تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
دنيا و آخرت با هم تضاد ندارند؛ بلكه تفاوت و نوعي ارتباط دارند. در اينجا با تحليلي كوتاه و در حد اختصار، به تفاوتها و نوع ارتباط ميان دنيا و آخرت از ديدگاه آيات قرآن، اشاره ميكنيم. تفاوتها 1. ثبات و تغيير؛ در دنيا حركت و تغيير هست: جوان پير ميشود، نو كهنه ميگردد، كهنهها از بين ميروند، گياهان پژمرده ميشوند و... اما در جهان آخرت، تغيير و تحول چنيني وجود ندارد و ثبات و بقا حاكم است.ر.ك: آل عمران (3)، آيه 197؛ نساء (4)، آيه 77؛ يونس (10)، آيه 24؛ نحل (16)، آيه 96؛ كهف(18)، آيه 46؛ مريم (19)، آيه 76؛ طه (20)، آيه 73؛ غافر (40)، آيه 39؛ حديد (17)، آيه 20 و... 2. آميختگي و خلوص؛ در زندگي دنيايي، خوشي با رنج، حيات با مرگ، لذت با محنت، اندوه با شادي و اضطراب با آرامش آميخته است. اما در آخرت چنين نيست؛ بلكه دستهاي از مردم هميشه و از هر جهت متنعّم، شاد و آسودهاند و گروهي ديگر همواره معذّب، غمگين و ناراحتاند.ر.ك: آل عمران(3)، آيه 15؛ نساء (4)، آيه 77؛ اعراف (7)، آيه 32؛ يوسف(12)، آيه 109؛ رعد(13)، آيه 34؛ نحل (16)، آيه 30؛ طه(20)، آيه 73 و 127؛ زمر (39)، آيه 26؛ قلم (68)، آيه 33 و ... . 3. اصل و فرع؛ دنيا در برابر آخرت مانند وسيله به هدف، كشت به درو و اصل به فرع است؛ يعني، زندگي دنيايي مقدمه آخرت و وسيلهاي براي كسب سعادت ابدي است. در اين دنيا بايد تخم پاشيد و در آنجا درو كرد. زندگي دنيايي در مقابل آخرت، زندگي فرعي و غير اصيل است، اما زندگي آخرت، زندگي نهايي و اصيل است.آل عمران (3)، آيه 185؛ قصص (28)، آيه 77؛ عنكبوت (29)، آيه 64؛ محمد (47)، آيه 36؛ حديد (57)، آيه 20؛ فجر(89)، آيه 24 و ... . هست بيرنگي اصول رنگها صلحها باشد اصول جنگها آن جهان است اصل اين پر غم وثاق وصل باشد اصل هر هجر و فراق زانك ما فرعيم و چار اضداد اصل خوي خود در فرع كرد ايجاد اصل مثنوي معنوي، دفتر ششم، ابيات 59، 60 و 62. ارتباط دنيا و آخرت با وجود تفاوتهايي كه ميان دنيا و آخرت وجود دارد، پيوند و ارتباط تكويني و خاصي بين آن دو هست. اما در فهم اين ارتباط، بايد تعمق بيشتري كرد، چرا كه برخي گمان كردهاند نعمتهاي دنيايي موجب سعادت اخروي است؛ از اين رو، ميان نعمتهاي دنيا و نعمتهاي آخرت قائل به ارتباطاند. اما از ديدگاه قرآن، رابطه بين دنيا و آخرت، از قبيل رابطه بين پديدههاي دنيا با يكديگر نيست كه هر كس در اينجا نيرومندتر، زيباتر و شادتر باشد، در آخرت هم همان گونه باشد.انعام (6)، آيه 94؛ طه (20)، آيه 124 و 126؛ مؤمنون (23)، آيه 101؛ شعرا (26)، آيه 88؛ لقمان (31)، آيه 33؛ مجادله (58)، آيه 17 و ... . برخي نيز در مقابل پنداشتهاند، كساني به سعادت اخروي ميرسند كه ازنعمتهاي دنيوي بهرهمند نبودند و كساني دچار عذابهاي اخروي ميشوند كه از نعمتهاي دنيايي بهرهمند بودهاند. اما اين پندار ناروايي است؛ زيرا از نظر قرآن نعمتهاي دنيايي وسيله آزمايش انسان است و بهرهمندي يا محروميت از آنها، به تنهايي نشانه نزديكي يا دوري از حضرت حق - كه موجب سعادت يا شقاوت ميشود - نيست؛آل عمران (3)، آيه 179؛ مائده (5)، آيه 48؛ اعراف (7)، آيه 168؛ انفال (8)، آيه 28؛ كهف (18)، آيه 7؛ تغابن(64)، آيه 15؛ فجر (89)، آيه 15 و 16 و ... . بلكه از منظر آيات قرآن، اجمالاً عامل سعادت اخروي «ايمان و عمل صالحبقره (2)، آيات 25 و 38 و 277 و...؛ آلعمران (3)، آيات 15 و 57 و 179 و...؛ نساء (4)، آيات 13 و 146 و 162 و...؛ حديد(57)، آيه 12؛ تغابن(64)، آيه 9؛ بروج(85)، آيه 11؛ بيّنه (98)، آيه 7 و8 و... . و عامل شقاوت ابدي «كفر و گناه» معرفي شده استبقره (2)، آيات 24 و 104 و 162؛ مائده (5)، آيه 10 و 86؛ انعام (6)، آيه 49؛ توبه (9)، آيه 3؛ يونس (10)، آيه 4؛ رعد (13)، آيه 5؛ فرقان (25)، آيه 11؛ ص 38) آيه 55 و ... ..براي آشنايي تفصيلي از تفاوتها و نوع رابطه دنيا و آخرت ر.ك: مصباح يزدي، محمدتقي، آموزش عقايد، ج 3، صص 100 - 119. در حقيقت از ديدگاه قرآن، يك نوع رابطه حقيقي و تكويني، ميان دنيا و آخرت وجود دارد؛ هر چند براي ما ناشناخته و براي علوم تجربي غيرقابل تبيين باشد.حال عدم معرفت و عدم قدرت تبيين، دليلي بر نبود چنين پيوندي و انكار آن نخواهد بود؛ زيرا محدوده روابط تكويني و حقيقي، فراتر از روابط ناشناخته و تجربهناپذير است. از نظرگاه قرآن، قيامت، باطن نظام هستي و دنيا بوده و نظام دنيوي، مرتبه نازله آخرت است. از اين رو، آخرت هم اكنون هست؛ ولي در پشت پرده و در زير حجاب و حجابها. بعداً پديد نميآيد؛ بلكه بعداً با كنار رفتن موانع و برداشته شدن حجابها، آن حقيقت ظاهر و بارز ميشود.اعراف (7)، آيه 187؛ شعراء (26)، آيه 21 و 22؛ نمل (27)، آيه 65 و 66؛ احزاب (33)، آيه 63؛ ملك (67)، آيه 25 و 27 و ... . از ديدگاه آيات، انسانها هم اكنون در نامه عمل خود، قرار گرفته و آن را ميخوانند؛ هم اكنون در صراط خود به سوي اهداف خود در حركتاند؛ هم اكنون ميزان ميشوند؛ هم اكنون در موقف حساب و مراتب آن در فشارها و رنجها هستند؛ هم اكنون بر روي صراط خود ميلغزند و با افت و خيزها به حركت خود ادامه ميدهند. اما اين حقيقت و باطن، به دليل حجابها از ما محجوب است؛ ولي اگر كسي بصيرت يابد و با طيّ منازل و تحمل رنجها و رياضتها، قيامت براي او قيام كند، هم اكنون شاهد آن خواهد بود.تكاثر (102)، آيات 1-6 و ... . هر چه ما داديم ديديم اين زمان اين جهان پردهست و عين است آن جهان مثنوي معنوي، دفتر ششم، بيت 3530. www.eporsesh.com .
راسخون
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.