ـ ابن منظور، لسان العرب، چ سوم، بیروت، دار احیاء الثراث العربى، 1413ق. ـ اربلى، على بن عیسى، کشف الغمّه فى معرفه الائمه، ترجمه على بن حسین زواره اى، چ دوم، قم، ادب الحوزه، 1346. ـ حرّانى، ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، ترجمه احمد جنتى، تهران، علمیة اسلامیه، 1363. ـ حرّ عاملى، محمدبن حسن، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربى، بى تا. ـ دروزه، محمدعزه، عصرالنّبى و بیئته قبل البعثه، چ دوم، بیروت، دارالیقظه العربیه، 1964م. ـ دفتر همکارى حوزه و دانشگاه، روان شناسى رشد (2) با نگرش به منابع اسلامى، تهران، سمت، 1375. ـ دلشاد تهرانى، مصطفى، سیرى در تربیت اسلامى، چ چهارم، تهران، ذکر، 1375. ـ سیف، سوسن و دیگران، روان شناسى رشد (1)، چ چهاردهم، تهران، سمت، 1382. ـ صانعى، سیدمهدى، پژوهشى در تعلیم و تربیت اسلامى، بى جا، سناباد، 1378. ـ طباطبائى، سید محمدحسین، آداب زندگى پیامبر (سنن النبى)، چ چهارم، قم، همگرا، بى تا. ـ طبرسى، فضل بن حسن، مکارم الاخلاق، ترجمه سیدابراهیم میرباقرى، تهران، فراهانى، 1381. ـ على، جواد، المفّصل فى تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، دارالعلم للملایین، 1970م. ـ فیض کاشانى، ملّامحسن، محجّه البیضاء فى تهذیب الاحیاء، چ دوم، قم، انتشارات اسلامى، بى تا. ـ قائمى، على، پرورش مذهبى و اخلاقى کودکان، چ چهارم، تهران، امیرى، 1370. ـ قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، چ ششم، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، 1372. ـ کلینى، محمدبن یعقوب، اصول کافى، ترجمه و شرح محمدباقر کمره اى، تهران، اسوه، 1370. ـ متقى هندى، حسام الدین، کنزالعمّال فى سنن الاقوال و الافعال، بیروت، مؤسسة الرساله، 1409ق. ـ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ترجمه محمدجواد نجفى، تهران، کتابفروشى اسلامیه، 1354. ـ محمدى رى شهرى، محمد، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخى، قم، دارالحدیث، 1377. ـ نورى طبرسى، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، چ دوم، بیروت، آل البیت لاحیاء التراث، 1408ق. پی نوشت ها: 1ـ حسام الدین متقى هندى، کنزالعمال، ج 16، ص 457. 2ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 7، ص 97. 3ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 10، ص 292. 4ـ همان. 5ـ سید على اکبر قرشى، قاموس قرآن، ج 3، ص 144. 6ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 10، ص 315. 7ـ میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج 15، ص 112ـ113. 8ـ ملّامحسن فیض کاشانى، محجه البیضاء، ج 3، ص 437. 9ـ نهج الفصاحه، ج 2، ص 1039. 10ـ میرزا حسین نورى، همان، ج 15، ص 113. 11ـ ابن منظور، لسان العرب، ج 1، ص 332؛ ج 2، ص 172. 12ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 10، ص 318. 13ـ ابن منظور، همان، ج 5، ص 126. 14ـ على قائمى، پرورش مذهبى و اخلاقى کودکان، ص 101. 15ـ همان. 16ـ همان، ص 42 و 82. 17ـ حسام الدین متقى هندى، همان، ج 16، ص 456. 18ـ ابن شعبه حرّانى، تحف العقول، ترجمه احمد جنتى، ص 29. 19ـ محمد محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخى، ج 1، ص 107. 20ـ حسام الدین متقى هندى، همان، ج 16، ص 457. 21ـ همان، ص 461. 22ـ میرزا حسین نورى، همان، ج 15، ص 164. 23ـ همان، ص 452. 24ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، آداب زندگى پیامبر سنن النبى، ص 207. 25ـ ملّامحسن فیض کاشانى، همان، ج 3، ص 93. 26ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 14، ص 56. 27ـ ابن شبعه حرّانى، همان، ص 15. 28ـ سوسن سیف و دیگران، روان شناسى رشد 1، ج 1، ص 172. 29ـ ر.ک: فضل بن حسن طبرسى، مکارم الاخلاق، ترجمه سیدابراهیم میرباقرى، ج 1، ص 338 و 379. 30ـ سوسن سیف و دیگران، همان، ج 1، ص 179. 31ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 10، ص 264ـ265. 32ـ میرزا حسین نورى، همان، ج 15، ص 137. 33ـ ابن شعبه حرّانى، همان، ص 15. 34ـ ملّامحسن فیض کاشانى، همان، ج 3، ص 438. 35ـ همان، ج 9، ص 324. 36ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ترجمه محمدجواد نجفى، ج 10، ص 285. 37ـ سید محمدحسین طباطبائى، همان، ص 202. 38ـ همان، ص 158. 39ـ حسام الدین متقى هندى، همان، ج 16، ص 417. 40ـ همان، ص 423. 41ـ سید محمدحسین طباطبائى، همان، ص 106. 42ـ جواد على، المفصل فى تاریخ العرب قبل الاسلام، ج 4، ص 656. 43ـ ر.ک: محمدبن سعد واقدى، طبقات، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، ج 1، ص 321 و 329؛ حسام الدین متقى هندى، همان، ج 16، ص 417ـ429؛ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 7، ص 124ـ129. 44ـ جواد على، همان، ج 4، ص 643. 45ـ محمدعزه دروزه، عصر النبى و بیئته قبل البعثه، ص 258. 46ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 15، ص 88. 47ـ نهج الفصاحه، ج 2، ص 822. 48ـ ر.ک: محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 15، ص 188. 49ـ محمدبن سعد واقدى، همان، ج 1، ص 133. 50ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 7، ص 165. 51ـ میرزاحسین نورى، همان، ج 15، ص 138. 52ـ حسام الدین متقى هندى، همان، ج 16، ص 442. 53ـ حسن عمید، فرهنگ عمید، ذیل واژه «سید». 54ـ محمد محمدى رى شهرى، همان، ج 14، ص 7080. 55ـ محمدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ترجمه و شرح محمدباقر کمره اى، ج 6، ص 46ـ47. 56ـ ر.ک: دفتر همکارى حوزه و دانشگاه، روان شناسى رشد، ج 2، ص 781. 57ـ سیدمهدى صانعى، پژوهشى در تعلیم و تربیت اسلامى، ص 322. 58ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 15، ص 199. 59ـ سوسن سیف و دیگران، همان، ج 1، ص 131. 60ـ سید محمدحسین طباطبائى، همان، ص 211. 61ـ حسام الدین متقى هندى، همان، ج 16، ص 439. 62ـ على قائمى، همان، ص 33 و 55. 63ـ سوسن سیف و دیگران، همان، ج 1، ص 264. 64ـ به عنوان نمونه، ر.ک: حسام الدین متقى هندى، همان، ج 16، ص 441؛ میرزا حسین نورى، همان، ج 15، ص 166. 65ـ به عنوان نمونه، آموزش غیرمستقیم دعا در شرایط سخت زندگى: ر.ک: محمدباقر مجلسى، همان، ج 10، ص 29. 66ـ همان، ص 341. 67ـ همان، ص 305. 68ـ همان، ص 315. 69ـ حسام الدین متقى هندى، همان، ج 16، ص 456. 70ـ محمد محمدى رى شهرى، همان، ج 10، ص 4814. 71ـ ابن منظور، همان، ج 15، ص 285. 72ـ دفتر همکارى حوزه و دانشگاه، همان، ج 2، ص 782. 73ـ ملّامحسن فیض کاشانى، همان، ج 3، ص 365. 74ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 15، ص 201. 75ـ همان، ج 7، ص 194. 76ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 10، ص 316. 77ـ همان، ص 320. 78ـ فضل بن حسن طبرسى، همان، ج 1، ص 440. 79ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 10، ص 319 و 331. 80ـ همان، ص 305. 81ـ نهج الفصاحه، ج 2، ص 602. 82ـ ر.ک: سوسن سیف و دیگران، همان، ج 1، ص 229. 83ـ ملّامحسن فیض کاشانى، همان، ج 3، ص 366. 84ـ همان، ص 296. 85ـ حسام الدین متقى هندى، همان، ج 16، ص 460. 86ـ ر.ک: دفتر همکارى حوزه و دانشگاه، همان، ج 2، ص 815ـ816. 87ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 7، ص 203. 88ـ دفتر همکارى حوزه و دانشگاه، همان، ج 2، ص 814ـ857. 89ـ ابن منظور، لسان العرب، ج 12، ص 76. 90ـ ر.ک: مصطفى دلشاد تهرانى، سیرى در تربیت اسلامى، ص 210ـ212. 91ـ محمد محمدى رى شهرى، همان، ج 14، ص 7109. 92ـ حسام الدین متقى هندى، همان، ج 16، ص 456. 93ـ همان، ص 445. 94ـ نهج الفصاحه، ج 2، ص 1036. 95ـ ر.ک: حسام الدین متقى هندى، همان، ج 16، ص 444. 96ـ همان، ص 441 و 456. 97ـ به نقل از: على بن عیسى اربلى، کشف الغمه فى معرفه الائمّه، ترجمه على بن حسین زواره اى، ج 2، ص 6. 98ـ ر.ک: محمدبن سعد واقدى، همان، ج 1، ص 392؛ على بن عیسى اربلى، همان، ج 2، ص نویسنده:مهسا فاضلى منبع: معرفت شماره160 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image