تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه
یکی از مباحث علمی دقیق در فلسفه اسلامی، تمایز نهادن میان قدیم زمانی و قدیم ذاتی است که بسیاری از متکلمان(مسلمان و مسیحی) و فلاسفه غرب، از آن غفلت نموده و قدیم زمانی را به معنای «واجب الوجود بالذات» دانستهاند. به همین جهت نتوانستند میان «قدیم زمانی» و «حادث ذاتی» جمع نمایند.در توضیح این مطلب باید گفت؛ در فلسفه اسلامی، بحثی تحت عنوان «ملاک احتیاج به علت» مطرح شده و در آن نظریات فلاسفه و متکلمان مورد بررسی قرار گرفته است. حکمای مسلمان بر این عقیدهاند که ملاک و معیار احتیاج به علت، «امکان» شىء (یعنی واجب یا ممتنع نبودن آن) است. در نظر ایشان، هر ممکن الوجودی تنها از آنجهت نسبتش با وجود و عدم یکسان است، به علتی نیاز دارد تا از اینحالت تساوی خارج شده و واجب یا ممتنع (به صورت بالغیر) شود. در نتیجه، ملاک بینیازی از علت، وجوب یا امتناع ذاتى است، و اگر شیئی واجب بالذات یا ممتنع بالذات نبود، نیازمند علتی است تا وجود یا عدم را برای آن چیز، ثابت نماید. به عبارت دیگر، اگر شیئى واجب الوجود بالذات باشد، خودبخود و بدون نیاز به علتی، موجود است. همینطور اگر شیئى ممتنع الوجود بالذات باشد، خودبخود معدوم خواهد بود. اما اگر شیئى ممکن الوجود بود و ذاتاً، نه اقتضاى وجود داشت و نه اقتضاى عدم، در اینصورت برای وجود یا عدمش نیاز به علت خواهد داشت.[1]اما گروهی از متکلمان معتقدند که ملاک احتیاج به علت، «حدوث» و وجود یافتن است، نه «امکان»؛ یعنى یک شىء به دلیل آنکه «حادث» است و سابقه نیستى دارد، نیازمند علت است و در نتیجه اگر چیزی «قدیم» بود(و سابقه نیستی نداشت)، به علتی احتیاج ندارد؛ یعنى هر موجودى که قدیم زمانى باشد و وجودش سابقه نیستى نداشته باشد، واجب الوجود و بینیاز از علت خواهد بود.[2]نتیجه اختلاف این دو دیدگاه در مسئله «قدیم زمانی» و «حادث ذاتی» نمایان میگردد. به این معنا که اگر «حدوث زمانی» را معیار احتیاج به علت عنوان کنیم، در اینصورت چیزی که «قدیم زمانی» است بیاحتیاج به علت بوده و در نتیجه واجب الوجود خواهد بود. اما اگر «حدوث ذاتی» یا همان «امکان ذاتی» را معیار احتیاج به علت بدانیم، در اینحالت میشود چیزی «قدیم زمانی» باشد، اما در عین حال، به دلیل «ممکن بالذات» بودنش نیازمند علت باشد. به عنوان نمونه، خود «زمان»[3] امری «قدیم زمانی» است؛ به این معنا که نمیتوان زمانی را یافت که «زمان» در آن تحقق نداشته و در زمان بعدی، حادث شده باشد.[4] حال اگر معیار احتیاج به علت را «حدوث زمانی» بدانیم، در اینصورت «زمان» باید واجب الوجود و بینیاز از علت باشد. اما اگر معیار احتیاج را «حدوث ذاتی» یا همان «ممکن الوجود بودن» بدانیم، باید بگوییم «زمان» نیز مانند سایر ممکنات محتاج به علت بوده و بدون علت نمیتواند در خارج تحقق یابد.با توجه به آنچه بیان شد، دانسته میشود که در نظر حکیمان مسلمان، قدیم زمانی بودن ممکن الوجودی نظیر «ماده»، تأثیری در احتیاج آن به علت نداشته و مانند سایر ممکنات که حادث زمانیاند خواهد بود که در تحقق خویش، نیازمند علت است.اما در خصوص اینکه از کجا بدانیم «ماده» امری ممکن الوجود است و نه واجب الوجود، و به عبارت دیگر از کجا تشخیص دهیم «ماده» امری است «قدیم زمانی» نه «قدیم ذاتی»، باید گفت واجب الوجود دارای ویژگیهایی است که در «ماده» یافت نمیشود. به همین جهت نمیتوان ماده را امری که از ازل، وجوب وجود داشته است، تلقی نمود.[5] .
اسلام کوئست
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.