قناعت، سرمایه معنوی  /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

قناعت، سرمایه معنوی


رنج انسان معاصر، بیش از «نداشتن»، «افزون خواهی» است. سیری ناپذیری روح بشر، پیوسته او را می آزارد و عرصه زندگی را برایش تنگ می سازد و «داشته ها» را مورد غفلت قرار می دهد. از این رو، آزمندان، هرگز از زندگی راضی نمی شوند و لذتِ حیات را نمی چشند. آموزه های دینی، بر عناصری همچون «قناعت»، «رضا»، «تسلیم»، «توکل» و... تأکید دارند. بیشترین هدف در تأکید بر این موارد، «تهذیب نفس» آدمی است و خاموش ساختن شعله حرص و طمع در دل او که آرامش روحی و روانی را از او سلب می کند. وقتی انسان به «آرامش روح» رسید، فرشته خو و آهنین اراده و عزیز و والا می شود و روحش به غنا و بی نیازی و وارستگی می رسد و این بی نیازی و غنا، در راه هدف و آرمان های بزرگ، نسبت به خطرها، تهدیدها، تطمیع ها، جاذبه های نفسانی و شیطانی و کشش های مادی و غیرفطری او را بی اعتنا و نستوه و نشکن و مقاوم می سازد و چه صفتی نیکوتر از این؟ میل به زندگی و رفاه و دنیا و تمتّعات، در انسان هست و لجام گسیختگی او در این وادی، خرابش می کند و در دام تعلّقاتش می افکند؛ اما آن چه تمایلات او را تعدیل و خواسته های او را کنترل می کند، صفات ارزشمندی همچون «قناعت» است. این خصلت، انسان را به مرز انسانیت نزدیک و از خوی حیوانی دور می سازد.   قناعت چیست؟ این که انسان به اندک، بسنده کند و به قسمت خود، راضی باشد و حرص و آز و طمع نداشته باشد، «قناعت» است. در فرق میان قصد (میانه روی) و قناعت گفته اند: قصد، به معنای ترک اسراف است و قناعت به معنای اکتفا کردن به اندک.[1] برخی نیز ریشه آن را از «قناع» گرفته اند؛ به معنای چیزی که روی سر می اندازند؛ تا سر و گردن را بپوشاند و قناعت نیز پوشاندن فقر و نیاز است و به عبارت دیگر، صورت را با سیلی سرخ نگاه داشتن! در متون اخلاقی نیز گفته اند: «ضد صفت حرص، ملکه قناعت است و این، حالتی است برای نفس که باعث اکتفا کردن آدمی است به قدر حاجت و ضرورت و زحمت نکشیدن در تحصیل فضول از مال... . صفت قناعت، مرکبی است که انسان را به مقصد می رساند و وسیله ای است که سعادت ابدی را به جانب آدمی می کشاند؛ زیرا هر که به قدر ضرورت قناعت نمود و دل را مشغول قدر زائد نکرد، همیشه فارغ البال و مطمئن خاطر است».[2] در متنی کهن تر، از زبان خواجه نصیر نیز چنین می خوانیم: «قناعت آن بود که نفس، آسان فرا گیرد امور مآکل و مشارب و ملابس و غیر آن را و رضا دهد به آن چه سد خلل کند؛ از هر جنس که اتفاق افتد».[3] پس قناعت، گریز از تولید نیست؛ بلکه فشار بیشتر روی تولید، اما همراه با کاهش مصرف است و این که «ساده زیستی» در خوردنی ها، نوشیدنی ها و پوشیدنی ها، رعایت گردد و انسان به حد کفاف و عفاف، بسنده کند و حرص را در وجود خویش و در زندگی، کنترل کند و چنان نشود که «مصرف گرایی»، رویه دائمی گردد و زندگی امروز و آینده خود و خانواده، پیش فروش شود؛ یعنی رهایی از تعلق و تکلّف. تکلّف گر نباشد خوش توان زیست تعلّق گر نباشد خوش توان مرد   نیاز به آرامش روح گفتیم که حرص و افزون خواهی، قرار و آرام را از انسان می گیرد و قناعت و رضا، آرامش روحی و ثبات شخصیت و قوام و استحکام در معیشت می آورد. انسان در پی رسیدن به آن آرامش است؛ ولی چگونه باید آن را به دست آورد؟ گاهی علم و آگاهی، عامل آرامش روحی است؛ گاهی یقین و ایمان؛ گاهی توکل و رضا و تسلیم و گاهی هم قناعت در قلمرو امور مادی و معیشتی. آنان که حریصند، دغدغه های همیشگی رسیدن به آن چه ندارند، عذابشان می دهد و آسایش را از آنان سلب می کند و با آن که دارند، ولی چشمشان سیر نمی شود؛ جمع می کنند؛ ولی از نظر روحی، همیشه فقیر و گداصفت می باشند. گفت: چشم تنگ دنیا دوست را یا قناعت پُر کند، یا خاک گور توصیه بزرگان دین به این که در امور مادی و مالی و دنیوی، به پایین تر از خود نگاه کنید، برای کاشتن همین بذر قناعت و رضا، در دل و ضمیر انسان است؛ چون آنان که خود را با توان گران و مرفّهان و ثروتمندان مقایسه می کنند، کمبودهای خود را می بینند و دچار «رنج روحی» می شوند؛ اما اگر به کسانی بنگرند که سطح معیشت و دارایی و امکاناتشان کمتر و پایین تر از آنان است، خود را داراتر می بینند و داشته های خود را حس می کنند و روحیه شکر و سپاس بر نعمت، در آنان پدید می آید. امام علی (علیه السلام) می فرماید: «الطمع رقٌّ مؤبّد؛[4] طمع و آز، بردگی ابدی است». همچنین آن حضرت درباره قناعت می فرماید: «طوبی لمن... وقنع بالکفاف و رضی عن الله؛[5] خوشا به حال کسی که به اندازه کفاف، قناعت کند و از خدا راضی باشد». در روایات متعددی «حیات طیّبه» که یکی از موهبت های الهی به انسان های وارسته و مؤمن است، به قناعت، تفسیر شده است. مفسر بزرگ، مرحوم طبرسی هم بر اساس همین روایات، حیات طیبه و زندگی پاک و شایسته را که در قرآن آمده است، به «روزی حلال» و «قناعت» و «رضا به قسمت الهی» تفسیر کرده است.[6] در سایه چنین حیات و زندگانی متعالی ای، انسان به آرامش و خرسندی و رضا می رسد و لذت زندگی نیز در همین حس متعالی نهفته است. ما محو تجلّی الهیم          آسوده ز حبّ مال و جاهیم همواره به مسند قناعت    در کشور فقر، پادشاهیم   ثروت در قناعت مال و سرمایه، همیشه مادی نیست. غنا و بی نیازی هم همیشه از طریق پول و زر و سیم و اعتبار و سپرده و پس انداز، حاصل نمی شود. غنای برتر و ثروت ماندگارتر، «قناعت» است؛ چون ریشه در درون دارد و انسان بی طمع، خود را غنی حس می کند. هر که نان از عمل خویش خورد منت حاتم طایی نبرد این همان ثروت روحی و معنوی است که ثمره قناعت است؛ زیرا آزمندی، ممکن است دین انسان را به مخاطره اندازد. رسول خدا (صلی الله علیه وآله) می فرماید: «القناعة مالٌ لاینفد؛[7] قناعت، ثروتی است بی پایان». امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه، در توصیف پیامبران الهی که اغلب از مال دنیا تهیدست بودند و زر و سیم و گنج و جواهرات نداشتند، تا افراد به خاطر مال و منال به آنان بگروند، می فرماید: گرچه آنان اموال فراوان نداشتند، ولی قناعتی داشتند که دل ها و چشم ها را از نظر بی نیازی پر می کند؛ «مع قناعهٍ تملأ القلوب و العیون غنیً...».[8] این حالت، هم در خود صاحب قناعت، احساس بی نیازی و توانگری پدید می آورد و هم در چشم و دل صاحبان ثروت و مقام، افراد قانع و بی طمع، عزیز و بلندمرتبه جلوه می کنند. آنان که توانگرند، خود را برتر می بینند و به دیگران که مال کمتری دارند، به چشم حقارت می نگرند؛ ولی وقتی با کسی مواجه می شوند که اهل طمع نیست، خلع سلاح می شوند و ناخواسته، افراد بی طمع را بزرگ می شمارند. حضرت امیر (علیه السلام)، قناعت را مُلک و دارایی می داند و می فرماید: «کفی بالقناعةِ ملکاً؛[9] قناعت به عنوان پادشاهی، بس است». این همان تکیه زدن به «مسند قناعت» در کشور فقر و نداری است که برای خود، نوعی فرمانروایی و عزت و شوکت است.   سعدی و قناعت باب سوم گلستان سعدی، به همین نکته اختصاص دارد. این شاعر حکیم، عنوان باب سوم را «در فضیلت قناعت» قرار داده است. وی با حکایت هایی نغز، شعرهایی دل نشین و حکمت هایی گرانبها، به حق در این عرصه، مربی خوبی به شمار می رود. وی بیست و نه حکایت شیرین و پرنکته در این باب آورده است. یکی از آن حکایت ها این است: درویش فقیری در آتش فقر می سوخت وصله بر لباسش می دوخت و با خود زمزمه می کرد: به نان خشک، قناعت کنیم و جامه دلق        که بار محنت خود، به که بار منت خلق. یکی به او گفت: چه نشسته ای که فلانی در این شهر، طبع کریم دارد و سخاوتی فراگیر. اگر از حال تو باخبر شود، حتماً احسان و کمک می کند. گفت: خاموش که به درویشی مردن، به که حاجت پیش کسی بردن.[10] در حکایت دیگری آمده است: رنجوری را گفتند: دلت چه می خواهد؟ گفت: آن که دلم چیزی نخواهد.[11] این حکمت های ناب که در گلستان سعدی است، همه برگرفته از معارف دینی است که در احادیث پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) و اهل بیت (علیهم السلام) آمده است. به ترجمه چند نمونه از این احادیث اشاره می شود: 1. ثمره قناعت، عزت است. 2. هر که قانع باشد، اندوه نخواهد خورد. 3. کسی که اندک دنیا او را سیر نکند، دنیای فراوان هم سیرش نخواهد کرد. 4. قناعت، شمشیری است که کند نمی شود. 5. قانع، ثروتمند است؛ هر چند گرسنه و عریان باشد. 6. هرگز قناعت پدید نخواهد آمد؛ مگر آن که حرص برود. 7. قناعت، بهترین یاور انسان برای اصلاح نفس و خودسازی است. سخن پایانی از امام صادق (علیه السلام) است که فرمود: از جمله آن چه از آسمان فرود آمده است (حدیث قدسی)، این است که خداوند می فرماید: ای فرزند آدم! شکم تو دریایی از دریاها و یکی از وادی های بزرگ است که جز خاک، آن را پر نمی کند.[12] باری ... رسیدن به «گنج قناعت»، جز از راه ریشه کن کردن حرص و طمع و تفکر در سرنوشتِ حریصان افزون طلب و یادآوری گذرا بودن دنیا و ناپایداری مال و منال آن، به دست نمی آید. قناعت پیشه کن؛ تا عزیز باشی. حریص نباش؛ تا به ذلت نیفتی.  نویسنده: جواد محدثی پی نوشت ها: [1] ابی هلال العسکری، الفروق اللغویه، ص 248. [2] ملا احمد نراقی، معراج السعاده، ص 255. [3] خواجه نصیر طوسی، اخلاق ناصری، انتشارات خوارزمی، ص 114. [4] نهج البلاغه، حکمت 180. [5] همان، حکمت 44. [6] مجمع البیان، ج 5، ص 384. [7] متقی هندی، کنزالعمال، حدیث 7080؛ این حدیث در نهج البلاغه از امام علی علیه السلام نیز نقل شده است (حکمت 57). [8] نهج البلاغه، خطبه 192. [9] همان. [10] گلستان سعدی، باب سوم، حکایت 3 (با تغییراتی در عبارت). [11] همان، حکایت 8. [12] ر.ک: ری شهری، میزان الحکمه، حدیث 17180. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image