چرا امام حسين ـ عليه السلام ـ قيام کرد؟

امام به چشم خود ديد دين جدش به راحتي و بدون هيچ اعتراضي مورد تمسخر و تعرض افرادي قرار گرفته که ادعاي جانشيني او را دارند.و اين وضع براي انسان آگاه و غيرت مند قابل سکوت و گذشت نيست از اين روي قيام علني و اعلام مخالفت را تنها راه آن ديد. وقتي اطاعت و فرمانبرداري از رهبر در جامعه از بين رفت و هر کس براي خودش، خودسرانه اقدام نمود، آن جامعه به هرج و مرج کشيده شده و اهداف و ارزش ها در آن از دست خواهد رفت. معاويه که توسط خلفا در شام به قدرت رسيد. و از حکومت علوي تمرد نمود، در دوره خلافت عثمان مفاسد اجتماعي در بين صحابه و جامعه اسلامي به علت گرايش شديد به اشرافيگري و برخورداري از زندگي تجملاتي گسترش يافته بود و خواص به فساد کشيده شده و ارزش ها را فراموش کرده بودند. با اين روند امام قيام خونين خويش را در چنين جامعه اي ضروري مي دانست که در خطبه آن حضرت علل قيام مشخص شده و حضرت بارها تکرار نموده که من براي اصلاح در دين جدم که از سوي بني اميه منحرف شده و اخلاق مردم را نيز به فساد کشيده است قيام مي کنم. هر حادثه اي که رخ مي دهد درباره آن بايد به دو نکته توجه داشت: 1. علت پيدايش و بوجود آمدن آن ـ مثلاً علل پيدايش انقلاب ها. 2. پي آمد و نتايج آثار حوادث اجتماعي، بلکه تمام حوادث چون در جهان هستي هيچ چيزي بوجود نمي آيد مگر اينکه داراي علل و نتايج بوده باشد. درباره انقلاب امام حسين ـ عليه السلام ـ به علل آن با استناد به سخنان گهربار آن حضرت اشاره مختصر شد. پس از اين مرحله بايد به پيامد و آثار بوجود آمده از اين قيام توجه کنيم. در ابتدا لازم است متذکر شويم که دين اسلام تنها در انجام فرائضي چون نماز و حج و روزه خلاصه نمي شود و کسي که مسلماني را منحصر در اين فرائض بداند از نگرش روايات اسلامي و پيشوايان ديني نمي تواند ادعاي مسلماني کند، مسلماني يعني عمل به محتواي کامل دين، نماز و روزه اي که نتواند در انسان تحول دروني و غيرت ديني و شجاعت ايجاد کند نه به درد دنيا و نه به درد آخرت مي خورد، اسوه و الگوي ما در اسلام واقعي و ايمان واقعي پيامبر اکرم و اميرمؤمنان و ساير ائمه –عليهم السلام- هستند، مگر پيامبر اکرم فقط نماز مي خواند و روزه مي گرفت و حج به جاي آورد، اگر سيره آن حضرت را مطالعه بفرمائيد حقيقت براي شما روشن خواهد شد که اسلام منحصر در اعمال خشک و خالي نيست و نمازي که اسلام از مؤمن مي خواهد نماز واقعي است و آن نماز براساس قران اين نماز است: إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکرِ نماز بايد انسان را از ارتکاب تمام بدي ها و منکرات باز دارد و اگر کسي مدعي نماز خواندن است و پس از نماز مرتکب جرم و معاصي و انواع گناهان مي‎شود در حقيقت نماز نخوانده است، نماز و حجي که زندگي انسان رفتار انسان را تحت تأثير قرار ندهد، اعمال ظاهري است، خوارج مگر نماز نمي خواندند که علي آنها را از دم تيغ عدالت گذراند، منافقين زمان پيامبر که قرآن درباره آنها در سوره منافقين سخن گفته در نماز جماعت پيامبر حاضر مي شدند اما نماز آنها نتيجه کاربردي نداشت لذا قرآن به صراحت آنها را طرد مي کند. نتايج و پيامدها و آثار مستمر قيام امام حسين ـ عليه السلام ـ 1. رسوا نمودن حکومتگران و روشنگري مردم و شناساندن چهرة واقعي بني اميه که حکومت آنها از اول نامشروع و مخالف سيره پيامبر بود، چنانکه برخي از مورخان نوشته اند که پس از نهضت عاشورا عموم مردم يزيد را مورد لعن و ناسزا قرار دادند و به او عيب گرفته و از او روي گرداندند. بنابراين مشروعيت مردمي حکومت بني اميه نيز به زير سؤال رفت لذا يزيد پس از وقوف از خطر اين مسئله عبيدالله را محکوم به انجام اين عمل نموده و او را سرزنش کرد. 2. احياء و زنده نمودن برخي از ارزش ها مانند قيام و شهادت در مقابل حکومت جائران و مستکبران. مردم حجاز در دوره خفقان و سياه معاويه و عمال او هرگز تصور غلبه بر اين جوّ و فضاي سياسي حاکم را نداشتند و از ترس و هراس هرگز در فکر قيام بر عليه اين دستگاه را نداشتند بطوري که او به راحتي خلافت را تبديل به سلطنت موروثي نمود و به زور براي فرزند فاسقش بيعت گرفت. امام با قيام خود ارزش شهادت را احياء کرد و شجاعت قيام و مبارزه و آزادگي را به مردم معاصر خود و نسل هاي بعدي درس داد و آموخت، امام معيار ارزش ها را مطرح نمود و به جامعه حيات داد. 3. قيام عاشورا بهترين الگويي براي آزادگان جهان شد که پس از اين نهضت تمام حکومت هاي ستمکاران شکننده شد با اينکه سرکوب و قتل در رأس کار بني اميه و بني عباس بود ولي مردم از مرگ بيم نداشتند و قيام مي نمودند که پس از قيام امام حسين –عليه السلام- قيام توابين، و قيام مختار و قيام هاي ديگر در نواحي مختلف جامعه اسلامي که از عناصر و شخصيت هاي برجسته اي که از صحابه بزرگ بودند رهبري اين قيامت ها را عهده دار بودند مانند سليمان بن صرد و... عبدالله عفيف ازدي بدون هيچ ترسي بر يزيد اعتراض و و از او اظهار تنفر نمود. تمام قيام هاي سرزمين هاي اسلامي پس از نهضت عاشورا به گونه اي از اين نهضت اقتباس الگو داشتند و به ارزش هاي مکتب عاشورا پايبند بودند، نمونه ملموس و محسوس آن قيام امام خميني(ره) و انقلاب اسلامي است که در جريان آن قرار داريد و مي دانيد که شهداي جنگ تحميلي با استناد به کدام مکتب ازجان خويش در راه دفاع از استقلال و هويت ايران اسلامي گذشتند و در پانزده خرداد 42 مردم با استناد به چه ارزش هايي در مقابل رژيم طاغوت در برابر گلوله هاي آتشين جانفشاني کردند. 4. امام با نهضت سرخ خويش اسلام اصيل محمدي ـ صلي الله عليه و آله ـ را با اسلام اموي، عباسي و آمريکايي از هم جدا کرد و تا هستي برقرار است حق و باطل را از هم تمايز نمود. بني اميه بنام اسلام و به عنوان جانشين پيامبر بدعت هاي فراواني در تاريخ اسلام بوجود آوردند، آنها در حال مستي بر مردم امامت مي نمودند معاويه بقدري از نام اسلام به سود خود بهره جست و مردم شام را خام نموده بود که روز چهارشنبه بر مردم نماز جمعه خواند و مردم نيز بدون کوچکترين اعتراضي بر او اقتدا کردند. بني اميه با اين اعمال و رفتار خود اسلام را کاملاً وارونه نمودند اگر قيام امام حسين ـ عليه السلام ـ نبود امروز اسلام واقعي از اسلام اموي متمايز نبود ـ آنها مردم شام را چنان فريفته بودند که گمان مي کردند پيامبر خويشاني غير از آنها ندارد. 5. اگر قيام امام حسين ـ عليه السلام ـ نبود امامت بکلي فراموش مي شد. پس از قيام آن حضرت بود که مردم فهميدند چيزي که پس از پيامبر به عنوان جانشيني آن حضرت (خلافت) مطرح شده غير واقعي و در مقابل عترت پيامبر استمرار خط نبوت بوجود آمده که بايد با آن مبارزه کرد و راه درست اسلام را بايد ازخاندان پيامبر گرفت که توسط بني اميه قتل عام شدند امام حسين –عليه السلام- قرآن و معارف آنرا زنده نگه داشت و آنچه در قرآن مطرح بعنوان امر به معروف وَ لْتَکنْ مِنْکمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ... بايد از ميان شما، جمعى دعوت به نيكى، و امر به معروف و نهى از منكر كنند. به تمام انسان ها فهماند که خداوند در فراروي انسان دو راه قرار داده که يکي راه هدايت و ديگري ضلالت است، و خاندان بني اميه و آنانکه قبل از آنها خود را جانشين پيامبر معرفي نمودند و اسباب به قدرت رسيدن معاويه را فراهم نمودند غاصب اند. خلاصه آنکه امام حسين ـ عليه السلام ـ با خون خويش راه راستين اسلام را مشخص نمود به تمام فرقه هاي ساخته و پرداخته امويان و عباسيان و ديگران را خط بطلان کشيد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19

لینک کوتاه