حیله های شیطان -شیطان و تسویف /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

یکی از مهم ترین حربه های شیطان برای اغوای افراد با ایمان امیدوار کردن آنان به توبه و عفو الهی است. چگونه می توان از این فریب نجات پیدا کرد؟


در پاسخ به مطالب زیر توجه کنید : 1. یکی دیگر از راه کارهای گمراه کردن شیطان تسویف است یعنی کوتاهی در انجام وظایف و تأخیر انداختن آن هر زمان که بخواهد کاری بکند یا توشه ای بیاندوزد. انسان باید برنامه ای در جهت تصفیه درون خویش از غبار گناهان و خصلت های ناروا داشته باشد. در معاشرتها و دوستی ها تجدید نظری بکند و حقوقی را که از دیگران پایمال کرده یا جفایی که بر بعضی روا داشته تدارک کند و حقوق الهی را نیز ادا نماید اما به محض تصمیم بر انجام کار، شیطان با ظاهری فریبنده انسان را به تسویف و آینده دعوت می کند. اگر در جوانی است پیری را و اگر در غربت است وطن را و اگر زمستان است تابستان را مناسب این اقدامات می داند و بدین ترتیب کار را به تعویق و فردا و فرداهایی که هیچ وقت نمی رسد موکول می کند و این وعده دادن ها را تا لحظه مرگ ادامه می دهد.قرآن می فرماید: «شیطان وعده شان می دهد و به آینده امیدوارشان می سازد در حالی که او جز وعده های دروغین نمی دهد.» حضرت علی علیه السلام می فرماید: «شیطان انسان گناهکار را در آرزوی توبه نگه می دارد و آن را به تأخیر می اندازد تا زمانی که مرگ او در حال غفلت فرا برسد.» کسی از پایان عمر خود با خبر نیست از کجا معلوم مجالی برای توبه پیدا کند. چه کسی یقین دارد که ساعتی دیگر زنده است مگر ما شاهد انسان های زیادی نبوده ایم که مثل ما خیال می کردند سالها مجال دارند، اما یک دفعه مرگ دست آنها را از همه چیز کوتاه کرد. امام خمینی رحمت الله می فرماید:«از مکاید بزرگ شیطان و نفس خطرناک تر از آن، این است که به انسان وعده اصلاح در آخر عمر و زمان پیری می دهد، و تهذیب و توبه الی الله را به تعویق می اندازد برای زمانی که درخت فساد و شجره زقوم قوی شده، و اراده و قیام به تهذیب نفس، ضعیف بلکه مرده است.»مولوی برای کسانی که توبه و تهذیب نفس و جبران گذشته را به آینده موکول می کنند مثال زیبایی آورده است:تو که می گویی فردا این بدان - که به هر روزی که می گوید زمان آن درخت بد، جوان تر می شود - وین کننده، پیر و مضطر می شودخاربن هر روز و هر دم سبزتر - خارکن هر روز زار و خشک تراو جوان تر می شود تو پیرتر - زود باش و روزگار خود مبرخاربن دان هر یکی خوی بدت - بارها در پای خار آخر زدت یکی دیگر از راه کارهای شیطان تسویف است یعنی کوتاهی در انجام وظایف و تأخیر انداختن آن هر زمان که بخواهد کاری بکند یا توشه ای بیاندوزد. انسان باید برنامه ای در جهت تصفیه درون خویش از غبار گناهان و خصلت های ناروا داشته باشد. در معاشرتها و دوستی ها تجدید نظری بکند و حقوقی را که از دیگران پایمال کرده یا جفایی که بر بعضی روا داشته تدارک کند و حقوق الهی را نیز ادا نماید اما به محض تصمیم بر انجام کار، شیطان با ظاهری فریبنده انسان را به تسویف و آینده دعوت می کند. اگر در جوانی است پیری را و اگر در غربت است وطن را و اگر زمستان است تابستان را مناسب این اقدامات می داند و بدین ترتیب کار را به تعویق و فردا و فرداهایی که هیچ وقت نمی رسد موکول می کند و این وعده دادن ها را تا لحظه مرگ ادامه می دهد. قرآن می فرماید: «شیطان وعده شان می دهد و به آینده امیدوارشان می سازد در حالی که او جز وعده های دروغین نمی دهد.» حضرت علی علیه السلام می فرماید: «شیطان انسان گناهکار را در آرزوی توبه نگه می دارد و آن را به تأخیر می اندازد تا زمانی که مرگ او در حال غفلت فرا برسد.» کسی از پایان عمر خود با خبر نیست از کجا معلوم مجالی برای توبه پیدا کند. چه کسی یقین دارد که ساعتی دیگر زنده است مگر ما شاهد انسان های زیادی نبوده ایم که مثل ما خیال می کردند سالها مجال دارند، اما یک دفعه مرگ دست آنها را از همه چیز کوتاه کرد. امام خمینی رحمت الله می فرماید: «از مکاید بزرگ شیطان و نفس خطرناک تر از آن، این است که به انسان وعده اصلاح در آخر عمر و زمان پیری می دهد، و تهذیب و توبه الی الله را به تعویق می اندازد برای زمانی که درخت فساد و شجره زقوم قوی شده، و اراده و قیام به تهذیب نفس، ضعیف بلکه مرده است.» مولوی برای کسانی که توبه و تهذیب نفس و جبران گذشته را به آینده موکول می کنند مثال زیبایی آورده است: تو که می گویی فردا این بدان - که به هر روزی که می گوید زمان آن درخت بد، جوان تر می شود - وین کننده، پیر و مضطر می شود خاربن هر روز و هر دم سبزتر - خارکن هر روز زار و خشک تر او جوان تر می شود تو پیرتر - زود باش و روزگار خود مبر خاربن دان هر یکی خوی بدت - بارها در پای خار آخر زدت محمود اکبری دام ها و گام هاى شیطان 2. در آیات قران کریم و روایات اهل بیت ع مساله امید و رجا در کنار بیم و خوف مطرح است و تاکید شده که در مومن این دو صفت باید به طور توام وجود داشته باشد و این دو صفت در وجود مومن باید متوازن و متعادل باشد . توضیح این که: «خوف و رجا» یا «بیم و امید» در آیات و روایات دو صفت از صفات خوب مؤمنان راستین است. اهل ایمان نه از غضب و عذاب خداوند ایمن می شوند و نه از رحمتش مأیوس و ناامید می گردند. توازن این بیم و امید که ضامن تکامل و پیشروی آنها در راه خدا است همواره در وجودشان حکمفرماست چرا که غلبه خوف بر امید، انسان را به یأس و سستی می کشاند و غلبه رجا و طمع، انسان را به غرور و غفلت وامیدارد و این هر دو دشمن حرکت تکاملی انسان در مسیر او به سوی خدا است. به وسیله دو بال خوف و امید انسان می تواند به اوج آسمان سعادت پرواز کند و مسیر تکامل را طی نماید. در حدیثی از حضرت صادق(ع) می خوانیم: «ینبغی للمؤمن ان یخاف الله خوفا کانه یشرف علی النار و یرجوه رجاءا کانه من اهل الجنه؛ سزاوار است بنده مؤمن آن چنان از خدا بترسد که گویی در کنار دوزخ قرار گرفته و مشرف بر آتش است و آن چنان به او امیدوار باشد که گویی اهل بهشت است» (تفسیر نمونه، ج 20، ص 253).خداوند در سوره الم سجده، آیه 16 درباره بندگان مؤمن ومخلص خود چنین می فرماید: «تتجافی جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفا و طمعا و مما رزقناهم ینفقون؛ پهلوهایشان در دل شب از بسترها دور می شود (به پا می خیزند و به درگاه خدا رو می آورند) در حالی که پروردگار خود را با بیم و امید می خوانند و از آنچه به آنها روزی داده انفاق می کنند». در آیه 9 از سوره زمر خداوند در مورد گروهی از شایستگان و بندگان صالح می فرماید: «یحذر الاخره و یرجو رحمه ربه؛ از عذاب آخرت می ترسند و به رحمت پروردگارش امید دارد». امیر مؤمنان(ع) در حدیثی می فرماید: «خیر الاعمال اعتدال الرجاء والخوف؛ بهتر عملها تعادل میان امید و بیم است» (میزان الحکمه، ج 3، ص 179، ح 5206). در حدیث دیگری حضرت صادق(ع) از پدر بزرگوارش چنین نقل می کند: «هیچ بنده ای نیست مگر این که در قلبش دو نور است: نور بیم و نور امید، اگر با یکدیگر مقایسه و سنجیده شوند هیچ کدام بر دیگری برتری ندارد» (همان، ح 5208).جناب لقمان حکیم در وصیتی به فرزندش چنین می گوید: «چنان از خدا بترس که اگر اعمال نیک جن و انس را هم انجام داده باشی باز تو را عذاب می کند و چنان به او امیدوار باش که اگر گناه جن و انس را مرتکب شده باشی تو را مورد رحمت قرار می دهد» (همان، ح 5209). بنابراین منظور از اجتماع خوف و رجا بهره مندی آدمی از این دو ویژگی درونی است. به طوری که تعادل درونی خود را به طور مداوم حفظ کند و هرگاه غرور و غفلت دامنگیر او شد خوف و ترس سراسر وجودش را فرا گیرد وهرگاه ناامید و افسردگی دامنگیر او شد رجاء و امید به رحمت دل او را لبریز کند لذا این دو باید در هر زمان در قلب انسان باشد تا آن تعادل مطلوب حاصل گردد و زمینه برای تکامل و صعود انسان به سوی سعادت ابدی و کمال فراهم گردد مانند کوهنوردی که در حال صعود از کوه باید هم بیم از سقوط داشته باشد و احتیاط کند و هم امیدوار به صعود با توانمندی و سلامتی باشد که از راه باز نایستد.2. با توجه به این روایات می توان گفت که هر چه مومن به خداوند خوشبین تر و امیدوارتر باشد به همین نسبت بیم و خوف او نیز بیشتر می شود. 3. همان طوری که یاس از رحمت الهی از گناهان بزرگ است ایمن شدن از مکر خداوند به معنی ایمن بودن از سلب عطایای الهی توسط خدای متعال نیز از گناهان بزرگ است. به این معنی که آدمى از عذاب الهى و امتحانات او ایمن نشیند و از عظمت و جلال او واهمه نداشته، و در دل اندیشه مؤاخذه او را نداشته باشد.1ایمنی از مکر خدا در قرآن و روایاتخدای متعال مردم را بر ایمنی از مکر خدا سرزنش کرده و می­فرماید چرا چنین روحیه­ای یافته­اند و حال آن­که از مکر خدا، جز زیانکاران در امان نیستند.2 امام سجاد(ع) در دعا عرضه می­دارد: خدایا! تو شایسته اى که صدّیقین به (رحمت) تو مغرور نشوند و گناهکاران از (عفو و گذشت) تو نااُمید نگردند.3ائمه(ع) بارها در دعاها چون دعای سحر4 از خدا می­خواهند مورد مکر قرار نگیرند. امام علی(ع) از خصوصیات فقیه واقعی را این دانسته­اند که نه مردم را از رحمت خدا مایوس کند و نه از مکر خدا ایمن کند.5 ایشان می­فرماید: هر کس از مکر خدا ایمن شود، نابود می­شود.6صفوان جمال می­گوید من خود دیدم که امام صادق(ع) قبل از تکبیر نماز رو به قبله دعا کرد: «خدایا مرا از رحمتت مایوس نکن و از مکرت در امان مدار. زیرا تنها زیان‌کارانند که خود را از مکر تو در امان می‌انگارند .»7 و همین فرد می­گوید: پشت سر امام صادق(ع) نماز گزاردم. امام بعد از نماز سر خود را پائین انداختند و فرمودند: بار خدایا مرا از مؤاخذه خود در آسایش قرار نده و بعد از آن با صداى بلند فرمودند: فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ .8 شاید حضرت هم قبل از نماز و هم بعد از نماز هر دو این دعا را داشته است. 4. بنا بر این با تعادل بخشیدن به دو صفت بیم و امید در وجود و غافل نشدن از مکر و عذاب الهی می توان مانع بروز غرور بیجا نسبت به عفو و بخشش الهی شد . 1 . نراقى، ملا احمد؛ پیشین، ص 179.2 . الأعراف : 993 . على بن الحسین علیه­السلام، الصحیفة السجادیة، ترجمه­ی فیض الاسلام اصفهانى، على نقى، فقیه، تهران، چاپ دوم، 1376ش، ص 258.4 . طوسى، محمد بن الحسن؛ مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، مؤسسة فقه الشیعة، بیروت، چاپ اول، 1411ق، ج2، ص 582.5 . ابن شعبه حرانى حسن بن على؛ تحف العقول عن آل الرسول صلى‌الله‌علیه‌و‌آله، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، قم، چاپ دوم، 1363 ه‌ش، ص 204.6 . آمدى عبدالواحد بن محمد تمیمى؛ غررالحکم و دررالکلم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم، 1366 ش، ص 100.7 . کلینى، پیشین، ج 2، ص 545 و 544.8 . کلینى، پیشین، ج 2، ص 544. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image