علوم و معارف قرآن /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

کسي که از معناي اين آيه بپرسد: {Qيَوْمئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ کَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَو تُسَوَّي بِهِمُ الْاَرْضُ وَ لا يَکْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثاQ} (نساء / 42). يعني در آن روز آنان که به راه کفر رفته و نافرماني رسول کردند، از سختيِ عذابْ آرزو کنند که اي کاش با خاکِ زمين يکسان بودند، (در آن حال، آنان) از خدا چيزي را پنهان نتوانند کرد» و بگويند: چگونه خداي تبارک و تعالي از زبان آنان نقل کرده است که آن ها هيچ چيزي را نتوانند پنهان کنند، در صورتي که خبر داده است که برخي از آنان بعضي از احاديث را پنهان مي کنند؛ چنان که مي گويند: {Qوَ اللّهِ رَبِّنا ما کُنَّا مُشْرِکِينَQ}. (انعام / 23) يعني: «(به دروغ گويند) که ما هرگز به خدا شرک نياورديم و او پروردگار ماست.» و پروردگار هم در حالي که آنان را ردّ مي نمايد مي گويد: {Qاُنْظُر کَيْفَ کَذَّبُوا عَلي اَنْفُسِهِمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا يَفْتَرُونَQ} (انعام / 24) يعني «بنگر که چگونه خود را تکذيب کردند و باطل شد آن دروغي که مي گفتند که شفاعت يابيم از بُتان» پس چه مجوّزي براي اين آيه داريد و توجيه شما چيست؟ و چگونه خود را از اين تنگنا بيرون مي کشيد؟ اگر گفته شود چنان چه در روز قيامت نتوان فعل قبيح و عمل ناروايي به جاي آورد، پس چگونه اين ها آرزويي مي کنند که وجود خارجي ندارد؟ و چنين تمنّايي در اصلْ روا نيست؟ به طورکامل شرح دهيد.


از ديرباز کساني مي پنداشتند که در قرآن کریم اختلاف و تناقض هست و در اين باره از ائمه ـ عليهم السلام ـ پرسش هايي مي نمودند و آنان جواب هاي قانع کننده مي دادند. از جمله مواردي که در بدو نظر ممکن است توهم ناهماهنگي قرآن کریم را موجب شود، آياتي است که به آن اشاره شد و در پاسخ اين توهم بايد گفت توجه و دقت به دو مطلب در اين زمينه ضروري است که هر کدام از اين دو مطلب پاسخ جداگانه، براي شبهه فوق به شمار مي آيد: الف: از آياتي که متعرض وصف روز قيامت است بر مي آيد که آن روز، روز بروز حقايق و برون افتادن اسرار نهاني است و خدعه و دروغي که در اين دنيا، ميان ابناء بشر رائج است، در آن روز تصور ندارد. چون آن روز، روزي است که نهان ها، ظاهر مي گردند و چيزي از اعمال و احوال شان بر خدا پوشيده نيست (مؤمن / 16) وکفار و همه تبهکاران وقتي در آن روز کارهاي زشت شان را بر ملا شده، مي بينند و آرزو مي کنند که اي کاش با خاک يکسان بودند و چه طور مي توانند با دروغ اعمال زشت شان را که در اين دنيا مرتکب شده اند، مخفي کنند و حال آن که هر دروغي که بگويند خلافش مشهود و عيان است و در آن روز هر کس هر عملي را که مرتکب شده حاضر شده مي يابد». (آل عمران / 30) و خلاصه اين که هيچ عملي از کسي پوشيده نمي ماند و در روز قيامت نزد خدا ظاهر مي شود و انسان گنه کار با حضور اعمالش شرمنده مي شود و همه ی گواهان از اعضاء بدن گرفته تا انبياء و ملائکه عليه او شهادت مي دهند و خدا نيز محيط بر همه و شاهد بر حال همه است. در چنين هنگامي است که مجرمين نداي «اي کاش وجود نمي داشتيم» سر مي دهند و با مشاهده اين هم شهادت و اين همه رسوايي ديگر جايي براي حاشا کردن و انکار آن چه کرده اند نمي بينند و خود اعتراف مي نمايند و اين جا است که قرآن کریم مي فرمايد «... هيچ حديثي را نمي توانند پوشيده بدارند...». اين آيه، هيچ منافاتي با آيه ی 23 سورهی انعام ندارد که ظاهرش نشان مي دهد مشرکين در صدد حاشا و کتمان آن چه مرتکب شده بر مي آيد و بر آن سوگند هم ياد مي کند؛ زيرا همان طوري که اشاره شد آخرت جاي بروز اسرار است و يکي از امور باطني تبهکاران ملکه درغگويي آنان است و آن روز اين ملکه نيز بروز مي کند و با اين که همه حقايق را از پرده برون افتاده مي بينند باز دروغ مي گويند و اين دروغگويي ظهور همان ملکه باطني است. چون دروني که آميخته با دروغ است، جز دروغ از او ترشح نمي کند. و وقتي آن ملکه ی دروغگوئي آشکار شد و به دروغ گفتند «ما نبوديم که اعمال زشت انجام داده باشيم». و يا بر شرک شان، به دروغ سوگند خورد. و خواست با قسم دروغ شرک شان را مخفي کند؛ اين کار در ظاهر کتمان است ولي در حقيقت اظهار سر باطني و آن ملکه دروغگوئي است در نتيجه مفاد آيه ی 23 سوره ی انعام همان مفاد آيه ی 42 نساء مي شود که «...که آنان هيچ حديثي را نمي توانند کتمان کنند». و از جمله حديث ها حديث سوگند دروغ و کتمان است که کفار و منافقين و اهل دنيا در قيامت رفتارشان عين همان رفتاري است که در دنيا داشتند. چون هر صاحب ملکه، همان طوري که زندگي مي کند، مي ميرد و همان طوري که مي ميرد، محشور مي شود. يعني کفار و منافقين دروغگو و کتمان کننده ی حقيقت محشور مي شوند. زيرا در دنيا همين گونه زندگي مي کردند. منتهي رفتار آنان در دنيا با رفتارشان در آخرت اين تفاوت جوهري را دارد که در دنيا با دروغ، کتمان و سوگند دروغ خود را از مهلکه ها رهانيده و به منافع شان برسند، اما در آخرت نمي توانند حقيقتي را مکتوم داشته و به اغراض فاسد شان برسند. چون آخرت جاي پاداش و کيفر است نه محل عمل و تحصيل غرض و کسي که در آن عالم اقدام به کتمان امري مي کند، در حقيقت اقدام به اظهار آن نموده و لذا کتمان اسرار اصلاً در آن عالم که عالم کشف حقايق است، معني و تعقل ندارد. چون کتمان امري براي تحقق هدفي خودش عمل است در حالي که آخرت روز عمل نيست. روي همين جهت در آيه ی 18 سوره ی مجادله بعد از آن که سوگند منافقين را بر انکار کارهايي که کرده انده بيان مي کند و از پنهان کاري آنان سخن مي گويد، مي فرمايد: «آنان دروغگويانند.» يعني اين سوگند دروغ آنان در دنيا نبايد موجب شود که مؤمنان به آن اعتماد کنند و سوگند دروغ آنان در آخرت با وضع قيامت که روزبروز حقايق و عالم مشاهده اسرار و غير اسرار است، سازگار نيست و در چنين روزي جاي عمل و سوگند دروغ نيست و درد آنان را درمان نمي کند؛ ولي چون تراوش ملکات دروني شان است، بر زبان شان جاري مي شود و نزد خدا نيز به دروغ سوگند ياد مي کنند. ب) برخي از مفسرين گفته اند آيه اي که سخن از کتمان شرک مشرکين در روز قيامت به ميان آورده، مربوط به يک مرحله از مراحل روز قيامت است و آيه اي که دلالت دارد بر اين که آنان چيزي را نمي توانند کتمان کنند، مربوط به مرحله ی ديگري است: در يک مرحله (و گنه کاران) خيال مي کنند که مي توانند با دروغ از کيفرهاي دردناک الهي رهائي يابند، لذا طبق عادت ديرينه دنياي خويش متوسل به دروغ مي شوند. درست همانند مجرمي که در آغاز بازجوئي همه چيز حتي آشنايي با دوستان خود را انکار مي کند. ولي در مرحله ی بعد که متوجه مي شود روزنه اي براي فرار از اين طريق وجود ندارد و مي فهمد مطلب به حدي روشن است که همه چيز را نزد خود حاضر مي بيند لذا همانند همان مجرمي که اسناد زنده جرم خويش را مشاهده مي کند؛ به همه گناهان خود شان اعتراف مي کنند. بنابراين، صحنه اي که مشرکين سوگند دروغ ياد مي کنند و اعمال شان را منکر مي شوند غير از آن صحنه اي است که به اعمال زشت خود اعتراف نموده و همه چيز را بروز مي دهند و هر يکي از دو دسته آياتي که بدان اشاره شد، ناظر به يکي از اين صحنه ها است. پس هيچ تنافي بين آيات ملاحظه نمي شود. در حديثي از اميرالموؤمنين ـ عليه السلام ـ آمده است که در يک موطن مجرمين سوگند دروغ ياد مي کنند و در همين موطن که موطن حساب رسي است، بر دهان هاي شان خداوند مي زند و دست و پا و پوست شان شهادت مي دهد و سپس زبان ها باز شده و بر اعضاء شان اعتراض مي کنند. بر اساس اين جواب، جمله «هيچ حديثي را از خدا پنهان نمي کنند» در آيه ی 42 سوره ی نساء، بخشي از آرزوي کافران است. يعني آنان در مرحله و صحنه اي که همه چيز را عيان ديده و جا براي انکار نمي بينند، مي گويند: اي کاش در دنيا حقيقت را درباره رسالت و.. منکر نمي شديم، يا مي گويند: اي کاش در آخرت کفرورزي خود در دنيا را انکار نمي کرديم و در همان ابتدا اعتراف مي نموديم. اما بخش ديگري از سئوال که چرا مشرکان آرزويي مي کنند که وجود خارجي ندارد و چنين تمنايي اصلاً روا نيست، در پاسخ بايد گفت اولا آرزوي محال، محال نبوده و صحيح است و قرآن کریم به طور مکرر چنين آرزوهايي را در قرآن از زبان مجرمان نقل نکرده است. نهايت اين که فرموده: چنين آرزوهايي برآورده نمي شود، نه اين که اگر کسي در آخرت چنين آرزويي کرد، گناه ديگري مرتکب شده است. ثانيا در سؤال بين دو مطلب تفکيک نشده يکي اين که آخرت جاي عمل نيست و جاي حساب است و ديگر اين که آرزوهائي از قبيل اين که: اي کاش من خاک بودم (نباء / 40)، اي کاش به اندازه زمين يا دو برابر آن چه در روي زمين است، گنج طلا مي داشتيم و همه را فديه مي داديم و از عذاب نجات پيدا مي کرديم؛ در آن روز براي آرزو کننده اثري ندارد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image