شناخت تجربی در قرآن /

تخمین زمان مطالعه: 14 دقیقه

آیا روش شناخت تجربی در قرآن به کار گرفته شده است؟ با ذکر شواهدی از آیات، آنها را بیان کنید.


رطب و یابس در کتاب مبین خداى سبحان، قرآن کریم را «کتاب مبین» معرفى مى کند: «قد جائکم من الله نور و کتاب مبین» ؛ مائده (5)، آیه 15. چنان که در آیات گوناگون، آنچه را که انبیا(ع) آورده اند به عنوان کتاب منیر و مبین وصف فرموده است: «جاءوا بالبینات و الزبر و الکتاب المنیر»؛ آل عمران (3)، آیه 184.. در سوره مبارکه «انعام» مى فرماید: «لا رطب و لا یابس الا فى کتاب مبین»؛ انعام (6)، آیه 59. یعنى، هیچ تر و خشکى نیست مگر آنکه در کتاب مبین و قرآن کریم آمده است. مقصود از «رطب و یابس» به قرینه قبل و بعد آیه، علم همه اشیا است؛ چنان که در آیه دیگرى از همین سوره مى فرماید: «ما فرطنا فى الکتاب من شى ء»؛ همان، آیه 38. یعنى، هیچ چیزى در کتاب الهى فروگذار نشده است و همه امورى که در سعادت بشر مدخلیت دارد، بیان شده است. در این رابطه لازم است مورد بررسى قرار گیرد:1. آیا تمام حقایق جهان و کیفیت رهیابى به همه علوم و معارف تجربى، ریاضى، کلامى، فلسفى، عرفانى و مانند آن، در قرآن مبسوطاً بیان شده است؟ پاسخ آن منفى است مگر به لحاظ باطن قرآن و مرحله والاى آنکه «ام الکتاب» باشد؛ زیرا همه حقایق در آنجا مطوى است و انسان کامل به آن راه دارد. 2. آیا تمام آنچه که در هدایت و عبرت و موعظت جوامع انسانى سهم است، در قرآن کریم آمده است؟ باز پاسخ آن منفى است؛ زیرا خداى سبحان در سوره مبارکه «نساء» مى فرماید: «و رسلا قد قصصناهم علیک من قبل و رسلا لم نقصصهم علیک»؛ نساء (4)، آیه 164. یعنى، انبیاى فراوانى براى هدایت مردم آمدند و ما شرح حال برخى از آنان را براى تو گفتیم و بسیارى از انبیا و مرسلین هستند که ماجراى آنها را بازگو نکردیم. و قصص آن انبیا و امت هاى آنان و کیفیت برخوردشان با یکدیگر، جزء مسائل آموزنده دنیاى کنونى است که همه مردم با یکدیگر محشورند؛ ولى ماجراى آنها در ظاهر قرآن نیامده است. بنابراین، به فرموده خود قرآن، بعضى از امور واقع شده در قلمرو دین، در ظاهر قرآن کریم نقل شده است؛ پس چطور مى توانیم بگوییم علم همه اشیا در قرآن وجود دارد؟ البته بحث کنونى راجع به مرحله نازله قرآن کریمى است که به صورت قرآن عربى فرود آمده و جوامع بشرى در خدمت آن است؛ ولى اگر بگوییم مقصود از «کتاب مبین»، حقیقت «ام الکتاب» قرآن است، یا مقصود از آن، تأویل قرآن در نزد اهل بیت(ع) است؛ این مطلب که علم هر چیزى و لو آنکه مربوط به سعادت بشر نباشد، در کتاب مبین است، سخن درستى است. اما چنین مطلبى از بحث کنونى خارج است؛ زیرا سخن در این است که در مرحله نازل قرآن - که عربى مبین است - آیا علم به همه چیز وجود دارد به نحوى که بتوانیم با اجتهاد عادى و تفسیر بشرى آن را به دست آوریم؟ چنین چیزى به شهادت خود قرآن درباره داستان هاى انبیا وجود ندارد. سر اینکه خداوند داستان هاى برخى از انبیا را در قرآن مطرح نفرموده، شاید این باشد که مردم آن روز، دسترسى به مناطق ماوراى چین یا ماوراى اقیانوس هند و اطلس نداشتند و به همین دلیل از انبیاى خاورمیانه سخن به میان آمده تا زمینه تحقیق و مطالعه در آثار امم پیامبران و عاقبت آنان وجود داشته باشد که فرماید: «فسیروا فى الارض فانظروا کیف کان عاقبة المکذبین»؛ «در زمین سیر کنید و ببینید که عاقبت تکذیب کنندگان چگونه شد و تفکر کنید». اگر قرآن کریم ماجرایى را براى هدایت بشر بازگو کند و نتواند آن را با تجربه اثبات کند و مردم به آن دسترسى نداشته باشند، چنین مطلبى سودى ندارد؛ مگر آنکه بعد از اثبات اعجاز قرآن و علم غیب الهى، فقط از باب اخبار غیب، برخى از وقایع بدون امکان اثبات تجربى آن نقل شود. از این رو، قرآن کریم، علم همه اشیاى تکوینى را در خود ندارد و علم همه مطالبى هم که در سعادت بشر تأثیر دارد و آشنا شدن به آنها سهمى در سعادت مردم و پرهیز از شقاوت دارد، در آن نیست؛ لیکن علم به هر دو قسم یاد شده نزد معصومین(ع) وجود دارد که مقدارى از آنها را در احادیث بیان فرموده انداعجاز علمى؛ یا رازهاى علمى نهفته در قرآن، اقیانوس بیکرانى از دانش هاى کیهان شناختى، انسان شناختى، تاریخ، نجوم، جنین شناسى و... است که دانشمندان شرق و غرب را به تحقیقات زیادى واداشته و سخت آنان را به حیرت افکنده است. در این زمینه هزاران کتاب و مقاله از سوى دانشمندان در رشته هاى مختلف علوم به نگارش درآمده و همه از عظمت قرآن و تطبیق آیات آن با جدیدترین رهیافت هاى دانش بشرى سخن گفته اند. «موریس بوکاى» (Maurice,Bucaille) در کتاب مقایسه اى میان تورات، انجیل و قرآن و علم مى گوید: «چگونه مى توان از تطبیق قرآن با جدیدترین فرآورده ها علمى بشر در شگفتى فرو نرفت و آن را اعجاز به حساب نیاورد». 3. اعجاز در پیشگویى هاى تاریخى؛ مانند: غلبه روم بر ایران. 4. اعجاز در بیان رخدادهاى تاریخى پیشین؛ و ... . براى آگاهى بیشتر در این زمینه ر . ک: الف. مطهرى، مرتضى، وحى و نبوت؛ ب. طباطبایى، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج 1؛ پ. توسلیان، سید مرتضى، عظمت قرآن؛ ت. جمعى از نویسندگان «درراه حق»، درسهایى پیرامون شناخت قرآن؛ ث. گرامى، محمد على، درباره شناخت قرآن؛ ج. حجازى، فخرالدین، پژوهشى پیرامون قرآن و پیامبر؛ ح. مکارم شیرازى، ناصر، قرآن و آخرین پیامبر؛ خ. بوکاى، موریس، مقایسه اى میان تورات، انجیل، قرآن و علم.موضوع حرکت زمین در قرآن با کنایات و اشارات خاصی بیان شده است. اینک برخی از آیاتی که این حقیقت علمی را می‌رسانند: 1 ـ «الَذی جَعَلَ لَکُمُ الأَرضَ مَهداً» طه/53 [خداوندی که زمین را برای شما گاهواره قرار داد]. قرآن در توصیف زمین لفظ «مهد» (گاهواره) را به کار برده و آن را به گاهواره کودک تشبیه نموده است گاهواره را برای کودک شیرخوار آماده می کنند و حرکت آن، چنان ملایم و آرام است که کودک را به خوبی به استراحت و خواب می‌برد. همچنین زمین برای بشر آفریده شده که حرکت وضعی و انتقالی آن بسان حرکت گاهواره کاملا نرم و آرام می‌باشد همانطور که حرکت گاهواره برای پرورش کودک واستراحت او انجام می‌گیرد. همچنین منظور از حرکت روزانه و سالانه زمین، تربیت انسان بلکه کلیه موجودات روی زمین ـ اعم از جاندار و گیاه و نبات ـ می‌باشد. این آیه با ظرافت و لطافت خاصی به حرکت زمین اشاره کرده است و علت اینکه از تصریح خودداری نموده این است که دانشمندان آن روز بشر بر سکون زمین، اتفاق نظر داشتند و آن را از ضروریات و بدیهات غیر قابل تردید می‌دانستند. 2- «وَ تَرَی الجِبال تَحسَبُها جامِدَهً وَ هِیَ تَمُرُ مَرَ السَحابِ صُنعَ اللهِ الَذی أَتقََََََنَ کُلَ شَیءٍ إِنَهُ خَبیرٌ بِما تَفعَلُونَ». نمل/88 [کوهها را می‌بینی و آنها را جامد و ساکن می‌پنداری در صورتی که آنها بسان ابرها می‌گذرند این است آفرینش الهی که خلقت هر موجودی را براتقان واستحکام خاصی انجام داده است و او به آنچه که انجام می‌دهید آگاه است]. از میان دانشمندان اسلامی مرحوم «علیقلی اعتضاد السلطنه» نخستین کسی است که صدو بیست سال قبل به دلالت این آیه بر حرکت زمین توجه پیدا کرد و پس از وی مضمون آیه ونحوه دلالت آن بر حرکت زمین مورد دقت قرار گرفت. این آیه با صراحت بیشتری می‌رساند که کوههای روی زمین که در نظر ما ساکن و جامدند، در حال حرکتند و به طور مسلم حرکت کوه جدا از حرکت زمین که به آن متصل هستند نیست علت اینکه قرآن از حرکت کوه‌ها یاد می‌کند این است که حرکت اجسام کروی که برگرد خود می‌گردند، بر اثر ضعف حس، مخفی و ناپیدا است مگر اینکه جسم متحرکت دارای علایمی مانند رنگ و یا پستی و بلندی باشد. در این صورت حرکت آنها به خوبی معلوم می‌گردد وکوهها روی زمین بسان پستی و بلندی و دنده‌های یک جسم کروی هستند که نمایشگر حرکت خود کره نیز می‌باشند. ممکن است علت اینکه کوهها را مورد بحث قرار داده است این باشد که کوهها از نظر سنگینی و پابرجایی، زبانزد همگان می‌باشند و خداوند برای تشریح گسترش قدرت خود، این تعبیر را انتخاب نموده است که جایی که کوهها در حال حرکت می‌باشند آیا جای شک و تردیدی برای ما در عظمت قدرت خدا باقی می‌ماند؟ قرآن مجید حرکت زمین را به حرکت ابرها تشبیه می‌کند هدف از این تشبیه، بیان سرعت حرکت آن هم با نهایت آرامش و بدون سر و صدا است و زمین نیز بسان ابر با سرعت خاصی آن هم آرام و خالی از هرگونه اضطراب حرکت می‌کند. آیة الله جعفر سبحانی،رسالت جهانی پیامبران و برهان رسالت به نقل از سایت تبیانقرآن مجید در آیات زیادی از حرکت عمومی اجرام و ستارگان آسمانی گزارش داده است اینک برخی از این آیات را در این جا می‌آوریم: 1- در سوره «یس» پس از آنکه درباره زمین و آنچه که در میان آن قرار دارد و آفتاب و ماه سخن می‌گوید چنین می‌فرماید: «کُلٌ فِی فَلَکٍ یَسبَحُونَ» یس/41 [هر یک از آنها در مداری خاص بسان ماهی در دریا شناورند]. این آیه نه تنها پرده از روی حرکت خورشید و ماه بر می‌دارد ممکن است ناظر به حرکت زمین نیز باشد زیرا خداوند پیش از آنکه درباره خورشید و ماه سخن بگوید درباره زمین و آنچه که در میان آن قرار دارد سخن گفته است و در حقیقت معنی آیه این است: «و کل من الأرض و الشمس و القمر فی فلک یسبحون». مقصود از فلک در آیه مدار حرکات این اجرام است و نکته قابل توجه این است که قرآن حرکت آنها را به شنای ماهی در دریا تشبیه کرده می‌فرماید: و «یسبحون» و «سیاحت» در لغت عرب به معنی شنا در آب است و قرآن مجید حرکت آرام و بی صدای آنها را به شنای ماهیان در دریا تشبیه کرده و در بیان نحوه حرکت آنها این لفظ را به کار برده است. قرآن این حقیقت را در آیه دیگر نیز بیان می‌کند آنجا که می‌فرماید: «وَ السابِحاتِ سَبحاً» نازعات/3 [سوگند به شناورانی که در حال گردشند]. به عقیده برخی از مفسران مقصود از شناوران همان اجرام آسمانی هستند که خدا حرکت سریع و بی عایق آنها را به شنای ماهی در دریا تشبیه کرده که با قدرت هر چه تمامتر آب را می‌شکافد و پیش می‌رود و این اجرام نیز سینه فضا را می‌شکافند و گام به پیش می‌نهند. 2- قرآن نه تنها در این آیات به حرکت ماه و خورشید اشاره نموده است در آیات دیگر نیز به حرکت خورشید و ماه تصریح کرده است. در سوره یس آیه 138می‌فرماید: «َو الشَمسُ تَجرِی لِمُستَقَرٍ لَها ذلِکَ تَقدیرُ العَزیزِ العَلیم»: [آفتاب به سوی قرارگاهی در حالت حرکت است]. 3- «وَ القَمَرَ قَدَرناهُ مَنازِلَ». یس/39: [برای ماه منزلهایی معین ساخته‌ایم. تو گویی ماه در گردش و حرکت خود بسان مسافر است که در مسیر خود منزلهایی پیش پای خود دارد». 4- در سوره «رعد» می‌فرماید: «کُلٌ یَجری لِأَجَلٍ مُسَمی» رعد/2: [ماه و آفتاب تا وقت معینی به گردش و حرکت خود ادامه می‌دهند]. البته حرکت و گردش آنها نمی‌تواند ابدی و جاودانی باشد زیرا نیروی جهان ماده متناهی است و روزی پیری جهان فرا می‌رسد و نظام شمسی جهان و دیگر منظومه‌ها دستخوش اختلال و دگرگونی می‌شود. این همان روزی است که رستاخیز جهان آغاز شده و نظام نوینی جایگزین نظام پیشین می‌گردد و اکنون باید دید رسول گرامی (ص) این حقایق علمی را در کدام مکتب آموخته بود، جز این است که بگوییم که وی این گنجینه‌های علمی را که از افکار مردم جهان ان روز مخفی و پنهان بود از مکتب وحی آموخته است؟ آیة الله جعفر سبحانی،رسالت جهانی پیامبران و برهان رسالت به نقل از سایت تبیانقرآن مجید یگانه معجزه جاودانی پیامبر اسلام (ص) است که در هر زمان گواه روشن بر نبوت آورنده آن می‌باشد. اعجاز و خارق العاده بودن قرآن به زمان پیامبر اکرم(ص) و یا جامعه عرب مخصوص نیست بلکه پیوسته بسان سندی زنده و گواهی روشن و برهانی استوار بر تارک اعصار و قرون می‌درخشد. یکی از خصایص قرآن حالت «نهایت ناپذیری» آن است. با اینکه چهارده قرن از تاریخ نزول آن می‌گذرد و در هر عصری صدها متخصص روی آیات و مفاهیم و معانی آن کار کرده‌اند و تفسیرهایی به صورتهای گوناگون بر آن نوشته‌اند، مع الوصف امروز دانشمندان معاصر از بررسی آیات قرآن، حقایقی را در زمینه‌های علوم طبیعی و روانشناسی و جامعه شناسی و ... کشف می کنند که بر متخصصان گذشته مخفی و پنهان بوده است و یک چنین حالت یعنی صفت «نهایت ناپذیری» از خصایص قرآن است که در دیگر کتابهای آسمانی و نوشته‌های بشری وجود ندارد. تو گویی قرآن نسخه دوم جهان طبیعت است که هر چه بینشها وسیع‌تر و دیدها عمیق‌تر گردد و هر چه درباره آن تحقیقات و مطالعات زیادی انجام گیرد، رموز و اسرار آن تجلی بیشتری نموده حقایق نوی از آ‌ن استکشاف می‌گردد. از کتابی که از جانب خدای نامتناهی، برای هدایت بشر فرستاده شده است جز این انتظار نیست کتاب او باید بسان خود او «نامتناهی» و خصیصه مقام ربوبی را دارا باشد و در نمایاندن انتساب خود به مبدأ جهان به دلیل و برهان نیاز نداشته باشد و بسان خورشید دلیل خویش بوده و خود را نشان ‌دهد و محیط خود را روشن سازد. پیامبر عالیقدر (ص) در سخنان خود، به خصیصه «نهایت ناپذیری» قرآن اشاره می‌کند و می‌فرماید: «ظاهره أنیق و باطنه عمیق لا تحصی عجائبه لا تبلی غرائبه» ؛(اصول کافی، کتاب القرآن/ 591) [قرآن ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد، شگفتی‌های آن پایان نمی‌پذیرد و تازه‌های آن کهنه نمی‌شود.] امیر مؤمنان (ع) نیز در یکی از خطبه‌ها به این خصوصیت اشاره می‌کند و می‌فرماید: «سراجا لا تخبو توقده و بحرا لا یدرک قعره»؛ (نهج البلاغه عبده، 2/202) [قرآن مشعل فروزانی است که فروغ و تابش آن به خاموشی نمی‌گراید و دریای عمیقی است که فکر بشر به ژرفای آن نمی‌رسد]. این حقیقت امروز برای دانشمندان کاملا ملموس است و هر روز از قرآن، حقایق تازه‌تری را کشف می‌کنند و یکی از علل جاودانی بودن قرآن، همین است که در هر عصری دانشمندان جهان به فراخور دانش و اطلاعات خود، از آن بهره‌مند بوده‌اند و بهره‌رسانی و نور افشانی او به دوره و زمانی و به گروه و توده خاصی اختصاص نداشته است. شخصی از امام هشتم ـ علی بن موسی الرضا (ع) ـ پرسید چرا قرآن پیوسته طراوت و تازگی دارد و انس و ممارست با قرآن و تلاوت و خواندن آن، مایه کهنگی آن نمی‌گردد؟ امام در پاسخ فرمود: «ان الله تعالی لم یجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس، فهو فی کل زمان جدید و عند کل قوم غض إلی یوم القیامه». (تفسیر برهان،1/28) [برای اینکه خدا قرآن را برای زمان مخصوص و محدودی و یا گروه معینی نفرستاده است از این جهت قرآن در هر زمان و نزد تمام اقوام تا روز رستاخیز تازه است]. قرآن کتاب علوم طبیعی نیست و برای تدریس علوم و فنون زندگی که بشر به نیروی تفکر می‌تواند به آنها دست یابد، نیامده است و هرگز پیامبر اسلام برای این مبعوث نگردیده که علوم فیزیک و یا شیمی و یا دیگر مسائل ریاضی و نجومی و فلکی را به ما بیاموزد. زیرا قرآن همانطور که خود را معرفی کرده است کتاب هدایت و تربیت است و هدف از نزول آن، رهبری بشر به سوی خدا و رستاخیز و به سوی فضایل اخلاقی و سجایای انسانی می‌باشد. از یک چنین کتاب نباید انتظار داشت که روش خیاطی و معماری به ما بیاموزد و درباره انواع بیماریها و داروهای آن و یا فرمولهای ریاضی و معادلات جبری سخن بگوید. زیرا همه اینها از هدف یک کتاب تربیتی بیرون می‌باشد ولی با اعتراف به این مطلب، گاهی قرآن در ضمن رهبری بشر به مبدأ و معاد یا در میان سخن از قدرت بی پایان خدا، از آ فرینش پرده برداشته است که قبل از تحول اخیر علمی هیچکس از آن آگاه نبود و اسراری از جهان آفرینش را در خود منعکس کرده است که نمی‌توان آن را معلول تصادف و یا نتیجه اطلاعات زمان نزول قرآن دانست زیرا نمی‌توان یک چنین اطلاعات وسیع و گسترده از عالم خلقت را که ـ فقط دانشمندان عصر حاضر در پرتو آلات و ابزار علمی بر آنها دست یافته‌اند ـ معلول تصادف دانست و گفت که این مطالب، بی اختیار بر زبان گوینده قرآن جاری شده است. همچنانکه نمی‌توان آن را اثر اطلاعات زمان دانست زیر زمان نزول قرآن از این علوم و اطلاعات اثری نبود بلکه چاره‌ای جز این نیست که بگوییم که آفریننده جهان این همه اطلاعات را در اختیار او نهاده است و از این طریق برگی زرین بر برگهای پر افتخار قرآن و تاریخ پیامبر اکرم (ص) افزوده می‌شود. آیة الله جعفر سبحانی،رسالت جهانی پیامبران و برهان رسالت به نقل از سایت تبیان (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100115557) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image