تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
در ابتدا به شما عرض می نماییم که مقداری از یان حال تهایی که بریا شما نظیر ناامیدی پیش می آید طبیعی سن شما و اقتضای این دوران است اما نباید دست از کار و تلاش کشبد چرا که مزمن شدن این حالت ها همواره خواست شیطان بوده است تا شما را از پیمودن مسیر پیشرفت باز دارد .در ادامه مطالبی را به شما عرض می نماییم امید است که موثر افتند:
به اعتقاد ما مهم ترین نیاز شما در این مقطع داشتن روحیه بالا و برنامه ریزی منسجم است . یکی از تفاوتهای اساسی میان انسان و حیوان این است که حیوان فقط در زمان حال زندگی میکند و انسان در سه زمان: گذشته، حال و آینده. گذشته محمل تجارب است، حال منزلگاه تصمیمگیری است، و آینده سکوی رشد و ارتقاء.انسان با تجزیه و تحلیل رویدادهای گذشته، دست به برنامه ریزی زمان حال میزند و آینده را رقم میزند.
متخصصان برنامه ریزی میگویند:
نگرش انسان نسبت به آینده باید از زاویه سه افق صورت گیرد: افق باز؛ افق دور و افق روشن.
افق باز:ضامن مانورِ فکری آدمی نسبت به مصالح و مسائل پیرامونی و یکی از عوامل دوری آدمی از اندیشههایمحدود و برنامههای جزئی نگری است. هر انسانی که از افق باز بهرهمند است، در برابر معادلات زندگی، به صورت خطی نمیاندیشد؛ بلکه نگرش او حالت شبکهای و گسترده دارد و راهحلهای مختلف را فقط از زاویه یک راه نمیبیند و به اصطلاح پژوهشگران، به ورطه تک سبب بینی نمیافتد، لذا راههای مختلف را آزمایش میکند. افق باز روش مؤثری در نگرش است و در همه فعالیتهای هدفمند به کار میآید.
افق دور:یکی از خصلتهای ممتاز انسان، خصلت دوراندیشی (Providence) است. افق دور در نگاه و نگرش آدمی، ضامن شفاف شدن ابهامات آینده است و تصمیمات آتی را رقم میزند. افراد دور اندیش در مقایسه با دیگران،تصویری شفافتر در مسائل، رفتارها، عکس العمل، رویدادها و اتّفاقات دارند.
افق روشن:بهره مندی انسان از زاویه روشن و کم ابهام، با استفاده از دو افق قبلی میسّر است. افق روشن محصول دو افق دور و باز است. افقِ روشن، میوه انسان در اصل برنامه ریزی بهینه و کارآمد برای آینده در حال اتّفاق است.
محصول این سه افق، بحث شناخت (Recognition) است. بنابراین سه افق، اساس برنامه ریزی عبارت است از:
1. خودشناسی.
2. جهت بخشی فعالیتها.
3. بهبود کیفیت زندگی در ظرف زمان.
تا شناخت موجود نباشد، ضمانتی برای آینده وجود ندارد.
میتوان آینده را به زمان حال منتقل نمود، یعنی میتوان زمینه ساختن پلههای آینده را در زمان حال بررسی نمود وآنها را شکل داد.
تعداد بسیار اندکی از مردم وقت کافی در اختیار دارند. همه از کمبود وقت مینالند. طبق تخمینها و برآوردهای انجام شده، حدود 30 الی 40 درصد توان انسانها به کار گرفته میشود و محاسبات نشان میدهد که افراد 60درصد از زندگی کاری خود را هدر میدهند. بیشتر وقتها، انرژیها، تواناییها و استعدادها به هدر میروند، چون شناخت کافی وجود ندارد، هدفها روشن نیست و برنامه ریزیها و اولویت گذاریها دقیق نمیباشد.
عمر ما محدود است. ما یکبار فرصت زندگی کردن داریم. امروزه طبق محاسبات انجام شده، یک انسان با امید به زندگی طولانی، حداکثر 000/200 ساعت از زمان را، به عنوان وقت قابل استفاده، در اختیار دارد.
استفاده از سرمایه عمر:استفاده بهینه و بهتر از «زمانِ» محدود و ارزشمند، تنها از طریق برنامه ریزی و «مدیریت زمان» که هوشیارانه، مستمر و پایدار تدوین شده باشد، فراهم میشود. مدیریت زمان که در واقع، همان برنامه ریزیاست، به معنای تسلط و کنترل بر فرصتها و جهت دادن به فعالیتهاست.
برنامهریزی فرصتها:برای طراحی برنامه مناسب جهت استفاده از فرصتها، لازم است که هر فرد شبانه روزخود را به سه بخش تقسیم نماید: بخش اول: صبح تا ظهر، بخش دوم: بعد از ظهر، بخش سوم: شب.
باید هر کدام از این بخشها را دو قسمت کرد و هر قسمت را به فعالیتهای دو ساعته تقسیم کرد.
بهتر است فعالیتهای علمی، اجرایی، شغلی و تفریحی خود را در قالب این زمانها تعریف کنیم و هر قسمت را بین یک الی یکونیم ساعت و حداکثر تمام شش قسمت را در 9 ساعت تقسیم نماییم. افراد شاغل یا در حال تحصیل ممکن است کل صبح یا بعد از ظهر یا صبح و بخشی از بعد از ظهر را به شغل و تحصیل خود اختصاص دهند. آنهاروی وقت باقیمانده میتوانند برنامهریزی نمایند.
با این تقسیم بندی، در هر هفته ما میتوانیم 42 قالب زمان را احیاء کنیم و فعالیتهای خود را در قالب آن تعریف کنیم و اگر این قالبها یک ساعتی باشند، باز هم در هر شبانه روز 18 ساعت از 24 ساعت آزاد خواهد ماند؛ یعنی بااحتساب اینکه 2 ساعت صبح، 2 ساعت عصر و 2 ساعت شب را برای فعالیتهای علمی، پژوهشی و... خارج کرده باشیم، باقیمانده هر روز 18 ساعت و در هفته 126 ساعت آزاد خواهد ماند. لذا میبینیم که در هفته، چقدر ما زمان راقربانی و فدا کردهایم. و این یعنی ذبح زمان! یعنی نابودی فرصتها؟
سرمایه عمر آسان به کف نیامده است، که آسان از دست رود. برنامه ریزی کمک میکند که به فعالیتهای خویش،نظام یافته بنگریم و این نکته را مد نظر داشته باشیم که:
«زمان در عصر ما، ساعتها و روزها و هفتهها نیست؛ بلکه زمان، با دقیقه و ثانیه و لحظه مورد بحث و بررسی قرارگرفته و فعالیتها در قالب آن تعریف میشوند».
بعد از شهادت آیتاللهدکتر بهشتی، که به وقت تقویم ایشان نگریستند، فهمیدند که او برنامه ریزی خود را تا 6 ماه آینده ترسیم کرده بود.لازم به ذکر است که برخی فاکتورها در انسان ها غیر اکتسابی و برخی نیز اکتسابی است .به عنوان نمونه داشتن ضریب هوشی بالا یک امر غیر اکتسابی است اما بسیاری از امور اکتسابی هستند نظیر اخلاص و تقوای الهی ،تلاش و جدیت و داشتن پشتکار در کارها .شما نیز با راهیابی به دانشگاه این را به اثبات رسانده اید که از ضریب هوشی متوسط به بالایی برخوردارید و در نتیجه زمینه رشد و ترقی را به خوبی دارا هستید اما این رشد نیازمند به دست آوردن آن فاکتورهایی است که اکتسابی هستند و در بالا به آن ها اشاره کردیم .
منابعی برای مطالعه بیشتر:
1. مدیریت برتر زمان، راجیو ستی، ترجمه نازلی سید گرگانی.
2. چگونه برنامهریزی کنیم، کیت کنان، ترجمه قاسم کریمی.
3. مدیریت زمان، لوتارجی بسی ورت، ترجمه منصور توکلینیا.
.
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.