تقویت ایمان /

تخمین زمان مطالعه: 20 دقیقه

راههای تقویت ایمان وآثار و فواید ایمان دینی در زندگی انسان را مورد تحقیق قرار دهید


پرسشگر گرامی ؛برای تقویت ایمان ابتدا باید ببینیم ایمان چیست تا در نتیجه آن پی ببریم که چگونه می شود آن را افزایش داد. الف ) ایمانایمان عبارت است از معرفت توأم با تسلیم قلبى و خضوع و خشوع دل به خداوند متعال و رسول او و آموزه هایى که به بشریت ارائه کرده اند. ایمان یعنی باوری یا نیرویی معنوی که باعث می شود انسان با شجاعت و قدرت و صدق و اخلاص برای رضای خدا تلاش کند و در مسیر قرب الهی قرار بگیرد و با آرامش کامل بدور از هر گونه شک و شبهه ای به انجام وظایف فردی و اجتماعی خود همت گمارد و از سرزنش هیچ سرزنش کننده ای هراس به خود راه ندهد .حقیقت ایمان آن است که انسان خودش را در جبهه حق و تحت ولایت خداوند بداند و خلافت انسان کامل معصوم را بر خودش و جامعه بپذیرد و تحت فرماندهی ولی و خلیفه خدا در روی زمین، همیشه آماده نبرد بزرگ با دشمن داخلی( جهاد اکبر) یعنی نفس اماره و دشمنان خارجی (جهاد اصغر) یعنی سلطه گران و ظالمان باشد ایمان در قرآن، گونه اى از معرفت وعلم را داراست، ولى تمام هویت آن، از سنخ علم و معرفت نیست؛ بلکه افزون بر آن تسلیم و خضوع عملی در برابر حق نیز مى باشد(حجرات / 15 - بقره / 42 - توبه / 110) «إنما المؤمنون الذین آمنوا بالله و رسوله ثم لم یرتابوا و جاهدوا بأموالهم و أنفسهم فی سبیل الله أولئک هم الصادقون» حجرات / 15. در حقیقت، مؤمنان کسانى اند که به خدا و پیامبر او گرویده و دیگر شک نیاورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد کرده اند. اینانند که راست کردارند».پس اهل ایمان کسانى اند که در ایمان به خدا و رسول تردیدى نداشته، به آنها علم و یقین دارند . بنابراین، ایمان تنها معرفت و علم نیست؛ بلکه باید در برابر حق خاضع و خاشع و قلباً تسلیم بود . این صفات و حالات، دورنمایی از یک انسان مومن واقعی است.از منظر قرآن، به هر اندازه که معرفت آدمى عمیقتر و خضوع و خشوع و تسلیم قلبى او ژرف تر و مستحکم تر باشد، ایمان هم افزایش مى یابد و هر چه معرفت کم تر و سطحى تر و خضوع قلبى اندک و کم استقامت باشد، ایمان هم کاهش مى یابد.لازم است انسان با ایمان در حد توان خود به مطالعه و تحقیق بپردازد و با رجوع به کتاب هایى که در این زمینه نوشته شده، پاسخ سؤالات خود را دریابد و یا با سؤال کردن از عالمان دینى، ابهامات و شبهاتى که در ذهنش مطرح مى شود بازگو کند تا با روشن شدن ابهامات، اعتقادات خود را راسخ کند.ب) تقویت ایمانبنابر این برای تقویت ایمان نیاز به تلاش در سه زمینه است :الف) تقویت شناخت خویش ب ) توبه وترک گناه ج ) انجام کارهاى شایسته( عمل صالح )الف) در زمینه تقویت شناخت روشن است که راه هاى کسب علم از درون انسان شروع مى شود . از طرق زیر این مهم دست یافتنی است :1. تفکر و اندیشه در کتاب تکوین (طبیعت و جهان آفرینش) . تفکر پیرامون آیات و نشانه های خداوند در گستره هستی: توجه به این نشانه ها، یاد خدا را در دل ها زنده می کند و لطف و رحمت او را به ما یادآور می شود و در نهایت بر دوستی و محبت ما به خدا می افزاید. (ر.ک: سوره یس، آیات 23 تا 40). 2. تفکر و تدبر در خلقت خود انسان(مبدأشناسى).3 . تفکر و تأمل در پایان زندگى انسان (معادشناسى).4 . مراجعه به کتاب تشریع (قرآن و سیره اهل بیت علیهم السلام)ب ) توبه وترک گناه خدای مهربان دری به نام توبه برای همه بندگانش گشوده و با آغوشی باز بندگان گنهکارش را که رو به سوی توبه آورده اند، می پذیرد. لذا باید آستین همت را بالا زده و با عزمی راسخ توبه ای کنیم متناسب به گناه خویش.ابتدا متذکر می شویم که خداوند هر گناهی ( صغیره و کبیره ) را می بخشد «ان الله یغفر الذنوب جمیعا؛ خداوند همه گناهان را می آمرزد». پس در هیچ حالتی نباید از توبه و بخشش گناهان و رحمت الهی ناامید شد، چرا که گناه ناامیدی از خداوند حتی از قتل انسان نیز بزرگتر است. اگر انسان هر روز گناه کند و توبه خود را بشکند و باز واقعا پشیمان شود و توبه نماید، توبه او پذیرفتنی است و نباید از رحمت خداوند ناامید گردد.امام رضا (ع) مى فرمایند: (التائب من الذنب کمن لاذنب له) توبه کننده از گناه مانند کسى است که هیچ گناهى ندارد، (میزان الحکمه ج، 1 باب التوبه ر، 2116). حقیقت توبهتوبه در حقیقت پشیمان شدن از گناه و بازگشتن از راهی است که انسان در گذشته بر خلاف رضای پروردگار رفته است . توبه حقیقی نیز همان توبه نصوح است؛ یعنی توبه و پشیمانی بدون بازگشت. اگر کسی احساس کند که واقعا از گذشته خود نادم و پشیمان گشته و راه خود را به سوی خداوند عوض کرده، باید بداند که اهل توبه واقعی است و اینچنین توبه ای هرگز رد نمی شود. به عبارت دیگر مشکل و نگرانی ای که در زمینه قبول توبه وجود دارد، از طرف خداوند- یعنی پذیرنده توبه- نیست؛ بلکه مشکل از جانب خود توبه کننده است که آیا موفق می شود راه خود را به سوی خداوند تغیر دهد یا نه.البته هر گناهی علاوه بر شرایط عمومی توبه راهکار خاص خود را نیز می طلبد.ترک گناهبرای ترک گناه باید مبدا میل را عوض کرد و به جای محبت گناه، محبت تقوا و خدای متعال را جایگزین آن کرد و نیز فرار از گناه قبل از آن که به وسیله ذکری ممکن باشد ، نیاز به اراده انسان دارد. ارائه هر راهکاری برای گناه متوقف بر خواست و اراده قطعی انسان است . بهترین اذکار و قوی ترین راهکارها بدون خواست واقعی انسان روی کاغذ باقی می‌ماند.لذا مقدماتى باید طى شود تا کمی شیرینى گناه از صفحه دل محو گردد زیرا محو کامل آن زمان مى طلبد چرا که وقتى کاملا محو مى گردد که محور شیرینى در دل دگرگون شود؛ یعنى، شیرینى حب الهى دل را پر کند و محبت به اهل بیت عصمت (ع) جان را فرا گیرد اگر این شد جایى براى شیرینى گناه در دل نمى ماند. اما مقدمات: 1- پرهیز از زمینه گناه: فراهم شدن زمینه گناه باعث رغبت و میل باطنى به سمت گناه مى شود هر تشنه اى با دیدن آب رغبت و کشش به آب را در خود به مراتب بیشتر احساس مى کند پس با پرهیز از زمینه گناه رغبت دل و میل باطنى به گناه حداقل کم مى شود و این خود گامى است براى کم کردن شیرینى گناه. برای از بین بردن زمینه های گناه باید به چند مسئله دقت کنید:-کنترل چشم: دقیقا باید مواظب چشم خود بود که مبادا به نامحرم و هر آنچه که شهوت انگیز است، نگاه شود. عن الصادق (ع): «النظر سهم من سهام ابلیس مسموم و کم من نظرة اورثت حسرة طویله نظر دوختن تیرى مسموم از تیرهاى ابلیس است و چه بسا نگاهى که حسرت درازمدتى را (در دل) به ارث بگذارد»، (سفینةالبحار ، شیخ عباسى قمى، ماده نظر) تا حد امکان از حضور در مجالس مختلط یا برخورد با نامحرم پرهیز نمایید. -کنترل گوش: باید از شنیدنى هایى که ممکن است به حرام منجر شوند و زمینه ساز حرام هستند پرهیز شود. مانند نوار موسیقى، صداى شهوت انگیز نامحرم و... اجتناب از دوستان ناباب: دوستانى که با رفتار و گفتارشان باعث مى شوند که انسان گناه را در دل مزمزه کند در واقع دشمن هستند و پرهیز از آنها گامى موثر در کم کردن شیرینى دل از گناه مى شود. از امام سجاد (ع) نقل شده: «النهى عن مصاحبة خمسة و محادثتهم و مرافقتهم فى طریق و هم الکذاب والفاسق والبخیل والاحمق والقاطع لرحمه - حضرت از همراهى و سخن گفتن و رفیق بودن با پنج کس را نهى فرموده: کذاب، گناهکار، بخیل، احمق و کسى که قطع رحم کرده است»،( سفینةالبحار، شیخ عباسى قمى، ماده صحب). البته اینها از مهمترین زمینه هاى گناه هستند که باید ترک شوند ولى کلًا هر چیزى که زمینه گناه را فراهم مى کندباید ترک شود. 2- روزه گرفتن: روزه گرفتن آن قواى حیوانى انسان را که خاستگاه گناه است در هم مى شکند. عن ابى جعفر (ع): «اذا شبع البطن طغى امام باقر (ع) مى فرمایند: هرگاه شکم سیر گردد طغیان مى کند»( المحجةالبیضاء، ملا محسن فیض کاشانى، ج 5، ص 150).بنابراین قواى حیوانى انسان که خاستگاه گناه است، خود از سیرى شکم برمى خیزد. با روزه گرفتن، این ریشه اصلى که سیرى شکم است کنده مى شود به شرط این که روزه با شرایطش باشد مثل این که اعضاى بدن چون چشم، زبان و... هیچ یک گناه نکند. تذکر بسیار مهم این است اولاً: روزه وقتى توصیه مى شود که هیچگونه ضررى براى بدن نداشته باشد وگرنه شرعا حرام است. ثانیا: اگر براى بدن هم ضرر ندارد به هیچ وجه مخل درس، تحقیق، تعلیم و تعلم و کار نباشد. ثالثا: اگر نه مضر بود و نه مخل فقط دوشنبه ها و پنج شنبه ها روزه گرفتهشود ولى اگر شرایط روزه گرفتن نیست باید مقدمه سوم که می آید دوبرابر شود.خلاصه روزه چون خاستگاه گناه را تضعیف مى کند و نیروهاى طغیان گر بدنى را سست مى گرداند. شیرینى بسیارى از گناهان را در دل مى کاهد و انسان را به سمت و سوى تجرد و ملکوت مى کشاند و روح را از چشیدن طعم شیرین گناه منصرف مى سازد. 3- ورزش: ورزش به نوبه خود علاوه بر آن که آثار بدنى دارد روح را در جهت ترک گناه تقویت مى کند دل را از توجه به گناه به سهم خود بازمى دارد مشروط بر این که با همین هدف و جهت خدایى انجام گیرد؛ یعنى، ورزش کند تا بتواند دل را از فکر گناه باز دارد و این خود به مرور زمان مى تواند شیرینى گناه را در دل کم کند اگر روزه گرفتن میسر نبود ورزش را ازجهت زمانى دو برابر کند مثلا بیست دقیقه را چهل دقیقه کند. 4 - اشتغال به برنامه شبانه روزى: حتما باید شبانه روز خود را با برنامه ریزى صحیح و متناسب وضع روحى و جسمى خود پر کنید و هیچ ساعت بیکارى نداشته باشید تا نفس شما را مشغول کند. در اوقات بیکارى وسوسه هاى نفس و شیطان به سراغ انسان مى آید و او را به فکر گناه و سپس به خود گناه مى کشاند. سعی کنید در طول شبانه روز و مخصوصاً هنگام خواب از تنهایی برهیزید و از افکار بیهوده و تخیلات نابجا جداً خودداری کنید. امیرالمؤمنین على (ع) می فرمایند: «ان هذه النفس لامارة بالسوء، فمن اهملها، جمحت به الى المآثم » براستى و حقیقت که این نفس (انسانى) پیوسته و مرتب به بدى امر مى کند در نتیجه هر کس آن را به خود واگذارد (و به کارى نگمارد) نفس او را به سمت گناهان مى کشاند»،(الغرر والدرر، باب النفس به نقل از سرالاسراء، استاد على سعادت پرور، ج 1، ص 544، ح 4).5- یاد مرگ: فکرکردن پیرامون مرگ به انسان هشدار مى دهد و دل را از هر شیرینى گناه مى زداید. عن امیرالمؤمنین (ع): «اذکروا هادم اللذات و منغص الشهوات و داعى الشتات » یاد آورید (مرگ را) منهدم کننده لذت ها را، تیره کننده شهوات را، خواننده جدایى ها را، یاد مرگ هم لذت ها را در دل انسان در هم مى کوبد و هم مشتهیات نفسانى و خواهش هاى بى جاى دل را از درخشش مى اندازد و هم بانگ از یکدیگر جدا شدن را به صدا در مى آورد»،( غرر و درر، باب موت به نقل از سرالاسراء، استاد على سعادت پرور، ج 2، ص 159) در حدیثى دیگر از امام صادق (ع) نقل شده است:» ذکر الموت یمیت الشهوات فى النفس؛ یاد مرگ شهوات را در نفس مى میراند «،( المحجه البیضاء، ملامحسن فیض کاشانى، ج 8، ص 242))یعنى خواسته هاى غریزى حیوانى دل انسان را مى کشد و آن شیرینى هاى حیوانى انسان را که مصداق بارزش گناه است، از بین مى برد. کیفیت فکر در مرگ مى تواند گوناگون باشد هر کس هر گونه که بیشتر منقلب مى گردد و از دنیا و شیرینى گناهان دنیا بیشتر متنفر و بى زار مى شود، همان گونه در فکر مرگ فرو رود. مهم آن است که این فکر اولا هر روز باشد و ثانیا سعی شود به مدت نیم ساعت در مکانى خلوت باشد مخصوصا اگر آن مکان خلوت قبرستان باشد تأثیر بیشتری خواهد داشت. باید فکر در مرگ با جان عجین شود و باور دل گردد تا تأثیر مطلوب داشته باشد. مثلًا یکى از کیفیت هاى فکر در مرگ را یکى از بزرگان چنین مى فرمود: تمام خاطرات تلخ و شیرین گذشته را در حد امکان مثل یک فیلم از ذهن بگذراند و به خود بباوراند که همه اینها گذشت و چند روز باقى مانده عمر هم مى گذرد لحظات جان دادن، وقتى که خویشان و نزدیکان را رها مى سازد و از تمام تلخ و شیرینى ها وداع مى کند و همه و همه را به خوبى تأمل کند تا دل بلرزد و چشم بگرید. روش ترک گناه در فرمایشات ائمه(ع):مردى خدمت امام حسین (ع) آمد و گفت: مى خواهم گناه نکنم ولى نمى توانم. موعظه اى کن (تا مانع صدور گناه از من شود). امام (ع) فرمود: پنج کار را بکن و آن گاه هر چه خواستى گناه کن (وگرنه دست از گناه بکش). 1 . روزى خدا را نخور و هر چه خواستى گناه کن. 2 . از ولایت و سیطره خداوند خارج شو و هر چه خواستى گناه کن. 3 . جایى پیدا کن که خدا تو را نبیند و هر چه خواستى گناه کن. 4 . آن گاه که ملک الموت براى قبض روح تو مى آید اگر توانایى دفع او را دارى و مى توانى از دست وى نجات پیدا کنى، هر چه مى خواهى گناه کن. 5 . وقتى مأمور جهنم خواست تو را وارد جهنم کند اگر مى توانى داخل نشو و هر چه مى خواهى گناه کن. آیا با این وجود که خداوند ناظر بر اعمال و افکار ماست جایی برای گناه کردن می ماند؟با توسل به اهل بیت (ع) از آنها بخواهید که شما را در این مسیری که قدم برداشته اید یاری کنند و لحظاتی از روز را حتماً به این کار اختصاص دهید.دوست عزیز، چنانچه در رابطه با گناه مدّنظر توضیح می دادید، ما نیز بهتر می توانستیم شما را یاری نماییم ولی چنانچه نکات بالا را رعایت نمایید مطمئن باشید که خواهید توانست در برابر گناه ایستادگی کرده و پشت شیطان را به خاک بمالید. بعضی از کتبی که در این زمینه می توان دبه شما کمک کند عبارتند از:- نردبان آسمان (دروس اخلاق حضرت آیت الله بهاءالدینى)، تدوین و ویرایش: اکبر اسدى. - سلوک معنوى، تدوین و ویرایش: آقاى اکبر اسدى. - خودشناسى براى خودسازى، محمد تقى مصباح یزدى. ج ) انجام کارهاى شایسته ( عمل صالح )گفته شد که ایمان مقتضى عمل صالح است، این واقعیت را در آیه آیه قرآن شریف مى توانیم به دست آوریم: «والّذین آمنوا و عمِلوا الصّالحاتِ سنُدخِلِهُم جنّاتٍ...» (نساء، آیه ى 57 و 122)ایمان و عمل در دیدگاه قرآن دو جزء جدانشدنى از هم هستند، در واقع ایمان، شخص را به انجام عمل شایسته وا مى دارد، امّا در همین جا یک نکته دقیقى وجود دارد و آن این که ایمان، در صورتى مى تواند منشأ عمل صالح (تقوا) بشود که زنده و فعّال باشد. به عبارتى آگاهى و تنبه همواره باید زنده باشد تا منشأ اثر شود. توصیه شده در این مرحله براى تشخیص کار «خوب» از کار «بد» تا آن چه که عقل مى فهمد از عقل، و آن چه را نمى فهمد از شرع دریافت کنیم و بدانیم چه کارى را باید انجام دهیم و چه کارى را باید ترک کنیم. لذا موضوع انجام واجبات و ترک محرّمات مطرح مى شود.نکته ى دیگر در سیر عملى آن است که مؤمن پیوسته به عمل صالح و کردار شایسته اهتمام بورزد، هر عمل شایسته، در تقویت ایمان و تقوا نقشى اساسى دارد و متقابلاً ایمان به دست آمده خود منشأ عمل شایسته تر مى شود و این ارتباط ایمان و عمل صالح به صورت صعودى تحقق مى یابد. «والذین اهتَدوا زادهُم هُدى» کسانى که هدایت الهى را بپذیرند خداوند هدایت آن ها را زیادتر مى کند (محمد، آیه ى 17)نکته بعد این که مى بایست مؤمن ارتباطى تنگاتنگ با عالمان دینى داشته باشد تا با استفاده از سیره علمى و عملى ایشان بیش از پیش در مسیر هدایت قرار گیرد و از آسیب ها و شبهات برکنار و مصون باشد.ج ) آثار ایمانپاسخ: ایمان سرچشمه عمل و تعهدآور و مسئولیت آفرین است. ایمان انسان را وادار می‌کند تا در برابر دستورات الهی تسلیم باشد و در تمام ابعاد زندگی از برنامه‌ها و رهنمودهای پیامبران پیروی کند. در احادیث فراوان ایمان را به همین معنا تفسیر کرده‌اند. از باب نمونه، علی علیه السلام می‌فرماید:از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله پرسیدم: ایمان چیست؟ فرمود: تصدیق به قلب، اقرار به زبان و عمل به اعضا و جوارح.(1) اگر ایمان واقعاً در دل انسان نفوذ کرده باشد آثارش به طور حتم در گفتار و رفتار او آشکار خواهد شد.انسان مؤمن با تمام وجود خدا را پذیرفته و به وجودش ایمان دارد و خودش را در برابر او مسئول می‌شناسد و در برابر او و دستورهای پیامبرانش تسلیم خواهد شد. او این حقیقت را پذیرفته که انسان و جهان، پوچ و بی‌هدف نیست و انسان برای نابود شدن به وجود نیامده بلکه برای تکامل نفسانی و انتقال به جهان آخرت و زندگی در آن جهان به وجود آمده است.او می‌داند که هر انسانی مسئول اعمال خودش می‌باشد و حساب و کتابی دارد و نتیجه اعمالش را خواهد دید. مؤمن این حقیقت را باور کرده که مرگ پایان زندگی نیست بلکه وسیله‌ای است برای انتقال از این جهان فانی و گذرا به جهان نور و سرور و جاویدان آخرت.انسان مؤمن با چنین باور و برداشتی از جهان، چگونه می‌تواند نسبت به اخلاق و گفتار و کردارش بی‌تفاوت باشد؟ با چنین برداشتی زندگی انسان دگرگون می‌شود و در تمام ابعاد و به سوی یک هدف یعنی جلب رضای خدا و پیروی از دستورهای پیامبران متوجه می‌گردد. ایمان زیر بنای عمل و در سه بعد بر روی انسان اثر می‌گذارد:1. اخلاق: انسان مؤمن به زندگی نفسانی و حیات معنوی ایمان دارد و می‌داند که در این جهان به وسیله اخلاق و ملکاتی که کسب می‌کند شخصیت آینده‌اش را می‌سازد و پرورش می‌دهد و با همان‌ها در قیامت محشور خواهد شد.اگر نیک باشند آینده‌ای خوب و خوش و سعادتمند خواهد داشت و اگر زشت و قبیح باشند آینده‌ای تاریک و دردناک نصیبش خواهد شد، به همین جهت همواره سعی می‌کند نفس خویش را از رذایل اخلاق، تصفیه و پاک سازد و با مکارم و فضایل اخلاق پرورش دهد. سعی می‌کند شخصیت انسانی و ملکوتی خویش را تقویت و امیال و خواسته‌های حیوانی را کنترل کند.2. عبادت و پرستش: انسان مؤمن چون به خدا ایمان دارد و او را تنها آفریدگار و مدبّر جهان می‌داند در برابر عظمت و قدرت بی‌پایان او سر تعظیم و عبودیت فرو می‌آورد و تنها او را ستایش و پرستش می‌کند. با خدا دل گرم و مأنوس است و با او راز و نیاز می‌کند و همواره به او پناه می‌برد و از نیروی لایزالش استعانت می‌جوید. به وسیله عبادت و ذکر و انس با خدا به تکمیل و پرورش نفس خویش می‌پردازد و به او تقرب می‌جوید.3. مسئولیت‌های اجتماعی: انسان مؤمن نظام سیاسی و اجتماعی اسلام را بهترین وسیله سعادت دنیوی و اخروی خویش می‌شناسد و خود را در اجرای کامل آنها متعهد و مسئول می‌داند. در مبارزه با ظلم و ستم و برقرار ساختن عدل اجتماعی تلاش و جهاد می‌کند. انسان مؤمن خود را وابسته به امت واحد و بزرگ اسلام می‌داند. عظمت و خوش‌بختی امت را سعادت خویشتن می‌شمارد و ضعف و ذلت آن را ضعف و ذلت خود محسوب می‌دارد. افراد امت را همانند اعضای پیکر خویش می‌شناسد. از آسایش و خوشی آنها لذت می‌برد و از ناراحتی و تألّم آنها احساس رنج و ناراحتی می‌کند.آن‌چه را برای خود می‌خواهد برای سایر مسلمین نیز همان را می‌خواهد.و آن‌چه را برای خود نمی‌پسندد برای دیگران نیز نمی‌پسندد. به همان مقدار که برای رفاه و آسایش خود می‌اندیشد به همان مقدار برای آسایش و رفاه دیگران تلاش و جهاد می‌کند. به همان اندازه که برای سعادت و خوش‌بختی خود و خانواده‌اش احساس مسئولیت می‌کند به همان اندازه نسبت به سعادت و خوش بختی امت واحد اسلام و سایر مسلمین احساس مسئولیت می‌کند.که مسئولیت‌های اجتماعی نیز از ایمان سرچشمه می‌گیرند و بخش مهمی از اسلام را تشکیل می‌دهند ایمانی که آدمی را به کنج خلوت براند و به سرنوشت جامعه بی‌تفاوت گرداند، ایمان واقعی نیست. پیامبر گرامی اسلام فرمود:هر کس به امور مسلمین اهتمام نورزد مسلمان نیست، و هر کس که استغاثه مسلمانی را بشنود که مسلمانان را به یاری می‌طلبد و او را اجابت نکند مسلمان نیست.(2) زندگی پیامبران و سیره بزرگان دین نیز بهترین گواه است. آنان در حالی که زاهدانی شب زنده‌دار بودند در صحنه پیکار نیز همانند شیر ژیان جهاد می‌کردند. چنان نبود که در کنج خلوت بنشینند و به عبادت و دعا اکتفا کنند بلکه علاوه بر آن در صحنه اجتماع و میدان کارزار نیز حضور داشتند و در راه مبارزه با ظلم و استکبار و محرومیت و استضعاف و برای برقرار ساختن عدل اجتماعی نیز تلاش و جهاد می‌کردند، و در انجام این مسئولیت بزرگ از هیچ گونه فداکاری دریغ نداشتند. با ستم کاران و طاغوت‌ها می‌جنگیدند و از هیچ گونه دشواری و سختی نمی‌هراسیدند.آری، مکتب توحید، مکتب اخلاق، تقوا، مکتب عبادت و انس با خدا، مکتب جهاد و پایداری و ایثار و مبارزه با ظلم و بیدادگری و دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر می‌باشد. همه اینها از ایمان راستین سرچشمه می‌گیرند.گفتنی است چنان که ایمان سرچشمه عمل صالح است هم‌چنین عمل صالح نیز در تقویت و تثبیت ایمان نقش بزرگی را بر عهده دارد.هر اندازه که در پرهیز از گناهان و اخلاق زشت و در انجام عمل صالح تلاش کنیم به همان اندازه نور ایمان در دل ما شدیدتر می‌گردد. بنابراین بعد از اعتقاد به خدا و معاد و نبوت باید در عمل به دستورهای الهی بکوشیم تا به مراتبی عالی‌تر از ایمان نائل گردیم. کسانی که از ایمان تنها به یک باور ذهنی اکتفا می‌کنند و در عمل التزام و تعهدی ندارند و از تمایلات و خواسته‌های نفسانی خویش پیروی می‌کنند، نه تنها از رسیدن به هدف نهایی حیات باز می‌مانند بلکه به تدریج ایمان خود را از دست می‌دهند. علم و عمل برای روح انسان به منزله دو بالند که با نبودن هر یک از آن‌ها انسان نمی‌تواند به مقام‌های عالی خداپرستی پرواز و سیر و صعود کند.(3)پی نوشت ها(1). بحارالانوار، ج 69، ص 68:« سألت النبى صلى اللَّه علیه و آله عن الایمان فقال: تصدیق بالقلب و اقرار باللسان و عمل بالارکان».(2). کافى، ج 2، ص 164:« من اصبح لا یهتم بامور المسلمین فلیس منهم و من یسمع رجلًا ینادى یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم».(3) . امینى، ابراهیم، خداشناسى، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: سوم، 1388مطالب بسیار سودمندی در سایت پرسمان بخش اخلاق در مورد تاثیر ایمان بر زندگی انسان است که توصیه می کنیم سری به آنها بزنید.منبع :پایگاه اطلاع رسانی آیت الله امینی .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image