فلسفه /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

در مورد خود شناسي از نظر ملا صدرا توضيح دهيد؟


بحث نفس، از مبدأ تکون و ايجاد تا نيل به آخرين مقامات معنوي و تکامل وجودي، از مباحث مهم اسفار است. ملاصدرا در اين مبحث، نخست از حيات آغاز کرده و آن را به آثار وجودي مثل حس و حرکت و تغذيه و رشد و توليد مثل، معرّفي مي کند؛ زيرا اين ها خصوصيّات موجود زنده اند. ملاصدرا مي گويد: هر يک از انواع موجودات، صورتي خاصّ، دارد که کمال آن نوع به شمار مي رود، ملا صدرا، صورت کمالي نوع موجود زنده را، نفس مي نامد، مانند نفس نباتي، نفس حيواني و نفس انساني. پس نفس، کمال اوّل جسم طبيعي آلي است. مقصود از آلي در اين تعريف، قوّه غاذيه (غذا خوردن )، قوّه ناميه (رشد و نمّو) و قوّه مولّده (توليد مثل) در نفس نباتي و علاوه بر اين سه خيال و حس و قوّه شوقيّه در نفس حيواني و به علاوه قوّه عاقله در نفس انساني است. منشأ کارهاي هر نوع از انواع نبات و حيوان، نفس است، نفس نباتي، کلّ قواي نباتي است و نفس حيواني کلّ قواي حيواني است. پس در جنين، نفس نباتي بالفعل است و نفس حيواني، بالقوّه است. امّا هنگام تولّد، درجه نفس، حيواني مي شود که تا اوايل بلوغ معنوي دوام دارد و بالقوّه، انسان نفساني است. از اوايل بلوغ معنوي و رشد باطني، انسان نفساني، بالفعل، مي شود در حالي که بالقوّه، انسان فرشته خو يا شيطاني است و ممکن است بعدا يکي از اين دو نفس، در او بالفعل شود. خلاصه اين که نفس در اين علم، صورت هر قوّه و جهت فعليت و کمال آن قوّه است؛ زيرا تمام قواي ادراکي و تحريکي و آثار صادره از آنها همگي به امداد نفس و تحت تدبير و تصرّف اويند. هم چنين نفس در عالم ديگر (آخرت) مادّه هر صورت و مستعد قبول هر صورتي است که در آن عالم بر اين صورت جلوه گر مي شود، پس نفس، مجمع البحرين است؛ يعني محلّي است براي اجتماع درياي وجود جسماني با درياي وجود روحاني. نفس هر انساني در سير نزولي (از عالم بالا به سمت عالم مادّه) نفسي است مجمل؛ مانند لفظي که تاب و تحمّل معاني مختلفي را دارد و تا از مرحله اجمال به مرحله تفصيل نيايد، معناي واقعي اش معلوم نمي شود. زيرا آمدن به اين عالم براي تزکيّه و تطهير و آزمايش است. چنان که در آيه شريفه «وَلِيُمَحِّصَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ وَيَمْحَقَ الْکافِرِينَ». تا خداوند کساني که ايمان آورده اند خالص گرداند و کافران را نابود فرمايد، به آن اشاره شده است. در حقيقت، افراد نوع انسان، در بدايت امر (يعني در آغاز امر و سير نزولي) متّفق و متّحدند و در نهايت امر (يعني سير صعودي و بازگشت به عالم آخرت) بر حسب اوصاف و احوال و اعمال، مختلف و متفاوتند. همه قواي ظاهري و باطني در خدمت نفس اند و محرّک تحريکات همه قوا، نفس است. نفس نه جسم است و نه مقدار جسماني و نه منطبع در جسم و نه از امور جسماني است. بلکه جوهري غير جسماني است که به بدن تعلّق مي يابد. نفس از نظر صدرا در مرحله ابتدائي، صورتي تکامل نيافته است. عقل هيولاني،اوّلين مرتبه عقل نظري براي هر نفس از نفوس انساني به حسب اصل ذات و فطرت، هنگام تهي بودن وي از تمام صور، به عنوان استعداد پذيرش جميع معقولات، موجود است و به اين جهت، عقل هيولاني، ناميده مي شود. پس نفس جسماني الحدوث است و به حدوث بدن، حادث مي شود زيرا اگر، روحاني الحدوث بود از لحاظ جوهر، کامل مي بود و نيازي به قوت هاي گوناگون نداشت، امّا چون نفس در افعال و کارهايش نياز به قوّت ها دارد، پس کامل الوجود نيست و حادث و ناقص الوجود است و نياز به تکامل دارد. لذا بايد گفت: نفس ناطقه که حقيقت انسان است، جسمانيه الحدوث و روحانية البقاست، يعني در آغاز امر، نفس، در نهاد جسم و از عناصر سازنده جسم به وجود آمده، آنگاه به تدريج از بدن بي نياز و قائم به ذات خويش مي شود. نتيجه آن که: انسان در مرز مشترک ما بين عالم اجسام و عالم ارواح قرار گرفته و نفس او در اوايل امر، در آخرين منزل اجسام، در سير صعودي، و نخستين منزل ارواح در سير به منازل عالي تر است. زيرا انسان از نظر روح، بسيط، و از نظر جسم، مرکّب است، طبيعت جسم انسان صاف ترين و ظريف ترين طبايع موجودات ارضيّه و نفس او نخستين مراتب نفوس عاليه است. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image